گناهان زبان

 

گناه زبان محدودیت ندارد هر عضوی یک گناه می کند ، مثلا گوش حرف بد می تواند بشنود ، کار دیگری نمی تواند بکند . دست می تواند سیلی بزند و دزدی کند . گناهان همه اعضا یکی یا دو تا است اما گناه زبان خیلی است .

 

غیبت:آورده اند که اگر کسی غیبت کند خدا همه عباداتش را از بین می برد . حالا من پنجاه سال زحمت کشیده ام و آبرو درست کرده ام مگر خدا عادل نیست ؟ چرا به خاطر یک کلمه پنجاه سال عبادت مرا از بین می برد .

جواب این است که آن آقایی را هم که آبرویش را ریختی پنجاه سال جان کنده بود و آبرو درست کرده بود و تو با این کلمه آبروی او را بردی .

وقتی پشت کسی حرفی را بزنید این غیبت حساب می شود حتی اگر به خودش هم گفته باشید. اگر در جلوی طرف حرفی را زده اید خوب است ولی این مجوزی نیست که پشت سرش هم آن حرف را بزنید.

 

کتمان شهادت یعنی سکوت بیجا:گاهی می دانید که طرف مواد مخدرمی فروشد ولی می گویید: به ما ربطی ندارد. او فامیل ماست و اگر ما بگوییم نانش قطع می شود. می دانید با این موادمخدر چند نفر معتاد شده اند؟ اگر کسی حرف حق را نزند او هم گناه کرده است.

 

حرف دروغ و باطل: در سوره قلم در مورد سخن چینی آیه داریم. گاهی فردی حرف باطلی می زند و شما می گویید :صحیح است .اگر همه ی مردم به باطل رای بدهند باطل حق نمی شود. مشورت معنایش این نیست که کدام اکثر هستند بلکه معنایش این است که کدام بهترهستند. مشورت از شورمی آید. یعنی حرف حق را از باطل جدا کن. پس اکثریت دلیل بر حقانیت نیست.

در اتاقی پنج نفر هستند. چهار نفر سیگاری هستند با نگاه دموکراتیک چون چهار نفر سیگاری هستند باید نفری که سیگار نمی کشد را بیرون کنند. اما اسلام می گوید که چون حق با هوای سالم است باید آن چهار نفر بیرون بروند. پس برای ما معیار حق است. حق خودش معیار دارد. در اسلام مرد سالاری و زن سالاری نداریم ،ما حق سالار داریم. یک وقت همه درست می گویند و یک وقت همه اشتباه می گویند .ممکن است که در مجموعه ی باطل حقی هم باشد مثلا فردی را اشتباه زندان کرده باشند. ممکن است که فردی مظلوم باشد ولی ظالم هم باشد یعنی وقتی به مظلوم فشار می آید او هم به دیگری ظلم می کند. همراهی با باطل ،خشونت و لجاجت همه گناه است.

 

بدعت هم یکی دیگر از گناهان زبان است. گاهی فردی می گوید: انشاءالله نمازت درست است. ما خیلی راحت حکم غلط و درست می دهیم بدون اینکه تخصص این کار را داشته باشیم. آیا شما به بیمار می گویید که این قرص ها را بخور ،انشاءالله خوب می شوی؟

 

قرآن می فرماید :وقتی لب تکان می خورد دو فرشته عتید و رقیب می نویسند. در روز قیامت پرونده باز می شود و می فرماید :خودت بخوان بگو تو را چکار کنیم و انسان اقرار می کند. انسان وقتی پرونده را باز می کند می گوید: این چه پرونده ای است؟ ریز و درشت را نوشته است.

ما حرف زدن را جزواعمال خودمان نمی دانیم و ِالا مواظب حرف های مان بودیم. مشکل اصلی ما این است که قبل از حرف زدن فکر نمی کنیم. ما می خواهیم از قافله عقب نمانیم. یعنی می بینیم همه یک حرفی می زنند، ما هم حرف بی خودی می زنیم.

 

از گناهان دیگر زبان نفاق است. یعنی حرفی را می زنیم که در دلمان نیست. پیرمردی مُرد و مرید یکی از آیت الله ها بود. یکی از اعضای دفتر نوشت: خبر فوت را به آیت الله دادیم ایشان بشدت ناراحت شدند. و تسلیت گفتند. وقتی آقا می خواست این نوشته را امضا کند. گفت :من بشدت ناراحت نشدم. ایشان در سن ۹۵ سالگی فوت کرده اند و این عمر طبیعی اش بوده است. دروغ نوشتن هم مثل دروغ گفتن است. بشدت ناراحت شدم را عوض کردند و نوشتند آقا ناراحت شدند. آقا گفت :من ناراحت هم نشدم. آقا گفت بنویسید: خدا او را رحمت کند و به شما صبر بدهد. گاهی ما لجبازی می کنیم و می گوییم که او باید به من سلام کند یا رئیس اداره باید برای من بنویسید. گاهی شما می توانید کار را درعرض ده دقیقه انجام بدهید. گاهی مادر شوهر حرفی می زند شما آن حرف را قورت بدهید تا زندگی تان بهم نخورد…

 

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

 

 

   پنجشنبه 28 مرداد 1395نظر دهید »

ما داریم می پزیم .

 

یک غذایی دارند فرانسوی ها ، قورباغه می خورند ، قورباغه را می اندازند در قابلمه و زیر آن را روشن می کنند ، آرام ، آرام که داغ می شود این واکنش نشان می دهد و لحظه ای می آید که این قورباغه می پزد .

ما از داخل به لحاظ فرهنگی داریم می پزیم ، حجاب از ایران وارد اسلام شده است و این نظر ویل دورانت است . چون در ایران قبل از اسلام همه محجبه بودند . الان کجاییم ؟ اگر شما در گوگل بنویسید چرا ایرانی ها ، اولین چیزی که می آید این است که چون دختران ایرانی زیبا هستند . خوب شامی ها هم زیبا هستند ، لبنانیها هم زیبا هستند ، چرا آن ها را نمی گویند ؟ 

چون بلایی سر ما آمده که یک دختر ایرانی مثل شب عروسیش آرایش کرده می آید در خیابان یعنی در زیباترین حالتش بعد این سطح توقع مردان را بالا می برد .

مردها چشمانشان عاشق می شوند وبه خاطر همین به آن ها می گویند که چشمان خود را درویش کنند ، نتیجه اش چی می شود ، وقتی سطح توقع بالا رفت در مورد ازدواجش شک می کند و می گوید این چه زنی است که من دارم چون همسر او تمام وقت که آرایش کرده نیست  …

 

امروزه متاسفانه دختران ایرانی دارند رقابت می کنند برای عرضه خودشان به مردان و کسی هم که این وسط ضرر می کند خود دختران هستند چون سطح توقع مردها را بالا برده اند .

قدیم ، زمان ایران باستان مردها مرد بودند سرهایشان پایین بود و خانم ها هم رعایت می کردند و این قدر مقایسه کردن هم نبود نتیجه چی می شد ؟ این که دو نفر رابطه عاشقانه داشتند ..

ما داریم فرهنگی می پزیم .

 

 

سخنان استاد علی اکبر رائفی پور ، شنیده شده .

   چهارشنبه 27 مرداد 1395نظر دهید »

شش سراب بزرگ دنیا 

 

موسی بن عمران خدا به او در کوه طور وحی کرد ؛ یا موسی سته اشیاء فی سته مواضع والناس یطلبونها فی سته اشیاء فلم یجدوه ابدا 

خدا می فرماید : یا موسی ما شش چیز را در شش چیز دیگر قرار دادیم و مردم می روند شش  جای دیگر طلب می کنند و به مقصد نمی رسند .

 

انی وضعت الراحه فی الجنه والناس یطلبونها فی الدنیا  : ما راحتی را در بهشت قرار دادیم ، مردم در دنیا عقب راحتی می گردند ، دنیا جای راحتی نیست .هر کس عقب راحتی بگردد در دنیا به راحتی نمی رسد   

 

انی وضعت العلم فی الجوع والناس یطلبونه فی الشبع : ما علم را در شکم خالی قرار دادیم ، مردم در شکم سیر طلب می کنند . آن هایی که پرخوری می کنند ملا نمی شوند 

 

 انی وضعت العز فی قیام اللیل والناس یطلبونه فی ابواب السلاطین :ما عزت را در نماز شب قرار دادم ، با نماز شب عزت پیدا می کنی .

 

انی وضعت الرفعه والدرجه فی التواضع والناس یطلبونها فی التکب :  ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم ، مردم در کبر  طلب می کنند . تکبر می کند که در میان مردم بالا برود تواضع کنی بالا می روی 

 

انی وضعت اجابه الدعا فی لقمه الحلال والناس یطلبونها فی القیل والقال :  ما اجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، مردم در گفتگو دنبال آن می گردند.یعنی ؛ هی می گوید بلند بگو الهی العفو ، لقمه حلال بخور نمی خواهی قیل و قال کنی ، حدیث داریم کسی که یک لقمه حرام بخورد تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود .

 

 انی وضعت الغنی فی القناعه والناس یطلبونه فی کثره العروض و لم یجدوه ابدا :  ما بی نبازی را در قناعت قرار دادیم ، مردم در زیادی ملک و املاک طلب می کنند ، خیال می کند ملک و املاک زیاد کند ، پول در بانک بگذارد قناعت می آورد ،

 

 

سخنان آیت الله مجتهدی رحمه الله ، شنیده شده 

   سه شنبه 26 مرداد 1395نظر دهید »

نگهداری والدین در منزل نه خانه سالمندان 

 

 

یک کار غلطی که دنیا کرده است، و ایران هم از این کار غلط پیروی کرده است، این است که خانه‌ٔ سالمندان درست شده است. این‌ها نمی‌فهمند که وقتی آدم پیر شد، بچه‌اش را که ببیند، نوه‌اش را ببیند، روحیه اش باز می‌شود. صبح بلند می‌شود، این پیر او را می‌بیند، در خانه سالمندان همه قیافه‌ها، چین و چروک خورده، اعصاب تنگ، همه دور از بچه، مادر وقتی نوه‌اش را می‌بیند، روحش باز می‌شود. دکتر روانشناسی داریم، نمی‌دانم چرا دکترهای روانشناس توجه ندارند، آیا این سالمندانی که در خانه‌ی سالمندان می‌گذاریم، این‌ها افسردگی‌شان خوب می‌شود، یا بدتر می‌شود؟ خوب چرا دکترهای روانشناسی این را تذکر نمی‌دهند؟ شاید هم تذکر داده‌اند، من نفهمیدم. ما گاهی وقت‌ها تولید استرس می‌کنیم. نه تنها پریشانی را برطرف نمی‌کنیم. هر جا از اسلام دور شدیم، تولید استرس کردیم. 


چند وقت پیش تالار وحدت تهران، آمدند و گفتند: هزار دکتر روانشناس را دعوت کردیم، شما بیا و صحبت کن. ما رفتیم آنجا صحبت کنیم، چیزهایی که گفتیم، آمدند و گفتند: این‌ها برای ما تازگی داشت.  گفتم: متن اسلام است. روانشناس واقعی خداست. خدا می‌داند که نیاز من چیست. مادر پیر، پدر پیر، بچه‌اش را که می‌بیند، شاد می‌شود. شما من را در سالمندان می‌گذاری، بر افسردگی من اضافه می‌شود. احساس می‌کند که یک عمری فدای بچه شده است، آخرش هم من را در سالمندان گذاشت. هر طوری که با پدر و مادر رفتار کنیم، همانطور بچه‌های ما با ما رفتار خواهند کرد. 
گندم از گنم بروید جو ز جو!

 


حالا از کجای قرآن در می‌آوری؟ آقای قرائتی! تو آخوند هستی، بنا شد از قرآن بگویی ما قبول کنیم، حرف‌های خودت سلیقه‌ای است. می‌گویم از قرآن می گویم. کجای قرآن می‌گوید: خانه سالمندان ممنوع! این کلمه! «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ»۱ «عِنْدَكَ» یعنی پدر و مادر نزد تو باید پیر بشوند. نه کیلومتر ده! «عِنْدَكَ» می‌گویی: آقا جا ندارم. یک آپارتمان تنگ، زنم جوان است، حال ندارد با مادرم بسازد. این‌ها اخلاق‌هایشان به هم نمی‌خورد. مثل پیوند، اسفناج و گلابی هستند. خوب پیوند اسفناج و گلابی، نمی‌شود. مادر و پدرم پیر هستند، این عروس، خانه تنگ است. من بچه دارم. اگر هم در خانه نمی‌شود، در همان محله یک اتاق اجاره کن، که صبح به صبح بتوانی مادرت را ببینی، او را کیلومتر فلان نفرست، البته این دیگر هنر شهرداری است. حیفش! ما باید دوباره سراغ اسلام برگردیم.

 

تمام برج ‌سازان، انبوه سازان، همینطور که گفته می‌شود، هر خانه‌ای یک پارکینگ می‌خواهد، هر آپارتمانی یک انباری می‌خواهد، بگویند هر بیست تا ساختمانی دو تا هم سوییت کوچک می‌خواهد. برای اینکه در این بیست خانه ممکن است یکی دو تا پیرزن و پیرمردی باشد. این برود در همین سوئیت زندگی کند، نهار که می‌خواهیم بخوریم، یک بشقاب برای او می‌فرستیم، او هم خسته شد، می‌آید و بعد به اتاقش برمی‌گردد. «عِنْدَكَ» نه عند کیلومتر فلان! این «عِنْدَكَ» مهم است. عجب کتابی داریم. هر حرفش یک نکته دارد. 

 

۱_سوره اسرا ، آیه ۲۳.

۲_  سخنان حجت الاسلام قرائتی ، درس هایی از قرآن ،  ۲۱ / ۵ /۹۵ 

   سه شنبه 26 مرداد 13951 نظر »

مشغولیت فکری 

 

ما باید برگردیم ببینیم فکرم به چه جیزی درگیر است ، ببینیم فکرم مشغول چه چیزی است ، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : مواظب افکارتان باشید که افکار شما گفتار شما می شود ، مواظب گفتارتان باشید که گفتار شما عمل شما می شود ، مواظب اعمالمان باشید که عادتتان می شود ، مواظب عادتتان باشید که شخصیت شما می شود .

اول فکر می کند ، بعد حرفش را می زند ، بعد به آن عمل می کند بعد به این عملکردش عادت می کند و دیگر می شود ملکه اش وشخصیتش .

 

یک قدری فیلتر جلوی ذهنمان بگذاریم و اجازه ندهیم هر چیزی به ذهنمان بیاید که فکرمان مشغول شود . ما باز کردیم منافذ فکرمان را که هر چه آمد خوش امد و فکرمان با آن مسئله در گیر می شود …. فکرت که درگیر شد ، لحظه نفوذ شیطان همان لحظه است ……

 

آقا چرا وضع جامعه ما ، وضع حجاب اینقدر دارد سقوط کند . در زمان شاه ، وضع و حال آن هایی که بد بود خوب معلوم بود اما خانواده های متدین حجابشان خیلی با امروز متفاوت بود .

 

زمان شاه ، تلویزیون رادر خانه نمی آوردید و می گفتید جعبه شیطان است …

اما حالا زن و بچه های ما در امان نیستند ، امروز تلویزیون را آورده اید خانه و همه چیز را هم نگاه می کنید ، بعضی ها هم ماهواره هم آورده اند و فیلم های ترکی هم نگاه می کنند و فکر می کنند که خیلی خانواده آزاد و پیشرفته و روشنفکر هم هستند ، نمی دانند دارند عقب می روند .

حالا در جامعه ای که جلوی چشم دختران ما کسانی هستند که خیلی بخواهیم به آن ها ارفاق کنیم باید به آن ها بگوییم بد حجاب …

فلان خانمی که هزار قلم آرایش کرده و آمده در صدا و سیما و وقتی همه اش این جلوی چشم زن و بچه ماست می خواهی وضع حجاب حال و روز خوبی داشته باشد ، فلان بازیگر می شود مسئله فکری جوان ، هر شب می نشیند پای سریال و بازی او  ، بعد این فکر محبت می آورد و محبت هم پیروی می آورد و می رود دنبال منش او و شخصیت او.

زن یعنی عفت ، زن یعنی حیا ، زن یعنی پاکدامنی ، خانمی که همه این ها را زیر پای خودش لگد مال کرده است و نه عفتی ، نه پاکدامنی ، خودش را برهنه جلوی چشم مردم ظاهر می کند ، آن وقت می خواهی آن خانم مجلله سه ساله را انکار نکند ….

 

 

سخنان حجت الاسلام سعیدی ، شنیده شده .

 

 

   دوشنبه 25 مرداد 1395نظر دهید »

لقمه حلال 

 

یکی از آثار لقمه حرام علاوه بر بی حالی ، علاوه بر این که دعای آدم مستجاب نمی شود علاوه بر این که آدم دچار شک و شبهه و قساوت قلب می شود و فراتر از آن این است که در بچه های آدم هم و در نسل آدم هم تاثیر می گذارد . این ها میوه های این درخت هستند ، این درخت اگر درخت خرابی باشد و وقتی خود کسی که حرام می خورد کویر است ، در کویر بذر بکارید خیلی رشد نمی کند . کسی نگوید حاج آقا ! بچه هایش چه گناهی کرده اند .

عالم ، عالم اسباب است ؛ گندم از گندم بروید ، جو ز جو .

 

این پدر برای بچه هایش زمینه خوبی ندارد ، هر چند آن بچه می تواند با اراده خودش برگردد و به سمت خدا برود ولی کار برایش خیلی سخت است مثل حرکت کردن برخلاف جریان آب است .

 

برخلاف پدری که حلال خور است ، دین دار است بچه ها برای آن خانواده مثل شنا کردن در جریان آب است . امام صادق علیه السلام فرمودند : کسب حرام خودش را در بچه ها نشان می دهد ، در نسل نشان می دهد ، بنابراین خیلی مهم است که انسان نسبت به درآمدش توجه ویژه داشته باشد .

 

مرحوم حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی می فرمود : من به هر چه رسیدم با سه چیز رسیدم ؛ یکی نماز اول وقت است . دوم ؛ احترام کردن به سادات و سوم ؛ لقمه حلال .

 

متاسفانه آدم می بیند بعضی از نان درآوردن ها کاسبی ها آن طور که باید و شاید مسائل در آن رعایت نمی شود . به خصوص آن ها که نان آور خانواده هستند و مسولیت تعداد دیگری به عهده آن هاست  اگر یک قدری کوتاهی کنند باید جواب بدهند .

پیغمبر اکرم صلوات الله در روایتی فرمودند : اگر کسی دست از حرام بردارد ، دست از یک کار حرام به خاطر خدا بردارد ، خدا نه در قیامت بلکه در همین دنیا پاداشش را به او می دهد .

 

در هر حال حیف است که انسان به خاطر یک شکمی که با یک لقمه نان سیر می شود خودش را جهنمی کند .

 

 

سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .

   دوشنبه 25 مرداد 13958 نظر »

توجه ويژه‏ ى امام رضا (عليه‏ السلام) به نماز و قرآن‏

 

 

️ دعبل يك كسى بود كه شعرهايش، شعرهاى حماسى و مذهبى بود. مكتبى بود. حكومت بنى عباس مى‏ خواست او را بگيرد و اعدامش كند. ۲۰ سال چوب دارش روى دوشش و فرارى بود. بيست سال، چه شعرايى داشتيم؟ بيست سال آوارگى!

 

يك روز امام رضا فرمود: من مى‏ خواهم يك جايزه به تو بدهم. پيراهنش را كند و داد. گفت: «احْتَفِظْ بِهَذَا الْقَمِيصِ» اين پيراهن را خوب نگهدار. «فَقَدْ صَلَّيْتُ فِيهِ أَلْفَ لَيْلَهٍ» (وسايل ‏الشيعه/ ج ۴/ ص ۹۹) و در هر شبى، «أَلْفَ رَكْعَهٍ» هزار شب با اين پيراهن نماز خواندم و هر شبى هزار ركعت نماز خواندم. هزار هزار، يك ميليون ركعت نماز در اين پيراهن خواندم. يك ميليون ركعتى كه در كل هشتاد سال ما يكى از آن ركعت‏ها پيدا نمى‏ شود.

شما جرأت داريد دستت را بلند كنى و بگويى: من در عمرم يك ركعت نماز با توجه خواندم؟ يك ميليون ركعت نماز با توجه كه هشتاد سال ما يكى از آن ركعت‏ها را ندارد. بخشش يك چنين پيراهنى به يك چنين شاعرى! و فرمود: «وَ خَتَمْتُ فِيهِ الْقُرْآنَ أَلْفَ خَتْمَهٍ الْحَدِيث» (وسايل‏ الشيعه/ ج ۴/ ص ۹۹) هزار بار هم قرآن ختم كردم.

 

امام رضا در بخشى از عمرشان حداقل، شايد هم در همه‏ ى عمرشان حالا من همه‏ ى عمر را نمى ‏گويم. هر سه روز يك ختم قرآن مى ‏كردند. مى‏گفت: من مى ‏توانم زودتر ختم قرآن كنم. منتهى در هر آيه‏اى فكر مى‏ كنم كه اين آيه در كجا نازل شد؟ در چه زمانى؟ در چه مكانى؟ به چه مخاطبى و در چه موضوعى؟ چون با اين توجهات قرآن مى ‏خوانم، خسته نمى ‏شد؟ نه! ماهى از شنا خسته نمى‏ شود. ما هستيم كه يك صفحه قرآن مى‏ خوانيم خسته مى ‏شويم. ماهى از شنا خسته نمى‏ شود. از امام رضا بشنويد.

 

بخشی از برنامه درسهایی از قرآن ۱۴ بهمن ۸۹

   یکشنبه 24 مرداد 13951 نظر »

حاج آقا زمزمه هایی به گوش میرسد که میگویند دنیا به پایان میرسد

 

 

خداوند متعال درقرآن می‌فرماید که احدی خبر از پایان دنیا ندارد حتی پیامبر صلوات الله علیه .از ایشان پرسیدند که آخر دنیا چه زمانی میرسد و قیامت کی شروع میشود آیه آمد که: لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ۱ یعنی وقت قیامت را احدی جز خدا نمیداند ….

همیشه شما یک چیزی را که می خواهید بپرسید از مهندسش بپرسید.آن کسی که دنیا را مهندسی کرده آن خالقی که هستی را آفریده خودش گفته که پایانش را احدی نمیداند پیغمبری هم خبر ندارد 

چندتا علم مخصوص خداست پایان قیامت مخصوص خداست هرکس هر چه بگویددروغ گفته است.۲

 

۱_ سوره اعراف ، آیه ۱۸۷ .

۲_ پاسخ حجت الاسلام قرائتی 

 

   شنبه 23 مرداد 1395نظر دهید »

آقای مهربان 

 

آرامش دنيايي و آخرتي كه در زيارت امام رضا (ع) هست تنها آرامشي ست كه ما در روايات داريم كه در بقيه معصومين ما حتماً هست ولي روايتشو نداريم . اومد خدمت امام جواد (ع) گفت آقا جان ! مي خوام برم زيارت . نمي دونم به زيارت آقا امام حسين (ع) بروم يا زيارت امام رضا (ع) ، فرمودن : “ زيارت امام حسين (ع) مال همة مؤمنين و شيعيان هست ، اما زائران امام رضا (ع) خصوصي ها هستن . ” قدر نمي دونيم….

 

كاروان نوروز ۷۸ ، يه بنده خدايي اومد پاي اتوبوس ، گفت ، آقا من مي خوام با شما بيام ، گفتم ، آقا نمي شه ، گفت چرا ؟ گفتم آقا اين مخصوص بچه هاي كانونه ، بايد يك مقداري شركت كرده باشي ، بعد گفتش كه والله من جلسه اول اومدم اينجا ، خيلي ام آدم بدي ام ، بذاريد من بيام ، گفتم ، نمي شه چكار كنم ؟ قيافشم قيافه أي نبود كه من صلاح بدونم با اين نسل جوون پاشه بياد .

گفت : آقا ! اگر خودم بيام ، اون جا راهم مي ديد ؟ گفتم پاشو بيا ، شب اول اومد ما اونجا بوديم ، اين مثلاً ۲ ساعت بعد از ما رسيد اومد يك كم احوالپرسي كرد و يك چايي خورد و گفت : آقا ! ۱۲ سال هست كه من بالغ شدم ، يك ركعت نماز در خونه خدا نخوندم ، يك ركعت نماز ! همه گناهي ام كردم ، فقط به دلم برات شده ، من مي خوام برم حرم امام رضا (ع) ، با همين نيتي كه شما گفتيد ، مي خوام برم و حاجت معنويم رو بگيرم . اين رو گفت و رفت .

كي برگشت ؟ ساعت ۳ نصفِ شب ! من بيدار بودم ، اتفاقاً با بچه ها توي آشپزخانه بوديم . ديدم اصلاً حسابي به هم ريخته ، چشماش يه حالتي شده بود ، من مشكوك شدم گفتم نكنه مواد مخدري ، چيزي كشيده ، اصلاً صورتش بهم ريخته ، اومد نشست پهلو من گفتش كه آقا ! اگه من بخوام وضو بگيرم چه جوريه ؟ وضو رو بهش ياد داديم ، بعد گفتش كه آقا ترمينال ساعت چند باز مي كنه ؟ گفتم ۴ صبح . گفت : كاري نداريد ؟ ۲ تا همبرگر با يه تيكه نون برداشت ، گفت تبركاً مي برم ، من برگشتم شيراز ! گفتم : چي شد ؟ گفت : هيچي آدم شدم ! ( من اون شب خيلي دلم شكست ، به امام رضا (ع) گفتم : آقا ! ۰ سال كنار قبرت زندگي كردم هنوز آدم نشدم )

اومديم شيراز شايد يك ماه يا ۲ ماه بعد از كاروان بود ، زنگ زد ، گفت : آقا ! منو مي شناسيد ؟ گفتم : بفرمائيد ! گفت : من همون هستم كه يه شبه سگ اومدم ، آدم برگشتم ! گفت : مي شه خدمتتون برسيم ؟ گفتم : شنبه شب بيا كانون . اومد گفت : من تو نمي يام ، فقط اومدم بهتون همين رو بگم . اومدم شيراز ۴ ميليون و خورده اي پول و يه مقدار وسايل داشتم ، همه رو فروختم همون يك هفته أي كه داشتم مي فروختم يكي مراجعه كرد كه فلان آخوند ، گفته دخترم رومي خوام به تو بدم ، ( مجرد بود ) گفتم به من لات مي خواد دخترش رو بده ؟!

گفتن : بله .

مي گفت : رفتم ، گفت اين دخترم مهريه اش يك جلد كلام الله مجيد هست و يه مهريه ديگه هم داره ، بايد بري مشهد زندگي كني ؟ كنار امام رضا (ع) ! گفتم : آقا ! قضيه چيه ؟! منو از كجا مي شناسيد ؟! من خودم داشتم مي فروختم برم مشهد .

گفت : من كه تو رو نمي شناختم ، ديشب خوابيده بودم ، آقا اومد به خوابم ، گفت : مي ري فلان آ‌درس ، دخترت رو به عقدش در مي ياري مي گي بياد پيش من ،‌ من منتظرشم !!

اينها رو به من گفت و رفت . ديگه هم من نديدمش . ۴ سال من نديدمش .

اينه امام رضا (ع) اين آقا كيه ؟!مي خواي يه جوري امام رضا رو بشناسي ، بفهمي ، نمي توني ! فقط من اينقدر فهميدم ، اينقدر اين آقا كريمه ، كه به من بدم نگاه مي كنه ، اينو فهميدم از ته دل فهميدم . ولي اگه خوب باشي چه جوري نگات مي كنه ؟!مي خواي خوب باشي ؟ مي خواي خوب بشي ؟ پرونده سفر مشهدِت بازه ، گريه هاي امشبت رو هم مي نويسند ، يا امام رضا علیه السلام ……

 


سخنرانی محمد انجوی نژاد ، دیده شده در نرم افزار سخنرانی  .

   شنبه 23 مرداد 13953 نظر »

چرا جسم برخی در قبر متلاشی نمی شود ؟

 

بعضی از روح های پاک و مطهر و قوی وقتی که از دنیا می روند و چون توجه دارد به بدنش خداوند متعال به احترام توجهی که او به بدنش دارد خداوند متعال به احترام توجهی که او به بدنش دارد ، بتن را نگه می دارد .

 

بگذارید به عبارت بهتر بگویم آن روح مطهر و قوی و پاک با اجازه خدا با توجه خودش به این بدن کاری می کند که بدن نپوسد .

 

پس این برای انسان های خاص اتفاق می افتد و برای همه نیست . آدم هایی که روح های پاک و قوی دارند چون توجه به بدنشان دارند به اذن پروردگار عالم و با توجه کاری می کند که روح نپوسد .

 

لذا در روایت داریم که بدن اولیاء الهی هیچ وقت نمی پوسد ، بدن بعضی از بندگان خوب خدا غیر از معصومین در همین زمان های نزدیک مثل مرحوم ابن بابویه ، شیخ صدوق ، ایشان نزدیک به هزار سال پیش زندگی می کرده که اصلا به دعای امام زمان عجل الله متولد شده است ….

ایشان در زمان فتحعلی شاه قاجار حدود ۱۹۰ سال پیش بر اثر یک بارندگی شدید که یک سیلی راه افتاده بود کنار قبر ایشان ، قبر ایشان تخریب می شود و بدن ایشان پیدا می شود. بعضی از بزرگان رفتند برای دیدن بدن و بدن را دیدند کاملا سالم بوده  ….

 

بدن مرحوم حر در زمان شاه اسماعیل صفوی معروف است که رحمت الله جزایری در کتاب انوار نعمانیه آورده است که : بر اثر علتی قبر حر شکافته می شود و بدن کاملا سالم و حتی دستمالی که اباعبدالله علیه السلام بر سرش بسته بود ……. آن دستمال هم بود که بعد از آن شاه اسماعیل دستور می دهد بارگاه برای این قبر درست کنند ….

 

البته معنایش این نیست که هر کس بدنش پوسید آدم خوبی نبوده است ……

 

 

سخنان حجت الاسلام عالی.

   جمعه 22 مرداد 13952 نظر »

1 ... 47 48 49 ...50 ... 52 ...54 ...55 56 57 ... 71

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 5214
  • دیروز: 16217
  • 7 روز قبل: 51962
  • 1 ماه قبل: 58269
  • کل بازدیدها: 1632296
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 15
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1