
بصيرت حضرت ابوالفضل در روز تاسوعا و عاشورا
رهبر انقلاب: بصیرت ابوالفضل العبّاس کجاست؟همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد.
در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما!
نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: ابوالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
٧٩/١/٢۶
1 نظر » 
روز دوم محرم الحرام

امام حسین علیه السلام در روز دوم به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.
کاروان امام در روز پنج شنبه ، دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری در کربلا فرود آمد . کربلا آخرین منزل امام و یاران آن حضرت است .
امام رو به حر کرد و فرمود : « قدری جلو برویم » . همین که به کربلا رسیدند به ناگاه اسب امام از حرکت ایستاد .امام نام آن محل را پرسید زهیر گفت « این زمین را طف گویند » امام فرمود « نام دیگری بر آن نیست ؟» زهیر گفت « اینجا را به کرب و بلا می شناسند »
ناگاه اشک در چشمان مبارکش حلقه زد و دستور داد در آنجا بار نهند .
سید بن طاووس می گوید : وقتی امام به کربلا رسید از اسم آن محل پرسید ، وقتی گفته شد کربلا فرمود « فرود آیید ، اینجا محل بار نهادن ما و ریخته شدن خون ما و اینجا محل قبور ماست ، اینگونه جدم رسول خدا صلی الله بر من بیان فرمود » ۱
همه فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند ، حر و یارانش در ناحیه ای دیگر فرود آمدند . هنگام فرود ، امام همه فرزندان ، برادران و اهل بیت خویش را گرد آورد و به آنها نظر فرمود و گریست و این گونه لب به سخن باز کرد « پروردگارا ؛ ما خاندان پیامبر تو محمد صلی الله هستیم که اینگونه ما را بیرون کرده و از حرم جدمان راندند و آزردند و بنی امیه به ما تجاوز و ستم روا داشته اند . پروردگارا ؛ حق ما را از آنها بگیر و ما را بر قوم ستمگر یاری فرما .»
پس از آن به یاران خود رو کرد و فرمود« الناسُ عبید الدنیا ، والدین لعق علی السنتهم ، یحوطونه مادرَّّت معاشیهمْ فاذا محصوا بالبلأٔ ، قل الدیانون : مردم بنده دنیایند و دین به زبان آنها قدری شیرین آمده است . تا آنجا که معیشت آنان را برآورد ، به گرد آن می گردند ولی هنگامی که به بلا گرفتار آیند ، دینداران اندکند »
در این حال از دور سواره ای پیدا شد و و به تعجیل به جانب ایشان می تاخت ، چون به نزدیک رسید بر حضرت سلام نکرد و نزد حر رفت و بر او سلام کرد و نامه ابن زیاد را به او داد . چون نامه را گشود ، آن ملعون نوشته بود که : هر جا نامه من به تو رسید حسین را فرود آور و او را در بیابانی فرود آر که آب و آبادانی نباشد و کار را بر او تنگ گردان و باید پیک من خبر به من آرد که تو اطاعت فرمان من کرده ای .
چون حر نامه آن لعین را خواند مضمون نامه را در میان لشکر آن جناب ندا کرد ، یزید بن مهاجر پیک ابن زیاد را شناخت به او گفت : مادرت به ماتم تو بنشیند این چه پیام است که تو آورده ای ؟
آن ملعون گفت : اطاعت امام خود کرده ام و وفا به بیعت خود نموده ام . ابن مهاجر گفت :بلکه معصیت پروردگار خود کرده ای و عار دنیا و نار عقبی برای خود مهیا کرده ای ..
پس حر در آنجا فرود آمد ، حضرت فرمود « بگذار که در نینوا یا غاضریه یا محل دیگر که آب و آبادانی داشته باشد فرود آییم» . حر گفت : امیر این مرد را فرستاده و حکمی کرده و مخالفت حکم او نمی توانم کرد .
زهیربن قین گفت : یاب رسول الله دستوری دهید تا ما با ایشان مقاتله کنیم حضرت فرمود « من می خواهم حجت خدا را بر ایشان تمام کنم و ابتدا به قتال ایشان نمی کنم »
پس به ضرورت در آنجا فرود آمدند و سرادق عصمت و جلالت را برای اهل بیت رسالت برپا کردند…۲
۱_ یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام ، مرتضی آقایی ، نشر باقیات ، ص ۷۵_۷۶
۲_ جلا العیون ، علامه محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، فصل چهارم ، وقایع کربلا ص ۶۴۰ _ ۶۴۱
نظر دهید » 
اعمال غدیر
عید غدیر روز هجدهم ذیالحجه از بزرگترین اعیاد شیعیان بنابر روایات در روز هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت پیامبر اکرم صلی الله به دستور خدا امام علی علیه السلام را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد.
واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیر خم روی داد.
در احادیث شیعه تعابیری هم چون عیدُاللهِ الاکبر (بزرگترین عید الاهی) عید اهل بیت محمد صلی الله و اشرف الاعیاد (والاترین عید) برای این روز به کار رفته است.
شیعیان در سراسر جهان این روز را جشن گرفته، مراسم مختلفی در گرامیداشت آن برگزار میکنند. در قرون اخیر برگزاری این جشن از شعائر شیعه محسوب میشود.


اعمال عید غدیر
1 نظر » 
یادی ز ما کن یا حسین
انتظارم ميكُشد، يادي ز ما كن يا حسين
درد هجران را به وصل خود دوا كن يا حسين
گرچه دورم، بر نگاه دلنشينت جان دهم
كوفه را با يك نظر چون كربلا كن يا حسين
بينيازي گرچه از من، من به تو دارم نياز
پادشاهي، يك نگه بر اين گدا كن يا حسين
در حريم كعبه ميگردي چو اي سيمرغ عشق
عبد سرگردان خود را هم دعا كن يا حسين
عيد قربان است فردا و منم قربانيات
چون كه دارم صبر، امروزم فدا كن يا حسين
چون كه دور افتادهام، اي زائر بيتالحرام
بام قصر كوفه را كوه مني كن يا حسين
مهرباني از دو سر، دارد چو لذت بيشتر
دير شد احضار من، نامم صدا كن يا حسين
آيم از شوق تو با سر، چون كه پابندم به عشق
پاي بر فرقم بنه، كامم روا كن يا حسين
چون «حسان» بسيار ميباشد گداي در گهت
جمله را با يك نظر از غم رها كن يا حسين
دارم اندر ذمهام حق خدا و خلق او
خود به فضل خويشتن، دينم ادا كن يا حسين
حبیب چایچیان (حسان)
2 نظر » 
وصیت امام محمد باقر علیه السلام
روزی امام با علیه السلام حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را طلبید و فرمود : جمعی از اهل مدینه را حاضر کن .
چون ایشان را حاضر کردم فرمود : ای جعفر چون من به عالم بقا رحلت کنم ، مرا غسل بده و کفن کن و در سه جامه که یکی ردای حشره بود که نماز جمعه با آن می خواندند ، و دیگری پیراهنی بود که خود می پوشیدند ، و فرمود عمامه بر سر من ببند و عمامه را از جامه های کفن حساب مکن و برای من زمین را شق کن به جای لحد زیرا که من فربهم و در زمین مدینه برای من لحد نمی توانند ساخت و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن و آب بر قبر من بریز و اهل مدینه را گواه گرفت .
چون ایشان بیرون رفتند گفتم : ای پدر بزرگوارم ! آن چه می فرمودی به عمل می آوردم و احتیاج به گواه نبود .
حضرت فرمود : ای فرزند ! این گواه را گرفتم که بدانند تویی وصی من ، و در امامت با تو منازعه نکنند .
گفتم : ای پدر بزرگوارم ! من امروز تو را از همه روز صحیح تر می یابم و آزاری در تو مشاهده نمی کنم .
آن جناب فرمود : ای فرزند گرامی مگر نشنیدی که علی بن الحسین علیه السلام از پس دیوار مرا ندا کرد که « ای محمد بیا و زود باش که ما انتظار تو را می کشیم .»
جلا العیون، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب هفتم ، فصل دوم ، ص ۸۶۲_۸۶۳
1 نظر » 
سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام با حضرت فاطمه سلام الله
سال دوم هجرت بود که فاطمه سلام الله نهمین بهار از عمر خود را پشت سر می گذاشت و از جمال ظاهری و معنوی برخوردار و در کمالات اخلاقی و فضایل نفسانی در میان تمام دختران عرب یگانه و مماز بود .
در کشف الغمه و سایر کتب تاریخ روایت شده است که علی علیه السلام جهت خواستگاری خدمت پیغمبر صلی الله رسید و پس از سلام در حضور او نشست و سر را پایین انداخت . چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر(ص) که خود حضرت علی (ع) را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».
حضرت علی (ع) با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد:«پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟»
رسول خدا صلی الله مسرور و شادمان تبسم نمود و فرمود : آیا برای این امر چیزی داری ؟
علی علیه السلام فرمود : پدر و مادرم فدای شما یا رسول الله من چیزی از شما پنهان نمیکنم . آنچه دارم یک شمشیر و یک زره و یک شتر آبکش (اسب ) و جز اینها چیزی ندارم ..
حضرت زهرا . فضل الله کمپانی . . انتشارات مفید . ص 33- 35
2 نظر » 
سخنان و پندهای کوتاه امام جواد علیه السلام
_ روایت است که باری پارچه سنگین قیمت برای آن حضرت می بردند ، در راه دزدان حمله کردند و آنها را ربودند ، حامل بار طی نامه ای جریان را به عرض رساند ، حضرت به خط مبارک مرقوم فرمود : ما هم جان و هم مالمان از موهبتهای گوارا و امانت های سپرده خداوند است ، هر چه را خواهد با مسرت و خرسندی از آن بهرمندمان کند و هر چه را خواهد، با اجر و ثواب بگیرد ، آن که بی تابی صبر از کفش رباید اجر خود را پایمال کرده ، و از این محنت به خدا پناه می بریم .
_ آن که در کاری حاضر باشد و ناراضی ، غایب است و آن که غایب باشد و راضی چون حاضر است .
_ به یکی از دوستانش مرقوم فرمود : اما در این دنیا ما همه با هم آشنا هستیم ولی هر کس با رفیقش همفکر و هم عقیده باشد هر جه رود با اوست و آرامگاه آخرت است .
_ نقل کرده اند که ساربانی آن جناب را از مدینه به کوفه برد با این که حضرت چهارصد دینار به او پاداش داد ، چانه زد . فرمود : سبحان الله ، مگر نمی دانی که تا شکر بندگان قطع نشود ، افزایش عطای خدا قطع نگردد.
_ مومن به توفیقی الهی ، واعظی درونی و حس نصیحت پذیری محتاج است .
تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۱۰۰۳ تا ۱۰۰۴
نظر دهید » 
ماجرای کتیبه( طلسم ) شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(ع)

شیخ بهایی (قدس سره) عالم بزرگ شیعی و مجتهد عصر صفوی، طراح و معمار حرم مطهر امام رضا(ع) است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش میآید. شیخ سفارشهای لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سردر دروازه اصلی حرم. چرا که شیخ در نظر داشته روی آن کتیبه ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید.
ولی سفر شیخ به درازا میکشد و هنگامی که از سفر باز می گردد، با تعجب بسیار میبیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سردر اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند. شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میکند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟»
مسئول ساخت عرض میکند: «ما خواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سردر دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند.
وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگتر است. ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کنیم اما زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را دادهاند.»
شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و توضیح میخواهند. تولیت حرم نقل میکند: «چند شب پی در پی امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمیشود و هر کس بخواهد میتواند بیاید».
شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری میشود و به سمت ضریح میرود و ذکر « یا ستار العیوب» بر لبانش جاری میشود. سپس در کنار ضریح آن قدر گریه میکند تا از هوش می رود.
پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف میکند: من میخواستم کتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این وصف که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمیتوانند وارد حرم و حریم مقدس حضرت رضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. آری درب خانه اهلبیت(ع) به روی همه، حتی غیر مسلمانان باز است..
کتاب دلشدگان، نوشته محمد لک علی آبادی
نظر دهید » 
عید رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
سر به آیینهٔ الغوث زدم در شب قدر
آب شد زمزمهٔ راز و نیاز رمضان
دیدم این قدر همان آینهٔ خلّصناست
دیدم آیینهام از سوز و گداز رمضان
بیش از این، ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این، دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیدهٔ باز رمضان
صبح با بادهٔ شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
علیرضا قزوه
♦♦♦
بیرون بیا این روزه داران ماه می خواهند
جان ها برای زیستن تنخواه می خواهند
آنقدر شیرین است لحن و لهجه ات حتی
جن ها ز لبهای تو بسم الله می خواهند
لطف پرستاران به جای خویش اما من
بیمارم و بیمارها همراه می خواهند
نام تو را در هر دم و هر باز دم بردم
این دو غریب خسته خرج راه می خواهند
الماس اشكم را خريداري نميبينم
اين كوه هاي نور نادرشاه ميخواهند
آنقدر مجنونم که در فن جنون از من
دیوانه های شهر راه و چاه می خواهند
محسن رضواني
♦♦♦
صد مژده تو را یارا، عید رمضان آمد
فرخنده سعید فطر، فطریهی جان آمد
سی روز بُدی روزه، احسنت بر این کارت
زین کار نکو مزدت، از سوی جنان آمد
بخشید خدا جرمت، ره توشه از این برتر؟
بین نامهی اعمالت، چون برف گران آمد
صد شکر به جا آور، این رحمت ایزد را
هنگام وداع ما، با ماه اذان آمد
بر اهل سحر تبریک، این عید سحر خیزان
زیرا که بهاری نو، بر این دل و جان آمد
ماه رمضان رفت و عید رمضان آمد
صد حیف که این رفت و صد شکر که آن آمد
برخیز دلا سوی، تسبیح خداوندی
کز رحمت و الطافش، این نطق و بیان آمد
حسین رضائیان
1 نظر » 
مبلغ زکات فطره برای سال ۱۳۹۷ اعلام شد
دفتر مقام معظم رهبری، مبلغ زکات فطره برای سال ۱۳۹۷ را حداقل ۸۰۰۰ تومان اعلام کرد.
فطریه عبارت است از سه کیلو طعام غالب هر مسلمان اعم از جو، گندم و برنج و اقلامی که بهعنوان طعام محسوب میشوند. بر اساس محاسبات صورتگرفته میزان زکات فطره برای یک نفر با محاسبهی سه کیلو گندم، ۸۰۰۰ تومان است و پرداخت این مبلغ بهعنوان فطریه کفایت میکند.
اما هموطنان میتوانند با توجه به برنجی که مصرف میکنند، سه کیلو از آن یا معادل قیمت آن را بهعنوان فطریه بپردازند. البته در هر صورت پرداخت حداقل ۸۰۰۰ تومان برای هر نفر کفایت میکند. مبلغ زکات فطره و کفاره برای سال ۱۳۹۷۱
۱_ حداقل فطریه برای هر نفر ۸۰۰۰ تومان
۲_ کفاره یک روز قضای روزه عذر ۲۵۰۰ تومان
۳_ کفاره یک روز قضای روزه عمد (اطعام ۶۰ فقیر) ۱۵۰۰۰۰ تومان
موعد پرداخت زکات فطره از غروب روز آخر ماه مبارک رمضان تا ظهر روز عید است و برای کسانی که در نماز عید فطر شرکت میکنند، بهتر است قبل از نماز عید، این مبلغ را پرداخت و یا از مجموع اموالشان جدا کنند.
اما با توجه به استفتای صورتگرفته از معظمله، واریز زکات فطره قبل از حلول ماه شوال، برای پرداختهای اینترنتی که وجوهات بهصورت امانت دریافت میگردد، مانعی ندارد. همچنین افرادی که خودشان فقیری را میشناسند و از نیازمندی او اطمینان دارند، میتوانند مبلغ فطریه را به او بپردازند.
البته این افراد باید فقط طعام یا پول معادل آن را به فقیر بپردازند و چیزی غیر از طعام و پول مثل لباس و وسایل منزل پذیرفته نیست. همچنین کسانی که از سادات نیستند نمیتوانند زکاتشان را به سادات فقیر بپردازند.
بنابراین شخصی که سید نیست، ولو همسر او سید باشد، نمیتواند زکاتش را به سید فقیر بدهد؛ چرا که ملاک، فرد پرداختکننده است. همچنین فرد دریافتکننده اگر آقایی سید و فقیر باشد، او نمیتواند زکات فطرهی افراد غیر سید را دریافت کند. بر اساس اعلام دفتر مقام معظم رهبری، مبلغ کفارهی یک روز قضای روزه با عذر شرعی، مبلغ ۲۵۰۰ تومان و کفارهی یک روز قضای روزهی عمدی، مبلغ ۱۵۰۰۰۰ تومان است.
نظر دهید » << 1 ... 7 8 9 ...10 ...11 12 13 ...14 ...15 16 17 ... 57 >>