بدبختی طلاب
حضرت امام در کتاب جهاد با نفس می فرمایند:
بدبختی طلاب از وقتی که به انها میگویند التماس دعا شروع میشود.
التماس دعا
مادرم مرا چادری کرد …
من دختر آن روزهای ایرانم و مادر این روزها …
دوره ای که من به چشم دیدم ، در کوچه و بازار، آدمهای رنگ باخته به دنیا زیاد بود .
یکی مشروب میخورد و یکی مستی اش را فریاد می زد.
یکی لباس نچندان لباس می پوشید و آن یکی نگاه نسبتا عاشقانه میکرد.
آن روزها چادر رنگ مشکی امروزش را نداشت. یادم هست مادرم چادر گل دار سر میکرد و عجیب به آن مقید بود.
نمیفهمیدم چرا… نپرسیدم حتی.. اما دلم میگفت ، دل بند چادرش شده..
کوچکتر که بودم چادرنماز سر میکردم، و خیلی هم دوستش داشتم
وقتی کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم، مادر مریض شده بود و برای درمان مکرر به بیمارستان میرفت و بستری می شد.
میگفتند سرطان خون دارد .. .در بیمارستان اجازه نمیدادند که ببینمش. سنم کم بود.
یواشکی، و به هر ترفندی که بود ، خودم را به اتاقش میرساندم. تا مادر عزیزتر از جانم را ببینم.
یکبار که توانسته بودم به دیدار مادر بروم
دیدم مادرم فقط اشک می ریزد… گریه، گریه، ..
دلم گرفت،میخواستم مادر همیشه مهربان و خنده رویم را ببینم اما او ناراحت بود.
ماجرا این بود که آن روز او را برای عکسبرداری برده بودند، مادر هم به ناچار روسری اش را برداشته تا عکس بگیرند
و حالا مثل ابر بهاری گریان بود.نمیخواست مردی او را ببیند..
روزهای بعد هم که ملاقاتش رفتم، بخاطر آن مسئله ، گریه میکرد و ناراحت بود.
گفتم که ، مادر عجیب مقید بود..
خلاصه بگویم ؛
بزرگتر که شدم،سرطان مادر را از آغوشم ربود، من ماندم و خاطراتم.
ماندم با خاطره لحظه های شیرین با او بودن.. وقتی یاد آن گریه هایش می افتم
یا وقتی به یاد رو گرفتن هایش می افتم؛ دلم می تپد برای چادر!
چادری که مادر حتی بخاطر مریضی اش، نمیخواست از دستش بدهد
حالا که فکر میکنم ، تقید مادر، دل من را هم مشتاق کرد.
دیدم آنچه مادر را به سمت چادر و حجاب میبرد، مرا هم شیفته کرده ..
و مثل سربازی که اسلحه بر دوش دارد، همیشه
چادر به سر کردم، برای همیشه…
و حاضر نیستم اسلحه ام را زمین بگذارم. به هیچ قیمتی …
تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.
توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد.
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید.
کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.
نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است : قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .»(سوره زمر، آیه 53)
البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.
در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیزترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نایبان و نمایندگان خود ، آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند.
پس هیچ گناهکاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد ؛ چرا که یأس از رحمت خداوند، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.
امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.
احادیث
پیامبر خدا محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود:
روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
***********
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .
*************
اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند
زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.
**************
شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان
در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
***********
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود .
**************
به چهار بلا مبتلا شوند. نخست: تجاوز به ناموس شان
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد . نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .
************
آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد
از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:
روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .
************
یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟
پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.
*************
راهکارهای عملی عفاف گرایی
1. مدیریت اعضای بدن
روح تمامی راه های مقابله با شهوت انگیزی های حرام شیطانی، کنترل اعضا و جوارح در عرصه ی عفاف گرایی است.
روایت داریم که درهای بهشت هشت در و درهای جهنم هفت در است. این تفاوت در کجاست؟ یک تفسیر این است که تعداد درهای جهنم به تعداد اعضا و جوارح انسان است. چشم، گوش، زبان، شکم، شهوت، دست و پا. پیروی از دستورهای شیطانی و دوری از خداوند می تواند درهای جهنّم را یکی یکی باز کند . یعنی هر عضوی که به طرف گناه و وسوسه های شیطانی پیش می رود، دری از درهای جهنّم را باز می کند و در نقطه ی مقابلش اگر هر یک از این اعضا، در مسیر رحمانی قرار بگیرد و به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل:« قوّ عَلَی خِدمَتِکَ جَوارحی؛ قون بده به جوارح من در خدمت گذاری به خودت» تمام اعضا و جوارحمان در مسیر خدمت به خداوند رحمان قرار بگیرد، هر کدام دری از بهشت را به روی ما باز می کند. اما چرا بهشت یک در بیشتر است. در تفسیری می فرماید که متعلق به نیّت است . نیّت عمل صالح دری است به سوی بهشت ، اما نیت گناه مادامی که به عمل تبدیل نشده است، دری به سوی جهنم باز نمی کند. فرصت انتخاب و تعلّق به او داده شده اگر عمل شیطانی کرد در جهنم باز می شود.
چونان زنبور عسل
یک انسان مؤمن و شیعه باید تمام ورودی و خروجی هایش را کنترل کند و هر چیزی را وارد ذهنش نکند. هر چیزی را نشنود و هر چیزی را نبیند. حدیثی از امام علی هست که می فرماید:« شیعَتُنا بِمَنزله النَّحل؛1 شیعیان ما مانند زنبور عسل هستند» زنبور های نگهبان در ورودی کندو به شدت مراقب هستند تا زنبور های کارگر آلودگی را وارد کندو نکنند. آنها زنبور آلوده را بی رحمانه نیش می زنند و می کشند و گرنه تمام کندو آلوده می شود. از این رو باید تمام ورودی ها و خروجی های قلب ما به شدّت کنترل شود تا آلودگی وارد روح و جان ما نشود. اگر روایت می فرماید:« النَّظَرُ سَهمٌ مِن سهامِ ابلیسِ2؛ نگاه شهوت انگیز نیزه زهرآگین ابلیس است» ما نباید بگذاریم وارد بشود. مثلا کسی که تشنه شود، اگر جام زهر بنوشد، از بین می رود. این اشتباه به قیمت جانش تمام می شود. پس باید محافظت بشود. اگر کسی بگوید که یک لحظه غفلت در اصابت چاقو به چشم نباید تاوان همیشگی کوری را داشته باشد؟! باید گفت که این قانون و قاعده ی هستی است. باید تابلوهای هشدار را جدی بگیریم. باید به شدت از ورودی و خروجی های قلبمان و صادرات و واردات کشور وجودمان مراقبت کنیم.
2. پاک چشمی و پاک دامنی مردان
در سوره نور که سوره ی عفاف گرایی است در آیات 30 تا 33، پروردگار آدمیان،ابتدا بر پاک چشمی و پاک دامنی مردان تأکید می ورزد و آنان را از نگاه های حرام و آلودگی های جنسی بر حذر می دارد:«قل للمؤمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم وَ یحفَظُوا فروجَهُم ذَلکَ أزکی لَهُم إنَّ اللهِ خِبیرٌ بِما یصنَعون3؛به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است.»
حضرت عیسی(ع) پیام آور عقاق بودند و برای حوّاریون بیش از هر چیز بر عفت چشم تأکید می کردند و می فرمودند:« أیاکُم وَ النَّظرهَ فَإنّها تَزرعُفی قلبِ صَاحبها الشَهوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبهَا فتنه4؛بر حذر باشید از نگاه آلوده. پس همانا نگاه حرام در قلب انسانِ چشم چران، بذر شهوت می کارد و برای اینکه شخصی گرفتار در فتنه شود همین کافی است» نگاه های شهوت انگیز شما را تحریک می کند و بذر شهوات را به گیاه تبدیل می کند.
3. پاک چشمی و پاک دامنی بانوان
« وَقُل للمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن ابصارِهنَّ وَ یحفظنَ فُرُوجهن … 5 و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند …»
امام علی(ع) می فرمایند:« العُیونُ مَصایدُ الشَیطان6؛ چشم ها دام های شیطان اند» چشم باید کنترل بشود. چشم چرانی در نهایت انسان را به بمب متحرّک شهوت تبدیل می کند.
1. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 65،ص 17
2.همان ج 101،ص40
3. نور(24)،30
4. شیخ مفید،امالی،ص 208
5. نور(24)،31
6. عبدالواحد تمیمی،غرر الحکم و درر الکلم،ص 52، ح 993
به عمل کار برآید
مهمترین روشی که پیامبر اسلام(ص) همواره با آن سر و کار داشت روش عملی بود. پیامبر(ص) به آنچه می گفت خود عمل می کرد و در این مرحله به قدری پیش رفت که عمل پیامبر(ص) نیز به عنوان سنت حسنه یکی از منابع فقهی به شمار می رود. رسول خدا ضمن اینکه خود اسوه عمل بود، سعی می کرد دیگران را نیز طوری تربیت کند که سخنانشان با رفتارشان مطابق باشد تا در شنونده بیشتر اثر کند. قرآن مجید کسانی را که به قول خود عمل نمی کنند سخت سرزنش کرده و می فرماید:« موجب خشم شدید خداوند است که بگویید آن چره عمل نمی کنید».1
مسلمانان چون می دیدند پیامبر اسلام به سخنان و عقاید خود پای بند است بیشتر گرایش پیدا می کردند، زیرا بهترین موردی که می تواند تجلی اعتقاد یک فرد باشد همان عمل اوستو تربیت بیش از آن چه از طریق گفتار صورت گیرد، از راه عمل می تواند انجام شود.2
دروغ
دروغ و واژه های معادل آن در زبان عربی، از قبیل کذب، افتراء، افک، به معنای خبر مخالف با واقع به کار می روند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معناست. راستی و صدق نیز که نقطه ی مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است.
انسان از اینکه به او دروغ گفته شود، ناخشنود می شود و احساس بیزاری می کند و این بهترین گواه بر آن است که سرشت پاک بشری از این عمل، تنفر داشته از آن می پرهیزد. طبیعت و فطرت انسانی با دروغ ناسازگار بوده، در برابر این عمل، نوعی مقاومت و بازدارندگی از خود نشان می دهد که از آن با عنوان قبح عقلی یاد می شود.
از دیدگاه شرع نیز احادیث فراوانی در زمینه ی قبح دروغ وارد شده است که تفکر و تأمل در این احادیث موجبات دوری انسان از این صفت زشت- که مخرب دنیا و آخرت می باشد- را فراهم می کند.
در تفسیر شریف نمونه، ضمن بیان مقدماتی در خصوص دروغ؛ اینگونه آمده است:
• راستگویی و اداء امانت دو نشانه ی بارز ایمان و شخصیت انسان است،
حتی دلالت این دو بر ایمان و نماز هم برتر و بیشتر است. امام صادق(ع) می فرماید: نگاه به رکوع و سجود طولانی افراد نکنید. چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طوری که اگر آنرا ترک کنند ناراحت شوند؛ ولی نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید.
• دروغ سرچشمه همه ی گناهان
شخصی به حضور پیامبر(ص) رسید، عرض کرد: نماز می خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم، دروغ هم می گویم! کدام را اول ترک گویم؟ پیامبر(ص) فرمود: دروغ. او در محضر پیامبر(ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید. هنگامی که خارج شد، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(ص) از او در این باره سؤال کند چه بگوید؟ بگوید چنین عملی را مرتکب نشده است؟ اینکه دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری می شود؛ و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف این طرز فکر و سپس خود داری و اجتناب برای او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ی ترک همه ی گناهان او گردید.
• دروغ سرچشمه ی نفاق است
چرا که راستگویی یعنی هماهنگی زبان و دل و بنابراین دروغ ناهماهنگی این دو است؛ نفاق نیز چیزی جز تفاوت ظاهر و باطن نیست …
• دروغ با ایمان سازگار نیست
در حدیثی چنین می خوانیم: از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان، ممکن است(احیانا) بخیل باشد؟ فرمود: آری. پرسیدند:آیاممکن است کذاب و دروغگو باشد؟ فرمود: نه! چرا که دروغ از نشانه های نفاق است و نفاق، با ایمان سازگار نیست …
• دروغ نابود کننده ی سرمایه ی اطمینان است.
می دانیم که مهمترین سرمایه ی یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومی است و مهمترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویی و ترک دروغ در تعلیمات اسلامی همین موضوع است. حضرت علی(ع)در کلمات قصارش می فرماید: از دوستی با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می سازد.
• دروغ و انسان های ضعیف
هیچگاه انسان قوی و صاحب اراده دروغ نمی گوید. گفتن حقیقت خود نشان از شجاعت انسان دارد. کسی که دروغ می گوید از به خطر افتادن منافعش هراس دارد و به خاطر حفظ منافع و خواسته های حقیر دنیوی خود، حقیقت را قربانی می کند. البته بحث در خصوص دروغ و پیامد های زشت آن بسیار گسترده است. از جمله : ضعیف ساختن مروت و جوانمردی، فراموشی، سلب توفیق، لعن خدا و فرشتگان، فقر و تنگدستی، سرزنش و پشیمانی، نابودی شرم و حیا و …
راه های درمان دروغ
برای درمان دروغ، بزرگان ما دو راه علمی و عملی را سفارش می کنند. درمان از طریق علمی، با مطالعه ی آیات و احادیث وارده و کتب اخلاقی که در زمینه مذمت دروغ نگاشته شده، حاصل می شود. وقتی انسان به محرومیت ها و خسارات ناشی از این صفت می اندیشد، می تواند با سعی و تلاشو تمرین این صفت زشت را از خود دور کند. از روش های عملی در درمان دروغ آن است که انسان پیش از آنکه کلمه ای بر زبان بیاورد، درباره ی درستی یا نادرستی آن بیاندیشد و به آثار و عواقب آن توجه کند. شیوه ی دیگر در درمان عملی دروغ آن است که از معاشرت با دوستان دروغگو بپرهیزد؛ چرا که بسیاری از زشتی ها در اثر رفت و آمد و همنشینی با انسان های ناصالح پدید می آید و به عکس، بسیاری از زیبائیهای اخلاقی هم در همنشینی با خوبان و صالحان پدیدار می شود.
گریده ای ازسخنان مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
تربیت فرزند
اهتمام به مسائل تربیتی فرزند از رمز و راز موفقیت والدین و یک خانواده ی پویا و با نشاط است این مختصر توصیه هایی به مادران عزیز دارد:
چون مادران نقش حساس و خطیری در ساختار فکری، روحی،اخلاقی، و عملی فرزندان خود ایفا می نمایند. بر این اساس نکاتی را به طور مختصر و کوتاه بیان می کنیم تا با استعانت از خداوند متعال و همیاری و همکاری یکدیگر سرمایه های با ارزش باارزش خود را هر چه بهتر تربیت، هدایت و پاسداری کنیم.
• مادر دوست داشتنی ترین چهره در خانواده و مظهر مهر و صفاست، اوست که دل پر رنج همسر و فرزندان را تسکین می دهد و زمینه ی مهر و محبت، خیر اندیشی و خیر خواهی را در آنان ایجاد می کند و در یک کلمه، اوست که تربیت فرزند را به همراه پدر به عهده دارد. مادر، یعنی صبر و حوصله، عشق و محبت و همه ی خوبی ها را تداعی می کند.
• فرزندان در خردسالی شدیداً تحت تأثیر اخلاق، کردار،منش و رفتار مادران قرار دارند. در واقع فرزندان آیینه ی تمام نمای والدین هستند؛ پس شایسته است با اصلاح فرزندان خویش کوشا باشیم.
• مادر به عنوان مسئول و حافظ امنیت و تدمین امنیت و آسایش باید موجبات جلب و جذب اعضای خانواده را فراهم آورد. مادران با قصد قربت و اخلاصی که دارند، مطمئناً از عهده ی ایجاد محیطی آراسته و آرام بخش، یعنی خانه بر خواهند امد.
• مادری که می خواهد فرزندان امین، راستگو و صادق داشته باشد، بیش از همه خود باید امین، راستگو و صادق باشد. وقتی کودک به آسانی و با گوش خود از اعضای خانواده - بویژه والدین_ دروغ می شنود و یا عمل خلافی مشاهده می کند، چگونه توقع داریم که وی دروغ نگوید. به عنوان مثالف وقتی که مادر در خانه است و کسی زنگ خانه را می زند و به کودک گفته می شود بگو مادرم خانه نیست، چگونه از کودک توقع داریم که راستگو باشد. یا زمانی که کودک می گوید: کسی به کمد وسایل شخصی من دست نزند و علی رغم سفارش وی، وسایل او به هم می ریزد، چگونه امانت داری را می آموزد؟!
• مادر بهترین راز دار فرزند است و باید زمینه لازم برای حفظ اسرار فرزندان را حفظ کند و از افشای اسرار فرزند خودداری نماید؛ زیرا در صورتی که مادر راز او را فاش نماید، فرزند ناخدآگاه به سوی کارهای مخفی و پنهان کاری و از همه مهمتر، دروغگویی روی می آورد.
• مادران فهیم و خردمند وقتی مصالح زندگی و اعتبار خانوادگی را در میان ببینند به فرزند خود تفهیم می کنند که ضروری است پدر راز آنها را بداند تا به گره گشایی و راهنمایی بپردازد.
• مادر دانا به فرزند خود می فهماند که هر سخنی را نزد هر کسی نگوید و بداند پدر و مادر بهترین غمخوار بوده و همواره حافظ سعادت فرزند خویش هستند.
• مادرانی که دارای اعتدال مزاجند، دارای اخلاقی ملایم و لطیف هستند، از وظایف اخلاقی خوی ش نیک آگاهند، رابطه ی آنان با فرزندان بر اساس عطوفت الهی است، فرزندان را به خاطر خدا دوست می دارند و می کوشندتا نسلی سازنده، پویا و ارزنده برای جامعه بسازند، چنین مادرانی مقامی برتر از فرشتگان دارند.
• سخت گیری های بی موردريال بی حوصلگی،دعوای نابجای مادر و اصولاً شرایط نامطلوب زندگی روح فرزندان را افسرده و غمگین می سازد. مقایسه فرزندان خود با دیگران، بی توجهی به سخنان آنان، به حساب نیاوردن آنان در جمع، نادیده گرفتن سلیقه ی ایشان، عدم مشورت و بی اعتنایی به وضعیت ظاهری، روحی و جسمی و … همه از عوامل تحقیر و موجب دوری فرزند از مادر می گردد.
• ترجیح پسران و دختران و بالعکس ،اندیشه ای غیر منطقی و جاهلانه است مادران دیندار و مؤمن بیش از هر کس دیگری باید در این امر دقت کنند و مواظب باشند که حتی ناخواستهدر این دام گرفتار نشوند.
مادر که منبع امنیت و آرامش است، الگو و پیشوای زندگی است باید خطای فرزند را در مرحله ی نخست بخشید و او را راهنمایی کند. در صورت تکرار، به او هشدار دهد و از همه مهمتر، پس از مشاوره و هشدار، در صدد علت یابی و رفع علت باشد تا زمینه تکرار نادرست فراهم نشود.
• مادران موظف به پرورش به قوهی تدبیر و کاردانی فرزندان بالغ خویش هستند. وادار کردن آنان به تأمل، تفکر و تدبّر در امور و توجّه به مصالح و مفاسد عمل، موجبات رشد شخصیت ایشان را فراهم می آورد.
مادر خردمند و مسئول در کنترل در کنترل و نظارت بر فرزند به او تفهیم می کند که در باید ها و نباید ها تنها مصلحت فرزند مورد توجّه اوست، نه استبداد و خشونت. زمانی که خواستگاری برای فرزند دخترآمد و یا فرزند پسر علاقمند به ازدواج با دختری است و ما به هر دلیلی با او هم عقیده نیستیم، باید با دلیل منطقی و صحیح علّت مخالفت خود را بیان کنیم. بدین ترتیب یا ما قانع می شویم و یا فرزند حرف ما را می پذیرد و احساس می کند که هیچ گونه خشونت و استبدادی در کار نیست و مصلحت او مورد توجه بوده است. مادر خردمند لغزش و خطای فرزند را با خشونت پاسخ نمی دهد، بلکه صمیمانه آن را پذیرفته و با راهنمایی فرزند خود، از تکرار آن جلوگیری می کند.
• مادر فهمیده از بدبختی و محرومیت های زندگی خود برای فرزند سخنی نمی گوید، بلکه رخ زیبای زندگی را برای سیر و حرکت فرزند به او می نمایاند تا او را به زندگی حال و آینده علاقمند سازد. بر مادران لازم نیست که ثروتمند و پردرآمد باشند، ولی لازم است که صدیق،درستکار،خدمتگذار، مؤمن و مسئول باشند و خانه را بسان مدرسه ای بسازند که همواره درس زندگی به فرزندان خود می آموزد.روح خلوص مادر و عبادت در پیشگاه خداوند اثرات نیکویی در دل فرزند می گذارد و مانع از هر گونه انحراف فرزند می شود.
قال رسول الله(صلی الله علیه):« رحم الله مناعان وَلَده علی برّه یَقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقُه و لا یخرُقُ به؛ رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند؛ یعنی 1. آنچه را کودک در توان دانسته و انجام داده از او بپذیرد. 2. آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد.3. او را به گناه و سرکشی وادار نکند. 4. به او دروغ نگوید و در برابر او اعمال سبک و احمقانه انجام ندهد.
گفتار فلسفی کودک، بخش 2، ص 45
به کوشش م.ظفرقندی،طلبه
<< 1 ... 29 30 31 ...32 ...33 34 35 ...36 ...37 38 39 ... 138 >>