چرا انقلاب ایران به پیروزی رسید؟
انقلابی که در ایران به وقوع پیوست، در تاریخ به عنوان تنها انقلابی که در صدد برآمد که طرز تفکر یک ملت را صرفا از دیدگاه معنوی تغییر دهد، ثبت خواهد شد.
این انقلاب از یک مذهب الهام گرفته است و کاملا از نقطه نظر مذهب - یعنی اسلام - اجرا شده است. و فقط به همین دلیل، این انقلاب در رتبه ای بالاتر از دیگر انقلابهایی که در نقاط دیگر اتفاق افتاده اند، قرار می گیرد. طرح ریزی انقلاب (اسلامی) به طرف روح بشر نشانه رفته است نه عقل او!
هنگامی که ندای امام برای انقلاب (اسلامی) رسید، این پیام با غیرت مذهبی مردم آمیخته شد و هیچ قدرتی بر روی زمین نتوانست آنرا متوقف کند. این بزرگترین سلاح برای انقلاب بود. رویه قاطع (انقلاب) کمترین مقاومت و بیشترین پذیرش را توسط توده مردم، تضمین کرد موفقیت انقلاب تنها در این حقیقت نهفته است که (انقلاب) فطری و کاملا بر مبنای اصول اسلامی بود. انقلاب هیچ اهمیتی برای عقاید غرب و اصول شرق قایل نیست - که معمولا بر نظریات ساده اندیشانه انسانی بنیان نهاده شده اند - تئوریهایی که معمولا عمیق نیستند و کاملا با نوسانات روشنفکری و ملاحظات مادی آمیخته شده اند.
تئوریهایی که قدرت را متمرکز کرده اند و یک طبقه حاکم برخوردار از امتیاز را از میان گروه اندکی ایجاد کرده اند، که بر اکثریت بدبخت اعمال قدرت می کنند. نظریاتی که انسان را از جامعه جدا کرده است و فرد را با کوشش های خودخواهانه اش در زندگی شخصی - از همنوعانش جدا کرده ست بنابراین انقلاب (اسلامی) ، قدرت را اسطوره زدایی و غیر متمرکز کرد و به مردم سپرد و این هرگز در هیچ جای تاریخ جهان اتفاق نیفتاده بود! برای اولین بار، افراد معمولی و تا بحال غیر متمایز و مستضعف جامعه توانستند به اربابان قدرت تنه بزنند!
طبیعتا انقلاب مجبور بود که با مخالفان هم از درون و هم از بیرون مواجه بشود.
مخالفتها از درون عمدتا از معدودی طبقه مرفه ناشی می شد که بیم داشتند که ثروتهای مادیشان را که اغلب آنها را با ابزارهای مشکوک به دست آورده بودند - از دست بدهند.
مخالفت ها از خارج و عمدتا هم از غرب و هم از شرق ناشی می شد و اقمارشان در داخل نیز بسیار زیاد احساس خطر می کردند از آنجا که اربابانشان احساس خطر می کردند و آنها نیز به دلیل مجاورت فیزیکی با ایران، بیشتر این احساس خطر را داشتند. جریان پیوند شرق و غرب (علیه انقلاب اسلامی) ، فلسفه روشن انقلاب را تصریح کرد.
تفکر اروپا - مدار به کفایت احساس خطر کرد و به همین جهت به کوشش های خرابکارانه نامحدود برای از بین بردن انقلاب و تمامی ارزشهای آن، دست یازید. ایران می بایستی با هر وسیله ضروری و ممکن متوقف می شد!
شکست غرب در قدردانی از اشتیاق هم نوعان بشر، برای تغییر و کرامت شخصی، در ذهن انسان غربی وحشت و ترسی را موجب شد که پیامد آن اینست که غرب خود اولین قربانی است و این خسارت غرب خیلی بیشتر از خساراتی است که آنها به انقلاب اسلامی وارد آورده اند.
دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)
شکستن ابهت پوشالی ابرقدرتها
شما بدانید که این نهضت ملی ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ با تبلیغات تحمیل کرده بودند در دِماغها که اصلاً نمیشود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلاً با آمریکا نمیشود دیگر درافتاد، این عظمت را شکست…. شما ثابت کردید که نه، میشود! میشود با آمریکا هم طرف شد میشود که لانه جاسوسی آمریکا هم تصرف کرد، میشود جاسوسهای آمریکایی را هم گرفت و نگه داشت و حفظ کرد. شما این را ثابت کردید به دنیا. آن عظمتی که از آنها به واسطه تبلیغات زیادی که داشتند، در دنیا سایه افکنده بود که ابرقدرت است و کسی حق حرف زدن ندارد، آن شکست.
صدور انقلاب و دفاع از مستضعفان
ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم کنار بگذاریم، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمیباشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است... من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضتها و جبههها و گروههای که برای رهایی از چنگال ابرقدرتهای چپ و راست میجنگند اعلام میکنم.
تأسیس حکومت اسلامی
ما در این انقلاب پیروزیهای فوق تصور داشتیم و مظلومیتهای زیاد. بزرگترین پیروزی تحول یک رژیم دو هزار و پانصد ساله مستکبر و ستمگر به یک رژیم اسلامی که در راه اسلام میخواهد قدم بردارد و انشاءالله بردارد.شایسته یادآوری است که گام نخست در برقراری حکومت اسلامی، تکمیل ساختار حکومت و ارکان آن است که به بهترین و بیسابقهترین شکل انجام شد: هیچ سابقه ندارد ـ هیچ ـ که یک کشوری ملتش که قیام کردند و آن رژیم سابق را از بین بردند بعد از یک سال و نیم مثلاً همه چیزهایی که باید حکومت داشته باشد اینها متحقق کردند و قانون اساسیشان را نوشتند، جمهوری اسلامیشان را رأی دادند، رئیسجمهورشان را رأی دادند، مجلس خبرگانشان را رأی دادند، مجلس شورای اسلامیشان را رأی دادند و همین چند رو نخستوزیر، وزرای خودش را معرفی میکند و تمام و کمال آنچه که حکومت لازم دارد متحقق میشود این سابقه ندارد در دنیا که همچون چیزی بشود.
لیکن گام بعدی و البته همیشه مستمر، تلاش خستگیناپذیر برای پیاده کردن محتوای آنکه اجرای همه احکام اسلامی و رنگ اسلامی به خود گرفتن همه اشخاص و امور در کشور است؛ گامی که مقداری از آن طی شده و هنوز بسیاری از آن باقی مانده است: در نیمه راه هستیم الان، بیشتر راه مانده است. ما فقط رفتن محمدرضا و کوتاهی دست اجانب مقصد اعلایمان نبود، آن مقدمه بود یعنی اینها یک خاری بودند بین راه که باید این خارها از بین راه برداشته بشود تا ما بتوانیم آن مقصدی که مقصد اصلی است به آن برسیم و آن مطلبی را که مطلب اصلی ماست و اصل اسلام است به آن تحقق بدهیم. ما همه رأی به جمهوری اسلامی دادیم شما هم دادید رأی، رأی تنها کافی نیست رأی همینقدر است که رسماً الان مملکت ایران رژیمش جمهوری اسلامی است.
نتیجهگیری
انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی دارد. این دستاوردها در نظر و سخن امام خمینی دستاوردهایی بینظیر در حوزههای مختلف است که انقلاب اسلامی را از سایر انقلابات متمایز ساخته است. دستاوردهایی در حوزههای جهانی، معنویت و اخلاق، دین، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، مسائل اجتماعی، نظامی و… از این رو دشمنان انقلاب اسلامی همواره درصدد کتمان یا آسیبرسانی به دستاوردهای یاد شده هستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که خود یکی از دستاوردهای مهم و کلیدی انقلاب است و براساس قانون اساسی مسئولیت نگهبانی از دستاوردهای انقلاب اسلانی را برعهده دارد موظف است دستاوردهای یاد شده را بشناسد و بشناساند و سپس راهکارهای مناسب جهت حفاظت از هر یک از این دستاوردها را در پیش گیرد. مقاله حاضر گامی کوتاه در راستای شناسایی بخشی از دستاوردهای یاد شده به روایت امام خمینی عزیز(ره) است.
دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=17049
انقلاب اسلامی از زبان فردوست
این یک انقلاب کامل ولی قدم به قدم و مرحله به مرحله بود ، که مسلما تاریخ نظیر آن را ثبت نکرده است و به همین علت موفق بوده و موفق خواهد بود . از روزی که انقلاب در مقیاس کوچک به منظور طرد رژیم آغاز شد ، به عنوان رئیس « دفتر ویژه اطلاعات » از جزئیات آن می توانستم مطلع شوم و مطلع می شدم .
امروزه وقتی این اجزا را کنار هم می گذارم و کل طرح را مجسم می کنم ، می بینم که در هیچ انقلابی چنین نظمی برای مدت نسبتا طولانی نمی توانسته وجود داشته باشد ، انقلاب ها همیشه ظرف چند روز و با یک عملیات سریع و خشن به پیروزی رسیده اند ، در حالی که انقلاب ایران با حوصله زیاد و قدم به قدم به پیروزی رسید .
در این انقلاب اعمال خشونت آمیز از سوی مردم در حداقل بود و از طریق خسته کردن و فرسوده کردن ارگان های دولتی ( اعم از نظامی و غیر نظامی ) و دربار و شخص محمدرضا به پیروزی رسید .
هیچ انقلابی چنین نبوده و معمولا سازمان دهندگان انقلاب ها طولانی کردن آن را مساوی با عدم موفقیت می دانند ، ولی انقلاب ایران طی حدود ۹ ماه روز به روز کوبنده تر شد و مسافت طولانی خود را با موفقیت طی کرد .
این اولین نمونه ای است که چنین فرم انقلاب ، که مسلما در تاریخ جهان ، علی رغم این که انقلاب های زیادی به ثبت رسیده است ، نمی توان نظیر داشته باشد . آن چه درباره انقلاب نوشته شد نمی تواند جنبه تملق گویی داشته باشد و این انقلاب بزرگتر از آن است که فردی مانند من اجازه تملق به خود دهد ..
دیده شده درکتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ویراسته عبدالله شهبازی ، نشر مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، صفحه ۵۶۸.
دستاوردهای انقلاب اسلامی در ۳۵ ساله گذشته
نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی طی ۳۵ سال گذشته را میتوان به اختصار در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، علمی فناوری ونظامی بررسی کرد. البته در این بررسی اجمالی، بدیهی است که به اهم دستاوردها اشاره میشود و امکان پرداختن به جزئیات وجود ندارد.
الف- دستاوردهای سیاسی
دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی را میتوان به دو بخش سیاسی داخلی و بینالمللی تقسیم نمود.
۱-دستاوردهای سیاسی داخلی
انقلاب اسلامی با شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» در ایران به پیروزی رسید, قانون اساسی جمهوری اسلامی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است. در اصل ششم قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود از راه ا نتخابات: انتخاب رئیسجمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد.» بر اساس این اصل، ایران در طی ۳۵ سال گذشته از حاکمیت ملی برخوردار بوده و تمامی مسئولان در حوزههای مختلف با رای مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب شدهاند.
ساختار حکومتی و قدرت در جمهوری اسلامی، با محوریت ولایت فقیه برگرفته از آموزههای دینی و شرع مقدس ایران است که انقلابی با ماهیت دینی را پدید آوردند. اصول استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت بر مبنای اسلام، از اصول اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده و رویکرد آرمانی این نظام، ایجاد تمدن نوین اسلامی میباشد.
۲-دستاوردهای سیاسی بینالمللی
شعارهای «نه شرقی نه غربی – جمهوری اسلامی» و «استقلال آزادی - جمهوری اسلامی» گویای یک واقعیت تلخ بود. این واقعیت تلخ همان به تاراج رفتن استقلال ایران با سلطه قدرتهای خارجی برای یک دوره طولانی است. با انقلاب اسلامی، ایران از یک طرف از سلطه قدرتهایی خارجی رها شد و از طرف دیگر با حفظ استقلال در سیاست خارجی، مسیر توسعه قدرت برای تحقق آرمانهای انقلاب را در پیش گرفت .
انقلاب اسلامی آغازگر تحولات بزرگ، اساسی و بنیادین در معادلات منطقهای و بینالمللی گردید. بازتابهایی چون:
الف- تأثیر جدی بر نظریههای سیاسی
ب- تأثیر بر مسایل راهبردی جهان و از جمله فروریختن نظام دو قطبی حاکم بر جهان با ضربه های اساسی که از سوی انقلاب اسلامی بر اندیشه مارکسیسم وارد گردید.
ج- بازتاب و تأثیر جدی بر حرکتهای رهاییبخش در جهان اسلام و خارج از آن، بهگونهای که اکنون بیداری اسلامی را میتوان به عنوانی یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار داد. با انقلاب اسلامی جریان مقاومت اسلامی در منطقه در برابر رژیم صهیونیستی پدید آمد و در کوتاهترین زمان از جریان سازش پیشی گرفت. جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۸ روزه معادلات صهیونیستها را برهم ریخت و بحران سوریه نتوانست جبهه مقاومت را فرو ریزد.
د- ایجاد و تقویت روح مبارزه، مقاومت و ایستادگی در ملتها برای مبازه با آمریکا
ه- معرفی اسلام ناب به عنوان یک مکتب تعالیبخش و تمدنساز
و- تبدیل ایران به یک قدرت منطقهای و فرامنطقهای تاثیرگذار
ب- دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی
اقتصاد ایران و وضعیت اقتصادی مردم با انقلاب اسلامی بهطور کلی متحول گردید. هرچند هم اکنون به دلایلی کشور با مشکلات اقتصادی و از جمله به دلیل تحریمها و فشارهای خارجی دست و پنجه نرم میکند، لکن وضیعت اقتصادی ایران و میزان برخورداری مردم در حوزههای گوناگون با دوران قبل از انقلاب بسیار متفاوت است. پس از انقلاب اسلامی مجموعهای از نهادهای انقلابی با هدف رفع فقر و محرومیت بهویژه از مناطق روستایی و شهرهای کوچک تشکیل گردید و هر یک از نهادها در ایجاد تحول در وضعیت اقتصادی مردم وکشور نقش مؤثری ایفاء کردند. جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره) نمونههایی از این نهادها میباشند. با انقلاب اسلامی، بسیاری از شاخصهای زندگی در ایران به دلیل دستاوردهای اقتصادی و خدماترسانی جمهوری اسلامی بر اساس سیاست پیشرفت و عدالت تغییر کرد. شاخصهای زیر میتوانند تا حدودی نمایشگر این تحول باشد:
گاز طبیعی هم اکنون در جان به عنوان انرژی برتر محسوب میشود. ایران با داشتن ۲۸/ ۳ تریلیون متر مکعب ذخایر گاز طبیعی به عنوان دومین دارنده ذخایر شناخته شده جهان بعد از روسیه قرار دارد.اکنون بسیاری از روستاهای ایران هم علاوه بر شهرها از نعمت گاز برخوردارند.
خطوط ریلی و راهآهن در هر کشور، نقش مهمی در پیشرفت و توسعه دارد.
قبل از انقلاب عمدتاً با کمک شرکتهای خارجی کمتر از ۲۵ درصد داروی مورد نیاز در داخل کشور تولید میشد و از طرفی نیز بسیاری از بیماران برای معالجه به خارج از کشور اعزام میشوند، اکنون با تکیه بر توان داخلی بیش از ۹۶ درصد داروهای مورد نیاز در داخل کشور تولید میشود و جمهوری اسلامی ایران نیز به یکی از صادرکنندگان دارو تبدیل شده است.
طی سالهای پس از انقلاب در عرصه برخورداری مردم از نعمت مخابرات و خطوط تلفن ثابت و همراه، آمارهای رسمی نشاندهنده یک تحول بزرگ در این عرصه است.
با توسعه شبکه فیبر نوری در کشور، امروز نزدیک به ۳۰ میلیون کاربر اینترنتی در ایران فعال است.
بررسیها در شاخصهای توسعه شبکه آبرسانی، شبکه راههای کشور، تعداد خودروهای سواری در کشور، حجم مسافرتهای داخلی و خارجی، سرانه مصرف، درآمد سرانه و … همگی از افزایشهای قابل توجه نسبت به قبل از انقلاب داشته و از بهبود وضعیت زندگی مردم حکایت میکند.
انقلابی و ضد انقلاب
در سالهای گذشته بعضی مفاهیم از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده که هر کدام حساب و کتاب ویژهای داشته است. مثلا در بحبوحه فتنه ۸۸ که یک کودتای تمام عیار ضد جمهوری اسلامی، ضد دموکراسی و اسلامیت نظام بود، مقام معظم رهبری «بصیرت» را مطرح کردند که بحث پرظرفیت و دارای ریشههای عمیقی در ادبیات اسلامی و سیاسی است و هنوز هم میطلبد که این بحث مورد واکاوی قرارگیرد.
پس از آن، مقام معظم رهبری بحث «نفوذ» را مطرح کردند که آن هم یک بحث کلیدی مرتبط با شرایط امروز کشور است و پس از نفوذ نیز، بحث «انقلابیگری» و «انقلابی بودن» از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد که به نظرم انتخاب این واژه هم از جهت ظرفیت و هم از جهت تناسب با شرایط و راهگشا بودن در میدان عمل(praxis)و قابل طرح بودن در عرصه بینالمللی بسیار داهیانه است.
قدیمیترین متن مدون راجع به انقلاب مربوط به ارسطوست که انقلاب را به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: انقلاب برای تغییر قانون اساسی است و نه برای تغییر دولتمردان.
دسته دوم: انقلاب مربوط به تغییر دولتمردان هستند و نه تغییر قانون اساسی .
دسته سوم: انقلابها مربوط به تغییر توامان دولتمردان و قانون اساسی یک کشور است و اگر فردی در این پروسهها شرکت کند، به هر اندازه که مشارکت داشته باشد انقلابی است. ارسطو برای انقلابی بودن دو رکن قائل است که یکی “باور” به تغییرات است و دیگری میزان “مشارکت” در آن.
منظور مقام معظم رهبری آن است که هر فردی اعم از جوان و یا نوجوان میتواند انقلابی باشد در حالی که به آن مفهوم تاریخی فقط پیرمردان بالای ۶۰ سال میتوانند انقلابی باشند که آنها نیز به تدریج میروند و بدینگونه دفتر انقلابی بودن بسته میشود. بنابراین یک تفاوت جدی میان ارائه مفهوم زنده، متحرک و دینامیک از انقلابی بودن با مفهوم هیستوریک(تاریخی) که آرام آرام مندرس میشود وجود دارد و به همین دلیل معنای مدنظر رهبر معظم انقلاب از انقلابی بودن، مفهوم تاریخی آن نمیتواند باشد.
عده ای دیدگاه «انقلابی بودن» را با «تندروی» و «پرخاشگری» و «شعار دادن صرف» یکی میداند، در حالی که طبیعتا هیچ کس نمیتواند مردم را به تندخویی و شعار دادن بیجهت توصیه کند و این هم نمیتواند مفهوم انقلابی بودن از نظر مقام معظم رهبری باشد.
برای واکاوی و ارائه معنای صحیح از مفهوم انقلابی بودن مجبوریم به اصل خود انقلاب اسلامی ایران بازگردیم؛ انقلاب در ایران حادثه بزرگی بود، و از این حادثه دو جریان اجتماعی و تجربه بزرگ متولد شد که در حال تحول هستند، با محیط اجتماعی تعامل پیدا میکنند و مرتبا ازداخل آنها پدیدههای دیگری میجوشد.
از دل این جریان، جمهوری اسلامی بیرون آمد و نظامی ایجاد شد که مشروعیتش براساس اسلام تعریف میشود و سازوکار دموکراسی نمایندهای(representative democracy) را در داخل خودش جایگزین کرده است و اتفاقا خیلیها در ابتدا گمان میکردند این نظام کار نمیکند که فکر اشتباهی بود.
پس از این واکاوی، باید انقلابی بودن را با این دو دستاورد تعریف کنیم، یعنی فردی انقلابی است که اولاً معتقد به این دو جریان بنای نظام مدنی-سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی و نهضت بیداری اسلامی) باشد. و بعد از اعتقاد، باید با تمام وجود برای پیشبرد اهداف و “مشارکت” در این پروسه همت بگذارد و صرفا اعتقاد نداشته باشد.
آن فرد انقلابی که مدنظر مقام معظم رهبری است، اینگونه است که در داخل به جمهوری اسلامی قائل است و البته نمیگوید خارج به من چه ارتباطی دارد؟ بلکه باید به آن جنبه بیداری اسلامی که منبعث از تفکرات امام خمینی(ره) است عمیقاً قائل بوده و در آن مشارکت هم داشته باشد. برای ما مهم است که اسلام چگونه تبلیغ میشود و بیداری اسلامی با چه مسائلی روبروست. پس «اعتقاد» و «مشارکت» ملاک انقلابی بودن است. البته هر چیزی درجاتی دارد؛ یک انقلابی کامل کسی است که همه وجودش را وقف این دو اعتقاد کند و آن را در همه شئون انقلاب پیاده کند.۱
شاخصه های جوان انقلابی
معیارهای جوان انقلابی فرمایشاتی است که از ابتدای امسال مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در بحث انقلابی گری تقریبا تاکید قابل توجهی کردند.
تدین، به روز بودن جوانان، دشمن شناسی و موقعیت شناسی از مهترین معیارهای جوان انقلابی است.
یکی از اساسی ترین وظایف جوانان انقلابی موضوع تدین آنها است است و شاید دشمن شناسی یکی از مهمترین نکات در دانشجویان انقلابی است چون جوانانی که بدنبال موضوع انقلابی گری هستند حتما باید دشمن را خوب بشناسند.
چهارمین شاخص انقلابی گری موقعیت شناسی است جوانان انقلابی باید موقعیتی که در آن حضور دارند به دقت به آن توجه داشته باشند و بدانند در چه زمانی زندگی می کنند و رفتارهای بهنگامی داشته باشند.
جوان انقلابی باید به موقع و بهنگام در صحنه های انقلاب حضور داشته باشد و باید بداند پیرامون او چه میگذرد ،جوان انقلابی اگر در محیط دانشگاهی است یکی از مهترزین وظایفش درس خواندن است در حقیقت یکی از مهمترین وظایفش سلامت جسم و روح و در نهایت ارتباطش با شهداست چون ارتباط با شهدا یکی از موضوعاعی است که می تواند به وی کمک کند برای اینکه انقلابی بماند و انقلابی عمل کند.۲
توصیه های رهبر معظم انقلاب به جوانان انقلابی
جوانهای امروز ما، جوانهای نسل معاصر ما و جوانهائی که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهی است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضی این ثبات قدم را دارند، بعضی در بین راه برمیگردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفتهاند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند.
این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع میشود. این بیوفائی به انقلاب است. همیشه بودند کسانی که به انقلاب بیوفائی کردند، به انقلاب دلبستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسلهای گوناگون ما، با چشم واقعبینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابی بودن به حفظ رابطهی خود و عمل خود و پیوستگی خود با انقلاب است…
امام بزرگوار ما از اول انقلاب تا روز آخر و در وصیتنامهی خود تأکید میکند که روح انقلابی، روح حرکت به جلو است، روح پیشرفت است، روح ابتکار و نوآوری است و این در واقعیت ملت ایران هم تحقق پیدا کرد…این روح انقلابی، هر چه در ملت زندهتر و پویاتر باشد، روح نوآوری و ابتکار و خلاقیت زندهتر خواهد بود؛ همچنانی که خود انقلاب هم یک نوآوری بزرگ بود. امام با انقلاب اسلامی و با تشکیل جمهوری اسلامی راهِ میانهی عقبماندگی و غربزدگی را ترسیم کرد.
شاخصه های انقلاب حقیقی
شناسايي ماهيت انقلاب اسلامي و تشخيص فصل مميز آن از ساير انقلاب ها مشکل به نظر نمي رسد و تفاوت اين انقلاب با ساير انقلاب هاي دنيا، در اسلامي بودن آن است. بنابراين، اگر نظامي، آن فصل مميز و آن مشخصه ي ماهوي خود را همچنان حفظ کند، مي توان ادعا کرد که هنوز ماهيت خود را از دست نداده است. ولي اگر اين فصل مميز حفط نگردد، بايد اعتراف کرد که اين انقلاب از مسير اصلي خود خارج و دچار آسيب شده است.
از آن جا که تنها ديني که براي تمام شؤون انسان ها، اعم از شؤون فردي و اجتماعي و دنيوي و اخروي، برنامه دارد، اسلام است، تنها انقلابي نيز که قادر است که جميع مصالح مردم را تأمين و تضمين کند و خود، مسايل و مشکلات جديدي پديد نياورد، انقلاب اسلامي است؛ يعني انقلابي که در همه ي ابعاد و وجوه خود، بدون استثنا، از جهان بيني و ارزش گذاري دين مقدس اسلام مايه بگيرد و تغذيه کند.
از اين رو، رهبران اين انقلاب، بر خلاف رهبران ساير انقلاب ها، نه براي تأمين مقاصد انقلاب، از هر عقيده اي، و اگرچه باطل و خلاف واقع، بهره مي گيرند و نه با تحريک و تهيج شديد احساسات و عواطف مردم، عوامل غيرعقلاني را بر فعاليت ها و کارهاي آنان حاکم مي سازند؛ بلکه احساسات و عواطف مردم را محکوم و تابع احکام و ادراکات عقل و آراي صحيح مي گردانند و آن گاه از آن ها براي کامياب ساختن انقلاب و محقق کردن اهداف آن سود مي برند. به همين دليل، ترويج و اشاعه ي بينش ها و ارزش هاي اسلامي، که هم صحيح و مطابق واقعند وهم آمادگي شگرفي براي ايثار، فداکاري و جان فشاني در مردم پديد مي آورند، از جمله برنامه هاي رهبران اين انقلاب است.
عدهای میان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی اشتباه می کنند. برای آنها مبارزه و انقلاب هدف است، اسلام تنها وسیله ای است برای مبارزه. آن ها می گویند از اسلام هر آنچه که ما را در مسیر مبارزه قرار دهد، آن را قبول می کنیم و هر چه که ما را از مسیر مبارزه دور کند، طرد می کنیم. فرق است میان کسی که اسلام را هدف می داند و مبارزه را وسیله ای برای برقراری ارزش های اسلامی، با آنکه مبارزه را هدف می داند و می گوید اصلاً اسلام آمده است برای مبارزه. باید بگوییم، در اسلام مبارزه عنصر مهمی است ولی هدف تنها مبارزه نیست. این تفکر که به مبارزه اصالت می دهد ناشی از طرز تفکر دیالکتیکی در مورد جامعه و تاریخ است.۱
تداوم انقلاب در گرو تأمین عدالت
اگر پذیرفته باشیم که انقلاب ما، ماهیتی اسلامی دارد، البته اسلامی در تمام مفاهیم، ارزش ها و هدف ها، و اسلامی در تمامی قالب ها و روش ها، در این صورت این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ می ماند، که مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی تمام دولت های آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت خواهی باشند. برای پرکردن شکاف های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض ها را واقعاً از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی آن تلاش کنند.
من تأکید می کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.
نکته دیگر که باید به آن توجه کرد، این است که در این انقلاب اساس کار باید بر اخوت اسلامی بنا نهاده شود. یعنی آن چه را که دیگران با خشونت و فشار تأمین می کنند در این انقلاب باید با ملایمت و از روی میل و رضا و برادری انجام گیرد. از جمله ارکان انقلاب ما، معنویت است. یعنی مردم به حکم بلوغ روحی، به حکم عاطفه انسانی ، به حکم اخوت اسلامی، خود برای پرکردن شکاف ها و فاصله های طبقاتی و اقتصادی پیش قدم میشوند.
انقلاب ما ، آن هنگامی واقعی خواهد بود که خانواده ای حاضر نشود ایام عید برای فرزندان خود لباس نو تهیه کند مگر آن که قبلاً مطمئن شده باشد خانواده های فقرا دارای لباس نو هستند.
باید در میان ما، گفته ی پیامبر مصداق عینی پیدا کند که فرمود: «مثل مومنین در محبت های متقابل، مانند پیکری است که اگر یک عضو آن بدرد آید، عضوهای دیگر آرام نمی گیرند و با التهاب و درد، عکس العمل نشان می دهند. جامعهی ما آن وقت جامعه اسلامی خواهد بود که درد هر فرد تنها درد خودش نباشد، بلکه درد همهی مسلمان ها باشد. علی (ع) که خود نمونه چنین مسلمانی است، می فرماید: «آیا از خویشتن به این خرسند باشم که امیر المومنین بنامند اما در ناگواری های مردم هم نفس نباشم.»
امام می گوید القاب و عناوین چه ارزشی دارد. مرد انقلابی اساساً پای بند القاب و عناویناش نیست. چقدر باید کوچک بود که به این لذت ها دل خوش کرد و در سختی های مردم شرکت نکرد.۲
محورهای اساسی انقلاب اسلامی
هر انقلابی در معرض آسیب ها و انحرافاتی است که ممکن است در مسیر حرکت آن خلل وارد کند. از این رو، چالش و دغدغه اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعی، به ویژه انقلاب ها، صیانت از جهت گیری های اصلی آنهاست.
برای ارزیابی و تحلیل حرکت انقلاب اسلامی و جلوگیری از انحراف، باید به شاخص ها و محورهای اساسی انقلاب اسلامی توجه شود و حرکت انقلاب اسلامی با آنها سنجیده شود و پس از آن، انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف، آسیب شناسی شود و کانون های آسیب، شناسایی، ترمیم و اصلاح شوند.
ما معتقدیم با وجود فراز و نشیب های بسیار در روند حرکت انقلاب اسلامی و موانع و مشکلات و با وجود دشمنی ها و کارشکنی هایی که از سوی دشمنان داخلی و خارجی متوجه نظام جمهوری اسلامی شده است، در حرکت کلی انقلاب اسلامی، هیچ گونه انحرافی صورت نگرفته است و انقلاب اسلامی به سمت اهداف خویش در حرکت است؛ هر چند در برهه هایی این روند پر شتاب بود و در برهه هایی به دلایل گوناگون، از شتاب آن کاسته شده است؛ ولی در مجموع، حرکت نظام جمهوری اسلامی در مسیر تحقق اهداف و آرمان های ترسیم شده بوده و انحرافی در آن صورت نگرفته است. در اثبات این مدعا شاخص های محوری و اساسی انقلاب اسلامی را از دیدگاه امام راحل و مقام معظم رهبری که محور و مدار حرکت انقلاب اسلامی از آغاز تا کنون بوده اند، به اختصار برمی شمریم:
واقعیتی که محمد رضا پهلوی جدی نگرفت :
واقعیت دیگری که محمدرضا پهلوی جدی نگرفت ، نفوذ روحانیت بود ، هر چند پس از ۱۵ خرداد سال ۴۲ ، توسط مقدم ترتیبات لازم در ساواک برای اطلاع از حوزه ها داده شد و هر چند محمد رضا از نفوذ امام خمینی و مخالفت های ایشان اطلاع داشت ولی او تصور می کرد که از طریق ایجاد رابطه با چند فرد سرشناس و به خیال او متنفذ ، در حوزه ها و با پرداخت میلیون ها تومان در سال به این قبیل افراد توانسته روحانیت را هوادار خود کند !
اگر در بین روحانیت مخالفت دیده می شد ساواک طبق سلیقه محمد رضا به « اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه » و نفوذ کمونیست ها یا فعالیت ناراضیان بالفطره نسبت می داد و واقعیت ها را نمی دید .
واقعیت این بود که اصولا مردم ایران هرگاه دچار حکام ظالم می شدند ، پناهگاه آن ها مسجد و زیارتگاه ها و پناهنده آن ها روحانیت بود . لذا ، مردم آن روحانیتی را دوست داشتند که در مقابل حاکم سالم و در کنار مردم مظلوم بایستد و نه آن روحانی که با حاکم ظالم کنار بیاید .
شاید تعجب کنید که من نیز چنین روحیه ای داشتم ، در صورتی که نه مظلوم واقع شده بودم و نه به من ظلمی شده بود به هر حال از کودکی در خانی آباد علاقه مردم را به همان آسید محمود همسایه مان دیده بودم ، که زمانی که با زور پلیس رضا خان از او خلع لباس شد ، صد درجه محبوبتر و محترم تر شد . این روحیه در من بود و بی آن که خود بخواهم زمانی که می شنیدم فلان مجتهد عالی قدر نزد محمدرضا آمده ، یکباره ارزش آن مجتهد نزد من صفر می شد . لذا من در همان موقع رویه هیچ یک از مجتهدینی را که نمایندگان محمدرضا را می پذیرفتند قلبا قبول نداشتم و برایشان ارزشی قائل نبودم و تصور نمی کنم که حتی خود محمد رضا نیز برای این افراد ذره ای ارزش و احترام قائل بود .
چون او نیز مانند من می دانست که لباس این افراد دکان است و درون آن خالی است .
…… محمدرضا در مقابل دو عامل نارضایتی مردم و نفوذ روحانیت ، احساس قدرت می کرد ، او قویترین ارتش خاورمیانه را در اختیار داشت ، نیروهای انتظامی و ساواک قوی در سطح کشور گسترده بودند ، دولت و مجلسین را در اختیار داشت و در اقشار و سطوح مختلف جامعه تعدادی طرفدار داشت ؛ همان کسانی که از خوان نعمت او استفاده می کردند ، آمریکا و انگلیس نیز این نیروی عظیم را برای ثبات محمد رضا کافی می دانستند ، اما انقلاب شروع شد و همه غافلگیر شدیم .
دیده شده در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ویراسته عبدالله شهبازی ، نشر مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، صفحه ۵۶۷ _ ۵۶۸.
انقلاب اسلامی و فتنه ها
فتنه های بیرونی
انقلاب اسلامی ایران به لحاظ ماهیت اسلامی استكبارستیزی و مردمی خود همواره پس از پیروزی در معرض تهدیدات و فتنه هایی قرار داشته اما با اتكای به خدواند متعال و نیروی عظیم مردمی این گردنه ها را یك به یك به سلامت طی كرده و توانسته در دهه چهارم خود صادر كننده این تفكر باشد. آنچه كه امروز در لبنان مصر تونس یمن عراق و افغانستان در مورد مبارزه با غرب و گسترش موج اسلام خواهی در منطقه مواجه ایم در واقع اثرات غیرقابل انكار انقلاب اسلامی است كه در دل و جان ملت های منطقه نفوذ كرده و راه خود را برای فتح قله ها تا زمان ظهور منجی طی خواهد كرد.
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ عملا نقش و توسعه نفوذ غرب در منطقه و استیلای آنها بر منابع گسترده خاورمیانه را با تهدیداتی مواجه كرد. تاكید انقلابیون بر این نكته كه قدرت های شرقی و غربی دیگر نمی توانند در امورات ایران دخالت كنند و در كنار آن بحث صدور انقلاب اسلامی این زمینه را برای غرب فراهم كرد كه برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران دست به ترفندهایی بزند. این امر از آغاز در دخالت ها و شیطنت های سفارت خانه های خارجی و به ویژه سفارت ایالات متحده آمریكا به وضوح دیده شد. از طرف دیگر تاكید جمهوری اسلامی ایران بر غیر مشروع بودن رژیم جعلی اسراییل غرب را با این معضل تامین امنیت این رژیم مواجه كرد. حمایت های معنوی جمهوری اسلامی ایران از ملتهای بی دفاع فلسطین و لبنان آنها را برای مقابله همه جانبه با این رژیم آماده كرد كه نتایج آن را در سال های اخیر به وضوح مشاهده كردیم.
جمهوری اسلامی ایران در طی سال های استقرار خود با دشمنان داخلی نیز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست.
بسط نفوذ ایران در منطقه و از طرف دیگر مشكلات داخلی و عدم دولت سازی این زمینه را برای دشمنان فراهم آورد تا از هر دستاویزی برای مقابله با انقلاب ملت ایران فروگذار نباشند. كودتای هوایی نوژه از جمله این اقدامات بود كه با كشف و خنثی سازی راه به جایی نبرد. واقعه طبس ترورهای منافقین و ماجرای رییس جمهور عزل شده زا جمله دیگر فتنه هایی بوده كه انقلاب جوان ایران با آنها مواجه بود. اما تدبیر امام خمینی و حمایت های مردم اجازه نداد كه دشمنان از این طریق طرفی بندند. اصلی ترین حربه دشمنان انقلاب جنگ تحمیلی ۸ ساله بود كه با تجهیز ماشین جنگی صدام روی داد. ۸ سال بر سر این ملت بمب و موشك بارید و بسیاری از سرمایه های ملت ایران و عراق به علت جهل حاكم وقت عراق از بین رفت و امروز نیز شاهدیم كه عاقبت این دشمنان چه شد. اصلی ترین حربه دشمنان انقلاب جنگ تحمیلی ۸ ساله بود كه با تجهیز ماشین جنگی صدام روی داد. ۱
فتنه های درونی
دشمنان از هیچ تلاشی برای مقابله با ملت ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی فروگذار نشدند. اما چون اراده ملت ایران را هدف قرار داده بودند ره به جایی نبردند. تفكر بالای ملت ایران و توان آنان در شناسایی مشكلات و نقاط ضعف به همراه تدبیر رهبری ( چه در زمان امام و چه در زمان آیت الله خامنه ای) این زمینه را فراهم آورد كه كشور از هر گزندی در امان باشد. مشكلات دوران اصلاحات و همزمان با آن بحث های مربوط به پرونده هسته یی كشورمان فشارهای مصاعفی بر ملت از طرف غرب را باعث شد. آخرین تلاش غرب برای به اصطلاح سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را نیز در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ شاهد بودیم. باز هم همگان دیدند كه ملت چگونه دوشادوش رهبری خود توانست با این مشكل نیز درافتد و آن را به خاك بمالد.
یکی از راهبردهای اساسی آمریکا و دشمنان انقلاب اسلامی در مخالفت با نظام اسلامی، تهاجم و تبلیغات گسترده و همه جانبه و ایجاد جنگ روانی علیه اسلام ناب محمدی(ص) است. آنان می کوشند بدین شیوه جامعیت دین اسلام و به ویژه فقه و احکام و قوانین اسلامی را در اداره حکومت و مدیریت و سیاست گذاری در جامعه مدرن ناتوان و ناقص معرفی کنند و چنین القاء کنند که دین یک امر عبادی، شخصی و رابطه بنده با خدا است و نباید از آن انتظار مدیریت و حکومت در یک جامعه مدرن را داشت.
برخی روش ها و مطالبی که دشمنان برای ترویج القائات شوم خود و مشوش کردن اذهان نسل جوان به کار بسته اند عبارتند از:
۱ ـ بزرگ نمایی برخی از کاستی ها و نابسامانی ها که لازمه هر حرکت و تحول بنیادین و به خصوص انقلاب اسلامی است.
۲ ـ تخطئه کردن نظام اسلامی به دلیل نارسایی هایی که به دست عوامل دشمن به وجود آمده است.
۳ ـ نادیده انگاشتن دستاوردهای عظیم انقلاب، بویژه استقلال سیاسی و فرهنگی.
۴ ـ تعمیم عملکرد نامطلوب و غیر قابل دفاع برخی مدیران و مسئولان لغزیده در دام دنیاطلبی، به کلّیت انقلاب و مسئولان نظام.
۵ ـ بالا بردن سطح توقعات مردم و ناراضی کردن آنان از وضعیت موجود و سیاه جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی در خدمت رسانی به مردم.
۶ ـ تحلیل های منحرف کننده ومغالطه آمیز ازحوادث ورویدادهای مختلف انقلاب.
۷ ـ مقایسه های سطحی و غلط بین ایران اسلامی و برخی کشورهای به ظاهر پیش رفته بدون در نظر گرفتن فرهنگ دینی و سنت های ملی.
در مقابل این شبهه ها و مغالطه های توطئه آمیز به اجمال و اختصار می توان گفت:
اولا: انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی داشته است که در رأس آنها احیای اسلام ناب محمدی(ص) و قطع کامل وابستگی های سیاسی، فرهنگی از بیگانگان، رشد اقتصادی، آزادی تؤام با مسؤلیت انسانی، خودباوری، استقلال طلبی، فراهم آمدن زمینه خدمت رسانی به مردم و استقرار عدالت اجتماعی است.
ثانیا: انقلاب اسلامی از طلیعه پیروزی تا دوران دفاع مقدس و بعد از آن با توطئه های نظامی و سیاسی فراوانی از سوی دشمنان مواجه بوده که در برابر تمام آن ناملایمات و سختی ها با پرداخت حداقل هزینه بهترین و بیشترین کار آیی را در ثبات و رشد انقلاب در ابعاد گوناگون داشته. امام در یک تحلیل جامع در این باره می فرماید:
من امروز بر این عقیده ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه ها و خصومتها و جنگ افروزی هایی که درجهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصا از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم!
ثالثاً وجود پاره ای از مشکلات و نابسامانی ها، معلول دینی بودن حکومت نیست بلکه نشأت گرفته از این واقعیت است که برخی از مسئولین و نهادهای نظام به تمام آیین ها و دستورات اسلام در قلمرو مسئولیت خود عمل نکرده اند و یا از مسیر اسلامی بودن نظام منحرف شده اند و به تعبیر مقام معظم رهبری:
ما هر جا موفق شدیم، ناشی از تبعیت از اسلام بوده، هر جا ناموفق ماندیم ناشی از سرپیچی از اسلام بود.
عملکرد صحیح مبتنی بر تعهد و پایبندی به دستورات خداوند نتایج مثبتی برای نظام اسلامی داشته، اما هرگاه با اکتفا کردن به ظواهر اسلامی به دنبال پیروی از سایر الگوها و کشورها بودیم و خواستیم دیگران را از خود راضی کنیم و هماهنگ و همرنگ سیاست های جهان باشیم، گرفتاری و مشکلات فراوانی برای ما پدید آمده است.
رابطه ایران و آمریکا
اگر بخواهیم رابطه ایران و آمریکا را بررسی کنیم ، باید در قالب این مبنا و چارچوب باشد که آیا برقراری رابطه به صلاح هست یا نه؟
در این جا چند نکته قابل توجه است:
اولا ، خود آمریکا قطع رابطه با ایران را آغاز کرد. اگر آن ها قطع نکرده بودند، ما قطع نمی کردیم; زیرا ما معتقدیم که باید در تمام دنیا حضور داشته باشیم و رابطه دیپلماتیک هم مانعة الجمع با خصومت نیست; مثلا ما با عراقی ها هشت سال جنگ داشتیم، با این حال، هم ما در بغداد سفارت داشتیم و هم عراقی ها در تهران، هیچ مساله ای هم به وجود نیامد.
ثانیا ، آمریکایی ها برقراری رابطه دیپلماتیک را با دوستی و رفاقت گره زدند.
ثالثا ، برای برقراری رابطه، شرط و شروط مضحکی را مطرح کردند و گفتند : شما اول باید چهار شرط را بپذیرید تا ما بر سر میز مذاکره بنشینیم: ۱ - این که حقوق بشر را در ایران رعایت کنید; ۲ - از تروریسم حمایت نکنید; ۳ - عهدنامه «اسلو» که آشتی بین عرفات و اسرائیل است را بپذیرید; ۴ - سلاح هسته ای نداشته و دنبال دانش آن هم نروید.
ایران در وضعیتی قرار گرفت که یا باید آقایی و استکبار غرب را می پذیرفت و یا همچنان مقابله می کرد.۱
زمان قطع کامل روابط بین ایران و آمریکا در ۱۹ و ۲۰ فروردین ۱۳۵۹موانع فراوانی احیا و ظاهر شدهاند که تا به امروز مانع روابط رسمی بین دو کشور حتی با وجود منافع مشترک گردیدهاند. منجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دعاوی از طرف ایران:
آزادسازی و پرداخت داراییهای مصادره شده ایران توسط آمریکا حمایت غیررسمی آمریکا از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران حضور نظامی آمریکا در ع و منطقه وضع تحریم علیه ایران
دعاوی از طرف آمریکا:
اختلال و مداخله ایران در مسئله اعراب و اسرائیل (حمایت از گروههایی همانند حماس و گروههای دیگر اسلامی)به رسمیت نشناختن و تهدید مداوم اسرائیل توسط ایرانمبارزه با برخی اقلیتهای مذهبی و سیاسی در ایران (همانند بهاییان، بابیان، و غیره) توسط نظام جمهوری اسلامی.ترویج سیاست «مرگ بر آمریکا» و ترویج آمریکا ستیزی .تصرف سفارت آمریکا آغاز و نقطه شروع وخامت روابط سیاسی ایران و آمریکا شد، و آمریکا بهدنبال این حرکت ایران، به طور کامل تحریمهای علیه ایران وضع نموده، و سیاست خود را علیه تهران تغییر داد.
با بدتر شدن روابط در طی زمان کار به برخورد نظامی در خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق کشید و نیروی دریایی آمریکا بهدنبال حمله ایران به نفتکشهای کشورهای عربی، کشتیهای جنگی ایران و سکوی نفتی ساسان را نابود کرد.
انهدام هواپیمای مسافربری پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر بر فراز آسمان خلیج فارس توسط ناو جنگی وینسنس آمریکا، از نقاط اوج فجایع این دوران میباشد. اما در همین سالیان تلاشهایی برای برقراری روابط نیز انجام شد که با شکست مواجه گردید. ماجرای ایران-کنترا از این نمونهاست. در طی این ماجرا ایران با کمک دلالان بینالمللی اسلحه، مقادیری موشک و قطعات هواپیماهای جنگی خریداری نمود.
جیمی کارتر
پس از سقوط محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۹۷۹، دولت جیمی کارتر سعی کرد تا روابطش را با حکومت جدید اسلامی در تهران بهبود ببخشد. کریس امری در کتاب «روابط خارجی ایالات متحده و انقلاب ایران» (۲۰۱۳) مینویسد که در اواسط سال ۱۹۷۹ دولت کارتر طرح مشترک سیآیای و وزارت امور خارجه برای تقسیم اطلاعات جاسوسی با ایران را تصویب کرد. کاخ سفید امیدوار بود که اگر اطلاعات فوقالعاده حساس - همچون وضعیت نظامی عراق و نگرانی آمریکا از اینکه فروپاشی ارتش ایران در پی انقلاب میتواند موازنهٔ قدرت در منطقه را برهم بزند - را در اختیار برخی از افراد حکومت جدیدالتاسیس قرار دهد، رابطهٔ جدیدی آغاز خواهد شد و از عناصر معتدلتر در ایران حمایت میشود. زمانی که این تلاشها در شرف آغاز بودند، در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کرده و ۵۲ دیپلمات آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند و به این ترتیب تلاشهای دولت کارتر ناکام ماند. در پی آن فرمان اجرایی برقراری وضعیت اضطراری ملی در مورد ایران در تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ اعلام شد، که به رئیس جمهور ایالات متحده این اختیار را می دهد که اموال و دارایی های ایران را توقیف کند.
دولت رونالد ریگان
در طول تاریخ روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب، گاهی قدمهایی برای بهبود روابط دو طرف نیز برداشته شدهاست که به دلایلی بینتیجه مانده. ماجرای ایران-کنترا را شاید بتوان اولین مورد از این اقدامات دانست.
دولت رونالد ریگان در دههٔ ۱۹۸۰ تلاش کرد تا با ایران که از ۸ سپتامبر ۱۹۸۰ درگیر جنگی سخت با عراق شده بود، رابطه برقرار کند. در سال ۱۹۸۵ دولت ریگان دلواپس دو موضوع مربوط به ایران بود: آزادی آمریکاییهایی که توسط شبهنظامیان اسلامی لبنان - که تحت حمایت ایران قرار داشتند - به گروگان گرفته شده بودند و دیگر اینکه آمریکا نگران بود در شرایطی که حال جسمی روحالله خمینی رو به وخامت بود، هیچگونه امکان نفوذی در این کشور به دست نیاورده بود.
در اواسط سال ۱۹۸۵ مقامات اسرائیلی به آمریکا کمک کردند تا از راههای مخفی با افراد معتدلتری در درون دولت ایران - از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی- ارتباط برقرار کند. در این زمان بود که گزارش کمیسیون تاور از ماجرای ایران - کنترا افشا شد. پس از یک دوره مذاکرات سخت و طولانی در ماه می ۱۹۸۶ مقامات ارشد آمریکایی از جمله رابرت باد مکفارلین، مشاور اسبق امنیت ملی، به ایران سفر کردند تا با رژیم ایران مستقیماً وارد معامله شوند و در قبال آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، محموله سلاح در اختیار ایران قرار بدهند.
این عملیات فاجعهآمیز بود. دولت ریگان نتوانست آزادی گروگانها را تضمین کند زیرا ایرانیها انتظار نداشتند تا مقامات ارشد آمریکایی به تهران سفر کنند و به این دلیل در نحوهٔ پاسخگویی به درخواست آمریکا دچار تفرقه شدند. نتیجه آنکه آمریکاییها دست خالی تهران را ترک کردند. اوضاع زمانی خرابتر شد که تندروهای ایرانی مخالف با برقراری روابط با آمریکا، اطلاعات سفر محرمانهٔ مکفارلین به تهران را در اختیار رسانهها قرار دادند. کنگره و رسانهها مشغول پیگیری این ماجرا شدند و در جریان این پیگیری مشخص شد که اعضای دولت ریگان به طور غیرقانونی سود حاصل از فروش اسلحه به ایران را در اختیار کنتراها قرار میدادهاند. کنترا گروه شبهنظامیان راستگرایی بود که کنگرهٔ آمریکا حمایت از آنها را ممنوع اعلام کرده بود. جنجال ایران - کنترا به این ترتیب اتفاق افتاد.
دولت جورج اچ دبلیو بوش
پیروزی ایران در جنگ با عراق در اوت ۱۹۸۸ نقطهٔ عطفی در رژیم بود. پس از هشت سال جنگی که در آن ۱۹۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند و میلیونها دلار هزینه مالی در برداشت، رژیم ایران انزواطلب شد و حرارت و تعصب انقلابیاش را متوجه سازندگی اقتصاد و بازسازی زیربنایی کرد. این درونگرایی دلایل متفاوتی داشت از جمله درگذشت خمینی در ژوئن ۱۹۸۹ و جانشینی او توسط علی خامنهای؛ همچنین انتخاب یک فرد میانهرو، اکبر هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری ایران. پس از انتقال قدرت، خامنهای به رفسنجانی دستور داد تا اقتصاد ایران را از نو بسازد، وجههٔ بینالمللی ایران را بهبود ببخشد و ارتش عظیم کشور را به حالت صلح بازگرداند زیرا جنگ با عراق به اتمام رسیده بود.
بروس ریدل، تحلیلگر سیآیای در کتاب «آغاز دشمنی» نوشتهٔ جیمز بلایت میگوید که درونگرایی و انزوای ایران به این معنا بود که این کشور دیگر دلیل اصلی نگرانی سیاستگذاران آمریکایی نخواهد بود. با این وجود دولت جورج اچ دبلیو بوش به یافتن راهی برای برقراری روابط دیپلماتیک با ایران ادامه داد. جورج بوش در سخنرانی مراسم تحلیفش اشارهای غیرمستقیم به ایران داشت: «امروز آمریکاییانی در سرزمینهای بیگانه اسیر شدهاند. هرگونه کمکی در این زمینه تا مدتها از یاد نخواهد رفت. هر حسن نیتی با حسن نیت پاسخ داده خواهد شد. نیکی میتواند تا ابد ادامه پیدا کند.» معنای سخنرانی این بود که اگر ایران به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند به نیکی پاسخ خواهد یافت. اما برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی، در کتابی که با همکاری جورج اچ دبلیو بوش نوشته شده است با عنوان «دنیای دگرگون شده» (۱۹۹۹) مینویسد زمانی که رفسنجانی در پایان سال ۱۹۹۱ شخصاً آزادی گروگانها را تسهیل کرد، دولت بوش «هیچ کاری نکرد». مشخص شد که حسن نیت با نیکی جبران نمیشود.
ریختن خون بی گناهان
احترام به خون انسان ها در اسلام به حدی است که ریختن خون یک انسان برابر با کشتن همه انسان ها شمرده شده « من قتل نفساً بغیرِ نفسٍ اوْ فسادٍٍ فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا » مائده آیه ۳۲.
و ریختن خون مومن سبب عذاب ابدی و غضب الهی و عذاب عظیم شمرده شده است ، می فرماید : «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً : و هر کسی مؤمنی را به عمد بکشد ،پس جزای اوجهنم است و در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او غضب آرد و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ آماده دارد» نسا ، آیه ۹۳
و به این ترتیب قاتل مومن به چهر مجازات بزرگ اخروی تهدید شده است :
۱_ خلود در دوزخ
۲_ غضب الهی
۳_ لعن خداوند
۴_ عذاب عظیم
و این حد اکثر احترام اسلام را به خون مومن می رساند چرا که در هیچ مورد از مجازات قرآن کریم چنین مجازات بیان نشده است .
دیده شده در کتاب پیام قرآنی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، نشر دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۲.