معجزات امام جواد علیه السلام
۱_ ابوهاشم جعفری گفت : خدمت ابوجعفر ثانی ( حضرت جواد علیه السلام ) رسیدم ، سه نامه داشتم که هیچ کدام نویسنده آنها معلوم نبود ، خودم هم نمی دانستم نامه ها مال کیست . خیلی افسرده بودم از این وضع .
امام جواد علیه السلام یکی از نامه ها را برداشته و فرمود : این نامه زیادبن شبث است ، نامه دیگر را برداشت و فرمود : این نامه محمد بن ابی حمزه است ، نامه سوم را فرمود : این نامه فلان کس است . آن وقت من متوجه شدم و یادم آمد که نامه از آن کیست . در این هنگام امام نگاهی به من نمود و لبخندی زد .
۲_ حمیری نقل کرده که ابوهاشم گفت : حضرت جواد علیه السلام به من سیصد دینار داد در یک کیسه و فرمود : آن ها را بده به فلان پسر عمویم ، او خواهد گفت فلان جنس را می خواهم بخرم ، مرا راهنمایی کن .
گفت : پولها را به او دادم از من درخواست کرد فروشنده ای را معرفی کنم که از او جنس بخرد من او را راهنمایی کردم .
۳_ امیه بن علی بن قیسی گفت : من حمادبن عیسی خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدیم تا خداحافظی کنیم ، فرمود : تا فردا باشید و حرکت نکنید . وقتی از خدمتش خارج شدیم ، حماد گفت : من که باید بروم چون اسباب و وسایل مرا برده اند و همراهانم رفته اند ، گفتم من هستم .
حماد رفت و همان شب سیلی آمد و حما در آن سیل غرق شد ..
دیده شده در بحارالانوار ، ترجمه جلد دوازدهم ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه ، موسی خسروی ، زندگانی حضرت جواد و عسگریین علیه السلام . ص ۲۹ .
فضایل و مناقب امام جواد علیه السلام :
علی بن ابراهیم از پدر خود نقل کرد که گفت : پس از فوت حضرت رضا علیه السلام به مکه رفتیم و خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدیم ، گروهی از شیعیان آمده بودند از نواحی مختلف تا از نزدیک امام جواد علیه السلام را زیارت کنند . در این موقع عمویش عبدالله بن موسی که پیرمرد مسنی بود وارد شد و لباس های خشن و زبر بر تن داشت و اثر سجده در پیشانی او آشکار بود ، نشست .
حضرت جواد علیه السلام که پیراهن عالی و ردایی قشنگ بر تن داشت و کفشهایی نو پوشیده بود ، وارد شد ، عبدالله بن موسی عمویش از جا حرکت کرد و به استقبال او رفت و پیشانیش را بوسید و تمام شیعیان به احترام امام از جای حرکت کردند ، آن جناب نشست و مردم به یکدیگر نگاهی کردند از کوچکی و کم سنی حضرت جواد علیه السلام .
یکی از حاضرین رو به عموی امام علیه السلام نمود و گفت : آقا اگر شخصی با حیوانی جمع شد چه باید کرد ؟
جواب داد دست او را قطع می کنند و حد نیز بر او جاری می شود . حضرت جواد علیه السلام خشمناک شد و نگاهی به عموی خود نمود و فرمود : عموجان از خدا بترس این کار خیلی سخت است که در روز قیامت به پیشگاه پروردگار بایستی از تو بازخواست کند که چرا برای مردم فتوی دادی ، با این که اطلاع نداشتی .
عمویش عرض کرد سرورم مگر پدرت همین فرمایش را نفرمود : حضرت جواد گفت : از پدرم پرسیدند مردی قبر زنی را شکافت و با آن زن جمع شد ، فرمود : باید دست راستش قطع سود که نبش قبر نموده و حد زنا نیز بر تو جاری می شود زیرا احترام زن مرده و زنده یکسان است . عرض کرد صحیح می فرماید سرورم من ، استغفار و توبه می کنم .
مردم در شگفت شدند ، عرض کردند ؛ اجازه می فرمایید سوال بکنیم ؟ فرمود : بگویید . در یک مجلس از سی هزار مسئله پرسیدند و جواب آن ها را داد با این که نُه ساله بود .
دیده شده در بحارالانوار ، ترجمه جلد دوازدهم ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه ، موسی خسروی ، زندگانی حضرت جواد و عسگریین علیه السلام .بخش پنجم ، ص ۷۴ .
در تصریح کردن امام رضا علیه السلام به امامت و خلافت فرزند دلبند خود محمد بن علی علیه السلام :
از ابو الحسن محمد بن ابی عباد که نویسنده حضرت رضا علیه السلام بود و فضل بن سهل از برای حضرت رضا علیه السلام او را انتخاب کرده بود ، مروی است که گفت : حضرت رضا علیه السلام ذکر نمی کرد فرزندش محمد علیه السلام را مگر به کینه او و می فرمود : من به ابی جعفر علیه السلام چنین نوشتم و ابو جعفر به من چنان نوشت و حال این که آن بزرگوار کودک بود و در مدینه اقامت داشت ، پس آن حضرت او را به تعظیم خطاب می فرمود و مرقومات آن حضرت که وارد می شد ؛ در نهایت بلاغت و حسن بود و از آن جناب شنیدم که فرمود : « در میان اهل بیت ؛ ابو جعفر وصی و خلیفه من است بعد از من »
دیده شده در عیون الاخبارالرضا ، مرحوم شیخ صدوق ؛ ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، ج ۲، ص۵۹۶
روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله روایت کرده هر که آن را بجا آورد توبه اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خصماء او در روز قیامت از او راضى شوند .
با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود ، قبرش گشاده و نورانى گردد ، والدینش از او راضى گردند و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد و توسعه رزق پیدا کند و ملک الموت با او دروقت مردن مداراکند .به آسانى جان او بیرون شود.
کیفیت آن چنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد در هر رکعت حمد یک مرتبه و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه و مُعَوَّذَتَین یک مرتبه پس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ پس بگوید: یا عَزیزُ یا غَفّارُ اغْفِرْ لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیعِ المُؤ مِنینَ وَالْمُؤ مِناتِ فَاِنَّهُ لا یغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ
دیده شده در المراقبات ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، ترجمه محمودی گلپایگانی ، ص ۴۱۴
پندهای کوتاه امام جواد علیه السلام
۱_ مردی از آن حضرت درخواست نصیحت کرد . فرمود : می پذیری ؟ گفت : آری .
فرمود ؛ صبر را بالش خود ساز ، فقر را درآغوش گیر ، لذتها را واگذار ، با هوس مخالفت کن و بدان که هرگز از مراقبت خداوند بیرون نیستی ، پس ببین در چه حالی ؟
۲_ خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد : « اما دل کندن از دنیا ، آسایشی بود که بدان شتافتی ، اما پیوستنت به من عزتی بود که بدان دست یافتی ( و اینها برای خودت بود ) اما آیا برای من با دشمنم دشمنی کردی ؟ و با دوستم طرح دوستی ریختی ؟ .
۳_ آن که در کاری حاضر باشد و ناراضی ، غایب است ، و آن که غایب باشد و راضی غایب است .
۴_ مومن به توفیق الهی ، واعظ درونی و حس نصیحت پذیری محتاج است .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، روایات امام محمد بن علی ، ص ۱۰۰۵ .
ای فرزند آدم
ای فرزند آدم مریض شدم و به عیادتم نیامدی و او در جواب می گوید : ای خدا چگونه از شما عیادت کنم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی. خدا می فرماید : فلانی ، بندۀ من مریض شد ، چنانچه به عیادت او می رفتی هر آینه مرا در کنار او می یافتی.
و از تو طلب آب کردم و مرا سیراب ننمودی. بنده در جواب می گوید : چگونه این کار را می کردم و حال آنکه تو پروردگار جهانیان هستی ، خدا می فرماید : بندۀ من از تو طلب آب کرد ، چنانچه به او آب می دادی آن را در نزد من می یافتی.
و از تو طعام و غذا خواستم ، مرا طعام ندادی ، و بنده در جواب می گوید : چگونه اینکار را می کردم و حال آنکه تو پروردگار جهانیان هستی و خدا می فرماید بندۀ من فلانی از تو غذا خواست و اگر تو به او غذا می دادی آن را در نزد من می یافتی.
ای فرزند آدم چقدر قسیّ القلب هستی ، پدر و مادرت می میرند و در مرگ آنها هیچ عبرتی برای تو نمی باشد.
ای فرزند آدم آیا به یک چهارپا نگاه نمی کنی هنگامی که مرده است و باد کرده و لاشۀ متعفّنی شده است و در حال آنکه اگر گناهان تو را بر کوهها محکم بگذارم ، کوهها را منهدم می کند.
ای فرزند آدم مرگ ، اسرار تو را آشکار و قیامت ، اخبار تو را ظاهر و نامه اعمال ، پرده از کار شما بر میدارد . پس زمانیکه گناه کوچکی انجام دادی به کوچکی آن نگاه نکن ، بلکه ببین چه کسی را نافرمانی کرده ای ؟ و اگر روزیِ اندکی نصیب تو شد به کمی آن نگاه نکن بلکه ببین چه کسی به تو روزی داده ؟
ای فرزند آدم از مکر من ایمن مباش زیرا مکر من از راه رفتن مورچه در شب تاریک بر سنگ صاف پنهان تر است.
ای فرزند آدم آیا واجبات مرا همانطور که به شما امر کردم انجام دادید و آیا با اموال و جان خود با فقراء مواسات نمودید ؟
و آیا به آنکه با شما بد کرده نیکی نمودید ؟ و آیا کسی را به شما ستم کرده عفو کردید ؟ بلکه با کسی که به شما خیانت نموده به انصاف برخورد نمودید ؟ و با کسی که از شما دوری کرده صحبت کردید ؟ و آیا فرزند خویش را ادب کردید ؟ بلکه از دانشمندان دین دربارۀ امر دین و دنیای خویش سوال نمودید ؟
پس ( بدانید ) من به صورتها و زیباییهای ظاهری شما توجه نمیکنم و با ( انجام دادن ) این صفات ( که بیان شد ) از شما راضی می گردم.
دیده شده در فرم افزار رحمان ، مجموعه احادیث قدسی ، کتاب یابن آدم ، حدیث ۱۶ ،۱۷ ،۲۱.
چهار صفت منشاء همه گناهان است .
محمد بن ابی عمیر گوید : در تمام دوران رفاقتم که با هشام بن حکم داشتم سخنی بهتر و پر بهره تر از این سخن که درباره عصمت امام بود از او نشنیدم ؛ روزی از او پرسیدم که آیا امام معصوم است ؟
گفت ؛ آری .
گفتم : نشانه عصمت در او چیست ؟ و به چه بایدش شناخت ؟
گفت : حقیقت این که همه گناهان چهارمنشاء دارد و پنجم ندارد ، آز ، رشک ، خشم ، خواهش نفس ، و هیچ یک از این ها در امام نیست .
امام را نشاید که بر این دنیا حریص باشد زیرا همه آن به زیر نگین او است که او خزانه دار مسلمانان است پس چرا حریص باشد.
و او را نشاید که رشک برد زیرا انسان فقط بر بالاتر از خود رشک می برد و کسی بالاتر از امام نیست پس چگونه رواست که به زیر دست خود رشک برد .
و او را نشاید برای هیچ یک از کارهای دنیا خشمناک گردد مگر آن که خشمش برای خدای عزوجل باشد زیرا خداوند اجرای احکام را بر او واجب کرده است آن چنان که نه سرزنش کسی در او تاثیر کند و نه در اجرای احکام بر کسی مهربانی بی جا کند تا حدود خداوند عزوجل را بپا دارد .
و او را نشاید که پیرو خواهش های نفس بوده و دنیا را بر آخرت ترجیح دهد زیرا خداوند هم چنان که دنیا را در نظر ما محبوب کرده آخرت را در نظر امام محبوب ساخت . امام آخرت را آن چنان می بیند که ما دنیا را می بینیم .
تو هرگز کسی را دیده ای که به خاطر زشت رویی از زیبارویی بگذرد ؟
و خوراک لذیذی را گذاشته و به خوراک تلخ بپردازد ؟
و جامه نرمی را گذاشته و زبر و درشت اختیار کند و از نعمت جاویدان و پایان ناپذیر به خاطر دنیای زودگذر و ناپایدار بگذرد .
دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب الاربعه ، ج ۱ ، ص ۲۳۷
در شیعه علی علیه السلام هفت خصلت است .
امام باقر علیه السلام فرمود : تنها شیعه علی علیه السلام است که ؛
در دوستی ما به یکدیگر بذل و بخشش دارند .
در محبت ما همدیگر را دوست دارند .
برای زنده ساختن امر ولایت ما بدیدار یکدیگر می روند .
اگر خشمناک شوند ستم نورزند.
اگر راضی باشند زیاده روی نکنند .
با هر کس همسایه باشند اسباب برکت اویند.
و همزیستی مسالمت آمیز دارند .
دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب السبعه ، ج ۲ ، ص ۴۵۸.
احادیث پزشکی
امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل می کند که امیر المومنین علیه السلام به یاران خود در یک در یک مجلس چهارصد باب از چیزهایی که دین و دنیای مسلمانان را اصلاح می کند بیاموخت و فرمود :
به شارب عطر زدن از اخلاق پیغمبر ما و باعث احترام در نزد فرشتگان نویسنده اعمال است.
روغن مالیدن ، پوست بدن نرم و مغز آدمی را زیاد نموده و مجاری آب را در بدن آسان می کند و خشکی پوست را از بین می بر و رنگ را روشن می سازد .
آب در دهان گرداندن و در بینی کشیدن سنت است و پاک کننده دهان و بینی .
انفیه در بینی کردن سر را سلامت نموده و بدن را پاکیزه نموده و هر گونه درد را از سر بیرون می نماید .
نوره کشیدن نشاط آور و پاک کننده تن است .
کفش نیکو پوشیدن بدن را نگه می دارد و بر پاکیزگی و نماز کمک می کند .
ستردن موی زیر بغل بوی بد آن را نابود می کند و پاک کننده است و از سنت هایی است که پیغمبر صلوات الله به آن دستور فرموده است .
شستن هر دو دست پیش از غذا خوردن و پس از آن روزی را زیاد نموده و دیده را روشن می سازد .
شب زنده داری بدن را سالم و پروردگار را خشنود و آدمی را در رهگذر نسیم رحمت حق قرار می دهد و پیروی از اخلاق پیامبران است .
خوردن سیب ملین معده است .
جویدن کندر دندان ها را محکم و بوی بد دهان را از بین می بر .
خوردن به قلب ضعیف را تقویت می کند و معده را پاک می کند و نیروی دل را زیاد می کند و آدم ترسو را پر دل می سازد و فرزند را زیبا می کند .
هر روز ناشتا بیست و یک مویز ناشتا خوردن همه بیماری ها را به جز بیماری مرگ از بین می برد .
طهارت گرفتن با آب سرد بواسیر را قطع می کند .
شستن جامعه غم و اندوه را برطرف می کند ……
دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب اربعماعه ، ج ۲ ، ص ۷۴۱.
فرهنگ نامگذاری
در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما بر نامگذاری فرزند تاکید بسیار شده است و همواره به پدر و مادر سفارش شده که نام های نیکو بر فرزندان خود بگذارند اما امروزه نامگذاری فرزند برای پدران و مادران جوان اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده و همواره علاقه دارند نام فرزند خود را یک نام خاص بگذارند که کمتر شنیده شده باشد . به همین جهت ثبت احوال پر شده از نام هایی که شاید تا دیروز هیچ کسی روی فرزندان خود نمی گذاشت اما امروزه پدر و مادر با افتخار نام عجیب و غریب فرزند خود را صدا می زنند که شنونده نمی دانند این نام ، نام فرزند پسر است یا نام فرزند دختر .
عده ای از والدین علت نامگذاری عجیب و غریب فرزندشان را ایرانی بودن نام می خو اند و می گویند مگر ما عرب هستیم که نام اعراب را بر فرزندانمان بکذاریم اما غافل از این که نام هویت فردا تشکیل می دهد و از زمان تولد تا مرگ همراه اوست و شاید به همین دلیل است که اولین وظیفه پدر و مادر انتخاب نام نیکو است .۱
ابن عباس از پیامبر صلی الله نقل می کند که فرمود ؛ حق فرزند بر پدر و مادر آن است که نام خوبی بر آن ها بنهد و به بهترین شکل تربیتش نماید .۲
ربعی بن عبدالله گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت شوم ما فرزندان خود را به نام شما و پدران شما می نامیم ، آیا این عمل به حال ما سودمند است ؟
امام فرمود آری ! بخدا قسم ! مگر دین چیزی به جز مهر ورزیدن و بغض تنفر است ؟ ۳
محمد بن سنان از یعقوب سراج روایت کرده ؛ روزی به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم ، دیدم آن حضرت بالای سر فرزند خود امام موسی _ که در گهواره بود _ ایستاده است و مدتی طولانی به آهستگی با او سخن می گفت ، کناری نشستم تا امام صادق علیه السلام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد . در این هنگام از جا برخاستم امام به من فرمود : « به نزدم مولای خود درآی و بر او سلام کن ، پس به او نزدیک شدم و سلام کردم ، امام کاظم علیه السلام به نیکویی سلام مرا پاسخ گفت و فرمود ؛ برو نامی را که دیروز بر دخترت نهاده ای عوض کن . زیرا خداوند آن نام را دشمن می دارد .یعقوب گوید : صاحب دختری شده بودم و نامش را حمیرا گذاشته بودم .
آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود ؛ به دستوری که گفته شد عمل کن که رشد و هدایت تو در آن است .»۴
۱_ نوشته شده به قلم عبدی متین
۲_ دیده شده در کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام ، مقدمه آیت الله معرفت ، تالیف محمد جواد مروجی طبسی ، ص ۳۸ ، به نقل از کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۴۷۷.
۳_ همان ، به نقل ازمستدرک الوسایل، ج ۱۵ ، ص ۱۲۹ .
۴_ همان ، به نقل از بحارالانوار ، ج ۴۸ ، ص ۱۹ . و مستدرک الوسایل ، ج ۱۵ ، ص ۱۲۸ .
<< 1 ... 14 15 16 ...17 ...18 19 20 ...21 ...22 23 24 ... 27 >>