در بیان خبر دادن پدران امام رضا علیه السلام به شهادت ایشان :
ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که مردی از اهل خراسان به خدمت امام رضا علیه السلام آمد و گفت : حضرت رسالت صلی الله را در خواب دیدم که به من گفت : چگونه خواهد بود حال شما اهل خراسان در وقتی که مدفون سازند در زمین شما پاره ای از تن مرا ، و بسپارند به شما امانت مرا ، و پنهان گردد در زمین شما ستاره من .
حضرت فرمود ؛ منم آن که مدفون می شود در زمین شما و منم پاره تن پیغمبر شما و منم امانت آن حضرت و نجم فلک امامت و هدایت ، هر که مرا زیارت کند و حق مرا شناسد و اطاعت مرا بر خود لازم داند ، من و پدران من شفیع او خواهیم بود و در روز قیامت و هر کس ما شفیع او باشیم البته نجات می یابد هر چند بر او مانند گناه جن و انس بوده باشد .
به درستی که مرا خبر داد پدرم از پدرانش که حضرت رسالت صلی الله فرمود : هر که مرا در خواب بیند مرا دیده است زیرا که شیطان به صورت من متمثل نتواند شد و نه به صورت احدی از اوصیای من و نه به صورت احدی از شیعیان خالص ایشان ، به درستی که خواب راست یک جزو است از هفتاد جزو پیغمبری .
دیده شده در جلأ العیون محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۹۳۱.
شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
در کتاب احتجاج روایت کرده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و گفت :یابن رسول الله گردن های ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنی امیه گردانیدی ، حضرت فرمود : چرا ؟
گفت : به سبب آن که خلافت را به معاویه گذاشتی .
حضرت فرمود ؛ بخدا سوگند که یاوری نیافتم ، اگر یاوری می یافتم شب و روز با او جنگ می کردم تا خدا میان من و او حکم کند ، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم ایشان به کار من نمی آیند ، عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست ، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست ، زبانشان با من است و دلشان با بنی امیه .
آن حضرت سخن می گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت ، طشت طلبید و طشت مملو از خون شد .
راوی گفت : گفتم یابن رسول الله این چیست ؟
حضرت فرمود : معاویه زهری فرستاد و به خورد من داد ، آن زهر به جگر من رسیده و پاره های جگر من است که در طشت افتاده است .
گفتم : آیا مداوا نمی کنی ؟
حضرت فرمود : دو مرتبه دیگر مرا زهر داده بودند ، این مرتبه سوم است و این مرتبه قابل دوا نیست . معاویه نوشته بود برای پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستند ، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند ، معاویه به او نوشت ؛ آن مردی را که می خواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و و دعوای پیغمبری کرده است ، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب می کند ، من می خواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم . هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد ، و او نیز این زهر را برایش فرستاد .
دیده شده در کتاب جلا ٔٔالعیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب چهارم ، ص ۴۶۲.
ارتحال حضرت پیغمبر(ص)
ابن بابویه به سند معتبر از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که : دو مرد از قریش به خدمت حضرت زین العابدین علیه السلام آمدند، حضرت فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از وفات رسول خدا (ص) ؟ بلی، فرمود: پدرم مرا خبر داد که سه روز پیش از وفات رسول خدا صلی الله جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: ای احمد به درستی که خداوند عالمیان مرا فرستاده است به سوی تو برای گرامی داشتن تو و تفضیل تو ، و سؤال می کند از تو از حالتی که خود بهتر می دانی آن را و می گوید: چگونه می یابی حال خود را ای محمد؟ حضرت فرمود: ای جبرئیل خود را غمگین و در شدت می یابم .
چون روز سوم شد جبرئیل نازل شد با ملک موت، و با ایشان ملکی بود که او را اسماعیل می گویند و در هوا موکل است بر هفتاد هزار ملک، پس جبرئیل پیش از ایشان آمد و از جانب حق تعالی همان پیغام سابق را آورد، حضرت همان جواب را فرمود، پس ملک موت رخصت طلبید که داخل شود در خانه آن حضرت ، پس جبرئیل گفت: ای احمد این ملک موت است رخصت می طلبد که به خانه تو درآید و رخصت نطلبیده است بر داخل شدن به خانه احمد پیش از تو، و رخصت نخواهد طلبید از احدی بعد از تو ، رسول خدا فرمود: رخصت ده او را تا داخل شود، پس جبرئیل او را رخصت داد.
چون ملک موت داخل شد، به نزدیک آمد و به قدم ادب در خدمت آن حضرت ایستاد و گفت: ای احمد به درستی که حق تعالی مرا فرستاده است به سوی تو، و امر کرده است مرا که اطاعت کنم تو را در هرچه مرا به آن امر نمائی اگر فرمائی جان تو را قبض کنم می کنم و اگر فرمائی که برگردم بر می گردم.
پس رسول خدا فرمود: اگر تو را امر کنم بر گردی و مرا بگذاری خواهی کرد ای ملک موت؟ گفت بلی چنین مأمور شده ام که اطاعت کنم تو را در هرچه فرمائی،پس جبرئیل گفت ای احمد به درستی که حق تعالی مشتاق لقای تو گردیده است. پس رسول خدا فرمود: ای ملک موت مشغول شو آنچه مأمور به آن گردیده ای، پس جبرئیل گفت: این آخرین آمدن من است به زمین، تو بودی حاجت من از دنیا، با تو کار داشتم و دیگر مرا به دنیا حاجتی نیست.
پس چون روح مقدس آن حضرت از بدن مطهرش مفارقت نمود، شخصی آمد و ایشان را تعزیه گفت که صدای او را می شنیدند وشخص او را نمی دیدند.
پس گفت : السلام علیکم و رحمه الله و برکاته «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿سوره آل عمران ،۱۸۵﴾یعنی هر نفسی چشنده مرگ است و نیست جز آنکه تمام داده می شوید مزدهای خود را در روز قیامت، پس هر که دور گردانیده شود از آتش جهنم داخل گرادنند او را در بهشت، پس رستگار گردیده است؛ ونیست زندگی دنیا جز متاع فریب، و رحمت الهی صبر فرماینده است از هر مصیبتی، و خدا خلف است از هر که هلاک شود و ثواب او را تدارک می نماید آنچه را فوت شود، پس بر خدا اعتماد کنید و از او امید بدارید، به درستی که مصیبت یافته کسی است که از ثواب خدا محروم گردد والسلام علیکم ورحمت الله. پس علی علیه السلام فرمود: این خضر علیه السلام بود به تعزیت ما آمده بود.
دیده شده در جلا ٔٔ العیون ، علامه مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۱۲۵
خطبه پیامبر صلی الله در حجه الوداع
شکر خدای را ؛ او را می ستاییم، از او کمک می خواهیم ، آمرزشش را خواستاریم، به درگاهش توبه کنیم. از شر نفس اماره و کارهای ناپسندمان به او پناه می بریم. هرکه را خدا هدایت کند گمراه کننده ندارد و هرکه خدا را به کیفر کردار زشت گمراه کند راهنماییش نیست. شهادت می دهم که جز خداوند، خدایی نیست، یگانه است. شریکی ندارد و گواهی می دهم که محمد بنده و پیامبر او است.
بندگان خدا، شما را به پروای از خدا توصیه می کنم و به اطاعت فرمانش ترغیب می نمایم و به آنچه خیر و صلاح است از خداوند نصرت خواهیم. اما بعد آنچه را که به شما می گویم بشنوید ؛ زیرا نمی دانم که شما را سال بعد در همین جایگاه ملاقات خواهم کرد یا خیر !
مردم چنانکه این روز ایام حج و این شهر مکه محترم است، خون و عرض و آبروی شما هم محترم است، حق ریختن خون و بردن آبروی یکدیگر را ندارند تا آنگاه که به دیدار خدا نائل آیید.
هان ابلاغ کردم، خداوندا، تو شاهد باش.
هر کس امانتی در دست دارد به صاحبش بازگرداند. رباهای دوران جاهلیت همه ملغی است و نخستین ربایی که الغا می کنم رباهای عمویم ( عباس بن عبدالمطلب) است. خونهای جاهلیت همه هدر است ( کسی حق خونخواهی کشتگان آن زمان را ندارد) و نخستین خونی که هدر می کنم خون عموزاده ام عامر بن ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب است. ( که قبیله بنی هذیل در زمان جاهلیت او را کشته بودند) مفاخر و پستهای میرائی جاهلیت همه ملغی است به جز خدمتکاری کعبه و آب دادن حاجیان. در قتل عمد قصاص است و قتل شبیه عمد چنانکه کسی را یا عصا و با سنگ نه به قصد کشتن بزنند و تصادفا بمیرد صد شتر دیه دارد و مطالبی بیش از این، از سنن و از روش جاهلیت است.
مردم ! شیطان از اینکه او را در این سرزمین (به صورت بت) بپرستند ناامید شده و تنها به اطاعت او در گناهانی که سبک می شمارید قناعت کرده.
مردم ! نسی ء ( تأخیر ماههای حرام از وقت خود به وقت دیگر) مزید بر کفر است ؛ کافران بدین وسیله بر گمراهی می افزاید، یک سال ماه حرام را حرام می کنند و یک سال حلال تا با عدد ماههای حرام الهی تطبیق دهند. توبه (۳۷) .
و اینکه زمان به همان هیئت و کیفیتی که در آغاز آفرینش آسمان و زمین داشته بازگشته و آن کیفیت همان است که خداوند فرموده : ( همانا شماره ماهها نزد خداوند در کتاب خدا (دفتر هستی) روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است) (توبه ۳۶) که چهار ماه آن حرام است این چهار ماه: ذی القعده ، ذی الحجه و محرم پی در پی است و رجب جداگانه میان جمادی و شعبان .
هان ابلاغ کردیم ، خدایا شاهد باش.
مردم ! حقی زنان به شما دارند و حقی شما به زنان، حق شما این است که کسی را به خوابگاهتان راه ندهید. بدون رضایت شما احدی را به خانه وارد نکنند، دامن به ناپاکی نیالایند و چنانکه عفت را از دست دادند خداوند به شما حق داده بر آنها سخت بگیرید در بستر از آنها کناره گیری کنید ( و اگر این واکنش ملایم سودمند نیفتاد) آنها را با زدن نه چندان دردناک تنبیه کنید. اگر پذیرفتند و گردن نهادند خوراک وپوشش معمول و متعارف آنها بعهده شماست. زنان امانت خدایند در دست شما، به حکم قرآن کام گرفتن از آنها را بر خود حلال کرده اید، پس در باره آنها از خدا بترسید و خیر اندیشی مرا در حق آنها بپذیرید.
مردم مؤمنان با هم برادرند و برای هیچ مؤمنی مال برادرش روا نیست جز با طیب نفس و رضای خاطر . هان ابلاغ کردیم، خدایا شاهد باش ، مبادا پس از مرگ من به کیفر پیشین باز گردید و به جان هم افتاده، گردن یکدیگر را بزنید. من یادگاری میان شما نهادم که اگر به آن چنگ زنید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا و خاندانم .
هان، ابلاغ کردیم ، خداوندا گواه باش.
مردم ! خدای شما یکی است ؛ پدرتان یکی؛ همه فرزند آدمید و آدم از خاک است. ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست و هیچ عربی بر عجمی فضیلت ندارد مگر به تقوی. هان ابلاغ کردم؟ گفتند آری. فرمود: پس حاضرین به غایبان برسانند.
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی. روایاتی از پیامبر .ص ۷۷
بسیجی یعنی علی(ع)
یک سخن را از مولا که خیلی از آن تا به حال بهرمند شدیم ، بیان می کنیم.
حضرت امام علی (ع) فرمودند:(من نام عن عدوه انبهه المكائد) اگر کسی از دشمنش غفلت کرد و خوابش برد، آن وقت با حمله دشمن از خواب بیدار می شوند , آن فرمان قرآن ( واعدوا) این کلام والای مولاعلی(ع) به ما می گویند آمادگی نظامی و هشیاری مخصوص زمانی نیست که دشمن حمله کرده و آمده بالای سر شما ، وقتی آمد بر سر شما مسلط شد، دیگر نمی توانیم صف تشکیل بدهیم.
امیر المومنین(ع) می گویند قبل از اینکه دشمن بیاید روی سرت و بر تو مسلط بشود و دست و پایت در زنجیر قرار بگیرد و ( واعدوا) باید بسیج ۲۰ میلیونی تشکیل بدهید، باید جوانها، اقشار مختلف مردم و دلسوزان انقلاب بروند و صف بشوند و در صف بیاموزند، مسلح شوند که بتوانند با سلاح و تجهیزات کفر و استکبار در صف بجنگید.
مولای ما خامنه ای عزیز فرمودند: بسیجی یعنی علی؛ بالاترین پرورش یافته مکتب ناب محمد( ص) .
هرکه دانای رموز زندگی است / سر اسماء علی داند که چیست
زیر پاش اینجا شکوه خیبر است/ دست او آنجا قسیم کوثر است
دیده شده در کتاب بسیج قلب امام ،سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن فیروزآبادی ، دفتر ویژه رییس کل ستاد نیروهای مسلح ، ۱۲۲
مفهوم بسیج
_ اگر مردم نبودند ، نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید ، این شک ندارد ، مردم اداره کردند ، یعنی این سپاه مردمند ، این بسیجی ها مردمند ، ارتش هم امروز مردم است ( ۷/ ۶/ ۶۲) .
_ قضیه بسیج همان مساله ای است که در صدر اسلام بوده است . وقتی جنگ می شد طوایف مختلف می آمدند و به جنگ می رفتند و این مساله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است ؛ و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام ؛ و همه مردم و هر سردر هر شغلی که هست ، مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان .( ۲۵/ ۱/ ۶۴)
_ بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین ، حدیث عشق می دهد ( ۲/ ۹/ ۶۷)
_ بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن ، اذان شهادت و رشادت سر داده اند .( ۲/ ۹/ ۶۷)
_ بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن ، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند ( ۲/ ۹ / ۶۷)
_ بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدین از اولین تا آخرین امضا نموده اند .( ۲/ ۹ / ۶۷).
دیده شده در کتاب بسیج در اندیشه امام خمینی ( ره ) ، تبیان ،آثار موضوعی ، دفتر بیست و نهم ، تدوین مهدی مرندی ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره ) ، ص ۱۵۴ ، ۱۵۶.
چرا در مملکت اسلامی اینقدر مشکلات است ؟
در جامعه ما معنویت ، صفای باطن ، و قدرت فرهنگ پذیری بسیار بالاست و مردم ما کم و بیش و به قدر کافی ایمان دارند و محبت دارند و گوشه ای از محبت آن ها در اربعین و در راه کربلا نشان داده شد است .
مردم ما به قدر کافی بصیرت هم دارند ، هم بصیرت سیاسی ، هم بصیرت اجتماعی و دینی که در بین مردم ما کم نیست .ولی تعجب است که با وجود این همه ایمان و محبت و بصیرت و با وجود اینهمه رهبران خوب ، چرا ما این همه مشکل در مملکت داریم .؟
پاسخ این است که : اشکال ما در این است که مومنین کار تشکیلاتی بلد نیستند و کار تشکیلاتی نمی کنند و اشکال بزرگ ما این است که اساساً دینداری منهای تشکیلات تبلیغ می شود .
مومنینی که همه ولایت مدارند ولی رکن دوم ولایت مداری را بلد نیستند و آن ارتباط بین سیاستمداران است این مومنین به سعادت نخواهند رسید . و این عیب بزرگ ما است .
فردی به من گفت آقا بحث خطرناکی می کنید این جوان ها اگر تشکیلاتی بشوند ، خطرناک می شوند ، من ناراحت شدم چرا که ما در آسیب تشکیلات باطل و تشکل های غیر الهی دست و پا می زنیم و آن وقت من به این جوان های مذهبی نگویم تشکیلاتی شوند که مبادا آسیب داشته باشد .
ما خیلی از اوقات اخلاق اسلامی را در دوری از دوستان رعایت می کنیم و با دوستان کار تشکیلاتی انجام نمیدهیم چون ممکن است دوستم کاری کند که آن روی من بالا بیاید .
درس بزرگ اربعین این ایثاری است که در بین عزادارن شکل گرفته است ، حداقل ۲۰۰ میلیون وعده غدایی توزیع می شود و در این اربعین این تشکیلات عظیم را مشاهده می کینم . وقتی مومنین قدرت پیدا کردند که با هم کار کنند و کار را به نور مقدس امام حسین علیه السلام با هم تقسیم کردند ، به خدا قسم این اربعین با همین تشکیلات مومنین به ظهور منجر خواهد شد .
حضرت موسی بن عمران به خدا عرض کرد : خدایا مقام امت آخرین پیامبرت را به من نشان بده .
خدا فرمود ؛ نمی توانی طاقت بیاوری .
عرضه داشت : خدایا به قدر طاقتم به من نشان بده . خداوند متعال به قدر طاقت موسی مقام امت آخرین پیامبر را به او نشان داد و موسی از هوش رفت و وقتی به هوش آمد گفت : امت آخرین پیامبر به چه ویژگی به این مقام رسیدند ؟
خدا یک کلمه پاسخ داد ؛ به واسطه ویژگی ایثار .
اربعین آغاز زندگی مقاومت است ، سطحی به اربعین نگاه نکنیم .
یک دست نوشته است از آیت الله شاه آبادی استاد امام خمینی ( ره ) که در آن مشکلات مملکت اسلامی را بیان کرده اند می فرمایند :
« مدت زمانی است که مملکت اسلامی دچار مشکل شده است و در این موقع مشاهده می شود که جمعی از متدینین در محافل و مجالس اظهار دردمندی و تاسف بر اسلام می نمایند ولی غافل از این که باید درد را معالجه نمود چون راه علاج بعد از دانستن سبب مرض است پس اسباب مرض چند چیز است ؛
۱_ غرور مسلمین به خود ؛ غرور که منشأ تحویل دادن میدان دعوت است به معاندین و موجب قناعت نمودن به اسلام انفرادی است ( اینها مغرور هستند به حقانیت خودشان و به قناعت می کنند به اسلام انفرادی ) .
۲_ یاس از این که مسلمان ها بتوانند کاری را انجام دهند .
۳_ افتراق مسلمین و پاره شدن ریسمان اخوت به واسطه اختلاط با اجانب .
۴_ نداشتن بیت المال ؛ قدرت مالی نداریم .
این چهار عامل موجب تعطیلی قوای عامله مسلمین شده است .و از وصول به سعادت دینی و دنیوی محروم مانده اند .
و علت العلل چیست ؟ جهل به مرام اسلام .
مرام اسلام چیست ؟ می فرماید حکومت که طبق قانون قرآن باشد و تخت ولایت مطلقه ولی خدا .
بعد می فرماید ؛
چون نائل شدن به حکومت اسلامی و تحت ولایت بودن منوط به استحکام روابط مذهبی است لذا باید قاعدین بر این اساس اشخاصی بوده باشند که خود را از غرور و قناعت به اسلام انفرادی و یاس جدا کنند …..
اربعین آغاز حیات تازه ای است برای ما ..
سخنان حجت الاسلام پناهیان ، ۳۰ / ۸ / ۹۵ ، در مراسم عزاداران اربعین حسینی در حضور رهبر انقلاب ، شنیده شده .
بازگشت حرم حضرت ابی عبدالله علیه السلام به کربلا
چون عیال و زنان حضرت ابی عبدالله علیه السلام از شام بازگشتند و به عراق رسیدند با آن کسی که همراه آنان بود گفتند : ما را از کربلا ببر .
و چون به مصرع رسیدند جابر ابن عبدالله انصاری را یافتند که با چند تن از بنی هاشم و خاندان پیغمبر صلی الله برای زیارت حسین علیه السلام آمده بودند وبا هم به آن مقام مبارک رسیدند ، بگریستند و زاری کردند و سیلی بر روی خود زدند و ناله های جانسوز سر دادند . زنان قرای مجاور نیز به ایشان پیوستند …
و زیارت اربعین از قدیم در زمان ائمه علیه السلام شعار شیعه بود و به ظن غالب از زمان زیارت امام زین العابدین علیه السلام این شعار در میان شیعه عراق ماند .
دیده شده در کتاب دمع السجوم ترجمه نفس المهموم ، شیخ عباس قمی ، ترجمه ابوالحسن شعرانی ، ص ۴۳۱.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، درگذشت بانوی مبارز و انقلابیِ خستگی ناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ را تسلیت گفتند:
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
️درگذشت بانوی مبارز و انقلابیِ خستگی ناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ را به بازماندگان محترم و دوستان و همرزمان ایشان تسلیت میگویم.
️این بانوی شجاع و فداکار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجه های شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسؤولیتهائی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد و مفتخر به عضویت در هیئت اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامه معروف ایشان به سران شوروی سابق شد.
️غفران و رضوان الهی شامل حال این بانوی با اخلاص و فداکار باد.
سید علی خامنه ای
۲۷ آبان ۱۳۹۵
دیده شده درhttp://farsi.khamenei.ir
دیدار مردم اصفهان با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از مردم اصفهان، استان اصفهان را استان «شهادت و پیشگامی»، «استقامت و ایستادگی»، «علم و فرهنگ»، «دین و ولایت»، و «کار و ابتکار» خواندند و با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ قضاوتی در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ندارد و همواره از دو حزب مطرح این کشور، شاهد دشمنی بوده است، گفتند: امروز مهمترین نیاز کشور بخصوص برای نخبگان و مسئولان کشور، «بصیرت سیاسی و غافل نشدن از توطئه دشمن»، «حفظ روحیه و جهتگیری انقلابی»، «اقدام و عمل در عرصه اقتصاد مقاومتی»، «ادامه پرشتاب مسیر رشد علمی»، «اتحاد و انسجام ملی» و «حفظ استحکام روحی و درونی» است.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که در ایام سالگرد حماسه مردم اصفهان در تشییع ۳۷۰ شهید عملیات محرم در روز ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ برگزار شد، یکی از مهمترین ویژگیهای بارز مردم استان اصفهان را، روحیه «شهادت طلبی» و «ایستادگی» دانستند و با تأکید بر لزوم شناخت طراحی دشمن در هر مقطعی و پرهیز از وادادگی در مقابل او، افزودند: ایستادگی بر اصول انقلاب اسلامی یکی از نیازهای مهم امروز است و اصول انقلاب همان مبانی و شاخصهای مطرح شده در بیانات امام (رحمهالله) و وصیتنامه ایشان است.
حضرت آیتالله خامنهای با توصیه مجدد به جوانان برای مطالعه گفتارها و وصیتنامه امام (رحمهالله) به عنوان نقشه راه حرکت نظام اسلامی خاطرنشان کردند: آن امام که دنیا را تکان داد، مجسَم در همین گفتارها و وصیتنامه است و نمیتوان امام (رحمهالله) را برخلاف آنچه که بود، معنا و تأویل کرد.
ایشان تنها راه حل مشکلات کشور و جبران عقب ماندگی ها و رسیدن به عزت و رفاه و پیشرفت مادی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی را ایستادگی بر اصول انقلاب اسلامی دانستند و گفتند: از لحاظ عملی نیز باید بر روی استحکام درونی کشور به ویژه در بخش اقتصاد تمرکز و اقدام جدی شود.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: دشمن، اقتصاد را نشانه گرفته زیرا تصور می کند اقتصاد، نقطهضعف کشور است و بر همین اساس بر «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» تأکید شده است و مسئولان باید «اقدام و عمل» و شاخصههای آن را جلوی چشم مردم قرار دهند.
حضرت آیتالله خامنهای «بصیرت سیاسی» را یکی دیگر از نیازهای ضروری بهویژه در میان نخبگان خواندند و تأکید کردند: نبود بصیرت موجب می شود که انسان مجذوب مواردی شود که واقعاً جاذبه ندارند، همانند عده ای که مجذوب آمریکا هستند در حالیکه این مجذوبیت دروغین است.
ایشان به مباحث مطرح شده درخصوص مشکلات و واقعیتهای درون جامعه آمریکا، در رقابتهای انتخابات اخیر اشاره کردند و افزودند: فردی که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شده است، در رقابتهای انتخاباتی گفت، اگر پولی را که در این چند سال خرج جنگ کردیم، برای داخل آمریکا استفاده می کردیم، می توانستیم این کشور را دو بار بسازیم؛ آیا آن کسانی که مجذوب آن نقطه خیالی هستند، معنی این سخنان را می فهمند؟
<< 1 ... 24 25 26 ...27 ...28 29 30 ...31 ...32 33 34 ... 57 >>