عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبه‏ اى خوانده ‏اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال:

ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون (1)

اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مى‏گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت‏برين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگوید:

«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيز گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مى‏شود.

پی ‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، 7/131 - 132

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، 1281 ق ص 167، مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10

صفحات: 1· 2

   پنجشنبه 17 مرداد 13922 نظر »

 

براى این كه مسئله « بازگشت ‏به فطرت‏» را كه ماهیت‏  عید فطر را تبیین مى‏كند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیق‏تر پى ببریم، مسئله عید و فطرت را به طورخلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مى‏دهیم .

در قرآن مجید كلمه عید یك بار آمده، كه در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون و شاگردان مخصوص او است، به این ترتیب كه: آن شاگردان مخصوص براى تكمیل ایمان خود به عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مى‏تواند غذایى از آسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا كه بوى شك و تردید مى‏داد، نگران شد و به‏ آنها فرمود:

«از خدا بترسید اگرایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت كه‏ مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است، تا در پرتو دیدارآن، قلبشان پاك ‏و سرشار از اطمینان و یقین گردد، ازاین رو به خدا عرض كرد: «اللهم ربنا انزل‏علینا مائده من السماء تكون لنا عیدا لاولنا وآخرنا وآیه منك؛ (1) خداوندا! مائده‏اى از آسمان برما بفرست تا عیدى براى اول و آخرما باشد و نشانه‏اى ازتو».

و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت ‏به پیروزى و پاكى و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح (ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون‏ «مائده‏» در روز یكشنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روزعید مى‏دانند و تعطیل مى‏كنند. نتیجه این كه در قرآن كلمه «عید» به عنوان تكمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین كه اساس خودسازى است، مطرح شده است.

بنابراین ما كه پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاكسازى و بهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است كه در مسیرخودسازى، پیروز شده باشیم، و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد.

اما در مورد فطرت، باید توجه داشت كه قرآن با صراحت، خدا شناسى و دین را مسئله‏اى فطرى مى‏شمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله در آیه 30 روم مى‏خوانیم: «فاقم وجهك للدین حنیفا فطرة الله التى فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم؛ اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص ‏پروردگار كن، این فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را برآن آفریده، دگرگونى در آفرینش خدا نیست.» این آیه با صراحت، ‏بیان كننده آن است كه دین اسلام بر اساس ‏فطرت و سرشت و نهاد انسان مى‏باشد، و دستورهاى آن، همه وهمه هماهنگ با درون ذات ‏وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیت‏هاى ‏ناسالم، محفوظ باشد، همان را مى‏خواهد كه آیین ناب اسلام آن را مى‏خواهد، و خداوند آئینش را براساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرت ‏نخستین، به دور از حجاب‏ها و زنگارها باشد، بدون هیچ‏گونه تردید و دغدغه، راه‏ توحید و دستورهاى صحیح الهى را مى‏پسندد و برمى‏گزیند، معناى جهاد اكبر و مبارزه ‏بى‏امان با طاغوت نفس این است كه پرده‏ها و حجاب‏ها و زنگارها را از روى فطرت پاك‏ برداریم و آن را پیروى كنیم.


1. مائده 114


موضوعات: خواندنی ها
   چهارشنبه 16 مرداد 13921 نظر »

 

بیت المقدس به عنوان مهم‏ترین شهر فلسطین، از نظر اسلامی اهمیت ویژه‏ای دارد؛ زیرا مسجدالاقصی، نخستین قبله مسلمانان در این شهر تاریخی است .

از آغاز هجرت پیامبر اسلام به مدینه تا سال دوم هجری، قبله پیامبر در هنگام نماز و نیایش، بیت‏المقدس بود و بی‏شک، پیش از هجرت نیز در سیزده سالی که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مکه مکرمه اقامت داشت، رو به بیت المقدس می‏ایستاد و نماز می‏گزارد. از این رو، این شهر، قبله نخستین، بلدالامین و حرم امن شناخته می‏شود .

افزون بر این، مسجدالاقصی هنگام معراج رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز ارزش و قداست خود را نشان داد، به‏گونه‏ای که خداوند می‏فرماید شبانه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که اطراف آن را پربرکت گردانیده است ـ سیر داد تا آیات و نشانه‏های الهی را به او نشان دهد .

روز قدس؛ آغازی بر یک پایان

حضرت امام خمینی رحمه‏الله در پیام خود در سال 1358، با نام‏گذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به «روز قدس» فرمود: «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم. … من از عموم مسلمانان جهان و دولت‏های اسلامی می‏خواهم برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‏کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می‏تواند تعیین‏کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی، هم‏بستگی بین‏المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند ».

امام راحل با تدبیر الهی خویش و نام‏گذاری روز قدس، مبارزه با اسرائیل و دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین را به عنوان تکلیفی اسلامی به همه مسلمانان از فرقه‏ها و ملیت‏ها و زبان‏های گوناگون گوشزد کرد و اعلام داشت که حمایت از اسرائیل، خیانت به اسلام است.

وجوب جهاد بر ضد اسرائیل

در طول دهه پنجاه خورشیدی، حضرت امام رحمه‏الله در اعلامیه‏های گوناگون در پاسخ به نامه‏های مردم، دانشجویان و علما، مبارزه برای آزادسازی فلسطین و حمایت از گروه‏های مبارز فلسطینی را بر تمام مسلمانان واجب دانست و در تاریخ هفدهم مهر ماه سال 1357، اسرائیل را «غده سرطانی» نامید.

حضرت امام خمینی رحمه‏الله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مصاحبه‏ای با شبکه تلویزیونی سی‏بی‏اس امریکا به صراحت فرمود: «ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولاً هیچ آزاده‏ای، اسرائیل را به رسمیت نمی‏شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود. … اسرائیل مطرود ماست و ما برای همیشه نه نفت به او می‏دهیم و نه او را به هیچ وجه می‏شناسیم.» بنیان‏گذار کبیر انقلاب اسلامی همچنین در پیام برائت از مشرکین در سال 1366 فرمودند:

«ملت‏های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازش‏کاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته‏ای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمین‏های غصب شده و مسلمان این خطه را به تباهی کشیده‏اند، به دنیا اعلام کنند. … ملت‏های مسلمان از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه‏کن کردن آن دست نخواهند کشید»

نوشته شده  توسط م. موسوی


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 10 مرداد 13922 نظر »

 

شب قدر فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی كنید. حال كه خدای متعال به من و شما میدان داده است كه به سوی او برگردیم، طلب مغفرت كنیم و از او معذرت بخواهیم، این كار را بكنیم، والا روزی خواهد آمد كه خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون.» خدای نكرده در قیامت، به ما اجازه‌ِ عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمی‌دهند كه زبان به عذرخواهی باز كنند؛ آن جا جای عذرخواهی نیست. این جا كه میدان هست، این جا كه اجازه هست، این جا كه عذرخواهی برای شما درجه می‌آفریند، گناهان را می‌شوید و شما را پاك و نورانی می‌كند، از خدای متعال عذرخواهی كنید. این جا كه فرصت هست، خدا را متوجه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبت‌ الهی را متوجه و شامل حال خودتان كنید. «فاذكرونی اذكركم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم .

شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.

امروز كه خدای متعال اجازه داده است كه شب به زاری، تضرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز كنید، اظهار محبت نمایید و اشك صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌هایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والا روزی هست كه خدای متعال به مجرمین بفرماید:‌ «لاتجاروا الیوم »؛ بروید، زاری و تضرح نكنید، فایده‌ای ندارد: «انكم منا لاتنصرون.» این فرصت، فرصت زندگی و حیات است كه برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است كه از جمله‌ آنها ماه مبارك رمضان است و در میان ماه مبارك رمضان، شب قدر!

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی كه مرحوم «محدث قمی» نقل می‌كند. سوال كردند كه كدام یك از این سه شب _ یا دو شب بیست و یكم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر كند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كسانی بوده‌اند كه همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

شب‌های قدر را حقیقتا قدر بدانید. قرآن صریحا می‌افزاید: «خیر من الف شهر»؛ یك شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است كه ملائكه نازل می‌شوند. شبی است كه روح نازل می‌شود. شبی است كه خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسان‌هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل‌ها و جان‌ها و جسم‌ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه كنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به بركت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.

كشورهای اسلامی چقدر مشكلات دارند! حل آن مشكلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا كنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگیتان، برای مسئولین‌تان، برای كشورتان، برای گذشتگانتان و برای آن چیزی كه می‌خواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا كنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شب‌های مبارك قدر، ملتمس دعا هستم.

 

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   چهارشنبه 9 مرداد 1392



روشن است که عوامل و حوادث گوناگونی موجب عداوت و کینه توزی نسبت به حضرت علی‌علیه‌السلام شده است؛ از آن جمله :

1 - امیرالمؤمنین علیه‌السلام همیشه به حق عمل می‌کرد و عمل به حق در کام بیشتر مردم تلخ بود .

2 - کشتن بسیاری از سران کفر در زمان پیامبر، از قریش و یهودیان و

3 - جنگ جمل که برنامه ریزی اصلی آن با عایشه بود .

4 - جنگ صفین که با معاویه و لشکر او انجام شد .

5 - ماجرای پذیرش حکمیت .

6 - جنگ نهروان که با خوارج صورت گرفت .

ناگفته نماند که منشأ و بهانه این وقایع در زمان حکومت حضرت علی‌علیه‌السلام و دشمنی‌ها با او، قتل عثمان بود؛ خوارج نهروان جنگ با حضرت علی‌علیه‌السلام را عبادت می‌دانستند و سب و دشمنی حضرت و کشتن کسانی را که منسوب و یا وابسته به امام بودند، در سرلوحه برنامه‌های آنان قرار داشت، چنان که عبدالله بن خبّاب بن ارت را که از اصحاب حضرت بود، با همسرش به شهادت رساندند .

هر گاه خوارج که هیچ قدرت حکومتی و غیر آن را در اختیار نداشتند، این گونه دشمنی خود را ابراز کنند، چگونه خواهد بود افکار یاران معاویه و خاندان بنی‌امیه، در حالی که حکومت در اختیار آنان بود؟ از اطراف هدایا به سوی آنان سرازیر می‌شد، آنان مبالغه در محو آثار [ آل محمد صلی الله و علیه و آ له ] را از اعظم قربات می‌دانستند

دشمنی‌ها از سوی آنان ادامه یافت تا این که عبدالرحمان بن ملجم حضرت علی‌علیه‌السلام را به شهادت رساند، پس از مراسم تشییع و تدفین، ابن ملجم را برای اجرای قصاص به حضور امام مجتبی‌علیه‌السلام آوردند، به حضرت عرض کرد: می‌خواهم در گوش شما آهسته چیزی بگویم؛ امام حسن‌علیه‌السلام پیشنهاد او را رد کرده و فرمود: می‌خواهد گوش مرا به دندان بگیرد؛ ابن ملجم گفت: به خدا قسم! اگر می‌گذاشت گوشش را جدا می‌کردم .

ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سال‌ها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آن‌ها نمی‌دانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثه‌ای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛

عبدالله بن حازم می‌گوید:

روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگ‌های شکاری را به سوی آن‌ها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه‌ای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگ‌های شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگ‌های شکاری آن‌ها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگ‌ها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.

هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه می‌برند. بازها و سگ‌ها جرات رفتن و آنجا را ندارند.

هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش ‌ من بیاورید.

پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.

هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!

پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آن‌ها می‌گفتند:این تپه قبر شریف علی علیه‌السلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.

هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.

به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیه‌السلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید.


گردآوری توسط : زهرا اجلال


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 6 مرداد 1392

 

تیغ بر فرق عدالت زده و خندیدند

خون به ابعاد غریبی علی پاشیدند

زاغ‏ها از دل شب کنده و بر روز زدند

روز و شب، گوشه محراب به هم پیچیدند

زخم بر سلسله باور و ایمان افتاد

همه افلاک از این زخم به خود لرزیدند

شب پر از رخوت نامردی مردم گردید

آسمان، ماه، ستاره، همگی خوابیدند

صبح، امّا دو سه تا کاسه شیر آوردند

کودکانی که علی را همه شب می‏دیدند

هق هق چاه شناور شده در گریه نخل

همه از هم فقط از درد علی پرسیدند

 


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 5 مرداد 1392


امشب، زمینیان در ماتمند و آسمانیان چشم انتظار، غم و اندوه سراسر کوفه را در بر گرفته، گریه بر چشم ها سنگینی می کند و هُرم سینه، لب ها را می سوزاند. بغض در پشت در و در فرصت گریستن صف کشیده است، دیگر دل به دنبال واژه ها نمی گردد. اشک، بی بهانه سرازیر می شود. آه ای خدا امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است، که جز چاه و نخل و ماه، کسی گریه اش را ندیده بود. پدری دل سوز که با آه یتیمان کوفه، شریک بود و غصه های همه را بر جان خود هموار می کرد. یتیمان گرد خانه اش جمع می گردند و بر یتیمیِ خویش می گریند که: ای پدر خوبی ها! چگونه ما را در این دنیای ظلمانی رها کردی؟ بعد از تو، بر در کدامین خانه بکوبیم و یاری طلبیم .
بیست و یکم رمضان، سالروز شهادت بزرگ مردى است که پیشینیان به حقیقت او نرسیده اند و آیندگان نیز مانند او را نخواهند دید. آری! علی، مفهوم بی انتهایی است که در محدوده واژه و قلم نمی گنجد. علی، اوج قدرت خداوندی است که فروغ جاودانگی اش دنیا را در برگرفته است .
در قرآن آیاتی در شأن آن امام همام و شیعیان او نازل شده است. از آن جمله: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ای علی، آیا این سخن پروردگار را شنیده ای: کسانی که ایمان آورده اند و کار شایسته کرده اند، آن ها بهترین مردمان اند. مقصود از این آیه، تو و شیعیان توست و وعده گاه من با شما، حوض کوثر است. آن گاه که امت ها برای حسابرسی آورده شوند، شما در حالی فراخوانده می شوید که پیشانی سپیدانِ حجله نشین هستید» .
صدای عدالت در مسجد کوفه طنین انداز میشود و خون عدل بر محراب مسجد میپاشد .
این صدا صدای مردی است که نه عادل بلکه خود عدل بود و میخواست به جهانیان بگوید که تا ظهور منجی آخر الزمان عدل شهید شد و عدالت به خاطره ها سپرده شد .
صدا صدای هیهات بود از دنیا و دنی های روزگار، صدای رهایی بود از شر مردم دغل و هزار رنگ کوفه، مردمی که هنوز هم هستند، نه در کوفه در جایجای این زمین پهناور .
و در لیته القدر مولود کعبه و قرآن ناطق ضربت از پست ترین مردمان عالم خورد. مردمانی که در اوج ضلالت و پستی خود را بهترین مسلمانها میدانستند و پیشانیهاشان از پیشانی ساییدن بر زمین برای خدایی که نه خدای محمد بلکه خدای ذهن ناپاکشان بود پینه بسته بود. کورانی که از اسلام آنچه را که خود میخواستند می پذیرفتند و از اتقوا الله فقط ذکر و سجده اش را میدانستند.
و ما امید واریم و از خدا میخواهیم که ظهور عدل را دوباره ببینیم و سرهای خوارج را بر سر دار ها (خوارجی که در پشت نام مسلمانی جنایت میکنند و انسانهای بی گناه را برای عقاید احمقانه خود با بمب و ترور میکشند و خوارجی که اسلام را ملعبه دستان خویش ساخته اند تا به نوایی و ثروتی برسند) مشاهده کنیم.
پس در لیله القدر دستها را به آسمان میبریم و از او میخواهیم: اللهم عجل لولیک الفرج و از خداوند ظهور منجی اش را خواستاریم.

صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 5 مرداد 1392نظر دهید »

 از این جهت که شب قدر با ایام شهادت علی (ع) ربط داشته باشد این چنین ربط وپیوندی وجود ندارد چرا که طبق آیات قرآن وروایات معتبر شب قدر درماه رمضان واقع شده وماه رمضان هم ماه روزه گرفتن است…

 

 چرا شب قدر با شهادت حضرت علی (ع) گره خورده؟

که این عبادت برای امتهای قبل هم واجب بوده لذا قبل از آنکه علی (ع) به دنیا بیاید شب قدر وجود داشته ولی از این جهت که ایام شهادت علی (ع) با لیلی قدر همراه شده به خاطر عظمت علی (ع) ومقام والای این شخصیت است که در بهترین ساعات سال از دنیا رفته است وبه تعبیری در بهترین وبا فضیلت ترین ساعات ولحظات ومبارکترین اوقات به لقاء پروردگار رسیده است همانطور که ولادت او در بهترین ساعات وبهترین مکان صورت گرفته عروج اوهم می بایست در بهترین ساعات واوقات باشد که هکه به عظمت علی(ع) پی ببرند وغافل نشوند که شبهای قدر هم به یاد علی باشند وبا توسل به او به درک واقعی این شب نایل شوند.«خداوند اورا در این لیالی مبارک پیش خودش برد تا ما به مقام والای علی پی ببریم ودربهترن اوقات سال ومبارکترین زمانها با یاد بهترین وارزشمنترین انسان به خدا نزدیک شویم » الحق مع علی وعلی مع الحق حیث دار

   شنبه 5 مرداد 1392نظر دهید »

خداوند متعال علاوه بر سوره‌ قدر كه فضيلت شب قدر و نزول ملائكه و … را مي‎رساند، در سوره دخان اين شب را که شب نزول قرآن كريم نيز هست چنين وصف مي‎كند: ما قرآن را در شبي مبارك فرستاديم در شبي كه مقدرات الهي از سوي خداي حكيم در هر امر و حادثه‎اي مشخص مي‎گردد و اين امري از سوي ما و رحمتي است كه ما بر بندگان خويش مي‎فرستيم.[1] و با نگاهي به روايات اسلامي به خوبي روشن مي‎شود كه شب قدر در امت‎هاي پيشين نيز بوده است و البته بايد گفت به خاطر فضيلت پيامبر اسلام بر همه انبياء و نيز نزول قرآن كريم در اين شب، فضيلت و اهميت شب قدر در اسلام نمود بيشتري پيدا كرده است. در روايتي از امام عليه السلام مي‎خوانيم: خداوند شب قدر را در آغاز آفرينش دنيا و آن گاه كه اولين نبي و اولين وصي را آفريد، پديد آورد و در حقيقت چنين اراده كرده است كه در هر سال شبي باشد كه در آن تفسير امور تا سال آينده نازل شود و هر كسي كه اين حقيقت را انكار كند خدا را درباره علمش رد كرده است، زيرا پيامبران الهي قيام نمي‎كنند مگر آنكه درچنين شبي به آنها حجت داده شود. آري بخدا سوگند آدم نمرد مگر آنكه بر او وصي بود و بر هر يك از پيامبران بعد از آدم در اين شب [قدر] امر خدا مي‎آمد تا آن را به وصي بعد از خود واگذارد، برتري ايمان كسي كه به همه ی «اِنّا اَنْزلنا» و تفسيرش ايمان بياورد بر كسي كه چون او نيست مانند برتري انسان بر حيوانات است.[2] در روايت ديگري آمده است ابوذر غفاري از رسول خدا ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ پرسيد: آيا شب قدر فقط در عهد پيامبران بوده و پس از آنها از بين مي‎رود؟ فرمود: نه چنين است، بلكه تا روز قيامت باقي است.[3] در روايت ديگري نيز از رسول خدا ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمودند: حضرت موسي در مناجاتي عرضه داشتند: پروردگارا قربت را خواهانم، خداوند فرمود: در بيداري شب قدر است. عرض كرد: رحمتت را خواستارم، فرمود: در رحم كردن بر بينوايان در شب قدر است، گفت: خدايا جواز عبور از صراط را مي‎خواهم پاسخ آمد در شب قدر صدقه ده. خدايا بهشت و نعمت‎هايش را مي‎خواهم، فرمود: در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است. عرضه داشت: نجات از آتش دوزخ، خدا فرمود: استغفار در شب قدر. در پايان گفت: خدايا رضايتت را مي‌طلبم، فرمود: در شب قدر نماز بگذار.[4] در تورات و انجيل موجود شبي به نام قدر وجود ندارد اما به جاي آن شب مقدس با اعمال مخصوص دارد كه به شب و عيد فصح يا فطير معروف است كه حضرت موسي در اين شب بني‎اسرائيل را به كارهايي وا مي‎داشتند و اين شب مقارن است با چند روز روزه گرفتن كه شباهت‎هايي به شب قدر دارد.[5] در مسيحيت نيز اين شب مقدس شمرده مي‎شد و درباور آنها چون عيسي آخرين شامش را در اين شب خورد و فردايش به صليب كشيده شد و سپس زنده گشته به آسمان رفت، لذا از تقدس ويژه‎اي برخوردار شد و امروز به نام عشاء رباني يا شام آخر از اهميت ويژه‎اي در جامعه مسيحيت برخوردار است.[6] اما در اين اديان اين شب را شب قدر نمي‎دانند بلكه با نام‎هاي همچون عيد فصح، شب پسح يا عيد فطير معروف است و نتيجه اين كه هر چند با نگاه به روايات اسلامي شب قدر از اول خلقت عالم امكان، بوده ولي در كتاب‎هاي مقدس يهود و مسيح اثري از عنوان شب قدر ديده نشده و ممكن است علت آن تحريف‎هاي موجود در اين كتاب‎ها باشد و يا اينكه چون زبان اصلي كتاب مقدس عبري بوده شايد لفظ قدر معناي ديگري داشته است. به هر حال در آثاري كه از يهوديت و مسيحيت در دسترس است شبي به نام قدر وجود ندارد يا حداقل ما پيدا نكرديم.


1.برگرفته از آيات ، 6 ـ 3 سوره دخان.

2. كليني، محمد ، كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365 هـ . ش، ج 1، ص 250 ، روايت 7.

3. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، ج 25، ص 97 ، ب3.

4. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت 1409 هـ . ق، ج 8 ، ص 20، ب 1 ، حديث 10019.

5. رك: كتاب مقدس، انگليس، ايلام، 2002 م، عهد قديم، سفر تثنيه، ب2، ، ش 7،

6. همان، عهد جديد، انجيل يوحنا، ب 2 ش 12 به بعد و ب 11 ، ش 55،



موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 5 مرداد 13921 نظر »

یک روز یه جوانی از تهران که سر و وضع درستی هم نداشت میاد سر نماز آیت الله بهجت ؛ حاج آقا در حال ذکر و تعقیبات بعد از نماز بودند که این جوان بلند می گه حاج آقا من با شما کار دارم، اطرافیان آقا بهجت به او می گن: باشه حالا همه با ایشون کار دارن فعلاً آقا داره ذکر می گه.
این بنده ی خدا زیاد اهل این مسائل نبود اصلاً آداب این چیزها رو نمی دونست ؛ بالاخره متقاعدش می کنن که بعد از تعقیبات سؤالش رو بپرسه.به این جوان گفتند اگه کار داری بیا از ما بپرس.جوان هم میگه که:من از شما نمی خوام بپرسم از آقای بهجت می خوام بپرسم؛ از تهران تا اینجا اومدم که از آقای بهجت بپرسم.
بعد از اینکه آیت الله بهجت بلند می شن که برن این جوان سؤالش رو می پرسه: می گه که آقا جون من زیاد گناه می کنم ؛ چیکار کنم که گناه نکنم.
آقای بهجت هم که می مانند به ایشون چی بگن.
می فرمایند که: خب مثلاً قیامت رو در نظر بگیر و… .
جوان هم میگه نمی شه یک راه حل بهتر بگید.
این جوان در اون شلوغی هی می رفت کنار و دوباره می آمد گیر می داد.می گفت من الان می خوام برم تهران الان بساط گناه فراهمه یه چیزی بگید جواب بده؛ امشب باید جواب بده.
اطرافیان که هر کاری کردند ایشون متقاعد بشه نشد تا اینکه رسیدیم درب منزل آقا بهجت.آقا می خواستن خداحافظی کنند به این جوان می گن که بیا تو.
بعد از این که این جوان میان بیرون یکی از شاگردان آقای بهجت به ایشون میگه که خب آقا به جز این جواب های عمومی چی فرمودند؟
این جوان میگه که آقای بهجت فرمودند: این کا رو بکن گفتم نمیشه، هر چی گفت گفتم نمیشه.
آیت الله بهجت بعد می فرمایند که خب پس هر موقع گناه می کنی بعدش یه استغفار بکن.اینُ که می تونی.گفت آره اینُ می تونم.فرمود خب برو.

   جمعه 4 مرداد 13922 نظر »

1 ... 236 237 238 ...239 ... 241 ...243 ...244 245 246 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 567
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1