هدف دولت روحانی از بالا و پایین بردن قیمت دلار چیست؟

 

کاهش دلار

 

دولت روحانی با افزایش مداوم و چند ماهه قیمت دلار و طلا و به طمع انداختن مشتریان خانگی، نقدینگی را از بازار جمع کرد و حالا دلارهای 18هزار تومان خریداری شده با کمتر از 8 هزار تومان خریده خواهد شد.. یعنی به ازای هر دلار دستکم 10 هزار تومان سود برای دولت:

هدف: 1. دولت با این پول، بدهی 700 هزار میلیاردی خود به شرکتها را تسویه میکند.

 

2. دولت 1300 میلیارد تومان سپرده مردم به علاوه سود آنها در بانک ها را تسویه میکند.

 

3. درآمد ریالی دولت بابت فروش دلارهای نفتی 6 برابر میشود و نه تنها حقوق کارکنان خود را میپردازد که باز هم چند میلیارد دلار اضافه می آید.

 

نتیجه: دولت با بالا و پایین کردن قیمت ارز، جیب خود را با فشار بر جیب مردم (خصوصا خریداران خانگی دلار و طلا) و تعمیم تورم دلار به همه اجناس و کالاها پر کرد. با کاهش سود بانکی، تولید را به زمین زد و بیماری مزمن تورم برای اقتصاد ایران را تشدید کرد.

 

پیش بینی:

به نظر میرسد دولت به هدف خود از نوسان قیمت ارز رسیده و قیمت ارز و طلا در ماههای آینده به زیر 10 هزار تومان ثابت بماند.

محمد عبدالهی

   چهارشنبه 11 مهر 13971 نظر »

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی (1397/07/05)

 

 

شعار رسمي ما شيعيان در عرض ارادت به خاندان همين دو جمله است: يکي جنبه عبادي و تقرّب «إلي الله» دارد که با خدا رابطه‌مان را در گراميداشت نهضت سالار شهيدان(سلام الله عليه) حفظ کنيم و ثواب ببريم. دوم تحکيم پيوند ما با جامعه بشري است که خونخواهي سالار شهيدان(سلام الله عليه) را تا قيامت حفظ بکنيم. «ثار»؛ يعني خونبها.

 

ما در جمله دوم به يکديگر عرض مي‌کنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌کنيم که آن توفيق را خدا به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم. مستحضريد يک وقت کسي را مي‌کُشند، خونبهاي او را وليّ او را مي‌گيرد، برابر آيه: ﴿وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ سوره اسرا آیه ۳۳﴾مسئله قصاص است. اين مسئله قصاص حقّ شخصي است به اولياي دم مي‌رسد، آنها حق قصاص دارند؛ گاهي مي‌توانند قصاص کنند، گاهي مي‌توانند به مقدار تراضي طرفين تبديل ديه کنند؛ چون مستحضريد قتل عمد ديه ندارد، فقط قصاص است.

 

با تراضي طرفين مي‌توانند به مقدار ديه که بيشتر از ديه معمول است يا کمتر از ديه متعارف است يا معادل ديه. اصلاً ديه در قتل عمد نيست، اين به تراضي طرفين است. گاهي اسقاط است، گاهي عفو است، گاهي تخفيف است، گاهي تبديل به ديه؛ نه ديه مصطلح. ديه‌اي که به تراضي طرفين تأمين مي‌شود، اين حقّ شخصي است.

ماجرای کربلا آنها را که کشتند در جريان قيام مختار و امثال مختار و به هلاکت رسيدند و کسي از آنها نمانده است. ما به چه مناسبت در جمله دوم دعا مي‌گوييم، خدا آن توفيق را به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم؟

سالار شهيدان از آن جهت که به عنوان حسين بن علي بن ابيطالب(عليهم الصلاة و عليهم السلام) يک شخصيت حقيقي داشت، خونبهاي او مربوط به فرزندان اوست؛ اما از آن جهت که امام است، امام پدر روحاني امت است. اينکه وجود مبارک رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التّحية و الثّناء) فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ يعني اگر شما امت ما هستيد، بايد شناسنامه بگيريد. آن نام و نام فاميلي و آن خصوصياتي که پدر و مادر شما گرفت، مربوط به شخصيت حقيقي شماست.

 

وقتي مکلّف و بالغ شديد، بايد شناسنامه بگيريد. ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول بکنيم، «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ بياييد فرزندان ما بشويد. آنکه وارد حوزه تشيّع نشد، شناسنامه نگرفت.

 

آنکه شيعه راستين شد شناسنامه گرفت؛ پدر واقعي او پيغمبر است، مادر واقعي او فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است. ما فرزندان اين خاندان هستيم. براساس آن شناسنامه‌اي که زمان بلوغ به بعد گرفتيم.

 

ما مي‌توانيم بگوييم از آن جهت که امت يک امام هستيم پدر ما را کشتند. ما موظف هستيم حق اين قصاص را «إلي يوم القيامة» بگيريم. اگر ما فرزندان پيغمبر و اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) هستيم؛ يعني فرزندان حق هستيم. بعضي «ابوالفضل» هستند، بعضي «ابن‌الفضل»‌اند، بعضي «اخ‌الفضل»‌اند، بعضي «ابوالحق‌«اند، بعضي «ابن‌الحق»‌اند، بعضي «اخ‌الحق»‌اند.

 

ما «ابن‌الحق» هستيم، «ابن‌العدل» هستيم، «ابن‌العقل» هستيم؛ آنها با حق و عدل و عقل مبارزه کردند. ما از آن جهت که فرزندان حق هستيم، فرزندان عدل هستيم، فرزندان عقل هستيم، حق داريم خونبهاي حق و عقل و عدل را بگيريم؛ «وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ». اين شعار «إلي يوم القيامة» هست.

 

پس هر کس قيام مي‌کند حقي را احيا کند، باطلي را اماته کند، اين دارد خونبهاي حسين بن علي(سلام الله عليه) را مي‌گيرد، چه بداند و چه نداند.

اگر بداند که اجر مضاعف دارد، اين وظيفه ماست «إلي يوم القيامة». اگر زينب کبري(صلوات الله و سلامه عليها و علي أمها و أبيها) در شام آن سخنراني را کرد، سوگند ياد کرد فرمود: «فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ‏ سَعْيَكَ‏ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا»همين است.

 

قسم به خدا نام ما زنده است. قسم به خدا تو قدرت نداري نام ما را محو کنی؛ تو يعني کسي که طرفدار باطل است. اين سخن نوراني زينب کبري(سلام الله عليها) اليوم هم جاري است؛ يعني هيچ استکباري، هيچ صهيونيستي قدرت ندارد، حق را از بين ببرد؛ چون ما حق مسلّم و حق ممثّل هستيم. گاهي از اينها تعبير مي‌کردند به قرآن ناطق، گاهي تعبير مي‌کردند به حق ناطق، گاهي به عدل مسلّم؛ اينها ناظر به مسئله امامت است، ناظر به مسئله ولايت است، ناظر به مسئله نبوت و رسالت و امثال اينهاست.

 

اينها «حقّ لايموت»؛ اينها مردني نيستند. اينکه فرمود: قسم به خدا تو نمي‌تواني نام ما را محو کني، حقّ ما را از بين ببري، نه يعني دودمان اموي و مرواني، بلکه عباسي هم که پنج قرن توانستند ائمه(عليهم السلام) را يا مقتول يا مسموم بکنند، آنها هم نتوانستند؛ لذا شما الآن هيچ قبري از ساساني، ساماني، سلجوقي، اموي، مرواني، پانصد سال حکومت عباسي اينها را نمي‌بينيد.

 

آنچه که الآن جهان را دارد اداره مي‌کند، نام مبارک اهل بيت است، حسين بن علي است. جهان با حق خلق شده است. باطل يک عاريت است. اصطلاحي اهل معرفت دارند مي‌گويند: «حق مخلوق به»! يک حق مطلق هست که ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[۱] اين حق مطلق مقابل ندارد. نه اينکه باطل در مقابل حق است.

 

اين حق، يعني هستي محض، در قبال هستي محض، عدم است. آن حقّي که مقابل دارد فيض خدا و فعل خداست، فعل خدا حق است؛ برخلاف فعل خدا رفتار کردن باطل است.

 

خداي سبحان فرمود: ما کلّ اين عالم را با يک مصالح خاص خلق کرديم. از اين حق به عنوان «حق مخلوق به» ياد مي‌کنند. مي‌گويند: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾؛[۲] يعني اگر يک مهندس، يک معمار بگويد من اين بِنا را، اين ديوار را با چه مصالحي ساختم؟ مي‌گويد اين را با سيمان ساختم يا با آهن ساختم يا با سنگ ساختم. خدا مي‌فرمايد کلّ اين نظام مصالح ساختماني آن حق است: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾. اين اصطلاح «حق مخلوق به» از قرآن گرفته شده و تعبيرات قرآن در اين زمينه کم نيست. اگر مصالح ساختماني حق بود، باطل برنمي‌دارد. هيچ ممکن نيست بطلان در نظام عالم جا داشته باشد.

اين مي‌شود زبدي که آب‌برد است. کسي اين زبد و کف آب را از بين نمي‌برد. اين با خروش آب خودش از بين مي‌رود. «جُفاء» يک کلمه مشتق نيست که فعل ماضي و مضارع داشته باشد. فرمود: ﴿فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً﴾.[۳] اين آب‌بُرد را مي‌گويند «جُفاء». فرمود اين ساختار با مصالح ساختماني حق خلق شده است، آن وقت باطل چه جايي دارد؟

اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ در بطلان باطل ترديد دارد، براي اينکه ساختمان خلقت را نشناخت. آنکه اين عالم را آفريد تشريح کرد، فرمود من با مصالح ساختماني حق آسمان و زمين و انسان و فرس و بقر و دريا و صحرا را خلق کردم، با اين مصالح ساختم. اگر کسي خواست اين را از بين ببرد، بايد با حق بجنگد.

 

در بيانات نوراني ائمه(عليهم السلام) است که «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛هر کس با حق در بيفتد، «مصارعه»؛ يعني کُشتي؛ هر کس با حق کشتي بگيرد، پشت او به خاک مي‌افتد. «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»‏؛ يعني حق او را به زمين مي‌زند. بنابراين وجود مبارک حسين بن علي مي‌شود قرآن ناطق، مي‌شود عترت ناطق، مي‌شود سنّت ناطق و به حق قيام کرده است، هيچ ترديدي در حقانيت او نبود و چون با حق و به حق قيام کرده است، مناسب با ساختار نظام خلقت است و مي‌ماند.

 

آن کس که خواست با اين حق به نبرد قيام بکند، همان بيانات زينب کبري(سلام الله عليها) است که فرمود: قسم به خدا نمي‌تواني نام ما را محو کني؛ چون ما با ساختار خلقت عالم قيام کرده‌ايم، ما به حق قيام کرده‌ايم. بنابراين اين جمله اوّل يک امر عبادي است براي ثواب بردن که «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام)». اما دوم تفسير عاشوراست، تحقيق عاشوراست، قيام عاشوراست، حفظ قيام عاشوراست، حسين بن علي پدر ماست، ما فرزندان حسين بن علي هستيم. تنها شيعه بودن به اين نيست که مثلاً نام مبارک حضرت را ببريم و او را دور از خود بداريم. نخير! ما واقعاً فرزندان حسين بن علي هستيم، ما قبول کرديم که «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» را، امامت آنها را و ولايت آنها را پذيرفتيم.

 

آنها پدران ما بودند، پدران ما هستند، پدر ما را شهيد کردند، ما حق داريم قصاص خون پدرانمان را از باطل‌گراياني که يزيديان عصرند، امويان عصرند، مروانيان عصرند بگيريم. اين توفيق را اميدواريم ذات اقدس الهي از ما نگيرد و بر ملّت بزرگوار ما که در اين زمينه انقلاب کرد و نظامي به بار آورد، شهدايي داد، دفاع مقدسي داد، دفاع از حرم داد، مدافعان حرم تربيت کرد، اين را «إلي يوم القيامة» حفظ بکند.

 

[۱] . سوره لقمان، آيه30.

[۲] . سوره تغابن، آيه3.

[۳]. سوره رعد، آيه17.

   سه شنبه 10 مهر 13972 نظر »

دومین جلسه درس اخلاق

 

 

حجت‌الاسلام موسوی استاد حوزه علمیه، در دومین جلسه درس اخلاق حوزه علمیه کوثر با موضوع «نقش حادثه عاشورا در ادامه راه انقلاب» به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: صفت انقلابی گری و سلحشوری انسان را احیا می‌کند.

 

وی افزود: مهم‌ترین ویژگی شخصیتی امام حسین(ع) سلحشوری و انقلابی گری است با همین صفت سلحشوری بود که حضرت برای حفظ اسلام بایزید بیعت نکردند و مرگ باعزت را به زندگی با ذلت ترجیح دادند.

 

انقلابی گری و سلحشوری انسان را به اوج کمال می‌رساند حجت‌الاسلام موسوی بابیان اینکه انقلابی گری و سلحشوری انسان را به اوج کمال می‌رساند، ابراز کرد: شهدای کربلا افرادی بودند که روحیه انقلابی داشتند برای همین شهادت را با همه وجود انتخاب کردند، آنان روحیه انقلابی گری را از وجود مقدس امام حسین(ع) دریافت کرده بودند.

 

استاد حوزه علمیه درباره قیام عاشورا، اظهار داشت: قیام عاشورا از دو بخش قیام به سیف و قیام به لسان تشکیل می‌شود قیام به سیف تا ظهر عاشورا و قیام به لسان بعد از شهادت شهدای کربلا توسط حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) صورت گرفت.

 

وی ادامه داد: خطبه‌های آتشین و شجاعانه حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) همه بیانگر وجود روحیه انقلابی گری آن بزرگان است و این نشان می‌دهد که این روحیه انقلابی از وجود مقدس امام حسین(ع) به تمام اطرافیان ایشان نیز انتقال داده شده است.

 

انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی گری ریشه در نهضت عاشورا دارد حجت‌الاسلام موسوی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی گری ریشه در نهضت عاشورا دارد، عنوان کرد: امام راحل فرمودند: این ظلم است که انقلاب را جدای از عاشورا بدانیم؛ انقلابی گری بیانگر جاری بودن روحیه عاشورایی در وجود انسان‌ها است.

 

استاد حوزه علمیه ادامه داد: در فتنه ۸۸ وزارت خارجه آمریکا اعتراف کرد که ما این فتنه را به‌گونه‌ای طراحی کرده بودیم که می‌توانست نظام را نابود کند؛ در این فتنه همه دشمنان داخلی و خارجی تحت لوای یک پرچم قرار گرفتند و علیه انقلاب متحد شدند تا با کمک هم انقلاب اسلامی را ساقط کنند این فتنه ادامه داشت تا اینکه در روز عاشورا مردم با شعار «لبیک یا حسین(ع)» این فتنه را خنثی کردند.

 

وی افزود: واقعه کربلا موتور محرک همه حرکت‌های انقلابی در برابر استکبار جهانی است؛ بنابراین ما باید روحیه انقلابی گری را در اشعار و هیئات حسینی تزریق و تقویت کنیم تا با تقویت این روحیه در برابر هجمه‌های دشمن مقاوم و غیر قابل نفوذ باشیم.

 

حجت‌الاسلام موسوی وجود روحیه انقلابی گری و تفکر انقلابی را یکی از مطالبات جدی رهبری بیان کرد و گفت: همه هراس و واهمه دشمنان با نظام جمهوری اسلامی ایران وجود همین روحیه انقلابی گری است.

 

امروز مدافعان حرم سنبل روحیه انقلابی گری و تفکر انقلابی است ازاین‌رو دشمنان مدام به تخریب شهدای مدافع حرم می‌پردازند.

 

fatf بزرگ‌ترین ضربه به ملت و روحیه انقلابی گری ایران است استاد حوزه علمیه با تأکید بر اینکه طلاب باید مبلغ روحیه انقلابی گری و سلحشوری باشند، گفت: fatf بزرگ‌ترین ضربه به ملت و روحیه انقلابی گری ایران است، ملتی که با دست خودمحور مقاومت خودش را به دشمن بدهد چیزی برایش باقی نخواهد ماند.

 

امروز با تقویت روحیه ولایتمداری می‌توان روحیه انقلابی گری را حفظ و تقویت کرد.

 

وی افزود: امروز برخی مسؤولان برای اینکه بتوانند با آمریکا مذاکره کنند همه مشکلات کشور را به رهبر معظم انقلاب ربط می‌دهند و می‌گویند رهبری اجازه مذاکره نمی‌دهند تا ما بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم زمانی هم که در مذاکرات شرکت می‌کنند با وقاحت تمام با این ادبیات که همه مذاکرات با اجازه رهبری صورت گرفته با مردم سخن می‌گویند درحالی‌که اگر با اجازه رهبری بوده چرا بندهایی که معظم له فرمودند در برجام ذکر نشده بود.

 

متأسفانه دستانی پس پرده هستند تا نظام را مقصر ناکارآمدی دولت بیان کنند.

 

حجت‌الاسلام موسوی بابیان اینکه مشکلات اقتصادی کشور ربطی به برجام ندارد، عنوان کرد: همه مشکلات اقتصادی کشور داخلی و باهدف تضعیف نظام صورت می‌پذیرد.

 

 

قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید یاسر موسوی  در مدرسه علمیه کوثر ورامین منتشر در خبرگزاری رسا 

   دوشنبه 9 مهر 1397نظر دهید »

شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):

به اعتقاد مقام معظم رهبری( مد ظله العالی) مسئله شاخصه های انقلابی گری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعا بدانیم شاخصه ها چیست، شاخصه ها را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخص بکنیم، از کسانی که مطلع تر از ما هستند، بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید خواهد بود.[1]

در مجموع می توان گفت که انقلابی بودن مستلزم حضور در صحنه شکل گیری انقلاب و براندازی نظام گذشته به عنوان نسل اول نیست؛ بلکه شامل داشتن روحیه انقلابی و همفکری و همراهی با جریان انقلاب و انقلابیون و در نتیجه تسری به نسلهای بعد نیز می شود. بر این اساس، با تحقیق در خصوص شاخصه های انقلابی بودن و بررسی بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در ده سال اخیر، برخی از این شاخصه ها را به دست آوردیم که در یک تقسیم بندی کلی می توان آنها را در دو حوزه اعتقادی و رفتاری دسته بندی نمود که در ادامه به تبیین آنها می‌پردازیم.

 شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):

 

1-   ایمان و اخلاص

ایمان

کلید واژه ایمان یکی از شاخصه‌های مهم تشکیل دهنده منویات رهبر معظم انقلاب است و به دفعات در سخنرانی‌ها، نامه‌ها و دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان به آن اشارات فراوانی شده است. از نگاه مقام معظم رهبری یکی از ویژگی‌های جوان انقلابی، ایمان قوی است، جوان در سایه ایمان به خداوند متعال و همچنین عزم راسخ در رسیدن به اهداف می‌تواند آینده این مرز و بوم را در رسیدن به آرمان‌های انقلاب اسلامی تضمین کند.

ممکن است عده‌ای استقامت داشته باشند، ولی دین قوی نداشته باشند. ضرر استقامت و ثبات قدم این افراد، از کافران سست‌ عنصر بسیار بیشتر است. شاید بتوان یاران معاویه را نمونه ای از افرادی دانست که در باطل خود ثبات قدم داشتند و در برابرآنان برخی از یاران حضرت علی (علیه السلام) بودند که در عین اینکه ایمان داشتند، ولی سست عنصر بودند و ثبات قدم نداشتند. هر دو گروه اشکال داشتند. حضرت علی(علیه السلام) ثبات قدم یاران معاویه و سستی یاران خودشان را این گونه تصویر می‌کنند: « به خدا می بینم که این مردم به زودی بر شما چیره می شوند که آنان برباطل خود فراهم‌اند و شما در حق خود پراکنده و پریشان. شما امام خود را در حق نافرمانی می کنید و آنان در باطل پیرو امام خویش. آنان با حاکم خود کار به امانت می‌کنند و شما کار به خیانت. آنان در شهرهای خود درستکارند و شما فاسد و بدکردار.»[2]

ثبات قدم و استقامت و پایداری هنگامی می تواند سودمند باشد که با قوت ایمان همراه باشد. امام صادق (عليه السلام) با اشاره به ثبات قدم فرد با ایمان در راه خدا می فرمایند: «مؤمن از آهن هم سخت تر است، زیرا آهن هنگامی که در آتش گذاشته شود نرم می گردد، ولی مؤمن اگر کشته شود و بار دیگر زنده شود و بازگردد، دلش تغییر نمی کند.»[3]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در بررسی ویژگی ایمان این شاخصه را به عنوان علاج کار کشور می‌دانند و می فرمایند: «علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزه های ایمانی مردم، به کار گرفتن جوانان پرانگیزه و مؤمن و تقویت درونی کشور. این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود. علمش قوی بشود، دستگاه های مدیریتیش قوی بشوند و بالاتر از همه، ایمانش روز به روز قوی‌تر شود.این راه علاج است. این همان راهی است که تا امروز ملت ایران رفته است.»[4]

ایمان راستین به خداوند، یکی از ارکان مهم انقلابی بودن است. از آنجا که هر حرکت انقلابی در راه خداوند، مقابله با دشمن به حساب می آید، این مقابله به نصرت و یاری خداوند نیاز دارد که می فرماید: (إن الله يدافع عن الذين آمنوا)[5] همانا خداوند از کسانی که ایمان آورده اند، دفاع می کند.»؛ البته نصرت (دفاع) خود را شامل اهل ایمانی می‌گرداند که با تمام قوا در میدان باشند و انقلابی بودن را پیشه خود سازند. همچنین، اگر جامعه اسلامی، روحية انقلابی را با ایمان به خدا همراه سازند، بی تردید کمک و نصرت الهی در انتظار آنان خواهد بود.[6]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در دیدار با خانواده های شهدای مدافع حرم و هفت تیر، با ذکر این نکته، فرمودند: «ایمان به خدا، اعتقاد به جهاد و انگیزه قوی جوانان مؤمن و انقلابی، منابع قدرت نظام اسلامی در جنگ نامتقارن با جبهه استکبار است.»[7]

در جای دیگر می‌فرمایند: «انسان انقلابی باید در کنار ایمان به خدا، متدیّن و مؤمن به اسلام و انقلاب باشد. رهبر معظم انقلاب که در این خصوص معتقدند: «جوانی که تربیت می شود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوش بین، خوش روحیه. کار فرهنگی این است.»[8]

با نگاهی واقع بینانه به وضعیت جوان امروزی که در تیررس هزاران فتنه دینی و فرهنگی قرار گرفته است، حفظ ایمان و تقویت معنویت یکی از نشانه های مبارزه آشکار جوانان مؤمن و انقلابی با دسیسه ها و فتنه گری های دشمنان این انقلاب است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلسن خبرگان رهبری می فرمایند: «واقعیت دیگری که ازآن نباید غفلت کرد، انگیزه های دینی در نسل امروز انقلاب است. یک وقت هست که ما پیرمردهایی که از دوره انقلاب باقی مانده ایم، ما انقلابی باقی مانده ایم، اما جوان های ما از دست رفته اند. می بینیم اینجوری نیست. ما امروز در سرتاسر کشور، از همه قشرها و در دانشگاه ها جوانان انقلابی بسیار داریم. جوانی که هم متدین است وهم انقلابی به اعتقاد من شأن این جوان از جوان انقلابی اول انقلاب بالاتر است. چرا؟ چون آن روز اولا آن انقلاب با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیا اینترنت وماهواره نبود و این همه تبلیغات گوناگون نبود. جوان در معرض این همه آسیب نبود. جوان امروزه در معرض این همه آسیب هاست. اینترنت جلوی اوست، این همه تلاش دارد می شود برای اینکه این جوان را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقی می ماند؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت می دهد، نماز شب می خواند، نافله می خواند، در مراسم مهم دینی شرکت می کند، پای انقلاب می ایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد. اینها چیزهای مهمی هستند. نسل امروز انقلاب به نظرما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید.»[9]

در نهایت می فرمایند: «معنویت هم بحمدالله در کشور ما رو به رشد است. جوانان ما اهل ذکر، دعا، اهل قرآن ، و اعتکاف اند. ما آن تعداد از جوان هائی را که در این کشور اهل توجه به معنویت اند، به نسبت در جای دیگری سراغ نداریم و نشنیده ایم. آن طوری که از قرائن داریم مشاهده میکنیم، وجود ندارد این تعداد جوان مؤمن، علاقه مند، با این همه عوامل تخریب و اغوائی که برای جوان ها در سرتاسر دنیای امروز با وسایل مدرن دارند فراهم میکنند.»[10]

 اخلاص

اخلاص یکی دیگر از شاخصه های جوان مؤمن انقلابی که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده اند اخلاص است خداوند در آیات قرآن شرایطی را برای پذیرش اعمال صالح بیان کرده است؛ زیرا بدون قبولی عمل صالح نمی توان امیدی نسبت به آثار و برکات آن داشت. اصولا انسان هرکارنیکی را که انجام می‌دهد به هدف دستیابی به آثار مادی و معنوی آن است. این آثار زمانی تحقق می یابند که شرایط تأثیرگذاری عمل فراهم باشد. از مهم ترین شرایطی که قرآن برای هر عملی بیان کرده اخلاص است، اخلاص مصدر باب افعال از ریشه خلوص و خلاص به معنای پاك شدن از آمیختگی است.[11]

خالص یعنی کالایی که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرب به اوست.[12] از نظر قرآن ارزش هر فردی بستگی به اعمال عبادی دارد که با اخلاص به جا می آورد.[13] خداوند می فرماید کسب اخلاص در اعتقاد و عمل، مایه ارزشمندی انسان در نزد او خواهد شد؛ [14] پس اگر عملی فاقد عنصراخلاص باشد و عمل صالح با اموری دیگر چون شرک و ریا آمیخته شود، آن عمل فاقد ارزش خواهد بود و خداوند آن را نمی پذیرد .[15] در قرآن به صورگوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات واعمال و قراردادن همه شئون زندگی و مرگ فقط برای خدا (لله) است [16] و تعبیر آیاتی دیگر، انجام دادن عمل برای طلب وجه خداست.[17]

باتوجه به اهمیت فوق العاده اخلاص در اسلام، رهبر معظم انقلاب نیز یکی از مهم ترین عناصر و شاخصه های جوان مؤمن انقلابی را اخلاص می دانند. ایشان می فرمایند: «عنصر دیگری که برای همه بسیجیان و جوان ها در هر نقطه ای از این عرصه عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد اخلاص است. فرمود اگر کسی در میدان جهاد فی سبیل الله دنبال یک خواسته شخصی برود، دنبال غنیمت برود و کشته شود، شهید فی سبیل الله نیست. شرط شهادت وشرط مجاهد فی سبیل الله بودن این است که حرکت او فی سبیل الله باشد، الله باشد؛ یعنی اخلاص داشته باشد. انگیزه های شخصی، گروهی و فامیلی، رودربایستیهای رفاقتی اگر در حرکت ما تأثیر گذاشت، این اخلاص را مشوب ومشکل درست می کند. بی اخلاصی در یک جایی خودش را نشان خواهد داد.»[18]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) درباره‌ی اخلاص چنین می فرماید:

ادامه »

   یکشنبه 8 مهر 1397نظر دهید »

دستور العمل عارف بزرگ نخودکی جهت رسیدن به ثروت عظیم ورسیدن به مقام به دست آوردن اعتبار بسیار

 

ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند.  امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.

 

حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

 

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

 

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

 

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا؛ (سوره طلاق آیه 2 و 3) را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

 

معاونت تهذیب حوزه

   جمعه 6 مهر 13973 نظر »

تأثير شب و روز جمعه بر دعا

 

 

در روايات ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.


در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم ؛يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند. حالا نداهايش چيست؟

«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟

«هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟

«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟

«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛

«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.

«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.

«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ».

وقتي که فجر طالع مي شود، برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.

 


روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند. حضرت مي فرمايد:


«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟

اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛ هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.

 

حاجات معنوي و آخرتي


امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود. مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.

 

مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.

 

سخنان آقا مجتبی تهرانی دیده شده در نرم افزار سخنرانی مکتوب .

   پنجشنبه 5 مهر 13971 نظر »

شش راه آسان برای خواندن نهج البلاغه 

 

نهج البلاغه کتابی است که نه شرح می خواهد ، نه تفسیری و نه استادی . با روش ما بسیاری از مردم نهج البلاغه را می خوانند . در گام اول به مردم گفتیم این کتاب ۲۴۱ خطبه است و شما فکر می کنید در مسجد کوفه ملاصدرا نشسته بود ، امیرالمومنین علیه السلام به آنها می گوید « یا اشباح الرجال و لا رجال » ای نامردان شبیه مرد ، یعنی ما از مردم کوفه نادانتر و نامردتر هستیم که نمی فهمیم . بعد از خطبه ها ۷۹ نامه است که از این تعداد ۱۴ تا نامه به معاویه نوشته شده است یعنی معاویه که دشمن امیرالمؤمنین علیه السلام است می فهمد و ما نمی فهمیم ؟ 

 

ما با شش نکته ساده آسانترین راه برای خواندن نهج البلاغه را به دنیا یاد داده ایم و این شش روش عبارتند از :

 

۱_ فارسی بخوانید ، نیازی به خواندن متن عربی نیست . یعنی امثال آیت‌الله مکارم ها که وقت می گذاشتند و ترجمه می کردند کار عبثی می کردند ؟ 

۲_ ما ۷۴ ترجمه ناقص و کامل نهج البلاغه را بررسی کرده ایم و آسانترین آن ، ترجمه مرحوم محمد دستی است و رهبر معظم انقلاب هم در مقدمه اش این را تایید کرده اند . 

۳_ به مردمی که متهم هستند حال مطالعه ندارند ما گفته ایم روزی ده دقیقه بخوانید .

۴_ به جای این که از اول بخوانید تا آخر ، از آخر شروع به خوانش کنید .

۵_در دور اول نیازی به حفظ و یادداشت نیست 

۶_ در دور اول هر چقدر متوجه شدی نوش جانت و هر چقدر متوجه نشدی رد شو و در دور خوانی بعدی به آن بپرداز .

با این شش روش ساده همه مردم به کتابخوانی بر می گردند .

 

 

سخنان حجت الاسلام حمید رضا مهدوی ارفع مبلغ بین المللی ، موسس نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی در جلسه اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین

   چهارشنبه 4 مهر 13971 نظر »

حذف پایان نامه از حوزه های علمیه

 

 

طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی ۹۷_۹۸ ضمن عرض تبریک به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس و سال تحصیلی جدید و با اشاره به حدیثی از امام سجاد( ع) پیرامون سعادت انسان گفت : امام علیه السلام می فرماید :اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.تمام سعادت وخوشبختی ؛ حفظ(و كنترل اعضا و جوارح خوداز هرگونه بدی) از سوی خویش است.

 

شاکری گفت : انسان اگر برای خویش ارزشی قائل نباشد نفس خود را تربیت نخواهد کرد و نفسش او را به هر سمتی که بخواهد می کشاند .

 

شاکری با اشاره به اهداف حوزه های علمیه گفت : همه اهداف حوزه های علمیه این است که که بتواند انسانی را تربیت کند تا بر نفسش غالب شود و عمل کند به هرآنچه که دین می گوید .

 

طاهره شاکری با بیان پیشینه ای از مدرسه علمیه کوثر ورامین گفت : مدرسه علمیه کوثر ورامین در سال ۱۳۷۵ تاسیس شده است و در اولین سال تاسیس خود ۱۰۰ طلبه نوورود داشت که در دو ملاس ۵۰ نفره به تحصیل علم پرداختند .

 

شاکری ادامه داد : تعداد فارغ التحصیلان مدرسه ۳۰۰ نفر است و از این تعداد ۱۰۰ نفر به عنوان طلبه مبلغه مشغول فعالیت هستند .

 

شاکری گفت : مدرسه کوثر در زمینه آموزشی رتبه های علمی تک رقمی را در المپیادهای علمی در سطح استان تهران و بین ۶۰ حوزه کسب کرده است .

 

طاهره شاکری با اشاره به فعالیت های پژوهشی مدرسه گفت : از زمان تاسیس مدرسه تاکنون از میان پایان نامه های دفاع شده حدود ۱۰۰ پایان نامه به عنوان پایان نامه برتر معرفی شده است .

 

وی افزود : بیش از ۵۰ طلبه در همایش علامه حلی (ره) شرکت کرده و رتبه های مختلفی را کسب کرده اند و بیش از ۵۰ کارگاه های پژوهشی برگزار شده است .

 

شاکری گفت : بیش از ۵ موسسه قرآنی در سطح شهرستان توسط طلاب مدرسه تاسیس شده است .

 

شاکری ضمن بیان فعالیت های طلاب بعد از اتمام تحصیل گفت : تعدادی از کادر و اساتید مدرسه کوثر و سایر حوزه های اطراف از طلاب مدرسه علمیه کوثر هستند و تعدادی در آموزش و پرورش ، سازمان تبلیغات ، دانشگاه ، قوه قضاییه و شورای حل اختلاف و .. مشغول به کار هستند .

 

شاکری در پایان گفت : از سال تحصیلی جدید پایان نامه ها از حوزه ها حذف شده است و به عنوان جایگزین ، طلبه باید ۲ مقاله ارائه دهد و مقاله ها باید به گونه ای باشد که در مجله علمی _پژوهشی ثبت شود و این دو مقاله باید در طول دوره ۵ ساله تحصیلی ارائه داده شود .

   دوشنبه 2 مهر 1397نظر دهید »

حکم برگزاری تعزیه

 

سوال  در حسینیه ‏ها و مساجد بیشتر مناطق به‌خصوص روستاها مراسم شبیه ‏خوانی به اعتبار اینکه از سنتهای قدیمی است برگزار می‏شود که گاهی اثر مثبتی در نفوس مردم دارد، این مراسم چه حکمی دارند؟

جواب: اگر مراسم شبيه‏خوانی مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشند و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضيات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند، اشکال ندارند، ولی در عين حال بهتر است که به جای آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسينی و مرثيه خوانی بر پا شود.۱

 

حکم تعزیه خوانی نظر آیت الله مکارم شیرازی

پرسش : آیا اجرای مراسم تعزیه خوانى سنّتى که همراه با آلات موسیقی مانند شیپور و طبل و دهل جایز است؟

پاسخ : چنانچه تعزیه خوانى، امر خلاف شرعی در آن نباشد (مانند روایات دروغین، استعمال آلات لهو، اختلاط مفسده دار ، پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و مانند آن و موجب هتک مقدسات نشود و برای نمازگزاران مزاحمتی ایجاد نکند اشکالی ندارد.۲

 

 

۱_ http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=131#4620

۲_https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=46917&mid=262624

   پنجشنبه 29 شهریور 1397نظر دهید »

بصيرت حضرت ابوالفضل در روز تاسوعا و عاشورا

 

رهبر انقلاب: بصیرت ابوالفضل العبّاس کجاست؟همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد.

 

در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و امان‌نامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانه‌ای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و امان‌نامه شما!

 

نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا این‌که به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: ابوالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین‌بن‌علی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا این‌که مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.

 

٧٩/١/٢۶

   چهارشنبه 28 شهریور 13971 نظر »

1 ... 54 55 56 ...57 ... 59 ...61 ...62 63 64 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1875
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1