« تواضع سردار | مرثیه حضرت معصومه سلام الله علیها » |
عاقبت عمل خیر
آیت الله آقای احمدی میانجی از علمای بزرگ قم یک بار نقل می کرد که در شهر میانه یکی از همشهری های ما مردی بود بی سواد و ثروتمند و عجیب دست و دل باز ، ایشان می گفت این پیرمرد یک خانه داشت با چندین اتاق که در همه اتاق اثاثیه لازم هم گذاشته بود تا اگر کسی هم نیاز داشت به آنهان می داد و یک خانه دیگر داشت این را آماده کرده بود برای عالم که در ماههای محرم و رمضان به علما میداد و تمام مخارج را نیز خودش می داد .
زکاتش را هم اینگونه حساب می کرد که یک قطعه زمین میداد با این که زمین خیلی بیشتر از پول زکاتش می شد ، ولی اینگونه زکات میداد .ماه مبارک رمضان در زمان قحطی نان درست می کرد خیلی زیاد با یک مقداری مایحتاج اولیه ، نزدیک افطار به خانه فقرا می رفت و به آنها میداد ..
آقای احمد میانجی می فرمود از قول پدرش که ایشان مریض شد و پدر آقای احمد میانجی به عیادت ایشان رفت و ایشان به پدر آقای احمد میانجی گفت من دیگر رفتنی هستم و شما تا من را غسل و کفن نکردند از اینجا نرو ….
وقتی که حال ایشان بد شد پدر آقای احمد میانجی کنار ایشان نشست و ایشان با بد حالی نشست و به ائمه اطهار سلام داد ( السلام علیک یا رسول الله ، السلام علیک یا امیرالمومنین … ) معلوم بود که چهارده معصوم علیهم السلام آمده اند . بعد یک جمله گفت که خدایا خودت فرمودی که به پیرمردها احترام بگذارید ، من هم پیرمرد شده ام و دارم می آیم خودت احترام ما را نگه دار .
اینگونه مرگ ها چقدر شیرین است .
چقدر زیبا با خدا معامله کرد در زندگی و آخر هم علم خود را برد که گفت خدایا پیرمرد شده ام احترام کن ، این است که اگر معارف را در قلب وارد کنیم چقدر شیرین است که در لحظه آخر شرمنده روی اهل بیت نخواهیم بود .شرمندگی بدترین عذاب است برای مومن .
سخنان استاد عالی ، شنیده شده .
فرم در حال بارگذاری ...