
تفسیر آیه ۶ سوره لقمان
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ ترجمه و برخی از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده اند، تا بی هیچ علمی، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابی خوار کننده است.

نکته ها ؛
کلمه ی «لَهْو»، به معنای چیزی است که انسان را از هدف مهم بازدارد. «لهو الحدیث»، به سخن بیهوده ای گویند که انسان را از حقّ باز دارد، نظیر حکایات خرافی و داستان هایی که انسان را به فساد و گناه می کشاند. این انحراف گاهی به خاطر محتوای سخن است و گاهی به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن. «تفسیر المیزان.»
شخصی به نام نضربن حارث که از حجاز به ایران سفر می کرد، افسانه های ایرانی - مانند افسانه ی رستم و اسفندیار و سرگذشت پادشاهان - را آموخته و برای مردم عرب بازگو می کرد و می گفت: اگر محمّد برای شما داستان عاد و ثمود می گوید، من نیز قصّه ها و اخبار عجم را بازگو می کنم. این آیه نازل شد و کار او را شیوه ای انحرافی دانست. برخی مفسّران در شأن نزول این آیه گفته اند: افرادی کنیزهای خواننده را می خریدند تا برایشان بخوانند و از این طریق مردم را از شنیدن قرآن توسط پیامبر باز می داشتند، که آیه ی فوق، در مذّمت چنین افرادی نازل شد.« تفسیر نمونه. »
این آیه به یکی از مهم ترین عوامل گمراه کننده که سخن باطل است اشاره نموده است. در آیات دیگر قرآن، به برخی دیگر از عوامل گمراهی مردم اشاره شده که عبارتند از:
الف: طاغوت، که گاهی با تحقیر «استخفّ قومه»زخرف، 54. و گاهی با تهدید مردم را منحرف می کند. «لاجعلنّک من المسجونین»شعراء، 29.
ب: شیطان، که با وسوسه هایش انسان را گمراه می کند. «یرید الشّیطان ان یضلّهم» نساء، 60.
ج: عالم و هنرمند منحرف که با استفاده از دانش و هنرش دیگران را منحرف می سازد. «و اضلّهم السّامری»طه، 85.
د: صاحبان قدرت و ثروت، که با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمی دارند. «انّا اَطعنا سادتنا و کبراءنا فاضلّونا السبیلا»احزاب، 67.
ه: گویندگان و خوانندگانی که مردم را سرگرم کرده و آنان را از حقّ و حقیقت باز می دارند. «یشری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
پیام ها:
1- سرمایه گذاری برای مبارزه و تهاجم فرهنگی علیه حقّ، سابقه ای طولانی دارد. «و من النّاس من یشتری لهو الحدیث»
2- هر آنچه در مقابل حکمت قرار گیرد، لهو و مانع رسیدن به کمال است. «الکتاب الحکیم - لهو الحدیث» (تعجّب از افرادی است که حکمت رایگان پیامبر معصوم را رها کرده و بدنبال خرید لهو از افراد لاابالی می باشند.)
3- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حکمت نیست، سخنان لهو و بی پایه است. «من یشتری لهوالحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
4- خرید وسایل لهو و اموری که انسان را از کمال باز می دارد، نشانه ی جهالت و نادانی است. «یشتری لهو الحدیث… بغیر علم»
5 - تناسب کیفر با عمل، نشانه ی عدالت است. آنها که حقّ را با تمسخر اهانت می کنند، عذابشان اهانت آور و ذلّت بار است. «یتّخذها هزواً… لهم عذاب مهین»
دوری از سخن و مجلس باطل
از دیدگاه اسلام آهنگ هایی که متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قوای شهوانی را تحریک نماید، حرام است، ولی اگر آهنگی مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها می گویند: شنیدن آن مجاز است. امام باقرعلیه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده ی آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «و من النّاس من یشتری لهو الحدیث…».کافی، ج 6، ص 431.
بنابراین غنا، از گناهان کبیره است، زیرا گناه کبیره به گناهی گفته می شود که در قرآن به آن وعده ی عذاب داده شده است. در سوره ی حج می خوانیم: «واجتنبوا قول الزّور»حج، 30.از سخن باطل دوری کنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خوانی و غناست».زور» به معنای باطل، دروغ و انحراف از حقّ است و غنا، یکی از مصادیق باطل است.
از امام صادق و امام رضاعلیهم السلام نیز نقل شده که یکی از مصادیق «لهو الحدیث» در سوره ی لقمان، غنا می باشد. در روایات می خوانیم:«این روایات در ابواب حرمت غنا در مکاسب محرّمه و کتب روایی آمده است.»
_غنا، روح نفاق را پرورش می دهد و فقر و بدبختی می آورد.
_زنان آوازه خوان و کسی که به آنها مزد می دهد و کسی که آن پول را مصرف می کند، مورد لعنت قرار گرفته اند، همان گونه که آموزش زنان خواننده حرام است. خانه ای که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست، دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند.میزان الحکمه.
آثار مخرّب غنا
1. ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روی آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکی از سران بنی امیّه (با آن همه آلودگی) اعتراف می کند: غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد می کند، شخصیّت را درهم می شکند و همان کاری را می کند که شراب می کند. برخی انسان ها از راه نوشیدن شراب و یا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنیای بی خیالی وبی تفاوتی کنند، برخی هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوت انگیزِ یک آوازه خوان، غیرت خود را نادیده می گیرند و در دنیای بی تفاوتی به سر می برند.
2. غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان. انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژی، در آتشی که از غفلت او سرچشمه می گیرد، می سوزد. آری، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلکه پائین تر از آن پیش می برد. «أولئک کالانعام بل هم أضلّ أولئک هم الغافلون»اعراف، 179.
امروزه استعمارگران برای سرگرم کردن و تخدیر نسل جوان، از همه ی امکانات از جمله ترویج آهنگ های مبتذل، از طریق انواع وسائل و امواج، برای اهداف استعماری خود سود می جویند.
3. آثار زیانبار آهنگ های تحریک آمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسی پوشیده نیست. در کتاب تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، نکات مهمّی از پایان زندگی و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقی و گرفتاری آنها به انواع بیماری های روانی و سکته های ناگهانی و بیماری های قلبی و عروقی و تحریکات نامطلوب ذکر شده که برای اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.تفسیر نمونه، ج 17، ص 19 - 27.
خواننده ی عزیز!
خداوند، جهان را برای بشر و بشر را برای تکامل و رشد و قرب معنوی آفرید. او جهان آفرینش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبیر امور ما وادار کرد. انبیا و اولیا را برای هدایت ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پیش رفتند. فرشتگان را برای آدم به سجده وا داشت، روح الهی را در انسان دمید و بهترین صورت و سیرت را به انسان عطا کرد، قابلیّت رشد تا بی نهایت را در او به ودیعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرینش او، به خود آفرین گفت. «فتبارک اللّه أحسن الخالقین»مؤمنون، 14.
آیا این گل سرسبد هستی، با آن همه امتیازات مادّی و معنوی، باید خود را در اختیار هر کسی قرار دهد؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: به هر صدایی گوش فرا دهی، برده ی او هستی.
آیا حیف نیست ما برده یک خواننده ی کذائی باشیم؟! آیا شما حاضرید هر صدایی را روی نوار کاست ضبط کنید؟ پس چگونه ما هر صدایی را روی نوار مغزمان ضبط می کنیم؟ عمر، فکر و مغز، امانت هایی است که خداوند به ما داده تا در راهی که خودش مشخّص کرده صرف کنیم و اگر هر یک از این امانت ها را در غیر راه خدا صرف کنیم به آن امانت خیانت کرده ایم و در قیامت باید پاسخگو باشیم. قرآن با صراحت در سوره ی اسراء می فرماید: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً»اسراء، 36.گوش و چشم و دل همگی مورد سؤال قرار می گیرند. آری انسان باید نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندایی وارد آن شود. در حدیث می خوانیم: دل، حَرَم خداست، نگذارید غیر خدا وارد آن شود.بحار، ج 67، ص 25.
اسلام، برای برطرف کردن خستگی و ایجاد نشاط، راه های مناسب و سالمی را به ما ارائه کرده است؛ ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا، کارهای متنوّع و مفید، دید و بازدید، گفتگوهای علمی و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و مهم تر از همه ارتباط با آفریدگار هستی و یاد او که تنها آرام بخش دل هاست، سفارش کرده است. چرا خود را سرگرم لذّت هایی کنیم که پایانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لاخیر فی لذّةٍ من بعدها النّار»دیوان امام علی علیه السلام، ص 204. در لذّت هایی که پایانش دوزخ است خیری نیست. «مَن تَلذّد لمعاصی اللّه اَورثه اللّه ذلّاً»«غررالحکم، 3565.» هر کس با گناه و از طریق آن لذّت جویی کند، خداوند او را خوار و ذلیل می نماید.
دیده شده در کتاب تفسیر سوره لقمان ، محسن قراعتی ، نشر درسهایی از قرآن ، ص۱۷_۲۳.
نظر دهید » 
نجفِ آباد
بنام شاه نجف ، گر کنند آبادی
نهند بر لب طفلان رَه ،تبسم و شادی
هزار کاظمی و خرازی خندان
کنند شاگردی محسن اش ، به استادی
وگر بنا کنند شهر را ، نجف آباد
براه دُخت علی سردهند خیل آبادی
بتان یانکی و غرب اش ،هماره در لرزش
ز پتک سرو قدان نجف آباد ی
خوشا ،بحال چنین شهر شورآور
خوشا سری که درخشد زتیغ بیدادی
به افتخار شجاعان خویش ، خرسندند
بنام نامی شان ، ثبت گشته ، آزادی
برای عشق عزیزان ، حجج مخواهی هان
که سر بپای عشق نهادند به استادی
کنون زبت شکنانش ،خبر رسان چو ابراهیم
تبر به بت زدنش ،چه شیرین بوَد به فرهادی
ابراهیم ابراهیمی ۹۶/۵/۲۱
نظر دهید » 
نشانه های حریت و اسارت انسان
ما اگر ببینیم که در کارهایمان به آسانی دست از گناه برداریم و آلوده گناه نیستیم ، آزاد هستیم . اما اگر ببینیم با تلاش و کوشش نجات پیدا کینم معلوم می شود که در بند هستیم .ولی آن بند کامل نیستیم که نتوانیم آزاد باشیم ، این را در خودمان می توانیم احساس کنیم ، اینطور نیست که ما خودمان را نشناسیم که تحت ولایت شیطان هستیم یا تحت ولایت فرشتگان هستیم ، انسان اگر مراقب خود باشد این را به طور کامل می تواند بفهمد .
به تعبیر علامه طباطبایی که فرمود سالیان متوالی تحت ولایت شیطان است اما نمی فهمد که تحت ولایت چه کسی است .
انسان به راحتی می تواند بفهمد که تحت ولایت شیطان است یا تحت ولایت فرشتگان این را از خاطراتی به یاد انسان می آید مشخص است ، کارهایی که می خواهیم انجام دهیم اگر به آسانی کار خیر انجام دهیم معلوم می شود آزادیم ، اما اگر با تلاش و کوشش وافر باشد معلوم می شود که گیر کرده ایم ، یکی از پاهایم گیر کرده است و اگر کسی ، بیگانه ای خواست شما را به دام بکشد ؛ « وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ : و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست».سوره فصلت آیه ۳۶.
سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .
نظر دهید » 
حسین علیه السلام مغرور نبود
از همان اول امام حسین علیه السلام ، آخر کار را می دانست ، نه این که فریب خورده بر اساس بی خبری بود . از اول همه چیز را می دانست
یک نامه ای امام حسین علیه السلام به برادرش محمد حنفیه نوشته است و فرموده هر کس از بنی هاشم به من ملحق شود آخرش شهادت است و هر یک از شما که از همراهی من خودداری کند از فتح ظاهری او خبری نیست .
امام حسین علیه السلام نه تنها می دانست کشته می شود ، نه تنها محل دفنش را می دانست نه تنها شیوه کشتن را هم می دانست و می دانست که او را قطعه قطعه می کنند ، آن خطبه ای که قبل از حرکت از مکه می فرماید و می گوید آن گرگها به من حمله می کنند و مرا تکه تکه می کنند یعنی تا آخر کار را می دانست حتی شب عاشورا به اصحاب می گوید که اینها با من کار دارند با شما کاری ندارند …..
وقتی عبدالله عمر برای او خیرخواهی می کند به اومی فرماید : « از پستی دنیا همین که سر یحیی علیه السلام بریدند و بردند و جلوی آن خبیث گذاشتند » یعنی دارد با کنایه می گوید که بدان سر حسین علیه السلام را هم می برند …
حسین علیه السلام ،مغرور نبود ، فریب خورده بیخبر نبود و کسی را هم فریب نداد
نفس حق آقا مجتبی تهرانی
نظر دهید » 
بهای بهشت

حضرت علامه حسن زاده آملی می فرماید : از امام صادق علیه السلام روایت شده است که : گفتن لااله الا الله بهای بهشت است .
کتاب ذکرهای شگفت ، سید عباس اسلامی حسینی ،نشر بوستان قرآن ، ص ۳۷
نظر دهید » 
نسل سفاهت و سبک مغزی

تاریخ گذشته و معاصر پر است از نسبت جنون و نادانی به پیشوایان نیک اندیش و پیام آوران الهی که در برابر آداب و سنن خرافی محیطشان به پیکار برخاسته و بر ضد خرافات و اسارت ها قیام کرده اند ، کاری که از نظر توده های گمراه یک نوع انتحار و خودکشی جنون آمیز است . در حالی که بزرگترین افتخار مردان الهی ، همین است که رنگ محیط به خود نمی گیرند و در برابر خرافی ایستادگی می کنند .
قوم لجوج و سرکش عاد در برابر دعوت حضرت هود به سوی یکتا پرستی و نفی شرک و بت پرستی ، وی را متهم به جنون کردند ، جنونی که به عقیده آنان بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود . قرآن در این باره از قوم عاد نقل می کند که به پیامبرانشان گفتند : « ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسؤ : ما فقط درباره تو می گوییم : بعض از خدایا ما به تو زیان رسانده و عقل را ربوده اند»۱
قرآن در جای دیگر همین مطلب را با بیان دیگری چنین نقل می کند « قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنراک فی سفاهه و انا لنظنک من الکاذبین : اشراف کافر قوم او ( هود) گفتند ما تو را در سفاهت ( نادانی و سبک مغزی ) می بینیم و ما مسلما تو را از دروغگویان می دانیم .۲
مشرکان مکه نیز در برابر منطق نیرومند پیامبر صلی الله چاره ای جز توسل به همین حربه زنگ زده نداشتند ، آنان می گفتند : « و یقولون ٔ انا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون : آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم ؟ »
به راستی کج اندیشان معاصر ما نیز در گام نهادن جای پای اسلام ستیزان هیچ کوتاهی نکردند ، ژست های آنان همان ژست ها و ادبیاتشان همان ادبیات است .
عبدالکریم سروش ، از اشاعه دهندگان تفکر امانیستی در مقابل تفکر دینی و خدامحوری ، می گوید « دین ورزی روحانیون عوامانه ، مصلحت اندیش ، عاطفی ، تقلیدی ، تعبدی ، سنتی و میراثی است ، ملاک حجم عمل است نه اندیشه و تعقل »
علی قربانی پور نیز می گوید : حوزویان دچار تحجر فکری و پیرو منطق ارسطویی اند »
۱_ سوره هود آیه ۵۴.
۲_ سوره اعراف ، آیه ۶۶
۳_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۲۸_ ۳۰
نظر دهید » 
آیا سحر و جادو حقیقت دارد ؟ راهکارهای مبازره با سحر چیست ؟
در قرآن دو نوع سحر وجود دارد که یک نوع آن حقیقت ندارد و چشم بندی است و این نوع سحر حقیقت خارجی ندارد« سحروا اعین الناس» و نوع دوم که در سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۲ می فرماید « فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ » این حقیقت را نشان می دهد . در روایت هم داریم علی علیه السلام در نهج البلاغه فرمود « العین حق و الرقی حق » .
۹۹ درصد از کسانی که ادعا می کنند دچار سحر شده اند حقیقت ندارد و ربطی به سحر ندارد ممکن است اگر عدم موفقیت آنها بررسی شود و یک مشاور آگاه علل و عوامل عدم موفقیت او را بگوید که ممکن است مادی باشد ، ممکن است معنوی باشد ، ممکن است به خاطر دعاهای که باید داشته باشد و ندارد و یا صدقاتی که باید بدهد و نمی دهد ..
اگر بر فرض هم سحر باشد راههایی برای باز کردن هست و به علما مراجعه کند و آن سحر را باز کند. و یک راه دیگر هم دعا ، صدقه و توسل است که با آنها می شود سحر را از بین برد .
۴:۴۷
نظر دهید » 
حجج

مرا چشمی است خون افشان ازآن چشمان آهوئی
مرا دل خون شده آن دم ،ازآن دیدار دلجوئی
اگرچه ،محسنی جانا ، حجج در روی تو ، پنهان
عجب سیما ، عجب چشمی ، کدامین گل ،تو می بوئی ؟؟
کجا بادست بسته ، ره گشودی با رُخ زردت ؟؟
زدیدار حبیبان گو ،چه می پائی ؟ چه می پوئی؟؟
هزاران کشته در کوی ات ، سرت بر سر،درخشان باد
هزاران خیل سرگردان ،که چنگ آرند گیسویی
دلم خونین زدست تو ، که سر در ره نهادی ، چون ؟؟
به مینایم ، تو مینا آر ، چنانچه خویش مینوئی
اگر تیز است شمشیر اش ،ز شمر روزباکی نیست
بگو در سر ،چه سرّی هست ؟ حسین وش را ، چه می گوئی ؟؟
من آن سر ، داده ام قبلا ، که ره با پای سر رفتم
ازین تن ،خون دل برخواه ، ازین تن ،سرچه می جوئی؟
مرا عشقی است بی پایان ، درا ین ملک و در این سامان
حسین و زینب و بوفضل ، وفا و عشق و دلجویی
من ، اندر عرصه عشق اش ، نه کس باشم که یک مورم
مرا گر قصد دیدار است ؟ ببین در عرصه اش ، موئی
زیانکی و ز غرب پَست ، طلب کن خونبهای من
تو با تیغ علی، برَ زن ، جدا کن سر ، چوپهلوئی
چو ابراهیم ،تبر برگیر که بت ها،خیل ورنگین اند
زخون بت تراشان اش ،بپاکن ، بِرکه وجوئی
ابراهیم ابراهیمی. ۲۰ /۵ /۹۶
1 نظر » 
شبهه افکنی نسبت به حقانیت رهبری
دشمن با تبلیغ و ایجاد شبهه و سخنان ماهی و خرف های بی اساس ، در حقانیت رهبری جبهه حق ، ایجاد شک و تردید می نماید و در مقابل استدلالات نیرومند و روشن رهبران الهی ، به یک سلسله بهانه جوییها و ایجاد سوال و ابهام دست می زنند .

قرآن با بیان فرازهایی از تاریخ گذشتگان ، از این شگرد توطئه آمیز آنان خبر می دهد : « قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ : اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشی می ورزیدند به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما یقین دارید که صالح از سوی پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور یقین ما به آیینی که فرستاده شده مؤمنیم.»۱
و در سوره فرقان ، در مورد ایرادهای بی پایه و اساس کفار نسبت به پیامبر اکرم صلی الله چنین آمده است « وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرا ※ أَوْ یُلْقى إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها وَ قالَ الظّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً : و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! (نه سنت فرشتگان دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته اى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!. ※ یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)»؟! و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى مى کنید»۲
در واقع دشمنان در مقابل پیشرفت روز افزون مکتب آسمانی اسلام و موفقیت سریع پیامبر صلی الله چاره ای جز انتشار این نمونه سخنان سست و بی اساس ، برای راضی نگه داشتن پیروان خود نداشتند .
قرآن کریم در سوره تغابن از جمله سوژه های تبلیغاتی دشمنان در مقابل پیامبران الهی را چنین بیان می کند : « ذلِکَ بِأَنَّهُ کانَتْ تَأْتيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَي اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَميدٌ : آن ( عذاب ) بدان سبب است که همواره فرستادگانشان برای آنها دلایل روشن ( توحید و نبوت خود ) را می آوردند و آنها گفتند: آیا بشرهایی ( از جنس خودمان ) ما را هدایت می کنند؟! پس کفر ورزیدند و روی گرداندند و خداوند ( به واسطه هلاک کردنشان از ایمان و طاعت آنها ) اظهار بی نیازی نمود ، و خداوند ( ذاتا ) بی نیاز ( از همه چیز ) و ستوده صفات و ستایشگر و مورد ستایش است.» ۳
فخر رازی در تفسیرش می نویسد : دشمنان در تبلیغات خویش علیه پیامبر اکرم صلی الله می گفتند : « انَ محمدا فقیرٌ یتیمٌ فکیف یلیق به هذا المنصب العظیم : محمد صلی الله و علیه و آله و سلم فرد مستمند و یتیمی است پس چگونه ممکن است که شایسته چنین مقام بزرگی باشد !»
هر چند به ظاهر از ماجرای شبهه افکنی دشمنان به منظور ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی و الهی ( پیامبران و ائمه) قرن ها می گذرد ولی با احیای اسلام ناب محمدی و بازگشت هویت اسلام به جوامع دینی ، پس از پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی ایران با رهبری داهیانه امام خمینی ( ره) مجددا این سناریو در دستور کار نظام سلطه جهانی و صهیونیست بین الملل قرار گرفت . آنان که ناگهان در کمال بهت و ناباوری با نظام نوپا و در عین حال غیر قابل پیش گیری روبرو شده بودند ، با تمام توان به مواجهه بااین سیل بنیان کن برخاستند .
از این رو سیاست دوباره تلاش برای ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی از پیامبران و ائمه گرفته تا فقها و مراجع و رهبری معظم انقلاب در دستور کار آنان قرار گرفت .
امروزه نیز استکبار جهانی ، با نفوذ و رسوخ در فرهنگ دینی و سیاسی برخی از افراد و گروه ها ، احساس نیز نمی کند تا مستقیم خود را درگیر این است های دست و پا گیر کند ، بلکه مدعیان روشنفکری ، تجدد طلب و خود باخته با حرص و ولع خاصی برای جلب رضایت اربابان خارجی خود ، این بار گران را به دوش کشیده و با تحمل ذلت و خواری برای خویش ، راضی به زحمت ولی نعمتان بیگانه خود نیستند .
« استانلی روس » معاون رییس سازمان امنیت ملی آمریکا در اعترافی شگفت می گوید « آن چه تاکنون همه تحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است ، چرا که ولایت فقیه برای ما و گنجینه اطلاعاتی ما یک واژه بی تعریف است ؛ به طوری که ما به هیچ وجه نمی توانیم محل حضور و ظهور و حتی میزان برد احکام ولی فقیه را پیش بینی کنیم . ما نا امید نیستیم ، خوشبختانه احزاب و آدم های « تازه نفس » در ایران ، در یک حرکت جمعی ، با ظرافت و وسواس دارند ، این خار ( ولایت فقیه ) را از چشم ما بیرون می کشند .»۴
این تازه نفسان همان مدعیان دروغین روشنفکری هستند که بی مهابا دامنه جسارت و هتاکی را تا بدانجا کشانده اند که در حجیت و حقانیت قول معصوم نیز تشکیک و تردید روا داشته اند .
تنها اشاره ای به برخی از سیاه نوشته ها در این زمینه ، برای معرفی این خادمان تازه نفس استکبار جهانی کافی است .
عبدالکریم سروش مترجم متو فلسفی اندیشمندان غرب می گوید : « در حیطه ولایت باطنی ، رابطه مرید و مرادی برقرار است ، اما در حیطه ولایت سیاسی حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند چه برسد به فقیه ، مردم می توانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند ، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند .»۵
یکی دیگر از عناصر مدعی تجدد می نویسد « ولایت مطلقه فقیه همان حکومت مطلقه سلطنتی است ، هر دو حکومت خود را موهبت الهی می دانند . و هر دو اعتراض به آن را ممنوع و تجاوز به خط قرمز می دانند ، قرائت جدید مثل همان است که شاه را سایه خدا می دانستند .
افتراها و نسبت های ناروا و قداست شکنانه دشمنان دین و فرهنگ به سفیران الهی و رهبران مذهبی ، در طول تاریخ عمر بشر ، یکی از نکبت بارترین و سباه ترین حربه های حق ستیزان بوده و هست .
این ترفند فرسوده ، هزاران بار ، به موازات عمر بشر در بوته آزمایش قرار گرفته و نتیجه ای دلخواه برای معاندان در بر نداشته است .۶
۱_ سوره اعراف آیه ۷۵
۲_ سوره فرقان آیه ۷ و ۸
۳_ سوره تغابن آیه ۶
۴_ کیهان ، ش ۱۶۴۴۴
۵_ کیان ، ش ۴۴ ، ص ۱۱_ ۲۰
۶_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۱۲ تا ۱۹
نظر دهید » 
علت مدگرایی

ترویج مد و مدگرایی در بین جوانان، از جمله نمونه های بارز تهاجم فرهنگی است، گرچه طبع انسان تنوع طلب و نوگرا است، اما حالت تنوع طلبی و نوگرایی در حد معقول، فطری و طبیعی است و به خوبی روشن است بین توجه به زیبایی و تنوع در حدمعقول آن با غرق شدن در مد گرایی و هر روز به نوعی لباس پوشیدن و پیروی از الگو های کاذب بیگانگان، به گونه ای سخن گفتن و به صورتی برخورد کردن،بسیار متفاوت است.
زیرا مشوقان مد گرایی، نه تنها با لباس، بلکه با نحوه ی سخن گفتن و به کار بردن اصطلاحات، چگونه برخورد نمودن کیفیت غذا خوردن، چگونگی برگزاری مراسم ها و … سعی می کنند مد های غربی را در جامعه ی اسلامی ما ترویج دهند، گرچه نحوه ی آراستن ظاهر و لباس پوشیدن در این میان نقش بسزایی دارد.
بدون شک کسانی که با سوء استفاده از احساسات پاک جوانان ترویج مد می نمایند، در فکر رایج کردن فرهنگ غرب و سود جویی های خودشان هستند. سرمایه داران بزرگ برای این که چرخ کارخانه هایشان از حرکت باز نایستد و ثروت های کلانی را صاحب شوند، در اشاعه مد می کوشند و گاه این تبلیغ حتی طبقه متوسط یا ضعیف جامعه را چنان تحت تأثیر قرار می دهد که سعی می کنند، با اقساط هم که شده، خود را از قافله ی مد طلبان و مدگرایان عقب نبینند.
مهاجمان فرهنگی و سود جویان سعی دارند به هر صورت که امکان دارد کالاهای خود را به مصرف و فروش رسانند، مخصوصاً برای رسیدن به این هدف از زنان سوء استفاده می کنند، آنان با تولید لوازم آرایش سعی می کنند زنان ما را در مسیر زنان دنیای غرب قرار دهند و در این میان با استفاده از اهرمهایی مانند آزادی زن، زیبایی زن، حقوق زن و … کار خود را مشروع جلوه می دهند که گاهی از اشاعه و ترویج منکر ها نیز به دور نخواهد بود.
بدون شک کسانی تابع مد و مدگرایی می شوند که به عقده ی حقارت دچار شده باشند و از درون، پوچ و فاقد شخصیت علمی، معنوی، اجتماعی باشند و با مد گرایی بخواهند برای خود شخصیتی کسب کنند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند و خود را به نحوی نشان دهند.
پی توجه به مدگرایی و افراط در تنوع ریشه در فطرت آدمی ندارد، بلکه ناشی از عقده ی حقارت و نداشتن شخصیت انسانی است.
پایان نامه مریم فرجی
1 نظر » << 1 ... 99 100 101 ...102 ...103 104 105 ...106 ...107 108 109 ... 257 >>