« شاخص ها و محورهای اساسی انقلاب اسلامی | انقلاب اسلامی ، فتنه ها و دستاورد ها » |
واقعیتی که محمد رضا پهلوی جدی نگرفت :
واقعیت دیگری که محمدرضا پهلوی جدی نگرفت ، نفوذ روحانیت بود ، هر چند پس از ۱۵ خرداد سال ۴۲ ، توسط مقدم ترتیبات لازم در ساواک برای اطلاع از حوزه ها داده شد و هر چند محمد رضا از نفوذ امام خمینی و مخالفت های ایشان اطلاع داشت ولی او تصور می کرد که از طریق ایجاد رابطه با چند فرد سرشناس و به خیال او متنفذ ، در حوزه ها و با پرداخت میلیون ها تومان در سال به این قبیل افراد توانسته روحانیت را هوادار خود کند !
اگر در بین روحانیت مخالفت دیده می شد ساواک طبق سلیقه محمد رضا به « اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه » و نفوذ کمونیست ها یا فعالیت ناراضیان بالفطره نسبت می داد و واقعیت ها را نمی دید .
واقعیت این بود که اصولا مردم ایران هرگاه دچار حکام ظالم می شدند ، پناهگاه آن ها مسجد و زیارتگاه ها و پناهنده آن ها روحانیت بود . لذا ، مردم آن روحانیتی را دوست داشتند که در مقابل حاکم سالم و در کنار مردم مظلوم بایستد و نه آن روحانی که با حاکم ظالم کنار بیاید .
شاید تعجب کنید که من نیز چنین روحیه ای داشتم ، در صورتی که نه مظلوم واقع شده بودم و نه به من ظلمی شده بود به هر حال از کودکی در خانی آباد علاقه مردم را به همان آسید محمود همسایه مان دیده بودم ، که زمانی که با زور پلیس رضا خان از او خلع لباس شد ، صد درجه محبوبتر و محترم تر شد . این روحیه در من بود و بی آن که خود بخواهم زمانی که می شنیدم فلان مجتهد عالی قدر نزد محمدرضا آمده ، یکباره ارزش آن مجتهد نزد من صفر می شد . لذا من در همان موقع رویه هیچ یک از مجتهدینی را که نمایندگان محمدرضا را می پذیرفتند قلبا قبول نداشتم و برایشان ارزشی قائل نبودم و تصور نمی کنم که حتی خود محمد رضا نیز برای این افراد ذره ای ارزش و احترام قائل بود .
چون او نیز مانند من می دانست که لباس این افراد دکان است و درون آن خالی است .
…… محمدرضا در مقابل دو عامل نارضایتی مردم و نفوذ روحانیت ، احساس قدرت می کرد ، او قویترین ارتش خاورمیانه را در اختیار داشت ، نیروهای انتظامی و ساواک قوی در سطح کشور گسترده بودند ، دولت و مجلسین را در اختیار داشت و در اقشار و سطوح مختلف جامعه تعدادی طرفدار داشت ؛ همان کسانی که از خوان نعمت او استفاده می کردند ، آمریکا و انگلیس نیز این نیروی عظیم را برای ثبات محمد رضا کافی می دانستند ، اما انقلاب شروع شد و همه غافلگیر شدیم .
دیده شده در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ویراسته عبدالله شهبازی ، نشر مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، صفحه ۵۶۷ _ ۵۶۸.
فرم در حال بارگذاری ...