« امام عسکری علیه السّلام و معجزه استخوان انبیاء | تسليت ما را پذيرا باشيد... » |
دوران امامت امام حسن مجتبی علیه السلام شامل دو وضعیت است. در پی بیعت عمومی مردم با ایشان بعد از پدر در همان کوفه به عنوان حاکم مسلمین باقی ماندند تا اینکه کش و قوس جریانات و خیانتهای بزرگان و سستی های یاران و جهالت خوارج باعث شد آن حضرت راهی کم اشکال تر از صلح با معاویه نداشته باشند و به این امر رضایت دادند. در اینجا میخواهیم به نقش امام مجتبی علیه السلام در تبدیل تهدید به فرصت بیشتر بیندیشیم.
حجت خدا به مدینه باز میگردند
اکثر دوران امامت حضرت مجتبی علیه السلام مربوط به بعد از صلح و عزیمت به مدینه است. ایشان در این دوران طبق مفاد صلحنامه ، در امور حکومت دخالتی نمیکردند؛ در عین حال وظایف فراوان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر دوش خود احساس میکردند که به خوبی از عهده آنها برآمدند.
این دوره که حدوداً ده سال به طول انجامید، اقتضائات خاصی داشت. معاویه به عنوان حاکم مسلمین برای خود بیعت گرفته بود و به جز کارهای تبلیغاتی، صلحنامه خود با امام حسن علیه السلام را نیز مدرک مشروعیت حکومت خویش گردانیده بود. وجود چنین فردی در رأس امور مسلمین، تهدید بزرگی برای اسلام بود؛ اما تحمل و دوراندیشی در نحوه مبارزه با او، کم ضررترین گزینه در میان انتخابهای امام حسن علیه السلام بود.
صلح حسنی مقدمه ساز قیام حسینی
امام حسن علیه السلام حلقهای از زنجیر پیوسته جانشینان دوازدهگانه پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ایشان به خوبی از شرایط زمانه خویش آگاه بود. مردم زمانه و شخصیت معاویه و آیندهای را که امت اسلامی با سستی هایشان برای خود رقم میزدند را به خوبی تشخیص میداد و واقعه عاشوراء را نیز مدّ نظر قرار داده بود. بنابراین در تحلیل صلح امام حسن علیه السلام و اقامت ده ساله در مدینه تا زمان شهادت به این امر باید توجه کنیم که امام حسن علیه السلام آنچه را که مردمِ باتجربه نیز نمیدیدند، در خشت خام میدید.
دوستانی که نتوانستند امام عصر خویش را درک کنند
از میان کسانی که در دوران آن حضرت میزیستند و جزو همفکران امام مجتبی علیه السلام نیز بودهاند اعتراضات و جملات ناسزایی نقل شده است که تکرار آن برای ما دردناک است. از جملات آنان چند نکته دستگیر ما میشود:
اول آنکه حتی دوستانی که در جهاد و پاکبازی آنان شکی نبود نیز درک کاملی از شرایط نداشتند و از جریانات صلح احساس سرافکندگی و ذلت مینمودند.
از امام مجتبی علیه السلام میآموزیم که گاه تکلیف به اقدامی داریم که نتیجه آن سالها و یا حتی قرنها بعد از مرگ ما ظاهر شود. این امر نباید ما را در مسیرمان سست کند
دوم آنکه امام با دیدی وسیع نسبت به حال و آینده تصمیم به صلح گرفتند و از این جهت تحلیلی فوق تحلیلهای عادی داشتند.
سوم آنکه راحتی ما در بیان تحلیل های جامع درباره صلح آن حضرت مرهون فاصله زمانی ما با آن دوران و رهایی مان از جوّ آن زمانه و نیز اطلاع از وقایع آینده اسلام است. ما هم اگر در آن دوران بودیم، بعید بود بتوانیم خود را از اشتباهات عمومی خارج کنیم.
چهارم آنکه شناختی که ما هم اکنون درباره عصمت ائمه اطهار علیهم السلام داریم مرهون تدبیرهای خود آن معصومین علیهم السلام و تلاشهای علماء است و متأسفانه مردمی که در کنار امام مجتبی علیه السلام بودند از عصمت ایشان بیاطلاع یا غافل بودهاند.
امامت در نقطه حساس تاریخ
سستی مردم راه تسلط معاویه را بر ایشان باز کرده بود و امام حسن علیه السلام در آن شرایط حساس به وظایف امامت خویش عمل مینمود. ایشان به بهترین وجهی به مقابله مکرهای معاویه پرداختند. آن حضرت میدانستند که مقابله فیزیکی با او دیگر ممکن نیست و باید از جبهه دیگری با معاویه جنگید، از این رو با ملزم کردن معاویه به شروطی، صلحنامه را امضاء نمودند و پس از مدت کوتاهی کوفه را برای همیشه ترک کرده، به مدینه بازگشتند.
بازگشت امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام و خاندان ایشان به مدینه سرآغاز فصل جدیدی در حیات پیوسته ائمه اطهار علیهم السلام است. این وضعیت حتی تا اواخر دوران امام حسین علیه السلام نیز به طول انجامید. امام حسن علیه السلام منتظر برچیده شدن ظلم معاویه و امثال معاویه بودند و این امر جز با ترک حکومت محقق نمیشد.
مقابله با دستگاه تبلیغاتی سیاسی معاویه از عهده هیچ کس جز ایشان بر نمیآمد و ایشان مراقب بودند که برنامه های معاویه در عادی نشان دادن روابط با ایشان به سرانجام نرسد.
شهادت امام حسن (ع)
تبدیل تهدید به فرصت
بعد از آن همه خیانت ها و سستی هایی که در سپاه کوفه وجود داشت، اگر امام مجتبی علیه السلام به جنگ با معاویه ادامه میدادند، دیری نمیگذشت که حادثه ننگینی پیش میآمد. مثلاً لشکریان، خود آن حضرت را نیز تسلیم معاویه میکردند(1). از امام مجتبی علیه السلام نقل شده است که اگر آن صلح انجام نمیشد، شیعیان تماماً کشته میشدند.(2)
قبول صلحنامه و اقامت امام مجتبی علیه السلام در مدینه اقدامی بود که تهدیدهای معاویه را تبدیل به فرصت نمود. هرچند مفتضح شدن معاویه و برچیده شدن حکومت فرزندان ابوسفیان در سالیان دراز بعد واقع شد؛ اما همه این پیروزیها جز در سایه اقدامات امام مجتبی علیه السلام محقق نمیگشت.
اقدام دیگر آن حضرت، معرفی کردن چهره واقعی معاویه برای تاریخ است. معاویه فردی بود که از رسانههای وقت، بیشترین استفاده را در موجه نشان دادن خود برد. ساختن احادیث جعلی یکی از کارهای او بود. اگر اقدامات ائمه اطهار علیهم السلام نبود، هم اکنون ما معاویه را فردی دیندار و خیرخواه و مهربان تصور میکردیم و مقام او را گرامی میداشتیم، اما امام حسن علیه السلام به طرُق گوناگونی چهره واقعی او را به مردم شناساندند.
با وجود آنکه بسیاری از شروط امام مجتبی علیه السلام در صلحنامه توسط معاویه شکسته شد، وجود این شروط و ثبت شدن آن در تاریخ برای شناسایی شخصیت معاویه بسیار راهگشاست. اینکه معاویه متعهد بود که به امام علی علیه السلام ناسزا گفته نشود و اینکه متعهد شده بود که برای خودش جانشین تعیین نکند ولی به خلاف عهد خود عمل کرد، سر نخ هایی برای شناخت درست معاویه در ورای همه تبلیغات او به دست ما میدهد. شروط دیگر نیز شنیدنی است: معاویه باید بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند و حضرت مجتبی علیه السلام او را “امیرالمومنین” نخواند.(3)
بازگشت امام به مدینه باعث شد که با فراغت بالی که از امور حکومتداری برای ایشان پیدا شده بود، جلوهگر عملی اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم باشند. شاید اگر این فرصت دست نداده بود، کسی پیدا نمیشد که حالات مخصوصی را که ایشان در خصوص عبادت داشتند برای ما گزارش کند. قطرهای از حلم و بردباری فراوان، بخشش و انفاقات بسیار و بزرگمنشیهای ایشان در کتابها برای ما به یادگار مانده است. شرح انفاقهای ایشان نیز شنیدنی است. مثلاً سه بار در طول عمر هرچه داشت، حتی کفشهای خود را به دو قسمت تقسیم کرد و نیمی از همه اموال خویش را در راه خدا داد. ایشان در طول عمر خود پیاده و گاه برهنهپا بیست و پنج بار به خانه خدا رفت و جریانات توجهات ایشان به خدای تعالی و یادآوری آخرت نیز برای مردم دوران ما باورنکردنی مینماید. (4)
راحتی ما در بیان تحلیل های جامع درباره صلح آن حضرت مرهون فاصله زمانی ما با آن دوران و رهایی مان از جوّ آن زمانه و نیز اطلاع از وقایع آینده اسلام است. ما هم اگر در آن دوران بودیم، بعید بود بتوانیم خود را از اشتباهات عمومی خارج کنیم
صلح حسنی با معاویه، نسخه ای از صلح نبوی با کافران قریش
این مدت، فرصتی بود که هر چند در ظاهر تهدید و ذلت به حساب میآمد، در باطن زمینه ساز موفقیتها و پیروزمندیهای اوصیاء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. از این روست که خود امام مجتبی علیه السلام صلح خویش را به صلح پیامبر صلی الله علیه و آله با کافران مکه در جریان حدیبیه تشبیه نمودند(5) صلحی که به نظر بسیاری از اصحاب آن حضرت - یا حتی مردم زمان ما - ننگ آور به حساب آمد؛ اما اثرات موفقیت آمیز آن سالهای بعد برای مردم آشکار شد به گونهای که در آن شرایط با جنگ هرگز نمیشد آن موفقیتها به دست آید. مثلاً افراد زیادی در آن دوران و بر اثر قرارداد صلح توانستند با اسلام آشنا شده و مسلمان گردند.
از تشبیهی که امام مجتبی علیه السلام درباره صلح خویش با معاویه نمودهاند در مییابیم که برکات فراوانی که برای اسلام و تشیع پیدا شد، در اثر تدبیرهای امام مجتبی علیه السلام رخ داده است. جریان عاشورا و تأثیری که آن قیام در لرزاندن دائمی تدبیر ظالمان و مزوران تاریخ اسلام نیز ریشه در اقدامات امام مجتبی علیه السلام دارد. در حقیقت امام مجتبی علیه السلام شرایط را به گونهای مهیا نمودند که زمینه حرکت اصلاحی امام حسین علیه السلام بتواند به وجود بیاید. از این رو امام مجتبی علیه السلام الگوی کاملی برای تبدیل تهدید به فرصت میباشد.
تکلیف ما برای نتایجی که به عمرمان کفاف نمیدهد
از امام مجتبی علیه السلام میآموزیم که گاه تکلیف به اقدامی داریم که نتیجه آن سالها و یا حتی قرنها بعد از مرگ ما ظاهر شود. این امر نباید ما را در مسیرمان سست کند.
پی نوشت:
1. رک: احتجاج، ج2، ص290.
2. علل الشرایع، ج1، ص 211.
3. شروط صلحنامه در کتابهای مختلف از جمله کتاب زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام تألیف جناب سید محسن خرازی و سایر نویسندگان قابل مطالعه است.
4. بحار الانوار، ج43، ص331.
5. علل الشرایع، ج1، ص211.
روح الله رستگارصفت
فرم در حال بارگذاری ...