عرفان شیعه طبق استناد ملاصدرا
عده ای بر این عقیده اند که خداوند بندگان گنهکار خود را مجازات نمی کند و عقیده به عذاب اخروی از طرف خداوند ندارند . به عقیده عده کثیری از صوفیان و عارفان از جمله شیخ محمود شبستری عقل قبول نمی کند خداوند که بنی آدم را آفریده و از سرنوشت او اطلاع داشته و دارد و در اولین لحظه خلقت می دانسته که انسان چه خواهد کرد او را مجازات نماید .
ملاصدرا با اینکه عقیده به وحدت وجود دارد مجازات گناهکاران را در سرای دیگر ، امری محقق می داند و می گوید : عزیز بودن بنی آدم نزد خداوند به مناسبت این که خالق و مخلوق یکی است دلیل بر این نمی شود که خداوند بنده گنهکار را مجازات ننماید ، همچنان که ما اعضای بدن خود را دوست می داریم اما وقتی یک عضو مبتلا به شقاقلوس گردید آن را قطع می کنیم و در خاک دفن می نماییم .
خداوند هم با این که بندگان خود را دوست می دارد زیرا همه از او هستند ، وقتی ببیند که بنده ای برخلاف رای و فرمان او رفتار می کند وی را به مجازات می رساند .
دیده شده در کتاب ملاصدرا فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی ، هانری کربن ، ترجمه ذبیح الله منصوری ، ص ۳۲۰
انواع کسب
در قرآن كريم چند كسب مطرح است يك سلسله كسبهاي اعتباري است كه آن مسكوب در اختيار كاسب است، يك سلسله كسبهاي حقيقي است كه آن مكسوب, حاكم بر كاسب است. آن كسبهاي اعتباري كه كاسب, حاكم بر مكسوب است كسب مال است كه انسان مالي يا عين يا منفعت يا انتفاعي را كسب ميكند چه زن, چه مرد. قرآن كريم فرمود: « لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن ؛ سوره نسا آیه ۳۲ » يعني مرد هر كسبي كرد مال اوست, زن هر كسبي كرد مال اوست؛ مالي را, مغازهاي را, خانهاي را, مرتع و مزرعي را كسب كرد چون يك امر اعتباري است يك امر حقيقي نيست در اختيار كاسب است ميتواند بفروشد, اجاره بدهد, هبه كند; يعني آن كس كه كسب كرد اختيار مكسوبِ خود را دارد «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ » مالي را كه آدم كسب كرد در اختيار اوست؛ اما يك سلسله مسائلي است كه اگر كسب كرد خودش در اختيار آن مكسوب قرار ميگيرد.
اينكه در سوره مباركه فرمود: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ؛ سوره نور آیه ۱۱ » اگر كسي ـ معاذ الله ـ بيراهه رفت گناهي را كسب كرد به يك اخلاق بد عادت كرد؛ به دروغ, به خيانت, به حرام, به اعتياد ـ معاذ الله ـ عادت كرد، اين را كسب كرد؛ قبلاً كه نداشت اين صفت را بعد كسب كرد، اين خُلق را كسب كرد، وقتي كه به دنيا آمد كه اين خُلق را نداشت اين صفت را كه نداشت، الآن كه اين صفت را كسب كرد خود اين كاسب در اختيار اين مكسوب است، به هر سَمتي كه اين صفت بخواهد ببرد ميرود، چون عادت كرد.
سادهترين كارش عادت به سيگار است، اين عادت را او كسب كرد قبلاً كه نداشت، الآن گرفتار اين عادت است، سادهترين و آسانترين حرف او اين است. اگر ـ خداي ناكرده ـ به حرام عادت كرده به گناه عادت كرده، چشم او, گوش او, زبان او در اختيار مكسوب است. اين «لام» در قرآن كريم همه جا به يك معنا نيست. اينكه در سوره «نساء» يا مانند آن ميفرمايد: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» كاسب اختيار دارد، مال در اختيار كاسب است؛ ولي اگر ـ خداي ناكرده ـ صفت بدي را كسب كرد، اين كاسب در اختيار مكسوب است كه فرمود: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»
مرحوم ابنبابويه قمي(رضوان الله عليه) در كتاب شريف توحيد از وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) نقل ميكند که كسي به حضرت عرض كرد چرا من نميتوانم نماز شب بخوانم؟ گاهي شبهاي بهار كوتاه است؛ اما شبهاي زمستان كه خيلي طولاني است، آدم از خواب خسته ميشود؛ عرض كرد چرا؟ فرمود: «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك» اين گناهِ روز، دست و پايت را بست، «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك».
بنابراين ما دو نحو كسب داريم: كسبي كه كاسب مسلّط است و كسبي كه آن مكسوب مسلّط بر اين كاسب است و اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ يك كسب حرامي داشت يعنی به وصف بدي عادت كرد راه براي توبه باز است توبه را ميگويند آب توبه، نه يعني نزد يك روحاني برويد يك استكان آب دم بزند بخوريد؛ خود توبه, آب است، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» اين آبشار است، آبِ توبه يعني همين! «تُبت اليك» اين آبشار است، نه اينكه برويم نزد كسي يك ليوان آب بخوريم يا يک بطری آب ببريم آنها هم يك عادت است بد نيست؛ اما رو به قبله بودن و آب توبه و اينها نيست، خود «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» اين آبشار است و انسان را پاك ميكند، خدايا آمدم، لازم نيست حرف بزني, لازم نيست بگويد «استغفر الله»، با يك اراده جدّي تخلّلناپذير بگويد خدايا آمدم؛ اين ميشود پاک، میشود آبشار.
پس اينطور نيست كه اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ يك صفت بدي كسب كرد نتواند نجات پيدا كند اين طور نيست. پس ما دو نحو كسب داريم: يك كسب اعتباري داريم كه كاسب مسلّط است؛ يك كسب حقيقي داريم چون اين صفت يك امر حقيقي است يك امر اعتباري كه نيست اين مكسوب, مسلّط بر انسان است. اين كسبها براي ما كاملاً فرق دارد راه دارد كه انسان كاملاً اصلاح شود و برگرداند.
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۲۲/۴/۹۶. دیده شده در سایت رسمی آیات الله جوادی آملی
خیر و سعادت خانواده
حضرت پیغمبر صلی الله و علیه و آله می فرمایند : « اذا اراد الله ُُ باهلبیتٍٍ خیراً فقههم فی الدین و رزقهم ا الرفق فی معیشتِهم و وَقٔرَ صغیره کبیرهم »
یعنی ؛ « وقتی خداوند متعال خیر و سعادت یک خانواده را بخواهد این سه موضوع را در آن خانواده پدید می آورد :
۱_ اعضای آن خانواده را در احکام دین بصیر و بینا می گرداند .
۲_ با حساب و تدبیر گام برداشتن در راه زندگی اقتصادی را نصیب آنها می کند تا هرگز در راه اسراف و تبذیر امسال خود گام نگذارند و نیز محتاج نکنند و نیز مخارج خود را با درآمد حلال خود تنظیم کنند تا از حد اعتدال تجاوز نکنند و به ورطه حرام نیفتند .
۳_ کوچکترهای آنها ، بزرگترشان را احترام کنند .
دیده شده در کتاب جایگاه بانوان در اسلام ، به قلم مرجع عالیقدر حضرت آیت الله حسین نوری همدانی ، انتشارات مهدی موعود ، ص ۴۷۴.
نابودی حجاب، ترفند دشمنان برای تسلط بر مسلمانان است
طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با بیان اینکه حجاب و عفاف آثار و فوائد فردی و اجتماعی بسیاری به همراه دارد، گفت: حجاب و پوشش سبب سلامت و استواری روان جامعه میشود.
وی افزود: خانواده اساس تشکیل یک جامعه است اگر خانواده به امر حجاب اهمیت دهد به طور قطع اجتماع نیز به امر حجاب بها خواهد داد برهمین اساس رعایت حجاب تضمین کننده سلامت جامعه است.
شاکری در ادامه با اشاره به اینکه بدحجابی زنان فعالیتهای اجتماعی مردان را متزلزل میکند، ابراز کرد: اگر فعالیت مردان در جامعه متزلزل شود تولید کاهش یافته و اقتصاد کشور با بحران رو به رو میشود.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با تاکید بر اینکه حجاب یکی از موانع تسلط فرهنگی و سیاسی دشمنان بر مسلمانان است، گفت: امروز دشمن به این نتیجه رسیده است که از طریق جنگ نظامی، ارعاب، ترور و تحریم نمیتواند بر مسلمانان تسلط یابد بنابراین با ترویج و گسترش فساد و فحشا به دنبال عملی ساختن مقاصد شوم خود در کشورهای اسلامی است.
وی افزود: یکی از روشنفکران صهیونیستی چنین بیان کرد که تنها راه پیروزی بر مسلمانان برداشتن چادر از سر زنان آنان است. امروز استعمارگران به بدحجاب شدن بانوان مسلمان چشم دوختهاند.
شاکری با تاکید براینکه چادر در اسلام به عنوان حجاب برتر شناخته شده است، عنوان کرد: در عصر کنونی با وجود نقشههای شوم دشمن هر چادری که به دور انداخته شود به گفته اندیشمندان و روانشناسان استعمارگر افق جدیدی برای استعمارگران که تا به امروز پوشیده بود باز میشود.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در پایان خاطر نشان کرد: حجاب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س) قطعا بهترین الگو برای بانوان مسلمان به شمار میآید ما باید بررسی کنیم که این بزرگواران در انظار عمومی با چه حجابی حاضر میشدند ما نیز همانند آنان عمل کنیم تا مبادا با حجابمان آب به آسیاب دشمن ریخته و خون مطهر شهدا را پایمال کنیم.
پوشش بلند ( چادر )
« یَأَیهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ؛
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحیم است . سوره احزاب آیه ۵۹»
در شان نزول این آیه آمده است : در آن ایام که زنان مسلمان برای نماز مغرب و عشا به مسجد می رفتند پشت سر پیامبر سلام الله نماز می خواندند ، بعضی از جوانان عرضه و اوباش بر سر راه آنان می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنها می شدند ، این آیه نازل شد و برای آنها دستور آمد که حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبی شناخته شوند و کسی بهانه مزاحمت پیدا نکند .
اینکه در آیه مقصود از جلباب چیست ؟ مفسران و اربابان لغت چند معنی را ای آن ذکر کرده اند ؛
۱_ ملحفه ( چادر ) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را می پوشاند .
۲_ مقنعه و خمار ( روسری )
۳_ پیراهن گشاد
اما بیشتر به نظر می رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است و منظور از یدینن ( نزدیک کنند) این است که زنان جلباب را به بدن خود نزدیک کنند تا درست آنها را محفوظ دارد نه این که آنها را آزاد بگذارند تا گاه و بیگاه کنار روند و بدن آشکار شود .۱
در تفسیر المیزان نیز جلباب به معنی پارچه بلندی آمده است که تمام بدن و سر و گردن را می پوشاند .
پیامهای آیه شریفه بدین شرح است ؛
۱_ در امر به معروف اول از خودی ها شروع کنیم بعد از دیگر ان ( قل لازواجک)
۲_ در احکام الهی تفاوتی میان همسر و دختران پیامبر صلی الله و سایر زنان نیست ( لازواجک وبناتک و نسا المومنین )
۳_ پوشیدن لباسی که معرف شخصیت زن برای تامین عفت وآبرو باشد لازم است ( یعرفن و لا یوذین)
۴_ بهانه به دست بیمار دلان و مزاحمان عفت عمومی ندهید ( یعرفن و لا یوذین)
۵_ نوع لباس مردم در جامعه می تواند معرف شخصیت ، مکتب و هدف باشد ( یعرفن و لا یوذین)
۶_ سرچشمه بسیاری از مزاحمت های هوسبازان نسبت به دختران و زنان نوع لباس خود آنهاست ( یعرفن ولا یوذین)
۷_ بدحجابی های گذشته قابل عفو است ( غفورا و رحیما) ۲ .
۱_دیده شده در کتاب عفاف و حجاب ،سید محسن محمودی ، انتشارات علمی و فرهنگی صاحب الزمان عجل الله ، ص ۲۷به نقل از تفسیر نمونه ۱۷/ ۴۲۵.
۲_ همان به نقل از تفسیر نور ۴۰۰/9
حرمت خودآرایی زنان در برابر مردان
«وَ قَرْنَ في بُيُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي :و با وقار در خانه خود قرار گیرید و ( در میان مردم ) همانند ظهور ( زن ها ) در دوران جاهلیت نخستین ( با آرایش و زینت بدون رعایت حجاب ) ظاهر نشوید »
تبرج به معنای خودنمایی است . در این آیه خداوند میروی از رفتار جاهلی که مقارن عصر پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله بوده را نهی می فرماید ، در آن زمان زنها حجاب درستی نداشتند و دنباله روزی خود را به پشت سر می انداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره ه های آنان نمایان بود به این ترتیب خداوند همسر پیامبر صلی الله را از این گونه اعمال باز می دارد که بدون شک این یک حکم عام است و تکیه بر زنان پیامبر صلی الله به عنوان تاکید بیشتر می باشد .
در مقابل جاهلیت اولی که مقارن با عصر پیامبر صلی الله بود دوران جاهلیت دیگری وجود دارد که در عصر حاضر آثار این پیشگویی قرآن در دنیای متمدن مادی را می بینیم ، اگر آن زمان زنان تبر به زینت می کردند و روسریهای خود را کنار می زدند امروز زشت ترین مظاهر برهنگی در مناظر عمومی رواج یافته است و از نوشتن آنچه که امروز در جاهلیت مدرن بر زن می گذرد قلم ، شرم دارد .۱
پیامهای آیه چنین است :
۱_ ارتجاع و عقب گرد به دوران جاهلی ممنوع است .( ولا تبرج)
۲_ خودنمایی نشانه تمدن نیست (تبرج الجاهلیه)
۳_ جایگاه زن یا خانه یا بیرون خانه بدون خودنمایی ( قرن ، لاتبرج)۲
۱_ دیده شده در کتاب عفاف و حجاب ،سید محسن محمودی ، انتشارات علمی و فرهنگی صاحب الزمان عجل الله ، ص ۲۶
۲ _ همان ، به نقل از تفسیر نور ۹/ ۳۶۱
آیا خودبرتر بینی و بداخلاقی از طریق طب سنتی قابل درمان است؟
استاد حسین خیراندیش
۱:۵۳
آیا دیدن وضع مطلوب برای اعتراض به وضع موجود لازم است ؟
ممکن است گفته شود که وضع مطلوب را در نظر گرفت و به خاطر مقایسه آن با وضع موجود ، اعتراض به وضع موجود را در دل ایجاد نمود . این سخن بسیار درستی است اما گاهی بدون دیدن یا تصور کردن وضع مطلوب هم می توان به وضع بد موجود اعتراض داشت . چون روح انسان وقتی در حال تعادل است حتی بدون مقایسه هم می تواند بد بودن اوضاع را درک کرده و از آن احساس ناراحتی کند .
درحال اعتراض هم می تواند متفاوت باشد و طبیعتا هر چه از شدت اعتراض کاسته شود قدرت انتظار فرد هم کاهش خواهد یافت ، زیرا انتظار به حالتی اطلاق می شود که شدت و حدتی در آن مشاهده شود . شدت اعتراض هم می تواند آنقدر زیاد باشد که به تحول خواهی بیانجامد ؛ و یا آنقدر کم باشد که در حد درخواست تغییرات جزیی باقی بماند . مسلما هر کدام از این دو صورت ، حالت خاصی از انتظار را موجب خواهد شد .
اگر اعتراض ، به اساس وضع موجود باشد و اشکال به وضع موجود فراگیرتر و ریشه ای تر از آن باشد که با اصلاحات سطحی و مختصر قابل برطرف شدن باشد ، « اعتراض » نیز شدیدتر خواهد بود و انتظار را شدت خواهد بخشید .
دیده شده در کتاب انتظار عامیانه عالمانه ، عارفانه ، علیرضا پناهیان ، نشر بیان معنوی ،ص ۹۰
کشف عناصر انتظار
همه انسانها به سادگی می توانند « احساس انتظار » را در وجود خویش تجربه کنند درک این احساس ، کار دشواری نیست چیزی که هست ، احساس انتظار با توجه به چیزی که هستیم حالات و درجات گوناگونی به خود می گیرد .
برای درک بهتر مفهوم انتظار می توان عناصر تشکیل دهنده آن را شناخت و با این روش ، تعریف دقیق تری از آن به دست آورد . هر منتظری می تواند با تامل در انتظار خود، دریابد که چه عوامل و ویژگی هایی در کنار هم جمع شده اند تا احساس انتظار در او پدید بیاید.
مقدمه پدید آمدن احساس انتظار فرج ، اعتراض به وضع موجود است ، کسی که از وضع موجود راضی است ، نمی تواند منتظر وضعیتی دیگر که بهتر است باشد . این اعتراض هر چند ممکن است مقدمه خارجی انتظار محسوب شود نه عضو درونی آن اما به دلیل نقش حیاتی و مهمی که در شکل گیری انتظار دارد ، آن را اولین عنصر انتظار بر می شماریم .
انسان باید به وضع موجود اعتراض داشته باشد والا نمی تواند منتظر باشد حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر ، بهبود می یابد و به وضع موجود معترض نیست ، نمی تواند به حد انتظار برسد و منتظر تغییر وضع مطلوب باشد . این اعتراض در هر درجه ای که باشد از تنفر نسبت به آنچه هست تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد عنصر اول انتظار محسوب می شود .
دیده شده در کتاب انتظار عامیانه عالمانه ، عارفانه ، علیرضا پناهیان ، نشر بیان معنوی ، ص ۸۷.
سوالات نکیر و منکر در شب اول قبر
من ربک : الله جل جلاله
من نییک : محمد نبیک صلی الله
من امامک : علی امامک
حضرت زهرا سلام الله وقتی امیرالمومنین علیه السلام ایشان را دفن کرد ؛ نکیر و منکر از ایشان پرسیدند ؛ من ربک : حضرت زهرا سلام الله جواب دادند : الله جل جلاله .
پرسیدند : من نبیُک : حضرت زهرا سلام الله فرمودند : پدرم . « ابی نبیک : پدرم نبی من است »
پرسیدند؛ من امامُک : جا دادند همین جوانی که بالای قبر من است امام من است .
خدا کند ما خوب جواب دهیم اگر نتوانیم خوب جواب دهیم چه کنیم ؛ اولا موقع مردن لال نمیریم و شهادتین را بگوییم و دعای عدلیه را بخوانید و حفظ کنید …
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی .
۲:۳۳
<< 1 ... 99 100 101 ...102 ...103 104 105 ...106 ...107 108 109 ... 253 >>