
صحبت با مردی شکم پرست
از شخصی به نام بنان ابن طفیل که در پرخوری و شکم پرستی مشهور می باشد سوال شد : در میان آیات قرآن کدام آیه قرآن را بیشتر دوست داری ؟
در جواب کفت : ما لکم تاکلون : چرا نمی خورید ؟
پرسیدند : از اوامر قرآن به کدام دستور عمل می کنی ؟ گفت : کلوا واشربوا : بخوربد و بیاشامید .
پرسیدند : از دعاها چه دعایی را انتخاب کردی ؟ گفت : ربنا انزلنا علیها مائده من السما : پروردگارا خوانی از طعام بر ما نازل کن .
پرسیدند : از احادیث چه حدیثی را بیشتر دوست داری ؟ گفت ؛ این حدیث که رسول خدا صلی الله فرمود « لو دعیت بکراع لا جبت : اکر مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کنند اجابت می کنم ،»
دیده شده در کشکول مهربان ، نادر مهربان ، نشر سایه ، ص ۳۶۵
نظر دهید » 
مجال تحریف را از تحریفکنندگان امام بگیریم.
رهبر انقلاب، امروز در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره):
اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیات و خصوصیات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت بهمرور وجود دارد. اکثر شما میدانید که انگیزههایی برای تحریف شخصیت امام و تحریف انقلاب که بزرگترین هنر امام بزرگوار بود وجود دارد.
ما باید حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفتیم تکرار کنیم تا مجال تحریف را از تحریفکنندگان بگیریم.
امام یک جذابیتهای شخصی داشت؛ یک جذابیتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذابیتها آنقدر قوی بود که توانست قشرهای مختلف مردم را از جوانها وارد میدان کند.
امام دارای یک شخصیت بسیار قوی و بسیار مستحکم بود. امام دارای صراحت بود، دارای صداقت بود. همهی مخاطبان امام در گفتهی او احساس صداقت میکردند. امام ایمان و توکلش به خدای متعال در رفتار و گفتار او بهطور مساوی نمایان بود.
بخشی از جذابیت امام مربوط به اصولی بود که امام ارائه میکرد. ازجملهی چیزهایی که امام به مردم ارائه میکرد اسلام بود؛ اسلام ناب محمدی.
اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجر است، نه اسیر و پابند التقاط است. امام در دورانی که هم تحجر وجود داشت هم التقاط وجود داشت، اسلام ناب را مطرح کرد؛ این برای جوان مسلمان جذاب بود. ازجملهی مبانی امام، «استقلال»، «آزادی»، «عدالت اجتماعی»، «عدالت اقتصادی» و «بیرون آمدن از چنبرهی سلطهی آمریکا» بود. اینها مبانی امام بود. این ها همه جذاب است.
دهه شصت، دهه مبارزه با تروریسم بود
دههی شصت، دههی آزمونهای بزرگ و پیروزیهای بزرگ است؛ دههی شصت دههی خشنترین تروریسم در کشور است. در طول چند سال هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف، بهوسیلهی تروریستها به شهادت رسیدند؛ از کاسب معمولی گرفته تا شخصیتها؛ تا 17 هزار هم گفتهاند؛ یعنی 17 هزار انسان باشرف، باشخصیت و ارزشمند در تروریسم دههی شصت فدا شدند که در میان اینها شخصیتهایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی حضور دارند.
دههی شصت دههی مبارزه با تجزیهطلبی است؛ در دههی شصت ملت ما و جوانهای ما محکم ایستادند؛ جای شهید و جلاد عوض نشود. در دههی شصت ملت ایران مظلوم واقع شد. تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنان با ملت ایران جفا کردند.
نام امام گرهگشا است؛ علاوه بر اینکه اصول امام یک اصول تمامنشدنی و کهنهنشدنی است. بنابراین امروز هم شعار «عدالت اجتماعی و اقتصادی»، شعار «استقلال»، شعار «آزادی»، شعار «مردمسالاری»، شعار «جداشدن از چنبرهی آمریکا» برای جوانهای ما جذاب است.
ما البته در برخی از این شعارها انصافاً عقب هستیم. ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقبماندگی داریم؛ این را انکار نمیکنیم. اما همت ما و هدف ما و آرمان ما همین است.
این برای نسل جوان جذاب است؛ بلکه برای نسل جوان کشورهای دیگر بهخصوص کشورهای اسلامی جذاب است؛ این قدرت بسیجکنندگی انقلاب است.
من این را میخواهم بگویم: مسئولان کشور، فعالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند. این نعمت بسیار بزرگی است .
ببینید وقاحت دشمن ما تا کجاست! رئیسجمهور آمریکا در یک نظام قبیلهای عقبماندهی منحطِ محض در کنار رئیس قبیله میایستد و رقص شمشیر میکند؛ آنوقت به ۴۰میلیون رأی ملت ایران در یک انتخابات آزاد ایراد میگیرد.
در مقابل ما دشمنانی با این وقاحت و با این حد از پردهدری و بیملاحظگی هستند که در کنار قاتلین شب و روز مردم کوچه و بازار یمن میایستند و از حقوق بشر اسم میآورند؛ دیگر از این وقاحت بالاتر!
قریب دو سال و نیم است که شب و روز دارند یمن را بمباران میکنند؛ نه مراکز نظامی یمن را؛ کوچه و بازار و مسجد و خانههای مردم را؛ بیگناهان را میکشند… با یکدیگر مغازله میکنند و اسم حقوق بشر میآورند و جمهوری اسلامی را بهخاطر حقوق بشر تحریم میکنند. وقاحت از این بالاتر .
نظر دهید » 
مصادیق حق

در قرآن و روایات مصادیق مختلفى براى حق بیان شده است که تنها به چند نمونه از آن اشاره مى شود:
1- بالاترین و والاترین مصداق حق - که در واقع جامع تمام مصادیق حق است- ذات مقدّس خداوند عالم است که او عین واقعیّت و هستى مطلق است.
از این رو، خداوند در آیه کریمه 62 سوره انعام، چنین مى فرماید: «ثُمَّ رُدُّوا اِلَى اللّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقُّ اَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ اَسْرَعُ الْحاسِبینَ»; سپس (تمام بندگان) به سوى خدا که مولاى حقیقى آنهاست - باز مى گردند. بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست; و او سریع ترین حسابگران است.
بنابر آیه شریفه فوق، ذات بى مثال خداوند، حق شناخته شده است.
2- نمونه بارز دیگر از مصادیق حق، آفرینش زمین و آسمان و به عبارت دیگر، سراسر جهان هستى است.
بر همین اساس آیه شریفه 22 سوره جاثیه مى فرماید: «وَ خَلَقَ اللّهُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ بِالْحَقِّ»; و خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفریده است.
3- سومین مصداق براى حق خود قرآن است; زیرا آیه 48 سوره مائده در مقام بیان این مطلب برآمده، مى فرماید: «وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ» و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم.
4- دین مبین، مقدّس و نجات بخش اسلام، مصداق روشن دیگرى از مصادیق حق است. از این رو، خداوند متعال در آیه 28 سوره فتح مى فرماید: «هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ»; او کسى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادیان پیروز کند.
به طور خلاصه، هر وجودى که منبع خیر و سعادت بشر باشد، حق شناخته شده است. بنابراین، خداوند حق مطلق است; چه اینکه منبع تمام سعادتها و برکات است. همچنین آسمان و زمین، قرآن مجید، دین اسلام و توحید و یکتاپرستى از این جهت که منشأ هدایت و برکت هستند، حق معرفى شده اند.
اما آنچه منبع نفاق، شقاوت و بدبختى است، باطل شناخته شده است; مثل شیطان، بت و بت پرستى، ریا و تظاهر، نفاق و دورویى و مانند آن.
دیده شده http://makarem.ir
نظر دهید » 
ربنا

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ :(مى گويند) پروردگارا پس از آنكه ما را به حق هدايت كردى دلهايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى . سوره آل عمران آیه ۸
مصادیق حق
۱_ ذات مقدس خداوند عالم . ۲_ آفرینش رمین و آسمان ۳_ دین مبین اسلام .
نظر دهید » 
نظر دهید » 
بگو خدایا ! غلط کردم
خدا دوست دارد ، بنده گنهکارش بگوید : خدایا غلط کردم .
دیدید وقتی بچه شما اشتباهی می کند ، می آید و به شما می گوید ؛ غلط کردم . چقدر خوشحال می شوید .
گریه می کند واشک می ریزد که آقاجون ! غلط کردم ، من را نزن .
شما او را بغل می کنید و به خودتان می چسبانید و نوازش می کنید .
شما که بنده اید و این طور هستید. آن وقت خدا ! فقط یک کلمه انسان بگوید ؛ خدایا ! نفهمیدم ، بد کردم ، عمرم را به بطالت صرف کردم …
دیده شده در کتاب طریق دوست ، رهنمودهای آیت الله احمد مجتهدی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزدآبادی، ص ۷۶.
نظر دهید » 
مردان خدا …
مردان خدا پردۀ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست كه دادند از آن دست گرفتند
هر نكته كه گفتند همان نكته شنیدند
یك طایفه را بهر مكافات سرشتند
یك سلسله را بهر ملاقات گُزیدند
یکفرقه بهعشرت در ِكاشانه گشادند
یکزُمره بهحسرت سرانگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یك جمع نكوشیده رسیدند به مقصد
یك قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد كه در رهگذر آدم ِ خاكی
بسدانه فشاندند و بسیدام تنیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
كز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار ِحقیقت
ترسم نفروشند متاعی كه خریدند
كوتاهنظر ، غافل از آنسرو بلند است
كاین جامه به اندازۀ هرکس نبریدند
فروغی بسطامی
نظر دهید » 
چهارشنبه های ما
صفحات تاریخ پر است از فریاد انسان های آزادی خواه ، انسان های خسته و ملولی که دادشان نه تنها از دل تاریخ که از دل تمام جغرافیای زمین به گوش می رسد.
فریاد آزادی اسیران و بردگان مصری ، سیاهان حبشی و دختران قفقازی،داد اسیران مریلند آمریکایی و زنگیان آفریقایی.
صفحات تاریخ را که می گشایی هنوز فریاد مظلومیت و دادخواهی اشان را از بیابان های مصر و یونان و روم در حال ساخت اهرام و کاخ ها و تندیسها می شنوی .فریاد هایی که گاه از ترس جان ،در گلو خفه می شدند و بغض آلود سر بر می آوردند .
هنوز نغمه های تلخ مردان و زنان اسیر در کشتزارها و کارگاه های میرلند به گوش می رسد.
بسیارند مردان اخته شده ای که دختران و زنانشان را برای کار و بارکشی تن به تاراج برده اند و هنوز در گذر روزگار داغشان فرو کش نکرده است. در جهان سلطه هر روز صدای فریاد آزادی خواه مردمان در بند استعمار بلند است وفریاد رس می طلبند.
نمونه بارز اسارت روح و تفکر،قتل عام هر روزه ی مسلمانان در سراسر جهان مدعی آزادی و تمدن است.
حال اینجا در این دیار بعد دادن خون ها و خوردن خون دل ها عده ای ساز آزادی می زنند .آزادی تن !!!
چرخش دست روزگار عجیب است. در تمام طول تاریخ زنان تمام ملت ها فریاد آزادی بر می آوردند تا از زیر یوغ تهاجم و تجاوز مردان سلطه خارج شوند حال اما اینجا با کمال تعجب گروهی آزادی منجر به ولنگاری را خواهانند و البته خواهان رو سیاهی زن ایرانی در دوران؛ و حواسشان نیست به اسم آزادی در پی اسارت روحشان هستند.
به اینان بگویید : در میتینگ هایشان با هر رنگی که می خواهند وارد شوند ،سبز و بنفش ودیگر بار هر رنگی جز این.
اما سپید و سرخ از آن مردمانی است که کفن پوش به مبارزه با اسکتبار جهانی برخواسته اند و در این راه از ریختن خونشان دریغ ندارند.
می گویند: “بگذارید آزادانه در شهر جولان دهیم. ” اینان به واقع قانون شهر وندی و مدنیت را نمی دانند یا خودشان را به بیراه زده اند؟
قانون مدنیت هر کشور می گوید مردمان آن کشور تابع دین، آیین ، روش و قانون اساسی آن کشورند.اسلام دین رسمی کشوری است به نام ایران،خوب یا بد ، موافق یا مخالف در هر صورت اگر بخواهیم در این سرزمین زندگی کنیم باید آن را به رسمیت شناخته و احترامش گذاریم .مسیحی و ارمنی و زرتشت و یهود آن را پذیرفته اند ،پس وای برما اگر به اسم اسلام ، خواهان دور زدن قاعده و قانونش باشیم.
در کشوری با تاریخی شگرف که قانون رضا خانی اش نتوانست عفاف را از قاطبه ی زنان آن بگیرد، خرده فرمایشات این چنینی جایی برای خود نمایی ندارند.
” با ما مسالمت آمیز برخورد کنید .با موی ما آشتی کنید .شما را احترام میگذاریم ما را محترم شمارید.”
این سخنان یکی از آزادی خواهان روسری سفید چهارشنبه هاست.در جواب ایشان باید گفت:مرد غیور ایرانی را چه به دوستی با موی تو .خودت را خیلی بزرگ دیده ای.در چشم هر مرد ایرانی زنی است مقدس به نام(( مادر )) و فرشته ای محجوب به نام(( همسر )).او را چه به دوستی با گیسوان زخمی از تیر نگاه هرزگان.
ما نیز برای انسانیت شما احترام قائلیم.
و به خود اجازه توهین و تعرض به شما را نخواهیم داد .حتی اگر دیگران بخواهند نگاه چپ به شما افکنند ، این ماییم که مقابلشان می ایستیم حتی تر اگر تیغ خنجرشان ناگهانی و در دل تاریکی بر شاهرگمان بنشیند، دست از دفاع حریمتان نمی شوییم.(علی خلیلی) های ما را که یادتان نرفته است؟!!
من ایرانی ام و غیور حتی روی تو.تو که به راحتی از خود دست شسته ای .این را بفهم.
این را بفهم ،مردانی که پشت تو ایستاده اند و تو را بزک کرده و جلوی دوربین فرستاده اند دلشان برای تو و ارزشهایت نسوخته است ،دنبال هوای نفس وامانده ی خویشند.
این را بفهم، و باخود مرور کن حال زنان در بند تاریخ را .ببین حال و روز تو به واسطه ریخته شدن خون جوانانی که دست از هوای نفس کشیدند و برایت امنیت آوردند بهتر است ،یا آنان که داعیه دار تمدن و آزادی اند و هر روز به ساحتشان تعرض می شود.
تو از جنس منی از این خاک، برادران هم خون و هم وطنت برای آزادی ات جوانی اشان را داه اند .دستشان را پایشان را. تو نیز کمی به این برادر زخمی احترام بگذار ، نمی گویم با چادر با همان روسری ، ولی محکمش بدار.تا در کنار هم و با هم بینی دشمن را به خاک بمالیم.
فهمش برای تو سخت نیست .می دانم. فقط اگر کمی به تاریخ پشت سرت نظاره افکنی.
“فنای ماهی زیبا همان آزادی از دریاست
برون از خیمه عفت،تو در زندان کبرایی.”
نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه
11 نظر » 
خداوند بیناست به حال بندگان …
قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَٰلِكُمْ ۚ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ :(ای پیغمبر) بگو: میخواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از اینها؟ برای آنان که تقوا پیشه کنند نزد خدا باغهای بهشتی است که در زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید و متنّعم هستند و زنان پاکیزه و آراستهای و (از همه بهتر) خشنودی خدا، و خداوند به حال بندگان بیناست. سوره آل عمران ، آیه ۱۵
مصادیق تقوا
۱_ آبروداری . ۲_ اجتناب از ظلم . ۳_ اجتناب از مال حرام .۴_ حفظ زبان . ۵_ محاسبه نفس ..
نظر دهید » 
تازه فهمیده اند لک لکی در کار نیست

سالیانی بس دراز است که مادران سرزمین من هر گاه خواسته اند علت آفرینش کودکانشان را بیان کنند ،به آسمان اشاره کرده و نام خداوند را برده اند. آنان که دست خالق یکتا را در آفرینش انسان انکار کرده اند پای لک لک ها را به میان کشیده اند.
اینجا هیچ گاه لک لکی در کار نبوده است. مادران سرزمین من همیشه برای کودکان پر سوالشان نام خدا را برده و او را علت ایجاد همه چیز خوانده اند.
کدامین مادر ایرانی را می شناسی که در ازای سوال فرزندش در مورد خلقت خود و دیگران گفته باشد: لک لک.
حال گروهی آمده اند می خواهند به پداران ومادران ما درس زندگی دهند،مجری غرضمندشان در سیمای جمهوری اسلامی مادرانی را که عفت کلام پیشه ی دیرینه اشان بوده،به سخره گرفته و متهم به دروغ می کند.
کسی نبود بگوید مگر خود ما که ماجرای تولید نسل را تا سنی مقرر متوجه نشدیم،ضرر کرده ایم. ما قدر دان والدینی هستیم که سلامت روح لطیف و پاک کودکان خود را به بازی های کثیف سیاسی نفروخته اند.
هر کس هر طور می خواهد فرزند خود را تربیت کند ، بود و نبود لک لک برای ما مهم نیست .ما می مانیم و داستان واقعی خلقت و دست توانای خالق قادر شما هم بروید دنبال بیان واسطه ها.
اینجا ایران است مهد غیرت وتمدن، اجازه ندارید فکر کودکان معصوم ما را به جای بازی و هیجانات کوکانه و علم و هنر و پیشرفت به سوی ابتذال سوق دهید.
اجازه ندارید به خاطر دهن کجی به اسلام و نظام و به بهانه پیروزی واهی سیاسی تان از سندی دفاع کنید که به حتم خودتان هم در بین خانواده و فززندان و نوه هایتان اجرایش نخواهید کرد.
شرمتان باد از این همه پرده دری.
اف بر این همه بی حیایی.اف بر این همه بی غیرتی.
راستی فردوسی را بگویید از نبرد با اهریمن نسراید ،رستم را به کارزار دیو و پلشتی نفرستد،همین که به پروار رخش در گوشه ی طویله بپردازد کافی است.
کاوه را بگویید دست از نبرد با ضحاک بدارد.
تیر و کمان آرش را از او بستانید و به میخ دیوار اتاقش بیاویزید و بگویید برود پی کارش.
مبادا اینجا کسی آیات جهاد را بخواند.اینجا خوشایند گروهی فقط آیات بهشتی و خلوت حور العین است.
فهمیده ها را بگویید غلاف کنند دست کودکانه اشان را چه به نارنجک!
مدافعین حریم اسلامی را بگویید برگردند،اینجا عده ای خواهان ارزش های ایرانی و مذهبی ما نیستند .فقط شهوت را می پرستند و بله قربان گویی کد خدا را.
برای اینان همان بهتر که اسب سرکش هوای نفسشان به دست داعشیان وحشی و اعراب مست لایعقل فرو کش کند.
وا اسفا که اینان یادشان رفته اینجا ایران است کشوری که سبزی و آبادانی اش خشت به خشت آغشته به خون آرش هاست .آغشته به خون فهمیده ها.
زهی خیال باطل اگر گمان بری می توانی حافظه ی تاریخی مردم این دیار را از رشادت های فرزندان غیورش پاک کنی.
نفس به نفس این سرزمین پر است از آه .آه مادران جوان داده ،نو جوان داده.درس شهادت و ایستادگی در وجب به وجب این سرزمین نمود کرده است کدام را می خواهید پاک کنید و اصلا کدام را می توانید ؟!!
مخلص کلام اینکه تمام قد در مقابل سند ننگینتان ایستاده ایم اگر شما از سندتان دفاع می کنید ما نیز حافظان و پاسداران ولایت و این مرزو بومیم.بجنگ تا بجنگیم.
نوشته شده به قلم م.رمضانی
نظر دهید » << 1 ... 107 108 109 ...110 ...111 112 113 ...114 ...115 116 117 ... 257 >>