ویژگی بسیجیان  


 

ویژگی بسیجیان عبارتند از : 

 

۱_بسیجیان  شهادت طلب هستند 

۲_ بسیجیان با ایمان و حافظ معنویات هستند .

۳_بسیجیان فداکار و با استقامتند .

۴_ بسیجیان رزمنده و دشمن شکنند .

۵_ بسیجیان همواره در صحنه حاضرند .

۶_ بسیجیان پیرو معصومینند .

 

۱_ شهادت طلبی : 

شهادت برای ما فیض عظیمی است و جوان های ما شهادت را آرزو دارند و ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است و شما ملت پیروز هستید انشاءالله ( ۲۱/ ۶/ ۵۷) .

 

۲_ با ایمان و حافظ معنویات : 

جوان های ما که برای خدا دارند جنگ می کنند ، اجرشان با خداست . امکان دارد که یک کسی برای خدا کار بکند و خدای تبارک و تعالی به او عنایت نداشته باشد ؟شهیدشان با همان شهدای صدر اسلام اانشاءالله محشورند و قدرتمند هستند .( ۱۲/ ۸/ ۵۹) 

 

۳_ فداکار و با استقامت : 

مردمی که در زیر بمباران ها در تمامی مصایب ، خود را برای یک مبارزه طولانی آماده کرده اند ، هرگز حاضر نیستند کوچکترین نرمشی در مقابل جهان استکبار داشته باشند .( ۲۰ / ۱۰ / ۶۷)

 

۴_ رزمنده و دشمن شکن 

ما مردم جنگیم ، ما مردم مبارزه هستیم ، ماجوانهایمان با مشت مبارزه کردند با تانک ها و توپ ها ، و مسلسل ها . ما را از مبارزه نترسانید . ما اهل مبارزه هستیم ولو ابزار مبارزه نداشته باشیم ، لکن بدن داریم در مقابل این که مارا بزنند و این را عمل خواهیم کرد  ( ۱۹/ ۸/ ۵۹).

 

۵_ حاضر در صحنه 

این تلاشهای احمقانه ای که این ها می کنند ، خیال می کنند که به مجرد این این افراد لایق را از بین بردند ، ملت ما دیگر می رود کنار ، در ملت ما افراد لایق هست و می آیند جای اینها .

اگر بنا بود به مجرد این که یک امری ناگوار واقع می شد ما کنار می رفتیم و ملت کنار می رفت ،( اصلا ) از اول نمی آمد در صحنه …( ۸/ ۴/ ۶۰)

 

۶_ پیرو معصوم 

ملتی که اکنون طعم شیرین شیرین شهادت را چشیده است و پیرو مولای خود امیرالمومنین علیه السلام و اولاد عظیم القدر او هستند که شهادت را فوز عظیم می دانش اند و در محراب شهادت و میدان نبرد ندای فزت و رب الکعبه را سر میداده اند ، از سازمان های نوکر ابر قدرت ها نمی هراسند ،( ۲۵/ ۴/ ۶۱) 

 

 

دیده شده در کتاب بسیج در اندیشه امام خمینی ( ره ) ، تبیان ،آثار موضوعی ، دفتر بیست و نهم ، تدوین مهدی مرندی ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره ) ، ص ۱۵۷ تا ۲۱۰ 

   سه شنبه 2 آذر 13957 نظر »

یادواره شهدا 

 

 

حجه الاسلام هادی هوشمند مبلغ و پژوهشگر در مراسمی که به مناسبت یادواره شهدا امروز در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد گفت : همیشه این سوال مطرح می‌شود که ما بعد از شهدا چه کرده‌ایم و این سوال بسیاری از افراد است

 

حجت الاسلام هوشمند گفت :اگر ما تصور کنیم که با برگزار نمودن یک مراسم یادواره یا دیگر همایشها حق شهدا را تمام و کمال به جای آورده‌ایم ظلم و جفا در حق آن عزیزان است

 

هوشمند گفت ؛ امروزه هیچ چیز واجب تر از بررسی و تفقه در سیره شهدا نیست .

 

حجت الاسلام هوشمند با اشاره به میزان درک شهدا از خواسته ها و صحبت های ولی زمان خود گفت : یکی از دلایل عقب افتادگی هایی که ما نسبت به شهدا داریم این است که شهدا حرف آقا و امامشان را فهمیدند و عمل کردند و ما حرف امامان را فهمیده ایم ولی عمل نمی کنیم .

 

وی ادامه داد : ولی وفقیه جامعه را می شناسد و در مسیر خودش پیش می برد و این مسئله را شهدا به خوبی درک کرده بودند .

 

هادی هوشمند با اشاره به وصیت امیرالمومنین (ع) به فرزندانش گفت : وقتی علی ( ع) به فرزندانش می فرماید در عمل به قرآن دیگری از شما پیشی نیفتد برای ما اینگونه دریافت می کند که در پشتیبانی از ولایت فقیه دیگران از ما پیشی نگیرند .


وی ادامه داد : ما داعش را لعن می کنیم ولی حواسمان نیست که وجود داعش به دلیل کم کاری ما است .

 

هادی هوشمند با بیان قسمتی از زندگی شهید احمد رضا احمدی گفت ؛ دست نوشته های شهید احمدی در کتابی با عنوان حرمان هور در ۶۰۰ صفحه به چاپ رسیده است و وصیت نامه این شهید فقط یک خط می باشد .


وی ادامه داد : در وصیت نامه این شهید آمده است که فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند .

   سه شنبه 2 آذر 13951 نظر »

خاطرات شکنجه زندان های ساواک 

 


مرضیه حدیدچی(دباغ) متولد ۱۳۱۸، از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامی است که فعالیت ها و حرکت های سیاسی خود را از سال ۴۶ آغاز کرد؛ وی در طول مبارزات خود، توسط ساواک دستگیر شد و به همراه دخترش در زندان های مخوف رژیم پهلوی شکنجه های سختی را تحمل کرد. خانم دباغ که از چندی پیش به‌دلیل عارضه‌ی قلبی در بیمارستان بستری شده بود، صبح امروز (پنج‌شنبه ۲۷ آبان ۹۵) دار فانی را وداع گفت. 


این مبارز انقلاب اسلامی پس از آزادی از زندان به خارج از ایران رفته و در پاریس نیز به عنوان محافظ، حضرت امام خمینی(ره) را همراهی می کند. مسئولیت هایی چون فرماندهی سپاه همدان، ۳ دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی و قائم مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران علاوه بر مبارزات ایثارگرانه و شجاعانه در برگ های ذرین دفتر زندگی این بانوی مجاهد به چشم می خورد. در سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخشی از خاطرات این بانوی مبارز انقلابی را که به نقل از خودش در کتاب خاطراتش نقل شده مرور می کنیم.


سال ۱۳۵۲حدود ۲ ماه از شکسته شدن محاصره خانه می گذشت، اما من هیچ گاه از اندیشه لو رفتن و دستگیری فارغ نمی شدم. همسرم در این ایام چون در بازار مشکلاتی برایش پیش آمده بود به توصیه دیگر دوستانش در شرکت ملی ساختمان به عنوان حسابدار مشغول به کار شد و بیشتر ایام دور از خانه و در شهرستان به سر می برد. او شبی پس از سه ماه دوری برای دیدن خانواده اش آمده بود، من نیز تازه از سفر همدان برگشته بودم. چند روزی بود که به خاطر تولد بچه یکی از اقوام که خود در زندان بود به آنجا رفته بودم.



شبی که افراد خانواده دور هم جمع شده از احوال هم سخن می گفتیم ناگهان در خانه به صدا درآمد. دختر بزرگم رفت و در را باز کرد و آمد و گفت «مامان! پرویزخان آمده!» دریافتم که برای دستگیری ام آمده اند. شوهرم را به پشت بام فرستادم و گفتم «با تو کاری ندارند، به دنبال من آمده اند، شما بالای سر بچه ها بمانید!» پرویز و سایر مأموران از من خواستند که بدون سر و صدا همراه شان بروم. بچه ها دورم جمع شده بودند و گریه و زاری راه انداختند و داد می زدند «مامان ما را کجا می برید! مامان ما را نبرید!..».


ساواکی ها می خواستند به هر نحوی که شده آنها را ساکت کنند، می گفتند «با مادرتان کاری نداریم، پاسخ چند سؤال را که داد برمی گردانیمش، شما تا شامتان را بخورید، او برمی گردد!» به محض خروج از خانه در کوچه به فرزند یکی از اقوام داماد بزرگم برخوردم و گفتم «برو به فلانی (که از مرتبطین گروه بود) بگو که مرا بردند. مراقب خانه ما باشد»، مأموری متوجه این گفت وگوی کوتاه شد جلو آمد و سرزنشم کرد که «چرا حرف زدی؟» گفتم «او سلام کرد و من جوابش را دادم حرفی با او نزدم» ماشین شان را نشان داد و گفت «زیادی حرف نزن، برو سوار شو!»


مأموری جلوتر از من در صندلی عقب ماشین نشسته بود، دیدم اگر سوار ماشین شوم آن دیگری هم طرف دیگرم خواهد نشست و من میان آن دو قرار می گیرم. گفتم «من بین دو نامحرم نمی نشینم، به جلو می روم شما سه نفر عقب صندلی بنشینید» با اسلحه تهدیدم کردند «برو بالا! مسخره بازی در نیاور… دو تا نامحرم!» گفتم «بکشیدم ولی من بین دو نفر مرد نامحرم نمی نشینم» هر چه می گذشت زمان به نفع شان نبود، بالاخره همان طور که من می خواستم شد.


به نزدیکی های توپخانه (میدان امام خمینی) که رسیدیم، عینک دودی کاملاً ماتی به من دادند، گفتم «من عینکی نیستم» گفتند «عجب دیوانه ای است این…!» خلاصه عینک را به چشمم زدم و حرف های بی ربطی می زدم، تا خودم را بی خبر نشان دهم و گفتم «آقا هر چه زودتر سؤال های مرا بپرسید، باید زود برگردم، بچه هایم هنوز شام نخورده اند، صبح زود باید برای رفتن به مدرسه بلندشان کنم».


به کمیته مشترک رسیدیم، در کمیته فهمیدم ساواک اطلاعات زیادی از من در دست دارد، این که من با این تعداد بچه و مشکلات زیاد زندگی و با وجود زن بودنم دارای ارتباطات و فعالیت های سیاسی گسترده بودم، حساسیت شان را بیشتر برمی انگیخت.


شکنجه ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می کردند که موجب رعشه و تکان های تند پیکرم می شد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه ای صورت می گرفت. در مواقع حرفه ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می زدند که از هوش می رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می شد، طاقت فرسا و جانکاه بود.


یک بار وقتی در اثر درد ضربات شلاق بیهوش شدم و دوباره چشم باز کردم، خودم را در داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی بود، دیدم. پشتم به شدت درد می کرد و زخم هایم می سوخت. از وحشت و ترس خود را به دیوار چسباندم تا اگر دوباره برای شکنجه آمدند، پشتم از ضربات شلاق درامان بماند؛ از شدت خستگی چشم هایم را نمی توانستم باز کنم، صدای پایی شنیدم. چشم هایم را نیمه باز نگه داشتم، دیدم مأموری وارد شد خدا عذابش را زیاد کند چشم هایم را کاملاً بستم و به خدا توکل کردم.

ادامه »

   پنجشنبه 27 آبان 1395نظر دهید »

رفتار های باطنی 



 

اساسا ما دو نوع رفتار داریم ، یکی رفتار باطنی ، یکی رفتارهای ظاهری ، رفتار ظاهری مثل وضو گرفتن ، نماز خواندن …..رفتار ظاهری رفتار اعضا و جوارح است .
رفتار باطنی چیزهایی است که در درون انسان اتفاق می افتد ، مثل فکر کردن ، غصه خوردن ، نیت کردن  …


کدام رفتار بهتر و بالاتر است ؛ نزد پروردگار عالم رفتارهای باطنی خیلی بالاتر است :«إنما الأعمال بالنیّات.» مثل این که می فرماید یک ساعت تفکر از ماه ها و سالها عبادت با ارزش تر است .

 


در روایت است که می فرماید ؛ من اراد الله به الخير قذف في قلبه حب الحسين عليه السلام و زيارته، و من اراد الله به السوء قذف في قلبه بغض الحسين عليه السلام و بغض زيارته.  هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او می‏اندازد.۱

 


حالا این محبت در دل ما افتاد و دوست داریم به حرم آقا برویم این رفتار باطنی است ، علاقه به امام حسین علیه السلام عمل باطنی است و اعمال باطنی در نزد خدا بسیار با ارزش است.

 

رسول خدا صلی و علیه و آله و سلم می فرماید : نور کسی در قیامت بیشتر است که محبتش نسبت به اهل بیت علیها السلام بیشتر است . این عمل و این محبت هم از اعمال باطنی است .

 


اگر کسی مقابل اتومبیل های لوکس بایستد و بدون پول ماشین بخواهد ، کسی چرخ آن ماشین را به او نمی دهد که حتی قِل دهد چون پول ندارد ، دوست داشتن که در دنیا ارزش ندارد ، اما برو دَمِ در خانه خدا ، همین کربلا بایستد و بگوید یا ابا عبدالله من هیچ چیز ندارم ولی کاش کربلا بودم کمکت می کردم . صادقانه اکر بگوید اسمش را در زمره شهدای کربلا نوشتند تعجب نکنید ، چرا ؟ چون دوست داشته ( که در کربلا باشد ).

 


در عالم هستی همه چیز به دل انسان بستگی دارد، البته تا حدی رفتار هم بستگی دارد . اگر عمل ظاهری نمی توانید انجام دهید ، عمل باطنی را که می توانید انجام دهید . اثر عمل باطنی در دنیا مشهود نیست و کسی نمی خرد عمل باطنی را ، ولی عمل ظاهری را در دنیا می خرند ، برعکس این دَرِ خانه خدا اتفاق می افتد ، خدا عمل ظاهری را به شرط عمل باطنی می خرد ، مثل نیت و معرفت مثل علاقه .

 


در ثانی عمل باطنی را می خرد ولو به ظاهر نیاید ،خداوند فرمود : یا داوود به عزت و جلالم سوگند که بنده گنه کارم را می بخشم به شرطی که موقع گناه از من خجالت بکشد .


خدا به باطن آدم ها و فکر و ذهن انسان ها و خیالات شما اهمیت می دهد ، چرا سرگرمی های بد را نهی می کند ؟ برای این که ذهن شما را نابود می کند .
خدا سر نماز هیکل ما را نمی خواهد ، دل ما را می خواهد ..


 

اعمال باطنی ما در مقدرات ما تاثیر دارد ، مثلا در یک روضه می گویی خدا کاش من آدمی بودم که بنده خوبی بودم و به درد بخور تو بودم ،خدا مقدراتش را عوض می کند .خدا یک لحظه باطن ما را بپسندد برای ما کافی است .

 


باطن خوب فقط یک مشکل دارد و آن این است که ابلیس اجازه نمی دهد مابه بهسازی باطن خوبمان بپردازیم و ما در آن لحظه باید در دهان ابلیس بزنیم و بگوییم ، اگر چه اهل جهاد و شهادت نیستم ، بگو خدایا دوست دارم از شهادت نترسم ، دوست دارم از خرج مال نترسم . این را بگوییم .

 

تا انسان می خواهد در فکر خوب برود شیطان او را منع می کند و به او می گوید تو که اینقدر وضعت خراب است ، تو را چه به این حرفها .در آنجا در دهان شیطان بزن . بگو یا ابا عبدالله من را درست کن ، من دوست دارم برای تو درست شوم .

 



سخنان حجت الاسلام پناهیان ،۲۵ آبان ۹۵ ،شنیده شده 

 

   چهارشنبه 26 آبان 13951 نظر »

دعا در قبرستان 


 


امام حسین علیه السلام وقتی وارد قبرستان می شد ؛ به همراهان دستور می داد تا این دعا را بخوانند .


« اللهم رَب هذه الارواح الفانیه ، و الاجساد البالیه ، و العظامِِ النَخره التی خَرَجَتْْ من الدنیا و هی بک مومنه ، أدخل علیهم روحاً منْک و سلاماًً منی :


 پروردگارا ! ای خداوند این ارواح فانی و اجساد پوسیده و استخوان های نرم شده که با ایمان و اعتقاد به تو از دنیا رفته اند ، بر آنان رحمت خود و سلام مرا ارزانی دار »

خداوند برای خواننده این دعا به تعداد انسان ها از زمان آدم علیه السلام تا روز قیامت ثواب و پاداش می نگارد .

 

 

 

دیده شده در کتاب نهج الحیاه ، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، حدیث ۲۰۴ ، ص ۱۸۱

   چهارشنبه 26 آبان 139512 نظر »

پنج گناه را ترک کنید 

 

رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم فرمودند: از پنج چیز به خدا پناه ببرید ، مواظب باشید این پنج چیز در جامعه نیاید ، در محله نیاید ، در خانواده نیاید که اکر این پنج چیز در جامعه بیاید ، آثار منفی دارد ، از اینها به خدا پناه ببرید ، نه اینکه فقط خودتان انجام ندهید ، بلکه اگر کسی در جامعه انجام می دهد جلوی او را بگیرید . 

رسول خدا فرمود : اولین گناه فحشا ، فرمود فحشا یعنی روابط جنسی غیر صحیح ، که اگر این گناه در جامعه زیاد شود دردهای جدید در جامعه به وجود می آید .دردهایی که در گذشته نبوده است ، در گذشته ایدز وجود نداشته ، اکر جوانی ببیند با رابطه قضایای جنسی اش را حل می کند ، دیگر سراغ ازدواج نخواهد رفت .

 

دومین گناه : فرمود ؛ اگر جامعه دار گناه اقتصادی شود ، کم فروشی  ، خدعه و نیرنگ ، سرقت هم فقط سرقت مالی نیست ، سرقت علمی ، سرقت ادبی و ..که اگر این گناه در جامعه زیاد شود ، شدت و سختی به وجود می آید ، قوم شعیب چرا نابود شد ، قوم شعیب دچار گناه اقتصادی بودند .

 

سومین گناه ؛ جامعه ای که زکات ندهد ، بارندگی ، تر سالی ، کشاورزی ، در آن جامعه کم می شود . زکات در کنار یقیمون الصلاه است . زکات را اسلام قرار داده برای فقرا و مستضعفان جامعه . خداوند به پیامبر فرمود : برو زکات را بگیر . 

 

چهارمین گناه : اگر جامعه ای عهد خدا و عهد پیامبر خدا را زیر پا گذارد ، خدا دشمن را بر اینها مسلط می کند . 

 

پنجمین گناه : اگر جامعه ای طبق حکم خدا حکم نکند ( خدا بگوید ربا حرام است ، افرادی بگویند سود است ، خداوند بگوید رشوه حرام است و عده ای بگویند شیرینی است ) حرام خدا را حلال کنند و حلال خدا را حرام کنند ، خداوند این جامعه را به هم گرفتار می کند و زندگی کلاف سر در گم می شود .

 

 

سخنان حجت الاسلام رفیعی ، شنیده شده .

   سه شنبه 25 آبان 13951 نظر »

چرا به پیاده روی اربعین برویم ؟ 

 


این همه اصرار و ولوله برای زیارت اباعبدالله معنایش این نیست که زیارت حضرت سیدالشهدا به این معناست که ثواب زیارت امام حسین بیشتر از زیارت امیرالمؤمنین است.
فردی خدمت امام رضا رسید و پرسید: فضیلت زیارت حرم امام حسین علیه السلام بیشتر است یا جد بزرگوارشان علی علیه السلام ؟

فضیلت زیارت مرقد علی علیه السلام بیشتر است به اندازه برتری خود علی علیه السلام بر اباعبدالله الحسین علیه السلام.


پس چرا این قدر سفارش شده که به سمت حرم امام حسین علیه السلام برسیم؟


ما باید به آن هدف وآن غایت دقت و توجه را داشته باشم . ما با عزاداری برای اباعبدالله الحسین ، با جمع شدنمان برای اربعین حسین علیه السلام ،  یک حرکتی داریم آغاز می کنیم. آغاز کردن یک حرکت فرق دارد با این که هدف نهایی ماکجاست.
هدف نهایی ما نجف است . هدف نهایی ما کوفه است.

 

این حرکتی است که برای ما ترسیم شده است دلهای مارا هشیار کردند که به برگردیم کربلا و آنجا انگار یک محل تجمع و یک محل اقتدار برای امت اسلامی است .
این اربعین چه خواهد شد؟

حکومتی را در کوفه تأسیس کنیم.( و تاسیس حکومت ) نقطه نهایی ماست.


پس اگر ما الآن اینقدر برای کربلا آمدن شلوغ می کنیم ، اگر ما کم نمی گذاریم برای امام حسین( ع ) به این معنا این نیست که نقطه نهایی عزم ما کربلاست . نه نقطه آغاز عزم ما کربلا است .


در ظهور حضرت هم نقطه آغاز عزم ما انتقام خون اباعبدالله الحسین است. بعد کار به کجا خواهد رسید. ؟ و اینجا که انشاء الله حکومت و حاکمیت و عدالت فرا گیر محقق شود.

این اربعین برای ما آغاز ماجراست ، و یادمان باشد ..

 

بدانیم که هنوز کربلا غریب است ، هنوز امام حسین غریب است ، هیچ کس نمی تواند بعد از این که از پیاده روی برمی گردد ،  بگوید که ما حسین را از غربت در آوردیم ..

 

 

گزیده سخنان حجت الاسلام پناهیان ، نجف ، صحن حضرت زهرا سلام الله ، ۲۲ آبان ۹۵. شنیده شده .

   یکشنبه 23 آبان 13951 نظر »

بخش مهم دعاهای امام سجاد درباره انسان‌بینی و انسان‌شناسی است


 

وجود مبارک امام سجاد ضمن اينکه ما را به دعاي معناي معروفش آشنا مي‌کند، ما را به حقيقت دعا که چه بخوانيم و چه بخواهيم هم آشنا مي‌کند و دعا را در سه منطقه ملي و منطقه‌اي و بين‌المللي گسترش مي‌دهد تا محصول نهضت سالار شهيدان را جهاني کند.


دعاهاي آن حضرت تنها در اين نيست که خدايا مشکلات مرا حل کن، بيمار مرا شفا بده، مرض ما را درمان کن يا آمرزش گناهان نصيب ما بکن!

بخش مهم دعاهاي آن حضرت دربارهٴ جهان‌بيني و جهان‌شناسي و انسان‌بيني و انسان‌شناسي است. به خداي سبحان عرض مي‌کند: پروردگارا! «تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَةِ»؛ خدايا آن توفيق را بده که جامعه ما خودکفا باشد و به بيگانه نيازمند نباشد، نياز به بيگانه ذلّت است . اين تاج خودکفايي را بر بالاي سر نظام ما مستقر بفرما! اين دعاي امام سجاد است.


اين دعا با اينکه خدايا من و پدر و مادر مرا بيامرز، خيلي فرق مي‌کند! «تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَة؛ خدايا کشور ما را خودکفا بکن که ما در هيچ بخشي به بيگانه نيازمند نباشيم! خودکفايي يک مملکت به مديريت فهميده و مدبّريت عاقلانه و خردمندانه وابسته است؛ در جمله بعد عرض مي‌کند خدايا! «وَ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلَايَةِ»، اين «سُمنِي» فعل امر از «وَسَمَ » است ، سيما به معناي علامت است.


عرض مي‌کند خدايا! اين توفيق را به من بده که هم من کاري داشته باشم و هم مدير لايقي باشم؛ نه بيراهه بروم و نه راه کسي را ببندم، بفهمم اين مملکت چه دارد، يک؛ چگونه بايد مصرف کند، دو؛ مردم آن را بي‌نياز کنم، سه؛ اين مي‌شود تدبير عاقلانه و ولايت خردمندانه، چون هر کسي وليّ زير مجموعه خودش است.


کسي که براي دَه نفر درس مي‌گويد، بايد بفهمد آن صاحب کتاب چه گفته، يک؛ بايد بفهمد چگونه تقرير بکند، دو؛ بايد بفهمد چگونه ذهن آنها را باز کند که آنها هم اشکال خوب بکند و هم سؤال خوب بکنند، سه؛ تا بشود تدريس خوب! عرض مي‌کند خدايا! اگر کسي در حوزه درس مي‌گويد بايد مدرّس بفهم باشد و شاگرد را خوب تربيت کند. شاگرد مقلِّد، شاگرد نيست؛ چه حوزه و چه دانشگاه! آن‌که چند سال درس مي‌خواند و قدرت ابتکار پيدا نمي‌کند يا نقص از اوست يا نقص از مدرِّس اوست، چون مدرِّس مقلِّد بار آورده نه محقق.


اگر کسي حوزوي و دانشگاهي است اين‌طور بايد باشد و اگر کسي ميزي دارد و کاري دارد و تدبيري دارد ـ چه نظامي و چه انتظامي، چه لشکري و چه کشوري ـ دعاي امام سجاد اين است: ـ چون هر کسي نسبت به زير مجموعه‌اش ولايت دارد ـ «وَ سُمنِي حُسنَ الولاية» که من واليّ خوبي باشم تا چهار نفر را خوب تربيت کنم و زيرمجموعه خودم را هَدَر ندهم؛ اگر مال است هَدَر ندهم، اگر علم است هَدَر ندهم؛ «وَ سُمنِي حُسنَ الولاية». ما آنچه که در مملکت کم داريم مدير بفهم و لايق است، وگرنه اين مملکت همه چيزي دارد.


يک بيان نوراني از اميرالمؤمنين اين است که ـ در غالب کتاب‌هاي ماست، حتي در وسائل فقهي ما هم هست و کمتر کسي است که اين حديث را نشنيده باشد! ـ «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه‏»؛ مردم، ملت و نظامي که آب به اندازه کافي و خاک به اندازه کافي داشته باشد و «مع ذلک» بايد کالا از خارج وارد کند، خدا اين ملت را از رحمت خود دور کند، اين نفرين علي است!

ادامه »

   شنبه 22 آبان 13951 نظر »

 خصوصیت یک انسان مومن 

 

۹ خصوصیت انسان مومن که مشتری او خداست و کالای او همیشه پذیرفته می شود : 

«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ ، سوره توبه آیه ۱۱۲»

 

۱_ التَّائِبُونَ : خداوند ابتدا می گوید مومن اهل توبه است ، نمی گوید اهل عبادت است یعنی پیرایش قبل از آرایش .

۲_الْعابِدُونَ : اهل عبادت هستند .

۳_الْحامِدُونَ : حمد خدا را می گویند .

۴_السَّائِحُونَ  : سایٔحون را هم روزه معنا کرده اند و هم سیر و سفر  در زمین و مشاهده عظمت خدا معنا کرده اند.

۵_الرَّاکِعُونَ : اهل رکوع هستند .

۶_السَّاجِدُونَ : اهل سجود هستند ، خدا می توانست بگوید اهل نماز هستند امام فرمود : اهل رکوع و سجود هستند چرا که رکوع و سجود اساس نماز است .

۷_الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ :آنها مردم را به نیکیها دعوت مى کنند.

۸_النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ :آنها تنها به وظیفه دعوت به نیکى قناعت نمى کنند بلکه با هرگونه فساد و منکرى مى جنگند.

۹ _ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ: حدود الهی را حفظ می کنند و مرزها را نمی شکنند و در چهارچوب حرکت می کنند .

 

 

سخنان حجت الاسلام رفیعی در مورد آیه ۱۱۲ سوره توبه ، شنیده شده .

   جمعه 21 آبان 13951 نظر »

نسخه برای ترک چشم چرانی


 

 

فردی نزد آیت‌الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد و گفت:


آقا! قبل از ازدواج، گاهی چشمم خطا می‌کرد، گفتم: ازدواج می‌کنم الحمدلله راحت می‌شوم، امّا هنوز هم خطا می‌کنم و یک موقعی چشمم به ناموس دیگران می‌افتد، استغفار می‌کنم، امّا چه کنم؟! گرفتارم ، یک نسخه بدهید؟!

فرمود: قانع نیستی.

اگر به آن چه که داری قناعت داشته باشی، اعضاء و جوارحت این قناعت را لمس می‌کنند و این‌طور نمی‌شود. اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان می‌خورد.


می‌گویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمی‌خواهم!
اگر می‌خواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس می‌خوری که چه؟!


می‌گویند: اگر می‌خواهید قناعت‌پیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان می‌کنم)، اگر توانستی این شکم بی‌هنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل می‌کنی. آن‌وقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبهه‌ناک و حرام نمی‌رود.


لذا آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود : تو قانع نیستی ! یعنی چه ؟ اگر ما باشیم می‌گوییم که تو کنترل چشم نداری ، شهوت داری ، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی ، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.

 

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی ، قدم دوم هم می‌خواهد . اگر یک‌بار گفتی : بیا این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد ، چرا که حریص و سیری ناپذیر است. تو را می‌کشد ، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم.

 


دیده شده در کانال منبرهای دلنشین : https://telegram.me/joinchat/DBm2CT6rFHs4iC9sT8KLvA

   جمعه 21 آبان 1395نظر دهید »

1 ... 41 42 43 ...44 ... 46 ...48 ...49 50 51 ... 89

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1195
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1