لذات مادی و معنوی 

 

 

همان‎طوري که روح در دنيا با بدن موجود است و رشد بدن به وسيله روح است و بدن ذاتاً نه درد دارد و نه لذّت، لذّت‌ها و دردها مختص روح است، در بهشت هم اين چنين است. بدن از آن جهت که يک موجود مادّي است، نه لذّت دارد و نه درد؛ اين لذّت و درد برای لامسه است که لامسه شأني از شئون نفس است. نفس در مرحله پايين، لمس دارد؛ در مرحله مياني وهم و خيال دارد؛ در مرحله اوج و برترش عقل دارد و اگر لذّتي هست برای نفس است در يکي از مراحل سه‌گانه و اگر دردي هست برای نفس است در يکي از مراحل سه‌گانه و چون نفس و بدن با هم هستند چه در دنيا چه در آخرت، چهار قِسم فرض دارد: يکي اينکه هم لذّت مرحله بالا باشد هم مرحله پايين که از مرحله پايين به عنوان لذّت بدني ياد مي‌شود.

 

گاهي ممکن است لذّت مرحله نازل باشد که از آن به لذّت بدني ياد مي‌شود و لذّت مرحله بالا؛ يعني لذّت عقلي نباشد. گاهي به عکس است و گاهي هيچ قِسمي از دو قِسم حاصل نيست، حالت عادي است. اين اقسام چهارگانه را ما در دنيا داريم، در آخرت هم اين‎چنين است.

 

در دنيا آنجا که لذّت بدني هست؛ يعني لذّت مرحله نازله نفس است و لذّت مرحله عاليه نفس؛ يعني عقل نيست، مثل لذّت پوشيدن و نوشيدن و خوردن و امثال آن. اين مرحله نازله نفس؛ يعني مرحله لامسه لذّت مي‌برد، اما عاقله لذّت نمي‌برد.

 

گاهي به عکس است؛ يعني لذّت عقلي هست، ولي لذّت نفسي مراحلِ نازله نيست; مثل اينکه فقيهي يک مطلب دقيق فقهي را کشف کرد يا حکيمي مطلب فلسفي را کشف کرد يا طبيبي يک مطلب دقيق طبّي را، داروي غدّه‌اي را کشف کرد، اين عقل لذّت مي‌برد، نه حس و خيال و نه لامسه. در حالي که بدنِ عادي است غذاي خوبي نخورده، شربت خوبي ننوشيده است.

 

درست است که لذّت کيف است؛ اما کيف است از بالا تا پايين، از پايين تا بالا؛ هم مرحله لمس لذّت دارد، هم مرحله وهم و خيال لذّت دارد، هم مرحله عقل. از کسي تعريف مي‌کنند و بَنِري به نام او مي‌زنند اين يک لذّت خيالي است; اما اگر يک مطلب علمي را کشف کرد، يک دقّت اصولي يا فقهي را کشف کرد، اينجا لذّت عقلي دارد، نه لذّت وهمي و خيالي و نه لذّت حسّي که لذّت بدني باشد. گاهي هر دو را دارد; مثل اينکه هم شربت خوبي در کنار او هست هم يک مطلب دقيق قرآني را فهميده است، نهج‎ البلاغه را خوب فهميده، صحيفه سجاديه را خوب فهميده است، اين يک لذّت عقلي است. ادراک کردن، حرف ديگري است؛ اگر کسي مطلبي را کشف بکند او لذّت مي‌برد; اما اگر به ديگران منتقل بکند آنها فقط مي‌فهمند، چون کشف آن برای ديگري است، ممکن است ادراک علمي باشد; ولي لذّت نباشد، چون او از ديگري دارد نقل مي‌کند.

 

ببينيد يک وقت است که کسي توليد مي‌کند; مثل آن کشاورز کوشا و زحمتکشي که با ابتکارات خودش ميوه توليد مي‌کند. يک وقت کسي دلّال است اين دلّال ميدان لذّتي نمي‌برد او کاري نکرده است، ميوه را آن کشاورز با ابتکار خودش يا گلخانه‌اي يا غير گلخانه‌اي با تلاش و کوشش و ابتکار خودش يک ميوه‌ خوبي را عرضه کرده، اين فقط دلّال ميدان است.

 

در علوم هم همين‎طور است يک وقت در فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسير کسي حرفي براي گفتن دارد او لذّت مي‌برد. کسي وقتي حرف ديگران را دلّالي مي‌کند او لذّتي نمي‌برد، او ميدان‌دار است.

 

بحث‌ها هم همين‎طور است اگر کسي از خودش حرفي داشته باشد، گذشته از ادراک علمي لذّت عقلي دارد. اگر يک عبادت خالصانه‌اي، شب‌زنده‌داري داشته باشد لذّت عقلي مي‌برد. «مَنْ ذَا الَّذِي‏ ذَاقَ‏ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا»همين است«وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك‏» همين است، اين لذّت‌ها لذّت عقلي يا فوق عقل است. 

 


بنابراين همان‎طوري که روح در دنيا با بدن هست، مرحله نازله روح به نام لمس که در بدن ظهور مي‌کند وجود دارد، لذايذ گاهي هم در مرحله بالاست هم در پايين، گاهي در پايين است در بالا نيست، گاهي در بالا هست گاهي در پايين نيست، گاهي در هيچ مرتبه نيست، اين مراحل در قيامت هم ممکن است فرض داشته باشد….

 

 

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۹/ ۱۱/ ۹۵ ، شنیده شده .

 

   جمعه 22 بهمن 1395نظر دهید »

راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۹۵

 

 راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۵ از ساعت ۹صبح امروز جمعه همزمان در سراسر کشور با حضور ملت ایران برای برگزاری جشن سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و پاسداشت این حماسه بی‌بدیل آغاز شد.

به همین مناسبت مدرسه علمیه کوثر ورامین با پر پایی غرفه « من انقلابی ام » در مسیر راهپیمایی پذیرای حضور گرم مردم انقلابی بود .

 

 

استقبال مردم خداجوی ورامین از غرفه مدرسه علمیه کوثر 

 

 

 

حضور کودکان در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۵

 

 

 

 

اهدای جوایز به کودکانی که یک سوره از قرآن بخوانند 

ادامه »

   جمعه 22 بهمن 1395نظر دهید »

اسلام واقعی 

 

فضل بن شاذان گفت : مامون از حضرت رضا علیه السلام درخواست کرد خلاصه ای از اسلام واقعی را به اختصار برایش بنویسد . امام علیه السلام این مطلب را نوشت : 

« اسلام واقعی شهادت لا اله الا الله وحده لا شریک له الهاًً واحداً احداً صمداً قیوماًً سمیعاًً بصیراًً قدیراً قدیماً باقیاً ، عالمی است که جهل در او راه ندارد و قادری است که ناتوانی در او نیست ، غنی است که هرگز نیازمند نمی شود . عادلی است که ستم روا نمی دارد . و آفریننده هر جیزی است و مثل و مانند ندارد و نه مخالف و ضد و همطرازی دارد و کسی که شایسته عبادت و سزاوار شوق و بیم و ملجأ و پناه دعا کنندگان است ، اوست .

 

محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول امین و برگزیده و ممتازترین خلق و سید المرسلین و خاتم الانبیا و بهترین فرد جهانیان است که پیامبری بعد از او نیست و ملت او قابل تبدیل به ملت دیگری نیستند و شریعتش تغییر پذیر نیست و آن چه او آورده واقعیت محض است . 

 

دیده شده در بحارالانوار ، علامه محمد باقر مجلسی ، انتشارات اسلامیه ، ترجمه جلد چهارم ،جلد دوم ، بخش بیستم ، صفحه ۳۳۷.

   پنجشنبه 21 بهمن 1395نظر دهید »

چرا انقلاب ایران به پیروزی رسید؟

 

 انقلابی که در ایران به وقوع پیوست، در تاریخ به عنوان تنها انقلابی که در صدد برآمد که طرز تفکر یک ملت را صرفا از دیدگاه معنوی تغییر دهد، ثبت خواهد شد.

 

این انقلاب از یک مذهب الهام گرفته است و کاملا از نقطه نظر مذهب - یعنی اسلام - اجرا شده است. و فقط به همین دلیل، این انقلاب در رتبه ای بالاتر از دیگر انقلابهایی که در نقاط دیگر اتفاق افتاده اند، قرار می گیرد. طرح ریزی انقلاب (اسلامی) به طرف روح بشر نشانه رفته است نه عقل او!

 

هنگامی که ندای امام برای انقلاب (اسلامی) رسید، این پیام با غیرت مذهبی مردم آمیخته شد و هیچ قدرتی بر روی زمین نتوانست آنرا متوقف کند. این بزرگترین سلاح برای انقلاب بود. رویه قاطع (انقلاب) کمترین مقاومت و بیشترین پذیرش را توسط توده مردم، تضمین کرد موفقیت انقلاب تنها در این حقیقت نهفته است که (انقلاب) فطری و کاملا بر مبنای اصول اسلامی بود. انقلاب هیچ اهمیتی برای عقاید غرب و اصول شرق قایل نیست - که معمولا بر نظریات ساده اندیشانه انسانی بنیان نهاده شده اند - تئوریهایی که معمولا عمیق نیستند و کاملا با نوسانات روشنفکری و ملاحظات مادی آمیخته شده اند.

 

تئوریهایی که قدرت را متمرکز کرده اند و یک طبقه حاکم برخوردار از امتیاز را از میان گروه اندکی ایجاد کرده اند، که بر اکثریت بدبخت اعمال قدرت می کنند. نظریاتی که انسان را از جامعه جدا کرده است و فرد را با کوشش های خودخواهانه اش در زندگی شخصی - از همنوعانش جدا کرده ست بنابراین انقلاب (اسلامی) ، قدرت را اسطوره زدایی و غیر متمرکز کرد و به مردم سپرد و این هرگز در هیچ جای تاریخ جهان اتفاق نیفتاده بود! برای اولین بار، افراد معمولی و تا بحال غیر متمایز و مستضعف جامعه توانستند به اربابان قدرت تنه بزنند!

 

طبیعتا انقلاب مجبور بود که با مخالفان هم از درون و هم از بیرون مواجه بشود.

مخالفتها از درون عمدتا از معدودی طبقه مرفه ناشی می شد که بیم داشتند که ثروتهای مادیشان را که اغلب آنها را با ابزارهای مشکوک به دست آورده بودند - از دست بدهند.

 

مخالفت ها از خارج و عمدتا هم از غرب و هم از شرق ناشی می شد و اقمارشان در داخل نیز بسیار زیاد احساس خطر می کردند از آنجا که اربابانشان احساس خطر می کردند و آنها نیز به دلیل مجاورت فیزیکی با ایران، بیشتر این احساس خطر را داشتند. جریان پیوند شرق و غرب (علیه انقلاب اسلامی) ، فلسفه روشن انقلاب را تصریح کرد.

 

تفکر اروپا - مدار به کفایت احساس خطر کرد و به همین جهت به کوشش های خرابکارانه نامحدود برای از بین بردن انقلاب و تمامی ارزشهای آن، دست یازید. ایران می بایستی با هر وسیله ضروری و ممکن متوقف می شد!

 

شکست غرب در قدردانی از اشتیاق هم نوعان بشر، برای تغییر و کرامت شخصی، در ذهن انسان غربی وحشت و ترسی را موجب شد که پیامد آن اینست که غرب خود اولین قربانی است و این خسارت غرب خیلی بیشتر از خساراتی است که آنها به انقلاب اسلامی وارد آورده اند.

ادامه »

   چهارشنبه 20 بهمن 13951 نظر »

ربا خواری 

 

ربا خواری از اموری است که قرآن صریحا مرتکبان آن را تهدید به عذاب دوزخ کرده است و می فرماید ؛ «  فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهي‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَي اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ : پس هرکس موعظه ای از جانب پروردگارش دریافت کند و از معصیت خدا دست بردارد،گناهی که قبلا کرده حکم گناه بعد از موعظه را ندارد و امر آن بدست خداست )این حکمی کلی است که ربا و غیر آن از گناهان کبیره شامل می شود و بطور کلی هر کس از نصایح و پند پروردگار متنبه شود و دست از گناه بردارد وتوبه کند،گناهان سابقش بخشوده گردد .در این مورد کسانی که قبل از حکم حرمت رباخواری آن را مرتکب شده اندگناهی متوجه آنها نیست و می توانند از اموالی که قبلا از راه ربا بدست آورده اندبهره مند شوند ،اما امر آنها با خداست ،یعنی اگر او بخواهد می تواند آنها را رهاکند ویا وظیفه و تکلیفی متوجه آنها نماید که کارهای سابق خود را جبران کنند،(ومن عاد فاولئک اصحاب النارهم فیها خالدون ):(و هرکس باز به گناه خودرجوع کند،چنین کسانی یاران آتشند و در آن جاودانه خواهند بود) ( بقره ، آیه ۲۷۵) 

 

نظیر همین معنی در آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره آل عمران آمده که رباخوران را تهدید به عذاب آتش می کند ، جالب این که می گوید : این همان عذاب و آتشی است که در انتظار کافران است .يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۳۰﴾ ،وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۱۳۱﴾ 

 

وقتی ربا خواران اعلان جنگ با خدا داده اند یا خدا به آن ها اعلان جنگ داده که تا سر حد کافران سقوط کنند ، و این تعبیری است بسیار تکان دهنده در مورد این معصیت عظیم .

 

از بعضی از روایات استفاده می شود که رباخواری در تمام کتب آسمانی و در تمام شرایع پیامبران خدا حرام بوده است ، همانگونه که در فقه الرضا آمده است « و هو محرم علی لسان کل نبی وفی کل کتاب » 

 

 

دیده شده در کتاب پیام قرآنی ، آیت الله مکارم شیرازی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۵.

 

 

   چهارشنبه 20 بهمن 1395نظر دهید »

تعلیماتی که علی علیه السلام به مسلمانان آموخته است .

 

 

وقتی شخصی عریان باشد شیطان به او تماشا می کند و در او طمع پیدا می کند ، خود را بپوشانید .

 

هر کس چیز بد بو بخورد به مسجد نرود .

 

هر کس می خواهد شستشو کند ابتدا از دست ها شروع کند .

 

وقتی نماز می خوانی صدای قرائت و تسبیح و تکبیر را چنان بلند کن که خودت بشنوی ، وقتی نماز را تمام کردی از طرف راست تمام کن .( شاید منظور این است که بعد از نماز ابتدا روی به طرف راست کن)

 

از دنیا توشه بردار ، بهترین توشه دنیا تقواست ، 

 

هر کس درد خود را از مردم تا سه روز بپوشاند و شکایت به خدا نماید شایسته است که خدا او را شفا بخشد .

 

دست های بچه خود را از چربی غذا بشویید ، زیرا شیطان بوی چربی را استشمام می کند ، بچه در خواب می ترسد و فرشته های موکل انسان ناراحت می شوند .

 

وقتی شخصی به نماز می ایستد شیطان از حسد به او تماشا می کند که چگونه در رحمت خدا فرو رفته است .

 

صدقه سپر بزرگی از آتش برای مومن و موجب نگهداری کافر است از تلف شدن و به او عوض می دهد و از او دفع می کند ولی در آخرت بهره ای ندارد .

 

جهنمیان به وسیله زبان ساکن جهنم شده اند ، زبان را نگه دارید و به ذکر خدا مشغول دارید .

 

بدترین کارها ، کاری است که موجب گمراهی شود .

 

 

دیده شده در کتاب بحارالانوار ، ترجمه جلد چهارم ، تالیف محمد باقر مجلسی ، ترجمه موسی خسروی ، انتشارات اسلامیه ، جلد دوم احتجاجات ، گزیده صفحه ۱۰۵ تا ۱۰۸ .

   چهارشنبه 13 بهمن 13953 نظر »

ریختن خون بی گناهان 

 

احترام به خون انسان ها در اسلام به حدی است که ریختن خون یک انسان برابر با کشتن همه انسان ها شمرده شده « من قتل نفساً بغیرِ نفسٍ اوْ فسادٍٍ فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا » مائده آیه ۳۲.

 

و ریختن خون مومن سبب عذاب ابدی و غضب الهی و عذاب عظیم شمرده شده است ، می فرماید : «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً : و هر کسی مؤمنی را به عمد بکشد ،پس جزای اوجهنم است و در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او غضب آرد و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ آماده دارد» نسا ، آیه ۹۳

 

و به این ترتیب قاتل مومن به چهر مجازات بزرگ اخروی تهدید شده است :

۱_ خلود در دوزخ 

۲_ غضب الهی 

۳_ لعن خداوند 

۴_ عذاب عظیم 

 

و این حد اکثر احترام اسلام را به خون مومن می رساند چرا که در هیچ مورد از مجازات قرآن کریم چنین مجازات بیان نشده است .

 

 

دیده شده در کتاب پیام قرآنی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، نشر دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۲.

   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »

هنگام فراموشی بگو

 

از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که « هرگاه خواستی از ما حدیثی نقل کنی و شیطان تو را فراموشی داد ، دست خود را بر پیشانی بگذار و بگو : صلی الله محمد و آله ، اللهمَ أِ نی اَسٕلکَ یا مذکِر الخیرِ و فاعلهُ و الامر بِه ذکرنیٖ ما أنسانیه الشیطان » 

 

دیده شده در کتاب ذکر های شکفت از معصومین علیهم السلام ، سید عباس اسلامی ،نشر بوستان قرآن ، ص ۱۸۶ ، به نقل از مفاتیح الجنان ،ص ۱۰۱۴

کلیدواژه ها: ذکر, شیطان, فراموشی, پیشانی
   دوشنبه 11 بهمن 13953 نظر »

ظهور امام زمان عجل الله را جدی بگیریم 

 

 

رفقا کوچکترین حرکت شما در تاریخ ثبت می شود ، الان کوچکترین حرکت و کلمه شما در تاخیر یا تعجیل ظهور ، یک دقیقه یا ده دقیقه یا یک ثانیه و یا یک ساعت ثبت خواهد شد .

یک دقیقه عقب انداختن ظهور به خدا جرم نابخشودنی است . قلب هایتان را نورانی کنید و از فتنه ها بخواهید عبور کنید ، فقط کافی است جدی بگیرید ظهور را و قلبتان نورانی خواهد شد .

 

روایت است که وقتی ظهور محقق شود همه شما و همه شما خواهید گفت که من اینقدر توقع نداشتم که ظهور به این زودی محقق شود . فرمود ؛ من یک شبه امر مهدی عجل الله خودم را اصلاح خواهم کرد ، منتظر مقدمات نباشید چرا که یک شبه عالم را متحول می کنم .

 

ظهور  را جدی بگیرید که مثل جبهه ها می شود ، مثل رزمنده ها می شوید ، بگذارید نور دفاع مقدس به وجود شما بیاید ، سند حرفم را بگویم که در روایت است ؛ « فرمود : منتظر مانند رزمنده ای است که در خیمه امام زمان عجل الله در حال نبرد است و در اتاق فرماندهی در محضر حضرت فرمان می گیرد و می رود و بر می گردد . » 

 

و از این بالاتر می فرماید : « منتظر مانند کسی است که پای رکاب حضرت در خون خودش غلتیده و به شهادت رسیده است » منتظر کسی است که فرج را جدی گرفته است ….

فرج را جدی بگیرید که خود خدا دل تو را روشن خواهد کرد و مهدی فاطمه عجل الله تو را هدایت خواهد کرد ...

 

 

گزیده ای از سخنان استاد پناهیان شنیده شده .

کلیدواژه ها: Emam zaman, انتظار, جبهه مومن
   دوشنبه 11 بهمن 13951 نظر »

شهید سید حسین علم الهدی فرمانده سپاه هویزه 

 

 

خاطره ای از برادرساکی

روزی وارد سپاه هویزه شدم که ثبت نام نماییم ، کفشهایم را درآوردم و داخل سالن شدم ، بعد از چند لحظه که برگشتم ، باران آمده بود و زمین گل بود ، به یکی از آن برادران که از آن طرف به این طرف می آمد گفتم : لطفا کفش هایم را بده ، اما ایشان توجه نکرد ، بلافاصله دیدم یکی از پاسداران رفت و کفشهای مرا آورد ، من خیلی ساده تشکر کردم .

 

بعد از چند دقیقه اذان گفتند و دیدم همان برادری که کفش های مرا آورد ، امام جماعت است ، از بچه ها پرسیدم : ایشان کیست ؟

گفتند : او حسین علم الهدی فرمانده سپاه است .

من بسیار شرمنده شدم که ایشان کفش مرا آورده بود و بسیار شیفته اخلاقش شدم .

 

 

خاطره ای از برادر شریفی 

شب عملیات هویزه حسین درخواست آب کرد که بتواند غسل کند ، اما وب به اندازه کافی نداشتیم ، گفت : به اندازه شستن سرم آب داشته باشیم کافی است .

گفتم : فردا عملیات است و در گرد و غبار فردا دوباره سرت کثیف می شود .

گفت : به هر حال می خواهم سرم را بشویم .

گفتم : مگر می خواهی به تهران بروی .

گفت : « نه ! فردا می خواهم به ملاقات خدا بروم ».

 

 

خاطره ای از برادر سردار شریفی

شهید علم الهدی همیشه قرآنی همراهش بود که حتی در جنگ هنگامی که کمی وقت پیدا می کرد ، قرائت می نمود .

وقتی جنازه شهید علم الهدی پیدا شد مثل جنازه مولایش حسین علیه السلام طوری تانک بر بدن او و یارانش رانده شده بود که آرپی جی که همراهش بود ، پرس شده بود و جسد وی طوری پودر شده بود که استخوانی نمانده بود ، به جز آن قرآن .

 

 

دیده شده در کتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ، ص ۱۶۸، ۱۶۹.

 

   شنبه 9 بهمن 139511 نظر »

1 ... 34 35 36 ...37 ... 39 ...41 ...42 43 44 ... 89

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 4770
  • دیروز: 3207
  • 7 روز قبل: 11435
  • 1 ماه قبل: 48861
  • کل بازدیدها: 891324
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1