بهشت

چند دقیقه چشم‌هایت را ببند و گوش‌هایت را با دو انگشت محکم بگیر. به هیچ چیز خاصی فکر نکن؛ حالا هر چه را می‌بینی و می‌شنوی توصیف کن. همه را بگو. چیزی نیست؟ چرا هست. اطراف تو پر از دیدنی‌ها و شنیدنی‌هاست. دوباره دقت کن.

- من فقط یک صفحه‌ی سیاه می‌بینم و همهمه‌ای مثل عبور باد می‌شنوم.

- اشتباه می‌کنی! تو هم چشم داری هم گوش؛ باید حداقل بتوانی چیزهایی که در دایره‌ی نگاهت می‌گنجد، ببینی و بگویی؛ صداهای معمولی دور و برت را بشنوی و واکنش نشان دهی.

- نمی‌شود. خودت می‌دانی که نمی‌شود. با چشم و گوش بسته چطور ببینم و بشنوم؟!

- مسئله فقط بستن دو پلک است؛ خوب بازش کن! این دو انگشت کوچک را هم از سر راه دستگاه شنیداری بردار تا کارش را بکند. حالا یک بار دیگر یافته‌های خود را بگو.

- همه چیز هست؛ نور هست ، صدا هست؛ آدم‌ها و لبخندهایشان. راستی این کبوترِ لب پنچره دارد لانه می‌سازد و گاهی هم یک دهن می‌خواند. دیگر چه بگویم؟ خیلی چیزها…

- همین. می‌خواستم به همین فکر کنی. عالَم دیدن و ندیدن را مقایسه کنی. شنیدن و نشنیدن را. مثل هم‌اند؟

(* آن‌چه خواندید، گفتگویی بود با خودم. نگویید با چشم و گوش بسته چه جوری با هم حرف می‌زدید!)

آن مقایسه و آن سۆال را خدای متعال مطرح می‌کند: “هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً “[1] “با هم مساوی‌اند؟”

اول برای حال واحوال دو گروه از انسان‌ها مثالی می‌زند و تشبیه می‌کند. ابتدا کسانی که راه خود را کج کردند و به خاکی زدند. یعنی با آن همه نشانه و دلیل و روشنی، کوره راه لجاجت و بد قلقی را انتخاب کردند. خدا و پیامبر و آیه‌های روشن را انکار کردند. بر سر کوچه‌ی خدا نشستند تا راه را ببندند به خیال خودشان! یا به مسافران راه خدا آدرس غلط بدهند. زندگی ابدی و آخرتی را زیر سۆال بردند. بیچاره‌ها در توهم شکست دادن خدا بودند. غافل از آنکه با خدا هر که درافتاد، ورافتاد!![2]

همان مقاومتی که در مقابل صدای حق کردند، سبب شد تا چشم و گوش درونشان بسته شود. “خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ “[3] ” خدا بر دل‌ها و گوش‌های آن‌ها مُهر نهاده و بر چشم‌هایشان پرده‌ای افکنده شده” به همین خاطر درست مثل آدم‌های نابینا و ناشنوا، وجدانی کورو کر دارند.

در مقابل، کسانی هستند با قلبی سرشار از ایمان و عملکردی قابل دفاع.برای خدا سر به زیر و متواضع. بهشتی ؛ یعنی همین آدم‌های دوست داشتنی.[4] چشم دلشان بصیر و بینا؛ سامعه‌ی درونشان تیز و گوش به فرمان.

این‌جا باید کلاه‌ها قاضی شود برای یک سۆال ساده و عمیق؛ این‌ها مثل هم‌اند؟

“مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ “[5] “مثل این دوطایفه (مۆمنان و منکران)، مثل کور و کر، بینا و شنواست، آیا این دو همانند یکدیگرند؟ آیا پند نمی‌گیرید؟”

این تأمل کوتاه، به من و تو می‌گوید باید برای باز ماندن چشم دل و گوش درون، که ابلیس لجباز نفس در کمینش نشسته،کاری کرد. مگر نه؟


پی نوشت ها:
[1] - هود، 24
[2] - شرح حال کافران در آیات 17 تا 20 سوره هود
[3] - بقره، 7
[4] - حال مۆمنان در آیه 23 هود
[5] - هود، 24

 

   پنجشنبه 21 دی 1396نظر دهید »

نماز شب

 

مرگ بريده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ يعنى آغاز سفر از اين دنيا به سراى آخرت.بعد از مرگ، انسان را به جايى منتقل مى كنند كه نامش ‍ قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممكن است سختيها و شدايد فراوانى - در اثر اعمال و افكارى كه در دنيا كسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از اين ناراحتيها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاريكى و ظلمت قبر، سوال نكير و منكر، فشار قبر، حمله حيوانات گوناگون به بدن و…

آدمى، بايد خود را براى چنين سفرى آماده سازد و از حالا به فكر سختى‌هاى راه طولانى خود باشد. و اينجاست كه نماز - اين باشكوهترين عمل عبادى الهى - به يارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترين و طوفانى ترين لحظات، دستگيرى مى‌نمايد، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ملك الموت به من گفت كه: هر كس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانه‌اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)


امام صادق عليه السلام فرمود: ان ملك الموت، يدفع الشيطان عن المحافظ على الصلاة و يلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلك الحالة العظيمة (2)در تاريكى شب، دو ركعت نماز بخوان، براي (رهايي از) وحشت قبرها.


ملك الموت به هنگام قبض روح، شيطان را از آن انسانى كه بر نمازش ‍ محافظت داشته دفع مى‌كند، و در آن حالت هولناك و پر وحشت، شهادت به توحيد و رسالت را به او تلقين مى‌كند.پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: الصلاة شفيع بينه و بين ملك الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكير (3)


نماز شفيع نمازگزار در نزد ملك الموت و مونس در قبر و بسترى نيكو در قبر و پاسخ، به سوال نكير و منكر مى‌باشد.


سعيد بن جناح مى‌گويد: در مدينه، در منزل امام محمد باقر عليه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اينكه سوالى شده باشد، فرمود: من اتم ركوعه، لم تدخله وحشه فى قبره” (4) هر كس ركوع خود را در درست و كامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نيابد.


پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: “ما من عبد، اهتم بمواقيت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار” (5)


بنده‌اى نيست كه به وقتهاى نماز و مواضع خورشيد، اهتمام دارد، مگر اينكه راحتى و آسايش در موقع مرگ و از بين رفتن ناراحتيها و غمها و رهايى از آتش را برايش ضمانت مى‌نمايم .


پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: صلاه الليل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.

 خداوند به يكى از پيامبرانش خطاب نموده، فرمود: “قم فى ظلمة الليل، اجعل قبرك روضة من رياض الجنة” تيرگى شب، به عبادت برخيز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .


پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ان القبر ينادى كل يوم بخمس ‍ كلمات، انا بيت الفقر، فاحملوا الىّ كنزا، انا بيت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،… قبر در هر روز به اين كلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهيدستيم ، پس ذخيره‌اى براى خودتان به اينجا بفرستيد. من خانه تاريكى‌ام، چراغى در اين خانه بياوريد،… گفته شد: آنها كدامند؟ حضرت فرمود: “و اما السراج فصلاة الليل و اما الكنز فكلمه شهاده لا اله الا الله” … چراغ اين خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و… مى باشد. (7)


حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بنده‌اى نيست كه آخر شب برخيزد و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار كند، مگر آنكه پاسخ داده شود به ايمني از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نيز عمرش طولانى شود (8)


وقتى كه جناب ابوذر غفارى (ره) به مكه معظمه مشرف گرديده بود نزد كعبه ايستاد، و خطاب به مردمى كه براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:چراغ اين خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و…


ايها الناس ! منم جندب بن سكن غفارى، منم خير خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بياييد. مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:اى مردم ! هر گاه يكى از شما خواست به سفرى برود، هر آينه زاد و توشه‌اى براى خود بر مى‌دارد - به آن اندازه كه در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنين است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در اين هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمايى كن اى ابوذر!


فرمود: … “صل ركعتين فى سواء الليل لوحشه القبور” (9) در تاريكى شب، دو ركعت نماز بخوان، براي (رهايي از) وحشت قبرها.

 

 

 

1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.

2- وسائل الشيعه ، ج 3، ص 19، من الا يحضره الفقيه ، ج 1، ص 42.

3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.

4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.

5- سفينه البحار، شيخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.

6- الرساله العليه ، ص 176.

7- نشان از بى نشانها، ص 314.

8- سفينه البحار، ج 2، ص 397.

9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.

   سه شنبه 19 دی 1396نظر دهید »

 راهکارهایی برای مقابله با بد حجابی 

 

بدحجابی

 

1- رعایت اصل تقوای الهی در عمل از طرف آمرین به معروف وناهین از منکر . ( عامل بودن آمر )

 

 2- ارائه ی الگوی صحیح پوشش متناسب با اسلام وانقلاب برای دختران وپسران

 

 3- ارائه ی الگوهای امروزی که برای نسل جوان ملموس باشد ( مانند : دعوت از کسانیکه در زمینه های علمی ، اجتـماعی و… در بین نسل جوان موفق بوده وپوشش برتر دارند)

 

 4- ترویج فرهنگ اصیل اسلامی وقرآنی در صدا وسیما وسینما وحتی میادین شهرها( بصورت تابلوهای بیل برد ) با ساخت فیــلم ، سریال ، پخش مراسم عزاداری وهیئات مذهبی

 

 5- بیان محسنـات حجاب اسلامی وتبلیغ خوبیهای حجـاب وبیان مضرات بدحجــابی وبی حجابی از طریق : همایش ، کنفرانس ، میزگردو…با بهره گیری از نسل جوان وبا پوششهای مناسب

 

 6- در نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی در امر به معروف ونهی از منکر بخاطراثر گذاری واثر پذیری وفرهنگ سازی از طریق مثبت نگری به مقوله حجاب وعدم بزرگنمایی بدحجابی .

 

 7- مجاب نمودن مسئولین بین خود وخانواده وزیر مجموعه ی اداری آنان ( مانند : منشی ها وغیره ) 

 

 8- جلوگیری از تولید وفروش محصولات غیرفرهنگی والبسه های نا مناسب

 

 9- توسعه وگسترش هیئات مذهبی وپخش از صدا وسیما وهمچنین در بعضی مناسبات کشاندن آنان به خیابانها ومیادین شهر

 

 10- برگزاری میز گردهای تخصصی با بهره گیری از متخصصین جوان در زمینه های مختلف علمی ، سیاسی . اجتماعی و…

 

 11- تعیین حدود وثغور قانونی حجاب اسلامی با عنایت به فرهنگ غنی اسلامی وایرانی برای دختران وپسران در جامعه ومدرسه ودانشگاه با بهره مندی از نظر کارشناسان علوم اجتماعی وروانشناسان

 

 12- برخورد قاطع با متخلفین بصورت هماهنگ ومتحد الشکل از طرف تمامی دستگاه های مسئول از قبیل : قوة قضائیه ، نیروی انتظامی و ضابطین آنان در بسیج و…با پدیده ی بدحجابی و… ( ارائه ی راه حل واحد در برخورد با بد حجابی وبی حجابی وپرهیز از تکرویها وکج سلیقگی ها در برخوردها

 

 13- برخورد شایستـه ومبتنی برعقلانیت واصــولی باپدیده ی تکنولوژی جدید ( مانند : ماهواره واینترنت ) وتلاش در جهت ارائه ی تکنولوژی برتروجایگزین ویا در صورت عدم توانایی در ارائه ی الگوی برتر، شناساندن محسنات آن بجای برخورد های احساسی وگاهی خدای ناکرده نابخردانه باآن ،که خودنوعی ترویج می باشد!!! چراکه حتی کسانیکه با آن آشنایی ندارند به دنبال چیستی ؟ آن می روند ، کما اینکه در چند سال اخیر تجربه ی مبارزه با ویدئو وماهواره به چنین واقعه ای اذعان دارد.

 

 14- ایجاد حالت احساسی خوف ورجاء در جامعه : خوف برای متخلفین ورجاء برای مردم وافراد سالم جامعه با وضع قوانینی که ضمانت اجرای عملی را داشته باشند ونظارت دقیق بر حسن اجرای آن قوانین از طریق مجلس محترم ودستگاههای نظارتی

 

 15- ایجاد اعتماد عمومی به حکومت با برخورد قاطع با فاسقین وفاسدین ومتجاهرین به فسق

 

 16- ایجاد اشتغال برای جوانان وسرگرم کردن این قشر عظیم به کار وتلاش وایجاد امنیت شغلی 

 

 17- برقراری امنیت شغلی ، اجتماعی ، اقتصادی ، رفاهی از طریق مسئولین ذیربط وتبلیغات گسترده رسانه های گروهی

 

 18- ترویج فرهنگ ازدواج واستحکام بنای خانواده با حمایت از مزدوجین وفرهنگ سازی در این رابطه وارائه ی راهکارهای عملی برای حصول به آن وسهل وآسان نمودن ازدواج از طریق : ساخت خانه های با مساحت کم وبصورت اقساط در اختیار زوجهای جوان گذاردن ، تأمین اشتغال آنان ، ارائه ی مشاوره های خانوادگی از طریق رسانه ی ملی وجراید وبرگزاری میزگردهای تخصصی در این زمینه ویا ساخت سریالهای مناسب

 

 19- بیان غیر مستقیم مسایل فرهنگی از طریق صدا وسیما با ساخت فیلم ، سریال و مصاحبه ودعوت از خانواده های موفق

 

 20- از بین بردن دغدغه معیشت برای خانواده ها وکم کرده ودر نهایت از بین بردن شکاف طبقاتی بین فقیر وغنی وبرخورد با سود جویان وسوء استفاده کنندگان در جامعه اعم از مسئولین وطبقات اول ودوم جامعه ودیگران . چراکه همسر یا مرد خانه از صبح زود به دلیل عقب نماندن از دیگران وتأمین معاش ورفع نیازوکسب رزق و روزی وبعضا رفاه طلبی بیش از حد توان تا پاسی ازشب درتمام هفته حتی گاهی جمعــه هامشغول کاروتلاش بوده وازتوجه عاطفی ومعنوی اهل خانواده ی خودغافل است وهنگامی که همسر وپدرنتواندپاسخگوی احتیاجات غریزی وعاطفی خانواده ی خود باشد نوعی عقده وبیمــاری گریبانگیر آنان می شودکه کمبود احساسی وعاطفی (محبت )است که درنهایت ممکن است برای ارضاء آن گرایش به غیرقوت گرفته وکم کم زمینه های ناهنجاری بوجود آیدتا غریزه ارضاء شود0 به عنوان نمونه : ( به انحراف کشیده شدن بعضی ازخانم های متأهل )

 

                          ❤همانا عفیف و پاکدامن ، فرشته ای از فرشته هاست. امام علی ( علیه السلام) حکمت 474.

  

حجاب من … سلاح من

 

 پس کسانی که از حجاب فراری اند،

 و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم

 و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و

 از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است که اسلام ایجاد کرده.

 اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.

 حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.

 

   یکشنبه 10 دی 13961 نظر »

معجون صبر 

معجون صبر

کسری انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.
چون روزی چند بر این حال بود، کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان. بدو گفتند: “در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!”
گفت: “معجونی ساخته ام از شش جزئی و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.”
گفتند: “آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید.”


گفت: “آری

نخست:  اعتماد بر خدای است، عزوجل.
دوم : آنچه مقدر است بودنی است.
سوم : شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.
چهارم : اگر صبر نکنم چه کنم، پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم.
پنجم : آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.
ششم : آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد.”


چون : این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت…

 

 

« منبع: سایت لبخند زندگی

 

   چهارشنبه 6 دی 1396نظر دهید »

گوشت هایی که سکته می آورد 

 

در مورد تهیه غذا روایت داریم که در هر خانه‌ای که یک گوسفند باشد، ملائکه خدا بر این خانه و صاحب آن درود می‌فرستند البته نه خانه‌های تهران، بلکه شهرهای کوچک که باغ و مزرعه دارند. یعنی سعی کنید خودکفا باشید ولی فرهنگ مصرف‌‎گرا می‌گوید که بره را بکشید، چون پوست آن برای پشت گردن پالتوی زنان یا درست کردن کلاه خوب است.



بیانات حجت الاسلام قرائتی

در اسلام دنیا و آخرتش با هم است. یعنی اشک و عرفان و نماز بهشتی با میوه‌های بهشتی از آن در می‌آید کما اینکه از میوه‌های دنیا عبادت و در خط خدا حرکت کردن بوجود می‌آید. از نظر اسلام دنیا و آخرت و ماده و روح پیوند ناگسستنی دارند.

در مورد بحث تغذیه بر خلاف اینکه ما گمان می‌بریم که مادی است، اسلام درباره آن دستورات فراوانی دارد. در فقه کتابی است به نام اطعمه و اشربه، یعنی خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها. مسائلی که در این کتاب مطرح است عبارت است از اهمیت غذا و اینکه چه بخوریم؟ چقدر بخوریم؟ چگونه بخوریم؟ در همه این مسائل دستورات فراوانی داریم و انسان روزی چند مرتبه از ابتدای تولد تا لحظه مرگ با آن سر و کار دارد.

روایتی در سفینة البحار دیدیم که می‌فرماید: «فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّیْنَا» (کافى/ج‏6/ص‏287) اگر غذا خوردن نباشد، نماز خواندن و روزه گرفتن هم دیگر نیست.

خدا در قرآن درباره غذا می‌فرماید: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ» (قصص/24) حضرت موسی تحت تعقیب بود فرعون با ارتش خود موسی را تعقیب می‌کرد، موسی در حال فرار به چاه آبی رسید که چوپان‌‌ها از آن به گوسفندانشان آب می‌دادند و دو دختر هم ایستاده بودند. پرسید چرا شما کنار ایستاده‌اید؟ گفتند: ما پدر پیری داریم، برای همین ما دخترها چوپانی می‌کنیم و چون کنار چاه جوان‌های شلوغی هستند ما صبر می‌کنیم و جوان‌ها که رفتند ما به گوسفندانمان آب می‌دهیم.

حضرت موسی رفت و جوان‌ها را کنار زد و گوسفندان را آب داد در حالی که خودش تحت تعقیب بود و بعد در حالی که گوسفندان را آب داده بود پای درختی خوابید و گفت: ای خدا! برای آنچه تو از آسمان برای من خیر نازل می‌کنی فقیرم. حدیث در اصول کافی است «سَأَلَ الطَّعَامَ» (کافى/ج‏6/ص‏287) یعنی حضرت موسی در آنجا غذا می‌خواست و نیاز به غذا داشت.


حدیث داریم بهترین غذا، غذایی است که پخته شود. در مقابل کسانی که معتقد به خام‌خواری هستند. بعضی چیزها را می‌گویند سعی کنید با هم بخورید. مثلا تخم مرغ را باید با پیاز خورد البته این را دکترهای غذاشناسی باید مطرح کنند که تخم مرغ چه کمبودی دارد که پیاز آن را جبران می‌کند. مثلا نان پنیر را خالی نخورید و با گردو بخورید یا مثلا می‌گویند دندان را با چوب پاک کنید ولی چوب درخت انار نباشد و بوته ریحان هم نباشد؛ این را دکترها باید روشن کنند

 

   سه شنبه 5 دی 1396نظر دهید »

و من یعمل مثقال ذرة شرا یره

شراره ای بر خرمن

 

چند روزی فکرش مشغول بود و افکارش در هم ، باید پول و پله ای دست و پا می کرد و چادر رنگ و رو رفته همسرش را نو . با پول کارگری و خرج و مخارج سنگین زندگی کم کم تا دو ماه دیگر باید خود را می زد به بیخیالی تا عرق شرم بر چهره اش ننشیند و بر آتش دلگرمی زن به وعده های سر خرمنش ، آب پاکی نریزد.

 

دو ماه با جان کندنی گذشت و حالا زن با چادر نو به بازار آمده ،دو بار کل مغازه ها را رفته و برگشته و بالا و پایین کرده بود تا بلکه بتواند با ته مانده ی جیبش، از دست فروش یا شاید مغازه ی اجناس دو هزار تومنی چیزی بخرد که به درد شوهرش بخورد .

 

یک ده هزاری مچاله شده و رنگ و رو رفته صرفا برای تشکر از این همه زحمت! دم دمای غروب،در حالی که قوطی عطر کوچکی را در مشت می فشرد راهی منزل شد . بین راه جوانکی پرسه ی بی عاری _شاید هم بی کاری_ می زد و دود سیگارش را می داد به خورد ملت .

 

شراره های سرخی که از ته سیگارش به هوا بر می خواست در تاریک و روشن هوا به وضوح دیده می شد. شراره هایی که درهوا گلچرخ می زدند و تمنای نشستن داشتند و از بخت بد اینبار هوس نشستن بر نازک چادری نو به سرشان زده بود. زن سوار ماشین شد و همان ابتدا کرایه را حساب کرد، خوب می ترسید همین هزار تومن هم که با زور چک و چانه زدن از عطار پس گرفته بود گم کند.

 

خودش را در صندلی جای داد و چادرش را مرتب کرد و تا آمد نفس راحتی بکشد نگاهش به سمت آرنج دست راستش خیره ماند، جان گرفتن دوباره شراره ها را در دلش احساس کرد.رد چند سوختگی ریز و درشت روی چادر چیزی نبود که به راحتی از کنارش بگذرد.

 

به آنی دلش آتشفشان لعنت شد و کلی نفرین و بد و بیراه از دلش فوران کرد خوب جز این هم چاره ای نداشت. واقعا شراره ای کوچک گاه چه آتشی بر می انگیزد و به حق گاهی فقط دل خوش آیه ها باید بود.

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی

   دوشنبه 4 دی 1396نظر دهید »

درمان آلزایمر 

یکی از بهترین راههای درمان آلزایمر 

 

 

آیت الله تبریزیان ۲:۵۷

دانلود کنید 

 

   یکشنبه 19 آذر 1396نظر دهید »

رهبری شیعه در  زمان غیبت کبری ( ولایت فقیه )

 

ولایت فقیه

 

حجت الاسلام والمسلمین رضا شجاعی مهر عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت امروز در جلسه اخلاقی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین و با موضوع رهبری شیعه در غیبت کبری برگزار شد ضمن بیان روایاتی پیرامون ولایت فقیه گفت : باعث تاسف است که در حوزه های علمیه به مباحث کلامی و عقیدتی بسیار کم بها داده میشود.

 

حجت الاسلام و المسلمین شجاعی مهر گفت: ولایت رکن دین است و ارزشی که به ولایت داده شده به چیز دیگری داده نشده است چراکه نماز بدون ولایت نماز نیست و روزه ای که از مجرای ولایت عبور نکنند روزه نیست در واقع ولایت کلید قفل هاست.

 

شجاعی مهر ضمن بیان روایتی از پیامبر اکرم الله پیرامون امنیت ولایت گفت :پیامبر صلی الله در پاسخ به فردی که از ایشان سوال کرد خداشناسی چیست فرمود فرمود امام شناسی مقدمه خداشناسی است .

 

وی افزود :امام صادق علیه السلام می فرمایند ولایتنا ولایت الله.

 

رضا شجاعی مهر در مورد زاویه نگاه ولایت فقیه بیان داشت: زاویه نگاه ما به ولایت فقیه زاویه کلامی است یعنی ولایت فقیه را امتداد حرکت ائمه می دانیم که در اثر عدم حضور ائمه، مردم جامعه به فقهای آن جامعه رجوع می‌کنند .

 

این عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت با تعریفی از ولایت فقیه اظهار داشت: ولایت فقیه از دو جزء ولایت به معنای سلطه و اختیاری که یک شخص نسبت به شخص دیگری دارد به طوری که در جهت تامین مولا علی باشد و فقیه کسی است که اسلام شناس در تمامی جنبه ها باشد.

 

وی ادامه داد :ولایت فقیه سرپرستی کارشناس فقه که در اینجا به معنی است فقه اکبر است یعنی فقیه تفقه در دین دارد و دین را می شناسند در واقع ولی فقیه کارشناس دین است به صورت اجتهادی نه تقلیدی.

 

رضا شجاعی مهر در پایان گفت : ولایت فقیه کشف جدیدی نیست که امام خمینی آن را مطرح کرده باشد و در واقع بحث از ولایت فقیه به زمان پیامبر برمیگردد چراکه در آن زمان نیز بحث ولایت جانشینی مطرح بوده مثل جانشینی اسامه در نبود پیامبر صلوات الله.

   شنبه 18 آذر 1396نظر دهید »

جلسه درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین 

 

سرکار خانم نرجس شکوری فرد نویسنده و مسئول مقر کتاب جامعه الزهرا امروز در مدرسه علمیه کوثر ورامین ضمن بیان اهمیت کتاب و کتابخوانی گفت : باعث تاسف است که امروزه کتاب های پر فروش سال ما از کتاب های غربی است .

 

نرجس شکوری فرد ضمن بیان وظایف زن و مرد و بیان جملاتی از رهبر انقلاب پیرامون وظایف زنان در جامعه اظهار داشت : از وظایف زنان نیست که در خارج از منزل فعالیت داشته باشند و بدون نیاز مالی کسب درآمد کنند ، اما انجام کارهای فرهنگی ، سیاسی و … در جامعه را می توان از وظایف و تکالیف همه زنان در جامعه برشمرد .

 

شکوری فرد ادامه داد : امروزه که جامعه ما درگیر جنگ نرم است ، با آسیب دیدن هر قشری از جامعه دیگر افراد جامعه باید پاسخگو باشند که چرا کار فرهنگی و عقیدتی ما ضیف بوده و دشمنان توانسته اند به فرد و افرادی آسیب بزنند .

 

این نویسنده جوان کتاب خوانی را واجب دینی برشمرد و بیان داست : کتاب غذای روح است ، سعی کنید در زندگی اگر می خواهید به کسی هدیه یا صدقه بدهید طبق فرموده رهبر معظم انقلاب عمل کنید و کتاب صدقه دهید .

 

وی ادامه داد : بالاترین امر به معروف و نهی از منکر پیروی از نظام است ، بنابراین تلاش کنید و در بین جوانان و نوجوانان بروید و با خلق نیکو آنان را جذب نظام و رهبری کنید .

 

شکوری فرد در پایان بزرگترین نقطه ضعف قشر مذهبی جامعه را تنبلی برشمرد و گفت : چرا باید کتاب های دفاع مقدس کم فروش باشد ، این یک ایراد بزرگ است که فیلم های خوب در سینما کم فروش و فیلم های سخیف که بی شباهت با فیلم فارسی ها نیستند پرفروش است .( مثلا فیلم تیم خانه ایران یک و نیم  میلیارد فروش داشته اما فیلم سلام بمبئی شانزده میلیارد  ) 

   شنبه 4 آذر 13962 نظر »

1 2 3 4 ...5 ... 7 ...9 ...10 11 12 ... 42

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2052
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1