فرزندان کوروش اکنون در کدام سرزمین زندگی می‌کنند؟؟؟





فعلا در دنیا ملتی وجود نداردکه از نظر خون و نژاد از سایر ملل جدا باشد . مثلا ما ایرانی ها که سابقه تاریخی نیز داریم و از لحاظ حکومت و قوانین دارای وضع خاصی هستیم ، آیا از نظر خون و نژاد از سایر ملل مجاور جدا هستیم ؟ مثلا ما که خود را از نژاد آریا و اعراب را از نژاد سامی میدانیم ؛ آیا واقعا همین طور است یا دیگر پس از این همه اختلاطها و امتزاجها ؛ از نژادها اثری باقی نخواهد ماند ؟ 


حقیقت این است که ادعای جدا بودن خون‌ها و نژادها خرافه‌ای بیش نیست. نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا و مستقل از یکدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آن‌قدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته است که اثری از نژادهای مستقل باقی نمانده است.


بسیاری از مردم امروز ایران که ایرانی و فارسی زبان‌اند و داعیه ایرانی‌گری دارند، یا عرب‌اند یا ترک یا مغول، همچنان‌که بسیاری از اعراب که با حماسه زیادی دم از عربیت می‌زنند از نژاد ایرانی یا ترک یا مغول می‌باشند. شما اگر همین حالا سفری به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را می‌بینید که در اصل اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند.

شاید بسیاری از کسانی که نژادشان از کوروش و داریوش است، الان در کشورهای عربی تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیان‌ها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه می‌زنند…

اکر ما ایرانیان بخواهیم بر اساس نژاد قضاوت کنیم و کسانی را ایرانی بدانیم که نژاد آریا داشته باشند ، بیشتر دلت ایران را باید غیر ایرانی بدانیم و بسیار یاز مفاخر خود را از دست بدهیم ؛ یعنی از این راه بزرگترین ضربت را بر ملت ایرانی زده ایم . 

 

به هر حال در عصر حاضر دم زدن از استقلال خونی ، نژادی خرافه ای بیش نیست .

 

 

دیده شده در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد مرتضی مطهری ،انتشارات صدرا ، ص ۵۶.

   شنبه 8 آبان 1395نظر دهید »

عزاداری سیاسی، عزاداری سکولار 

 


 

یکی از اموری که در این سال ها برخی افراد مذهبی درگیر آن هستند این است که نحوه اداره مجالس عزای امام حسین علیه السلام چگونه باید باشد. گویا همه بر این اتفاق دارند که روز به روز باید بر کیفیت و کمیت این مجالس افزوده شود. اما اختلاف در این است که چه چیزی کیفیت محسوب می شود.


برخی برآنند که در این مجالس به طور محض باید به روضه خوانی پرداخته شود و اگر سخنرانی نیز می شود باید فقط و فقط در مورد اهل بیت علیهم السلام باشد. مثلا فضائل آنان بیان شود و نباید وارد مسائل سیاسی به هیچ وجه شد. ورود در مسائل سیاسی را دون شأن مجلس امام حسین علیه السلام می دانند و می گویند نباید مجالس را با این امور تنزل داد و سبک نمود. این دسته از افراد حتی بیان درس های عاشورا را بر فراز منبر بر نمی تابند و می گویند از مقام امامت و فضائل امام حسین علیه السلام برای مردم بگو و به بحث های این چنینی کاری نداشته باش.


وقتی بحث از اهداف قیام عاشورا به میان بیاوری مثل امر به معروف و مبارزه با ظلم و تن ندادن به ذلت و امثال این مفاهیمی که به نحوی به زندگی اجتماعی مرتبط است و انسان را از دین فردی و در کنج خانه دور می کند، باز عده ای زبان به اعتراض می گشایند که این نحوه بحث ها و تحلیل ها ما را به نتیجه نمی رساند. اصلا امام حسین علیه السلام کی قیام نمود بلکه او را کشتند.

این جریان خزنده در ده سال اخیر به طور مرموزی خود را به بیشتر محافل مذهبی گسترش داده و نوعی سکولاریزم را ترویج می کند.

شکی نیست که مجالس اهل بیت علیهم السلام جای دعواها و منازعات سیاسی نیست و شاید افراط برخی سیاسیون در این زمینه در سال های نه چندان دور، این افراد را که زمینه چنین انحرافی را داشته اند بر این سیاست زدایی از مجالس مصمم تر نموده است. فلذا متاسفانه اخیرا به وفور مشاهده می شود که برای عزاداری از سخنران استفاده نمی شود تا به تبیین مسأله عاشورا بپردازد و اگر دعوت شود برای او از جانب دعوت کننده موضوع تعیین می شود و اگر این هم نباشد سخنرانانی دعوت می شوند که حرف دعوت کننده را به کرسی بنشاند نه این که حقائق را آزادانه، مثل امام حسین علیه السلام، بدون وابستگی بر زبان جاری کند.۱


«هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. این‌که آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.»


یعنی هیئت این نیست که به سیاست کاری نداشته باشد؛ چون بعضی سخنران­‌ها عادت کردند که می­‌گویند ما سیاسی نیستیم. رهبر انقلاب معتقدند این عبارت، عبارت صحیحی نیست. ایشان فرموده‌‌اند: «یکی از خصوصیات ائمه‌ی طاهرین این بوده که همه‌ی آن‌ها مبارزین و مجاهیدن فی‌سبیل الله بودند. یکی از ائمه‌ی طاهرین را سراغ ندارید که این‌ها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد.» (۱۳۸۲/۸/۲)


این آموزه و این خط همان عاملی است که موتور محرکه‌ی شیعه را به کار انداخته است و ما بعد از ۱۳۰۰ سال از ظهور اسلام، شاهد هستیم پرچم شیعه در مناطقی از جهان اسلام بلند شده و این مسأله باعث عصبانیت سیاسیون، متعصبین و متحجرین منطقه و جهان شده است. ما قبل از انقلاب با تمسک به همین آموزه‌‌ها مبارزه می‌­کردیم. شهادت‌­طلبی‌‌ها و مبارزه‌ی ما با طاغوت از همین منبرها شروع ‌شد. یعنی این‌که حضرت امام رحمه‌الله عصر روز عاشورای سال ۴۲ تشریف می‌­برند به مدرسه‌ی فیضیه و آن منبر معروف خود را می‌روند و خطاب به شاه می­‌گویند که ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‌کنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند؛ ‌ من نمی‌‌خواهم تو مثل پدرت بشی و شروع می­‌کنند به شاه نصیحت کردن. بنابراین حضرت امام در برهه‌‌های مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعین و محرم و صفر استفاده کردند برای پیروزی نهضت علیه رژیم. این یعنی هیئت سیاسی.۲

 


۱_دیده شده در  http://www.askquran.ir/archive/index.php/t-54085.htm

۲_ دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=28052

 

   جمعه 7 آبان 13951 نظر »

امام حسین علیه السلام با شهادت خود به بالاترین مرحله سلوک معنوی رسید ند. پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟

 

 

پاسخ اجمالی - تفصیلی

نکته اول اینکه  همان طور که در پاسخ سوال قبلی بیان کردیم مجدد یاد آور شویم گریه انواع و اقسام مختلف دارد و هر گریه و اشکی نشان از غم و اندوه ندار د و منفی و نابهنجار نیست. اگر غم و گریه با علائمی مثل افول سلامتی، کناره گیری اجتماعی ، احساس بی ارزشی، احساس گناه، ایده خودکشی، بیش فعالی بدون هدف، طولانی بودن نشانه های غم و بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی همراه باشد، بیمارگونه و مرض و منفی تلقی می شود. و متقابلا هر خنده ای هنجار نیست و شادی با خنده متفاوت است.

دوم اینکه بحث شهادت از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی. شهادت امام حسین علیه السلام برای خود ایشان یک ارتقا است، عالی ترین حد تکامل است و جشن و شادمانی نیز دارد. اما از نظر اجتماعی، عکس العملی که مردم جامعه در مورد شهید نشان می دهند فقط به خود شهید تعلق ندارد. یعنی فقط نباید به این نکته توجه شود که برای شخص شهید موفقیت و یا شکستی رخ داده است یا نه؟! عکس العمل جامعه مربوط است به اینکه مردم جامعه نسبت به شهید چه موضعی داشته باشند و نسبت به جبهه ی مخالف شهید چه موضعی داشته باشند. اگر به شهادت یک بعدی نگاه کنیم پس  باید بپذیریم قاتلی که ایشان را به درجه شهادت رسانده ، باعث شادمانی عده ای به خاطر رسیدن ایشان به مرتبه والا شده و شایسته عقاب نیست!!! مغلطه این سوال، نگاه تک بعدی به واقعه عاشوراست!

سوم اینکه اگر بحث گریه بر امام حسین علیه السلام بحثی جدید و ساخته اجتماع و مردم این زمان بود شاید جای این سوال وجود داشت اما بالعکس اشک بر سید الشهدا علیه السلام یک بحث ریشه دار است و از سنت های مشهور ائمه اطهار(علیهم السلام) . ائمه اطهار علیهم السلام  - که در مقام حق الیقین بودند و هیچ غیبی از آنان پوشیده نبود_ علاوه بر توصیه به گریه بر ابا عبدالله ،خود نیز بر این واقعه می گریستند و مجالس سوگواری برپا داشته و به دیگران نیز توصیه می کردند . و شواهد و مستندات در این زمینه بس فراوان؛  از جمله در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام  می فرمایند: «من هر صبح و شب بر جدم حسین علیه السلام اشک میریزم و اگر اشکم تمام شود خون گریه می کنم ». آیا آنان از حکمت ها وباطن ماجرای کربلا بی اطلاع بودند؟ به نظر می رسد گریه برابا عبدالله علیه السلام، حکمت های دیگری نیز دارد ، که امامان این گونه آن را به پیروان خود آموزش می دادند .بنابراین جا دارد اینگونه از خود سوال کنیم وقتی معصوم علیه السلام و عظیم ترین و کاملترین شخصیت عالم   برای چنین مصیبتی گریه می کنند چرا ما این چنین نکنیم ؟علت این تاکیدات چیست؟ این گریه و اشک چه نوع اشکی است؟

چهارم اینکه  این است که بدانیم ما چرا برای امام حسین(علیه اسلام) گریه می‌کنیم و پرچم عزای او را بالا می‌بریم؟ شاید همه بگویند به خاطر قداست امام(علیه السلام) است؛ این بخشی از فلسفه عزاداری است و لازم است و جای بحث ندارد ولی فلسفه مهم دیگر این است که باید این کربلا بماند. اگر ما از این کربلا بهره هدف، فرهنگ و بصیرت نداشته باشیم، فقط گریه‌کن خوبی بوده‌ایم، فقط ثواب برده‌ایم. ولی وقتی از فرهنگ برآمده از کربلا، از بصیرت اباعبدالله(علیه السلام) و از فلسفه عاشورا بهره می‌بریم راه را پیدا و درست عمل می‌کنیم. (  پاسخ سوالات قسمت قبل توجه به همین نکته است.)

پنجم اینکه به این فکرکنیم چه کسی از این گریه سود می برد؟  امام حسین علیه السلام؟ ما وقتی آب میخوریم برای نیاز خود ماست ….به حال چشمه فرقی نمی کند! هرچند او با سیراب کردن ، مطابق اصل ماهیت خود رفتار می کند و به ماهیت او کم و افزونی ، از طرف تشنگی و سیراب کردن ما نیست . امام حسین علیه السلام به اشک های ما نیازی ندارند بلکه این ما هستیم که با ریختن اشک میتوانیم با این محبت به اولیای خدا ، خود را در معرض محبت خدا قرار دهیم . گریه برای امام حسین لیه السلام  نجات دهنده است (1).

ششم اینکه عزاداری امام حسین برکات و آثار متعددی از آمرزش گناهان تا بقای اسلام دارد (2). محروم کردن شیعیان از این برکات، انگیزه شبهه افکنان از انتشار چنین سوالات و سست کردن باورهای عاشقان حسینی است!

 

 

(۱) گریه برای امام حسین علیه السلا م نجات دهنده است چرا که:

 

۱-  حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: آگاه باشید که خداوند برگریه کنندگان برای حسین علیه السلام, ا زروی رحمت ومهربانی درود می فرستد (قال رسول الله صلی الله علیه وآله:"ألا وصلی الله علی الباکین علی الحسین_ علیه السلام _رحمةٌوشفقةٌ؛ ."[بحار الأنوار,ج۴۴,ص۳۰۴])

۲_ امام رضا علیه السلام: برای مثل حسین علیه السلام باید گریه کنندگان گریه کنند,چرا که گریه برآن حضرت,گناهان بزرگ را محو می کند (قال الرضا علیه السلام :"فعلی مثل الحسین علیه السلام فلیبک الباکون فإن البکاءعلیه یحط الذنوب العظام"؛.[همان,ص۲۸۴.])

۳- .امام صادق علیه السلام : حقا كه (حسين عليه السلام)كسي راکه برای او گریه می کند,می بیند و به خاطر رحمت براو برایش استغفار می کند( قال الصادق علیه السلام:"إنه علیه السلام لیری من یبکیه فیستغفر له رحمة له"؛.[بحار الأنوار,ج۲۵،ص۳۷۶.])

ادامه »

   جمعه 7 آبان 13953 نظر »

حکم ناخن مصنوعى 

 

 

 

۱- کاشت ناخن مصنوعى براى بانوان چه حکمى دارد؟

۲ -اگر کسى ناخن مصنوعى بکارد، براى وضو و غسلش چه باید بکند؟

 

 

  حضرت آیت الله العظمی بهجت (قدّس سرّه)

۱- شخصى که اصلاً ناخن ندارد و مى خواهد ناخن مصنوعى بکارد، آن ناخن جزو بدن او نمى شود، چون رشد و نموّ ندارد و از اوّل این کاشتن جایز نیست، چون اضطرار ندارد.

۲- در وضو و غسل اشکال پیدا مى شود و در داخل وقت نماز، ضایع نمودن امر واجب محسوب مى شود و قبل از وقت نماز هم خلاف احتیاط است؛ ولى اگر این کار را کرد و هنگام وضو یا غسل امکان بیرون آوردنِ آن نبود، باید در مسح و غسل عمل به جبیره کند.

 

 

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدّظلّه):

۱- کاشت ناخن فى نفسه اشکال ندارد و با فرض صدق زینت، باید از نامحرم پوشانده شود.

۲- در صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد وچنانچه می‌داند امکان برطرف‌کردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به این کار (کاشت ناخن) کند  وضو و غسل‌هاى بعدى را باید به ‌صورت جبیره انجام دهد (یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روز‌های بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود.



حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدّظلّه)

غسل و وضو با چیزی که مانع از وصول آب می شود صحیح نیست و ناگزیر باید آنها را برای انجام غسل و وضوی صحیح زایل و پاک کرد و قصد آرایش، مجوّز چنان کاری نمی شود.



حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدّظلّه):

کاشتن ناخن به صورتی که برای وضو و غسل نتوانند آن را بردارند اشکال دارد ولی چنانچه شخصی مرتکب این عمل شده باشد، در صورت امکان، ناخن مصنوعی را بردارد و وضو و غسل به نحو معمول انجام شود و در صورت عدم امکان برداشتن ناخن، با همان حال وضو و غسل به عنوان جبیره انجام شود و احتیاطاً تیمّم هم کند.

 

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظلّه):

کاشت ناخن مانع رسیدن آب به عضو می شود و وضو و غسل با آن باطل است. یاحقّ.

 

 

http://www.khabaronline.ir/

   چهارشنبه 5 آبان 1395نظر دهید »

حكم رقص زن برای زن


سوال: رقص زن برای زن، بدون نامحرم در مجالس عروسی، میهمانی ها و پارتی ها چه حکمی دارد؟

 


آیات عظام امام خمینی ، تبریزی و خامنه ای:

اگر باعث تحریک شهوت یا ارتکاب گناه و یا ترتب مفسده نشود ، اشکال ندارد(ولی سزاروار است مومن از لهو اجتناب کند).(۱)

 


آیات عظام بهجت، سیستانی، فاضل، نوری و وحید:

بنابر احتیاط واجب جایز نیست.(۲)

 


آیات عظام صافی  گلپایگانی و مکارم شیرازی :

رقص زن برای زن حرام است.(۳)

 


۱- دیده شده در تبریزی ،استفتاءات، س۱۰۴۲ . خامنه ای ،اجوبة الاستفتاءات  س۱۱۶۸ ، دفتر امام.


۲-فاضل،جامع المسائل،ج۱، س۱۷۳۶.  سیستانی  sistan org i ش۳.   نوری،استفتاءات،ج۲ ، س۵۷۴ . بهجت ، توضیح المسائل، م۱.


۳-مکارم ، استفتاءات ، ج۱ ، س ۵۳۷ . صافی ،جامع الاحکام، ج۲ ، س ۱۵۸۰.

 



   دوشنبه 3 آبان 13951 نظر »

ارتباط مومنین با یکدیگر  باید چگونه باشد ؟

 


مومن پس از این که به خدا ایمان می آورند دو رابطه خاص پیدا می کنند که در کنار رابطه شان با پروردگار  ، ۳ رابطه معنادار ایجاد می شود . وقتی مومن به خدا ایمان می آورد ، یک ارتباط خاص و معنا دار بین او و خدا به وجود می آید اما بلافاصله مومنین دو رابطه دیگر هم برقرار می کنند یکی رابطه با ولی خدا ، حال این ولی خدا یا پیامبر است یا امام معصوم است که تمام ارتباط با خدا بدون ولایت پذیری امکان ندارد یعنی بعد از ارتباط با خدا یک ارتباط با ولی خدا به وجود می آید که ابلیس این را نپذیرفت و گفت من ارتباط با حضرت آدم را نمی پذیرم ، تواضعی باید یجاد شود که این رابطه شکل بگیرد . 

 

و ارتباط سومی هم وجود دارد که خوب جا نمی افتد مگر در آخر الزمان ، و در قرآن هم بارها تکرار شده است و این ارتباط سوم با دیگر مومنان است که چیزی بالاتر از اخلاق این وسط وجوددارد که اسم آن را وظیفه گذاشته اند .

کارهایی تحت عنوان وظایف نوع دوستانه و اخلاقی که ما نسبت به یکدیگر داریم . عده ای از یهودیان آمدند و از پیامبر راجع به این آیه پرسیدند که «« النَّبِیُّ أَوْلَى بالمؤمنین من أنفسهم »سوره احزاب آیه ۶ . این اولی من انفسهم یعنی این که مردم بروند کار کنند و پیامبر می تواند بردارد ؟

پیامبر فرمود : نتیجه اش این نیست که پیامبر می تواند بردارد ، بله می تواند بردارد ، اما نتیجه اش این است که اگر کسی رفت ،کار کرد و کم آورد پیامبر جبران کند . یعنی تو صاحب داری . پیامبر جبران می کند و بخشی از یهودیان که مسلمان شدند روی همین تفسیر مسلمان شدند .

 

ما آمده ایم به جای ارتباط قوی مردم با یکدیگر که دین ایجاد می کند ، مثل ارتباط قوی با ولی ، مثل ارتباط قوی با خدا ، ما به جای این که کلمه امامت را رواج دهیم ، کلمه آزادی را رواج می دهیم . حالا بگوییم آزادی ، آزادی رواج پیدا می کند ؟. ما بگوییم حقوق بشر ، حقوق بشر رواج پیدا می کند ؟

 

ما برایمان تامین ریشه آزادی از نماز ، روزه و حج و جهاد مهمتر است ، ولایت برای ما مفهومی است که تامین کننده آزادی بشر است . ما شعار نمی دهیم که با این شعار کسی را فریب دهیم .. ما می خواهیم آزادی را محقق کنیم و تنها سراغ ولایت می رویم و ولایت برای ما تامین کننده آزادی بشر است . چرا آزادی می خواهیم ؟ چون آزادی نباشد دین نیست ، عبودیت نیست ، آزادی نباشد تقوا نیست .

صدر وصیت نامه علی علیه السلام آمده «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛ شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش می‏کنم» ما می خواهیم به جامعه ای برسیم که در آن آزادی و نظم باشد . 

 

سیستم ارتباطی بین مومنین اگر همان شود که اسلام می خواهد آزادی به وجود می آید مثلا شهرک های نمونه بسازیم ..

 

ما باید به جایی برویم که امام زمان عج قرار است بیاید . در کتاب شریف کافی آمده است که ابان بن تغلب با امان صادق علیه السلام در حال طواف بود که یکی از دوستان ابان او را صدا زد و ابان از رفتن ابا داشت و حضرت به او فرمود طواف را رها کن و برو . ابان می گوید وقتی برگشم از امام حق مومن نسبت به مومن را پرسیدم . حضرت فرمود : از من نخواه که بگویم . ابان می گوید وقتی اصرار کردم حضرت فرمود ؛ یا ابان حاضری نصف اموالت را به او بدهی . و فرمود ابان چرا تعجب می کنی ؟ شما در قرآن ندیدید که خداوند می فرماید مومن برادر دینی اش را به خدا ترجیح می دهد .؟

 

البته ما الان اینطوری نمی توانیم زندگی کنیم چون در حال حاضر امامت در جایگاه خودش نیست ولی در زمان امام زمان عجل الله این اتفاق خواهد افتاد . چون الان رسما بعضی از مدیران جامعه حرف ولی جامعه را گوشی دهند . 

رسما خیلی ها آماده اند امام جامعه را متهم کنند . اصلا امام جامعه بیت المال دستش نیست که بخواهد تقسیم کند . 

 

در زمان امام زمان فوق العاده حضرت قدرت خواهد داشت و بعد ما می توانیم با تکیه بر امام به هم ایثار کنیم .

 

بله ما ضعیف هستیم چون امام نداریم و به جانشینش هم قدرت نمی دهیم ..

 

 

سخنان حجت الاسلام پناهیان ، دهه دوم محرم ۹۵ . ۹۵/۷/۲۷ . شنیده شده .

   یکشنبه 2 آبان 13951 نظر »

آیا ترغیب به عزاداری و گریه برای امام حسین علیه السلام ترغیب به غمگینی - که حالتی منفی می باشد- نیست؟

چرا اسلام که بیان می شود کاملترین دین بشری است ما را به حالات منفی ترغیب می کند؟



پاسخ اجمالی:

اولین نکته در پاسخ به این سوال این است که بدانیم آیا اصلا ترغیب به عزاداری در اسلام وجود دارد یا خیر؟ بله این ترغیب در اسلام وجود دارد. و روایات فراوانی نه تنها در مورد عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام در منابع حدیثی ذکر شده است بلکه در فرهنگ اسلامی و روایات معصومین علیهم السلام ترغیب فراوانی به گریه شده و برای آن ثواب ها و پاداش هایی ذکر شده است.


اما باید دانست گریه انواع و اقسام مختلف دارد و هر گریه ای نشان از غم و اندوه ندار د و منفی و نابهنجار نیست. اگر غم و گریه با علائمی مثل افول سلامتی، کناره گیری اجتماعی ، احساس بی ارزشی، احساس گناه، ایده خودکشی، بیش فعالی بدون هدف، طولانی بودن نشانه های غم و بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی همراه باشد، بیمارگونه و مرض و منفی تلقی می شود.


گذشته از آنکه سوگواری بر امام حسین علیه السلام این علائم را به همراه ندارد،از دیدگاه علمی، سوگواری برای سیدالشهدا علیه السلام، کاملاً از شرایط یک عزاداری و غمگینی طبیعی، برخوردار است و با رفتارهای اجتماعی مبتنی بر شناخت، انجام می شود. عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی علیهما السلام و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت او دارند، انجام می پذیرد. به همین دلیل در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشن گرانه دارند؛ نه شیون بی هدف. بلکه آنان با عزاداری، به تمام زندگی خود، هدف می بخشند و حیات خود را حسینی می سازند و کسب نشاط می کنند و از مرگ ذلّت آفرین، فرار می کنند و به سوی زندگی با عزت و شرافت، گام برمی دارند. بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای امام حسین علیه السلام، غمگینی و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است.


از دیدگاه علمی و روان شناسی، شاید بتوان گفت که اگر این نوع واکنش های عاطفی از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیماری و مرض باشد؛ منظور از این کلام این نیست که هر شخصی که علائم سوگواری را در حق امام حسین علیه السلام بروز نمی دهد و برای آن حضرت گریه و زاری نمی کند ، از نظر روان شناسی علمی، بیمار شمرده می شود؛ بلکه شاید او به سیدالشهدا علیه السلام دل بستگی ندارد تا از فقدان و شهادت آن حضرت و مصایب وارده بر اهل بیت علیهم السلام، احساس غم نماید و چون وی به امام حسین علیه السلام دل بستگی ندارد و از آن حضرت، جداست، نمی تواند احساس رنج و غم کند . اگر این شخص به اباعبدالله علیه السلام دل بستگی داشته باشد - حداقل مسلمان باشد - ولی با این وجود، فاقد نشانگان غم باشد و یا منعی از بروز نشانگان در وی وجود داشته باشد و یا در بروز نشانگان عزا و سوگواری، دچار تأخیر گردد، این شیوة رفتاری او، نابهنجار تلقی می شود. پس غمگین بودن برای امام حسین علیه السلام، نشان سلامت است؛ نه بیماری و حالتی منفی و نابهنجار نیست .


نگاه ما به حادثة کربلا، تنها یک نگاه علمی، از دریچة یافته های روان شناسی نیست؛ تا برای این حادثة الهی، توجیه زمینی و بشری مستند به علم، ارائه کنیم و مثلاً برای گریستن و سوگواری برای امام حسین علیه السلام، توجیه روان شناختی داشته باشیم! نگاه صرفا بشری و تحلیل طبیعی و زمینی از یک حادثة الهی و آسمانی و ماورای فکر انسانی، بی تردید بی ثمر و ناصحیح است؛ بلکه مقصود آن است که بگوییم شکل سوگواری و غم گساری برای امام حسین علیه السلام، با نظریه های دقیق روان شناختی در مورد غم و ماتم و داغ دیدگی نیز کاملاً مطابقت دارد و موجب از بین رفتن تمام پیامدهای منفی غم و اندوه می شود.


پاسخ ارائه شده خلاصه ای از صص285 الی 295 و صص 169 و 170 کتاب «پرسش ها و پاسخ های دانشجویی/ دفتر 13/ ویژه محرم/ می باشد.

 

 

دیده شده درhttp://soogvare.kowsarblog.ir/?p=278432&more=1&c=1&tb=1&pb=1

   پنجشنبه 29 مهر 1395نظر دهید »

اولین زنده کننده خون شهدای کربلا 

 

 

امام حسین علیه السلام به اتفاق اعضای خانواده و دیگر همراهان از مدینه تا کربلا می آید ، اما در بین راه هیچ گزارشی از امام زین العابدین علیه السلام نیامده است و مشخص نیست در کدام منزل یا چه زمانی گرفتار بیماری شده است . فقط از شب دهم ، خبری مبنی بر بیماری ایشان در دست است . خود امام می فرماید : « شبی که پدرم کشته شد من بیمار بودم و عمه ام زینب از من پرستاری میکرد .»

 

گزارش مورخان در خصوص چگونگی نجات یافتن علی بن حسین علیه السلام متفاوت و گاه متناقض است ؛ برخی آن حضرت را در هنگام رخداد عاشورا کودک ۱  ، گروهی بیمار  ۲ ، و بعضی هر دو عامل را در نجات ایشان دخیل دانسته اند . نکته ای که در گزارش ها وجود دارد این که تعدادی از منابع ، از آن حضرت با عنوان « علی اصغر » یاد کرده و بعضی نیز آورده اند که در مجلس ابن زیاد ، در بلوغ او شک شده است .

 

این پراکندگی و تشت عبارات ، برخی از محققان معاصر را بر این عقیده واداشته که امام سجاد علیه السلام در کربلا کودک بوده است . محقق گرانقدر سید جعفر شهیدی بر خلاف شهرت به طور تلویحی ادعا می کند که سال ولادت آن جناب ، سال ۴۸ یا ۴۹ ، هجری بوده و او در کربلا دوازده یا سیزده سال داشته است . ایشان می گوید :« درست است که علی بن الحسین علیه السلام روز عاشورا و شاید تا چند روز پس از آن بیمار و رنجور بوده است ، اما بیماری و مرض جوانی بیست و اند ساله را چنان از پا در نمی آورد که با کودکی نابالغ مشتبه گردد .

 

بنابراین ، مورخین به اشتباه ، سال ولادت علی اکبر را که در کربلا شهید شد برای امام سجاد علیه السلام در نظر گرفته اند . دیگر این که طبق اسناد ، امام حسین علیه السلام ، سالهای ۳۷ تا ۴۰ هجری را به همراه پدر گرامی اش در خانه کوفه بوده است پس نمی توان. فرزند او در مدینه تولد یافته باشد .

 

اگر چه در این نظریه  در نقد گزارش ها به نکته های دقیقی توجه کرده اما چند شمال بر آن وارد است که ما در اینجا برای کوتاهی سخن به یکی از مهمترین  موارد آن اشاره می کنیم :

 

 _ شاید مهمترین دلیل بر رد ادعای کودکی امام زین العابدین علیه السلام ، وجود امام باقر علیه السلام باشد که بنا به شهادت منابع آن حضرت در کربلا حدود چهار سال داشته است . و چگونه ممکن است فردی نابالغ فرزندی چهار ساله داشته باشد .

 

بنابراین امام سجاد علیه السلام در سال ۶۱ هجری نه تنها کودک نبوده ، بلکه جوانی متاهل بوده است .۳  

 

و به گفته برخی منابع دیگر امام علیه السلام بیست و سه ساله بود که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و امام را از کربلا به سوی کوفه در حالی که بر استری بدون زین سوار بود بردند و آن حضرت از این سفر آسیب بسیار دید . که با ورود کاروان به کوفه و با دیدن سرها بر نیزه و اسارت آل الله ، به ناگاه زنان اهل کوفه شروع به گریه و زاری کردند در حالی که گریبان چاک می دادند ، امام سجاد علیه السلام فرمود : « … ان هولا یبکون علینا ، فمن قتلنا غیر هم : این گروه بر ما می گریند ، پس چه کسی غیر اینها ما را کشته است .»۴

 

 

۱_ دیده شده در کتاب نگاهی به جریان عاشورا ، به نقل از کتاب زندگانی علی بن الحسین علیه السلام ، سید جعفر شهیدی ص ۳۷ و کتاب حیا الحیوان ، کمال الدین دمیری ، ج ۱ ، ص ۲۴۷.

۲_ دیده شده در نگاهی جریان عاشورا ، به نقل ازبلاذری ، انساب الاشراف ، ج ۳ ، ص ۴۱۱ .

۳_ دیده شده در نگاهی به جریان عاشورا ، زیر نظر سید علی واسعی  ، موسسه بوستان کتاب ، ص ۱۹۵.

۴_ دیده شده در کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام ، مرتضی آقا تهرانی ، ص ۳۴۵، به نقل از اللهوف ، ص۶۳.

 

   جمعه 23 مهر 13951 نظر »

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۵/ ۷/ ۹۵

 

 


«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا (و اُجُورَكُم )بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامْ)وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَيْهِ السَّلَامْ)».

 

شعار رسمي مُحرم، همين جمله‌هايي است كه شنيديم؛ اين شعار گذشته از اينکه ما را به يک عبادت دعوت می‌کند، ما را به يک جهاد توان‌فرسا هم هدايت می‌کند. اين جمله لطيف که ذکر شد دو بخش دارد، بخش اوّل اين است كه ما مصيبت‌ زده‌ايم و سوگوار, اجر ما از جانب ذات اقدس الهي باشد و خداي سبحان به همه عزاداران اجر سوگواري را مرحمت كند! مي‌گوييم: «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا (و اُجُورَكُمْ) بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامْ)»، نه تنها اجر بدهد، بلکه اجر مهم و عظيم عطا كند.

 

بخش دوم اين است كه «وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَيْهِ السَّلَامْ)»؛ يعني آن توفيق را خدا به ما مرحمت كند كه ما خون‎بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را از ظالمان بگيريم، اين دعا و شعار رسمي ما شيعه‌هاست. اين بخش دوم براي هميشه يك پيام زنده‌اي دارد و عاشورا را براي هميشه زنده نگه مي‌دارد. ما در اين دعا از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم، آن توفيق را به ما بدهد كه ما خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را بگيريم. «ثار» يعني خون‌ها, خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را از چه كسي بگيريم؟ آن اموي‌ها و مرواني‌ها كه همه‌ آنها از بين رفتند، اين دعا يعني چه؟ اين شعار رسمي يعني چه؟ خدايا آن توفيق را به ما بده كه ما خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را بگيريم! اوّلاً از ما سؤال كنند كه به شما چه ربطی دارد؟

 

در قرآن فرمود: ﴿مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً » ( سوره اسرا ، آیه ۳۳) هر كس مظلومانه كشته شد، ما براي اولياي او حقّ قصاص قائل هستيم.» باز به ما چه ربطي دارد؟ جوابش اين است كه ما فرزندان «حُسَيْن بْنِ عَلِي» هستيم، پدر ما را شهيد كردند! پس ما حق داريم که خون‌بها بگيريم. چطور ما فرزندان «حُسَيْن بْنِ عَلِي» هستيم؟ براي اينكه وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) يك اعلام رسمي كرد، فرمود هر كس به دنيا آمده يك شناسنامه طبيعي دارد كه پدر و مادر براي او شناسنامه مي‌گيرند، اين فرزند پدر و مادر خودش است؛ ولي وقتي بالغ شد، بايد براي خودش يك كُد ملّي و شناسنامه بگيرد. ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول كنيم، بياييد بچه‌هاي ما بشويد «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ».  يك اعلام رسمي كرد، فرمود وقتي بالغ شديد شناسنامه خودت را خودت بايد بگيري كه فرزند چه كسي هستي، ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول كنيم «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ».

ادامه »

   یکشنبه 18 مهر 13952 نظر »

نقش عاشورا در بقای اسلام 

 

 

از کجا بدانیم که داستان کربلا نقش تعیین کننده ای در پیشرفت اسلام و در بقای اسلام و نهایتا در سعادت انسان ها داشته است ؟ 

آن چه دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند این است که داستان کربلا ، اگر در عالم انسانیت ، داستان منحصر به فردی نباشد ، از وقایع کم نظیر است . البته ما بر اساس آن چه از ائمه اطهار دریافت داشته ایم ، این داستان را منحصر به فرد می دانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود . 

 

ولی از جهت احتیاط در سخن و برای این که با کسانی مواجه هستیم که طبعا از ما دلیل و سند می خواهند و برای این که وارد آن بحث ها نشویم ، می گوییم : اتفاق نظر همه مورخین و همه آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد ، از کم نظیر ترین داستان های عالم است ؛ داستانی که هم از نظر کیفیت وقوع ، هم از نظر عظمت مصیبت ، و هم از نظر بقای خاطرهٔ آن میان مردم و آثار اجتماعی که بر آن مترتب می شود ، با هیچ ماجرای دیگری قابل مقایسه نیست .

 

خود همین تکرار عزاداری هایی که در کشور خودمان می بینیم ، می تواند برای ما عامل هشدار دهنده و بیدار کننده ای باشد که هیچ حادثه دیگری با این حادثه قابل مقایسه نیست .

حادثه ای که برای آن این همه وقت صرف می شود ، این همه هزینه می شود و این همه اشک ها ریخته می شود ، با چه حادثه و پیشامدی قابل تشبیه است ؟ 



دیده شده در کتاب مشکات آذرخشی دیگر در آسمان کربلا ، آیت الله محمد تق مصباح یزدی ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره)  ص ۴۳.

   یکشنبه 18 مهر 13951 نظر »

1 ... 7 8 9 10 11 ...12 ... 14 ...16 ...17 18

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 197
  • دیروز: 451
  • 7 روز قبل: 12667
  • 1 ماه قبل: 44975
  • کل بازدیدها: 1165263
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 15
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم