« سخنان رهبر در مورد نزدیک بودن ظهورشرط سازندگی و پیشرفت جامعه »

مجموعه اشعار در مدح امام زمان عجل الله

 

در مدح امام زمان  

 

دل را ز بيخودى سر از خود رميدن است

جان را هواى ز قفس تن پريدن است

 

از بيم مرگ نيست که سر داده‏ ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است

 

دستم نمى رسد که دل از سينه بر کنم

بارى علاج شکر گريبان دريدن است

 

شامم سيه ترست ز گيسوى سرکشت

خورشيد من بر آى که وقت دميدن است

 

سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى

مرغنگه در آرزوى پر کشيدن است

 

بگرفته آب و رنگ ز فيض حضور تو

هر گل در اين چمن که سزاوار ديدن است

 

با اهل درد شرح غم خود نمى کنم

تقدير غصه دل من ناشنيدن است

 

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزى ” امين‏” سزا لب حسرت گزيدن است

 

سید علی خامنه ای

♦♦♦ 

 

به فدای جسم و جانت جسم و جانت که شه جهانیانی

به مدیح تو چه گویم که تو خود جهان جانی

 

به خیال خال رویت شده طی بساط عمرم

نظری به حال زارم که تو محیی جهانی

 

زچه رو شبی به سویم نظری نمی نمایی

به برم نمی نشینی به برت نمی نشانی

 

تو که واقفی ز حال دل زار ناتوانم

چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی

 

نه زبان آن که گویم غم و ماجرای دل را

نه تحملی که ســازم به فشار زندگانی

 

شب و روز در فراقت ز دو دیده اشک ریزم

که مگر کنی عنایت به ضعیف خسته جانی

 

همه شب پیام وصل تو رسد به گوش جانم

همه روز حاضرم من ز برای جان فشانی

 

به رهت دو دیده بر در که مگر ز در درآیی

رخ خوب خود نمایی و کنی هر آن چه دانی

 

تو ذخیره خدایی که برای دادخواهی

به تو جلوه ها نماید که کنی جهان ستانی

 

من بینوای حیران بنشسته ام مهیا

که رسد به گوشم از غیب صدای آسمانی

 

شاعر: علامه سید محمد حسن میرجهانی طباطبائی (قدس سره)

 

♦♦♦ 

از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد

از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد

 

ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم

آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد

 

پر باز می کنم بپرم،می خورم زمین

بال و پر شکسته به جایی نمی رسد

 

باید تنم پی سپر دیگری رود

با روزه های ما به نوایی نمی رسد

 

با دست خالی از چه پل دیگران شوم

دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد

 

ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت

آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟

 

من سالهاست منتظر یک ضمانتم

آخر چرا امام رضایی نمی رسد

 

از من مخواه پیش از این زندگی کنم

وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد ..

 

علی اکبر لطیفیان


موضوعات: اشعار, مهدویت
   پنجشنبه 14 تیر 1397
نظر از: رحیمی [عضو] 

مناجات با امام زمان حضرت مهدی عج به زبان شعر از علی اکبر لطیفیان

از گناه خسته ام

اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی
گهی برای خیر ما بلا درست میکنی

از اینطرف همیشه بارها خراب میکنم
از آنطرف همیشه بارها درست میکنی

گرچه من خجل شدم اگر چه سنگ دل شدم
تو از همین سنگ هم طلا درست میکنی

من از گناه خسته ام از اشتباه خسته ام
بجان مادرت بگو مرا درست میکنی؟

گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود
تو با کریمی خودت گدا درست میکنی

کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند
تویی که از غریبه آشنا درست میکنی

اگر بناست بعد از این مرا خراب تر کنی
از اول این خراب را چرا درست میکنی؟

از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است
فقط تویی که بنده ی خدا درست میکنی

تویک غروب میرسی وگنبد بقیع را
شبیه گنبد امام رضا درست میکنی

1397/04/15 @ 10:54


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1575
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1