فرعونیان مغرور و پیمان شکن
(آيه ۴۶)- فرعونيان مغرور و پيمان شكن: در اينجا به گوشهاى از ماجراى پيغمبر خدا «موسى بن عمران» و برخورد او با «فرعون» اشاره شده، تا پاسخى باشد به گفتار بى اساس مشركان كه «اگر خدا مىخواست پيامبرى بفرستد چرا مردى را از ثروتمندان مكّه و طائف براى اين مأموريت بزرگ انتخاب نكرد»؟ مى فرمايد: «ما موسى را با آيات و نشانههاى خود به سوى فرعون و اطرافيان و درباريان او فرستاديم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ). «پس موسى به آنها گفت: من فرستاده پروردگار جهانيانم» (فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ).
(آيه ۴۷)- اكنون ببينم اولين برخورد فرعون و فرعونيان با دلائل منطقى و معجزات روشن موسى چه بود؟ قرآن مى گويد: «هنگامى كه موسى با آيات ما به سراغ آنها آمد همگى از آن مىخنديدند» (فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ). اين نخستين برخورد همه طاغوتها و جاهلان مستكبر در برابر رهبران راستين است، جدى نگرفتن دعوت و دلائل آنها.
(آيه ۴۸)- اما ما براى اتمام حجت، آيات خود را يكى بعد از ديگرى فرستاديم «و هيچ آيهاى و معجزهاى به آنها نشان نمىداديم مگر اين كه از ديگرى بزرگتر و مهمتر بود» (وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها). و به اين ترتيب بعد از معجزه «عصا» و «يد بيضا» معجزات «طوفان» و «جراد» و «قمل» و «ضفادع» و غير اينها را به آنها نشان داديم. سپس مى افزايد: «آنها را به عذابها (و مجازاتهاى هشدار دهنده) گرفتار نموديم شايد (بيدار شوند و) به راه حق بازگردند» (وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ).
(آيه ۴۹)- چنانكه در اين آيه مى خوانيم: «آنها گفتند: اى ساحر! پروردگارت را به عهدى كه با تو كرده است بخوان (تا ما را از اين درد و رنج و بلا و مصيبت رهايى بخشد، و) مطمئن باش كه ما راه هدايت را پيش خواهيم گرفت»! (وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ). چه تعبير عجيبى! از يك سو ساحرش مى خوانند، و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامنش مىزنند! و از سوى سوم به او وعده قبول هدايت مى دهند! آرى! سبك مغزان مغرور هنگامى كه بر اريكه قدرت مىنشينند چنين است منطقشان و راه و رسمشان.
(آيه ۵۰)- ولى به هر حال موسى به خاطر اين تعبيرات نيشدار و موهن هرگز دست از هدايت آنها برنداشت، و از خيره سرى آنها مأيوس و خسته نشد، همچنان به كار خود ادامه داد بارها دعا كرد تا طوفان بلاها فرو نشيند و فرو نشست. اما چنانكه آيه شريفه مىگويد: «هنگامى كه عذاب را از آنها بر طرف مىساختيم آنها پيمانهاى خود را مى شكستند و به لجاجت و انكار خود ادامه مى دادند» (فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ).
اينها همه درسهايى است زنده و گويا براى مسلمانان و تسليت خاطرى است براى شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كه از لجاجت و سرسختى مخالفان هرگز خسته نشوند. و نيز هشدارى است به دشمنان لجوج و سرسخت كه آنها هرگز از فرعون و فرعونيان قويتر و قدرتمندتر نيستند، سر انجام كار آنها را ببينند و در عاقبت كار خويش بیندیشید.
دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ، آیتالله مکارم شیرازی ، ج ۴ ص ۳۶۴، سوره زخرف.
مخاطب اصلی سخنان رهبر انقلاب در جامعه چه کسانی هستند؟
زمانه اصلاح حکمرانان
رهبر انقلاب در ادامهی رویهی سالیان گذشته، در ماههای اخیر بخش قابل توجهی از بیانات خود را به برخی رفتارها و رویهها در حوزهی سبک زندگی و حتی رفتارهای فردی در جامعه اختصاص دادهاند. اما مخاطب اصلی این هشدارها و مطالبات چه کسانی هستند؟ مردم یا مسئولان؟
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر خود با اعضای مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هدف انقلاب اسلامی را «تحقق تمدن اسلامی»(۱۳۹۵/۰۲/۰۶) دانستهاند.
گزارهای کوتاه که اگر ابعاد آن بهخوبی روشن نشود، تلاشها برای رسیدن به هدف انقلاب اسلامی به سرانجام نخواهد رسید. ایشان در سخنرانیهای گوناگونی که سابقهی آن به دههی ۷۰ باز میگردد، بهصورت مکرر بیان نمودهاند که برای رسیدن به تمدن اسلامی، باید از چهار مرحله عبور کنیم: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، و کشور و جامعه اسلامی و دربارهی دشواری مرحلهی انقلاب اسلامی فرمودهاند: «اینطور نبود که در هر زمانی، در هر شرایطی، در هر کشوری، چنین حادثهای [انقلاب اسلامی] بتواند پیش بیاید؛ نه… آنقدر حوادثِ فراوان کنار هم قرار گرفت تا شرایط آماده شد برای اینکه انقلاب اسلامی بهوجود آید و پیروز شود.»(۱۳۷۹/۰۹/۱۲)
پس از آن، وارد مرحلهی نظام اسلامی شدهایم: «نظام اسلامی، یعنی طرح مهندسی و شکل کلّی اسلامی را در جایی پیاده کردن. مثل اینکه وقتی در کشور ما نظام سلطنتىِ استبدادىِ فردىِ موروثىِ اشرافىِ وابسته برداشته شد، بهجای آن، نظام دینىِ تقوایىِ مردمىِ گزینشی جایگزین میشود.»(۱۳۷۹/۰۹/۱۲)
مرحلهی بعدی، دست یافتن به «دولت اسلامی» است. دولت اسلامی یعنی: «تشکیل منش و روش دولتمردان بهگونه اسلامی… مسؤولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطی که متعلق به یک مسؤول دولت اسلامی است، تطبیق کنند… دولت به معنای عام، نه به معنای هیأت وزرا؛ یعنی قوای سهگانه، مسؤولان کشور، رهبری و همه.»(۱۳۷۹/۰۹/۱۲)
دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزههای علمیه استان تهران با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در دیدار جمعی از مدیران، مدرسان و طلاب حوزههای علمیهی تهران، «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرتافزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصهی خدمات اجتماعی» را سه وظیفهی عمدهی روحانیت برشمردند و تأکید کردند: طلاب باید با کسب صلاحیتها و آگاهیهای لازم، در دنیای متفاوت امروز، خود را برای ایفای مسئولیتهای تعیینکننده در جامعه آماده کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با توصیه به طلاب برای قدر دانستن ارزشها و مسئولیتهای طلبگی افزودند: اگر همهی تخصصهای مورد نیاز یک جامعه به بهترین شکل وجود داشته باشد اما جامعه، دینی نباشد، آن ملت در دنیا و آخرت دچار خسران و مشکلات واقعی خواهد بود و این مسئولیت عظیم یعنی تبدیل جامعه به جامعهای دینی، بر عهدهی علما، روحانیت و طلاب است.
(آيه ۴۱)- در تعقيب آيات گذشته كه از كفار لجوج و هدايت ناپذير و ستمگر سخن مى گفت در اينجا روى سخن را، به پيامبر گرمى اسلام صلّى اللّه عليه و اله كرده، اين گروه را شديدا تهديد و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را تسلّى و آرامش خاطر مى بخشد مى فرمايد: «هر گاه تو را از ميان آنها ببرم، حتما از آنها انتقام خواهم گرفت و مجازاتشان مى كنيم»! (فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ). منظور از بردن پيامبر صلّى اللّه عليه و اله از ميان آن قوم، وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و اله است.
(آيه۴۲)- سپس مى افزايد: اگر هم زنده بمانى «و آنچه را از عذاب به آنان وعده داده ايم به تو نشان دهيم باز ما بر آنها مسلط هستيم» (أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ). به هر حال آنها در چنگال قدرت ما هستند چه در ميان آنها باشى و چه نباشى، و مجازات و انتقام الهى در صورت ادامه كارهايشان حتمى است.
(آيه ۴۳)- بعد از اين هشدارها به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله دستور مى دهد: «پس آنچه را بر تو وحى شده محكم بگير كه تو بر صراط مستقيم قرار دارى»! (فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ). كمترين اعوجاج و كجى در كتاب و برنامه تو نيست، و عدم پذيرش گروهى از آنان دليل بر نفى حقانيت تو نخواهد بود تو با نهايت جديت به راه خويش ادامه بده، بقيه با ماست.
(آيه ۴۴)- سپس مى افزايد «اين (قرآنى كه بر تو وحى شده) مايه يادآورى تو و قوم توست» (وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ). هدف از نزول آن بيدار ساختن انسانها و آشنا نمودن آنها به وظائفشان است. «و بزودى مورد سؤال قرار خواهيد گرفت» كه با اين برنامه الهى و اين وحى آسمانى چه كرديد؟! (وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ).
(آيه ۴۵)- سپس براى نفى بت پرستى و ابطال عقائد مشركين به دليل ديگرى پرداخته، مى گويد: «از رسولانى كه قبل از تو فرستاديم بپرس، آيا غير از خداوند رحمن، معبودهايى براى پرستش آنها قرار داديم»؟! (وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ). اشاره به اين كه تمام انبياى الهى دعوت به توحيد كردهاند، و همگى بطور قاطع بت پرستى را محكوم نموده اند، بنابر اين پيامبر اسلام در مخالفتش با بتها كار بى سابقه اى انجام نداده، بلكه سنت هميشگى انبيا را احيا نموده است.
دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی ، ج ۴ ، ص ۳۶۳، سوره زخرف.
امسال هم مثل سالهای قبل با شوق به نمایشگاه کتاب رفتم . از قبل لیست کتاب های مورد نیازم را تهیه کرده بودم تا در نمایشگاه چیزی را فراموش نکنم .
شور و هیجان مردم خیلی برایم جالب بود کمتر کسی را می دیدی که یک نایلون با چند کتاب در دست نداشته باشد .من هم در بین جمعیت حرکت می کردم و سعی داشتم از وقتم به بهترین شکل استفاده کنم اما هنوز کتابی نخریده بودم .
در آن شلوغی عده ای کتابی را خریده بودند و با شوق برای یکدیگر می خواندند .
این نوع خوانش کتاب خیلی برایم جالب بود ، با خودم گفتم : چقدر خوب است که مردم ما به مطالعه علاقه دارند .
اما یک لحظه فکر کرده ، به جمعییت اطرافم نگاه کردم و با خودم گفتم : راستی با این همه جمعیت مشتاق به کتاب پس چرا سرانه مطالعه در کشور اینقدر پایین است ؟
این سوال ذهنم را درگیر کرد ، با خودم گفتم : نکند در خرید کتاب هم مانند بعضی مسائل فقط عطش داریم ؟
نکند نمایشگاه کتاب برایمان به یک فروشگاه تبدیل شده که هر سال می آییم و چند کتاب می خریم اما تا نمایشگاه بعد حتی نیمی از صفحات آن را هم نمی خوانیم .؟
با خودم گفتم : نکند آمدن به نمایشگاه ارزش شده و ارزش خواندن کتاب را در حاشیه برده است؟
سوال های زیادی در ذهنم نقش بست ، من که با شوق تمام قدم بر می داشتم فقط گوشه ای ایستاده و نظاره گر بودم و اصلا برای چند ثانیه نمی دانستم که چه کاری انجام دهم .
با خودم گفتم : خود تو از کتاب هایی که خریدی چند صفحه خواندی و چند صفحه باقی مانده ؟
پس تصمیم گرفتم از بین کتاب هایی که قصد خریدشان را دارم آن را که از همه بیشتر نیاز دارم بخرم .
یعنی به خودم گفتم : اجازه خرید یک کتاب را دارم و تا آن را تا انتها نخوانم کتاب دیگری نباید بخرم .
و رفتم و فقط و فقط یک کتاب خریدم …
نوشته شده به قلم عبدی متین .
سران مذهبی چند تا کشور آمدند ایران ، رئیس اوقافش ، امام جمعه پایتختش ، کاری نداریم کیا بودند و چند نفر بودند .
به من زنگ زدند گفتند تو هم بیا ملاقات ، من گفتم : من طلبه ام من جزو بزرگان نیستم ولی در تبلیغ و تفسیر شاید حرف نویی داشته باشم .
رفتم یک جلسه ۴ ساعتی با هم گپ زدیم . دقیقه های آخر من گفتم نظر شما راجع به حضرت مهدی چیه ؟ گفتن : مهدی امام آخرالزمانه - چون خود اهل سنت خیلی کتاب نوشتن راجع به حضرت مهدی عجل الله و امام زمان را قبول دارند ، حتی وهابیها هم قبول دارند - گفتند : مهدی امام آخرازمانه که می آید و دنیا را پر از عدل و داد می کند . گفتم : پس الحمدلله از جاهایی غیر از قران و قبله و نماز و حج و روزه ( ما خیلی مشترکات داریم با اهل سنت ، ما میلیونها سنی داریم در ایران و هیچ درگیری هم نداریم ) الحمدلله ، از مشترکات ما حضرت مهدی عجل الله هم هستند .
گفتم حالا که اینطوره جمع شویم و با انتخابات حضرت مهدی را انتخاب کنیم . بیایید مثل رئیس جمهور یه مهدی پیدا کنیم ، بهش رأی بدیم که بشود امام آخرالزمان .
گفتند : امام آخرالزمان را که نمی توانیم ما تعیین کنیم ، امام آخرالزمان را باید خدا تعیین کند . گفتم : چطور امام اول رو شما تعیین کردید ؟ اگر حق تعیین کردن دارید ، همین طور که اولشو تعیین کردید آخرش را هم تعیین کنید ….
سخنان حجه الاسلام والمسلمین محسن قرائتی ، شنیده شده توسط عبدی متین .
(آيه۳۶)- همنشين شياطين! از آنجا كه در آيات پيشين سخن از دنيا پرستانى بود كه همه چيز را بر معيارهاى مادى ارزيابى مى كنند، در اينجا از يكى از آثار مرگبار دلبستگى به دنيا كه بيگانگى از خداست سخن مى گويد، مى فرمايد:«و هر كس از ياد خدا روى گردان شود شيطانى را به سراغ او مى فرستيم، پس همواره قرين اوست»! (وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ). آرى! غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنيا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى شود كه شيطانى بر انسان مسلّط گردد و همواره قرين او باشد، و رشتهاى در گردنش افكنده، «مىبرد هرجا كه خاطر خواه اوست»!
(آيه ۳۷)- سپس به دو امر مهم كه شياطين در باره اين غافلان انجام مى دهند. اشاره كرده، مى فرمايد: «و آنها [شياطين] اين گروه را از راه خدا باز مىدارند» (وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ). هر وقت اراده بازگشت كنند سنگى بر سر راه آنها مىافكنند و مانعى ايجاد مى كنند تا هرگز به صراط مستقيم باز نگردند. و آن چنان طريق گمراهى را در نظر آنها زينت مى دهند كه: «گمان مىكنند هدايت يافتگان حقيقى آنها هستند»! (وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).
(آيه ۳۸)- خلاصه اين وضع همچنان ادامه پيدا مى كند انسان غافل و بى خبر در گمراهى خويش، و شياطين در اضلال او تا هنگامى كه پردهها كنار مى رود، و چشم حقيقت بين او باز مى شود، «تا زمانى كه نزد ما حاضر مى شود (مى بيند ولى و قرينش همچنان با اوست، همان كسى كه عامل همه بدبختيهاى او بوده! فرياد مى زند و) مى گويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود!چه بد قرين و همنشينى هستى تو»! (حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ). آرى! صحنه قيامت نجسمى است گسترده از صحنههاى اين جهان و قرين و دوست و رهبر اينجا با آنجا يكى است.
(آيه ۳۹)- ولى اين آرزو هرگز به جائى نمى رسد، و ميان آنها و شياطين هرگز جدائى نمى افتد، لذا در اين آيه مى افزايد: «هرگز اين گفتگو و ندامت امروز به حال شما سودى ندارد، چرا كه شما ظلم كرديد، و در نتيجه همه در عذاب مشتركيد» (وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ). بايد عذاب اين همنشين سوء را با عذابهاى ديگر براى هميشه ببينيد و به اين ترتيب اميد آنها را در مورد جدايى از شياطين براى هميشه مبدل به يأس مىكند و چه طاقت فرساست تحمل اين همنشينى؟!
(آيه ۴۰)- در اينجا قرآن اين گروه را به حال خود مى گذارد و روى سخن را به سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده از غافلان كوردلى كه پيوسته او را تكذيب مى كردند، و از قماش همان گروهى بودند كه در آيات قبل از آنها سخن گفته شد، بحث كرده، مى فرمايد: «آيا تو مى توانى سخن خود را به گوش كران برسانى؟ يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارى هستند هدايت كنى» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).قرآن برای انسان دو نوع چشم و گوش قائل است ؛ گوش و چشم و حیات ظاهر ، و گوش و چشم و حیات باطن ؛ و منم ، بخش دوم از درک و تی و حیات است که چون از کار بیفتد ، نه پند و اندرز مفید خواهد بود و نه انذار و هشدار .
دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ، آیتالله مکارم شیرازی ، ج ۴ ، ص ۳۶۲.سوره زخرف
حجه الاسلام مهدی جباری مبلغ ، پژوهشگر و کارشناس فضای مجازی در کارگاه پرسش و پاسخی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزارشد آسیب های شبکه های اجتماعی را محور بحث خود قرار داده و بیان داشت : این آسیب ها در سه حوزه آسیب های فردی ، آسیب های خانوادگی و آسیب های اجتماعی بررسی می شود .
حجه الاسلام جباری گفت : آسیب های فردی مربوط می شود به سبک بازی های بچه ها که قبلا به صورت اکتیو بود و هیجان داشت .اما امروزه سبک بازی ها تغییر کرده و فعالیت ندارد و این باعث کم تحرکی در فرد ، عصبانیت ، خستگی و.. می شود.
وی در آسیب های خانوادگی ابتدا انواع شبکه های اجتماعی حقیقی و مجازی را بررسی کرد و بیان داشت که شبکه های حقیقی مثل پایگاهها ، مساجد ، دیدار اقوام و صله رحم جای خود را به شبکه های اجتماعی مجازی چون وایبر ، تلگرام و .. داده است.
حجه الاسلام جباری سلطه فرهنگی ، ترویج فرهنگ برهنگی ، اسلام هراسی و از بین بردن قبح زشتی ها را از جمله عوامل آسیب های اجتماعی برشمردند .
وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که فرموده اند اهمیت فضای مجازی به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است گفت : کمتر پیش می آید که رهبر معظم انقلاب اهمیت مسئله ای را برابر با اهمیت انقلاب اسلامی بدانند .
وی در پایان ادامه داد: برتری قدرت اثر گزاری رسانه ها و تلویزیون ها و شبکه های عظیم اطلاع رسانی و اینترنت ، نسبت به سلاح ، موشک و بمب اتم ، باعث شده تا رهبر معظم انقلاب اهمیت فضای مجازی را برابر با اهمیت انقلاب اسلامی بداند .
به مناسبت اعیاد بزرگ شعبانیه و میلاد با سعادت امام حسین علیه السلام, حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و امام سجاد علیه السلام مراسم بیتوته در مدرسه علمیه کوثر ورامین با حضورخانواده شهید مهدی ثامنی راد برگزار شد .
در این مراسم خواهر شهیدثامنی راد در مورد خصوصیات برادر شهید خود گفت : ایشان مقید به نماز اول وقت و نمازهای مستحبی بود .
وی با اشاره به روحیه ایثار برادر خود گفت ؛ بسیار اهل کار جهادی بوده و هم خود و هم دیگران را به کار جهادی دعوت می کرد.
خواهر شهیدثامنی راد با اشاره به سفرهای مکرر این شهید به عراق گفت : لذت عبادت و شوق خدمت به حرم اهل بیت در ایشان بسیار بیشتر از پرداختن به زندگی بود .
وی ادامه داد : ایشان نمازمیخواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا به نیت شهادت و در نهایت به این مقام رفیع نائل آمد .
وی در پایان گفت : اما آنچه ایشان را به این مقام رساند نماز اول وقت بود .
(آيه ۳۱)- چرا قرآن بر يكى از ثروتمندان نازل نشده؟
در آيات قبل سخن از بهانه جوئيهاى مشركان در برابر دعوت پيامبران بود، در اينجا به يكى ديگر از بهانه هاى واهى و بى اساس آنان اشاره كرده، مى فرمايد: «و گفتند: چرا اين قرآن بر مرد بزرگ و (ثروتمندى) از اين دو شهر (مكّه و طائف) نازل نشده است»؟! (وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ).
(آيه ۳۲)- قرآن مجيد براى كوبيدن اين طرز تفكر زشت و خرافى پاسخهاى دندان شكنى مى دهد و ديدگاه الهى و اسلامى را كاملا مجسم مى سازد، نخست مى گويد: «آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند»؟! (أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ). تا به هر كس بخواهند نبوت بخشند، و كتاب آسمانى بر او نازل كنند. از اين گذشته اگر تفاوت و اختلافى از نظر سطح زندگى در ميان انسانها وجود دارد هرگز دليل تفاوت آنها در مقامات معنوى نيست، بلكه: «ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را براى بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخر كرده» و با هم تعاون نمايند (نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا). آنها فراموش كردهاند كه زندگى بشر يك زندگى دسته جمعى است، و اداره اين زندگى جز از طريق تعاون و خدمت متقابل امكان پذير نيست. «و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مىكنند (از مال و جاه و مقام) برتر و بهتر است» (وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ). بلكه تمام اين مقامها و ثروتها در برابر رحمت الهى و قرب پروردگار به اندازه بال مگسى وزن و قيمت ندارد.
(آيه ۳۳)- قصرهاى با شكوه با سقفهاى نقره اى! (ارزشهاى دروغين) قرآن همچنان بحث پيرامون نظام ارزشى اسلام و عدم معيار بودن مال و ثروت و مقامات مادى را ادامه مى دهد. نخست مى فرمايد: «اگر (تمكّن كفّار از مواهب مادى) سبب نمى شد كه همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمن كافر مى شدند خانه هايى قرار مى داديم با سقفهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند» (وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ).
(آيه ۳۴)- سپس مى افزايد: علاوه بر اين «براى خانه هاى آنان درها و تختهايى قرار مى داديم كه بر آن تكيه كنند» (وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ).
(آيه ۳۵)- باز به اين هم اكتفا نكرده مى افزايد: علاوه بر همه اينها «انواع وسائل تجملى و زينت آلات» براى آنها قرار مى داديم (وَ زُخْرُفاً). تا زندگى مادى و پر زرق و برقشان از هر نظر تكميل گردد، قصرهايى مجلل و چند اشكوبه با سقفهايى از نقره، و درها و تختهاى متعدد، و انواع وسائل زينتى، و هرگونه نقش و نگار آن چنانكه مطلوب و مقصود و معبود دنيا پرستان است. سپس مى افزايد: «اما همه اينها متاع زندگى دنياى مادى است و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است» (وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ). كوتاه سخن اين كه سرمايه هاى مادى و اين وسائل تجملاتى دنيا به قدرى در پيشگاه پروردگار بى ارزش است كه مىبايست تنها نصيب افراد بى ارزش همچون كفّار و منكران حق باشد، و اگر مردم كم ظرفيت و دنيا طلب به سوى بى ايمانى و كفر متمايل نمى شدند خداوند اين سرمايه ها را تنها نصيب اين گروه منفور و مطرود مى كرد، تا همگان بدانند مقياس ارزش و شخصيت انسان اين امور نيست. و از اينجا روشن مى شود كه نه بهرهمند بودن گروهى از كفار و ظالمان از اين مواهب مادى دليل بر شخصيت آنهاست، و نه محروم بودن مؤمنان از آن، و نه استفاده از اين امور در حد معقول، به صورت يك ابزار، ضررى به ايمان و تقواى انسان مىزند، و اين است تفكر صحيح اسلامى و قرآنى.
دیده شده در برگزیده تفسیرنمونه ،آیتالله مکارم شیرازی ، ج ۴، ۳۶۰. سوره زخرف.
<< 1 ... 195 196 197 ...198 ...199 200 201 ...202 ...203 204 205 ... 253 >>