بزرگترین معصیبت
خداوند فرموده است « هیچ مصیبتی به شما نمی رسد مگر این که خودتان سبب آن شده اید» سوره شوری ، آیه ۳۰ .
در این شب ها باید از گناهانی توبه نمود که ما را با مصیبت ها دست به گریبان نموده است ، تا خداوند نبخشاید رهایی از دردها و مصیبت ها هم امکان نخواهد داشت .
اما آیا تا به حال اندیشیده ایم که بزرگترین مصیبتی که در زندگی گریبانگیر آن هستیم ، کدامین مصیبت است ؟ کدامین درد و بلا است ؟ با فزونی گناهانمان گرفتار آن شده ایم
کمی رزق ؟سختی ها و فشار زندگی ؟ بیماریهای بی درمان و طاقت فرسا ؛ و یا حتی مستجاب نشدن دعاها ؟ کدام از این مصیبت ها بزرگترین گرفتاری است که روز و شب فکرمان را به خود مشغول ساخته است و از امروزتصمیم گرفته ایم تا برای رهایی از آن دست به دعا برداریم ؟ به انگیزه درمان کدام گرفتاری آمده ایم تا از خداوند آمرزش گناهان خود بخواهیم ؟
هر کس متناسب با ظرفیت و میزان سختی که از هر کدام از این دردها به دوش می کشد لب به سخن می گشاید ، اما گویا من یک مصیبت را از یاد برده ام ، آن گونه از آن غافلم که حتی به عنوان کوچکترین و کمترین مصیبت هم آن را به زبان نیاوردم !
هرگز عجیب نیست ! چرا که آن هنگام از مصیبتی به فغان می آیم که به راستی احساس درد کنم . زمانی دردی را مصیبت می خوانم که پشتم از آن سنگین شده و تحملش برایم غیر ممکن باشد ! در غیر این صورت چه دردی و کدام مصیبت ؟
آری مصیبت غیبت امام زمان عجل الله را به فراموشی سپرده ام و آنگونه از آن غافل شده ام که حتی به عنوان آخرین مصیبت هم آن را بیان نکردم ! مصیبتی که تمام دردها از آن ریشه می گیرد !
بزرگتربن مصیبت را از آن رو غیبت امام زمان عجل الله نمی خوانم که اساسا آن را مصیبت نمی دانم .
غیبت اما عصر بزرگترین درد زندگیم نیست اصلا به آن فکر نمی کنم ! بود و نبود امام زمان عجل الله برایم یکسان است که آن را از یاد برده ام .
چرا غیبتش را مصیبت بخوانم در حالی که صبح تا به شام از نبودش رنجی حس نمی کنم …!
اما ولله قسم ! غیبت امام عصر علیه السلام مصیبت است و بزرگترین آنها !
آنقدر غرق دنیا شدم و به فکر خودم هستم که لحظه ای به آن نمی اندیشم .
دیده شده در کتاب الکترونیک شب های بیقرار ،دکتر سید محمد بنی هاشم ، به همت ایمان روشن بین ،۳۲_ ۳۴
بهترین دعاها در شب قدر به روایت رهبر معظم انقلاب
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبى که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهاى کیمیایى لیلةالقدر، بنده مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهى دعا هم امروز مطالبى را به شما برادران و خواهران عرض مىکنم. احیاء هم براى دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهاى قدر یکى از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست. دعا یکى از مهمترین کارهاى یک بنده مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد.
دستاوردهاى دعا چیست؟ وقتى ما با خدا سخن مىگوییم، او را نزدیک خود احساس مىکنیم، مخاطب خود مىدانیم و با او حرف مىزنیم، این دستاوردها از جمله فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را - که مادر همه انحرافها و کجىها و فسادهاى انسان، غفلت از خداست - مىزداید. دعا غفلت را از دل انسان مىزداید؛ انسان را به یاد خدا مىاندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه مىدارد. بزرگترین خسارتى که افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مىشوند، این است که یاد خدا از دل آنها مىرود. نسیان و غفلت از خداى متعال براى بشر بسیار خسارتبار است. در قرآن چند آیه در این باره ذکر شده و بحث مفصلى دارد.
دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل پایدار و مستقر مىکند. ایمانِ قابل زوال در مواجهه با حوادث عالم و سختىها، خوشىها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. مىشناسید کسانى را که ایمان داشتند؛ اما در مواجهه با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى، ایمان از دست آنها رفت. این، ایمان متزلزل و غیرمستقر است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت مىکند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مىرود.
دستاورد سوم، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن، به انسان روح اخلاص مىدهد. اخلاص یعنى کار را براى خدا انجام دادن. همه کارها را مىشود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه کارهاى معمولىِ روزمرهى زندگى را هم با نیت تقرب به خدا انجام مىدهند و مىتوانند. بعضى هم هستند که حتّى قربىترین و عبادىترین کارها - مثل نماز - را نمىتوانند براى خدا انجام دهند. بىاخلاصى، درد بزرگى براى انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان مىدمد.
دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است. انسان با توجه به خدا و با حرف زدن با خداى متعال، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مىکند؛ این خاصیت قهرى و طبیعى انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا مىشود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقى را از انسان مىزداید؛ حرص و کبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بىصبرى را از انسان دور مىکند.
دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبت به خداى متعال است. دعا عشق به خداى متعال را در دل زنده مىکند. مظهر همه زیبایىها و خوبىها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خداى متعال، این محبت را در دل به وجود مىآورد.
دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهاى زندگى را مىدهد. هر کس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مىشود و چالشهایى پیدا مىکند. دعا به انسان توانایى و قدرت مىدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم مىکند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبىّ مکرم نقل شده است که فرمود: «الا ادلّکم على سلاح ینجیکم من اعدائکم»؛ اسلحهاى را به شما معرفى کنم که مایه نجات شماست؛ «تدعون ربّکم باللّیل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء». در مواجهه با حوادث، توجه به خداى متعال، مثل سلاح برّندهاى در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرم اسلام همه کارهاى لازم را انجام مىداد؛ سپاه را مىآراست، سربازان را به صف مىکرد، امکانات لازم را به آنها مىداد، توصیههاى لازم را به آنها مىکرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مىکرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مىزد، دست به دعا بلند مىکرد، تضرع مىکرد، با خداى متعال حرف مىزد و از او مىخواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم مىکند.
دستاورد هفتم دعا. برآمدن حاجات است. یکى از دستاوردهاى دعا این است که حاجاتى که انسان دارد، از خداى متعال مىخواهد و خدا آن حاجات را برآورده مىکند. البته همه خواص دعا این نیست؛ این هم یکى در کنار بقیه دستاوردهاى دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»؛ از خداى متعال بخواهید و نیازهاى خودتان را از او بطلبید. در دعاى ابوحمزه ثمالى از قول امام سجاد (علیهالسّلام) اینطور عرض مىشود: «و لیس من صفاتک یا سیّدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات على اهل مملکتک»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهى که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشى که خواسته آنها را عملى نکنى؛ این امکان ندارد. وقتى خداى متعال به من و شما امر مىکند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خداى متعال تصمیم دارد که آنچه را مىخواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الاجابة واللَّه اکرم من ذلک»؛ خداى متعال کریمتر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.اولین شرط دعا؛ درخواست با طراوت و بیآلایش است
چه دعایى باید بکنیم که دنبال آن، اجابت باشد. گاهى انسان چیزى را از خدا مىخواهد و به حسب ظاهر احساس مىکند که این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است که دعا به معناى حقیقى کلمه و با شرایط خود انجام بگیرد. اولین شرط دعا این است که با دلِ باطراوت و بىآلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعاى جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهى بعضىها به بنده مىگویند براى جوانهاى ما دعا کن. البته ما همیشه براى همه جوانها دعا مىکنیم؛ اما در واقع این جوانها هستند که اگر قدر دل بىآلایش و باطراوت خود را بدانند، دعاى آنها از هر دعایى مىتواند به استجابت نزدیکتر باشد.
چرا دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؟
یکى دیگر از شرایط دعاى مستجاب این است که انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنى بداند که این دعا و این درخواست از کسى است که قدرت دارد همه آنچه را که انسان مىخواهد، براى او انجام دهد؛ یعنى به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق (ع) عرض شد که: «ندعوا فلا یستجاب لنا»؛ دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؛ فرمود: «لأنّکم تدعون من لا تعرفونه»؛ بىمعرفت دعا مىکنید. در روایتى درباره معرفت در دعا نقل شده است که: «یعلمون أنّى اقدر على ان اعطیهم ما یسألونى»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند.
در دعا همت بلند داشته باشید؛ درخواستهاى بزرگ بکنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه، براى خداى متعال اینها چیزى نیست. عمده این است که شما به معناى حقیقى کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خداى متعال این طلب را اجابت خواهد کرد. گاهى هم انسان نمىداند کارى که انجام گرفت، اجابت دعاى او بوده؛ خود انسان غافل است.یکى دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىکند و تصمیم مىگیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىکند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. دربارهى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
یکى دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همانطور که عرض کردیم، معناى دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همینطور طبق عادت چیزى را بر زبان بیاورد و مطالبهاى را ذکر کند - خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز - بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبى را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقه لسان است. «لا یقبل اللَّه عزّوجل دعاء قلب لاه»؛ دل غافل و بىتوجه و سربههوا اگر دعا کند، خداى متعال دعایش را قبول نمىکند. دلهاى آلوده و غرق در تمنیات و شهوات نفسانى - که اصلاً غافلند - چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقعى است که اگر انسان اینطور دعا کرد، مستجاب شود؟
بعضىها دعا و عبادت و توبه را مىگذارند براى دوران پیرى؛ این اشتباه بزرگى است. اگر گفته شود توبه کنید، مىگویند حالا وقت داریم. اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمىکند؛ براى همه سنین هم است. اگر فرض کردیم حقیقتاً وقت داریم - یعنى بناست به سنین پیرى برسیم - چنانچه کسى خیال کند که مىشود دوران جوانى را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانى به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگى مرتکب شده است. حالت دعا و انابه چیزى نیست که انسان هر وقت اراده کرد، براى او پیش بیاید. گاهى مىخواهیم، نمىشود؛ دنبال حال و توجه هستیم، دست نمىدهد؛ «ذلک بما قدّمت یداک». انسانى که زمینه توجه به خدا و رجوع الىاللَّه را در خودش به وجود نیاورده باشد، اینطور نیست که هر وقت اراده کرد، بتواند درِ خانه خدا برود. شما مىبینید بعضى دلهاى پاک - غالباً جوانها - خیلى راحت مىتوانند ارتباط برقرار کنند؛ اما بعضى هرچه تلاش مىکنند، این ارتباط برقرار نمىشود. کسانىکه فرصتى دارند و مىتوانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطه خود را با خدا حفظ کنند؛ تا هر وقت خواستند درِ خانه خدا بروند، بتوانند.
نکته آخر در باب دعا، دعاهاى مأثور است. دعاهایى که از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اولاً خواستههایى در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمىکند و انسان از زبان ائمه (علیهمالسّلام) آنها را از خدا طلب مىکند. در دعاى ابوحمزه و دعاى افتتاح و دعاى عرفه بهترین مطالبات و خواستهها براى انسان مطرح مىشود؛ که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، مىتواند براى او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایههاى خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانى ادا شده است که دل را خاشع و نرم مىکند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگى و شوق در این دعاها موج مىزند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.البته باید معناى این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الان ترجمههاى خوب وجود دارد و مفاتیحالجنان و دعاهاى گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمهها، دقت کنند و بخوانند. البته تا آنجایى که ما دیدهایم، هیچ ترجمهاى نتوانسته زیبایىهاى الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولى بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمهها دعاها را بخوانند. کسانىکه مىخوانند و با آنها عدهاى همصدا مىشوند، بعضى از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البته مرتبه پایینترش هم این است که اگر انسان معناى دعا را نمىفهمد، همینقدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته حاکى از سوز دل دارد با خداى متعال حرف مىزند.
http://old.aviny.com/Bayanat/84/07_29.aspx ، بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 84/7/29
ملاک شخصیت در نزد خداوند
یاد خدا یعنی یاد قوت ، یاد خدا یعنی یاد برکت ، یاد خدا یعنی یاد نورانیت ، یاد خدا یعنی یاد عزت ، یاد خدا یعنی یاد نصرت ، یاد خدا یعنی یاد همه خوبیها ، یاد همه داراییها ، یاد همه کمالها …
هر چه من و شما در عالم نیاز داریم منبعش خداست ، هر کس غافل از یاد خدا باشد خودزنی کرده است و به خودش ظلم کرده است .
در آیه ۴۴ سوره یونس آمده « إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. ، خدا ذره ای به هیچ کسی ظلم نکرده این انسانها هستند که خودشان به خودشان ظلم می کنند یکی از مصادیق ظلم این است که به یاد خدا باشیم و ما از یاد خدا غافل هستیم .
اگر ما به یاد خدا باشیم هدایت ، نصرت ، رحمت ، برکت و مغفرت و… به ما می دهند ولی اگر از یاد خدا غافل باشیم از همه چیز محرومیم و لذا به خودمان ظلم کرده ایم .
عوارض غفلت از یاد خدا سد عن سبیل الله است ، مانع کار خیر شدن. دوم ؛ انحراف است و سه انحراف وجود دارد ، انحراف فکری ، انحراف تجاری ، انحراف شخصیتی . در انحراف شخصیتی سه تا ملاک شخصیت واقعی ماست یکی فهم ماست . هر چه فهم ما بیشتر باشد شخصیت ما بالاتر است .
خدا علما را تکریم کرده است، خدا در قرآن گفته است در قیامت همه عالمان تکریم می شود آیه ۶۹ سوره نسا در مورد تکریم علما می گوید ، وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفيقا .. صالحین در آیه معنایش علما هستند .
ولی خدا نگفته پولدارها را تکریم کنید خدا نگفته آنهایی را که شهرت و ریاست دارند را تکریم کنید. تازه برای اینها باید دعا هم کنید چون از این امکاناتی که دارند اگر خوب استفاده کنند خوش به حالشان ،اگر بد استفاده کنند بد به حالشان .
علامت شخصیت در دستگاه خدا و قیامت فهم والا است . مدرک بالا هم نیست ..ملاک شخصیت ، پست و مقام و لباس نیست .ملاک شخصیت فهم و معرفت است ، ۱۷ تا از یاران امام حسین غلام بودند ، غلام یعنی هیچ تحصیلاتی نداشتند ولی فهیم بودند …
سخنان حجت الاسلام ماندگاری ، رمضان ۹۶ .شنیده شده
خدایا حالم بداست
خدا انسان را برای چه ساخته است ؟ برای هیجان، برای لذت، برای شادی ..
چرا بازار استغفار سرد است ؟
چرا در خانه خدا کمتر استغفار می کنیم ؟
چون آدمها از خودشان انتظار ندارند که برسند به عالیترین شاخص حیات یعنی نشاط و متوجه نیستند که خودشان خراب کرده اند این وضع را که نمی توانند برسند به مهمتر شاخص حیات یعنی نشاط! و بعد نمی دانند که اگر بروند در خانه خدا ؛ خدا این خرابکاری را جبران می کند .
خدایا من کیف نمی کنم از زندگی ، من را ببخش ..
خدایا من سرزنده و سرحال نیستم ، چه مرگم است ، مرا ببخش ..
من خراب کردم ؛ مرا ببخش ، یعنی جبران کن برایم..
می خواهم استغفار کنم
خدایا ظلمت نفسی ،من خراب کردم ، زندگی نکردم ، من شادی نکردم ، من بد رفتار کردم …
یا جابرالعظم الکثیر ؛استخوان می شکند تو جبران میکنی جوش می دهی به هم ، جبران برایم ، یا من یبدل سیئات بالحسات ؛ گناه را تو تبدیل به خوبی می کنی ، خوب کن حال مرا ..
خدایا حالم بد است ، یعنی آدم بدی هستم ، آنقدر مرا ببخش که حالم خوب شود ..اگر دیدی خدا زود جواب نداد ، ادامه بده … نترس و بگو خدایا مرا ببخش….
سخنان استاد پناهیان
۴:۳۶
بخشی از شعر خانم نجمه ملکی که با اقتباس از سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان ۱۷ / ۳/ ۹۶ سروده شده است
از هر طرف تهاجم،دریای پرتلاطم
فرمانده داده فرمان،آتش به اختیاریم
وقتی قرارگاهی،درگیر اختلال است
بی وقفه در میدان،آتش به اختیاریم
دنیا و فرقه بازی،هر شب ترقه بازی
ما بچه های ایران،آتش به اختیاریم
دیگر بدون پرده،فرمانده امر کرده
مااهل علم و ایمان،آتش به اختیاریم
زیرگلوله باران،در هجمه های دوران
مثل دلیر مردان،آتش به اختیاریم
چون داغ تازه گرمیم،سرباز جنگ نرمیم
چون تیغ های بران،آتش به اختیاریم
حجت تمام گشته،غفلت حرام گشته
ما نسل هوشیاران،آتش به اختیاریم
بگو خدایا ! غلط کردم
خدا دوست دارد ، بنده گنهکارش بگوید : خدایا غلط کردم .
دیدید وقتی بچه شما اشتباهی می کند ، می آید و به شما می گوید ؛ غلط کردم . چقدر خوشحال می شوید .
گریه می کند واشک می ریزد که آقاجون ! غلط کردم ، من را نزن .
شما او را بغل می کنید و به خودتان می چسبانید و نوازش می کنید .
شما که بنده اید و این طور هستید. آن وقت خدا ! فقط یک کلمه انسان بگوید ؛ خدایا ! نفهمیدم ، بد کردم ، عمرم را به بطالت صرف کردم …
دیده شده در کتاب طریق دوست ، رهنمودهای آیت الله احمد مجتهدی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزدآبادی، ص ۷۶.
چهارشنبه های ما
صفحات تاریخ پر است از فریاد انسان های آزادی خواه ، انسان های خسته و ملولی که دادشان نه تنها از دل تاریخ که از دل تمام جغرافیای زمین به گوش می رسد.
فریاد آزادی اسیران و بردگان مصری ، سیاهان حبشی و دختران قفقازی،داد اسیران مریلند آمریکایی و زنگیان آفریقایی.
صفحات تاریخ را که می گشایی هنوز فریاد مظلومیت و دادخواهی اشان را از بیابان های مصر و یونان و روم در حال ساخت اهرام و کاخ ها و تندیسها می شنوی .فریاد هایی که گاه از ترس جان ،در گلو خفه می شدند و بغض آلود سر بر می آوردند .
هنوز نغمه های تلخ مردان و زنان اسیر در کشتزارها و کارگاه های میرلند به گوش می رسد.
بسیارند مردان اخته شده ای که دختران و زنانشان را برای کار و بارکشی تن به تاراج برده اند و هنوز در گذر روزگار داغشان فرو کش نکرده است. در جهان سلطه هر روز صدای فریاد آزادی خواه مردمان در بند استعمار بلند است وفریاد رس می طلبند.
نمونه بارز اسارت روح و تفکر،قتل عام هر روزه ی مسلمانان در سراسر جهان مدعی آزادی و تمدن است.
حال اینجا در این دیار بعد دادن خون ها و خوردن خون دل ها عده ای ساز آزادی می زنند .آزادی تن !!!
چرخش دست روزگار عجیب است. در تمام طول تاریخ زنان تمام ملت ها فریاد آزادی بر می آوردند تا از زیر یوغ تهاجم و تجاوز مردان سلطه خارج شوند حال اما اینجا با کمال تعجب گروهی آزادی منجر به ولنگاری را خواهانند و البته خواهان رو سیاهی زن ایرانی در دوران؛ و حواسشان نیست به اسم آزادی در پی اسارت روحشان هستند.
به اینان بگویید : در میتینگ هایشان با هر رنگی که می خواهند وارد شوند ،سبز و بنفش ودیگر بار هر رنگی جز این.
اما سپید و سرخ از آن مردمانی است که کفن پوش به مبارزه با اسکتبار جهانی برخواسته اند و در این راه از ریختن خونشان دریغ ندارند.
می گویند: “بگذارید آزادانه در شهر جولان دهیم. ” اینان به واقع قانون شهر وندی و مدنیت را نمی دانند یا خودشان را به بیراه زده اند؟
قانون مدنیت هر کشور می گوید مردمان آن کشور تابع دین، آیین ، روش و قانون اساسی آن کشورند.اسلام دین رسمی کشوری است به نام ایران،خوب یا بد ، موافق یا مخالف در هر صورت اگر بخواهیم در این سرزمین زندگی کنیم باید آن را به رسمیت شناخته و احترامش گذاریم .مسیحی و ارمنی و زرتشت و یهود آن را پذیرفته اند ،پس وای برما اگر به اسم اسلام ، خواهان دور زدن قاعده و قانونش باشیم.
در کشوری با تاریخی شگرف که قانون رضا خانی اش نتوانست عفاف را از قاطبه ی زنان آن بگیرد، خرده فرمایشات این چنینی جایی برای خود نمایی ندارند.
” با ما مسالمت آمیز برخورد کنید .با موی ما آشتی کنید .شما را احترام میگذاریم ما را محترم شمارید.”
این سخنان یکی از آزادی خواهان روسری سفید چهارشنبه هاست.در جواب ایشان باید گفت:مرد غیور ایرانی را چه به دوستی با موی تو .خودت را خیلی بزرگ دیده ای.در چشم هر مرد ایرانی زنی است مقدس به نام(( مادر )) و فرشته ای محجوب به نام(( همسر )).او را چه به دوستی با گیسوان زخمی از تیر نگاه هرزگان.
ما نیز برای انسانیت شما احترام قائلیم.
و به خود اجازه توهین و تعرض به شما را نخواهیم داد .حتی اگر دیگران بخواهند نگاه چپ به شما افکنند ، این ماییم که مقابلشان می ایستیم حتی تر اگر تیغ خنجرشان ناگهانی و در دل تاریکی بر شاهرگمان بنشیند، دست از دفاع حریمتان نمی شوییم.(علی خلیلی) های ما را که یادتان نرفته است؟!!
من ایرانی ام و غیور حتی روی تو.تو که به راحتی از خود دست شسته ای .این را بفهم.
این را بفهم ،مردانی که پشت تو ایستاده اند و تو را بزک کرده و جلوی دوربین فرستاده اند دلشان برای تو و ارزشهایت نسوخته است ،دنبال هوای نفس وامانده ی خویشند.
این را بفهم، و باخود مرور کن حال زنان در بند تاریخ را .ببین حال و روز تو به واسطه ریخته شدن خون جوانانی که دست از هوای نفس کشیدند و برایت امنیت آوردند بهتر است ،یا آنان که داعیه دار تمدن و آزادی اند و هر روز به ساحتشان تعرض می شود.
تو از جنس منی از این خاک، برادران هم خون و هم وطنت برای آزادی ات جوانی اشان را داه اند .دستشان را پایشان را. تو نیز کمی به این برادر زخمی احترام بگذار ، نمی گویم با چادر با همان روسری ، ولی محکمش بدار.تا در کنار هم و با هم بینی دشمن را به خاک بمالیم.
فهمش برای تو سخت نیست .می دانم. فقط اگر کمی به تاریخ پشت سرت نظاره افکنی.
“فنای ماهی زیبا همان آزادی از دریاست
برون از خیمه عفت،تو در زندان کبرایی.”
نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه
خداوند بیناست به حال بندگان …
قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَٰلِكُمْ ۚ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ :(ای پیغمبر) بگو: میخواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از اینها؟ برای آنان که تقوا پیشه کنند نزد خدا باغهای بهشتی است که در زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید و متنّعم هستند و زنان پاکیزه و آراستهای و (از همه بهتر) خشنودی خدا، و خداوند به حال بندگان بیناست. سوره آل عمران ، آیه ۱۵
مصادیق تقوا
۱_ آبروداری . ۲_ اجتناب از ظلم . ۳_ اجتناب از مال حرام .۴_ حفظ زبان . ۵_ محاسبه نفس ..
گنج سحر
عزیزان رمضان را بستر بسیار مناسبی قرار دهند برای تقویت باورها و یکی از چیزهایی که بسیار مناسب است برای تقویت باورها درک سحر است .
گنجی خدا در سحر قرار داده و در قرآن فقط این طور فرموده است : فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ کسی نمی داند که من برای شما چه مخفی کرده ام ، نفرموده است چی ، با این تعبیر که نمی دانید من جه برای شما گذاشته ام .
امام عسگری علیه السلام فرمود راه به سمت خدا بی نهایت است ، این مرکب سریع السیر می خواهد برای وصول و بهترین مرکب شب و سحر است . از شب استفاده کنید .
این را ما اگر تمرین کنیم از این سحر که گنجی در آن است و حداقل سه رکعت از نماز شب را در این ماه رمضان بخوانیم و عادتهای خوبی بدست آوریم .
خیلی خوب است که این دعای امام کاظم علیه السلام را در سجده بخوانیم : اللهم انی اسلک راحت عند الموت و العفو عند الحساب »
سخنان استاد عالی ، شنیده شده .
صلح جهانی تنها در سایه ایمان
« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ : اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همگى در صلح و آشتى درآئيد (و تسليم مطلق خداوند شويد) و گامهاى شيطان را پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.»سوره بقره آیه ۲۰۸
از مفهوم آیه استفاده می شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکان پذیر است .
<< 1 ... 26 27 28 ...29 ...30 31 32 ...33 ...34 35 36 ... 90 >>