« محمد حسین فهمیده افسانه یا حقیقت | اقیانوس سرخ » |
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد
ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد
در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد
چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد
اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است
اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است
خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
بايد ز رَهِ صدق، بر ا ين خا ك در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو
بشنيد نسيم سحري رايحه ي او
كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف
خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند
د ا ر ا ي مقا ما ت رَ فيعُ ا لدَّ رَ جا تند
در روز قيامت همه اسباب نجاتند
اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد !
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
سید اشرف الدین قزوینی ( نسیم شمال )
فرم در حال بارگذاری ...