وداع با شهید والا مقام محسن حججی
چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟
از منظر جریانشناسی تاریخی، میتوان طیفها و افراد مختلف زمانهی سیدالشهدا علیهالسلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد:
جریان اول
جریان سیدالشهدا علیهالسلام شامل خود ایشان و یارانی میشد که در صحرای کربلا بههمراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دورهی خود بهخوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشهی صحیح به مسئلهی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئلهای با امام حسین علیهالسلام بحثوجدل نمیکردند و نگاه او را کاملترین نگاه نسبت به همهی مسائل و نسبت به همهی رجال آن عصر میدانستند، زیرا نگاهشان به مسئلهی امامت این بود که امام، معصوم از هرگونه خطا و اشتباه است، بیهوا و مؤمن راستین است، سخنش سخن خداست و در عینحال دشمنشناسی قوی و مسلط به مسائل روز و خلاصه حجت است.
در عینحال که نگاه و مبانی این افراد سالم بود، آنها عمل صالح و سالم هم داشتند. چون دید و نگاه سالم بهتنهایی انسان را حفظ نمیکند. چه بسیار افرادی که در روز عاشورا به حقانیت امام حسین علیهالسلام ایمان داشتند، ولی چون شکمهایشان از حرام پر بود، از قاتلان ایشان شدند. اما این افراد، هم نگاه و مبانی سالم داشتند، و هم عمل صالح.
جریان دوم
جریان دوم، جریان اموی به رهبری یزید بود که اساس آن برپایهی ظلم و فساد استوار بود. باطل بودن جریانی مثل یزید الان برای ما کاملاً روشن است، اما در آن دوره با همهی فسق و فجورهایش، شفاف نبود. منطق بنیامیه، منطق استکبار، منطق تفرعن و منطق قبیلهی برتر بود. نیازی به توضیح نیست که این منطق، منطق باطلی است و قدرتهایی مثل آمریکا، اسرائیل و انگلیس الان همان منطق بنیامیه را دارند و خود را برتر میدانند. میتوان گفت مبانی مدرن غرب، همان نگاه بنیامیه است، اما با تئوریپردازی قویتر و شیکتر. این تفکر باطل است و با فطرت انسانی تعارض دارد و جریان امام حسین در تعارض و تقابل با این جریان بود. تقابل جریان حسینی و اموی با یکدیگر کاملاً روشن است.
جریان سوم
اما در میان دو جریان فوق، جریان سومی وجود داشت که توجه به آن اهمیت ویژهای دارد. این جریان، جریان گسترده و بزرگی است که زیاد به آن پرداخته نشده است، ولی واقعاً نیاز به بحث دارد. این جریان، خود به چند دستهی کوچک تقسیم میشود. بسیاری از افراد این جریان کسانی بودند که در ظاهر یا حتی در مواردی در باطن، طرفدار و محب سیدالشهدا علیهالسلام و خیلی مواقع هم همراه اهلبیت علیهمالسلام بودند، اما این حب و ارادت مانند جریان رهروان سیدالشهدا علیهالسلام حب و ارادت تام نبود؛ بهطوریکه حاضر نشدند با نهضت عاشورا همراهی کنند. البته هر قسم از این جریان به یک دلیلی که ذکر خواهد شد، حاضر نبودند هزینهی قیام در کنار امام حسین علیهالسلام را بپردازند.
قسم اول از این جریان افرادی هستند که در رکاب اهلبیت حرکت میکردند، اما بهدنبال منافع مالی و دنیوی خود بودند. بههرحال ائمهی اطهار علیهالسلام بهدنبال برپایی حکومت بودند، جایگاه و اعتباری در عالم و روزگار خود داشتند و عدهای میخواستند از این موقعیت برای خود دکانی باز کنند، دم و دستگاه درست کنند و به نانونوایی برسند. بخشی از مردم کوفه و بصره را در آن زمان میتوان جزء این گروه نام برد. یکی از چهرههای برجستهی این دسته، احنف بن قیس، یکی از سران قبایل بصره است که در جنگ صفین همراه امام علی علیهالسلام بود، ولی وقتی امام حسین علیهالسلام در مسیر حرکت بهسوی کربلا طی نامهای از او کمک خواست، گفت: «قد جرّبنا آل أبی الحسن فلم نجد عندهم إیالة ولا جمعا للمال ولا مکیدة فی الحرب» : «ما فرزندان اباالحسن را آزمودهایم. در نزد اینها از توانایی حکومت کردن، جمعآوری مال و ثروت و حیله و مکر در جنگ خبری نیست.»
وی با این جمله راز همراهی گذشتهاش با اهلبیت علیهمالسلام را فاش کرد، زیرا گفت من بارها خاندان علی علیهالسلام را درک کردهام، کنار آنها که باشی، نه پول و ثروتی نصیبت میشود و نه پست و مقامی و نه در جنگها اهل نیرنگ هستند. پس قسم اول از این جریان بهدنبال منافع مالی و دنیوی بودند و هر جبههای که این مسائل در آن تأمین میشد، به آن میپرداختند.
قسم دوم از این جریان که از امام فاصله گرفتند، افرادی بودند که در ظاهر خود را محب و ارادتمند به اهلبیت علیهمالسلام مینمایاندند، اما در واقع ارادتی به آنان نداشتند و ابراز ارادتشان فقط یک ظاهرسازی بود؛ یکی از افرادی که میتوان برای این قسم نام برد، عبدالله بن عمر است. زمانی که سیدالشهدا علیهالسلام از مدینه بهسوی مکه در حرکت بود، نزد امام رفت و گریه شدیدی کرد و از دشمنی یزیدیان با اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و بیعت مردم با یزید گفت. آنگاه امام علیهالسلام را به صلح و بیعت دعوت نمود و عازم مدینه شد.
بعضی شاید دربارهی وی بگویند که ایشان فردی فقیه، عابد، زاهد و مقدس، اما قدری سادهاندیش و بیبصیرت بوده و به همین دلیل سیدالشهدا علیهالسلام را یاری نکرده است، اما شواهد تاریخی چیز دیگری را نشان میدهد. همین عبداللهبنعمر در دورهی قبل از سیدالشهدا علیهالسلام، با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیعت نمیکند و میگوید دلیل اینکه من با شما بیعت نمیکنم این است که تو با اهل قبله و کسانی که نماز میخوانند میجنگی و لذا شک دارم که با تو بیعت کنم. اما همین فرد با حجاج بن یوسف که فردی خونریز و سفاک بود، بیعت میکند.
جالب این است زمانی که برای بیعت با حجاج میرود، حجاج میگوید دست من بند است، با پای من بیعت کن و میرود با پای حجاج بیعت میکند. حجاجبنیوسف شخصی سفاک است که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند، هنگامی که به درک واصل شد پنجاه هزار مرد و سی هزار زن در زندانش محبوس بودند که از این تعداد شانزده هزار نفر بدون لباس و عریان به سر میبردند. وی زنان و مردان را یکجا و در زندانهای بیسقف حبس میکرد؛ بهطوریکه از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند. بعد عبداللهبنعمر با چنین آدمی بیعت میکند و در زمان بیعت کردن با وی میگوید که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شنیدم که فرمودند: «من مات و لا إمام له مات میته جاهلیه»؛ هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» حجاج هم دراز کشیده بود و گفت با پای من بیعت کن و عبداللهبنعمر با پای وی بیعت کرد.
چرا خاندان امام حسین علیه السلام با ایشان همراهی کردند
ابن عباس از دودمان محترم این خاندان است ، شاگرد امیرالمومنین است مکرر در مکرر به حضور اباعبدالله علیه السلام شرفیاب شد ، و گفت « آقا جان نرو زن و بچه را به همراه نبر ، من اینها را می شناسم ، اگر خواستی در مکه بمان . بروید یمن ، شیعیان پدرتان در یمن هستند ، من کوفه را می شناسم ، کوفه نروید ، عراق نروید ….»
اباعبدالله فرمود « نه ! تو درست تشخیص نمی دهی ، یک روز هم دیر است ، شما اموی را نشناختید .»
ابن عباس گفت : شما این ها را می شناسید پس زن و بچه را به همراه نبرید .
در آن زمان حکومت اموی یعنی حکومت خاورمیانه .
در چنین فضایی که خاورمیانه کاملا در خدمت امویان بود ، اباعبدالله علیه السلام فرمود « من اگر صبر کنم اینها بیشتر تیشه به ریشه اسلام می زنند» .
و فرمود « من باید خاورمیانه را بیدار کنم ، خودم به سمت عراق می روم ، همانجا شربت شهادت می نوشم ، مکه میفهمد ، عراق می فهمد ، کسانی که برای من نامه نوشتند میفهمند … اما من باید کسانی را به همراه داشته باشم که پیام مرا به شام رسانند و اینها زن و بچه های من هستند »
بنابراین جریان سیدالشهدا مبارزه مستقیم اسلام و کفر بود .
سخنان آیت الله جوادی آملی,
کربلا ؛ ریزش ها و رویش ها
امام صادق علیه السلام می فرماید : «وقتی امام زمان ظهور می کند کسانی از امر ولایتش خارج می شوند که گمان می رفت بهترین یاران و یاوران او باشند ، و کسانی به امر ولایت او وارد می شوند و ثبات قدم نشان می دهند که اینها دین و ایمانشان مانند ماه پرستان و خورشید پرستان بوده است .»
ریزش ها و رویش های کربلا را نگاه کن ، به توان هزارش در زمان ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد و کربلای دیگری تکرار می شود ، مخصوصا در موضوع ریزش ها و رویش ها .
شما نگاه کن حر ، زهیر ، بیست نفری که عمربن سعد فرستاد برای جاسوسی خیمه اباعبدالله علیه السلام فرستاد همگی محو مناجات شب عاشورای اباعبدالله شدند و توبه کردند و ظهر عاشورا به شهادت رسیدند . اینها رویش های دقیقه نودی هستند ،ریزش ها چه کسانی هستند ؟ عمربن سعد ، شمر ، این دو از سرداران صفین در رکاب امام حق ، علی علیه السلام بودند ، کارشان به کجا رسید ؟
چرا حضرت زینب سلام الله گشت و در سپاه عمر بن سعد را دید و فرمود : مثل تویی در این سپاه باشد و حسین بن علی را می کشند…. !؟ شمر مجروح جنگی صفین بوده و جالب است زهیر جزو لشکر معاویه بوده و می شود جزء عاقبت بخیر ها …
کربلا هم هشدار است و هم بشارت ، فقط بشارت هایش را نگیرید . هشدار است ! بزرگترین دانشگاه عبرت است .
حواست را اگر جمع نکنی یکباره می بینی که جزو ریزش های دقیقه نود هستی ، باید ببینی و بدانی که کجا باید دین و ایمانت را محکم کنی ؛ اینقدر شیطان و سپاهیان شیطان قوی هستند ، مخصوصا در آخرالزمان که بوی ظهور امام زمان به مشام ابلیس رسیده تمام شیاطین جن و انس را بسیج کرده .
سخنان حجت الاسلام حیدری کاشانی ، شنیده شده
اشکالات عزادری برای حسین علیه السلام
بدون حسینیه می شود عزاداری کرد .این حسینیه ها که فقط ده روز باز است به چه دردی می خورد ؟
بدون مسجدهم می شود نماز خواند .
به جای قرآن کتابهای دیگر بخوانید ..
حجت الاسلام علی آبادی ۴:۱۴
آداب محرم
در محرم هم آداب ظاهری محرم و عاشورا را حفظ کنید و هم آداب باطنی را . سیاه پوشیدن ، سیاه زدن ، چقدر خوب است کسانی که درِِ خانه هایشان پرچم سیاه می زنند ..
باید در دهه محرم یک مقدار از کسب و کار و یک مقدار از مشغله ها کم کرد . هر روز در این دهه بتوانید یک زیارت عاشورا بخوانید .
این کارها را انجام دهید نسل و اولاد ما ببینند ، ببینند که در خانه و در شهر یک اتفاقی افتاده ، همه چیز عوض شده . پدرم و مادرم دیگر مثل ایام دیگر نیستند، این دهه ایام عزاست ، ایام حزن است .
در مجالس اباعبدالله علیه السلام که شرکت می کنیم ، با وضو باشیم ، این مجالس صاحب دارد ، ادب این مجالس را انسان باید حفظ کند و بداند کجا آمده .
وقتی که امام صادق علیه السلام می فرماید « من این مجالس را دوست دارم » وقتی حب امام صادق علیه السلام در این مجالس است ، آدم بداند که نظردر این مجالس است .
ادب باطنی این این است که با عاشورای اباعبدالله علیه السلام سالک شود ، آدم بتواند با این مکتب که رشد می دهد آدم را ، رشد کند ، خودش را بسپارد و با قدم کسی که خدا او را نه عبدالله که اباعبدالله کرد (رشد کند )
هر کس میخواهد در این عالم بندگی کند ، سرپرستش باید تو باشی ، تو باید دستش را بگیری و حرکتش دهی ، با شفاعت و دستگیری اباعبدالله .
سخنان استاد عالی ، شنیده شده .
قبل از دیندارشدن باید انگیزۀ زندهتر شدن در وجودت زنده شود
در دوستداشتن حسین علیه السلام، واقعاً شمّهای از حیات را تجربه میکن
حیات چیست؟ حیات، اولاً یعنی زندهبودن، و بعداً یعنی زندگیکردن! برخی از ویژگیهای حیات(بهمعنای زندگی) را همه درک میکنند اما بخشی از حیات را ممکن است مردم اصلاً متوجه نشوند و فکر کنند «زندگی همین است که دارند انجام میدهند» درحالیکه این زندگی فقط یعنی «مشغولبودن به حیات»!
وقتیدر قرآن از مفهومی بهنام حیات صحبت میشود، بیشتر منظورش «سطح عالی حیات» است، یعنی یک زندگیِ دیگر؛ نه این زندگیکردنِ معمولی و همین تجربۀ رایج مردم از زندگی! اگر معنای واقعی «حیات» برای انسانها توضیح داده شود، میبینید که چقدر به آن علاقه دارند. کمااینکه وقتی از مراتب عالی عرفان و قدرتهای ویژۀ عرفا سخن میگویید، برای مردم خیلی جالب و جذاب است.
در قرآن یک سطحِ دیگری از حیات مطرح است. خداوند در مقام پیامبرشناسی میفرماید: بیایید به دعوت پیامبر جواب دهید، برای اینکه میخواهد به شما حیات بدهد (إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ سوره انفال آیه ۲۴) یعنی تو را زنده کند و مشاعرت باز شود و سطح علاقههایت و سطح لذتهایت و سطحِ عاشقیات و سطح آگاهی و نگاهت افزایش پیدا کند و بیشتر کِیف کنی.
باید احساس نیاز به این «حیات» را در خودمان زنده کنیم تا مُرده نباشیم! پیغمبران میخواهند ما را زنده کنند. مگر ما الان مردهایم؟ خُب بله! باید به انسانها ثابت کنیم که این زندگیِ ما در واقع «مُردگی» است و زندگی واقعی چیز دیگری است که باید به آن برسیم. اگر این برای کسی جابیفتد، نیاز به پیغمبران هم برایش جامیافتد.
میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» ( سوره انفال آیه ۲۴) یعنی ای مؤمنین؛ به پیغمبر جواب دهید، او شما را صدا میزند که شما را زنده کند و به شما حیات بدهد. منظور از حیاتدادن این است که برخی از استعدادهای ما را شکوفا میکند. مثلاً چشمِ دلمان را باز کند و گوشمان را شنوا کند.
دین مجموعهای از آییننامهها برای تنظیم رفتارهای ما نیست و پیغمبر مثل پلیس نیست که بخواهد رفتار ما را مرتب کند؛ دین میخواهد ما را زنده کند. چقدر حقیرند کسانی که دین را در حدّ تنظیم مقررات برای کنترل رفتار آدمها تقلیل میدهند!
شما مذهبیها؛ خودتان با دینداریکردن، چقدر زنده شدهاید؟ چه مراتبی از حیات را دریافت کردهاید؟ کدام استعدادهایت شکوفا شده که در آدمهای معمولی نیست؟ چه زیباییهایی را درک کردهای که کافران نمیتوانند درک کنند؟ چه لذتهایی میبری که دیگران نمیتوانند ببرند؟ اگر آن حیات دیگر را پیدا کنی، هزاران برابرِِ لذتی که دیگران از رقص میبرند، تو از نمازخواندن میبری.
مگر ما مُردهایم که حالا دین میخواهد ما را زنده کند؟ بله؛«حیات» در قرآن، یعنی اینکه به تمام معنا زنده باشی. اگر سطح پایینتری از حیات را داشته باشی، طبق بیان قرآن در واقع مُرده هستی! میفرماید: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ...» (سوره انعام آیه ۱۲۲) آیا کسی که مُرده است و ما او را - با دین- زنده کردهایم و حالا او در بین مردم، با نورِ خودش راه میرود، مثل کسی است که در ظلمت است و هیچوقت از تاریکی در نمیآید؟!
قبل از اینکه من دیندار بشوم، باید انگیزۀ زندهبودن و زندهتر شدن در من زنده شود. انسانی که زنده است، نوری دارد که بهوسیلۀ آن دقیقتر میبیند و در بین مردم، درست رفتار میکند.
مثال اعلای ما همین «دوستداشتن حسین علیه السلام » است که در آن، شمّهای از حیات را تجربه میکنیم. تو با دوستداشتنِ حسین علیه السلام یک رتبۀ دیگری از حیات را پیدا کردهای. موقع گریهکردن برای حسین علیه السلام دیگر حساب نمیکنی که او چقدر به نفع توست، در واقع تو داری عاشقی را تجربه میکنی.
میفرماید: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا» ( سوره یس آیه ۷۰) یعنی پیامبرصلی الله میخواهد کسی را انذار کند که زنده است! پس اول باید زنده شویم، تا پیامبر صلی الله ما را بیدار کند. البته همینکه تمنای حیات هم در کسی ایجاد شود و عشقِ به حیات پیدا کند، یعنی علائم حیاتی در او دیده شده است.
سخنان حجت الاسلام پناهیان ،۹۶/۶/۳۱
آیا طب اسلامی وجود دارد ؟
استاد فاطمی نیا :
معاون وزیر بهداشت (دکتر خدادوست) را دعا کردم که گفته طب اسلامی نداریم. رساله ذهبیه ساخته و پرداخته است یک راوی دارد که آن هم معتبر نیست.
سخنان استاد را در فایل زیر بشنوید
۲:۰۶
سند رساله ذهبیه و فرمایشات آیت الله فاطمی
هر حرکت غلط در برجام با عکسالعمل جمهوریاسلامی مواجه خواهد شد
رهبر انقلاب، صبح امروز در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی :
اگر کوتاه بیاییم، دشمن جلوتر خواهد آمد؛ برجام را ببینید؛ آمریکا هر روز یک جلوهای از شرارت خود را نشان میدهد و حرف امام را که «آمریکا شیطان بزرگ است»، اثبات میکند.
ملت ایران بهدلیل نیاز خود دنبال انرژی صلحآمیز هستهای بوده و هست. بر اساس برآورد کارشناسی و دقیق متخصصان، ایران تا چند سال دیگر حداقل احتیاج به ۲۰هزار مگاوات نیروی برق هستهای دارد؛ غیر از آن مقدار انرژی که از دستگاههای غیر هستهای بهدست میآید.
رژیم آمریکا که از پیشرفت علمی این ملت و همهی ملتها نگران است، در مقابل این حرکت مشروع، تحریمهای ظالمانه را تحمیل کرد.
مسئولین به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از حق خود صرفنظر کنند تا تحریمها برداشته شود.
اما امروز میبینیم علیرغم همه قرارها و تعهدها و بحثهای فراوان در مذاکرات، برخورد آمریکا با این مذاکرات و نتیجه آن، کاملاً ظالمانه، قلدرمآبانه و زورگویانه است.
مسئولان باید به سردمداران فاسدِ رژیم ایالات متحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند و ملت ایران که ملتی مقتدر است، به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود و کُرنش نخواهد کرد.
ملت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه خود خواهد ایستاد و در مسائل مهمِ مربوط به منافع ملی، عقبنشینی در قاموس جمهوری اسلامی معنی ندارد و پیش خواهد رفت.
زورگویی هرجا جواب دهد، در جمهوری اسلامی جواب نخواهد داد و این نظام، راستقامت و مقتدر ایستاده است. مسئولین فاسد، دروغگو و ریاکار آمریکا خجالت نمیکشند؛ وقیحانه ملت ایران را به دروغگویی متهم میکنند.
ملت ایران صادقانه حرکت و اقدام کرده و صادقانه نیز این مسیر را تا آخر خواهد پیمود. دروغگو شمایید! دروغگو سردمداران نظام سلطهاند؛ دروغگو آن کسانی هستند که خوشبختی هیچ ملتی را نمیخواهند ببینند.
هر حرکت غلط نظام سلطه در قضیه برجام، با عکس العمل جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.
توصيه رهبر انقلاب بر پیگیری دستگاهها و رسیدگی به حوادث تلخ جادهای :
شما سازمانی هستید که همهی فعالیتهایتان مقابل چشم مردم است؛ تواناییهای شما آبروی نظام جمهوری اسلامی است، قدرت و رشادت شما مایهی افتخار و سربلندی نظام است.
وقتی با یک جریان مفسدهآمیزی مواجه میشوید، مردم به چشم، تلاشتان را میبینند. علاوه بر اینکه نیاز امنیت مردم را تأمین میکنید، برای جمهوری اسلامی هم آبرو تأمین میکنید.
باید نیروی انتظامیِ در تراز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی داشته باشیم؛ با این هنوز فاصله وجود دارد. اقتدار همراه با محبت و صمیميت، پایبندی به قانون و جرئت لازم در اجرای قانون وظیفه نیروی انتظامی است.
نقاط حساس و ضعف را پیدا کنید و رفع کنید؛ فرضاً جادهها؛ سهم نیروی انتظامی از امنیت جادهها چه اندازه است؟ کاری کنیم که مردم عزیز، این بخش حادثهخیز را در زندگی خود نداشته باشند.
نتانیاهو هدیه ای به دشمنان اسرائیل
یک نویسنده و روزنامهنگار یهودی در یادداشتی نوشته با مدیریت فعلی رژیم صهیونیستی، این رژیم تا کمتر از ۲۵ سال دیگر فروخواهد پاشید.
«آکیوا الدار»، نویسنده یهودی و رئیس سابق دفتر روزنامه صهیونیستی هاآرتص در آمریکا در تحلیلی از «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به عنوان «هدیهای برای دشمنان اسرائیل» یاد کرده و نوشته با مدیریت وی، صهیونیسم زودتر از پیشبینی ایران در ۲۵ سال آینده، فروخواهد پاشید.
۳:۴۷
<< 1 ... 91 92 93 ...94 ...95 96 97 ...98 ...99 100 101 ... 254 >>