
دعایی برای دیدار امام عصر علیه السلام

روایت شده است : « هر کسی که این دعا را پس از هر نماز واجب بخواند و بر آن مواظبت نماید ( و مرتبا آن را بخواند ) ، آنقدر عمر خواهد کرد که از زندگی سیر شود و به دیدار حضرت صاحب الامر عج الله خواهد رسید »
دعا چنین است :
« الهمََ صلِّ علی محمدٍ . الهمََّّ اِن رسولکََ الصادقَ المصدقََ صلواتکََ علیه و آله قال اِنکَ قلتَ ما تردَدتُ فی شیٔ اَنا فاعلهُ کترددی فی قبضِ روحِ عبدیََ المؤمن یکرَهُ الموت واَنا اَکره مستایتهُُ ، اللهم فَصلّ علی محمدٍٍ و آلِ محمدٍ و عجلْ لِأولیایکَ الفرج و النصرَ و العافیه و لا تسؤنی فیٖ نفسیٖ و لا فی فلان »
فرمود : به جای کلمه فلان هر کسی را که خواهی نام می بری »
دیده شده در کتاب ذکرهای شگفت انگیز معصومین علیهمالسلام ، سید عباس اسلامی حسینی ، ص ۴۶ ، به نقل از کتاب مکیال مکارم ، ج ۲ ، ص ۲۱ .
1 نظر » 
باب بدعتها و رای و قیاسها

الحسین بن محمد الاشعری ،عن معلی بن محمد ، عن الحسن بن علی الوشّا ، و عِده من اصحابنا ، عن احمد بن فضا جمیعا عن عاصم بن حمید ، عن محمد بن مسلم ، عن ابی جعفر علیه السلام قال : خَطَب امیرالمؤمنین علیه السلام الناس فقال : ایها الناس ! أِنما بدٔٔ وقوع ِِالفتن أهوا تُتٔبعُ و احکام تبدعُُ یخالف فیها کتاب الله یتولی فیها رجال رجالا فلو ان الباطل خلص لم یٔخف علی ذی حجی ولو اپل الحق خلص لم یکن اختلاف ولکن یوخذ من هذا ضغث فیمز جان فیجیان معا فهنا لک استحوذََ الشیطان علی اولیاءه ِِ و نَجیِ الذین سبقت لهم من الله الحسنی .
امیرالمؤمنین علیه السلام برای مردم سخنرانی کرد و فرمود : ای مردم همانا آغاز پیدایش آشوب ها فرمانبری هوس ها و بدعت نهادن احکامی است بر خلاف قرآن که مردمی به دنبال مردمی آن را به دست گیرند .
اگر باطل برهنه می بود بر خردمندی نهان نمی گشت و اگر حق ناآمیخته مینمود اختلافی پیدا نمی شد ولی مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته و آمیخته شوند و با هم پیش آیند ، اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره شود و آن ها که از جانب خدا سبقت نیکی داشتند نجات یابند .
دیده شده در اصول کافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، ج ۱ ، ص ۶۹.
نظر دهید » 
مشکل بزرگ مسیحیت

اگر مسیحیت مثل امام کسی را داشته باشد ما هم را حت هستیم .بسیاری از کشورهای دست دوم و سوم مناظر ببینند غرب چه خبر است ، و تنها مشکل غرب این است که امام ندارد . امام آمده و بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب فرق گذاشته است . اگر واقعا در غرب و در مسیحیت یک امامی پیدا شود که بین مسیحیت آمریکایی و مسیحیت عیسوی فرق بگذارد ، آن وقت معلوم می شود عیسی کیست ! آن وقت معلوم می شود که مسیحیت چیست ! آن وقت معلوم می شود که مسیحیت چگونه تبشیر کرده که پیامبر اسلام صلی الله می آید . او فهمیده که پیغمبر کیست .
الان تمام مشکل مسیحیت که مال خودشان است اولا و سرریز مشکلات دامن گیر ما شد این است که این ها امام ندارند ، لذا آن جه که در غرب است مسیحیت آمریکایی است نه مسیحیت ناب عیسوی .
آن طوری که ائمه ما از وجود مبارک حضرت مسیح نقل کردند این است که مرحوم کلینی در جلد ۸ کافی از ائمه نقل کرده است : حضرت مسیح فرمود : اگر یک زخم خورده ای در گوشه ای باشد و کسی به سراغ او درمان او نرود ، او شریک جرم است .
الان تمام این زخم زدن ها مال همین مسیحیت است که نه تنهانمی روند به بالین مجروح ، بلکه مجروح می کنند . بنابراین مشکل ما الان این است که از مسیحیتی الگو می گیریم که مسیحیت آمریکایی است . و اگر امامی در بین اینها پیدا شود که مسیحیت آمریکایی را از مسیحیت عیسوی جو کند هم آن ها راحت می شوند هم ما راحت می شویم .
سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .
1 نظر » 
غیبت امام عصر جل الله

عمار ساباطی گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : کدام یک از این دو بهتر است ؟ عبادت پنهانی با امام پنهان از شما خانواده در زمان دولت باطل با عبادت در زمان دولت ظهور و دولت حق با امام آشکار از شما ؟
فرمود : ای عمار ! به خدا که صدقه دادن پنهانی از صدقه دادن آشکارا بهتر است ، و همچنین به خدا عبادت شما در پنهانی ، با امام پنهانتان در زمان دولت باطل و ترس شما از دشمن و در حال صلح با دشمن ( و تقیه از او مانند دوران ائمه بعد از امام حسین علیهم السلام ) بهتر است از کسی که عبادت کند خداوند عزوجل را در زمان ظهور حق با امام بر حق آشکارا و در زمان دولت حق .
دیده شده در کتاب اصول کافی ، ابی جعفر محمد بن کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه ، ج ۲ ، ص ۱۲۸ .
1 نظر » 
ارزش های اخلاقی پسندیده
بسیاری از کتاب ها و گفتار ها کهنه می شوند، فراموش می گردند، اما آن سخن که از زلال حقیقت بجوشد، و از دل برخیزد بر دلها جاودانه خواهد ماند.

امام حسین علیه السلام فرمودند : علم ریشه شناخت و آگاهی است و تداوم تجربه ها عامل فراوانی عقل است ، وشرافت و بزرگواری، تقوای الهی است، و قناعت عامل آسایش تن آدمی است، کسی که تورا دوست دارد از زشتی ها تو را باز می دارد، و کسی که دشمن تو است، تو را مغرور می سازد.
پنچ نعمت بزرگ در هر کس نباشد از زندگی فراوان بهرمند نمی شود و آن عقل، أدب، حیا، واخلاق خوش .
دیده شده در کتاب فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، ص ۹۴.
نظر دهید » 
پندهای امام عسکری علیه السلام

_ عبادت به روزه و نماز زیاد نیست ، به فکر زیاد درباره خداوند است .
_ آن بنده ای که دو رو و دو زبان دارد بد بنده ای است ، روبرو از برادرش تعریف می کند و پشت سر گوشتش را به غیبت می خورد ، اگر نعمتی یابد بر او رشک برد و اگر گرفتار آید رهایش کند .
_ قلب احمق در دهان است ، و دهان حکیم در قلب .
_ اظهار مسرت در حضور غمگین از ادب دور است .
_ شما عمرهایی کاهش پذیر و دورانی محدود را می گذرانید و مرگ ناگهان فرا می رسد .هر که خیر کارد ، خوشی درود و هر که شر کارد ، پشیمانی درود .
_ به همه سلام کردن ، و در مجلس ، مادون مقام نشستن ، نشان تواضع است .
_ خنده بی جهت نشان نادانی است .
_ شما را توصیه می کنم به پروای خدا ، پارسایی در دین ، کوشش در راه خدا ، راستگویی ، ادای امانت به نیک و بد ، طول سجده ، خوش همسایگی که اینها برنامه پیغمبر است .
_ به خویشان خود محبت کنید جنازه هایشان را تشییع کنید ، از بیمارانشان عیادت کنید ، حقوقشان را بپردازید .
_ چون یکی از شما در دین پارسا ، در سخن راستگو و امانتدار و خوش اخلاق باشید ، گویند این شیعه مذهب است و من خرسند شوم .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، احادیث امام عسکری علیه السلام ، ص ۱۰۷۹.
نظر دهید » 
خیر دنیا و آخرت

شخصی به امام حسین علیه السلام نامه ای نوشت و پرسید : خیر دنیا و آخرت چیست ؟
امام علیه السلام در پاسخ او نوشت :
« بسم الله الرحمن الرحیم ، اما بعد !
فاِنه مَن طلب رضی الله بِسَخط الناس کافه الله امور الناس ، و مَن طلب رَضی الناس بسخط الله و کله الله الی الناس ، والسلام »
بنام خداوند بخشنده مهربان ، پس از ستایش پروردگار ؛
هر کسی در پی خشنودی خدا باشد که مردم از تو برنجد خداوند او را در امور مردم کفایت خواهد کرد ، و هر کس برای جلب رضایت مردم بکوشد که به غضب الهی بیانجامد ، خداوند او را به مردم وا می گذارد .
دیده شده در کتاب فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، موسسه فرهنگی امیرالمومنین علیه السلام ، ص ۱۷۴ ، به نقل از امالی شیخ صدوق ، ص ۱۶۷ ، اختصاص شیخ مفید ، ص ۲۲۵ ، بحارالانوار ، ج ۷۱ ، ص ۳۷۱ ، حدیث ۳.
1 نظر » 
بهار ماه ها

ماه ربیع الاول بهار ماه ها است. با حلول این ماه ، ماه پر از حزن و اندوه صفر که ماه مصیبت های بزرگ اهل بیت رسول خدا (ص) بود به پایان رسیده است.
« مرحوم جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات نوشته است: "این ماه همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماهها است، به جهت این که آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبای او بر زمین فرود آمده است؛ زیرا میلاد رسول خدا (ص) و سلّم در این ماه است و مىتوان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن بر زمین فرود نیامده است … بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شکرگزارى این نعمت بزرگ کوشش و سعى کند.» ۱
« سال سیزدهم بعثت مبدأ هجرت حضرت رسول صلی الله که از مکه معظمه به مدینه منوره بود و در آن شب در غار ثور مخفی شد و حضرت امیر علیه السلام جان خود را فدای جان شریف ایشان نمود و در جای آن حضرت خوابیده و از شمشیرهای قبایل مشرکین پروا نکرد و فضل خود و مساوات و برادری خود را با حضرت رسول صلی الله بر جمیع عالم ظاهر گردانید وآیه « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره / ۲۰۷) و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.» در شان ایشان نازل شد .
روز اول ربیع :
روز اول علما گفته اند مستحب است که براى تشکر نعمت سلامتى رسول خدا (ص) و أمیر المؤمنین (ع) روزه بدارند و زیارت آن دو بزرگوار در این روز مناسب است .» ۲
« در کتب ادعیه و روایات چیز دیگری در اعمال شب و روز اول ماه ربیع الاول، غیر از آنچه که بیان گردید، یافت نشد، اما عدم وجود روایت در باره اعمال خیر و مستحبات در منابع دینی، دلیل بر بدعت بودن انجام آنها نیست؛ زیرا انجام همه کارهای خیر از جمله حضور در مسجد، عبادت، دعا و مناجات با خدا در هر زمان مستحب و پسندیده است و انجام آنها با قصد قربت و به امید ثواب هیچ اشکالی ندارد، اما در صورتی که به دروغ عمل خاصی (هر چند پسندیده را) به دین نسبت دهند بدعت و حرام خواهد بود؛ زیرا بدعت در دین و شرع به معنای ” نسبت دادن چیزی به دین در حالی که در واقع جزء دین و شریعت نیست.
اما در مورد مژده بهشت دادن پیامبر به کسی که بشارت ماه ربیع را بدهد، ما در منابع شیعی حدیثی در این باره پیدا نکردیم .
صاحب تفسیر روح البیان حدیثی نقل می کند که: « کسی که مرا به اتمام ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت بشارت می دهم » و شاید این حدیث همان معنای مورد نظر را می رساند. » ۳
۱_ دیده شده در کتاب المراقبات ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، ترجمه محمودی گلپایگانی ، نشر لاهوت ، ص ۶۵.
۲_ دیده شده در مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ، ص ۵۹۲.
۳_ دیده شده درhttp://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2292 به نقل از تفسیر روح البیان ، ج ۴ ، ص ۳۲۵ ،
2 نظر » 
در بیان خبر دادن پدران امام رضا علیه السلام به شهادت ایشان :

ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که مردی از اهل خراسان به خدمت امام رضا علیه السلام آمد و گفت : حضرت رسالت صلی الله را در خواب دیدم که به من گفت : چگونه خواهد بود حال شما اهل خراسان در وقتی که مدفون سازند در زمین شما پاره ای از تن مرا ، و بسپارند به شما امانت مرا ، و پنهان گردد در زمین شما ستاره من .
حضرت فرمود ؛ منم آن که مدفون می شود در زمین شما و منم پاره تن پیغمبر شما و منم امانت آن حضرت و نجم فلک امامت و هدایت ، هر که مرا زیارت کند و حق مرا شناسد و اطاعت مرا بر خود لازم داند ، من و پدران من شفیع او خواهیم بود و در روز قیامت و هر کس ما شفیع او باشیم البته نجات می یابد هر چند بر او مانند گناه جن و انس بوده باشد .
به درستی که مرا خبر داد پدرم از پدرانش که حضرت رسالت صلی الله فرمود : هر که مرا در خواب بیند مرا دیده است زیرا که شیطان به صورت من متمثل نتواند شد و نه به صورت احدی از اوصیای من و نه به صورت احدی از شیعیان خالص ایشان ، به درستی که خواب راست یک جزو است از هفتاد جزو پیغمبری .
دیده شده در جلأ العیون محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۹۳۱.
1 نظر » 
شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
در کتاب احتجاج روایت کرده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و گفت :یابن رسول الله گردن های ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنی امیه گردانیدی ، حضرت فرمود : چرا ؟
گفت : به سبب آن که خلافت را به معاویه گذاشتی .
حضرت فرمود ؛ بخدا سوگند که یاوری نیافتم ، اگر یاوری می یافتم شب و روز با او جنگ می کردم تا خدا میان من و او حکم کند ، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم ایشان به کار من نمی آیند ، عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست ، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست ، زبانشان با من است و دلشان با بنی امیه .
آن حضرت سخن می گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت ، طشت طلبید و طشت مملو از خون شد .
راوی گفت : گفتم یابن رسول الله این چیست ؟
حضرت فرمود : معاویه زهری فرستاد و به خورد من داد ، آن زهر به جگر من رسیده و پاره های جگر من است که در طشت افتاده است .
گفتم : آیا مداوا نمی کنی ؟
حضرت فرمود : دو مرتبه دیگر مرا زهر داده بودند ، این مرتبه سوم است و این مرتبه قابل دوا نیست . معاویه نوشته بود برای پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستند ، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند ، معاویه به او نوشت ؛ آن مردی را که می خواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و و دعوای پیغمبری کرده است ، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب می کند ، من می خواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم . هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد ، و او نیز این زهر را برایش فرستاد .
دیده شده در کتاب جلا ٔٔالعیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب چهارم ، ص ۴۶۲.
3 نظر » << 1 ... 10 11 12 ...13 ...14 15 16 ...17 ...18 19 20 ... 28 >>