این روز ها در مدرسه ی علمیه کوثر ورامین نمایشگاهی با موضوعیت کتاب برپا شده است که از تمامی مدارس علمیه استان تهران و دانش آموزان مدارس شهرستان جهت بازدید دعوت به عمل آمده است.
جناب حجت الاسلام محمودی (حفظه الله) امام جمعه موقت شهرستان به اتفاق جمعی از روحانیون از این نمایشگاه دیدن کردند.
متن گفتگوی تلویزیونی خانم ژاپنی شیعه شده در برنامه آبی آسمانی ۹۳/۴/۲۱
مجری: من شنیدم که کشور ژاپن علیرغم اینکه کالاهای فوق العاده خوبی تولید میکنه ولی همسرتان میگفت رفتید لوازم منزل بخرید اصرار داشتید که لوازم ایرانی بخرید! چرا؟
خانم اتسوکو هوشینو: بله حتما ! چون ما باید اقتصاد کشور شیعه را کمک کنیم
دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد:
چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟
پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟
گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند.
انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!!
بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد بله. پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی. انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!!
دختر محجبه که انگار قبلاً تجربه چنین برخوردی را داشته است بلافاصله و با اعتماد به نفس فراوان جواب داد: نمیدانی چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوشرنگترین زنهاست میزند. از منظر اسلام حجاب بانوان، دارای ابعاد سلبی و ایجابی است. بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی تحقق یابد؛ اگر یکی باشد و دیگری نباشد در این حالت حجاب اسلامی محقق نشده است نمیدانی چقدر احساس امنیت می کنم وقتی در خیابان و دانشگاه و… راه میروم و صد قافله دل، همراه من نیست. نمیدانی چقدر لذتبخش است وقتی وارد مغازهای میشوم و میپرسم: آقا! اینها قیمتش چند است؟ فروشنده جوابم را نمیدهد؛ دوباره میپرسم: آقا! اینها چند است؟ فروشنده که محو صورت بزک کرده و رنگ موهای زن دیگری است، من را اصلاً نمیبیند. و باز هم سوالم بیجواب میماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون میآیم. و دختر جوان محجبه همین طور ادامه می دهد…
منبع : http://harimeasmani.ir/post/149
یــا صاحب الزمان
آقای مـن
مــولای مـن
از قـدیــم گفته انـد
” خلایـــق هــرچه لایــق ” بی راه نگـفـته انــد
اقرار می کنیم هنوز لیاقت حضور در محضر شما را پیدا نکرده ایم
اگرغیر از این بود
هم اینک در زمان ظهـور و در حضور شما به سرمی بردیم
” از ماست که برماست “
آری،ما مستحق بلای غیبتیـم ؛
سزاوار چنیـن سرنوشتی هستیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامی ” عــادت ” کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود
برگرفته از سایت 313 یار
صفحات: 1· 2
مهدییاوران
انتظار یکی از بنیادیترین مفاهیم در فرهنگ شیعه است. شیعه به انتظاری فعال و پویا باور دارد که معنای آن ایجاد زمینة لازم برای تشریففرمایی آخرین امام از خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. بیشک یکی از بارزترین جلوههای انتظار فعال، تربیت نسلی است که بتواند این میراث غنی را پاس بدارد و اگر شرایط زمانی اجازه دهد، توفیق همراهی و یاری در کنار امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را داشته باشد. بر این پایه، پرورش مهدوی کودکان یا به عبارتی دیگر، تربیت مهدییاوران، کاری بسیار مهم و همراه با ظرافت است و آشناسازی فرزندان با این موضوع نیازمند فراگیری مهارتهای لازم است.
از چه حرف میزنیم
Viber پروژه موفق ارتش اسرائیل برای مدیریت اطلاعات و ارتباطات جهانی است
حسین غضنفری: «وایبر» که یک نرم افزار رایگان مبتنی بر فناوری VoIP است، امروزه یکی از نرم افزارهای پیام رسانی و تماس برای میلیونها کاربر در سرتاسر جهان به ویژه برای ما ایرانیان است؛ چرا که طبق آخرین گزارش الکسا، بیشترین کاربران وایبر را در سطح جهان را ما ایرانیان داریم.
به گزارش رجانیوز، علاوه بر انتقال تماس و پیامک رایگان، امکان تشکیل گروه ها و لیست های انتشار، بر ارزش افزوده های این نرم افزار قدرتمند برای کاربران گوشی های هوشمند افزوده است. هدف این نوشتار بررسی واقع بینانه ی چند واقعیت در مورد هویت و ماموریت سیاسی این نرم افزار فراگیر است که تاکنون آنچنان که باید به آنها پرداخته نشده است.
داستان وایبر وایبر که محصولی از شرکت Viber Media است، در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار برای پلتفرم iPhone و در سال ۲۰۱۱ برای دستگاه های اندرویدی منتشر شد. شرکت viber Media در سال ۲۰۱۰ توسط چهار نفر اسراییلی با نام های زیر بنیان گذاری و تاسیس شد: • Talmon Marco • Igor Magazinik • Sani Maroli • Ofer Smocha Marco و Magazinik چه کسانی هستند؟ Talmon Marco که فارغ التحصیل علوم کامپیوتر از دانشگاه تل آویو (در اسراییل) است، قبلا به عنوان CIO که مدیر بخش فناوری اطلاعات و کامپیوتر محسوب میشود در ارتش اسراییل (Israel Defense Force - IDF) مشغول به کار بوده است. او (به ظاهر) پس از خروج از ارتش اسرائیل، به آمریکا میرود و چندین نرم افزار با کاربری مشابه وایبر نظیر Bandoo و iMesh را ایجاد و بنیانگذاری کرد. این نرم افزارها اساسا مبتنی بر نظارت بر داده های کاربران است، Bandoo برنامه ای برای اضافه کردن ابزاری به صفحات مشاهده شده ی کاربران در اینترنت است که با نصب یک ویندوز-سرویس روی کامپیوتر کاربر به صورت دائمی و نامحدود امکان هر کاری روی کامپیوتر هدف را دارد. نرم افزار iMesh امکان به اشتراک گذاری فایل خصوصا صوت و فیلم را به کاربران میدهد. جالب است بدانید در ایالات متحده سایتها و سرورهایی که جهت به اشتراک گذاری فایلهای غیر رایگان ایجاد میشوند، در سالهای اخیر توسط دولت آمریکا مسدود شده و تحت پیگرد قرار گرفته اند. بستن Tracker های معروف فناوری تورنت را میتوان از این سنخ دانست(جستجو کنید P2P legal issues). اصولا دولت آمریکا جهت حفظ منافع شرکت های ذی نفع در موسیقی ها و ویدئوهایی که به رایگان در شبکه های کاربر-به-کاربر (P2P) به اشتراک گذاشته میشوند، همیشه در مورد این فناوری سخت گرفته است، اما iMesh یک استثنا است! Marco به استناد منابع مختلف (از جمله مصاحبه هایش و نیز مقالات Business Week) دوست قدیمی Igor Megzinik است، و این دوستی به همکاری شان در ارتش اسرائیل (IDF) بر می گردد. Marco در حال حاضر به عنوان CEO (مدیر عامل) و Magazinik نیز که فارغ التحصیل کامپیوتر از اسرائیل است، به عنوان CTO (مدیر فناوری) شرکت وایبر مدیا مشغولند.
عاقبت ترك امر به معروف و نهی از منکر
امام باقر علیه السلام(ع) به خاطر این که ما مسأله امر به معروف و وجود این تکلیف بزرگ را فراموش نکنیم و براي ما انگیزه دیگري باشد که حتماً به این وظیفه عمل کنیم، داستانی را نقل میکنند « قال أَبُوجَعْفَر علیه السلام: أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیهالسّلام» حضرت باقر (ع) می فرمایند خدا به حضرت شعیب علیه السّلام وحی کرد که من صد هزار نفر از قوم تو را هلاك خواهم کرد، چهل هزار نفر از آنها اهل مصیبت و گناه و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند. حضرت شعیب (ع) تعجب کرد، و گفت کسانی که اهل گناه هستند، بسیار خوب، حق آنها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا «أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیه السّلام: إنّی لَمُعْذِّبٌ مَنْ قَوْمِکَ مِئَۀَ اَلْف» صدهزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد.« اَرْبَعینَ اَلْفاً مِنْ شِرارِهِم » از این صد هزارنفر، چهل هزار نفر از بدکاران هستند« وَ سِتّینَ اَلْفاً مِنْ خیارِهم »و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند «فَقالَ یا رَبِّ هؤُلاءِ الْاَشْرار فَما بالُ الْاَخْیار » اشرار مستحق عذاب هستند، اما چرا اخیار عذاب میشوند ؟ «فَأَوْحی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیه: اِنَّهُمْ داهَنُوا أَهْلَ الْمَعاصی وَ لَمْ یغْضِ بُوا لِغَضَبی» خوبان را عقاب میکنم به خاطر این که با اهل معصیت مداهنه کردند. میدانید مداهنه یعنی چه؟ یعنی ماست مالی کردن شیر مالی کردن،سازش کردن، شتر دیدي، ندیدي ! « مداهنه »از ماده « دُهن » و به معنی روغن مالی کردن است.چون میخواهند اصطکاك بین افراد به وجود نیاید، با هم گل بگویند و گل بشنوند، لذا کاري ندارند که طرف مقابل اهل چه گناهی است؟ به این نوع رفتار مداهنه میگویند. گناه این شخصیت هزار نفر خوبان که بنا است عذاب شوند این است که با اهل معصیت با نرمی و سازش رفتار میکنند و نسبت به اهل معصیت امر به معروف و نهی از منکر انجام نمیدهند«وَ لَمْ یغْضِبُوا لِغَضَبی»در موردي که من غضب بر مردم داشتم اینها غضب نکردند. غضب کردن هم واجب است. . اگر انسان در بعضی موارد غضب نکند، خدا او را عذاب میدهد. عجب! اسلام که تماماً دین محبت و رأفت و رحمت است! پس چرا خداوند میفرمایدچون شصت هزار نفر از خوبان به خاطر من غضب نکردند، آنها را هم عذاب خواهم کرد؟ معلوم میشود که ما در بعضی از مواردباید اهل غضب هم باشیم. همیشه با نرمی و لبخند نمیشود زندگی کرد. خدا هم اینگونه از ما نخواسته است. در بعضی موارد یعنی با پرخاش با آنها حرف بزنید. بعضیها از بنده سؤال میکنند که« چرا گاهی در منبر یا سخنرانیها عصبانی میشوید؟ »آیا جواب را گرفتید؟ من جواب سؤال را نمیدهم؛امام باقر علیه السلام جواب شما را در این روایت داد. اجازه دهید چند حدیث دیگر هم بخوانم« عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام » « قالَ، قالَ أَمیرُالمؤْمِنین علیه السّلام » امام صادق (ع) از جدش امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که فرمود
«أَدْنی الْاِنْکارِ أَنْ یلْقی أَهْلَ الْمَعاصی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّة1»اگر در مقام نهی از منکر هیچ کاري نمیتوانید انجام دهید، حداقل در برابر گناهکار اخم کنید وعبوس شوید. این تکلیف دیگر از هیچ کس برداشته نشده است. مگر این که مهربانی تاکتیکی باشد. یعنی با توجه به این که میدانید کسی اشتباه کرده است، اما چون میخواهید او را راهنمایی کنید، حتی ممکن است او را براي مهمانی به خانه دعوت کرده و با او به مهربانی رفتار کنید، و حتی به او کمک مالی هم بکنید. این برخورد حساب جداگانهاي دارد و تاکتیکی براي هدایت افراداست. پس باید با آن اهل معاصی که گستاخانه و با پررویی میگویند به تو چه! میگویند آزادي است! میگویند دلمان میخواهد!باید با این افراد با ترشرویی و پرخاشگري صحبت کنیم البته اگر قدرت داشته باشید. اگر فردا شما را به جرم توهین و شهروندان جلب نکنند! روایت دیگري هست که آن را نیز بخوانم«عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَکَینَ اِلی أَهْلِ مَدینَۀٍ لِیقَلَّباهاعَلی أَهْلِها فَلَمَّا اِنْتَهَیا اِلی الْمَدینَۀَ وَجَدا رَجُلًا یدْعُو اللَّهَ وَ یتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلکَینِ لِصاحِبِهِ أَما تَري هذا الدَّاعی؟ فَقالَ قَدْ رَأَیتُهُ وَلکِنْ اِمْضِ لَما أَمَرَ بِهِ رَبّی فَقالَ لا وَلکِنْ لا أُحَدِّثُ شَیئاً حَتَّی اُراجِعَ رَبّی فَعادَ اِلی اللَّهِ تَبارَكَ وَ تَعالی فَقالَ یا رَبِّ اِنّی اِنْتَهَیتُ اَلی الْمَدینَۀَ فَوَجَ دْتُ عَبْدُكَ فُلاناً یدْعُوكَ وَ یتَضرَّعُ اِلَیکَ فَقالَ اِمْضِ بِما أَمَرْتُکَ بِهِ فَاِنَّ ذا رَجُلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ2 » حضرت (ع) می فرمایند خدا دو فرشته را فرستاد تا شهري را زیر و رو کنند. گاهی عذابهاي خدا این چنین است. مثل قوم لوط که فرشتگان به امر خداوند براي عذاب ایشان، شهر را زیر و رو کردند. خداوند دو فرشته را براي عذاب مردم این شهر فرستاد، زیراافراد ساکن در شهر گروهی گستاخ و متجاهر به فسق بودند، و این افراد به هیچ وجه توبه نمی کردند و دست از گناهشان برنمیداشتند. خدا دو ملک را فرستاد تا شهر آنها را زیر و رو کنند. این دو ملک وقتی آمدند، دیدند در میان مردم، مردم مقدسی است که خیلی اهل دعا و گریه و مناجات است. یکی از فرشتگان به دیگري گفت من جرأت ندارم این آدم اهل عبادت را عذاب کنم و شهر را بر سر او زیر و رو کنم. برویم یک بار دیگر از خداوند سؤال کنیم. ملک دیگر گفت وظیفه ي خود را انجام بده.
ملک اول گفت میترسم فرمان عوض شده باشد، شاید این طوري به ذهن او آمده بود که هنگامی که امر از جانب خداوند صادرشده بود، زمانی بوده که هنوز این فرد عابد توبه نکرده بود، در خلالی که امر به عذاب شهر صادر میشد، ممکن است این عابدتوبه کرده باشد. شاید تکلیف عوض شده باشد. باید مجدداً سؤال کنم. لذا آن ملک برگشت و از خدا سؤال کرد که من به آن شهررفتم تا وظیفه ام را انجام دهم، ولی دیدم فردي مشغول عبادت و تضرع است. آیا باید به تکلیف عمل کنیم یا تکلیف عوض شده است؟ خداوند گفت تکلیف به حال خود باقی است، بروید و شهر را خراب کنید. بعد خود خدا علت این را بیان میکند که چرا باید همین آدمی که اهل عبادت است، نیز مشمول عذاب شود .« فَاِنَّ ذا رَجلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ » . درست است که این فرداهل عبادت و دعا است، اما هیچ وقت رنگ صورتش به خاطر غیظ و غضب براي خدا تغییر نکرده است. یعنی این فرد با توجه به این که گناه اهالی شهر را دیده است، اما رنگ او به خاطر خشم بر گناه عوض نشده است، به خاطر این که براي خدا تغییر حال براي او پیدا نشده بود، و خشم و غضب نکرده بود، باید در کنار افراد دیگر او هم عذاب شود.
————————————————————————————————————————
1) تهذیب الاصول،ج 6، ص 176 ، باب 22 ، روایت 5
2)اصول کافی، ج 5، ص 58 ، روایت 8 .
آذرخشی دیگر از آسمان کربلا (مجموعه سخنرانیهاي محمدتقی مصباح یزدي)
در سرزمین کربلا
توبه نصوحه می شود
حری بخشیده می شود
زهیر عاشق می شود
لبها خشكيده مي شود
دستی شکسته می شود
مشکی پاره می شود
آبی قطره می شود
چشمه تشنه می شود
طفلي رفته مي شود
تیری سه شعبه می شود
گلو بوسیده می شود
دستی گهواره می شود
وجدان مرده می شود
سری بریده می شود
در خون غلتیده می شود
رگها دیده می شود
مهری شکسته می شود
سجاده بسته می شود
خواهر خمیده می شود
قلبی شکسته می شود
چشمی باریده می شود
خورشید گرفته می شود
زمین شرمنده می شود
گلی پژمرده می شود
ستاره دیده می شود
زنی اسیره می شود
پایی خسته می شود
چادر دریده می شود
بدن کبوده می شود
کمر خمیده می شود
نماز نشسته می شود
کودک پیاده می شود
گوشی پاره می شود
از ترس ساکت می شود
گوشواره شاهد می شود
بابا دیده می شود
دختر شهیده می شود
خداوندھرچه آسیب پذیر است در پوشش سخت قرار داده است:
جوجه تیغی در تیغ ھا
لاک پوشت در لاک
جواھرات در گاو صندوق
قلب در قفسه سینه
مغز در جمجمه
چشم در حدقه
مروارید در صدف
خانم ھا در پوشش، حیا خود زن و غیرت مرد
داستان
- راننده نیسان با حرکت دست روستایی که ساعت ها کنار جاده اصلی منتظر بود، کنار کشید. او شنیده بود که گاهی نیسان هایی بار گاو صندوق فروشی دارند و از کنار روستا می گذرند. پیرمرد با عجله به سوي ماشین دوید از پنجره سرش را داخل ماشین کرد و در حالی که نفس نفس می زد گفت: گاو صندوق داري؟
- راننده گفت: بله.
- پیرمرد گفت چند؟
- راننده به لباس هاي کهنه روستایی نگاه کرد و گفت: گاوصندوق؟ به چه دردت می خوره؟
- پیرمرد گفت: خوب نیاز دارم.
- راننده گفت: گنج داري؟
- پیرمردخندید و گفت: بله از کجا فهمیدي؟
- پیرمرد با عجله در ماشین را باز کرد و راننده را به سمت خانه خود راهنمایی کرد بعد با سرعت در منزل را باز کرد و ماشین را به داخل هدایت کرد. راننده پیاده شد کمی به چپ و کمی به راست نگاه کرد نفس عمیقی کشید و بعد به سمت پیرمرد رفت دستی به شانه او زد و گفت: پیر مرد! مطمئنی مال و منال داري؟
- پیرمرد گفت: تو میوه را بخور چه کاري به درختش؟ گاوصندوقت را بفروش چه کار داري به این کارها.
راننده کنجکاو به رغم میلش حرفش را نیمه تمام گذاشت، پول گاو صندوق را گرفت و گفت: خوب باشد نمی پرسم بعد پول را تو جیبش گذاشت و در حالی که با تردید و کنجکاوي به پیرمرد و خانه ساده اش نگاه می کرد سوار ماشین شد و از خانه خارج شد. پیرمرد در را پشت سر راننده بست و بعد دو دستش را بالا برد و گفت: خداي صد هزار مرتبه شکر سپس به سمت گاو صندوق رفت هنوز به گاو صندوق نرسیده بود که متوجه شد کسی در می زندو بلند می گوید باز کن درب را باز کن. پیرمرد لنگ لنگان به سمت در رفت و در را باز کرد. با تعجب دید راننده کامیون در حالی که پاره آجري در دست دارد پشت در ایستاده با تعجب به او گفت شما برگشتید؟ کاري دارید؟
راننده پاره آجر را که براي در زدن برداشته بود گوشه اي پرت کرد و گفت: متوجه شدم پول گاو صندوق را که می خواستید جور کنید به راحتی جور نکردید. جون من بگو این گاو صندوق را براي چی می خواهی آخه من براي خیلی ها گاو صندوق بردم اما آنها وضع شان با شما بسیار متفاوت تر بود آنها خانه و سر وضع آن چنانی داشتند اما شما…هنوز حرف هاي راننده تمام نشده بود که پیر مرد گفت : اگه به شما بگویمقول می دهید دست از سر کچلم برداري ؟ راننده کنجکاو و فضول گفت : البته پیر مرد گفت: از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، شنیدم تو آبادي دزد پیدا شده من زن و دوتا دختر دارم می ترسم دزد به خانه ما بیاید و هنگام دزدي آلبوم و فیلم هاي خانوادگی ما را ببیند یا با خود ببرد.
منبع : مرکز پاسخگوی به سوالات دینی
صفحات: 1· 2
صحبت کردن با خدا از مشکلات و سختی هایمان ( گفتن درد دل با خدا) یکجور ناشکری کردن است ؟
میتوان از درد دل گفتن حضرت علی (علیه السلام) با چاه،نتیجه گرفت که در کل سخن گفتن از ناراحتی های ناشی ازمشکلات و سختی های زندگی کار بدی نیست اما گفتنشان به خدا ، صورت گله پیدا میکندو پسندیده نیست؟
پاسخ:
آدمي هميشه به دنبال اين است كه با تكيه بر جايگاه معنوي آرامشي به خود ببخشد. خداي متعال بهترين مونسي است كه مي توان با او درد و دل و راز و نياز كرد.
به نظر مي رسد علت اصلي كه شما را به اين شبهه وا داشته است، در اين باشد كه معناي دقيقِ گرفتار شدن به مشكلات تبيين نشده است كه احساس مي كنيم گفتن اين موارد ناسپاسي باشد.
- چرا خدا بلاهايي به سر ما مي آورد كه به ناشكري و ناسپاسي مي افتيم؟
** اولا: ايمان به خداي متعال بايد همراه ايمان به عوالم غيب باشد:
«الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»(1)(پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند.»
و كساني كه به عوالم غيب ايمان دارند، نوع نگاهشان به دنيا گونه اي نيست كه ناهمواري هاي دنيا، كمرشان را بشكند و در مقابل آن تاب و توان خويش را از دست بدهند. بلكه انسان با نگاه به عالم حقيقي كه پس از مرگ رخ مي نماياند، تمام سختي هاي دنيا برايش پذيرفتني و چه بسا شيرين مي شود. مانند ورزشكاري كه سخت زحمت مي كشد، اما اميدش به كسب جايزه، رنج را برايش هموار مي كند.
** ثانيا: انسان با دقت در دنياي مادي مي فهمد كه رنج و سختي جزء جدا ناشدني دنيا است و همگان به نوعي سختي ها و مرارت هاي دنيا را تجربه مي كند. بنابراين تلاش براي منتفي نمودن هر نوع ناگواري، نتيجه اي جز شكست نخواهد داشت. و كساني در اين ميدان پيروز مي شوند كه به جاي تلاش براي تغيير همه چيز، به تغيير خود بپردازند و با ايجاد وسعت دروني، مشكلات را براي خويش هموار كنند. همان گونه كه خداي متعال، براي پيامبرش (ص) چنين نسخه اي داشت:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ»(2) آيا سينه ات را برايت نگشوديم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتيم؟»
** ثالثا: بسياري از بلاها و مصيبت هايي كه بر سرمان مي آيد، نتيجه اعمال خودمان است. و بايد شاكر خداي متعال باشيم كه حتي بسياري از بلاهاي خود ساخته ما را، از ما دور كرده است.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»(3) فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده اند آشكار شده است خدا مى خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.»
** رابعا: بسياري از اموري كه برايمان ناپسند شده، در واقع خير ماست. و به دليل جهل و ناداني، قادر به تشخيص مصلحت خويش نيستيم و گاهي اوقات، مصلحت هاي خويش را ناپسند مي شماريم:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(4) چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانيد.»
** خامسا: مكروهات دنيا، محكي براي ادعاي ايمان است. تا فرق بين مومن حقيقي و مدعي سست عنصر روشن گردد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»(5) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان.»
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(6) آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟»
پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيۀ 3.
2. شرح(94) آيۀ 1-2.
3. روم(30) آيۀ 41.
4. نساء/(4) آيۀ 216.
5. بقره(2) آيۀ 155.
6. عنكبوت(29) آيۀ 2.
منبع:pasokhgoo.ir
<< 1 ... 224 225 226 ...227 ...228 229 230 ...231 ...232 233 234 ... 253 >>