این عنوان پایان نامه خانم فائزه سیبویه می باشد .به داوری سرکار خانم دکتر شاکری و با راهنمایی جناب آقای سید علی ربانی که چکیده آن به شرح ذیل می باشد:

رساله مورد نظر به بررسی یکی از موضوع های مهم حوزه فقهی پرداخته و آن این است که آیا می توان لعن برخی از یاران رسول الله(ص) را به سبب خروج آن ها از مسیر حق، شرعی و مطابق قانون الهی دانست، یا تعرض به آن ها به هیچ شکل صحیح نمی باشد.
لعن به معنای راندن و دور کردن از خوبی هاست که با سب به معنای دشنام متفاوت است. برخی از اهل سنت و وهابیون، شیعه را به اتهام تمام صحابه کافر و مستحق قتل دانسته، چرا که آنان همه صحابه را عدل و مؤمن می دانند و تعرض به آنها را، به هر شکل، از گناهان کبیره و نابخشودنی قلمداد می کنند. اما شیعه برخی از صحابه را عادل دانسته، در مقابل برخی سکوت کرده، و دسته ای دیگر را که دلیل کافی بر فسق و نفاق آن ها وجود دارد، ملعون دانسته و از آن ها بیزاری می جویند. قرآن کریم دو دسته ی لعنت کنندگان و لعنت شدگان را ذکر می کند. لعن در قرآن از جانب خدا، فرشتگان، انبیاء و همه ی مردم، شامل حال کافران، منافقان و مسلمانان غیر منافقی چون ظالمان و پیمان شکنان می شود. بنابراین می توان لعن را کاری شایسته و سنتی الهی محسوب کرد. امام لعن در سنت رسول خدا(ص) به سه صورت نقل است: لعن صاحبان صفتی خاص، لعن قوم مشخص و لعن افرادی معین که برخی از آن ها از صحابه محسوب می شوند بنابراین لعن سنتی نبوی بوده و نمی توان لعن کننده را کافر و مستحق قتل دانست.
یاران رسول خدا(ص) نیز نه تنها یک دیگر را لعن کرده و بر یکدیگر سکوت کرده اند، بلکه بر این کار دستور داده، و گاه همدیگر را دشنام نیز داده اند. بنابراین اگر لعن خداوند، پیامبر(ص) را مجوز و الگوی لعن خود قرار دهیم، لعن مشروع بوده، و ترک آن به خاطر رویگردانی از آن گناه و موجب عقاب است.
واژگان کلیدی: مشروعیت، لعن، سب، صحابه، عدالت


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 15 بهمن 13913 نظر »

 

برخیز، که فجر انقلاب  است امروز

بیگانه صفت،خانه خراب است  امروز

هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد

از لطف خدا، نقش بر آب است امروز

*********

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است

روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

با آمدن امام در کشور ما

خورشید حقیقت از افق سر زده است

 

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 12 بهمن 13911 نظر »

 

ایران، ویران بود، و … ایرانی ، در بند .«اسارت»،آزاد بود و «آزادی»، اسیر
اما … امام آمد و آزادی آورد و آزادی را از اسارت، نجات داد و به اسلام آبرو و به مسلمانان، اعتبار بخشید، و به اسکلت ها روح، و به اندیشه ها، تابندگی، و به دلها،شهامت، وبه دیده ها بصیرت و به زندگی ها جهت داد.
«دیو» را بیرون کردیم تا «فرشته » در آمد.
شب را پشت سر گذاشتیم تا ولادت روز و شب را شاهد گشتیم.
امام آمد… و پاکی پیامبران و ایمان امامان را به یاد آورد.
امام آمد و فتح مکه را در خاطره ها زنده کرد و اعجاز احیا گر عیسی مسیح را .
ید بیضا ی موسی کلیم را، و سفینه نجات نوح را.
و عصای سحر آسای فرزند عمران را، و تبر توحیدی ابراهیم بت شکن را.
آری … امام آمد و مرگ فرعون را آورد، و سقوط ستم را، و شکست شب شوم بیداد را، و ائتلاف امت را، و حدت کلمه را، و 22 بهمن را، و 12 فروردین روز جمهوری اسلامی را، و یوم الله های مکرر تاریخمان را.
امام آمد، و چراغ بادیه ظلمت شد، و خلیل حادثه ی ایمان.
امام آمد، و شوکت دروغین و جبروت پوک و پوچ جبران را در هم شکست و همه جای ایرانمان را طراوت و سرسبزی ایمان بخشید.
امام آمد، و لاله های سرخ شهادت را آبیاری کرد، و با آمدنش ویرانه هایمان آباد شد، و جهاد زندگی ساز« سازندگی » معجزه کرد کار ارزش یافت، و کارگر مقدس شد و ساختن عبادت گشت و عبادت بعد سیاسی یافت خانه هایمان، سنگر شد و کلاسهایمان، جبهه و قلم هایمان، سلاح و بذر ایمان باروت، و کارخانه هایمان معبد و سنگر ایمان محراب.
جهادمان «سازندگی شد» و سازندگیمان «جهاد».سوادآموزیمان نهضت شد و شهادت هایمان بنیاد. ملتمان بسیج گشتند و پیرامان «چریک» شدند، جوانانمان پاسدار، عشایرمان مسلح و کرد های مسلمانمان پیش مرگ.هر روزمان عاشورا شد و جایجای وطن سرخ و خونینمان همچون سوسنگرد، هویزه، خرمشهر، بستان و … «کربلا» شد.
اسلام عزیز شد و مسلمان سربلند، قرآن حاکم شد و طاغوت فراری صف ها متحد و مشت ها گره خورده و تکبیرها بلند.


   به کوشش عصمت. ظفرقندی


موضوعات: مناسبتها
   چهارشنبه 11 بهمن 13914 نظر »

   گرامی باد هفته وحدت،که میثاقها تحکیم می شود و پیمان ها استوار تر می گردد و خونها در هم می جوشد و دست ها و بازوها در هم قرار می گیرد و چهره ها به یکدیگر لبخند می زند و قشرها همه با همند و امت، یکپارچه و منسجم است.

   هفته وحدت، پیام رسالت و ندای امامت را به گوش جامعه می رساند و در متن تاریخ و بستر زمان، جاودانه می سازد.

   هفته ی وحدت، مشتی محکم بر دهان دشمنانی است که در تفرقه ی مردم، خواب سیادت و سالاری و سروری خود را می دیدند و می بینند و در تشتّت این ملت، تجمع خود را می یافتند و می یابند.

   هفته ی درس آموزی از کلاس معلم بشریت، حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه) است، که به برکت میلادش چهره ی جهان دگرگون شد و شرکها به توحید مبدل گشت و عبادت خدا، جای اطاعت از طاغوتها را گرفت و نفاقها به یکرنگی گرایید و خصومتها و دشمنیها چندین ساله، به اخوت اسلامی تبدیل شد . مهاجر و انصار، برادر شدند و عرب عجم، یار یکدیگر گشتند و سیاه و سفید برابر گردیدند.

   پنجشنبه 5 بهمن 13911 نظر »

السَلامُ عَلیک یَابن الحسن بن علیٍ اَیُّها العَسکری یابن رسول الله.

مرف دلم از عشق تو آمد به پرواز

تا با محبان تو گردد او هم آواز
مولا نظر بر اشک و آهم

دست مرا گیر، من رو سیاهم
آخر تو را هم معتمد مسموم بنمود

نفرین و لعن حق بر آن جانی مردود

   در تاریخ است: امام حسن عسکری(علیه السلام) از جهتی شباهت به جدش امام موسی کاظم (علیه السلام) دارد. او مثل امام کاظم(ع) رنجها و فشارهای زیادی دید و در زندان های معتمد حبس گردید. به طوری که درباره ی او گفته اند:« لا یَزالُ یُنتَقَلُ مِن سِجن اِلی سِجنٍ؛ همواره از زندانی به زندان دیگر انتقال می یافت»
   سرانجام معتمد عباسی به گونه ای مرموز آن حضرت را مسموم نمود و امام حسن عسکری(علیه السلام) در بستر شهادت قرار گرفت. «عقید» خادم آن حضرت می گوید: در ساعات آخر عمر آن امام کودکی را در اتاق دیگر در حال سجده دیدم. نزد او رفتم و سلام کردم. نمازش که تمام شد، عرض کردم: پدرت شما را می طلبد. در این هنگام مادرش نزد او آمد و او را نزد پدر برد.
   وقتی نگاه امام حسن عسکری(علیه السلام) به او افتاد گریست و فرمود: ای سرور خاندان خود! این آب را به من بنوشان. من به سوی پروردگار خواهم رفت. کودک در حالی که دعا می کرد، آب جوشیده را به پدر نوشاند.
   امام حسن عسکری(علیه السلام) برای نماز آماده شد. کودک اعضای وضوی پدر را وضو داد و بر سر و پاهای پدر مسح کشید. امام حسن عسکری(علیه السلام) در حالی که فرزندش را به ظهور بشارت می داد به لقاء الله پیوست.
گشت بابای تو مسموم از جفا یابن الحسن

سوخت از زهر ستم سر تا به پا یاببن الحسن
من نمی دانم چه زهری بود آن زهر جفا

کرد او را از عزیزش جدا یابن الحسن.

 

اصول مداحی،خانم ا. ناصری نژاد،ص248

صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 30 دی 13911 نظر »

 قبله ای که مغناطیس دلهای شیفته ی «ولایت» است، در «خراسان» است.
«غریب طوس»، امروز آشنای هر دور و نزدیک و کوچک و بزرگ است.
«علی بن موسی الرضا» هشتمین قبله ای است که بهانه ی عشق ورزیدن و دوست داشتن و گریستن است.
«سلطان خراسان»، بر دلهای محبّان حکومت می کند.
سرزمین طوس، به «طور» ی تبدیل شده است که میقات هزاران موسای کلیم است.
خراسان، قبله ی هشتم است و مغناطیس دلهای شیدا. درخت ایمان و ولایت، در این مرزو بوم، از چشمه سار مزارش سیراب می شود. هر دلی مشهد یقین می شود، هر خانه ای کانون ولایت می گردد و سرزمین طوس به وسعت ایران گسترده می شود.
کوی رضا(ع) مأمن جانهای شیدا و پناهگاه دردمندان و دلسوختگان است.
طوس، مدینه ی دیگری است که پاره ای از پیکر رسول مدنی در آن آرمیده است.
غریب خراسان، آشنای دلهای محبّان است. سلام بر آن آشنای غریب، و غریب آشنا!

 


موضوعات: مناسبتها
   جمعه 22 دی 1391نظر دهید »

     در روز رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و شهادت سبط اکبر حضرت  امام حسن مجتبی(علیه السلام) و شب شهادت خورشید طوس حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مراسم سوگواری و قرائت زیارت حضرت رسول از بعید در سالن اجتماعات مدرسه علمیه کوثر ورامین با حضور طلاب و خانواده های ایشان و خانواده شهداء برگزار گردید .

     این مراسم با قرائت قرآن کریم شروع و با مدیحه سرایی مداح اهل بیت جناب آقای حدادپور ادامه یافت و با پذیرایی از شرکت کنندگان به پایان رسید.

    امید است این قبیل مراسم مقبول اهل بیت (علیهم السلام) واقع شود.    ان شاء الله


موضوعات: اخبار مدرسه
   جمعه 22 دی 1391نظر دهید »

توس» هم «مدینه» دیگری است، زیرا خورشید مدینه در آن آرمیده است و «علی بن موسی» پاره تن رسول مدنی است.

او که در خراسان آرمیده است، عطر و بوی رسالت را با خویش به ایران آورده است.
غریب خراسان، آشنای دلها و دیده های آشناست.
می گویید نه؟
به امواج زائران و حلقه های طائفان شوریده و دلداده بر حریم مرقدش بنگرید، به دلهای شیدایی که «کبوتر حرم» اویند،
به جانهای مشتاقی که شیفته این کویند،
به رواقهای مواج زائران،
به صحن های سرشار از صفای آستان بوسان،
به کفشداریهای حرمش، که خدام افتخاری، مؤدبانه پاپوش خاک آلود زائران را نگه می دارند،
به «ضریح»، که نگین معنویت این شهر است،
به «گنبد طلا»،
به ایوانهای رفیع، به گوشه گوشه خراسان بزرگ، که به یمن وجودش «برکت خیز» است.
***
ماه صفر به پایان می رسد.
شهادت امام هشتم(ع) در آخرین روز این ماه، پایان ایام غم و محنت در این دو ماه است.
از آغاز محرم، سرشک غم باریده ایم.
تا عاشورا…
تا اربعین…
تا بیست و هشتم ماه صفر که روز وفات رسول خاتم(ص) است.
و آخرین روز این ماه، که روز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است.
اینک، بار دیگر تجربه غم و غربت در سوگ غریب خراسان است،
غریب آشنا… آشنای غریب!
او، هر چند در اوج عزت و جلال بود، اما اسیر ظلم مأمون بود، آن گونه که گاهی از خدایش مرگ می طلبید و در آرزوی رهایی از این قفس تنگ و حصار مادی بود.
آه از آن «انگور مسموم» که رضای آل محمد(ع) را به رضوان برد.
وای از آن «زهر جفا» که امام جواد(ع) را یتیم کرد.
و… داد از آن «مرگ غریبانه» که معصومه(س) را در حسرت دیدار برادر، گریان نهاد.
خفاشان خورشید گریز، می پنداشتند که قتل امام، از فروغ و جلوه شخصیت حسدبرانگیز آن حجت الهی خواهد کاست. اما مظلوم خراسان، آفتابی نبود که با این دغل و دسیسه به «کسوف» گراید.
کمالات آن «حجت بالغه»، حتی پس از شهادت نیز دامن گستر و فروغ افشان شد و تا آنجا که اندیشه پر می کشد و دلی با عشق پاکی ها می تپد و انسانی در جستجوی خوبی است، جلوه آن «نور خدا» تابیده است.
اینک، هر کجا که کلام امام مطرح است، توس و خراسان است.
میهن ما و خراسان بزرگ گرچه غرق ماتم است، آغوش به روی معارف زلال رضوی گشوده است.
امت ما، گرچه در سوگ رضای اهل بیت(ع) نشسته است، اما خرسند است که نعمت «ولایت» دارد و به شرطی که امام هشتم(ع) در حدیث «سلسلةالذهب» فرمود، پایبند و سر به فرمان است.
آن «بشرطها و شروطها» که امام در «نیشابور» فرمود، آن «ولایت و رهبری» که شرط نجات و ایمنی در «دژ توحید» بود، ا کنون در خاک شهیدپرور این دیار تحقق یافته است.
«سید خراسانی» به نیابت از آن حجت های معصوم الهی فرمان می راند و هدایت می کند.
خدایا!
مهر «آل علی»(ع) را در دلها بیفزای!
غم شیعه را با ظهور «خورشید پنهان»، به سرور مبدل ساز و اشک دیدگان را در سوگ غریب خراسان، با نسیمی از کوی یار، به گلخنده شادی و رضا برسان.
سلام بر تو، ای غریب آشنا! ای حضرت رضا(ع).


جواد محدثی،قطعات


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 21 دی 1391

دامه خداوند بر روی زمین، خورشید لایزال مهر که خار چشم‏های شب‏پرستان بود، پس از عمری صبر و بردباری، سرانجام به زخم افعی گرفتار شد. وقتی پاره‏های جگر مجتبی از حنجر همیشه صبورش فوران کرد و آتشفشان شد و در تشت فرو ریخت، خون دل آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، در آن پاره پاره‏های معصوم، موج می‏زد و آغاز کربلا در آن خون مظلوم نطفه می‏بست.
آغاز همه فتنه‏ها و ستم‏های نامرسوم عاشورایی، آغاز لب‏های عطشناک و خون‏های همیشه جاری کربلا، از حنجره مجتبی، از لب‏های به جام زهر سیراب شده او جاری شد.
زمانه چشم نداشت…
زمانه، چشم دیدن آن مهر آرام را نداشت که این چنین، به کشتن آن چراغ حقیقت کمر بست.
حسن بن علی علیه‏السلام ، وارث تمام آن اقیانوس دانشی بود که در سینه امیرالمؤمنین، علی علیه‏السلام ، موج می‏زد. به کریم اهل بیت شهرت داشت و همیشه سفره اکرام و اطعام او، به روی نیازمندان گسترده بود.
هیچ دست نیازی از درگاه او ناامید بازنمی‏گشت و هیچ جوینده‏ای در طلب کرم و مهر او، بی‏نصیب نمی‏ماند.
هرکه دست در دامان محبت او زد، به کامروایی رسید.

فاطره ذبیحزاده

صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 21 دی 13913 نظر »

1 ... 240 241 242 243 244 ...245 ... 247 ...249 ...250 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 651
  • دیروز: 2669
  • 7 روز قبل: 10195
  • 1 ماه قبل: 46671
  • کل بازدیدها: 888117
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 23
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1