وظیفه مردم در قبال دین
اسلام قسمت مهم کار را به عهده خود مردم گذاشته است. بيان نوراني اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در آن بخشنامه رسمي که براي اداره مصر به مالک اشتر مرحمت کردند، با «إِنَّ» تعبير فرمودند که «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛ نظام را مکتب از يک طرف و مردم از طرف ديگر اداره ميکنند.
آن نظامي که بحثهاي ديني و اعتقادي و ارتباط با خدا نداشته باشد زميني است و زمينگير ميشود، اما آن نظامي که به نظام آفرين به جهان آفرين به آسمان و زمين آفرين و به خود انسان آفرين تکيه ميکند اين ميماند؛ لذا نماز به عنوان الگو در اسلام عمود دين تلقي شده است که «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ»، اما اين دين بايد به دست مردم احيا بشود، اگر مردم خدايي ناکرده اين دين را نشناسند و عمل نکنند دين زنده نخواهد بود؛ لذا خيمه نظام را دو ستون اداره ميکند: يکي نماز که نمونه بحثهاي اعتقادي و ديني است که فرمود: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ» و يکي مردم که فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة».
درباره نماز کلمه «إنّ» نيامده که «إنّ عمود الدين الصلاة»؛ ولي درباره امت با «إنّ» تعبير کرد. فرمود: مالک! نگو ما رهبري مثل علي بن ابيطالب داريم، رهبر مردم اگر علي هم باشد مادامي که مردم در صحنه نباشند آن نظام شکست ميخورد، چه اينکه شکست خورده است. رهبر خوب يک طرف قضيه است. اگر کسي به داشتنِ رهبر خوب خدايي ناکرده بخواهد اکتفا بکند، همان قصه صدر اسلام است. فرمود من يک طرف قضيه هستم، قسمت مهم اين ستون را مردم به عهده دارند. با «إنّ» تعبير کرد، يک؛ با «عماد» تعبير کرد که غنيتر و قوي تر از عمود است، دو؛ فرمود: مالک! «إِنَّ عِمَادَ الدِّين» نگفت عماد سياست، نگفت ستون اقتصاد، نگفت ستون امنيت، نگفت ستون سياست، فرمود ستون دين مردماند! فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة». آن کسانی که جنگ ده ساله ـ نه جنگ هشت ساله! دو سال جنگ داخلي داشتيم و هشت سال جنگ خارجي ـ چه ترورهاي هفتاد و دو نفر را يا انفجارهاي رياست جمهوري را يا انفجارهاي دادگاه انقلاب يا انفجار عزيزان سپاه و بسيج در کوي و برزن را تحمل کرد همين مردم بودند.
فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»، توده مردم اند! لذا مردم وقتي دين را پذيرفتند، آن بخش دوم تأمين شده بود و اين کشور سرپاي خود ايستاد، اميدواريم تا ظهور صاحب اصلي اش هم مردم عزيز و گرامي بيش از گذشته مورد توجه وليّ عصر باشند، همه نيازهاي اين مردم بزرگ و بزرگوار به برکت دعاي حضرت مستجاب بشود، عزّت و شکوه و جلال اين مردم روز افزون بماند و هم از طرفي اين مانده است که «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة».
پس ما يک عمود مذهبي داريم، يک عمود مردمي. اين مردم براي رضاي خدا آن دين را حفظ ميکنند و مانده است.
جلسه درس اخلاق آیت الا جوادی آملی ،۱۶/۶/۹۶
ترساندن مومن
ترساندن مومن به هر شکل تهدید _ تتمیع یا نگاه کردن به حالت عصبانیت جایز نیست . رسول خدا صلی الله در این باره چنین می فرمایند : « من نظر الی مومن نظر لطیفه بها اخافه الله عزوجل یوم لا ظل الا ظله : هر کس به مومن به گونه ای بنگرد که او را بترساند خداوند عزتمند او را می ترساند ، در روزی که هیچ سایه ای جز سایه او نیست .»
ترساندن مومن از سلطان جور باعث ورود در آتش دوزخ می شود . حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند « من ورع مومنا سلطانٍ لیصیبه منه مکروه فلم یصبه فهو فی النار و من ورع مومنا بسلطان لیصیبه منه مکروه فاصابه فهو مع فرعون و آل فرعون فی النار : هر کسی مومن را از سلطانی بترساند تا آزاری از آن سلطان به او برسد ولی چنین نشود ، در دوزخ است .و هر کس مومن را از سلطانی بترساند تا آزاری از آن سلطان به او برسد و چنین شود او با فرعون و خاندان فرعون در دوزخ است .»
و در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام منقول است « من اعان علی مومن بشطر کلمه لتی الله عزوجل یوم القیامه مکتوب بین عینی ؛ آیسٔ من رحمتی ؛ هر کس به نیم کلمه بر زیان مومنی کار کند در روز قیامت خداوند را در حالی دیدار می کند که میان پیشانی اش نوشته شود : او ناامید از رحمت من .»
دیده شده در کتاب گناهان کبیره زبان ، شهرام تاجانی، نشر شهریار ، ص ۱۸۸.
گوشت و شخص چاق
حدثنا احمدبن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله قال : حدثنا علی بن ابراهیم بن هاشم ، عن ابیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد ، عن علی بن موسی الرضا ، عن ابی موسی بن جعفر بن محمد علیه السلام انه قال : ان الله تبارک و تعالی لیبغض اللحم و اللحِم السمین ، فقال له بعض اصحابه : یا بن رسول الله انا لنحب اللحم و ما تخلوا بیوتنا منه ، کیف ذلک ؟
فقال علیه السلام : لیس حیث تذهب ؛ انما اللحم البیت الذی توکل فیه لحوم الناس بالغیبه ، و اما اللحم السمین فهو المتجبر المختال فی مشتبه :
امام رضا علیه السلام از پدرشان از امام صادق علیه السلام نقل کردند : خداوند تبارک و تعالی از گوشت و شخص چاق بدش می آید .
یکی از اطرافیان حضرت پرسید : ای پسر پیامبر خدا ! ما گوشت دوست داریم و و خانه هایمان از گوشت خالی نیست ، چه طور می شود ؟
حضرت فرمود : این طور نیست که فکر کرده ای ، منظور از گوشت خانه ای است که در آن خانه ، گوشت مردم با غیبت کردن خورده می شود . و منظور از چاق کسی است که سرکش و متکبر بوده و در راه رفتن با غرور حرکت می کند .
دیده شده در عیون الاخبار الرضا ، ابوجعفرمحمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی ، شیخ صدوق ، انتشارات استوار ، ج ۱ ، باب ۲۸ ، ص ۵۲۷
دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیس و اعضای دورهی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را از ابتکارات با ارزش امام بزرگوار خواندند و با اشاره به سه وظیفهی مهم این نهاد یعنی «تشخیص مصلحت»، «مشاورت در تعیین سیاستهای کلی» و «ارائهی راهحل در معضلات کشور» تأکید کردند: مجمع باید صد در صد انقلابی، فکر و عمل کند و انقلابی باقی بماند.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری مسئولیت بسیار ظریف و خطیر مجمع در «تشخیص و اِعمال مصلحت» افزودند: مجمع در مواقعی که مصلحتی مهم وجود دارد و نظر مجلس شورای اسلامی را بر تشخیص شورای نگهبان ترجیح میدهد، باید توجه کند مصلحتی که تحت عنوان ثانویه است، طبعاً باید بسیار مهم، مسجّل و واضح باشد و با نظر اکثریت قاطع و قابل قبول مجمع، آنهم برای مدتی معین و موقت اعمال شود.
ایشان افزودند: اِعمال مصلحت باید با نگاه بلندمدت و نه روزمره، صورت پذیرد و برای تشخیص آن، بحثهای دقیق، کامل و مستدل با حضور فعال همهی اعضا ازجمله فقهای شورای نگهبان انجام شود.
حضرت آیتالله خامنهای، تحقق دومین وظیفهی مجمع یعنی «مشورت دادن به رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام» را نیازمند بررسیهای دقیق و همهجانبه خواندند و گفتند: سیاستهای کلی، هندسهی نظام را در مسائل مختلف تعیین میکند و بسیار مهم است.
رهبر انقلاب اسلامی، تفکیک سیاستهای کلی در مسائل ماندگار و بلندمدت با موضوعات مقطعی را ضروری خواندند و خاطرنشان کردند: ممکن است برخی از سیاستهای کلی نیازمند بازنگری و بروز شدن باشد و برخی هم کلاً زمانش سپری شده باشد.
ایشان، مجمع را به «اِتقان» و «استحکام» در تدوین سیاستهای کلی همراه با بحثهای عالمانه، مستدل، مجتهدانه و دقیق، توصیه کردند و افزودند: بهگونهای عمل کنید که سیاستهای کلی، «قوی، دقیق و با عبارات گویا و مفید» باشد تا پس از مدتی کوتاه نیازمند اصلاح یا تجدیدنظر نشود.
«صراحت»، «قابل تأویل نبودن» و «پرهیز از ورود به چگونگی اجرا»، از دیگر نکاتی بود که حضرت آیتالله خامنهای در مقولهی سیاستهای کلی نظام، مورد تأکید قرار دادند.
ایشان، تبلور سیاستهای کلی نظام در قوانین، سیاستها و اقدامات دولت و مجلس و سایر قوا و دستگاههای مسئول را بسیار مهم برشمردند و گفتند: سیاستهای کلی، چارچوب همهی اقدامات اجرایی و تقنینی کشور را مشخص میکند و دولت و مجلس و همهی دستگاهها باید کاملاً منطبق با این سیاستها عمل کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان خاطرنشان کردند: مجمع تشخیص مصلحت، یادآور امام بزرگوار و فراوردهی انقلاب است، و در فرایند اداره و مدیریت کشور دارای تأثیر بسیار مهمی است؛ بنابراین باید تفکرات امام و انقلاب بر آن کاملاً حاکم باشد، انقلابی فکر و عمل کند و هیچ مصوبه، موضعگیری یا اقدامی متفاوت با مبانی اصلی انقلاب و میراث گرانقدر امام از آن مشاهده نشود.
رهبر انقلاب اسلامی با تمجید از وجوه مختلف شخصیتی آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از زحمات اعضای فعال مجمع تشکر کردند و حضور اعضای جدید در این نهاد را خونی جدید، نیرویی فزاینده و موجب امیدواری بیشتر خواندند.
ایشان همچنین یاد شخصیتهای برجسته و فقید مجمع در دورهی قبل بهویژه آقای هاشمی رفسنجانی و آقایان واعظ طبسی، عسگراولادی و حبیبی را گرامی داشتند و افزودند: آقای هاشمی رفسنجانی در سالهای متمادی ریاست مجمع، با توانایی و تدبیر و آگاهی به وظایف خود عمل میکرد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: مجمع تشخیص مصلحت نظام با هوشمندی و جامعنگری امام راحل شکل گرفت و در دورههای مختلف نقش مهمی در خدمت به نظام و حل مشکلات کشور و تدوین سیاستهای کلان ایفا کرده است.
آیتالله هاشمی شاهرودی، مجع را بازوی رهبری در تعیین سیاستهای کلی خواند و انجام دقیق مسئولیتهای خطیر مجمع را نیازمند همکاری همهی قوا و ارکان نظام دانست.
راه حل مساله میانمار
. قبل از آنکه وارد بحث بشویم، این مسئلهی حقیقتاً فاجعهآمیز میانمار را انسان نمیداند چهجوری توجیه بکند؛ حقیقتاً یک حادثهی کمنظیر است؛ جلوی چشم کشورهای اسلامی، دولتهای اسلامی، جلوی چشم یک و نیم میلیارد مسلمان، جلوی چشم مجامع جهانیِ مدّعی و دولتهای ریاکار دروغگوی مدّعی حقوق بشر، یک دولت بیرحمی که در رأسش هم یک زنی است که جایزهی [صلح] نوبل گرفته است این زن بیرحم، یک جمعِ مردم بیپناه را میکشند، آتش میزنند، خانههایشان را ویران میکنند، بیرونشان میکنند. حقیقتاً حادثهی عجیبی است و هیچ عکسالعملِ به معنای واقعی کلمه هم مشاهده نمیشود. بله، محکوم میکنند، [امّا] محکوم کردن چه فایدهای دارد؟ اعلامیه منتشر میکنند، چه اثری دارد؟ عمل باید بکنند.
اوّلاً به جای اینکه حقیقت آن مسئله را تبیین کنند برای مردم، مسئله را مسئلهی بین بودایی و مسلمان قرار میدهند؛ بله، حالا ممکن است یک چند نفر متعصّب مذهبی هم در این قضیّه تأثیر دارند لکن یک دولت دارد این کار را میکند؛ مسئله سیاسی است. در رأس آن دولت هم یک زنی است که جایزهی [صلح] نوبل گرفته. فاتحهی جایزهی [صلح] نوبل و نوبل را اینها خواندند با این کار. [دادنِ] جایزهی صلح نوبل به یک انسانِ به این بیرحمی! زن و اینهمه بیرحم! انسان واقعاً حیرت میکند از این وضعی که بشریّت در دنیا به آن دچار است.
راه چاره این است که دولتهای مسلمان عملاً وارد بشوند؛ نمیگوییم لشکرکشی کنند به آنجا امّا فشار سیاسی بیاورند، فشار اقتصادی بیاورند، دهها کشور مسلمان و دولت مسلمان هستند که ممکن است بعضی از اینها ارتباطات تجاری داشته باشند، ارتباطات اقتصادی داشته باشند؛ آنها از آن طریق فشار بیاورند به آن دولت، تذکّر بدهند، تکرار بکنند، در مجامع جهانی علیه آنها فریاد بکشند؛ این کارها را باید بکنند. وَالّا اینکه حالا ما بنشینیم یک گوشهای محکوم کنیم، چه فایدهای دارد این محکوم کردن؟ دبیرکلّ سازمان ملل محکوم کرده است؛ خیلی زحمت کشیده! باید یک اثر عملی داشته باشد. آنجایی که سیاستهایشان اقتضا میکند، گاهی اوقات بهخاطر زیر فشار قرار گرفتن یک مجرم در یک کشوری، زمین را به آسمان میرسانند، فریاد میکنند، داد میزنند، [چون] یک مجرمی در یک جایی مجازات شده! [امّا] اینجا چند هزار نفر کشته شدهاند -که آمارشان درست مشخّص نیست؛ یعنی اجازه نمیدهند که آمار شناخته بشود- چند ده هزار نفر آواره شدهاند و متأسّفانه بههیچوجه عکسالعملی مشاهده نمیشود. این خیلی حادثهی بزرگی است؛ بله، ملّتها عصبانیاند، ناراحتند، در کشورهای مسلمان راهپیمایی و تظاهرات انجام میگیرد لکن دولتها باید اقدام کنند؛ دولتها باید اقدام کنند. باید از دولتها خواسته بشود که این کار را انجام بدهند؛ [اعضای سازمان] کنفرانس اسلامی بخصوص برای همین قضیّه جلسه بگذارند، دُور هم جمع بشوند؛ بحث کنند ببینند چه اقدامی میشود کرد برای این مسلمانها.
متأسّفانه دنیا، دنیای ظلم است؛ جمهوری اسلامی این افتخار را برای خودش باید حفظ کند که علناً و صریحاً علیه ظلم حرف بزند؛ چه این ظلم در مناطق اشغالشدهی بهوسیلهی صهیونیستها باشد، چه در کشور یمن و بمباران مردم یمن باشد، چه در بحرین باشد، چه در میانمار و چه در هر نقطهی دیگری؛ باید نسبت به اینها جمهوری اسلامی موضع شجاعانه و صریح خودش را اتّخاذ کند. …
برگزاری جلسه دفاعیه مدرسه علمیه کوثر ورامین
در این جلسه تحقیق پایانی 4 نفر از طلاب مدرسه با داوری سرکار خانم عذرا خلیلی استاد حوزه و دانشگاه مورد ارزیابی قرار گرفت.
تحقیق پایانی خانم فاطمه علیکاهی با موضوع نقش اخلاص در تربیت اسلامی با راهنمایی سرکار خانم شاکری ، خانم زهرا فیروزی با موضوع عوامل ایجاد آرامش زوجین در اسلام راهنمایی لیلا امیری ؛ تحقیق خانم انسیه سادات حسینی با موضوع اغما از منظر فقه و حقوق ایران با راهنمایی سمیه آذین مهر و تحقیق خانم معصومه طاهری با موضوع وجوه و مبانی مکر و مصادیق آن با راهنمایی زینب نادی دفاع شد .
لازم به ذکر است که پایان نامه معصومه طاهری و زهرا فیروزی به عنوان تحقیق برترر انتخاب شدند .
تواضع در سیره رفتاری علامه طباطبایی
یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید : در طول سی سال که افتخار درک حصر ایشان را داشتم کلمه « من » را از ایشان نشنیدم در عوض عبارت « نمی دانم » را بارها در پاس سوالات از ایشان شنیدم ، همان عبارتی که افراد کم مایه از گفتن آن خودداری می کنند .
گاهی که با عنوان استاد مورد خطاب قرار می گرفت می فرمود « این تعبیر را دوست ندارم ، ما اینجا گرد هم آمده ایم تا با تعاون و همفکری حقایق و معارف اسلام را در می یابیم .»
به تعداد کم یا زیاد شاگردانش توجهی نداشت ، گاهی حتی برای دو یا سه نفر هم درس می گفت . غیر طلاب را نیز از کسب فیض محروم نمی کرد . هر کس در هر لباسی و در هر سنی خدمتش می رسید می توانست از محضرش استفاده کند .
دیده شده در کتاب عطر بندگی ، سید محمدرضا طباطبایی نسب ، انتشارات نورالاعمه ، ص ۱۲۰
سفارش امام موسی کاظم علیه السلام به هشام
یا هشام ! کان امیرالمومنین یقول؛ ما من شی عبدالله به افضل من العقل . و ماتم عقل امره حتی بدون فیه خصال شتی :
الکفر و الشر منه مامونان. و الرشد و الخیر منه مامولان و فضل ماله مبذول . و فضله قوله مکوف . نصیبه من الدنیا القوت ولا یشبع من العلم دهره . الذل احب الیه مع الله من العز مع غیره . و التواضع احب الیه من الشرف . یستکثر قلیل المعروف من غیره و یستقل کثیر المعروف نفسه . و یری الناس کلهم خیر منه و ان شرهم فی نفسه و هو تمام الامر
هشام ! امیرالمومنین می فرمود : هیچ وسیله ای برای عبادت خدا بهتر از عقل نیست و عقل کسی کامل نشود جز آنگاه که خصالی چند داشته باشد :
مردم از کفر و شرش ایمن و به رشد و خیرش امیدوار باشند .
مازاد مالش را پخش کند و مازاد حرفش را نگه دارد .
نصیبش از دنیا همان کفاف زندگی باشد .
در همه عمر از علم سیر نمی شود .
ذلت با خدا را از عزت با دیگران دوست تر دارد .
فروتنی را از سربلندی بهتر پسندد .
نیکی اندک دیگر را زیاد شمارد و نیکی بسیار خود را اندک .
همه مردم را بهتر از خود داند و خود را از همه بدتر .
و این پایان کار است .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۸۵۸.
تا قدس…
عجب قومی هستند این بني اسرائیل ! از همان ابتدا مدام با ما سر ناسازگاری گذاشته اند؟به خیال خامشان با دستکاری تاریخ مقام و منزلت و آبروی از دست رفته اشان باز میگردد؟یادشان رفته چه بلایی سر حضرت موسی (ع) آورده اند.
آهای بنی اسرائیل ! حواسمان به کارهایتان هست.اصلا از بعد ذبح اسماعیل به این طرف حواسمان را بیشتر جمع کرده ایم که اگر غفلت کرده بودیم جای اسماعیل و اسحاق را عوض کرده بودید.نه اینکه برای اسحاق نبی احترام قائل نبودیم نه …حرمت اسماعیل به واسطه آنچه در صلب می پروراند ،برایمان بیشتر بود.
البته اعتراف می کنیم گاهی هم حواس شیعه را خوب پرت کردید.
حواسش نبود، که در سکوت صبح گاه مسجدی بر فرق اول امامش شمشیر کین نشاندید.
حواسش نبود ،که در بیت حسن بن علی (ع)رخنه کردید.
حتی حواسش نبود،که کاروان حسین بن علی (ع) از مدینه به سوی قتله گه مسیر کج کرد.
حتی تر حواسش نبود، روضه می خواند و در سوگ غربت ارباب کربلا می گریست اما دور تا دور منزل نرجس بانو را سرباز دشمن گرفته بود تا مبادا منجی وعده داده شده را به دنیا تحویل دهد.
اهای بنی اسرائیل! خر شیطان را خوب تاختید و برایمان گران تمام شد،باشد،اما دیگر بس است ،زمانه فرق کرده است .
بنی اسمائیل ، با گذر از تاریخ محکم و آبدیده شده است.
ما بنی اسمائیلیان یک نقطه از تاریخ را گم کرده بودیم که روزگارمان اینگونه تغییر یافت.
اگر خم می غدیر را کنار نزده و سراغ جام های شراب چند روزه نرفته بودیم اینک شما اینگونه در زمین جولان نمی دادید.
اما دیگر بس است.نزدیک ۵۰ سال است که حواسمان را جمع کرده ایم.دور و برت را نگاه کن بچه های غدیر را می بینی.
خمینی کبیر (رحمت الله علیه)، فرزند غدیر بود و دیدی سربازان پابرهنه اش چگونه سربازان چکمه پوشت را به زانو درآوردند.
سربازهای روبرویت شیعه و سنی و مسیحی و زیدی و ایزدی همه و همه نگاه به ولایت دارند و دست به جام غدیر.
دیگر خوب خمینیون نیجریه را می شناسید و زینبیون پاکستان و فاطمیون افغان را. حوثی های یمن و بسیج مردمی عراق را.
دیگر خوب فهمیده اید شیعه و سنی جان یکدیگرند و وصف برادری برایشان کم است.
و باید خوب فهمیده باشید آرمان این بنی اسماعیل قدس است و قدس است و قدس.
بگذار این چند صباح هم بگذرد .بگذار دامان تکفیری و سلفی و داعش و بوکوحرام از خون مظلومان عالم پر شود، ببین چه طور انتقام همه را به یک باره خواهیم گرفت.
بخواب و خواب قدرت بیست و سه سال بعد از این خود را ببین، وقت برای رویا پردازی کم است وآینده ،نزدیک.
تو آن روز در خواب هم نخواهی دید فرزندان غدیر ،فرزندان به حق ولایت، ،بگذارند زنان را بفروشید و مردان را سر ببرید.به واقع که شما از نسل همان ((یذبحون ابناءکم و یستحیون نساءکم)) هستید.
اف بر آنانکه هشدارهای خود خداوند عالم را هم نادیده گرفتند و برای (( تجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود…))اهمیتی قائل نشدند.اف.
فقط خودش می دانست شما چه ((کالانعام بل هم اضل)) ی هستید.
آری شیعه و سنی و اصلا تمام جهان اسلام اینبار حواسش جمع است و خود را با تمام قوا آماده جهانی کردن حکومت عدل الهی کرده است و برایش مهم نیست در این راه چند علیرضا توسلی.،چند همدانی،چند زکزاکی و چند مغنیه می دهد.
((سر خم می سلامت بشکست اگر سبویی))
نوشته شده به قلم م .رمضانی
بگذارید مردم شاد باشند …
شاید شما هم شنیده باشید که عده ای همیشه می گویند « رفتار هر کس به خودش مربوط است.چرا اجازه نمی دهید مردم آزاد و شاد باشند .»
وقتی ادعا می کنیم که رفتار هر کس به خودش مربوط است پس نیاید از بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی گله مند باشیم . نباید از تصادف با راننده مست و لایعقلی که با سرعت سرسام آور در خیابان ها جولان می دهد و باعث از بین رفتن جان عزیزانمان می شود ناراحت شویم .
نباید از ضایع شدن حقمان در دادگاهی که متشاکی، قاضی را خریده شکایت کنیم .
نباید از دختران بزک کرده خیابانی که خود را به آسانی در خدمت مردان جامعه قرار می دهند شکایت کنیم .
نباید از کشته شدن فرزندانمان در جاده های ناامنی که راننده اش فقط و فقط خوابش می آمده شکوه کنیم .
نباید از اختلاس های کلان درکشور ناراحت شویم.
نباید به هزاران نبایدهای عملی شده در جامعه معترض شویم . چون خود ما خواسته ایم که آزادی باشد و همه راحت باشند و کسی کاری به کار کسی نداشته باشد . و درنتیجه در هر اتفاق بدی که می افتند هیچ کسی مقصر نیست . قاضی ، مدیر، مسئول، مرد ، زن ، دختران جوان ، راننده های مست ، معتادان ، اختلاسگران و… همه انسانند و آزاد! پس به حکم آزاد بودنشان می توانند هر کاری خواستند انجام دهند .
آزادند چون آزادی بد معنا شده است ، آزادی بارها و بارها تعریف شد اما کمتر کسی گفت که آزادی ملزوماتی دارد و یا اگر هم گفته شد کمتر شنیده شد . کمتر گفته شده که آزادی بدون مسولیت پذیری ، جامعه ای بی برنامه و بدون رشد و تعالی به بار خواهد آورد اما اگر آزادی توام با مسولیت پذیری افراد جامعه باشد آن جامعه افرادی آزاده خواهد داشت که همواره مسیر رشد و توسعه را طی می کنند .
از مهمترین دلایلی هم که باعث شد آزادی بد معنا شود تغییر رویکرد جوامع از خدامحوری به انسان محوری بود . وقتی جامعه رویکرد خدامحور داشته باشد تمامی افراد برای تک تک کارها و رفتارهای خود عاقبتی را پیش بینی خواهند کرد و کمتر خود را در معرض خطرات و آلودگی های اجتماعی قرار می دهند .
اما متاسفانه جوامع امروزی با رویکردی اومانیسمی افراد را راحت طلب و تن پرور بارآورده که چشم انداز درستی برای زندگی ترسیم نمی کنند و سود حاصل از کارها را برای حال خود می خواهند . به آینده کمتر توجه دارند و با همنوعان خود بیگانه شده و فقط و فقط به فکر خودشان هستند .
و اینگونه است که با وجود پیشرفت های فراوان در زمینه های مختلف ، بشر امروز کمتر روی آرامش را می بیند ، چرا که آزادی را منهای خدا می داند ، شادی را با خدا محال می پندارد، لذات زندگی را در گناهان می بیند.
و شاید عده ای فریاد آزادی سر داده اند که خدا را از زندگیها حذف کنند ، آخر مگر انسان خدامحور آزاد است ؟؟؟
عبدی متین
<< 1 ... 91 92 93 ...94 ...95 96 97 ...98 ...99 100 101 ... 253 >>