انواع و اقسام الگوها

1.. تقلیدی:در این نوع تقلید مقلد هر چه دیگران بگویند و هر چه ببیند عین آن را بدون تفکر و تعقل انجام می دهد. به طور نمونه زمان معاویه نماز جمعه روز چهارشنبه خوانده شد مردم هم ایستادند و خواندند و اعتراضی نکردند ؛ یا در زمان خلافت یکی از خلفاء حکم داده شد که کدو حلوایی ذبح شود و بخورند و مردم هم همین کار را کردند؛ حضرت امیر المؤمنین سخنرانی کردند و فرمودند القرع لیس یذکّا کلوه و لا تذبحوه.

2. الگو گرفتن از انسان های منحرف؛ روز قیامت از جهنمی ها سؤال می شود چرا جهنمی شده اید؛ کنّا نخوض مع الخاطئین؛ همین که امروزه بعضی ها به غلط می گویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو،دوست نایاب و رفیق نااهل هست و نیست انسان را بر باد می دهد و دین و ایمان انسان را می گیرد

3. الگو گرفتن از اگوهای سالم؛ قرآن این الگوها را معرفی می کند در جائی می فرماید: هل اتبعک؟ الی أن تُعِّلمن ممّا عْلِّمت رُشدا؛ تبعیتی که به انسان رشد بدهد. یا در جای دیگر می فرماید کونوا مع الصادقین؛ با کسانی باش که صادق باشند؛ یا در جای دیگر می فرمایدو اذکر عبادنا ابراهیم، اسحاق، چرا از این پیامبران یاد کنیم؟ و در ادامه جواب در آیه است که می فرماید: اولی الایدی و الابصار؛ به خاطر قدرت و بصیرت. پس باید از رفیقی که بینش و بصیرت می دهد الگو گرفت نه تقلید کورکورانه و جاهلانه. آن الگو مورد تأیید است. با بصیرت می توان از تاریخ درس گرفت تا شاهد کربلاهای دیگر نشویم. شاید گاهی سؤال کنیم که مگر می شود امام در میان ما باشد و مایاریش نکنیم؟ بله می شود با بی بصیرتی و بی تفاوتی و بی ایمانی می شود به جایی رسید که پستی و نیستی را به دنبال دارد. مگر نه اینکه در این زمان امام ما و رهبر در میان ماست و با وجود این همه به اصطلاح شیعه و مسلمان هنوز تنها مانده با دستان خود جامعه را به گونه ای کرده ایم که اماممان  و هبرمان، علی زمانمان تنها است و اندک یاری ندارد صد البته که این وضع تأسف بار فقط به دست ماست و ما با انتخابمان خواسته ایم که اینگونه باشد چرا؟ چون در جایی که باید بصیرت باشد با تقلید کورکورانه کاری کرده ایم که به این جایی رسیده ایم که نباید باشد و دشمن دوباره مثل خیلی سال های پیش چشم طمع خودش را بر این کشور تیز کرده و باز هم فرصتی به دشمن داده شده که دوباره برای ما برنامه و نقشه طرح کنند و هزاران چرا های دیگر که جوابش با ماست…


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 11 مهر 1392

شب بیست و پنجم: شب دحو الارض است، یعنی پهن شدن زمین از زیر کعبه به روی آب، و از شبهای بسیار شریف است که رحمت خدا در آن نازل می شود، و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد، و  از حسن بن علی وشّاء روایت شده که گفته: من کودک بودم که با پدرم در شب بیست و پنجم ماه ذوالقعده،‌در خدمت حضرت رضا(ع) شام خوردیم، حضرت فرمود امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام متولد شده اند، و زمین از زیر کعبه پهن شده، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد و در روایت دیگر آمده است : در این روز حضرت قائم (عج) قیام خواهد کرد.

روز بیست و پنجم: روز دحو الارض است، یکی از آن چهار روزی است، که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتی آمده است: روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر آمده که کفاره هفتاد سال است، و هر که این روز را روزه بدارد، و شب را به عبادت به سر آورد، برای او عبادت صد سال نوشته شود و برای روزه دارد این روز، که هر چه در زمین و آسمان است استغفار کند، و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شده، و برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است، و باری  این روز جز روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل دیگر وارد است: اول؛ نمازی که در کتابهای علمای شیعه از اهل قلم روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت پس از سوره حمد پنج مرتبه سوره شمس خوانده شود.

برای بقیه اعمال به مفاتیح الجنان مراجعه فرمائید.


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 9 مهر 1392

«دفاع» از قرآن آمد و «مقدس»شد


جنگ ما که به حق« دفاع مقدس» نام گرفته است، لبریز از محتوا، پیام و لحظات معنوی و روحانی بوده  که در تمام ما بی مثل و مانند است. مردمی که سال ها با حس خوب  قرآن کریم،‌زندگی کرده بودند؛ مر دمی که با نام خدا شروع می کنند و با ذکر رسول (ص) و نام علی (ع) ادامه می دادند؛ مردمی که با یاد آقا امام حسین(ع) در این حسرت بودند که چرا در عاشورا نبودند تا پیش مرگ آقای خود شوند و … همه و همه فرصتی تکرار نشدنی به دست آوردند تا با شرکت در جهادی عاشورایی و دَین خود به قرآن کریم ادا کنند و این کار را هم کردند. نه تنها لحظات معنوی رزمندگان بلکه خود عملیات ها و سنگرها و … همه چیز بوی عرفان گرفت؛ یعنی «دفاع» از قرآن آمد و رنگ خدا شد و نام «دفاع مقدس» را لایق خود کرد. جنگ هشت ساله ی ما وجهه ی مردمی نیز داشته است چرا که در هیچ جنگی در تمام تاریخ ایران زمین، حضور داوطلبانه ی مردم به این صورت نبوده است. این جنگ تنها جنگی است که به تمام معنی توسط مردم اداره شد. از تدارکات و پشتیبانی تا رزم تن به تن و از عقبه ی جبهه تا لجمن، در اختیار مردم بود. حضور بسیج در همه ی ارکان و ابعاد برجسته بود. دشمن با درک این نکته، همواره عقبه ی جبهه را که همان شهر ها و روستاهای این سرزمین بود را بارها به منطقه ی جنگ واقعی تبدیل کرد و با بمباران ها و عملیات های تروریستی به انتقام جویی از مردم پرداخت؛ بمباران های متعدد هوایی با انواع بمب ها – به ویژه بمب های خوشه ای – و موشک باران ها با استفاده از موشک های زمین به زمین (موشک های 12 متری) و حتی بمب گذاری هاکه توسط ستون پنجم –مانند انهدام پناهگاه مردمدر شهرها که انهدام پناهگاه زنان و کودکان در پارک شیرین کرمانشاه  نمونه بارز آن است- صورت گرفت؛ نشان داد که جنگ علیه مردم و باورهای مردم ایران بود و به دست خود آنها نیز جواب داده شد.

 

بصائرٰٰٰٔ،نشریه سازمان تبلیغات،صفحه36


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 6 مهر 1392

فقط اوست که می داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است. او زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم. وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه اش بی غذا مانده اند. خواروبار فروش،با بی اعتنایی ، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند. زن نیازمند، در حالی که اصرار می کرد گفت: آقا شما رو به خدا، به محض اینکه بتوانم پول تان را می آورم. او تکرار کرد که نسسیه نمی دهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را از دور می شنید بع مغازه دار گفت: ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من، خواربارفروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم می دهم. لیست خریدت کو؟ زن گفت اینجاست« لیستت را بگذار روی ترازو. به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر» زن با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی درآورد،وچیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت. خواربارفروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید. مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند. در این وقت خواربارفروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است.کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود: ای خدای عزیزم تو از نیاز من با خبری ، خودت آن را برآورده کن. مغازه دار با بهت جنس ها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد و او نیز خداحافظی کرد و رفت . … فقط اوست که می داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است.

 

برگرفته از فصلنامه ستا نماز جمعه بخش جوادآباد



موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 4 مهر 13921 نظر »

به مناسبت شروع سال تحصیلی و هفته دفاع مقدس از پدر شهید مفقود الاثر و جانباز به نام آقا احمد کفاش در یکی از مدارس جواد آباد ورامین دعوت شد ایشان نقل کردند که : در سال 72 به حج مشرف شدیم در مسجد النبی  ظرفهایی برای نوشیدن آب برای زائران قرار داده بودند ما هم به سراغ یکی یکی از همان ظرفها رفته تا رفع تشنگی کنیم کنار ظرف آب کسی سقا شده بود و به دیگران آب می داد ولی صورتش را پو شیده بود وقتی نوبت ما شد گفت: بفرما سید! یکه خوردم و پرسیدم شما ایرانی هستید ، گفت بله ؛ گفتم شما رمن را می شناسید گفت: بله من  یک سالی به مسجد جامع جوادآباد اومدم نشان به آن نشان که سقف مسجد نیمه آجر و نیمه سیمان است گفتم شما؟ دستارش را کنار زد حالا شناختمش او شهید صیاد شیرازی بود خوشحال شدم و با عده ای که با هم بودیم کنارش نشستیم و هم صحبت شدیم ؛ شهید خاطره ای از جنگ برایمان تعریف کرد از شب عملیاتی سخت که قرار بود معبری را می شکستند ایشان اینگونه نقل کردند که :

عراقی ها بدجوری درونمان رخنه کرده بودند به طوری که حتی صدای سرفه رزمندگان را نیز زیر نظر داشتند ؛ قرار شد که معبری را باز کنند ولی راهی جز عبورکردن از میدان مین نداشتیم خیلی از رزمندگان داوطلب بودند که معبر را باز کنند ولی انتخاب تنها هشت نفر از میان این همه داوطلب سخت بود به گونه ای که دو شب عملیات عقب افتاد ولی به سختی انتخاب کردیم و با شهادت آن هشت نفر معبر باز شد و عملیات را پیروز شدیم همین موقع شهید صیاد رو به قبر پیامبر با دست اشاره کردند و گفتند :« قسم به صاحب همین قبر تا وقتی خشتی از ایران باقی است شهدا نگهدار ایران هستند…»

آقا احمد گریه می کرد و می گفت: شهدا همیشه نگهدار این مملکت هستند.



موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 2 مهر 1392

ناهار اشرافی داشتیم .. نون و ماست.

سفره را انداخته و نینداخته دکتر رسید دعوتش کردیم بماند دستهایش را شست و نشست بر سر همان سفره؛

یکی پرسید این وزیر دفاع که گفتند قراره بیاد سرکشی چی شد پس؟ (سردار شهید مصطفی چمران)

خبر نداشت وزیر هم مهمان سفره اشرافی است!…

راوی: دوست شهید

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 2 مهر 1392

 

” علاوه بر بیان اوصاف ابراهیم در منابع دینی تلاش شده به هر نحوی یاد و نام ابراهیم زنده بماند و تک تک رفتارهای او به عنوان عمل واجب و یا سنّت، ماندگار شده است. و از ساده ترین قرار دادها گرفته تا مهم ترین آن، در موقع حج، به نام حج، تنظیم شده است به نمونه هایی در این باره توجّه شود . 1ـ حج مبنای اجاره در جریان اجاره و استیجار موسی و شعیب در قرآن کریم می خوانیم: «علی ان تأجرنی ثمانی حججٍ؛(1) هشت حج، اجیر من هستی» هشت سال را به صورت هشت حج یاد کرده اند. نفرمود: تو اجیر من باش، مدّت اجاره هشت سال است، بلکه فرمود: مدت اجاره هشت حج است چون سالی یک بار گزارده می شود و هر حجّی نشانه یک سال است. این ساده ترین قراردادی است که با نام حج(2) یادگار حضرت ابراهیم همراه است. 2ـ قرارداد خدا با موسی در ایّام حج: وقتی موسای کلیم به مقام والای نبوت بار یافت خداوند سبحان می خواست بهترین و مهم ترین قرارها را با پیامبر خود تنظیم کند، زیرا انتخاب مدّت قرار، به عهده متکلّم است نه بر عهده کلیم خدا. ذات اقدس الهی به موسای کلیم فرمود: تو مهمان چهل شبه من می باشی، امّا در مراسم حج «و واعدنا موسی ثلاثین لیلةً و اتممناها بعشرٍ فتم میقات ربّه اربعین لیلةً؛(3) ما به موسی وعده سی شبه دادیم (که تا سی شب میهمان ما باشد) سپس این سی شب را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم (و وعده دادیم که ده شب گذشته از آن سی شب میهمان ما باشد.) پس میقات و موسای (کلیم) با خدای (سبحان) چهل شبه تمام شد.« این قرار اربعین از آغاز ذی قعده شروع شد و تا دهم ذیحجّه به طول انجامید که مهم ترین مراسم حج و زیارت در این اربعین است و بهترین فرصت برای چلّه گیری همین چهل روز می باشد.4)) 3ـ برای نورانی شدن مردم ایّام حج را یادآوری کنید. درباره موسای کلیم در نورانی کردن مردم در قرآن کریم می خوانیم: «و لقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظّلمات الی النّور و ذکّرهم بایّام اللّه؛(5) براستی ما موسی را با آیات خود فرستادیم(و به او گفتیم) قومت را از تاریکی به نور خارج کن و ایّام اللّه (یعنی ایام حج) را به یاد آنها بیاور«. 4ـ مکه مسکن ابراهیم قرآن کریم این مسئله را یادآور می شود که مکّه محل سکونت ابراهیم(ع) فرزند و همسرش بوده و از زبان او نقل می کند که «ربّنا انّی اسکنت من ذرّیّتی بوادٍ غیر ذی زرعٍ عند بیتک المحرّم ربّنا لیقیموا الصّلوة…؛(6) ای پروردگار ما، برخی از فرزندانم را به وادی ای بدون کشت و زراعت نزدیک خانه گرامی تو جای دادم. تا نماز بگزارند.» هدف ابراهیم از اقامه در مکه عبادت و برپائی نماز بوده است و تذکر قرآن این جریان را به این جهت است که مردم در جای جای مکّه به یاد ابراهیم و رفتارهای او و بنیانگذاری او باشند. 5 ـ مقام ابراهیم از آیات بیّنات »فیه آیاتٌ بیّناتٌ مقام ابراهیم و من دخله کان آمناً؛(7) در آن آیات و معجزات روشنی است (از جمله) مقام ابراهیم و کسی که داخل آن شود در امنیّت است«. از امام صادق(ع) سؤال شد؟ «ما هذه الآیات البیّنات؟» فرمود:«مقام ابراهیم حیث قام علی الحجر فاثرت فیه قدماه، والحجر الاسود و منزل اسماعیل؛(8) این آیات و نشانه ها چیست؟ فرمود:مقام ابراهیم زمانی که بر سنگ ایستاد (برای بالا بردن دیوار خانه خدا) پس جای دو پای او در آن ماند، و (دیگری) حجرالاسود و (سومی) منزل و حجر اسماعیل است«. قرآن این آیات را متذکر می شود تا همچنان یاد ابراهیم و حج ابراهیمی در ذهن ها زنده بماند. 6ـ نماز در مقام ابراهیم از آنجا که ابراهیم امام ناس(9) است و الگوی حسنه مؤمنان(10) است لذا تک تک اعمال او در حج به عنوان سنّت واجب و یا مستحب مورد سفارش قرار گرفته است تا حج ابراهیمی همچنان زنده بماند. لذا خداوند برای زنده ماندن مقام ابراهیم می فرماید: «و اذ جعلنا البیت مثابةً للنّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی…؛(11) و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم، و (برای تجدید خاطره) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید.« لذا از نظر اسلامی خواندن دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم(ع) واجب شمرده شده تا یاد و خاطره ابراهیم و حج ابراهیمی در ذهنها زنده بماند. 7ـ سعی ابراهیم همین طور سعی ابراهیم(ع) سنتی برای یکی از مناسک و ارکان حج شد. و تمام حج گزاران در طول تاریخ به این سنّت عمل و تأسّی به سیره ابراهیم کرده اند، ابراهیم(ع) سنّت گزار است، زیرا خود تمامی سنن الهی را پذیرفته و بر اساس آن عمل کرده است، پس باید سعی ابراهیمی داشت و همچون ابراهیم(ع) میان دو قطب حج یعنی صفا و مروه هفت بار رفت و برگشت سعی ابراهیم(ع) مسیری به سوی روشنایی است، آینه ای که در آن انسان خویشتن واقعی را می بیند، سعی ابراهیم(ع) خلوتی با خویشتن گمشده است. این سعی آمیزه ای زیبا از عشق است و عرفان، سعی ابراهیم(ع) از جنس نور و سرور است، تلاشی از سنخ شعور و حضور است.(12) چو مرغی سوی مسعی پر کشیدم زمروه تا صفا چندی دویدم در اوج تشنگی از ماده رستم کنار زمزم و صفا رسیدم منابع 1.قصص، آیه 27. 2.ر.ک: بنیان مرصوص امام خمینی)قده( جوادی آملی، نشر اسوه، 1375، ص 262. 3. سوره اعراف، آیه 142. 4.بنیان مرصوص، همان، ص 263. 5.سوره ابراهیم، آیه 5. 6.همان، 37. 7.سوره آل عمران، آیه 97. 8. نورالثقلین حویزی، قم، المطبعة العلمیّه، ج 1، ص 366. 9.سوره بقره، آیه . 10.سوره ممتحنه، آیه 4. 11. سوره بقره، آیه 125. 12. ر.ک اسرار عرفانی حج، همان، ص 329.


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 31 شهریور 13921 نظر »

 


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 31 شهریور 1392

وس و داماد یا دیگر افراد باشد، در این صورت دریافت آن حرام نیست. پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است: حضرت آیة الله العظمی خامنه‌ای(مد ظله العالی( شاباش اگر در مقابل رقص حرام باشد، جایز نیست و در هر صورت اگر صاحبان آنها را مى‌شناسند باید به صاحبان آنها برگردانند و اگر از پیدا کردن صاحبان آنها مأیوس هستند از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهید و برای این کار بنا بر احتیاط واجب از حاکم شرع اذن بگیرند. حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی) اگر شاباش را در برابر رقص بدهند اشکال دارد و چنانچه  مقدار آن را می‌دانید و صاحبان آن را می‌شناسید آن را برگردانید.


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 31 شهریور 1392

نواختن نقاره از زمان هاى قدیم در آستان مقدس امام رضا (ع) معمول بوده است. اما این که این رسم از چه زمانى آغاز شده و به صورت یک سنّت درآمده، معلوم نیست. نه نویسندگان در باره ی آن چیزى نوشته اند و نه اسناد و مدارک موجود در حرم مطهر چیزى را نشان مى دهد. اما از نشانه هاى تاریخى چنین برمى آید که در قرن دهم ، نواختن نقاره معمول بوده است .

فضل بن روزبهان خنجى در کتاب مهمان نامه بخارا، در حالات محمدخان شیبانى ، سلطان ماوراءالنهر که مشهد مقدس و ناحیه طوس را تصرف کرده بود ، مى نویسد:

سلطان تصمیم گرفت به زیارت حضرت رضا علیه السلام برود ، از این رو، با اعیان لشکر خود و قاضیان و محتشمان عازم مشهد گردید. من با گروهى قبلاً به مشهد رفتیم و در آن جا مراسم استقبال را فراهم کردیم. بر فوق بارگاه حضرت ، محلّى که نقاره نوبت حضرت امام مى زنند ، جماعت نقاره چیان اردوى همایون و نفیرچیان ایستاده ، مترصّد آن که چون موکب همایون برسد نقاره بکوبند و نفیر نوازند. آن حضرت امر فرمودند که دم نزنند و نفیرنوازى را به فقیرنوازى بدل فرمودند ، و چون به درگاه بارگاه رسیدند، فرود آمده به پیشگاه برآمدند و از آن جا به روضه ی مقدس قدم گشاده بقیه درآمدند و آداب زیارت تقدیم نمودند و اندکى نشسته از قبه بیرون فرمودند.

از این متن معلوم مى شود که در قرن نهم و دهم ، نقاره نواخته مى شده و جایى هم در بلندى براى نقاره زنان اختصاص داشته است.

در روزگاران پیشین، استفاده از شیپور و نقاره در دربار شاهان معمول بود و هر بامداد و شبانگاه، در کاخ ها و قصور و محل هاى اقامت حاکمان و امیران در شهرها و بیابان ها نقاره مى زدند و مردمان را احضار و یا مرخص مى کردند و طبل نواختن و شیپور زدن، نشان حاکمیت و اقتدار شاهان به شمار بوده است.

در ایران ، نواختن طبل و نقاره ، تا زمان قاجاریه ادامه داشت و حاکمان هم در مراکز استان ها به هنگام معینى از آن استفاده مى کردند و در مناطق شرقى کشور حتى تا اوایل قرن حاضر نیز معمول بود.

اما… چرا این شیوه در بارگاه امام رضا(ع) مرسوم شده ، چه کسى آن را بنا نهاده و از چه زمانى این کار رواج یافته است ، معلوم نیست، و هر کس بر پایه ذوق و برداشت خود ، براى آن انگیزه اى بیان مى کند. به این برداشتها توجه کنید :

ـ از آن جا که امام رضا (ع) عنوان ولایتعهدى داشته و ایشان را سلطان مى خوانده اند ، نواختن نقاره در بارگاه ایشان معمول شده است.

ـ شاید زمانى براى پاسدارى از حرم مطهر و مشهد ، در آن جا لشکریانى بوده اند که براى اعلام آمادگى ایشان نیاز به نواختن نقاره بوده ، و سپس این رسم به سان یک سنّت ، ماندگار شده است.

ـ نقاره زدن و شیپور نواختن ، براى احترام و بزرگداشت بارگاه امام رضا (ع) است و تنها جنبه تشریفاتى دارد و هیچ نظر دیگرى در میان نبوده است.

به هر حالو با هر انگیزه اى که این کار آغاز شده باشد ، اینک نقاره هر صبح پیش از طلوع آفتاب و هر عصر پیش از غروب خورشید نواخته مى شود و همزمان با برآمدن و فروشدن آفتاب ، آخرین نواهاى نقاره به گوش مى رسد. این بدان معنى است که نمازگزاران براى بر پا داشتن فریضه خود، اندک فرصتى بیش ندارند و اگر نماز خویش را به جاى نیاورده اند، مى باید شتاب کنند و به اقامه نماز بپردازند.

افزون بر این ، هنگامى که حادثه ی خاصى رخ دهد که مردم شادمان گردند و جشنى همگانى پدید آید ، نقاره نوازان بر فراز نقاره خانه مى روند و بر طبل ها مى کوبند و در شیپورها مى دمند.

 

نیز، هر گاه در آستان امام هشتم (ع) بیمارى شفا یابد و به خیل شفایافتگان آستان حضرتش افزوده شود، به منظور اعلام همگانى و اظهار سرور و شادمانى ، نقاره ها را به صدا در مى آورند.


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 26 شهریور 1392

1 ... 236 237 238 ...239 ... 241 ...243 ...244 245 246 ... 253

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2934
  • دیروز: 4732
  • 7 روز قبل: 16830
  • 1 ماه قبل: 32448
  • کل بازدیدها: 1125020
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم