امام حسن عسگری علیه السلام فرمود :
شما را سفارش می کنم به تقوا و پرهیزگاری از خدا و ورع در دین و کوشش برای خدا و راستگویی و ادای امانت ، به هر کس که تو را امین قرار داد چه بد باشد و چه خوب . و طول سجده و حسن جوار ، این دستورات را پیامبر صلی الله آورده .
نماز بخوانید …
وقتی یکی از شما راستگو و امین و با مردم خوش اخلاق باشد ، می گویند این شیعه است و موجب شادی و سرور من است .
ترجمه جلد هفتم بحارالانوار ، ج ۲ ، ص ۳۱۸ ، اندرزهای امام حسن عسگری علیه السلام .
شرط بهره مندی از نعمات الهی!
نعمت هایی که خداوند برای بندگان و مخلوقات آماده کرده است، به کسی اختصاص ندارد نگفته اند : باران مال شما ، علم مال دیگری ، قدرت و حکمت مال یک دسته است و دستۀ دیگر از آن بی نصیبند، بهشت مال یک دسته باشد و دسته ای دیگر اهل جهنم. نعمت های الهی ، تخصیص و اختصاصی ندارد، بلکه تابع همّت و لیاقت افراد است. بعضی از نفوس بشری ، لیاقت کامل و همّت عالی دارند ؛ … و بعضی از نفوس ، آن همّت عالی و لیاقت کامل را ندارند که از جمیع نعمت های الهی استفاده کنند.
نعمت ها مثل باران است. با وجود باران ، اگر زمینی گیاه نروید، تقصیر باران نیست ، تقصیر خود زمین است. نفوس کامل بشری از تمام مادیّات و روحانیّت استفاده کرده اند. معبودِ انبیاء سلام الله علیهم اجمعین و اولیاء و صلحا ، خدای تعالی بوده است.
ما هنوز نمی دانیم معبودمان کیست؟ معبود ما هوی و هوس ماست یا حق تعالی
اکبر اسدی ، نردبان آسمان – مجموعه درس های آیت الله بهاء الدینی (ره) چاپ دوازدهم ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۴۷ و ۱۴۸ .
بهترین ذخایر دنیا
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله روایت کرده است که فرمود :
« چهار چیز از ذخائر نیکی هاست ، ۱_پنهان داشتن حاجت و نیاز.
۲_ پنهان داشتن صدقه . ۳_ پنهان داشتن بیماری .۴_ پنهان داشتن گرفتاری .»
امالی مفید ، صفحه ۲۰
کلید علوّ و تعالی
فی الکافی عن الصادق(ع): « إِذَا تَخَلَّی الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حبّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حبّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ»، الشافی صفحه ۵۳۳
مؤمن وقتی از دنیا دامن خود را می تکاند، و از دنیا دست می شوید، نه به معنای اینکه آماده مرگ می شود، بلکه به معنای اینکه حرص دنیا و رغبت به دنیا و شوق دست یافتن به زخارف دنیا را از دل خود بیرون می راند، وقتی این حالت برای مؤمن به وجود می آید، علوّ پیدا می کند.تعالی پیدا می کند.
این علوّ و تعالی که ما برای بندگان صالح خدا همیشه قائل هستیم، کلیدش همین است.
که این زر و زیور دنیا،این لذّت های دنیا،آرایش های عالم ماده از نظر او کوچک، ناچیز و حقیر بشود. وقتی این حالت برای مؤمن پیدا شد،دیگر اهمیّتی ندارد به این که کدام یک از زینت های دنیا و لذت های دنیا و زخارف دنیا را به دست بیاورد،روح او بالا می رود.
ما گاهی می شنویم از افراد باصفا،پاک می گویند دعا کنیم آدم بشویم.یعنی اعتلا پیدا کنیم.این راهش همین است.راهش این است که انسان برای این زخارف و زینت های دنیوی، برای این ارزش های حیات مادی اهمیتی قائل نباشد.همت او این نباشد که به این زخارف دنیا برسد. همین که این مسایل دنیوی براش بی اهمیت شد، خود این موجب می شود که انسان اعتلا پیدا کند.
آن وقت است که انسان شیرینی عشق به خدا را می چشد. که این شیرینی اگر درکام بنده ای حاصل شد،بال و پر در می آورد،پرواز می کند. و همه شیرینی ها و لذت هایِ دیگر، به نظر انسان پست می شود.
شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله) در مقدمه درس خارج ، ۸۷/۸/۶
تقوای جامعه در بخش اقتصاد عبارت است از: اقتصاد مقاومتی
تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمی که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهای دامنگیر، دامن او را نگیرد.
تقوا در واقع یک جوشنی است، یک زرهی است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهای زهرآگین و ضربههای مهلک معنوی محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوی نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛(۱) در امور دنیوی هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّی دارد، این تقوای شخصی است.
عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقوای یک کشور چیست؟ تقوای یک جامعه چیست؟
یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهی نظام جمهوری اسلامی آرمانهای والا و بلندی داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهای زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقوای جامعه چیست؟ در بخشهای مختلف تقوای اجتماعی را میتوان تعریف کرد؛
در بخش اقتصاد، تقوای جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتی. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههای ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتی رو کنیم. اقتصاد مقاومتی عامل استحکام است در مقابل آن کسانی و آن قدرتهایی که از همهی ظرفیّت اقتصادی و سیاسی و رسانهای و امنیّتی خودشان دارند استفاده میکنند برای اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکی از راههایی که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور تواناییهای خودشان تلاشهای خوبی کردند لکن ما باید با همهی توان، با همهی ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتی را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقوای اجتماعی ما در زمینهی مسئلهی اقتصادی.۱۳۹۴/۰۴/۰۲
۱ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۲
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم وَأَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِكُم يوعَظُ بِهِ مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا
ترجمه:و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایستهای نگه دارید یا بطرز شایستهای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده میشوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند،
۲ ) سوره مبارکه الطلاق آیه ۳
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه:و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!
شاگرد فراری :
نماز برای حضور قلب است.
اصلاً حضور قلب یعنی چه؟
این مسأله حضور قلب ، خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد، یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضرغایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟
شما در اول نماز دلتان را حاضر غائب می کنید و او حاضر می شود.
دلتان هم می خواهد حاضر باشد تا می گویید الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده، شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است وقتی که ما نماز می خوانیم و می گوییم الحمدلله رب العالمین داریم به دل خودمان تفهیم می کنیم، به روح خودمان تلقین می کنیم، اما وقتی السلام علیکم و رحمه الله و برکاته گفتیم می بینیم این جسم ما، یعنی زبان ما، اعضا و جوارح ما، مشغول درس دادن به دل ما بوده است و شاگرد کلاس، این دل بوده است؛ اما متأسفانه در اینجا وضع به گونه ای بوده که ما درس را داده ایم، شاگرد اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده است و ما درس را هدر داده ایم.
مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، ۱۳۸۶، ص ۶۸
خانه های مقدس
پیامبر صلی الله می فرمود : « نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن ولاتتخذوها قبوراً .. »
اگر خانه ای در آن قرآن تلاوت نشود آن یک مقبره ی خانوادگی است با این تفاوت که این مردگان حرف می زنند .
امیر المومنین می فرماید : «الصوره صوره الانسان و القلب قلب الحیوان و ذلک میت الاحیاء- نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۷۴»
بعضی ها مرده ای متحرک هستند .
انسان می تواند خانه ی خود را نورانی کنند با تلاوت قرآن .
در سوره مبارکه ی نور خداوند بعضی از مکان ها را محترم شمرد و فرمود چون مردان قرآن در آن جا هستند محترم است . حتی قداست مسجد به وسیله ی نماز نمازگزاران است ، اگر مکانی به عنوان مسجد ساخته شد و کسی در آن نماز نخواند ، قداستی ندارد. صرف نام مسجد که قداست نمی آورد .
این مردان نورانی هستند که با عباداتشان محیط زندگیشان را برکت می دهند .
این انسان است که می تواند شرف ببخشد . اگر سماوات و ارض خلق شده است برای این است که انسان خلیفه ی خدا آن ها را مدیریت کند . و تنظیم امور را خداوند مرهون عبادت عابدان دانست .
شما می توانید با عبداتتان ، با صداقت ، با درست زندگی کردنتان ، با امانت داریتان ، طوری زندگی کنید که همه ی نیازهای شما برآورده شود .
سخنان آیت الله جوادی آملی ، مدظله العالی ، شنیده شده .
صلواتی که امیر المومنین علیه السلام بر پیامبر فرستادند
مؤلّف گوید: روایات بسیار وارد شده که از هر کجا سلام و صلوات بر رسول خدا(صلىاللّهعلیهوآله) فرستاده شود، به آن حضرت خواهد رسید.
در روایتى وارد شده: ملکى موکّل است هر مؤمنى بگوید: «صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» آن ملک در جواب او بگوید: «وَ عَلَیْکَ»، پس از آن به حضرت عرض کند: اى رسول خدا فلان شخص بر شما سلام داد، آن حضرت فرماید: «وَ عَلَیْهِ السَّلامُ».
در روایت معتبر آمده، آن حضرت فرمود: هرکه قبر مرا پس از مرگ من زیارت کند مانند کسی است که در حیاتم بهسوی من هجرت کرده، پس هرگاه استطاعت ندارید به زیارت قبر من آیید، بهسوی من سلام فرستید که آن سلام به من خواهد رسید.
شایسته است صلوات فرستادن بر آن حضرت به آن صلواتی که حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در یکی از خطبههای خود در روز جمعه، بر آن جناب فرستاد، این صلوات در کتاب «روضه کافی» چنین است:
﴿إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِكْ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَحَنَّنْ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَسَلِّمْ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَأَ فْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبَارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلىٰ إِبْراهِيمَ وَآلِ إِبْراهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ؛
به درستی که خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام کنید سلامی کامل، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر محمّد و خاندان محمّد برکت ده و بر محمّد و خاندان محمّد مهر ورز و بر محمّد و خاندان محمّد سلام فرست، همانند برترین درود و برکت و رحمت و مهرورزی و سلامی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، تو ستوده و بزرگواری؛
اللّٰهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضِيلَةَ وَالْمَنْزِلَةَ الْكَرِيمَةَ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ أَعْظَمَ الْخَلائِقِ كُلِّهِمْ شَرَفاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَأَقْرَبَهُمْ مِنْكَ مَقْعَداً، وَأَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَاهاً، وَأَفْضَلَهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلَةً وَنَصِيباً . اللّٰهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً أَشْرَفَ الْمَقامِ، وَحِبَاءَ السَّلامِ، وَشَفاعَةَ الْإِسْلامِ . اللّٰهُمَّ وَأَلْحِقْنا بِهِ غَيْرَ خَزايا وَلَا ناكِثِينَ وَلَا نادِمِينَ وَلَا مُبَدِّلِينَ إِلٰهَ الْحَقِّ آمِينَ.
خدایا به محمّد عطا کن وسیله و شرف و برتری و منزلت کریمانه. خدایا قرار ده محمّد و خاندان محمّد را بزرگترین همه خلایق، از جهت شرافت در روز قیامت و نزدیکترین آنها به خود از نظر جایگاه و آبرومندترینشان در روز قیامت از جهت شرف و عزت و برترینشان در پیشگاهت از حیث منزلت و بهرهمندی. خدایا به محمّد شریفترین مقام و جایزه و سلام و شفاعت اسلام را عطا کن. خدایا ما را به او ملحق گردان نه با رسوایی و پیمانشکنی و پشیمانی و تغییر حقایق، ای معبود حق دعاها مستجاب باد.
تقرب معنوی با دعا
دعا عنایت بسیار بزرگ خداوند به بندگانش میباشد. آیات و روایات بسیار به دعا کردن سفارش کردهاند. دعا کردن که همان گدایی در خانه خدا است یک نوع عبادت است و برای این عمل ثواب نوشته میشود. “بسم الله” و “سلام” و … که رایج هستند نوعی دعا هستند.
“الدعا یرد القضاء المبرم"؛د دعا کن که خدا به فقر مبتلایت نکند، دعا قضا و قدر الهی را تغییر میدهد، از خدا بخواه که آبروی تو ریخته نشود.
امام صادق (ع) فرمودهاند : «مؤمنین در نزد حضرت حق درجه و مقامی دارند؛ به آن درجه و مقام نمیرسند مگر به وسیله دعا.»
هر کدام از ادعیه نفع و فایدهای دارند و از طرفی آثاری دارند که یکی از آنها این است که وقتی شما گرفتاری و دعا میکنید، مراتب توحیدتان تقویت میشود. حجاب های ظلمانی کم می شود ، علاقه ی به خدا بیشتر می شود . گناه کمتر می شود و به حاجت می رسد .
علت این که دعا دوش به دوش قرآن جلو می رود این است که دعا حقیقت بندگی را جلوه می دهد .
سخنان حضرت آیت الله ناصری (حفظه الله)، شنیده شده
حرص حد یقفی ندارد
فی الکافی ، عن الصادق (علیه السلام ) ما فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ (الشافی،ص 595 )
می فرماید : خدای متعال هیچ بابی از دنیا را به روى انسانی باز نکرد مگر اینکه به همان اندازه بابی از حرص به روی او بازکرد؛ یعنی حرص انسان حدّ یقفی ندارد. خیال می کنیم اگر فلان چیز و فلان چیز را داشته باشیم ، دیگر چیزی نمی خواهیم .
اگر یک خانه خوب ، یک زندگی مرفّهی داشتیم ، دیگر چیزی لازم نداریم. این ، تصور و توّهم ماست. به مجردی که انسان دسترسی پیدا کرد به آن چیزی که آن را آرزو می کرده است ، حرص هم به همان اندازه در وجود او رشد می کند. آن کسانی که بیشتر از دنیا برخوردارند ، پول بیشتری ، ثروت ، امکانات یا مقام بیشتری دارند ، حرص آنها بیشتر است . نتیجه حرص این می شود که
اولاً : همیشه هراس دارد که مبادا آن چیزی را که در اختیار دارد، از دست او خارج شود .
ثانیاً : سعی می کند هر چه بیشتر بر آن بیفزاید… ( که اگر این حرص با تقوی و ورع کنترل نشود ، انسان را به نابودی می کشاند . )
✨✨✨
مردی به امام سجاد (ع) فرمود: من شما را شدیدا برای خدا دوست دارم حضرت سر بزیر انداخت و لحظاتی تأمّل کرد و سپس فرمود : پروردگارا پناه می برم به تو، از اینکه مرا به خاطر تو دوست داشته باشند در حالی که تو مرا دشمن باشی . (تحف العقول ،ص 289)
سپس حضرت به آن مرد فرمود من هم تو را دوست دارم بخاطر آنچه که مرا در باره آن دوست داری.
نكته اساسى كه در اين بيان وجود دارد و درس بزرگى براى ما است، توجه فورى به خطرى است كه در برابر چنين پديدهاى (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهـديد مي كند. لذا وقتى آن مرد به حضـرت عـرض میكند كـه شما را بـراى خـدا دوست دارم نمیفرمايند: از تو متشكرم، يا خدا را بر اين محبوبيت سـپاس مي گويم ، بلـكه میفرمايند: «پرودگارا پناه میبرم به تو از اين كه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولى تـو مـرا دشمن داشته باشى» و اين خطر بزرگى است براى ما، نكند كه مردم فكركنند ما مخلصانه براى خدا كارمیكنيم و در راه او قدم میزنيم.
اما حقيقتاًً ما، اين طور نباشيم، و ظاهر و باطنمان يكى نباشد و مـوجبات غضب الـهى را در خـود بوجود آورده باشيم. و در اين صورت است كـه مردم به خـاطر خـدا ما را دوست دارند ولى خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما میباشد.
? شرح حدیث امام خامنه ای (حفظه الله) ، ۱۵/ ۱۰/ ۸۸
<< 1 ... 13 14 15 ...16 ...17 18 19 ...20 ...21 22 23 ... 253 >>