دونالد ترامپ
شب گذشته، دونالد ترامپ که قرار است امروز به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کند، در مراسم کنسرتی که تنها چند ساعت مانده به مراسم تحلیف وی برگزار شد، سخنرانی کرد. کنسرتی با نام «دوبتره آمریکا را با شکوه کنیم» دونالد ترامپ سخنانی را بر زبان آورد که بخشی از آنها اهمیت بسزایی داشت.
ترامپ در این سخنرانی حدود شش دقیقه ای گفت: این سفر هجدهد ماه قبل شروع شد و سهم شما در آن بسیار بیشتر از سهم من بوده است. من تنها نقش یک پیام رسان را داشتم. ما همه خسته شده ایم و از آنچه در حال رخ دادن است خسته ایم و می خواهیم آن را تغییر دهیم؛ اما یک تغییر واقعی.
ترامپ در ادامه گفت: این جنبشی است که شروع شده و و کار خود را آغاز کرده و نمونه آن را در هیچ کجای جهان سراغ نداریم. هیچ جنبشی مانند این وجود نداشته و یک جنبش خاص است. ما باید کشور خود را متحد کردهد و آمریکا را برای همه افراد این کشور بزرگ و باشکوه کنیم؛ برای همه.
ترامپ گفت: قرار است ما یک کار خاص و ویژه بکنیم. هجده ماه قبل کسی به ما باور نداشت و برای ما شانسی قائل نبود؛ اما متوجه شدیم که چیزی در حال رخ دادن است. در ماه پایانی کمپین انتخاباتی، ایالت به ایالت و سخرانی به سخنرانی همه چیز تغییر کرد و به تعداد طرفداران ما اضافه شد… اما آنها نمی خواستند به ما اعتباری بدهند. چون بسیاری از ما را فراموش کرده بودند. من در کمپین های انتخاباتی، نام این موضوع را مردان و زنان فراموش شده گذاشتم؛ اما ما دیگر از این به بعد فراموش شده نیستیم. دیگر فراموش شده نخواهیم بود. این چیزی است که من به شما می گویم.
اما مهمترین بخش از سخنان ترامپ جایی بود که بعد از تشکر از خانواده خود برای حمایت های آنها در انتخابات و همچنین تشکر از طرفداران خود گفت: به شما قول می دهم که سخت کار کنم. قرار است بسیاری از چیزها را تغییر دهیم. ما مشاغل خود را بازمی گردانیم و دیگر اجازه نمی دهیم دیگر کشورها شغل های ما را از ما بگیرند. ما دوباره ارتش خود را بازسازی خواهیم کرد و مرزهای خود را تقویت می کنیم. قرار است اقداماتی را انجام دهیم که برای چندین دهه در کشور ما انجام نشده و همه چیز قرار است تغییر کند. من به شما قول می دهم.
ترامپ در پایان گفت: فردا شما را خواهم دید و اصلا مهم نیست که فردا یک روز زیبا باشد یا یک روز بارانی وحشتناک. حس من به من می گوید که فردا روز زیبایی است. من فردا شما را خواهم دید و ما برای همدیگر هلهله می کنیم، زیرا کاری که ما با هم انجام دادیم خاص و ویژه بود. همه دنیا درباره کاری که ما کردیم صحبت می کند. همه دنیا. همه شما را دوست دارم و ما کارها را با هم خواهیم کرد. ما قرار است «آمریکا را دوباره باشکوه کنیم». و من این را اضافه می کنم: با شکوه تر از همیشه. از همه شما متشکرم.۱
همچنین گفتنی است که لحظاتی پیش مراسم تحلیف ترامپ آغاز شده و ترامپ و همسرش وارد کاخ سفید شدند و ما باید عمیقا باور داشته باشیم که برای ایران و ایرانی فرقی بین ترامپ و اوباما وجود ندارد و این باور غلطی است که عده ای دارند و می گویند: یک رییسجمهور خوب رفت و یک رییسجمهور بد جای او را گرفته است . چرا که رؤسای جمهور آمریکا فقط و فقط در پی قدرت بیشتر آمریکا هستند و تکیه کردن بر قول بعضی از دولتمردان آمریکایی ، تکیه بر باد است ….
۱_ دیده شده در http://www.tabnak.ir/fa/news/
خطر یأس در صورت توبیخ شدید
۱- توبیخ به یأس کشیده نشود. این یک مورد. یعنی طوری نگوییم: تو کارت خراب است. خودت خرابی، ضایع کردی. خاک بر سرت کنند. چقدر پست هستی. چقدر رذل هستی. یک طوری توبیخ نکنیم که این فکر کند دیگر برود هیچوقت نمیتواند سر بلند کند. طرف را رگبار نبندیم.
نقل شد حضرت عیسی با جمعی داشتند میرفتند. یک سگ مردهای افتاده بود. هرکسی گفت: اَه چقدر زشت است. یکی گفت: چقدر سیاه است. یکی گفت: چقدر کثیف است. یکی گفت: چقدر بو میدهد! هرکسی یک چیزی گفت. ولی حضرت عیسی فرمود: باقیاش را میدانید؟ حضرت عیسی فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد؟ یعنی عیبش را میگویی، خوبیهایش را هم بگو. قرآن وقتی میخواهد بگوید: شراب نخورید. میگوید: شراب یک منافعی هم دارد. «فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» (بقره/۲۱۹) یعنی در شراب و قمار منفعت هم هست.
از کار توبیخ شود، نه از شخص. نگوییم: تو بدی. بگوییم: کارت بد بود. یک کسی کار خلاف میکند، بگو: تو خوبی، کارت بد بود. قرآن میگوید: «إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِين» (شعرا ، ۱۶۸) من از عمل شما ناراحت هستم. نمیگوید: شما آدم بدی هستید. عملت بد است! این خیلی مهم است.
کمالات فراموش نشود. قبل از توبیخ کمالاتش را بگویید. در توبیخ کمالات فراموش نشود. بعضی آدمها یک ظاهر بدی دارند. ولی یک کمالاتی هم دارند.
خود انسان هم باید مواظب باشد وقتی خواست خودش را توبیخ کند، فکر نکند بدبخت شده و ورشکسته است. داروین را همه میگویند: دانشمند است. حال آنکه داروین یک آدم بسیار عقب افتاده در دو رشته بود. پدر داروین پزشک بود. میخواست آقا زادهاش هم پزشک شود. او را دانشکده پزشکی فرستاد. شکست خورد. ضمن اینکه پدر داروین پزشک بود، آخوند مسیحی هم بود. کشیش بود. دنبال علوم آخوندی و حوزه علمیه مسیحیت رفت. آنجا هم شکست خورد. در علوم دینی شکست خورد. در پزشکی هم شکست خورد. دنبال علوم طبیعی رفت و داروین شد. یعنی ممکن است آن کسی که نزد شما نابغه است قبلاً در دو رشته شکست خورده باشد. کسی حق ندارد، خودش را مأیوس کند و خودش را توبیخ کند که تو بدبخت هستی. تو دیگر شانس نداری. افرادی هستند شوهرشان تصادف میکند، یا میمیرد و یا طلاق میگیرد و در زندگیشان حادثهای رخ میدهد. این دیگر ازدواج نمیکند. میگوید: ما اگر شانس داشتیم، همان همسر اول برای ما میماند و زندگی ما تأمین میشد. حالا که زندگی ما به هم خورده، معلوم میشود ما شانس نداریم. چه کسی این را گفت؟ اتفاقاً قرآن یک آیه دارد میگوید: «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً» (طلاق, ۱) شاید دومی خوب باشد.
هر کس میخواهد بنویسد
۱_ به یأس کشیده نشود. ۲_ انتقاد از کار باشد نه از شخص. ۳- کمالات فراموش نشود.۴- مثل آینه بی سر و صدا عیب را بگویید. علنی نباشد. ۵- به حداقل اکتفا کنید. ۶- تکرار نشود. .
۷- اگر یک کسی را میخواهی انتقاد کنی، انتقاد خودت را بگو: حرف من نیست. حرف جامعه و بزرگان است. میگویند: تو چه کاره هستی انتقاد کنی. تو خودت چقدر درس خواندی؟ من اگر بگویم: مردم بیایید ببینید قرائتی چه میگوید؟ میگوید: مگر تو چه کسی هستی؟ تو هم یک آدم مثل باقی آدمها هستی. اما گفتم: مردم بیایید من از قرآن برای شما بگویم؟ بیایید حرفهای امیرالمؤمنین را برای شما بگویم. اگر حرف را بگویی از خودم نیست و از بزرگترها است، مردم گوش میدهند.
۸_وقتی میخواهی حرف بزنی، با لحن عاطفی حرف بزن. در قرآن هست میگوید: «یا بُنیَّ»، «یا أبتِ»، «یا قوم»، «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوح» (شعرا/106) «أخُوهُم» یعنی داداش جون! «یا بُنیََ» یعنی پسر عزیزم. «یا أبتِ» یعنی بابا جون! دخترم، عزیزم. پسرم، این لحن عاطفی باشد. آیه داریم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» (بقره/۱۸۳) ای مؤمنین روزه بگیرید، لحن، لحن عاطفی است. این لحن عاطفی خیلی اثر دارد. لحن عاطفی حرفهایش اثر دارد. خواهرم، حجاب مصونیت است. حالا بحث حجاب بر زبانم آمد، یک کلمه هم برای حجاب بگویم. گرچه حجاب شما خوب است. ولی باز هم یک چیزی میگویم بد نیست تکرار کنم. نمیدانم گفتم یا نه. اگر گفتم که هیچ و اگر نگفتم که نگفتم.
آیا می شد از مرگ فرار کرد
جواب اينكه: اولا؛ اينطور نيست كه اگر كسي چشمش را ببندد و مرگ را نبيند و آن را نخواهد، مرگ به سراغش نرود. به تعبير حضرت امير(ع): «والهرب منه موافاته؛ فرار از مرگ، رسيدن به آن است.» قرآن هم بهاين نكته تصريح دارد:
قل ان الموت الذي تفرون منه فانه ملاقيكم؛ بگو: اين مرگي كه از آن فرار ميكنيد، سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد!
با نديدن واقعيت نميتوان آن را حذف كرد. اين پاك كردن صورت مسأله است و چيزي را حل نميكند.شخصي ميگفت: اوائلي كه من رانندگي ياد گرفته بودم، خيلي ميترسيدم. يك بار يك تريلي جلوي ما حركت ميكرد، يكمرتبه ترمز كرد. من هم كه هول شده بودم، فرمان را رها كردم و دستهايم را جلوي صورتم گرفتم تا نبينم. خوب بعدش معلوم است چه شد، ماشين خورد به تريلي.
يعني با نگاه نكردن به واقعيت و چشمها را بستن جلوي حادثه گرفته نشد. نديدن و نخواستن مرگ مساوي با نمردن نيست. مساوي با بد مردن است. شبيه كسي كه خدا را ناديده بگيرد. آيا اين موجب ميشود ديگر خداوند حضور نداشته باشد، يا تنها خود را از بركات ذكر الهي محروم كرده و زندگي بدون انس و ياد او كه زندگي تلخ و نوعي دلمردگي است را انتخاب نموده است؟
پس همانطور كه خدا را ناديده گرفتن تنها موجب بد زندگي كردن است، نه حذف وجود خدا، مرگ را هم ناديده گرفتن، فقط باعث بد مردن ميشود و نه نمردن.
بدانیم که یاد مرگ آثار و بركات بسيار ارزشمندي دارد كه كسي كه به مرگ فكر نميكند و به آن بياعتناست، از آنها محروم ميماند.
يكي از آثار مرگ، كه بعد از اين به آنها ميپردازيم، شادابي و نشاط و پيدايي صفاي باطن و جلاي قلب است. يعني كساني كه به ياد مرگ هستند، از تاريكي و كدورت گناه درميآيند و انساني زندگي ميكنند و وجدان آرام و راحتي دارند.
ممكن است آدم چهار صباحي به رگ بيخيالي بزند و غافل از آينده و پس از مرگ خوش باشد، اما اين خوشي، خوشي انساني نيست، بلكه از نوع بيدردي و بيعاري است كه حيوانات دارند. لذا اينگونه اشخاص در عمق وجودشان خوش نيستند و در عين رفاه دچار دلمردگيها و افسردگيها و احيانا خودكشيها ميشوند.
آري حقيقت انسانيت و زنده دلي در ياد مرگ و مرگ انديشي است.
دیده شده در کتاب از احتضار تا عالم قبر ، استاد مسعود عالی ، قم ، نشر عطش، ص ۱۰
پیام رهبر انقلاب در پی حادثه دردناک آتشسوزی و فروریختن ساختمانی در مرکز تهران
بسمه تعالی
حادثهی دردناک آتشسوزی و فروریختگی ساختمان در مرکز شهر مایه اندوه و تأسف و نگرانی_عمیق اینجانب است.
شهامت و فداکاری آتشنشانانی که در عملیات نجات مردم، خود دچار حادثهی خطیر شده و در حال فداکاری متعهدانه به امتحانی دشوار گرفتار آمدهاند، دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده میسازد.
️در حال حاضر همهی تلاشها باید برای نجات جان گرفتارشدگان جهتدهی شود. رسیدگی به علل حادثه مسألهی بعدی است.
از همه مسئولان میخواهم همانگونه که در این چند ساعت، تلاش کردهاند کار مجاهدانهی خود را ادامه دهند و وظیفهی فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند.
خداوند کمک فرماید انشاءالله.
سیدعلی خامنهای
۳۰ دیماه ۱۳۹۵
دنبال شکم نباش .
در حدیث آمده که در دوره آخرالزمان ، شکم مردم خدایشان می شود و دائم دنبال شکمشان هستند ؛ ناهار چه بخوریم ، شب چه بخوریم . یک بار من به یک نفر که همیشه می گفت امشب چه بخوریم و فردا چه بخوریم ، با شوخی گفتم : « پس فردا چه بخوریم .» این چه حرفی است ؟ من از کجا می دانم که تا امشب زنده ام یا نه ، که می گویم شب چه بخوریم .
لقمان حکیم به پسرش می گوید : « پسرم ! صبح که کردی حدیث شب نکن ، چه میدانی زنده ای یا نه » شاید فردا شناسنامه ات در بهشت زهرا مهر بخورد و اسمت در اموات باشد . خیلی ها الان زنده اند و سالم سالم ، اما فردا همین موقع شناسنامه شان مهر خورده است .
دیده شده در کتاب طریق دوست ، مجموعه رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی مجتهدیی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزد آبادی ، نشر یا زهرا سلام الله ، ص ۳۴
آیت الله العظمی جوادی آملی:
علم نافع اثرش در دنیا و آخرت همراه انسان است/ علمي نافع است كه آدم را رها نكند
حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در جلسه درس خارج فقه امروز خود كه در مسجد اعظم برگزار شد در خصوص ویژگی های علم نافع اظهار داشتند: علمي به درد انسان ميخورد و نافع است كه انسان را تنها نگذارد و رفيق انسان باشد؛ يعنی به اعتقاد، اخلاق، اوصاف و به اعمال انسان كمك كند، علمِ دروني باشد و انسان را هرگز رها نكند و اثرش هم در این دنيا و هم در آخرت ظاهر شود.
بعضي از علوم است كه مرز آنها تا زمان پيري است؛ طب، مهندسي، درياشناسي، آسمانشناسي و اینگونه علوم اينطور است، چون انسان وقتي مُرد، در عالم برزخ ديگر سخن از اين علوم نيست، این علوم، علومي نيستند كه در معاد بمانند چون معلومشان آنجا نيست؛ در نتیجه انسان باید علمي تهيه كند كه معلومش آنجا باشد، اين همان بيان نوراني حضرت امير علیه السلام است كه علمي نافع است كه آدم را رها نكند! اگر علم درباره ذات اقدس الهی و اسماي حسناي او بود اين همیشه با انسان هست، اينطور نيست كه بعد از عالم برزخ، صمديت و واحديت و خالقيت و اسماي الهي از بين برود، معلوم این علوم آنجا هست، مفهوم و معلوم اینگونه علوم در آنجا مشهود است و علمش از حصولي به حضوري ميآيد نه اينكه او را رها كند.
در دعاها ميخوانيم «اللهم اني اسئلك علماً نافعا» خدایا علم نافع به ما عنایت کن، يا «أعوذ بك من علم لا ينفع» يعني آن علمي كه به درد من نميخورد من آن را ياد نگيرم.
يكي از بهترين علوم نافع همين معرفت نفس است كه انسان خودش را بشناسد، كه دارد چه كار ميكند؟ ما خيال ميكنيم كاري كه كرديم تمام شد ما اگر باور كنيم كه عمل، زنده است، قبل از اينكه او ما را رسوا كند ما او را اصلاح می كنيم، اعمال بد ما يقيناً ما را رسوا ميكند حالا چه در دنيا و چه در آخرت، اگر ما باور كنيم عمل، ما را رها نميكند هرگز به اين فكر نيستيم كه فراموشش كنيم، چون عمل زنده است و ما را فراموش نميكند.
دیده شده در سایت رسمی آیت الله جوادی آملی
به نسل های آینده بگوئید:
فرازی از وصیت نامه شهید حجت الاسلام محسن عرب بهشتی
شما برای ان که موفق باشید باید نکاتی را رعایت کنید :
۱_ تنهای تنها به خاطر رضای خداوند کار کنید و خشنودی او را طلب کنید .
۲_ امید و توکلتان به خدا باشد و از او یاری بجویید .
۳_ با وحدت و انسجام بیشتری به کارها بپردازید .
۴_ از تفرقه و جدایی پرهیز کرده و از مسایل ریز و بیهوده که یقینا از وساوس شیطانی است ، خودداری کنید .
۵_ در مسایل با دید بنگرید .
۶_ جاذبه و دافعه اسلامی داشته باشید .
۷_ اخلاقی خوش و نیکو و اسلامی داشته باشید و با خوشرویی با دیگران برخورد کنید .
۸_ مسایل اخلاقی ،عرفی و عملی اسلام را رعایت کنی .
۹_ عبادت و بندگی تان را بیشتر کنید و دعا زیاد بخوانید و حتما نماز شب بخوانید .
۱۰_ همواره با روحانیت در خط امام در تماس بوده و پشتیبان کسانی باشد که در خط امام هستند .
به نسل های آینده بگویید و در تاریخ ثبت کنید که ما رزمندگان اسلام ، با هدف و انگیزه دفاع از اسلام و کشور اسلامی مان ، به جنگ با عراق آمده ایم . با عمل و آگاهی به این مطلب که اگر به جبهه بیاییم ، تمام وجودمان در خطر مرگ و از بین رفتن طاهری است ، به جبهه آمده ایم و احساساتی نیامده ایم ، بر اساس شناخت و معرفت حرکت کرده ایم ….
دیده شده در کتاب به پا خاستگان دیروز ، به کوشش مریم سادات ذکریایی و احمد فخاری . نشر روزگار ، ص ۱۵۰
ثواب قرض به رحم از همه بالاتر است
صدقه ای که شما می دهید ده برابر به شما ثواب می دهند ، در روایتی پرسیده شد چرا وقتی پولی را همینطور می دهی ، ده ثواب ، ولی وقتی قرض می دهی هجده ثواب دارد ؟
معصوم علیه السلام فرمود :« به خاطر این که آن کس که قرض می گیرد ، حتما محتاج است ولی کسی را که همینطور به او پول می دهی ، ممکن است محتاج نباشد» .
قرض به کسی می دهی که کارد به استخوانش رسیده و می آید ، می گوید :« من احتیاج دارم » و اگر به فامیلت قرض دهی ، سی ثواب به تو می دهند .
دیده شده در کتاب طریق دوست ، مجموعه رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی مجتهدیی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزد آبادی ، نشر یا زهرا سلام الله ، ص ۴۸
علت سقوط پهلوی
امروزه عده کمی از مردم ایران معتقدند که نباید انقلاب ۵۷ صورت می گرفت و باید اجازه می دادند که ایران راه پیشرفت را طی می کرد ، این عده معتقدند که ایران تنها کشوری است که وقتی گذشته اش را می بینی گویا داری به آینده نظر می کنی !!
حال سوال مهم اینجاست که چرا انقلاب صورت گرفت مگر خاندان پهلوی چه مشکلی داشتند که مردم علیه آنها قیام کردند و رژیم پهلوی را سرنگون کرده و یک حکومت دینی را بر سر کار آورده اند.
ما در اینجا سعی می کنیم فقط تاریخ را از زبان برخی افراد و بزرگان بیان کنیم :
محمد رضا پهلوی به روایت آیت الله خامنه ای :
«محمدرضا را هم انگلیسیها تثبیت کردند. بعد از دورهی حکومت دکتر مصدق، کودتا را امریکاییها به راه انداختند و البته از دست انگلیسیها ربودند و آنها خودشان تسلط پیدا کردند. اینها در اغلب امور این کشور، وابسته بودند. مستشاران امریکایی و دهها هزار امریکایی دیگر در مهمترین مراکز نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این کشور شغلهای حساس و درآمدهای گزاف داشتند و آنها در حقیقت کارها را انجام میدادند و به آنها خط میدادند.
دستگاه اطلاعاتی این کشور را امریکاییها و اسرائیلیها بهوجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات امریکاییها بودند. در زمینهی منطقهای و جهانی، حتی در زمینههای اقتصادی - مثلا قیمت نفت چقدر باشد، فروش نفت چگونه باشد، وضع شرکتهای خارجی در نفت ایران به چه کیفیت باشد - در همهی این مسائل مهم و حساس، آن چیزی کاری را انجام میدادند که از آنها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند.»۱
خاندان پهلوی به روایت علی پهلوی
علی پهلوی یکی از نوادر افراد باقی مانده از خاندان پهلوی است که مسلمان شده است و به گفته خودش با کار کردن و بدون دزدی خودش را بالا کشیده ولی آمریکا و رضا پهلوی صدای او را خفه می کنند ، علی پهلوی معتقد است :
«ا طرافیان و فرح پهلوی کارهائی کردند که هم مخالفت روحانیت را به دنبال داشت و هم ملت را زده کردند.
یادم میآید وقتی روی زمین کار میکردم، زارعین تلویزیون خریده بودند، (من تلویزیون را برای خود قدغن کرده بودم) یک روز متوجه شدم کسی سرکار نیست، دیدم در اتاق ۱۰ نفر آنجا نشستهاند و یک خواننده فرانسوی که آواز میخواند را می دیدند، انگار یک آدم از کره مریخ دیدهاند، دهن باز به آن نگاه میکردند. شاه میخواست مردم مسلمان ایران را عوض کند. این یکی از دلیلهای مهم انقلاب است.
آنقدر وضعیت بد شده بود که حتی چندین بار دیدم زمانی که مردم میگفتند «مرگ بر شاه» درباریان کادیلاک خود را کنار میگذاشتند و با مردم شعار میدادند. شاه دیگر کسی را نداشت و نمیتوانست که بماند..
علی پهلوی می گوید :
فرح عامل مهمی برای انقلاب بود، به قدری کارهای زننده کرد. اطرافیان همه دزد بودند، دربار شاه اعجوبه ای بود. از زمانی که مسلمان شدم دیگر به دربار نرفتم ولی قبل از آن میرفتم و اوضاع را میدیدم، واقعاً خجالتآور بود.
یک بدی که شاه داشت این بود که به راحتی میشد هندوانه زیربغلش گذاشت. احتیاج داشت که بهش بگویند: قربان شما فوقالعاده هستی، شما نور جهان هستی، اگر این حرفها را میزدی، هرچی که میخواستی از این بابا میگرفتی. شاه از این لحاظ ضعیف بود.
شاه فرح را عصبانی کرد. شاه خیلی بیوفائی کرد. فرح خیانت زیادی از شاه دید که من به چشم عوض شدنش را دیدم، فرح خواست خواست جبران کند. شاه در 1975 سرطان گرفت و ضعیف شد و تحت درمان قرار گرفت، فرح از روی عقده خواست بگوید من مملکت را در دست دارم و شاه هیچ کاره است و کارهای نابهجائی کرد که مردم عصبانی شدند.»۲
خاندان پهلوی به روایت روزنامه نگار فرانسوی
« روزنامهنگار فرانسوی: «اگر در كوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع كنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»
کام نیوز می نویسد :در ابتدا رژیم سعی میكرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی مردم مخفی نگه دارد و همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان و كمكم رابطه باریك خود را با مردم قطع كنند و دربار به یك اشرافیت و طبقهای تبدیل شود كه هیچ چیز بین آنان و مردم را پیوند نزند.
فساد دربار نهتنها در چهار دیواری كاخهای پهلوی نماند، بلكه در تمام اركان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هرچه به دربار نزدیكتر بودند بیشتر به مظهر فساد تبدیل میشدند و كمكم از درون میپوسیدند و ناگهان فرو میریختند. ممكن است در هر رژیمی فسادی رخ بدهد، اما آنچه منجر به بیاعتمادی مردم میشود، دو موضوع است:
۱- برخورد نكردن نظام و نهادهای آن با فساد.
۲- رخنه كردن فساد در بدنه و در رأس نظام كه در این صورت فساد نهادینه خواهد شد.
فساد در رژیم شاه به علت مبتلا شدن به هر دو موضوع، جزئی از ماهیت آن شده بود تا جایی كه فساد دربار كمكم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عكسالعمل واداشت»۳
محمد رضا پهلوی به روایت فرح دیبا
فرح دیبا (پهلوی) در گفتوگو با روزنامه آلمانی « دی ولت »، از شاه انتقاد کرده که «بیش از حد سرگرم سیاست خودش بود. او به آدمهای عوضی اعتماد کرد. دست بسیاری از ژنرالها و کارمندان بلندپایه را باز گذاشت»
و درباره شکنجه در دوران پهلوی گفته است: «ما اشتباه کردیم. آنچه هم در زمان ما رخ داد بد بود.»
فرح در پاسخ به سؤالی درباره انتقادهای شاه از غرب گفت: «ما خیلی زیاد حرف زدیم و خیلی طولانی. بهتر بود دهانمان را میبستیم. با توجه به قدرت و نقش قوی غرب ما میتوانستیم بیشتر بیشهامتی یا واقعگرایی نشان بدهیم.»
فرح در مورد علت سقوط رژیم پهلوی می گوید :« بعد از انقلاب ما از خودمان میپرسیدیم ما چه اشتباهی کردیم. خیلی چیزها مطرح میشد، فشاری که از طریق اصلاحات اجتماعی و اقتصادی شاه بر کشور وارد میشد. در کشور جریانات مختلفی وجود داشتند: کمونیستها و روحانیت. فشار غرب هم بر این افزوده میشد. فشار آمریکاییها، بریتانیاییها و فرانسویها. آنها ما را در افزایش قیمت نفت مقصر میدانستند و اینکه شاه از اوپک پشتیبانی میکند. غرب به این دلیل گذاشت ایران سقوط کند. وقتی که من امروز انتقاد رسانهها و سیاستمداران غربی علیه جمهوری اسلامی را میشنوم باید بگویم: طبعا ما بیخطا نبودیم، اما ما نیت خوبی داشتیم. همسر من میخواست اول ایران را به لحاظ اقتصادی توسعه بدهد تا بعد به آزادی سیاسی برسد. ما به زمان زیادی نیاز داشتیم و به اشتباه افتادیم. ما کور شده بودیم. ما به جای آنکه نگران متعصبان مذهبی باشیم، نگران کمونیستها بودیم.»۴
به نظر می رسد که خود خاندان پهلوی بهتر از دیگران می دانند که عامل سقوطشان چه بوده و در خلوت ، خود را سرزنش می کنند که چرا بیش از آن که به مسایل داخل ایران توجه کنند نظر اجنبی ها برایشان مهم بوده است .
۱_دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=28648
۲_ دیده شده در http://nasr1212.blog.ir/1394/10/04/تفاوت-شاه-با-امام-خمینی-از-زبان-نوه-رضاخان-ناگفته-های-علی-پهلوی-از-فسادخاندان-پهلوی-وسقوط-شاه
۳_دیده شده در http://www.akamnews.com/Pages/News-ناگفتههای_فساد_اخلاقی_فرح_پهلوی_عکس_-684.aspx
۴_دیده شده در http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/4995/0/گفتوگوی.فرح.با.دیولت:.بهتر.بود.دهانمان.را.میبستیم.html
سخنان حکیمانه علی علیه السلام
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود : « فعل المرٔ دلیل اصله ، لا وفأ لمن لا اصل له . تفأل بالخیر تنله ، شفا الجنان فی تلاوه القرآن . ثن احسانک بالاعتذار . من ظن بک خیراًً فصدق ظنه . من نظر فی عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره .
لا خیر فی معین مهین . الحلم فدام الیه . لا ورع کالوقوف عند الشبهه . احذر الغضب فانه جند من جنود ابلیس . لا حسب کالتواضع . من عاده النوکی الجلوس فوق القدر و المجی ٔٔ فی غیر الوقت . علیک بمجالسه اصحاب التجارب فانها تقوم علیهم باغلی الغلا ٔٔ وتاخذها بارخص الرخص »
« رفتار آدمی ، گواه اصالت و نژاد اوست و آن کس را که اصل و نژادی نباشد از وفا تهی خواهد بود.
تفأل به خیر زن تا به مراد خود دست یابی .
شفای قلب انسان در گرو تلاوت قرآن است .
با عذر خواهی ، ارزش احسان خویش را دو چندان ساز .
کاری کن که گمان خیری که در تو دارند تکذیب نگردد .
آن کس که چشم در عیب خویش دارد به عیب جویی دیگران نمی پردازد .
کمک با منت و اهانت را ارزشی نیست .
حلم و بردباری دهان بند سفیهان و بیخردان است .
هیچ پارسایی به قدر پرهیز از موارد مشتبه نیست .
از خشم بپرهیز که یکی از جنود ابلیس خشم است .
هیچ اصالت و شرافتی ، به پایه تواضع و فروتنی نخواهد رسید .
عادت ابلهان است که در محافل ، بالاتر از قدر خویش بنشینند و بی همگام به جایی روند .
بر تو باد که به صاحبان تجربه ، آمیزش کنی که ایشان تجربه خویش با قیمت گران ، فراهم ساخته اند و تو با ارزانترین بها ، از آن بهرمند خواهی شد .
دیده شده در کتاب نشان از بی نشان ها ، علی مقدادی اصفهانی( فرزند ذکور حاج شیخ حسنعلی نخودکی ) نشر جمهوری ، جلد ۱ ، ص ۴۲۰
<< 1 ... 130 131 132 ...133 ...134 135 136 ...137 ...138 139 140 ... 253 >>