“رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.
اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شركت در میهمانی ماه مبارك رمضان می باشد. برای درك عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است.
فرشتگان اولین شب جمعه ماه رجب را “لیله الرغائب” مینامند. چرا که وقتی یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشتهای نیست مگر اینکه در کنار کعبه شریف آید، آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان کند و فرماید: فرشتگانم هر چه خواهید از من بخواهید. فرشتگان گویند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است که روزه داران ماه رجب را بیامرزی، خداوند خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.
سید در “اقبال” و علامه در “اجازه بنی زهره” درباره اعمال لیله الرغائب نقل کرده اند:
از جمله اعمال این شب نمازی است که گناهان بسیار به سبب او آمرزده شود و هر که این نماز را بگذارد، چون شب اول قبر او شود، حق تعالی بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوترین صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح.
پس با وی گوید: ای حبیب من بشارت باد ترا که نجات یافتی از هر شدت و سختی.
گوید تو کیستی، به خدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم.
گوید: من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجای آوردی. آمدم امشب به نزد تو تا حق ترا ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم. وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت. پس خوشحال باش که خیر از تو هرگز معدوم نخواهد شد.
صفحات: 1· 2
وع دستورهايى كه اسلام به زن ومرد مىدهد، در عين حال كه يك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمىدارد، وقتى احترام به پدر ومادر را بازگو مىكند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مىكند.
قرآن كريم میفرمايد:
اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كريما (1)
اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى «اوف» مگو وبه آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.
ودر بخشى ديگر مىفرمايد: ما سفارش كرديم به انسان كه احسان را نسبتبه پدر و مادر فراموش نكند:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا
وانسان را نسبت به پدر ومادرش به احسان سفارش كرديم.
و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد وبه پدر ومادر خود احسان كنيد. ودر جاى ديگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق ياد مىكند:
ان اشكر لي و لوالديك
شكر گزار من وپدر ومادرت باش.
اما با همه اين تجليلهاى مشترك، وقتى مىخواهد از زحمات پدر ومادر ياد كند، از زحمت مادر سخن مىگويد، نه از زحمت پدر، آنجا كه مىفرمايد:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا
زحمات سى ماهه مادر را مىشمارد، كه: دوران باردارى، زايمان، ودوران شيرخوراگى براى مادر دشوار است. وهمه اينها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مىكند. قرآن كريم به هنگام يادآورى زحمات حتى اشارهاى هم به اين موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشيده است.
بنابراين، آيات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدين آمده استبر دو قسم است: يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مىكند وقسم ديگر، آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصى بيان مىكند فقط براى بيان وظيفه است، نظير:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف
خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است.
وليكن هنگامى كه سخن از تجليل وبيان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مىكند.
فاطمه يعني شرف،يعني حجاب
فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه يعني رضاي کردگار
شاهکار خلقت پروردگار
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد
مادر خوبم :
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد
صفحات: 1· 2
رقم دقیق هزینه شده برای ساختمان بنا مشخص نیست، اما گمان میرود بیش از ۳ میلیارد دلار آمریکا باشد.
هتل در مجاور مسجد الحرام قرار دارد، و قابلیت جا دادن ۱۰۰۰۰۰ مهمان را دارد.
به تصویر زیر نگاهی بیندازید !!!
این برج درست کنار کعبه در حال ساخت است آیا میدانید که این برج که ابراج البیت نام دارد قرار است چه کار کند ؟
در شب ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ در ساعت ۱۱ و ۱۱ دقیقه روز سایه این برج شیطانی بر کعبه احاطه داشته باشد
آیا این نیز دلیلی بر احاطه ماسون بر عرب نیست ؟
آیا شیطان بر عقاید آنها ریاست میکند ؟
در نوک این برج نمادی وجود دارد که شما فکر میکنید نماد اسلام یعنی ماه است اما خیر این نماد بز بافومت است . که شوالیه های معبدی و فراماسون ها انرا میپرستند .
وبا کمی توجهبه کلمه الله در برج میبینید که الف در وسط کلمه الله نوشته شده است و کسانی که میدانند میفهمند که مهنی این کلمه تغیر کرده و معنی ان چیست . ل لا ه و
نماد بز بافومت که در بالای برج ساعت هم استفاده شده است . این نماد در فیلم جمونگ و امپراطور بادها هم به شدت استفاده شده است که فیلم جومونگ هم ساخته دست فراماسون ها است و معنی خود (جومونگ )یعنی: راهب یهودی (چوسان )یعنی :خورشید یهودی (جولبن) یعنی: لبنان یهودی.
علامت تک چشم در بالای {الله اکبر}
نماد تک چشم در فیلم ارباب حلقه ها
مقایسه این برج با نماد ساعت و برج های مشابه در جهان
دلیل ساخته برجی به این بزرگی در کنار خانه خدا چیست؟؟؟؟
اندازه ی خانهی کعبه و برج ساعت را باهم مقایسه کنید (آنها به خیال خود نعوذبالله جبروت خداوند را پایین آورده اند در حالی که این خانه فقط ، نمادی از خداوند است بر روی زمین تا بندگانش به آن سمت عبادت کنند وخانه ی خدا دل بندگان مومن است که با برج ساختن هیچ لطمه ای که به آن نرسیده هیچ خشممان را شعله ورتر میسازد تا از عمر یکی، دو روزه اشان بکاهد.)
این هم عکسی از شهر مکه در زمانهی قدیم
مشاهده میشود هیج گونه بلندی در اطراف کعبه برای کم نشدن عظمت این بنا ساخته نشده است.
از دیگر علامات شیطان پرستی این برج میتوان به منعکس شدن نور از تک چشم نام ببریم که خود یک علامت فراماسونری است.
خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش ،
همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی امام رحلت کرد.
دوستش می گفت: « ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم
که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد
اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست.
بارها می شنیدم که می گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای ) بلند هم می گفت از ته دل …».
صبح روز بعد از خاکسپاری ، خانواده اش نماز صبح را خواندند و
از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س) ، سر قبر صیاد .
اما پیش از آنها کسی دیگری هم آماده بود
آقا که گفت
« دلم برای صیادم تنگ شده ، مدتی است ازش دور شده ام . »
برای شادی روح شهدا و امام شــــــــــــهدا صلوات
خودش را به خانه فاطمه رساند. چشمانش را به چهره بانوی مهربانش دوخت. هربار که نگاهش می کرد، غم سنگینی سینه اش را می فشرد. بانو چشمانش را گشود و فرمود: ـ اسماء! آبی بیاور تا وضو سازم. آب که حاضر شد؛ بانو به آرامی وضو گرفت. سپس خودش را خوشبو ساخت، در حالی که جامه نوین را بر تن می کرد، فرمود: ـ اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم، چهل درهم کافور بهشتی آورد. حضرت آن را سه قسمت کرد. یک حصّه آن را برای خودش نگهداشت و یک بخش آن را برای من و حصّه سوم را برای علی علیه السلام . آن را بیاور تا مرا با آن حنوط کنند. بار دیگر به چهره نورانی بانویش چشم دوخت. دلش می خواست بنشیند و مدتها نگاهش کند. به فکر فرو رفت. از خودش پرسید: بانو، کافور را برای چه می خواهد؟ همچنان در اندیشه فرو رفته بود. کم کم دلش به لرزه آمد. قدمهایش سست شد. حرفهای فاطمه علیهاالسلام بوی خداحافظی داشت. بانو خبر از یک پرواز می داد. پروازی تا بی نهایت. همه چیز را فهمیده بود، سرش را پایین انداخت. بغضش را فرو خورد. دلش نمی خواست بانوی مهربانش به ناراحتی او پی ببرد. می دانست که دل بانو، غصه های زیادی دارد؛ غصه هایی که بعد از رفتن پدر بزرگوارش در دل سوزانش جای خوش کرده بودند. خودش را به بسته کافور رساند. دستهای لرزانش را جلو برد و آن را برداشت. لحظه ای بعد خودش را به بانو رساند. فاطمه علیهاالسلام با دیدن بسته کافور به سخن آمد: ـ آن را نزدیک سرم بگذار. بسته کافور را بالای سر زهرا علیهاالسلام گذاشت. پرده ای از اشک، جلوی چشمانش را گرفته بود. بانویش را می دید که پاهایش را به سمت قبله نهاده، خوابیده است. و در حالی که جامه اش را بر رویش می کشید، فرمود: ـ ای اسماء! ساعتی صبر کن، آنگاه مرا صدا کن؛ اگر جوابت را ندادم، علی علیه السلام را خبر کن، بدانکه من به پدرم ملحق شده ام. حرفهای فاطمه علیهاالسلام که تمام شد، احساس کرد که تیری بر دلش نشست. از جایش بلند شد. نفسش بند آمده بود و داشت خفه اش می کرد. دستش را به آستانه در قلاّب کرد تا بر زمین نیفتد. سینه اش به شدّت می سوخت و او را رنج می داد. دستش را روی قلبش گذاشت، تند تند می تپید. خانه خلوت بود. صدایی نمی آمد. از دیوار فاصله گرفت. خانه به دور سرش می چرخید. دستهایش را روی سرش گذاشت. نشست؛ فضای غم آلود خانه برایش عذاب آور و دردناک بود. طاقت پرپر شدن فرشته زندگی اش را نداشت. دلش می خواست فریاد بزند؛ ولی بغضی که در گلویش ایجاد شده بود، امان نمی داد. لحظه ای سکوت کرد. صدایی نمی آمد. دستهایش را به زمین گذاشت، به زحمت بلند شد. قدمهایش می لرزید. نگاهش را به اطراف چرخاند. صدای بغض آلود و گرفته اش سکوت خانه را شکست: ـ ای دختر مصطفی! ای دختر بهترین فرزندان آدم! ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است! ای دختر کسی که در شب معراج به مرتبه «قاب و قوسین او ادنی» رسیده است…! لحظه ها به کندی می گذشت، سیلاب اشک صورتش را در برگرفته بود. رنگ چهره اش تغییر کرده بود. زانوهایش به لرزه افتاده بودند. نشست، دستهای لرزانش را به سوی جامه دراز کرد و آن را از روی بانویش کنار زد. احساس کرد که آسمان بر سرش فروریخته و زمین در زیر پایش به لرزه آمده است. فهمید که بانوی بزرگوارش او را در عالم غریبی تنها گذاشته است. سرش داغ شده بود. دستهایش را از هم گشود. دردمندانه بانویش را در بغل گرفت. لبهایش را به چهره ارغوانی و کبود شده بانویش نزدیک کرد و بوسه باران نمود. هنوز فاطمه را در آغوش داشت. صدای درِ خانه توجه اش را جلب کرد. بی اختیار چشمانش را بست. لحظه ای به فکر فرو رفت. از خودش پرسید: ـ اگر حسنین از مادرشان بپرسند، چه بگویم؟! سرش را به سوی حسنین علیهماالسلام برگرداند! آنها به خانه وارد شده بودند. با دیدن بستر مادر، مضطربانه، سکوت سنگین خانه را شکستند: ـ ای اسماء! چرا در این وقت، مادر ما به خواب رفته است؟ سرش را پایین انداخت، هنوز گلویش می سوخت. صدایش به زحمت بلند شد: ـ مادرِ شما!…. جمله اش قطع شده، نگاه غمبارش به زمین دوخته شد. طاقت تماشای چهره های محزون میوه های دل رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم را نداشت. نه تنها با پرواز یادگار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، آنها یتیم شده بودند که او نیز تنهای تنها شده بود. منتهی الآمال، ج 1، ص 262 و 263.
تو ستون استحکام عرشی بانو! اینگونه بر زمین نیفت!
برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخمهایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشى. هنوز اسلام نیازمند خطبههای توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) انقلاب و غیرت فاطمى تو را پشتوانه خویش میخواهد. برخیز و با همین نیمهجان مجروح، با همین پیکر زخمخورده در کوچههای شهر جاری شو.
در تمام خانههای خواب برده را با دستهای عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنى؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پایمال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
پس از تو غمگین نباید بود.
اکنون که تو رفتهاى، تمام دردهایت به پایان رسیدهاند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشستهای و بیشک، غصههایت را سر بر دامان او از یاد میبرى. امّا اندوه من از بیتو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دلهای تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت.
تو را پنهان از چشمهای بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دلهای گنهکارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بودهاى، دور از دستها و چشمهای نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (ص) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچکس نشان مزارش را بداند. بگذار این بینشانى، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بیتو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستمکار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانههای خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدیاست؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم.
شانهای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمیگردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخیاش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمیتوان سراغ گرفت.
دیگر هیچکس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد.
آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاههای سوگوارشان را ندارم.
وقتی که تو بودى، سفره خالی و بیرونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائدههای آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بینان، با شمیم بهشتی تو از یاد میبردیم.
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانوادهات را انفاق کنی و با لبهای روزهدار، از خداوند بشنوی که: «وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَى حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً».
منبع : پایگاه اطلاع رسانی موسسه جهانی سبطین علیهم السلام
فاطمیه قصه گوی رنجها است بهترین تفسیر سوز مرتضی است
فاطمیه جنگ اشعار علی است شرح حال چشم خونبار علی است
فاطمیه آتش افروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است
فاطمیه سینه چاک درد ها است شاهد نامردی نامرد هاست
فاطمیه مهر زد تاریخ را در دل آتش گدازد میخ را
فاطمیه سوخت درب خانه ای شمع را کشتند با پروانه ای
فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ علی را باز کرد
فاطمیه شرح دیوارودر است در مقام صبر زینب پرور است
فاطمیه ناله زهرا می زند داد مظلومی مولا می زند
فاطمیه آتشی افرو ختند خیمه های کربلا را سوختند
فاطمیه فاطمه اعجاز کرد انقلاب کربلا را ساز کرد
فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است
فاطمیه قفل غم را شد کلید چونکه دارد هم شهیده هم شهید
فاطمیه صورتش نیلی شود تا رقیه شاهد سیلی شود
<< 1 ... 119 120 121 ...122 ...123 124 125 ...126 ...127 128 129 ... 138 >>