
ریختن خون بی گناهان
احترام به خون انسان ها در اسلام به حدی است که ریختن خون یک انسان برابر با کشتن همه انسان ها شمرده شده « من قتل نفساً بغیرِ نفسٍ اوْ فسادٍٍ فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا » مائده آیه ۳۲.
و ریختن خون مومن سبب عذاب ابدی و غضب الهی و عذاب عظیم شمرده شده است ، می فرماید : «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً : و هر کسی مؤمنی را به عمد بکشد ،پس جزای اوجهنم است و در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او غضب آرد و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ آماده دارد» نسا ، آیه ۹۳
و به این ترتیب قاتل مومن به چهر مجازات بزرگ اخروی تهدید شده است :
۱_ خلود در دوزخ
۲_ غضب الهی
۳_ لعن خداوند
۴_ عذاب عظیم
و این حد اکثر احترام اسلام را به خون مومن می رساند چرا که در هیچ مورد از مجازات قرآن کریم چنین مجازات بیان نشده است .
دیده شده در کتاب پیام قرآنی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، نشر دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۲.
نظر دهید » 
هنگام فراموشی بگو
از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که « هرگاه خواستی از ما حدیثی نقل کنی و شیطان تو را فراموشی داد ، دست خود را بر پیشانی بگذار و بگو : صلی الله محمد و آله ، اللهمَ أِ نی اَسٕلکَ یا مذکِر الخیرِ و فاعلهُ و الامر بِه ذکرنیٖ ما أنسانیه الشیطان »
دیده شده در کتاب ذکر های شکفت از معصومین علیهم السلام ، سید عباس اسلامی ،نشر بوستان قرآن ، ص ۱۸۶ ، به نقل از مفاتیح الجنان ،ص ۱۰۱۴
3 نظر » 
ظهور امام زمان عجل الله را جدی بگیریم
رفقا کوچکترین حرکت شما در تاریخ ثبت می شود ، الان کوچکترین حرکت و کلمه شما در تاخیر یا تعجیل ظهور ، یک دقیقه یا ده دقیقه یا یک ثانیه و یا یک ساعت ثبت خواهد شد .
یک دقیقه عقب انداختن ظهور به خدا جرم نابخشودنی است . قلب هایتان را نورانی کنید و از فتنه ها بخواهید عبور کنید ، فقط کافی است جدی بگیرید ظهور را و قلبتان نورانی خواهد شد .
روایت است که وقتی ظهور محقق شود همه شما و همه شما خواهید گفت که من اینقدر توقع نداشتم که ظهور به این زودی محقق شود . فرمود ؛ من یک شبه امر مهدی عجل الله خودم را اصلاح خواهم کرد ، منتظر مقدمات نباشید چرا که یک شبه عالم را متحول می کنم .
ظهور را جدی بگیرید که مثل جبهه ها می شود ، مثل رزمنده ها می شوید ، بگذارید نور دفاع مقدس به وجود شما بیاید ، سند حرفم را بگویم که در روایت است ؛ « فرمود : منتظر مانند رزمنده ای است که در خیمه امام زمان عجل الله در حال نبرد است و در اتاق فرماندهی در محضر حضرت فرمان می گیرد و می رود و بر می گردد . »
و از این بالاتر می فرماید : « منتظر مانند کسی است که پای رکاب حضرت در خون خودش غلتیده و به شهادت رسیده است » منتظر کسی است که فرج را جدی گرفته است ….
فرج را جدی بگیرید که خود خدا دل تو را روشن خواهد کرد و مهدی فاطمه عجل الله تو را هدایت خواهد کرد ...
گزیده ای از سخنان استاد پناهیان شنیده شده .
1 نظر » 
شهید سید حسین علم الهدی فرمانده سپاه هویزه

خاطره ای از برادرساکی
روزی وارد سپاه هویزه شدم که ثبت نام نماییم ، کفشهایم را درآوردم و داخل سالن شدم ، بعد از چند لحظه که برگشتم ، باران آمده بود و زمین گل بود ، به یکی از آن برادران که از آن طرف به این طرف می آمد گفتم : لطفا کفش هایم را بده ، اما ایشان توجه نکرد ، بلافاصله دیدم یکی از پاسداران رفت و کفشهای مرا آورد ، من خیلی ساده تشکر کردم .
بعد از چند دقیقه اذان گفتند و دیدم همان برادری که کفش های مرا آورد ، امام جماعت است ، از بچه ها پرسیدم : ایشان کیست ؟
گفتند : او حسین علم الهدی فرمانده سپاه است .
من بسیار شرمنده شدم که ایشان کفش مرا آورده بود و بسیار شیفته اخلاقش شدم .
خاطره ای از برادر شریفی
شب عملیات هویزه حسین درخواست آب کرد که بتواند غسل کند ، اما وب به اندازه کافی نداشتیم ، گفت : به اندازه شستن سرم آب داشته باشیم کافی است .
گفتم : فردا عملیات است و در گرد و غبار فردا دوباره سرت کثیف می شود .
گفت : به هر حال می خواهم سرم را بشویم .
گفتم : مگر می خواهی به تهران بروی .
گفت : « نه ! فردا می خواهم به ملاقات خدا بروم ».
خاطره ای از برادر سردار شریفی
شهید علم الهدی همیشه قرآنی همراهش بود که حتی در جنگ هنگامی که کمی وقت پیدا می کرد ، قرائت می نمود .
وقتی جنازه شهید علم الهدی پیدا شد مثل جنازه مولایش حسین علیه السلام طوری تانک بر بدن او و یارانش رانده شده بود که آرپی جی که همراهش بود ، پرس شده بود و جسد وی طوری پودر شده بود که استخوانی نمانده بود ، به جز آن قرآن .
دیده شده در کتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ، ص ۱۶۸، ۱۶۹.
11 نظر » 
امنیت و زوال خوف
نعمت امنیت قطع نظر از ریشه های آن ، در حد خود از بزرگترین نعمت های معنوی است که فقدان آن حتی برای یک لحظه دردناک است ، این حقیقت را کسانی در می بابند که در بیابان های خطرناک یا در مناطق جنگی که هر آن بیم موشک و بمباران می رود قرار گرفته اند ، آب زلال حیات در آن تیره و تار می شود و ساعت ها و دقیقه ها سخت و سنگین می گذرد و نقطه مقابل آن مناطق امن و امان است .
قرآن درباره پرهیزگاران می گوید : « ان المتقین فی مقام امین ؛ پرهیزگاران در جایگاه امن و امانند » ( دخان ، ۵۱) نه ترسی از هجوم شیاطین ، نه سلطه طاغوت ها ، نه حمله آفات و بلا و نه هجوم غم و اندوه ها .
و نیز به همین دلیل در حال دیگر می فرماید : « ادخلوا الجنه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون : داخل بهشت شوید در حالی که نه ترسی دارید و نه غمی » ( اعراف آیه ۴۹) .
گاه تجربه کرده ایم تمام نعمت های مادی و وسایل پذیرایی برای یک نفر آماده است ، اما غم و اندوهی که بر دل او سایه افکنده ، یا ترس و خوفی که از درون او را آزار می دهد ، چنان پریشانش ساخته که مطلقا به آن نعمت ها نگاه نمی کند و کمترین اعتنایی به آن پذیرایی ها ندارد ، اینجاست که حقیقت و عمق این تعبیرات قرآنی درباره بهشتیان را می توان لمس کرد .
البته بهشتیان حتی در این دنیا نیز گوشه ای از امنیت و آرامش را در سایه ایمانشان احساس می کنند ، و با تکیه بر حقیقت توکل ، و روح و رضا و تسلیم در برابر اراده حق ، حتی در سخت ترین مشکلات از آرامش خاصی برخوردارند : أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۶۲) الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (۶۳) لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۶۴) آگاه باشید دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند … برای آن ها شادی و سرور است در دنیا و آخرت .( یونس آیه ۶۲ تا ۶۴)
دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۲۸۵
3 نظر » 
علم و اخلاق

مسألهی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسألهی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.
مسألهی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی میگوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمیدانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه میدهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟ «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.
امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه میدهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه میدهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو میخواهم شاگردی کنم. بگو: میخواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بیخود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بیخود مرید کسی میشوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟
شبها هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانیهایی که بنده و امثال بنده میکنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانیها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد میشود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش میرود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمیشوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمیشود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعهی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ میشود؟ تیراژ کتابهایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ میشود و دربارهی چه موضوعی چاپ میشود؟
اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشهای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمیگوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. میگوید: گوشهای از علمی که داری. میگوید: «عُلِّمْتَ» نمیگوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.
بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدمهایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه میدوند به جایی نمیرسند. بعضی آدمهای عادی هم وضعشان خوب میشود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را میکند که به زرنگ بگوید: پولها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین میروی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی.
8 نظر » 
ترک نماز
فریضه بزرگ نماز به قدری اهمیت دارد آیات روایات در کتب معروف اسلامی درباره اهمیت آنها وارد شده است و قرآن با صراحت ترک این فریضه را از اسباب سقوط در دوزخ شمرده است ، آنجا که می فرماید ؛ گروهی از بهشتیان ( اصحاب الیمین) در ارتباطی که از جایگاه خود با مجرمان دوزخی می گیرند از آن ها سوال می کنند : « ما سلککم فی سقر چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ »
آن ها در پاسخ می گویند : « ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و همواره روز جزا را انکار می کردیم »
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ؛ گويند از نمازگزاران نبوديم ( سوره مدثر؛۴۳)
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ؛ و بينوايان را غذا نمى داديم (۴۴)
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ؛ با هرزه درايان هرزه درايى میکرديم (۴۵)
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ؛ و روز جزا را دروغ مى شمرديم (۴۶)
گر چه در این آیه علاوه بر ترک نماز به سه گناه دیگر نیز اشاره شده است ولی ذکر ترک نماز به عنوان اولین گناه به خوبی نشان می دهد که تا چه حد ترک این فریضه الهی خطرناک است ، به علاوه این امور چهارگانه هر کدام مستقلا می تواند یکی از اسباب سقوط در دوزخ ( ترک اطعام مستمندان ظاهرا اشاره به منع حقوق واجب است )
مساله نماز آنقدر از نظر اسلام مهم است که طبق بعضی از روایات معروف ، نخستین چیزی که از نامه اعمال به آن نگاه می شود نماز است ، اگر در نامه اعمال ( به طور صحیح ) وجود داشت به سایر اعمال نیک نگاه خواهد شد و الا به بقیه نگاه نمی گردد .۱
این مطلب شاید به خاطر آن باشد که نماز سرچشمه زاینده ایمان و ضامن بقای آن است ، با ترک نماز اصل اینان به تزلزل می افتد و می دانیم یکی از شرایط قبولی اعمال ایمان است که بدون ایمان چیزی پذیرفته نیست . ۲
۱_ دیده شده درکتاب پیام قرآن : ر. ک وسایل الشیعه ، جلد سوم ، کتاب صلاه ، باب ششم و هفتم و هشتم ، مخصوصا صفحه ۲۲ حدیث ۱۰ ، و صفحه ۱۹ ، حدیث ۶
۲_ دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۳۴۸
4 نظر » 
مطالعه زندگینامه یک شهید، داستان یک تحول معرفتی
ما الان در مؤسسه خودمان يك استاد امريكايى داريم كه ايمانى قوى دارد. در ايران با همسر ايرانى ازدواج كرده، بچهدار شده، مكه رفته، خانه خريده آنچه از احكام دين ياد مىگيرد بدون هيچ تظاهرى عمل مىكند. شايد اسمش را شماها شنيده باشيد آقاى دكتر محمد لگنهاوس ، اسم محمد را براى خود انتخاب كرده، اصالت آلمانى دارد و اجدادش به امريكا مهاجرت كردهاند. ايشان استاد معروف دانشگاه تگزاس بوده است.
داستان به ايران آمدنش بسيار جالب است: يك دانشجوى ايرانى شاگردش بوده، در هنگام جنگ تحميلى عراق عليه ايران اين دانشجو به ايران مىآيد هنوز يك ترم از درسش مانده بوده كه مىگويد من بايد به ايران بروم. مىپرسد چرا؟ مىگويد مىخواهم به جبهه بروم. اتفاقاً مىآيد جبهه و شهيد مىشود. اين استاد خيلى به اين شاگرد علاقه داشته، اين علاقه باعث مىشود كه بيايد تحقيق كند كه اين چه مذهبى است كه جوانى كه يك ترم به پايان دوره دكترايش بوده حاضر مىشود بدون اينكه كسى به سراغش بيايد، به طور داوطلبانه درس را رها كند و به جنگ برود و كشته شود.
اين آقاى لگنهاوسن را به آنجا رساند كه حقانيت مذهب شيعه را دريافت و تصميم گرفت كه در ايران زندگى كند تا تشيّع را بهتر بشناسد.
سخنان آیت الله مصباح یزدی ،«در جمع دانشجويان ايرانى مقيم بنگلور» دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح .
نظر دهید » 
با تهاجم فرهنگی احتیاجی به بمب علیه ملتها نیست
رهبرانقلاب: در خبرها خواندم که یکی از مسؤولان یک مرکز مهم سیاسی در امریکا گفته به جای انداختن بمب، دامنهای کوتاه برایشان بفرستید!
راست میگوید؛ اگر برای کشوری شهوات جنسی و آمیزش بیرویهی زن و مرد و دختر و پسر را ترویج کردند و جوان را به راههایی کشاندند که غریزهی او هم بهطور طبیعی متمایل به آن است، دیگر احتیاج به استفادهی از توپ و تفنگ علیه یک ملت نیست.
فساد، یک ملت را به خودی خود ضایع و باطل میکند و آیندهی او را تباه میسازد.
امروز خود امریکاییها از آیندهی خودشان دارند میترسند؛ من این را در بعضی از مقالاتِ روشنبینانشان میبینم؛ مربوط به الان هم نیست.
دیده شده در سایت رسمی امام خامنه ای مدظله العالی ،سخنان رهبر انقلاب ۱۷ / ۱۰ / ۱۳۸۳
نظر دهید » 
دعا در سجده
شریح می گوید : وارد مسجد رسول خدا صلی الله در مدینه شدم ، امام حسین علیه السلام را دیدم که صورت روی خاک گذاشته بود و این دعا را می خواند :
« سیدی و مولایَ أَ لمقامع الحدید خَلَقت أعضایٕی ، أم لِشربِ الحمیم خلقت أمایٕی ، الهی لٕن طالبتنی بذُنوبیٖ لاُطالبنک بکرمک ، و لٕن حَبَستنیٖ مع الخاطِین لاُخْبرنّهم بجبّّی لک ،سیدی اِنّّ طاعتک لا تنفعک ، و معصیتی لا تضرکََ ،فهب لی ما لا ینفعُک ، و اغفر لی ما لا یضرکََ فأٔنک ارحمُُ الراحمین
امام حسین علیه السلام فرمود : « ای آقا و مولایم ! آیا برای گرزهای آتشین اعضای بدنم را خلق کرده ای ؟
یا اندام درونی مرا برای نوشیدن آبهای گرم جهنم خلق نموده ای ؟
خداوندا ! اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی من تو را به کرم و بخششت می خوانم ، اگر مرا با خطاکاران قرار دهی دوستی من نسبت به تو را به اطلاع آنان می رسانم .
ای آقای من ! طاعتم تو را بهره ای نداده و گناهانم به تو ضرری نمی رساند . پس آنچه به تو سود و بهره ای نمی رساند را به من ببخشای ، بدرستی که تو مهربان ترین مهربانانی .
دیده شده در کتاب فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، نشر موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین ، ص ۱۸۱
نظر دهید » << 1 ... 38 39 40 ...41 ...42 43 44 ...45 ...46 47 48 ... 92 >>