اربعین خورشید 

 

اربعین


   روز ۲۰ صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین (ع‌) یعنی کاروان‌اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت‌ قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن‌حضرت را زیارت کرد.
   


   شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه ‌السلام آورده است‌: السلام علی ولی الله و حبیبه‌، السلام علی خلیل الله ونجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه‌…


   این مطلبی است که شیخ طوسی‌، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن‌پنجم در باره اربعین آورده است‌. طبعا بر اساس اعتباری که روز اربعین در میان ‌شیعیان داشته است‌، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست‌، شیعیان به حرمت‌ آن‌، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسین (ع‌) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست‌ و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.

   در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.


   عدد چهل‌


   نخستین مسأله‌ای که در ارتباط با «اربعین‌» جلب توجه می‌کند، تعبیر اربعین‌ در متون دینی است‌. ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم‌:


   اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی‌، اعداد نقش خاصی به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که‌ کسی نمی‌تواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری‌، از آن روست که برخی از فرقه‌های مذهبی‌، بویژه آنها که تمایلات‌ «باطنی‌گری‌» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می‌کرده‌اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه‌های انحرافی و باطنی‌ و اسماعیلی‌، مروج چنین اندیشه‌ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.


   در واقع‌، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده‌، می‌تواند بر اساس یک‌ محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می‌توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست‌. به‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی‌شود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای مردم عادی‌، برخی از این اعداد طی‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هایی هم از آن‌ها می‌شود.


 تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می‌شود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت‌است‌. به عنوان مثال‌، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است‌. بیش از این‌هرچه گفته شود، نمی‌توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.


   مرحوم اربلی‌، از علمای بزرگ امامیه‌، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة‌ در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده‌گانه برای اثبات امامت‌ ائمه اطهار(ع) استناد کرده‌اند، اظهار می‌دارد، این مسأله نمی‌تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی‌ها، می‌توانند دهها شاهدـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است‌، کما این که این کار راکرده‌اند.



عدد «اربعین‌» در متون دینی‌


یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌. یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا(ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند.از ابن عباس (گویا به نقل از پیامبر (ص‌)) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است‌ که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌.
در قرآن آمده است «میقات‌» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل‌شده است‌. در نقل است که‌، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود


   در باره بنی اسرائیل هم آمده که‌ برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می‌کردند. در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند. بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده است‌. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است‌، به تفصیل سخن گفته است‌


   اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامّت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابردشمنانم می‌ایستادم‌. ۳


مرحوم کفعمی نوشته است‌: زمین از یک‌ قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب‌، هیچگاه خالی‌نمی‌شود.


   در باره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است‌، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده‌است‌.۴


   در روایت است که کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول‌نمی‌شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش‌تند می‌شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی‌ بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود.۵


   اینها نمونه‌ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است‌.

   اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز (اربعین)به دو اعتبارنگریسته شده است‌.


   نخست :اربعین است که روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
   دوم:اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند.


   کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی ازشاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌ ۶۴ هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌.۶
  

 اربعین روز بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
   اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای‌ کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌،علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید. ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.۷


   دو نکته کوتاه در مورد اربعین:
   نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع‌) در کتاب کامل الزیارات‌ ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌حسین (ع‌) یادآور شده است‌.


   دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفرمطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسیده‌باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع‌) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده‌اند


۱. مستدرک وسائل ج ۹،  ص ۳۲۹
۲. مستدرک ج ۵ ، ص ۳۲۹
۳. الاحتجاج‌، ص ۸۴
۴. بحار ج ۵۳، ص ۲۰۰
۵.  مستدرک وسائل‌، ج ۵ ، ص ۲۱۷
۶. مصباح المتهجد، ص ۷۸۷
۷. بحار ج ۱۰۱، ص ۳۳۴ـ ۳۳۵
۸.  بحار الانورا، ج ۹۸، ص ۳۳۵.

 

 

   پنجشنبه 18 آبان 1396نظر دهید »

زيارت اربعين

 

 

اربعين سيد الشهدا عليه السّلام مصادف با روز بيستم صفر است، شيخ طوسى در كتاب تهذيب و مصباح از حضرت حسن عسکرى عليه السّلام روايت كرده: نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يك ركعت نماز گذاردن، كه مراد هفده ركعت واجب، و سی و چهار ركعت نافله (مستحب ) در هر شب و روز است، و زيارت اربعين، و انگشتر به دست راست نمودن، و پيشانى را در سجده بر خاك نهادن، و بلند گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم».

كيفيت زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام در روز اربعين به دو صورت رسيده: اول: زيارتى است كه شيخ در دو كتاب تهذيب و مصباح از صفوان جمّال روايت كرده، كه صفوان گفت: مولايم امام صادق عليه السّلام درباره زيارت اربعين به من گفت: هنگامیكه قسمت قابل توجهى از روز برآمده، بخوان:

 

السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِالْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِوَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَمِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ ،

سلام بر ولىّ خدا و حبيبش، سلام بر دوست خدا و نجيبش، سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش، سلام بر حسين مظلوم شهيد، سلام بر آن دچار گرفتاري ها و كشته اشك ها، خدايا من گواهى میدهم كه حسين ولىّ تو و فرزند ولىّ تو، و فرزند برگزيده توست حسينى كه به كرامتت رسيده، او را به شهادت گرامى داشتى، و به خوشبختى اختصاصش دادى، و به پاكى ولادت برگزيدى، و او را آقايى از آقايان، و پيشروى از پيشرويان، و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى، و ميراث هاى پيامبران را به او عطا فرمودى، و او را از ميان جانشينان حجّت بر بندگانت قرار دادى، و در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت، و از خيرخواهى دريغ نورزيد، و جانش را در راه تو بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند، درحالی كه بر عليه او به كمك هم برخاستند، كسانیكه دنيا مغرورشان كرد، و بهره واقعى خود را به فرومايه تر و پست تر چيز فروختند، و و آخرتشان را به كمترين بها به گردونه فروش گذاشتند، تكبّر كردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند، تو را و پيامبرت را به خشم آوردند.

 

وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْلَعْناً وَبِيلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مُتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْقَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ،

ادامه »

   پنجشنبه 18 آبان 13963 نظر »

پیاده روی اربعین به یک حرکت آخرالزمانی

 

الکساندر دوگین

 

الکساندر دوگین نظریه پرداز، نویسنده و  استراتژیست روس امسال در جمع مردم مشتاق و شیفتگان امام حسین علیه السلام که مسیر نجف به کربلا را پیاده طی می کنند، حضور یافت و از نزدیک شاهد این حضور حماسی و میلیونی بود.

دوگین را چند تن دیگر از چهره‌های فرهنگی و اجتماعی روس و ترک همراهی می کنند.

پروفسور دوگین در پاسخ به  انگیزه‌ شرکت در پیاده روی اربعین گفت: «من چند سال اخیر اخبار مربوط به این رویداد مهم و عظیم را دنبال می کردم و مایل بودم فرصتی برای مشاهده از نزدیک آن برایم فراهم شود که خوشبختانه با اقدام آقای طالب زاده این آرزو بر آورده شد. علاوه بر من برخی از دوستان ترک من هم به شدت مایل به حضور در این مراسم بودند که آنها هم امروز به من ملحق شدند.

 

از نظر من حادثه پیاده روی اربعین که هر روز ابعاد بین المللی گسترده‌تری پیدا می کند و از همه ملیت‌ها و ادیان از جمله مسیحیان در آن شرکت می کنند، مقدمه یک تحول اساسی در مقیاس جهانی است . من بارها این موضوع را گفته ام که دنیای مدرن با ایدئولوژی لیبرال و سرمایه سالارانه اش به پایان رسیده و جز بحران آفرینی دستاورد دیگری برای بشریت  ندارد و بشر امروز محتاج یک رستاخیز معنوی و الهی است که مایه های آن قویا در انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی وجود دارد. ما به عنوان مسیحیت ارتدوکس در روسیه نیز پی گیر این نهضت معنوی هستیم و راه نجات را در ایستادگی در مقابل امپریالیسم مدرن و عاری از معنا و مشحون از ماده پرستی آن می بینیم و از این جهت با جمهوری اسلامی ایران و نقشه راهی که از سوی آیت الله خامنه ای برای آینده انقلاب اسلامی ترسیم می شود، احساس قرابت ویژه ای می کنیم.

 

من در روسیه از مدافعان سرسخت اتحاد و همکاری ایران و روسیه برای مقابله با داعش که از طرف آمریکا و غرب حمایت می شدند، بودم و دیدیم که این همکاری به بار نشست و امروز داعش و حامیان غربی و منطقه ای اش در سوریه و عراق شکست خورده اند و ما پیروز شده‌ایم. »

 

«این پیاده روی نشانه ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری تا یک حادثه عادی و معمولی دارد. ما و همه کسانی که در جستجوی عدالت و معنویت در دنیای ظلمت و ستم زده مدرن هستیم باید با همدیگر متحد شویم و این پیاده روی جلوه ای از این اتحاد است.»

 

مشرق نیوز 

   سه شنبه 16 آبان 1396نظر دهید »

آداب زیارت اربعین

 

پیاده روی اربعین

 

کسی آمد پیش امام صادق علیه السلام و گفت « قلت له الی خرجنا الی ابیک افکنا فی حج؛ٍ آیا وقتی من خارج می شوم به سوی زیارت جد شما حسین علیه السلام می روم آیا من در حج به سر می برم؟
قال بلی ؛ فرمود بله .
قلت فیلزمنا ما ملزم الحاج : آیا بر من لازم است هر آن چه که بر حاجی لازم است .
امام صادق علیه السلام فرمود ؛ از چه مسایلی ؟
قلت من الاشیا التی یلزم الحاج : گفت : از آن اموری که لازم است حاجی رعایت کند .

حضرت مواردی از آداب زیارت برشمردند از قبیل :


همراهی خوب داشته باشی با کسانی که با تو همراهند.
لازم است بر تو وقتی به کربلا می روی مثل زمان حج قلت کلام داشته باشی ، حرف نزنی مگر حرف لازم .
لازم است است بر تو مثل زمان حج ذکر خدا را زیاد بگویی .
لازم است لباس تو مناسب باشد .
لازم است که غسل داشته باشی قبل از آن که وارد صحن مطهر شوی .
لازم است بر تو که نماز زیاد بخوانی و صلوات زیاد بفرستی .
لازم است بر تو که چشمت را ببندی .
لازم است بر تو که با برادران دینی مواسات داشته باشی . هر کس از حاجتی داشت ، به او رسیدگی کنی .


لازم است بر تو تقیه را رعایت کنی ( تقیه یعنی چه ؟ یعنی این که مراقبت کنی صدمه ای به تو وارد نیاید ، مراقبت کنی حرفی نزنی که به دیگران بر بخورد ، مراقبت داشته باشی که آرامش در جامعه اسلامی حفظ شود )
شما در مسیر کربلا نباید درگیر شوی ، اصل خود کربلا را احیا کن ، حق باطل را از بین خواهد بر …

برای زیارت اربعین باید به تقیه زیاد توجه کرد که اگر توجه شود بسیاری از فتنه ها و مکاید دشمن از بین رفت .

خشوع و تواضع داشتن .
کرامت نفس داشتن و پرهیز از زیادروی کند در بهربرداری از نعمت ها و ضیافت های گسترده الهی ….

 

 

بخشی از سخنان استاد پناهیان ، شنیده شده

   دوشنبه 15 آبان 1396نظر دهید »

حر نمونه زیبای یک تواب


توبه ندامت و پشيماني واقعي از گناهان گذشته است و اين ندامت , ندامت قلبي است , ولي اظهار آن به اين نحوه است : استغفراللّه ربى و أتوب اليه .تكرار اين لفظ همراه با ندامت قلبي بسيار مطلوب است . البته توبه‌ واقعي آن است كه علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبي، با عمل نيكو و صالح ، كاستي ها يي را كه دارد ، جبران كند.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن‌ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن‌ها پیش نیاید. 


بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایش‌های معنوی و مادی بوده است.
اکثر گرفتاری‌هایی که انسان به آن مبتلا می‌شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت‌های خداوند در مسیری که او می‌پسندد و صرف کردن آن‌ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت‌ها است.
خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می‌فرماید: «وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، ای مؤمنان! همگی با هم به سوی خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(سوره نور ایه ۳۱)


همچنین راه بازگشت به سوی خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهی و استغفار، سپس فرمان به توبه می‌دهد: «وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوی او باز گردید.(سوره هود ایه ۳)


با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پی‌درپی بر شما فرو می‌فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک می‌کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار می‌دهد.(سوره نوح ایه ۱۰)
بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.


حر از خاندان های معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود. او  پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی پسر «ریاح بن یربوع» است.
  او از رؤسای کوفیان بود و به سرکردگی هزار سوار برگزیده شده بود. هنگام خروج از کوفه همواره صدایی را از پشت سر می شنید که می گفت ای حر تو را به بهشت بشارت باد. اما کسی را نمی دید. هنگامی که خدمت امام رسید این داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای.
  در یکی از منازل (قصر بنی مقاتل یا شراف) راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به کوفه گشت. امام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می‎گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد همین عبارت را به او باز می‎گفتم. اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می‎توانم.۱
 

توبه حر


 هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می‎کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست‎ها جدا گردد.
حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می‎کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می‎زند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت.
حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب داده‎ای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا می‎خواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کناره‎گیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند. پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می‎خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می‎لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع‎ترین مرد کوفه سوال می‎شد، تو را معرفی می‎کردم، این چه حالتی است که در تو می‎بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می‎بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود
نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد.

لحظات دیدار با امام
 او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می‎رفت. 
«پروردگارا! من به سوی تو باز می‎گردم، پس توبه‎ام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداخته‎ام. ای اباعبدالله! من بازگشته‎ام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد.
این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمت‎های همیشگی راه یافته است.
 
شهادت حر


 پس از حبیب ابن مظاهر به میدان رفت و به پیکار عظیمی نمود. تا جایی که بر اساس روایات تا 40 تن را به درک واصل کرد. وقتی لشگر پیاده نظام به او حمله ور شدند تیری به پای اسب خورد و اسب به زمین خورد. اما حر  با چالاکی از اسب پایین پرید و مبارزه ای دلاورانه کرد تا جایی که 40 نفر از سپاه دشمن را به قتل رساند. در همین هنگام پیاده نظام به او حمله کردند و جسم بی جانش روی زمین افتاد. او را به کنار شهدای دیگر خیمه رساندند. وقتی امام خون از صورت حر پاک می کرد و با پارچه ای پیشانی حر را می بست، این جمله را بر زبان جاری می کرد:
تو آزاده‎ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده‎ای.۲

حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اسرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است.( اصول کافی جلد 4 صفحه 168) ( یعنی کسی که در گناه بماند و بر ادامه گناه اسرار ورزد ولی از خدا بخشش و آمرزش خواهد مانند مسخره چی است که خود را یا احکام دین را یا پروردگار را مسخره کند).


۱_http://jamejamonline.ir/online
۲_یاران شیدای حسین علیه السلام،استاد مرتضی اقا تهرانی ، نشرموسسه ولا منتظر ، ص ۱۷۴.

   چهارشنبه 26 مهر 1396نظر دهید »

پیام حادثه عاشورا

هیهات منا الذله

عده ای هستند که می گویند قضیه حسین بن علی چنین و چنان است ، یا در سال ۶۱هجری چنین شد و بعد از او یزید یک یا دو سال ماند و رفت .
چرا روی قضیه کربلا کار و تحقیق نمی کنید ، زیرا این ماجرا تاریخ سد مارب یمن نیست که مهندیسنی برای کشف یمن بروند … قضیه این نیست ، پیام حادثه حسین علیه السلام این است (ای انسان در زندگانی ) سر خود را بالا بگیر !

اگر کسی در داستان حسین علیه السلام وارد شد و خواست تحقیق کندبه عبارت هیهات مناالذله خواهد رسید ، بعنی من ان انسان دارای شرافتی هستم که نباید حیات بدون ان شرافت حیات بنامم ، ذلت را قبول نمی کنم

 

دیده شده در کتاب امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت ، علامه محمد تقی جعفری ، نشر اثار علامه جعفری ، ص ۳۸۰.

   دوشنبه 24 مهر 1396نظر دهید »

دین محوری و عاطفه ستیزی در حمایت از دین

 

زنان عاشورایی

 

گاهی منشأحب و دوستی، عنصر قوی عاطفه می‎باشد که مهمترین آن‎ها عاطفه زن و فرزند دوستی می‎باشد.

انسان‎های فاقد اراده و ایمان آن‎گاه که امرورشان بین ایمان و عاطفه مردد می‎شود، بر آنان عاطفه حاکم می‎شود و لیکن اهل ایمان و انسان‎‏های باتقوا، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهند.

در جمع عاشوراییان، به افرادی برمی‎خوریم که بر سر دو راهی عقیده و عاطفه، با به کارگیری نیروی ایمان، عقیده را بر عاطفه ترجیح دادند و در میدان مبارزه با دست کشیدن از فرزند و همسر خود به یاری امام‎حسین(ع) شتافتند و از میدان سخت آزمایش الهی به خوبی بیرون آمدند.

 

- در اینجا جا دارد که از یکی از یاران بزرگ امام حسین(ع) یاد کنیم چرا که نمونه بزرگ عاطفه ستیزی را به همگان نشان داد. «محمدبن بشیرحضرمی» در گرماگرم نبرد در صحنه کربلا وقتی خبر اسیر شدن فرزندش را به وی دادند به نبرد خود ادامه داد. امام‎حسین(ع)  از این جریان آگاه شد و به محمدبن بشیر فرمود: اکنون بیعت را از تو برداشتم، برو و فرزندت را آزاد کن. حتی مبلغی پول در اختیار او گذاشت تا با هزینه کردن، فرزندش را آزاد کند. واضح است که در این موقع عاطفة پدری از یک سو و دفاع از عقیده و امام از سوی دیگر در درون او آتشی برمی‎انگیزد و او را بر سر دو راهی قرار می‎دهد. اما این سرباز ایثارگر با وجودی که امام معافیت وی را از نبرد امضاء کرد، روبه امام عرض کرد: به خدا قسم! هرگز چنین نخواهم کرد، طعمة گرگان درنده شوم، اگر چنین کنم. اینگونه است که عقیده و ایمان بر عاطفه پیروز می‎گردد.[1] 

 

در صحنه عاشورا فقط این مردان نبودند که چنین نقش ایفا کردند، چرا که زنان مؤمن و پارسا و شجاعی هم بودند که نقش به سزایی در تشویق مردان در حمایت از حسین(ع) داشتند. روشن و واضح است که زنان موجودات عاطفی هستند و در این صحنه با زیر پا ‎گذاشتن کشش‎های عاطفی برای بانوان به مراتب مشکل‎تر از مردان است به همین دلیل داستان محمدبن‎بشیر را در اینجا آوردیم تا بتوان عاطفه مادری را در مقایسه و مقابل عاطفه پدری قرار دهیم.

لیکن ایمان قوی بعضی از بانوان از آنان در میدان نبرد انسان‎های نمونه ساخته است که یکی از آنان بانویی است به نام «امّ عمرو» این شیرزن کربلایی بعد از آنکه شوهرش «جناده بن‎کعب‎انصاری» در کربلا به شهادت رسید به پسرش «عمرو» سفارش کرد که در رکاب امام حسین(ع) به دفاع بپردازد. او خواستة مادر را پیروی کرد و پا به میدان جنگ نهاد، امام وقتی وی را در میدان جنگ دید، فرمود: تو به جهت کشته شدن پدرت از جهاد معاف می‎شوی. از این رو پس از تشکر و قدردانی از وی، امر کرد که به سوی مادرش برگردد. جوان با چشمانی اشک بار به طرف مادرش رفت که در این لحظه‎ام عمرو به فرزندش گفت: چرا برگشتی؟ آیا از مرگ و کشته شدن ترسیدی؟

 

فرزند جواب داد: نه مادر، امام حسین(ع) به من اجازه جنگ نداد.

مادر که از خیرخواهی امام حسین(ع) نسبت به فرزندش آگاه بود به او گفت: به سوی امام برگرد و بگو: مادرم مرا امر کرده که با شما باشم.

این فرزند دلاور که لحظاتی پیش پدر را از دست داده با کسب اجازه از امام حسین(ع) به معرکه جنگ وارد می‎شود و با دشمن به ستیز برمی‎خیزد و بعد از حماسه‎ای که می‎آفریند، به دست دشمن نابه‎کار شهید می‎شود و سرش را از بدن جدا می‎کنند و به طرف سپاه اسلام می‎اندازند. مادر آن سر را برداشت و بوسید و به سوی دشمن افکند و گفت: ما آنچه در راه خدا داده‎ایم، پس نمی‎گیریم.

این شیرزن کربلایی با زیر پاگذاشتن عاطفه فرزند دوستی در پرتو ایمان و خدا محوری شدیدش، عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله‎ور شد که امام وی را به خیمه بازگرداند و برایش دعای خیر کرد.[2]

 

یکی‎دیگر از کسانی که در عرصة مقابله عاطفه و عقیده قرار می‎گیرد، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهد زنی است به نام ام‎وهب، وی مادر «وهب» شهید کربلاست که هر دو مسیحی بودند و در محضر امام حسین(ع) اسلام آوردند و حال این جوان تازه مسلمان که همراه همسر و مادرش در کربلا حاضر بودند، مادر وهب در روز عاشورا به وهب گفت: به جای شیری که به تو دادم دلم می‎خواهد در خدمت امام حسین(ع) تا سر حد شهادت بجنگی. وهب گفت: در مورد همسرم چه کنم؟ مادر گفت: عزیزم، جمال همیشگی را به جمال چند روزه دنیا مفروش. سخنان مادر، وهب را دگرگون ساخت. او دیگر عاشق امام حسین(ع) شده بود. همسرش به او گفت: من از آن می‎ترسم که چون شهید شوی و به بهشت درآیی، مرا فراموش نمایی، از تو می‎خواهم در حضور امام حسین(ع) با من عهد کنی که در قیامت از من جدا نشوی. سپس هر دو خدمت امام(ع) رسیدند و همسر وهب از امام حسین(ع) خواست که از وهب عهد بگیرد و علاوه براین سفارش او را به اهل‎بیت نماید. امام حسین(ع) درخواست او را اجابت کرد، سپس وهب به میدان بازگشت و جنگید تا به شهادت رسید. آنگاه مادر آهنگ میدان جنگ داشت که امام فرمود: جهاد از زنان برداشته شده است و او را به خیمه بازگرداند.[3]



1- علی بن محمد جرزی ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، مترجم: محمد احمد شور، دارالشعب قاهره، چاپ اول، ج5، ص237.
2- عباس قمي، ترجمه، نفس المهوم، ص239.
3- ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ص305.

4-بخشی از پایان نامه خانم فاطمه فلاح انبوهي با موضوع نقش بانوان در واقعه کربلا

   سه شنبه 18 مهر 1396نظر دهید »

پیوند با اباعبدالله علیه السلام 

 

امام حسین

 

ما به چهار پیوند با قصه امام حسین نیاز داریم که مهمترین راه ارتباط با اباعبدالله است و ائمه ما هم روی ای چهار موضوع هم تاکید کرده اند

۱_ پیوند عاطفی : انسان یک موجود عاطفی است ، ساده ترین راه ارتباط با یک جریان هم ، جریان عاطفی است ، یعنی همین گریه ، عزاداری ، شور و این یکی از مهمترین راه هایی است که صدها روایت دارد که باید این پیوند عاطفی با اباعبدالله حفظ شود .چون خدا در قرآن هم به پیوند عاطفی تاکید دارد و وقتی دختران را زنده به گور می کند خدا می فرماید به چه گناهی شما را کشتند .؟

امام رضا علیه السلام فرمود اگر کسی نام حسین علیه السلام را شنید و بگوید « یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما » فرمود با شهدای کربلا مشهور می شود .

امام صادق علیه السلام به مسمع بن عبدالملک فرمود : برای حسین ما گریه می کنی ، گفت آقا ، گاهی .امام فرمود : می دانید چیزی که عزرائیل را بر انسان مهربان می کند گریه بر اباعبدالله علیه السلام است .

 

۲_ پیوند اعتقادی و معرفتی است ؛ کربلا باید معرفت افزایی کند . توحید ما را قوی کند ، معاد ما را قوی کند ، ما نمی توانیم از کربلا فقط با نگاه عاطفی عبور کنیم .
اگر امام حسین مکرر در کربلا فرمود : انا لله و انا الیه الراجعون ، اگر در ملاقاتهایش فرمود : حسبی الله و نعم الوکیل … این پیوند اعتقادی است .عقاید ما در مجالس حسینی باید قوی شود .

 

۳_ پیوند اخلاقی ؛ ما نمی توانیم از این نمایشگاه زیبای کربلا راحت عبور کنیم ..
آنتوان بارا مسیحی است که کتابی نوشته با عنوان حسین در اندیشه مسیحیان ، یک مطلب زیبایی دارد که می گوید « من عاشق تواضع و انقلابی بودن حسین هستم »..

 


۴_ پیوند سیاسی است ؛ جریانی است که می خواهد جریان امام حسین علیه السلام را سکولار کند ، و می گوید روضه بخوان و عزاداری کن اما کاری به پیوند عاشورا با امروزنداشته باش . و این خطر است .. یزید امروز کسی جز نتانیاهو است ؟ کسی جز آل سعود است ؟ امروز جبهه حسینی جز جوانان یمنی و لبنان است . چون اینها مظلوم هستند آنها ظالم.

 

سکولار کردن عاشورا خطر است ..
ببینید حرف امام حسین از حلقوم چه کسی بیرون می آید ، عملکرد امام حسین علیه السلام را چه کسی دارد؟

 

 

سخنان حجت الاسلام رفیعی ، شنیده شده 

   پنجشنبه 13 مهر 13965 نظر »

اطاعت در فرهنگ عاشورایی

 

 

 

فرهنگ عاشورا ابعاد مختلفی دارد و وقعه خونبار طف از جنبه های گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است . اصولا پیروزی یا شکست ظاهری امیرالمومنین علیه السلام در جبهه حق و کامروایی یا ناکامی برخی از نهضتهای علویان و یا حرکتهای مسلحانه برخی از شیعیان و پیروان راستین پیشوایان صالح در تاریخ از سه جنگ داخلی جمل و صفین و نهروان و حادثه و حادثه جانکاه عاشورا یا غزوات رسول الله صلی الله ، مانند بدر و احد و… جملگی در پرتو عامل اطاعت و عدم اطاعت قابل فهم و موشکافی اند .

 

حتی پیروزی انقلاب اسلامی در عصر ما به رهبری امام خمینی رحمه الا مرهون همین اطاعت مردم دین باور از رهنمودهای آن پیشوای فقیه بوده است و همین امر نهضت اسلامی ما را به نوعی به نهضت عاشورایی پیوند می دهد . 

 

قرآن مجید در مجموعه ای از آیات شریفه اطاعت از رسول صلی الله و اولی الامر را در کنار اطاعت از خداوند خالق یکتا قرار داده و کلیه برنامه ها و فرمانهای صادر شده از سوی پیامبر گرامی را وحی و کلام الهی تلقی کرده و پیروی و اطاعت از او را  لازم شمرده است .« من یطع الرسول فقد اطاع الله : هر کس از فرستاده خدا اطاعت کند قطعا از خداوند اطاعت کرده و فرمان برده است » سوره نسا آیه ۸۰

 

 

دیده شده در مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ،ص ۳۲۱ ، مقاله سید ابراهیم سید علوی .

   پنجشنبه 13 مهر 1396نظر دهید »

رقیه بنت الحسین علیه السلام 

 

رقیه بنت الحسین

 

مــــیرود جـآن زِ تــنِ دخــتـرِ  دردانــه ی تــو…

چــون بــبـینــد تــنِ زخــمی و ســرِ بی تـنِ تــو…

 


شیرین میرآخوری
طلبه پایه پنجم

   چهارشنبه 12 مهر 1396نظر دهید »

1 2 ...3 ... 5 ...7 ...8 9 10 11 12

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 539
  • دیروز: 1046
  • 7 روز قبل: 16129
  • 1 ماه قبل: 28968
  • کل بازدیدها: 1120288
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 12
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم