زیارت عاشورا
حسین (ع) سرور و سالار شهیدان و بهترین آرامشدهنده و شفاعت کننده است، و البته قرائت زیارت عاشورا، راهی برای نزدیکی به سیدالشهدا (ع)، تعجیل در دعاها و حاجات خیر و گشایش مشکلات است.
قرائت زیارت عاشورا، مهمترین آیین ماه محرمالحرام است و ما شیعیان با خواندن این زیارت به سرور و سالار شهیدان سلام میدهیم و از شالوده ستم و ظلم بر آن عزیز، بیزاری میجوییم.
حسین (ع) یعنی عشق
حسین (ع) زیباترین واژه هستی است، حسین (ع) یعنی عشق، عشق به همه خوبیها، حسین(ع) شخصیتی است که خداوند در روز عرفه، نخست به زائران سیدالشهدا (ع) نظر میکند، بعد به زائران خانه خودش.
حضرت امام صادق (ع) میفرماید: «هر کس به وسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین (ع) را زیارت کند، چه از راه دور یا نزدیک، به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد، به وی میدهد».
بیشک با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا میتوان سریعتر و مطمئن به هدف رسید.
زیارت شریف عاشورا راهی سریع برای رسیدن به حسین(ع)
برای رسیدن به محبت، عشق و علاقه امام حسین (ع) هم راههای گوناگون وجود دارد، اما راهی که سریعتر میتوان به وسیله آن به بارگاه سرور و سالار شهیدان راه یابید و جزو شیفتگان و عشاق سیدالشهدا (ع) شوید، از طریق قرائت زیارت عاشورا و به ویژه مداومت به خواندن این زیارت شریف است.
زیارت عاشورا از احادیث قدسی است و روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا، بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای پیامبر بزرگوار اسلام (ص) قرائت کرد و این زیارت از طریق معصومان (ع) به امام باقر (ع) رسید و از طریق این امام معصوم (ع) به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) رسیده است.
ائمه اطهار (ع) ما شیعیان، به ویژه آقا و سرورمان امام زمان (عج) تاکید به خواندن و مداومت به خواندن زیارت شریف عاشورا داشتهاند. در ملاقاتی که سید رشتی با امام عصر (عج) داشتهاند، ایشان به سید رشتی میفرمایند «چرا عاشورا نمیخوانید و بعد سه بار میفرمایند: عاشورا، عاشورا، عاشورا».
زیارت عاشورا شاهکلید رفع مشکلات است
امام صادق (ع) به صفوان میفرماید «زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن؛ به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم، نخست زیارتش قبول شود، دوم سعی و کوشش وی شکور باشد، سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاهش برنگردد، زیرا خداوند وعده خود را خلاف نمیکند». (بحارالانوار - جلد 98 - ص 300).
امام صادق (ع) به صفوان میفرماید: «هر گاه حاجتی پیدا کردی، این زیارت را بخوان که برآورده میشود».
چه حال و هوای خوشی دارد، قرائت زیارت عاشورا در محرمالحرام و چه زیباست به یاد همه حاجتمندان بودن در هنگام زمزمه این زیارت شریف. التماس دعا.
برگرفته از سایت بیتوته
مدتی است که نامه ششم از بخش نامه های نهج البلاغه (1) مورد توجه شبکه های ماهواره ای اهل سنت، قرار گرفته است. نوشتار حاضر به بررسی نامه مذکور می پردازد.
این نامه را که امیرالمومنین علیه السلام، به معاویة بن ابی سفیان مرقوم فرموده اند، در بردارنده دو مسأله مهمّ می باشد:
مسأله اوّل اشاره به خلافت جنابان ابوبکر، عمر بن الخطاب و عثمان دارد، به این بیان:
«همان مردمی که در بیست و پنج سال گذشته با ابوبکر، عمر بن الخطاب و عثمان، بیعت کردند، امروز با من بیعت نموده اند؛ پس فردی که در مرکز حکومت حضور دارد، حقّ اختیار ندارد (یعنی نمی تواند قبول نکند) و کسی که خارج از مرکز حکومت است (مانند معاویه که در شام مستقرّ بود)، حقّ ردّ کردن ندارد.»
در ادامه امام علیه السلام به صورت یک اصل و قاعده کلّی فرمودند:
«حتما این گونه است که شوری (و مجلس مشورتی برای تعیین خلیفه) از آنِ مهاجر و انصار است، اگر ایشان نسبت به شخصی، اتّفاق نظر داشته باشند و او را به عنوان امام (و رهبر جامعه، معرّفی کنند، مورد رضایت خدای متعال خواهد بود. (2)» (3)
این قسمت از نامه، بسیار مورد توجه اهل سنّت به ویژه محافل منسوب به وهّابیت قرار گرفته است. گفته می شود که علیّ بن أبی طالب علیه السلام در این نامه به انتخابی بودن مسأله خلافت، تصریح کرده است؛ ملاک، انتخاب مهاجر و انصار است.
حال سوال این است آیا واقعا جایگاه تعیین خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله، در منظومه فکری امام علی علیه السلام چنین است؟ یعنی آیا مشروعیت (4) خلافت، از ناحیه مردم (و شورای اهل حلّ و عقد) است؟ اگر برادران اهل سنت و به ویژه گروه علاقمند به اندیشه های ابن تیمیّه (5) و محمد بن عبدالوهّاب، با عنایت بیشتری، علم منطق را تحصیل می کردند، در استفاده از این نامه گرفتار اشتباه نمی شدند و از معنای صحیح نامه بهره مند می گشتند.
مخاطب امام علی علیه السلام در این نامه، معاویة بن أبی سفیان است؛ وی انتصابی بودن خلافت را قبول ندارد (با اینکه از این مطلب آگاهی کامل دارد). شاهد آن، اقداماتی است که او برای به دست آوردن خلافت، مرتکب شده است. برای محکوم کردن چنین فردی از آیات و روایاتی که در خصوص انتصابی بودن خلافت در دست است، نمی توان استفاده کرد.
یکی از خدمت های منطق (که در کتب کهن منطقی، از منطق به “خادم العلوم” تعبیر شده است) به انسان، نشان دادن راه های مختلف استدلال است. از میان آنها قیاس، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. قیاس به اعتبار مادّه و مقدّمات آن به پنج نوع، تقسیم می شود: برهان، جدل، مغالطه، خطابه و شعر. از میان این اقسام، “جدل” مورد نظر ما می باشد. “جدل” عبارت است از قیاسی که در مقدّمات آن، مسلّمات و مشهورات به کار رفته باشد. (6) یعنی شخص استدلال کننده با استفاده از آن مطالبی که طرف مقابل قبول دارد، او را محکوم می کند.
توجه دارید که مخاطب امام علی علیه السلام در این نامه، معاویة بن أبی سفیان است؛ وی انتصابی بودن خلافت را قبول ندارد (با اینکه از این مطلب آگاهی کامل دارد). شاهد آن، اقداماتی است که او برای به دست آوردن خلافت، مرتکب شده است. برای محکوم کردن چنین فردی از آیات و روایاتی که در خصوص انتصابی بودن خلافت در دست است، نمی توان استفاده کرد.
پس راه حلّ چیست؟
بهره بردن از اعتقادات طرف مقابل برای ملزَم نمودن وی.
معاویه، انتخابات را، به عنوان راهی برای تعیین خلیفه، می پسندد، امام علی علیه السلام هم از همین اعتقاد معاویه استفاده کرده است. با این توضیح، یک بار دیگر متن نامه را مرور می کنیم:
«همان مردمی که با سه خلیفه گذشته بیعت کردند، امروز با من بیعت کردند…»
یعنی حتی با مبنای تو که “شورای مهاجر و انصار” است، خلافت من تثبیت می شود و تو حقّ مخالفت نداری. به تعبیر دیگر: “ای معاویه! اگر در ادّعای صحّت خلافت سه خلیفه قبلی، صادق هستی، چرا خلافت من را صحیح نمی دانی؟ در حالی که ملاک صحّت خلافت (که به نظر معاویه، بیعت مهاجر و انصار است)، درباره من وجود دارد.(7)
مسأله دوم مربوط به جریان قتل خلیفه سوم است که می فرماید:
«ای معاویه! به جانم سوگند اگر با نگاه عقلت بنگری نه با چشم هوا و هوس، مرا از همه مبرّاتر از خون عثمان می یابی و خواهی دانست من به کلّی از آن برکنار بودم، مگر اینکه در مقام تهمت برآیی و چنین نسبت ناروایی را به من بدهی. اگر چنین است، هر تهمتی می خواهی بزن والسلام.»(٨)
پی نوشت ها:
1) کتاب شریف نهج البلاغه، بخشی از سخنان ارزشمند امیرالمومنین علیه السلام است که به همّت سیّد رضی در قرن پنجم، جمع آوری شده است.
2) نهج البلاغه، دفتر نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق، ص116.
3) در برخی منابع ابتدای این نامه جمله ای نقل شده است که در نهج البلاغه وجود ندارد: «امّا بعد، فقد لزمک و من قِبَلک من المسلمین بیعتی و أنا بالمدینة و أنتم بالشّام لانّه بایعنی الذین بایعوا أبابکر و عمر و عثمان…»؛ بیعت با من بر تو (معاویه) و تمام مسلمین که نزد تو هستند، واجب است زیرا همان مردم که با سه خلیفه قبلی، بیعت کردند، امروز با من بیعت کردند. تستری، محمدتقی، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة، نشر امیرکبیر، چاپ اوّل، 1418ق، ج9 ، ص394.
4) حقّ حکومت حاکم و پذیرش این حقّ از سوی شهروندان را مشروعیّت می گویند. در این که ملاک مشروعیّت حکومت چیست، اختلاف است؛ قهر و غلبه، قرارداد اجتماعی، وراثت و سنّت و مشروعیّت الهی، نظرات مختلف در باب مشروعیّت حکومت می باشد. در مکتب امامیه، از آنجا که حاکمیّت از آنِ خدای متعال می باشد، مشروعیّت حکومت مبتنی بر اراده الهی می باشد. برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به: درآمدی بر نظام ارزشی و سیاسی اسلام، زیر نظر محمود فتحعلی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ص99 به بعد.
5) ابن تیمیّه در ابطال منطق کتابی به نام «نقض المنطق» تألیف کرده است.
6) مظفر، محمدرضا، المنطق، با تعلیقه استاد غلام رضا فیّاضی، دفتر نشر اسلامی، چاپ سوم، 1424ق، ص386.
7) نقوی، سیّد محمدتقی، مفتاح السعادة فی شرح نهج البلاغة، نشر قائن، چاپ اوّل، 1426ق، ج14، ص431.
8) مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، نشر امام علیّ بن أبی طالب، چاپ سوم، 1390ش، ج9، ص82.
محمّدحسن بشیری
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
یکی از سنت های حسنه احترام به سادات یعنی فرزندان رسول الله است که در روز شریف عید غدیر رسمیت بیشتری پیدامی کند و بسیاری از مردم به دیدن سادات میروند و از این طریق احترام و ارادت خود را به سادات ابراز می کنند اما در رابطه با اینکه در این روز فقط باید به دیدن سادات رفت و فقط از سادات عیدی گرفت تامل برانگیز است زیرا ما هیچ روایت و منبعی بر این که عید غدیر عید سادات است ندارم بلکه عید غدیر عید همه شیعیان می باشد و توصیه و سفارش شدیم که همه عید غدیر را جشن بگیریم و بهم عیدی بدهیم چرا که عیدالله الاکبر می باشد اما گرچه این روز بزرگ اختصاص به سادات ندارد. اما به نظر میرسد اینکه شیعیان ایرانی در عید غدیر از سادات محترم تجلیل میکنند و به منازل آنان سر میزنند و از آنها عیدی میگیرند و احیاناً به فقرای سادات تحت عنوان عیدی کمکهایی میکنند، سنت حسنه و به طور یقین مثبت است و نکتهای منفی هرگز در آن وجود ندارد. چون در برخی روایات احترام و دل جویی و کمک و صله دادن به سادات بخصوص سادات فقیر و نیازمند سفارش شده است.بد نیست که در این روز به خاطر عظمت مقام ولایت و امامت و به جهت شادی قلب امام عصر عید غدیر رو از همه اعیاد پر رنگ تر و زیبا تر جشن بگیریم.
نام علي : عدالت - راه علي : سعادت - عشق علي : شهادت - ذکر علي : عبادت -عيد علي : مبارک
یکی از مسائلی که درباره عصر ظهر همواره مطرح میشده و امروزه با پیشرفتهایی که در تولید سلاحهای مخرب و پرقدرت روز حاصل شده، بیشتر از پیش مطرح میشود؛ این است که ادعای شیعیان در طول تاریخ بر آن بوده است که حضرت ولی عصر(عج) در زمان ظهور، بر مسند حکمرانی تمام جهان تکیه میزنند.
حال میتوان پرسید که: آن حضرت با وجود قدرتهای امروز و سلاحهای اتمی و بسیار قوی آنان، چگونه میتوانند بر این مسند تکیه کنند؟ اصولاً اضمحلال قدرتهای اتمی امروز - که به سلاحهای مخربتر از سلاحهای اتمی نیز مجهز شدهاند -، چگونه ممکن است؟ آیا آن حضرت(عج) میتوانند با شمشیر بر سلاحهای فوق پیشرفته امروزی غالب آیند؟
پاسخ ما به این پرسش آن است که همان گونه که وجود مبارک آن حضرت(عج) از مصادیق «غیب» است و ایمان به آن واجب و تنها طریق به دست آوردن معلومات مربوط به آن، وحی و سخنان معصومان است، هر آنچه به آن حضرت مربوط میشود نیز از همین گونه است.
به عبارت دیگر، درباره مسائل غیبی و آنچه به غیب مربوط است، نمیتوان به عقل و استنباطهای آن اتکاء کرد. از این رو، مسائل مربوط به آن حضرت را نیز میباید از وحی و سخنان معصومان - که عدل وحی است- دریافت.
بر این اساس، اگرچه امروزه شماری از نیمه روشنفکران بر این باور رفتهاند که آن حضرت نیز به سلاحهای روز مجهز میشوند و با وسائل امروزی به جنگ قدرتهای بزرگ میشتابند، اما به باور ما این چنین نیست. اینان، «شمشیر»- که به صراحت نام آن در روایات معصومان به عنوان سلاح آن حضرت به کار رفته است- را نمادی از «اسلحه» قلمداد میکنند، و بدین ترتیب قائل میشوند که آن حضرت نه با شمشیر واقعی که با شمشیرهای روز به نهضت جهانی خود میپردازند؛ و شمشیر روز نیز سلاحهای کشتار جمعی، هواپیماهای کارآمد و ناوگانهای هواپیمابر امروزی است. بنابراین، حضرت نیز از نیروهای زمینی، هوایی و دریایی امروز جهان با همان سلاحهای متعارف این نیروها استفاده میکنند.
به باور ما اگر چه سنت خداوند در جریان طبیعی امور بر آن بنا نهاده شده که هر امری را به وسیله اسباب و علل طبیعی آن به پیش برد؛ اما این قاعده تنها درباره امور طبیعی و غیرماورایی صادق است. به عبارت دیگر، اصل صادق «أَبَیَ اللّهُ أَنْ یُجْرِیَ الأُمُورَ اِلاّ بِأَسْبابِها»، تنها بر امور طبیعی صادق است و درباره امور غیرطبیعی جریان پیدا نمیکند. بنابراین، ما بر این باوریم که اگرچه این اصل، اصلی است صحیح و در صحت آن هیچ تردیدی نیست، اما حضرت ولی عصر(عج) در زمان ظهور، نه با سلاحهایی که امروزه متعارف است که با همان شمشیر و سلاحهای دوره صدر اسلام به مبارزه و تشکیل حکومت خویش خواهند پرداخت.
چکیدیه ای از سخنان آیت الله ناصری در درس مهدویت
آقاجان! ما که نماز شب خوندن و شب زنده داری بلد نیستیم، ما که گوشه حوزه ها بزرگ نشدیم، ما که مقدس اردبیلی نمی شیم، تکلیف ما رو روش کن می بینمت یا نه؟
آقاجان! دنیا دارد از هم می پاشد. دیگر دخترها و پسرها را نمی شود از هم تشخیص داد، دیگر درمراسم های عروسی مردها و زن ها سر یک میز می نشینند!
دنیا اسم شما رو از یاد برده اما من بهتان قول می دهم اسمتان را همیشه پایدار نگه دارم تا بیایید.
آقاجان! دلم گرفته. زیر آسمان آبی خدا. امشب دوباره مرغ دلم هوای پریدن شما رو کرده.
دلم می خواد ببینمتون و هرچیزی که تو دلم تلنبار شده رو براتون بگم؛ براتون از پدر و مادرهایی بگم که با بی پولی بچه هاشان را خدایی بزرگ کردند و براتون از جانبازهایی بگم که گوشه تخت بیمارستان بستری هستند و هیچ کس سراغشون رو نمی گیره؛ انگار همه یادشان رفته است که همین شهدا و جانبازان و آزادگان بودند که کشورما، میهن عزیز ما ایران را نجات دادند و آنها جان ها و جسم های خود را دادند تا ما، در آرامش باشیم. اما ما چه دادیم؟
الان دیگربعضی ها حتی به خانواده شهید هم احترام نمی گذارند. مادر شهید باید در خانه ای زندگی کند که از خشت و گل ساخته شده است اما انسانهایی که بویی از شهید و شهادت نبرده اند باید درخانه های چندصد میلیاردی زندگی کنند اما این انصاف نیست.
توی این دور و زمونه همه چیز با پول است اگر پول داشته باشی آدم مهمی هستی ولی اگر نداشته باشی…
زندگی تو این دور و زمونه سخته، معلم دینی ما همیشه می گفت: زندگی وقتی خوبه که آقامون مهدی(عج) باشن آقاجون با خود یه عهدی بستم که اگر تو رو ببینم با همون نگاه اول جونمو بدم براتون.
منتظر دیدنتون هستم. زینب سادات حسن پور
سفال توبـه خـــــود را شکسته ام از بــــــس
تر کـــــ ترکـــــــ شده اما خودتـــــــ درستش کن
اگرچه پیش تـــــو در خلوتــــــ آبرویم رفت
برای محشـر کبری خودتـــــــــ درستش کن
ثمـر نداده درخت الهی العفـوم
به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پــــر مـن ولی دلــم تنگــــــــ است
سفــــر به کرببلا را خودتـــــــــ درستش کن
صفحات: 1· 2
عرفه آمد و من باز مصفا نشدم، حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم، همه گشتند سفید و دل من هست سیاه، باز هم شکرکه پیش همه رسوا نشدم
مطمئن باش ، حرفهایت هرچند تکراری باشد
یکی هست که به آنها گوش میدهد آن کسی نیست جز خدا
سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد . . .
آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟
عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد . . .
روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند
و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.
ترویه چه روزیست ؟
علت نامگذاری
سیراب کردن، سیراب گردانیدن، کسی را بر روایت شعر داشتن، در کاری اندیشه کردن اندیشیدن، در کار و نگریستن پایان آن را و تعجیل نکردن در جواب[1]
در علل الشرایع در سر نامیدن این روز به ترویه حدیثی از امام صادق علیه السلام که راوی می گوید: از حضرت پرسیدم چرا روز ترویه را روز ترویه نامیده اند؟ حضرت فرمود: زیرا در عرفات آب نبود و حاجی ها روز هشتم ذی حجه از مکه آب برمی داشتند و به عرفات می بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می گفتند: تروّیتم، تروّیتم (سیراب شدید، سیراب شدید) لذا به خاطر همین، روز هشتم را روز ترویه نامیدند.[2]
باز نقلی دیگر آمده است که زمانی که ابراهیم علیه السلام مأمور شد خانه کعبه را بسازد مکان آن را نمی دانست در نتیجه خداوند جبرئیل سلام الله علیه را نازل کرد تا مکان خانه را برای ابراهیم مشخص کند و خداوند تعالی پایه های کعبه را از بهشت نازل فرمود و حجرالاسود نیز نازل شد. سپس ابراهیم برای کعبه دو در قرارداد، دری در سمت مشرق و دری در سمت مغرب که مستجار نامیده می شود. وقتی ساخت کعبه به اتمام رسید ابراهیم و اسماعیل حج بجا آوردند و جبرئیل در روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) بر آن دو نازل شد و گفت برخیزید و آب جمع آوری کنید، چون در زمین عرفات آبی وجود ندارد. به همین دلیل این روز، روز ترویه (یعنی ذخیره کردن آب) نامیده شد. سپس ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را محلی امن قرار بده و اهل آن را از میوه ها بهره مند کن…(سوره ابراهیم/35)
امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از بهره مندی از ثمرات، ثمره قلوب یعنی محبت مردم و تمایل آنها نسبت به مکه است تا به سوی آن بروند.[3]
همان طور که آشکار گردید وجه تسمیه یوم الترویه یا روز ترویه در کلام امامان معصوم برداشتن و ذخیره نمودن آب در روز هشتم ذی حجه می باشد. از ابن عباس نقل شده که حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزندش را سر می برند. فأصبح بروی یومه أجمع «پس صبح بیدار شده و همه آن روز را می اندیشید» که آیا خواب او امری است از جانب خدا یا نه؟ از این رو آن روز ترویه نامیده شد، پس از آن در شب دوم در خواب دید فلّما أصبح عرف أنّه من الله «چون صبح شد دانست که آن از جانب خداست» از این رو آن روز عرفه نامیده شد.[4]
منزلت روز ترویه:
روز ترویه یکی از ارزشمندترین روزهای زمان برشمرده شده است که خود آداب و اعمال مخصوصی دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای تبارک و تعالی از هر چند چهار شماره برگزید، از فرشتگان: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و از پیغمبران چهار نفر برای مبارزه به وسیله شمشیر: ابراهیم و داوود و موسی و من و از خاندانها چهار خاندان که فرمود: خاندان آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید و از شهرها چهار شهر برگزید و فرمود: سوگند به تین و زیتون و طور سینین و این بلد امین پس مقصود از تین مدینه است و از زیتون بیت المقدس و از طورسینین کوفه و از بلد الامین مکه و از زنها چهار زن برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه سلام الله علیها و از اعمال حج چهار عمل را برگزید: قربانی کردن و صدا به لبیک بلند کردن و احرام و طواف و از ماهها چهار ماه که ماههای حرامند برگزید: رجب و شوال و ذی القعده و ذی الحجه و از روزها چهار روز برگزید: روز جمعه و روز ترویه (هشتم ذی حجه) و روز عرفه و روز عید قربان.[5]
شیخ صدوق در امالی آورده است که از جمله اعمال مستحبی حج اینکه روز ترویه از هنگام زوال شمس تا شب را درک کند تمام حج تمتع را درک کرده است.[6]
طبق این روایات منزلت روز ترویه تا جائی است که درک آن مساوی با درک تمام حج انگاشته شده است، چرا که روز ترویه در اصل آماده شدن برای ورود به عرفات و عید قربان است.
اعمال این روز:
محمد بن ابی عمیر از یکی از یارانش از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: روزه روز ترویه کفاره گناهان یک سال و روزه روز عرفه کفاره گناهان دو سال است.[7]
محدث قمی در مفاتیح الجنان روزه این روز را برابر با کفاره شصت سال برشمرده است و آورده است که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.
وقایع این روز:
در این روز؛ فرستادن نامه امام حسین علیه السلام به کوفه پس از شهادت مسلم بن عقیل:بسم الله الرحمن الرحیم: از طرف حسین بن علی به سوی برادران مؤمن و مسلمان سلام علیکم…من روز سه شنبه هشتم ماه ذی حجه که روز ترویه است از مکه معظمه به سوی شما حرکت نموده ام. موقعی که فرستاده من بر شما وارد شد در کار خود شتاب کنید و کوشا باشید زیرا من در همین روزها نزد شما خواهم آمد و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
مورخین خروج اما حسین علیه السلام از مکه به سمت کوفه را هشتم ذی حجه یعنی روز ترویه نگاشته اند که اکنون به بررسی آن می پردازیم.
دیدگاه فقها:
از دیدگاه فقهی این سخن مشهور که امام حسین علیه السلام حج خود را نیمه تمام گذاشت سخن نادرست است زیرا امام علیه السلام در روز هشتم ذی حجه (یوم ترویه) از مکه خارج شد، در حالی که اعمال حج که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع می شود از شب نهم ذی حجه آغاز می شود، بنابراین امام علیه السلام اصولاً وارد اعمال حج نشده بود تا آن را نیمه تمام گذارد.
ایشان در هنگام ورود به مکه عمره مفرده انجام داد. البته مشهور است در برخی از کتابها مانند ارشاد شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد به دلیل اینکه قادر نبود حج خود را تمام نماید که این نظر بعید است. روایتی نیز از امام صادق علیه السلام ذکر شده است که فرمود: قد اعتمر الحسین بن علی علیه السلام فی ذی الحجه ثم راح یوم الترویه الی العراق و الناس یروحون الی منی و لا بأس باعمره فی ذی الحجه لمن لا یرید الحج[8]: امام حسین علیه السلام در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد. که می توان دلایل این خروج را بطور خلاصه چنین ذکر نمود:
1- خطر جانی 2- شکسته نشدن حرمت بیت الله الحرام. ایشان به عبدالله بن زبیر فرمود: به خداوند سوگند، اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم برای من دوست داشتنی تر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم به خداوند سوگند: اگر من به لانه ای از لانه جانواران پناه برم مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من می خواهند به دست آورند.[9]
پی نوشت:
[1] لغت نامه دهخدا
[2] علل الشرایع ج 2 ص 399 باب 171
[3] قصص الانبیاء ص 193
[4] صحیفه سجادیه ترجمه و شرح فیض الاسلام ص 322
[5] خصال ترجمه مهری ج 1 ص 249
[6] امالی شیخ صدوق ترجمه کمره ای ص 651، احتجاجات ترجمه ج 4 بحارالانوار ج 2 ص 391
[7] ثواب الاعمال ترجمه انصاری ص 145
[8] کافی ج 4 ص 536
[9] وقعه الطف ص 152
ای جماعت جنگ یک آئینه است
هفتة تاریخ را آدینه است
لحظهای از این همیشه بگذرید
اندرین آئینه خود را بنگرید
داغ بود و اشک بود و سوز بود
آه ! گویی این همه دیروز بود
اینک اما در نگاهی راز نیست
در گلویی عقدة آواز نیست
نسلهای جاودان فانی شدند
شعرها هم آنچه میدانی شدند
روزگاران عجیبی آمدند
نسلهای نانجیبی آمدند
ابتدا احساسهامان ترد بود
ابتدا اندوههامان خرد بود
از نخلهای آواره بپرسید
از کودکان کوچهی عرفان
از عشق تا بلوغ حلبچه
از کوچههای سرخ هویزه
از عشق
عشق
عشق
بپرسید
که تا ضریح چشمهای تو
چنین ستاره
می شود حراج؟
خورشید سرخ سرخ جماران !
منبع: مجله زینبیه
<< 1 ... 226 227 228 ...229 ...230 231 232 ...233 ...234 235 236 ... 253 >>