
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی (1397/07/05)
شعار رسمي ما شيعيان در عرض ارادت به خاندان همين دو جمله است: يکي جنبه عبادي و تقرّب «إلي الله» دارد که با خدا رابطهمان را در گراميداشت نهضت سالار شهيدان(سلام الله عليه) حفظ کنيم و ثواب ببريم. دوم تحکيم پيوند ما با جامعه بشري است که خونخواهي سالار شهيدان(سلام الله عليه) را تا قيامت حفظ بکنيم. «ثار»؛ يعني خونبها.
ما در جمله دوم به يکديگر عرض ميکنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم که آن توفيق را خدا به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم. مستحضريد يک وقت کسي را ميکُشند، خونبهاي او را وليّ او را ميگيرد، برابر آيه: ﴿وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ سوره اسرا آیه ۳۳﴾مسئله قصاص است. اين مسئله قصاص حقّ شخصي است به اولياي دم ميرسد، آنها حق قصاص دارند؛ گاهي ميتوانند قصاص کنند، گاهي ميتوانند به مقدار تراضي طرفين تبديل ديه کنند؛ چون مستحضريد قتل عمد ديه ندارد، فقط قصاص است.
با تراضي طرفين ميتوانند به مقدار ديه که بيشتر از ديه معمول است يا کمتر از ديه متعارف است يا معادل ديه. اصلاً ديه در قتل عمد نيست، اين به تراضي طرفين است. گاهي اسقاط است، گاهي عفو است، گاهي تخفيف است، گاهي تبديل به ديه؛ نه ديه مصطلح. ديهاي که به تراضي طرفين تأمين ميشود، اين حقّ شخصي است.
ماجرای کربلا آنها را که کشتند در جريان قيام مختار و امثال مختار و به هلاکت رسيدند و کسي از آنها نمانده است. ما به چه مناسبت در جمله دوم دعا ميگوييم، خدا آن توفيق را به ما بدهد که ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم؟
سالار شهيدان از آن جهت که به عنوان حسين بن علي بن ابيطالب(عليهم الصلاة و عليهم السلام) يک شخصيت حقيقي داشت، خونبهاي او مربوط به فرزندان اوست؛ اما از آن جهت که امام است، امام پدر روحاني امت است. اينکه وجود مبارک رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التّحية و الثّناء) فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ يعني اگر شما امت ما هستيد، بايد شناسنامه بگيريد. آن نام و نام فاميلي و آن خصوصياتي که پدر و مادر شما گرفت، مربوط به شخصيت حقيقي شماست.
وقتي مکلّف و بالغ شديد، بايد شناسنامه بگيريد. ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول بکنيم، «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ بياييد فرزندان ما بشويد. آنکه وارد حوزه تشيّع نشد، شناسنامه نگرفت.
آنکه شيعه راستين شد شناسنامه گرفت؛ پدر واقعي او پيغمبر است، مادر واقعي او فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است. ما فرزندان اين خاندان هستيم. براساس آن شناسنامهاي که زمان بلوغ به بعد گرفتيم.
ما ميتوانيم بگوييم از آن جهت که امت يک امام هستيم پدر ما را کشتند. ما موظف هستيم حق اين قصاص را «إلي يوم القيامة» بگيريم. اگر ما فرزندان پيغمبر و اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) هستيم؛ يعني فرزندان حق هستيم. بعضي «ابوالفضل» هستند، بعضي «ابنالفضل»اند، بعضي «اخالفضل»اند، بعضي «ابوالحق«اند، بعضي «ابنالحق»اند، بعضي «اخالحق»اند.
ما «ابنالحق» هستيم، «ابنالعدل» هستيم، «ابنالعقل» هستيم؛ آنها با حق و عدل و عقل مبارزه کردند. ما از آن جهت که فرزندان حق هستيم، فرزندان عدل هستيم، فرزندان عقل هستيم، حق داريم خونبهاي حق و عقل و عدل را بگيريم؛ «وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ». اين شعار «إلي يوم القيامة» هست.
پس هر کس قيام ميکند حقي را احيا کند، باطلي را اماته کند، اين دارد خونبهاي حسين بن علي(سلام الله عليه) را ميگيرد، چه بداند و چه نداند.
اگر بداند که اجر مضاعف دارد، اين وظيفه ماست «إلي يوم القيامة». اگر زينب کبري(صلوات الله و سلامه عليها و علي أمها و أبيها) در شام آن سخنراني را کرد، سوگند ياد کرد فرمود: «فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا»همين است.
قسم به خدا نام ما زنده است. قسم به خدا تو قدرت نداري نام ما را محو کنی؛ تو يعني کسي که طرفدار باطل است. اين سخن نوراني زينب کبري(سلام الله عليها) اليوم هم جاري است؛ يعني هيچ استکباري، هيچ صهيونيستي قدرت ندارد، حق را از بين ببرد؛ چون ما حق مسلّم و حق ممثّل هستيم. گاهي از اينها تعبير ميکردند به قرآن ناطق، گاهي تعبير ميکردند به حق ناطق، گاهي به عدل مسلّم؛ اينها ناظر به مسئله امامت است، ناظر به مسئله ولايت است، ناظر به مسئله نبوت و رسالت و امثال اينهاست.
اينها «حقّ لايموت»؛ اينها مردني نيستند. اينکه فرمود: قسم به خدا تو نميتواني نام ما را محو کني، حقّ ما را از بين ببري، نه يعني دودمان اموي و مرواني، بلکه عباسي هم که پنج قرن توانستند ائمه(عليهم السلام) را يا مقتول يا مسموم بکنند، آنها هم نتوانستند؛ لذا شما الآن هيچ قبري از ساساني، ساماني، سلجوقي، اموي، مرواني، پانصد سال حکومت عباسي اينها را نميبينيد.
آنچه که الآن جهان را دارد اداره ميکند، نام مبارک اهل بيت است، حسين بن علي است. جهان با حق خلق شده است. باطل يک عاريت است. اصطلاحي اهل معرفت دارند ميگويند: «حق مخلوق به»! يک حق مطلق هست که ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[۱] اين حق مطلق مقابل ندارد. نه اينکه باطل در مقابل حق است.
اين حق، يعني هستي محض، در قبال هستي محض، عدم است. آن حقّي که مقابل دارد فيض خدا و فعل خداست، فعل خدا حق است؛ برخلاف فعل خدا رفتار کردن باطل است.
خداي سبحان فرمود: ما کلّ اين عالم را با يک مصالح خاص خلق کرديم. از اين حق به عنوان «حق مخلوق به» ياد ميکنند. ميگويند: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾؛[۲] يعني اگر يک مهندس، يک معمار بگويد من اين بِنا را، اين ديوار را با چه مصالحي ساختم؟ ميگويد اين را با سيمان ساختم يا با آهن ساختم يا با سنگ ساختم. خدا ميفرمايد کلّ اين نظام مصالح ساختماني آن حق است: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾. اين اصطلاح «حق مخلوق به» از قرآن گرفته شده و تعبيرات قرآن در اين زمينه کم نيست. اگر مصالح ساختماني حق بود، باطل برنميدارد. هيچ ممکن نيست بطلان در نظام عالم جا داشته باشد.
اين ميشود زبدي که آببرد است. کسي اين زبد و کف آب را از بين نميبرد. اين با خروش آب خودش از بين ميرود. «جُفاء» يک کلمه مشتق نيست که فعل ماضي و مضارع داشته باشد. فرمود: ﴿فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً﴾.[۳] اين آببُرد را ميگويند «جُفاء». فرمود اين ساختار با مصالح ساختماني حق خلق شده است، آن وقت باطل چه جايي دارد؟
اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ در بطلان باطل ترديد دارد، براي اينکه ساختمان خلقت را نشناخت. آنکه اين عالم را آفريد تشريح کرد، فرمود من با مصالح ساختماني حق آسمان و زمين و انسان و فرس و بقر و دريا و صحرا را خلق کردم، با اين مصالح ساختم. اگر کسي خواست اين را از بين ببرد، بايد با حق بجنگد.
در بيانات نوراني ائمه(عليهم السلام) است که «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛هر کس با حق در بيفتد، «مصارعه»؛ يعني کُشتي؛ هر کس با حق کشتي بگيرد، پشت او به خاک ميافتد. «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛ يعني حق او را به زمين ميزند. بنابراين وجود مبارک حسين بن علي ميشود قرآن ناطق، ميشود عترت ناطق، ميشود سنّت ناطق و به حق قيام کرده است، هيچ ترديدي در حقانيت او نبود و چون با حق و به حق قيام کرده است، مناسب با ساختار نظام خلقت است و ميماند.
آن کس که خواست با اين حق به نبرد قيام بکند، همان بيانات زينب کبري(سلام الله عليها) است که فرمود: قسم به خدا نميتواني نام ما را محو کني؛ چون ما با ساختار خلقت عالم قيام کردهايم، ما به حق قيام کردهايم. بنابراين اين جمله اوّل يک امر عبادي است براي ثواب بردن که «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام)». اما دوم تفسير عاشوراست، تحقيق عاشوراست، قيام عاشوراست، حفظ قيام عاشوراست، حسين بن علي پدر ماست، ما فرزندان حسين بن علي هستيم. تنها شيعه بودن به اين نيست که مثلاً نام مبارک حضرت را ببريم و او را دور از خود بداريم. نخير! ما واقعاً فرزندان حسين بن علي هستيم، ما قبول کرديم که «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» را، امامت آنها را و ولايت آنها را پذيرفتيم.
آنها پدران ما بودند، پدران ما هستند، پدر ما را شهيد کردند، ما حق داريم قصاص خون پدرانمان را از باطلگراياني که يزيديان عصرند، امويان عصرند، مروانيان عصرند بگيريم. اين توفيق را اميدواريم ذات اقدس الهي از ما نگيرد و بر ملّت بزرگوار ما که در اين زمينه انقلاب کرد و نظامي به بار آورد، شهدايي داد، دفاع مقدسي داد، دفاع از حرم داد، مدافعان حرم تربيت کرد، اين را «إلي يوم القيامة» حفظ بکند.
[۱] . سوره لقمان، آيه30.
[۲] . سوره تغابن، آيه3.
[۳]. سوره رعد، آيه17.
2 نظر » 
حکم برگزاری تعزیه
سوال در حسینیه ها و مساجد بیشتر مناطق بهخصوص روستاها مراسم شبیه خوانی به اعتبار اینکه از سنتهای قدیمی است برگزار میشود که گاهی اثر مثبتی در نفوس مردم دارد، این مراسم چه حکمی دارند؟
جواب: اگر مراسم شبيهخوانی مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشند و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضيات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند، اشکال ندارند، ولی در عين حال بهتر است که به جای آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسينی و مرثيه خوانی بر پا شود.۱
حکم تعزیه خوانی نظر آیت الله مکارم شیرازی
پرسش : آیا اجرای مراسم تعزیه خوانى سنّتى که همراه با آلات موسیقی مانند شیپور و طبل و دهل جایز است؟
پاسخ : چنانچه تعزیه خوانى، امر خلاف شرعی در آن نباشد (مانند روایات دروغین، استعمال آلات لهو، اختلاط مفسده دار ، پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و مانند آن و موجب هتک مقدسات نشود و برای نمازگزاران مزاحمتی ایجاد نکند اشکالی ندارد.۲
۱_ http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=131#4620
۲_https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=46917&mid=262624
نظر دهید » 
استفتائات جدید( رقص)
نظر آیت الله خامنه ای
س: خواهشمند است حكم رقص، خواه رقص آقايان و خواه رقص بانوان را ـ ولو مهيج و تحريككننده نباشد ـ بيان فرماييد؛ و آيا حكم آن در مجلس عروسى تفاوت مىكند؟
ج) رقص مرد بنا بر احتياط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق كند مثل اينكه جلسه زنانه تبديل به مجلس رقص شود، محل اشكال است و احتياط واجب در ترك آن است و در حكم فوق تفاوتى بين مجلس عروسى و غير آن نيست.۱
نظر آیت الله مکارم شیرازی
سؤال ـ برخى از خانمها معتقدند که نواختن آهنگ با سازهاى بدون حلقه، و نیز با ظروفى مانند قابلمه و سطل و مانند آن اشکال ندارد، آیا نواختن آهنگ با این وسائل در مجالس عروسى زنانه جایز است؟
جواب : هرگاه با این وسائل آهنگهایى مانند وسایل موسیقى نواخته شود جایز نیست؛ امّا اگر همانند آن آهنگها نباشد مانعى ندارد.۲
۱_http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=100#1167
۲_ https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61879&lid=0&mid=21561
2 نظر » 
ربا جنگ با خدا

پیش از انقلاب در راهپیماییها، روحانیان جلو بودند. مردم سه جا را آتش میزدند، یکی شرابفروشیها، یکی بانکها و سینماها را آتش میزدند.
بعد از انقلاب شرابفروشیها سه قسم شد ، یک عده واقعاً توبه کردند، یک عده فرار کردند و یک عده رفتند در زیرزمین.
بعد از انقلاب سینماها سه قسم شدند، یک عده واقعاً توبه کردند، یک عده هم فرار کردند و یک عده هم رفتند به دنبال کنسرتهای زیرزمینی
بانکها اما همچنان باقی ماندند و رباخواری دارند.
ما واقعاً حرف خدا را باور نکردیم این آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ، تعارف هم ندارد، با اینکه فرهنگ ما فرهنگ شهادت است اما تا آمریکا گزینه نظامی را مطرح میکند، برخی از وی حساب میبرند.
قرآن میفرماید گزینه نظامی روی میز قرآن من است، ما باور نکردیم . ما دلمان میخواهد اقتصاد مقاومتی درست بکنیم، این فقط با سفارش و توصیه که حل نمیشود؛ این (ربا) جنگ با خداوند است، الآن این پولی که شما میگذارید میگویند چه تحریم باشد، چه نباشد، چه تورم باشد و چه تورم نباشد، میگویند سود دارد و سود علیالحساب دارد.
خداوند صریحاً در قرآن فرمود گزینه نظامی من در مقابل ربا روی میز است
در مقابل آن دشمن بیرونی که کاری هم از او ساخته نیست یک دشمن درونی نیز وجود دارد و آن غده سرطانی رباست.خداوند صریحاً در قرآن فرمود گزینه نظامی من در مقابل ربا روی میز است.ربا این چنین است اما بسیاری این را باور نکردند۱
احکام ربا ( استفتائات جدید رهبر معظم انقلاب )
سوال :اينجانب مبلغ يك ميليون تومان به كسى قرض دادهام و براى فرار از ربا همراه آن يك شيئ كم ارزش را به مبلغ دويست هزار تومان به او فروختهام و او هم به خاطر آن يك ميليون آن شيئ كم ارزش را خريده آيا اين چنين معاملاتى صحيح است؟
جواب) چنين معاملهاى که در واقع نوعى حيله براى فرار از رباى قرضى است، شرعاً حرام و باطل است.
سوال: مبلغ پولى را به ربا خوارى بدهکارم آيا بايد به او پرداخت نمايم؟
ج) مقدار زائد بر بدهكارى را ضامن نيستيد.
سوال : من به دلیل بدهکاری احتیاج به سه میلیون پول دارم. خواهرم هم پولی در بانک دارد. با توجه به این که ربا بین پدر و فرزند اشکالی ندارد آیا خواهرم میتواند پول را به پدرم قرض دهد و از پدرم سود بگیرد و مجدداً بنده این پول را از پدرم قرض گرفته و آن مبلغی که قرار شده سود بپردازد من آن مبلغ را به پدرم بپردازم. حکم شرعی چنین کاری چیست؟
جواب. در فرض سؤال اگر قرض دادن به پدرتان صوری و حیلهای برای فرار از قرض ربوی باشد جایز نیست.
سوال : دفاتر خدماتی بعضاً به صورت نقد به قیمت مثلاً یک میلیون تومان و قسطی (مثلاً شش ماهه) به قیمت یک میلیون و دویست هزار تومان افراد را به زیارت می برند، آیا این اشکال دارد و ربوی است؟
ج. چنانچه دفاتر مذکور به عنوان کارگزار شرکت¬ های خدماتی و به نمایندگی از آنها فعالیت می کند و در زمان انعقاد قرارداد با مراجعه گنندگان ، مبلغ نقدی را از طرف آنها به شرکت های خدماتی نقداً می پردازند و سپس از مراجعه کننده آن مبلغ را به صورت قسطی و با مقداری اضافه تر دریافت می کنند ، در این صورت اخذ مبلغ اضافه در حکم ربا و حرام است. ولی چنانچه دفتر خدماتی از ابتدا به عنوان طرف قرارداد خدمات خود را به دو صورت نقد و اقساط و با مبالغ متفاوت ارائه کند، مبالغ اضافه اشکال ندارد.۲
۱_https://hawzah.net/fa/Article/View/95000/رباخواران-مدرن-ربا-در-کلام-آیت-الله-جوادی-آملی-
1 نظر » 
اول روز آفریده شده است یا شب ؟

روزی امام رضا علیه السلام در مجلس مامون حضور یافت ، « ذوالریاستین» ( وزیر عالم و شیعی مذهب مامون) نیز حضور داشت ، سخن از شب و روز به میان آمد که کدام یک نخست آفریده شده است ؟ ذوالریاستین مسئله را از امام پرسید . حضرت فرمود : از کتاب خدا پاسخ گویم یا طبق محاسبات نجومی خودت ؟
گفت : اول از حساب نجوم
فرمود : مگر شما نمی گویید که « طالع »۱ دنیا برج سلطان است ، و ستاره ها در « شرف » ( بالاترین درجه ارتفاع مقابل هبوط ) بودند ؟
گفت : چرا .
فرمود : بنابراین ستاره زحل در برج میزان بوده ، مشتری در سرطان ، مریخ در جدی ، زهره در حوت ، ماه در ثور ، و خورشید در وسط آسمان در برج حمل ، و این قهرا جز روز نخواهد بود .
گفت : آری چنین است .
فرمود : اما دلیل از کتاب خدا این آیه است « لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لاالیل سابق النهار ؛ نه خورشید را سزد که به ماه رسد ، نه شب را که پیش از روز باشد . سوره یس آیه ۴۰ »
یعنی روز پیش از شب بوده است .۲
۱_ ( طالع در اصطلاح نجوم جزع از منطقه البروج است که بر افق شرقی است حین ولادت مولود یا سوال سای . فرهنگ فارسی معین )
۲_ تحت العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، نشر بین الملل، روایات امام رضا علیه السلام، ص ۹۸۱
نظر دهید » 
نماز خوان شدن بچه ها
سوال: چطور دختر هشت ساله را به خواندن سر وقت نماز عادت دهيم. امر ونهي كنيم؟ تشويق؟ به چه نحوي تشويق كنيم ؟ اينكه مثلا نماز بخواني به شما فلان جايزه را مي دهيم؟ يا اينكه به او به صورت ناگهاني مثلا بعد از خواندن نماز دهيم تا اينكه براي طمع جايزه نماز نخواند؟
قبل از آنكه به موضوع سوال شما پاسخ دهیم لازم است نكاتی را برای اینكه زودتر به هدف خود برسید برای شما بین كنم.
1. به این نكته توجه كنید كودكان بیش از آنكه از گفتار و امر ونهی ما تاثیر پذیرند از رفتار ما سر مشق می گیرند. از اینرو لازم است در اولین گام با تمام وجود نسبت به اقامه نماز اطرافیان كودك جدیت داشته باشند، به گونه ای كه كودك احساس كند مهم تر از نماز موضوع دیگری در زندگی اطرافیانش وجود ندارد.
2. از آنجا كودك شما هنوز به سن تكلیف نرسیده نباید در دعوت او به نماز از زبان تهدید و اجبار استفاده كنید، بلكه باید از طریق ملاطفت و مهربانی او را به نماز دعوت كنید.
3. به یاد داشته باشید موفقیت در امور تربیتی در دراز مدت و به صورت تدریجی نتیجه می دهد، بنابراین لازم است برای تربیت ایشان برنامه ای تنظیم كنید و به صورت مرحله ای عمل كنید. به عنوان مثال در ابتدا لازم نیست كودك را برای نماز صبح بیدار كنید، بلكه فقط از او بخواهید نماز های ظهر، عصر، مغرب و عشاء را بخواند. در مرحله بعد زمانی كه كودك از خواب بیدار می شود با در نظر گرفتن شرایط كودك از او بخواهید نماز را بخواند و در مرحله پایانی از كودك بخواهید قبل از طلوع آفتاب نماز خود ر ا بخواند. در یك كلام به صورت تدریجی عمل كردن یكی از موضوعات ضروری موفقیت در این كار است.
4. همراه كردن نماز خواندن با مسائلی كه كودك به آن علاقه دارد، یكی دیگر از موضوعاتی است كه باید مورد توجه قرار بگیرد. به عنوان مثال زمانی كه با كودك به ماز جماعت می روید، او را به پارك ببرید و به او اجازه دهید برای مدتی در پارك مشغول بازی شود.
5. تهیه عكس های كودكانه از مراسم نماز و توضیح آن برای كودك می تواند نقش زیادی در علاقمند كردن كودك به نماز داشته باشد.
6. تعریف داستان هایی درباره نماز كه متناسب با فهم كودك است می تواند راهگشا باشد. در ضمن خرید كتابهای مناسب در مورد نماز و هدیه آن به كودك نیز تاثیر مثبت دارد.
7. سعی كنید برای دعوت كودك به نماز خواندن به صورت مستقیم عمل نكنید و با دقت و ریز بینی او را به صورت غیر مستقیم به سمت نماز هدایت كنید.
اكنون به بررسی این نكته از سوال شما می پردازیم كه تقویت و تشویق كودك باید به چه صورتی انجام شود تا كمترین آسیب تربیتی را برای كودك بدنبال داشته باشد.
1. روشی كه شما خواستار به كار بردن آن هستید در روان شناسی تربیتی تقویت مثبت نامیده می شود. منظور از تقویت همان رویدادی است كه بلافاصله پس از پاسخ حضور مییابد تا احتمال تكرار آن را از سوی فرد، افزایش دهد.
2. در به كارگیری این روش باید مراقب باشید كه در نظر كودك تشویق شما جایگاه اصلی را پیدا نكند و انگیزه او برای نماز خواندن فقط دریافت جایزه باشد. برای این منظور
بهتر است در به كارگیری این روش نیز به صورت تدریجی عمل كنید.
الف) در ابتدای كار از تشویق پیاپی استفاده كنید، یعنی سعی كنید در هر بار نماز خواندن او را تشویق كنید.
3. به یاد داشته باشید كودك هر از چند گاهی نیاز به تشویق های مادی دارد، بنابراین حتی زمانی كه او به صورت مرتب نماز می خواند از تشویق كردن او غافل نشوید. البته نباید در تشویق او زیادروی كنید.
ب) البته منظور از تشویق فقط تشویق مادی نمی باشد بلكه می توانید از انواع مختلف تشویق استفاده كنید. به عنوان مثال لبخند، بوسیدن ، در آغوش گرفتن كودك و… می تواند توسط شما به كار گرفته شود.
ج) پس از گذشت مدتی به صورت ناگهانی كودك را تشویق كنید. به عنوان مثال در طول یك هفته كه فقط كودك را از طریق رفتار و گفتار خود تشویق كردید، به صورت ناگهانی برای كودك اسباب بازی مورد علاقه او را بخرید.
د) به مرور زمان از تعداد تشویق های مادی كم كنید و فقط كودك را بوسیله شیوه های دیگر تشویق كنید.
منبع: http://www.moshavereh.porsemani.ir/content
نظر دهید » 
حجت الاسلام و المسلمین عبدوس در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی ( ع)

هر کار عبادی که فرد انجام می دهد برای تقرب به خداوند است . فردی از پیامبر صلی الله سوالی پرسید که آیا خداوند دور است و من باید با او بلند صحبت کنم یا نزدیک است و می توانم آرام صحبت کنم ؛ خداوند با نزول آیه ۱۸۶ سوره بقره « واذا سالک عبادی فانی قریب » خدا همیشه به ما نزدیک است و هیچ گاه خداوند از ما دور نیست .
در آیه ۴ سوره حدید خداوند می فرماید : و هو معکم اینما کنتم والله بما تعملون بصیر ؛ هر جا شما باشی خداوند آنجاست و هر کاری که شما انجام دهید خداوند از آن آگاهی دارد . و در آیه ۱۶ سوره ق نیز خداوند می فرماید « و نان اقرب الیه من حبل الورید » این رگی که به قلب ما وصل است خون رابه اعضای بدن می رساند ، این مثال خداوند.برای درک بهتر مطلب است .
در حدیث ۱۸۷۱ از کتاب کنزالعمال آمده است ؛ وقتی حضرت موسی علیه السلام به خداوند می گوید؛ تو نزدیکی و من آهسته صحبت کنم یا دور هستی و بلند صحبت کنم ، خداوند می فرماید ؛ انا خلفک و عوامک و عن یمینک و عن شمالک . یا موسی انا جلیس عبدی حین یذکرنی ، و انا معه اذا دعانی ( موسی من پشت سر تو و جلوی تو هستم و سمت چپ و سمت راست تو هستم . ای موسی وقتی بنده مرا یاد می کند من همنشین او هستم ، من با او هستم وقتی مرا می خواند .)
خدا از ما خواسته است تا به او نزدیک شویم ، چرا که ریشه همه فسادها ، انحراف ها و گناهان دوری از خداست . وقتی انسانی از خداوند دور شود هر کاری را انجام میدهد اما وقتی به خداوند نزدیک شود اثرات این تقرب به خدا را در زندگی خواهد دید. همانطور که خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود ( موسی کاری کن تا به من نزدیک شوی چرا که من به تو نزدیکم )
روایتی از حضرت علی علیه السلام است که : خداوند در شب معراج به پیامبر( ص) فرمود : از من بخواه تا تو را راهنمایی کنم تا کارهایی انجام دهی که به من نزدیک شوی.
این نشان دهنده آن است که نزدیک شدن به خداوند از اهم کارهاست و طبق فرموده پیامبر ( ص) اصلاح بین دو نفر ثواب شب قدر را دارد و موجب نزدیک شدن به خداوند می شود .
امام باقر ( ع) در قنوت نمازش می گفت ؛خداوندا به وسیله کارهای خوب مرا به خودت نزدیک کن . و این نشان دهنده اهمیت تقرب به خداست .
آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم ، جلد ۹ ، صفحه ۳۹۶ در معنای تقرب میگوید ؛ قرب به خداوند متعال ، قرب مکانی نیست بلکه خداوند با علم و قدرتش به ما نزدیک است . خداوند با علم ، قدرت و آگاهی خود به ما نزدیک است اما ریشه بدیهای انسان دور بودن خود فرد از خداوند است .
شنیده شده
نظر دهید » 
امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) چه یارانی می خواهند؟

حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود کسی که حسادت نداشته باشد نسبت به ولایت عشق می ورزد.
منتظران فرج بدانند آقا یارانی می خواهد که یک ذره در وجودشان حسادت و انانیت نداشته باشند و باید خیلی در این زمینه جلو بروند. بعضی ها معلوم است که حسادت را مثل مرض بروز می دهند و کسی اصلا نمی فهمد این چیز بدی است.
در زمان ظهور حضرت حسودان از بین نمی روند اما می گویند الان تکان بخورید همه می فهمند شما مرضی دارید. و دچار خودسانسوری می شوند از بس همه حسادت را می فهمند، حسادت نسبت به ولیّ خدا زشت ترین حسادت است.
حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود، یک شب من در جبهه این دعا را برای رزمنده هایی که نصف آنها شهید شدند می گفتم، امشب گفته اند این دعا را خیلی بخوانید و این دعا ناشی از یک محبت شدید نسبت به آقاست.
محبتی که شما را دیوانه کرده و می گویید خدایا مواظب امام زمان (ع)باش، دستش برا بگیر، خدایا حمایتش کن، کمک کن تا ظهور کند و او بهره ببرد؛ در حالی که خدا خودش مراقب امامش هست و نیازی به گفتن ما نیست اما از روی محبت شدید چنین می گوییم.
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در حسینیه آیت الله حق شناس - خرداد96
نظر دهید » 
فلسفه آفرینش و وجود ابلیس

خداوند تعالی که می دانست شیطان سرچشمه وسواس و گمراهی می شود چرا او را آفرید ؟ آیا زندگی بدون وی زیباتر نیست ؟ پاسخ هایی که می توان داد چنین است :
اول : خدا هر چه را آفریده نیکو آفریده است ( سجده ، آیه ۷ ) او شیطان را شیطان نیافرید ؛ چون از ابتدا او را دارای فطرت پاکی خلق نمود و او سالها همنشین فرشتگان بود ولی بعدا دچار تکبر شد و نافرمانی کرد ( مکارم شیرازی و همکاران ، ۱۳۷۸ ، ج ۱۹ ، ص ۳۴۶)
حکمت الهی اقتضا دارد به هر چیزی که امکان وجود دارد ، آن را به وجود آورد تا از ذات بی نیاز الهی کسب فیض کند . شیطان هم یکی از موجودات و مخلوقات خداست که او را پدید آورد تا کسب فیض کند ، اما او با اختیار خویش تکبر کرد و کافر شد و به جای توبه و انابه ، از خدا مهلت گرفت تا افراد زیادی از ذریه آدم را گمراه کند . غافل از این که او وسیله برای قرب ، کمال ، ترقی و کسب پاداش بیشتر برای ذریه آدم شد . انسانها با مقاومت در برابر تهاجمات مداوم او ، به کمال و قرب الهی نایل خواهند شد .
دوم : آفرینش ابلیس توام با خیر است . وجودش شر محض نیست ، بلکه شر آمیخته با خیر است ( طباطبایی ، ۱۳۶۳، ج۸ ، ص ۳۷)
دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکروب های مزاحم می گویند : « اگر آنها نبودند سلولهای بدن انسان در یک سستی و بی حالی فرو می رفتند و احتمالا رشد و نمو انسان از هشتاد سانتیمتر تجاوز نمی کرد و همگی به صورت آدم های کوتوله بودند . پس انسانهای کنونی با مبارزه با میکروب های مزاحم ، رشد و نمو بیشتری کسب کرده اند .» ( صالحی حاجی آبادی ، ۱۳۸۲، ص ۲۹و۳۰ _ مکارم شیراز و همکاران ، ۱۳۷۸، ج۱۹ ، ص۳۴۶ )
قهرمانان بزرگ کسانی هستند که با حریفان نیرومند زورآزمایی کرده اند ؛ پس چه جای تعجب که بندگان خدا با مبارزه مستمر و پیگیر در برابر شیطان روز به روز قوی تر شوند . از علی علیه السلام نقل شده که فرمود : خدا می خواهد کرامتش را بر مومنان ظاهر سازد ؛ زیرا اگر ابلیس و وسوسه هایش نبود ، نور معرفت بر دل مومن نمی تابید و عطر محبت از آن پیدا نمی شد . ( مرکز فرهنگ و معارف قرآن ، ۱۳۸۲، ج ۱ به نقل از کشف الاسرار ، ج ۲ ، ص ۷۰۱)
مثل شیطان ، مثل باغبان است که که شاخه های تَر را پرورش می دهد و شاخه های خشک را می زند . شیطان با ایجاد موانع و انحرافات ، فرد مومن را هر چه بیشتر مقاوم و آبدیده می کند ؛ اما همین شیطان باعث بدبختی مطیعان هوی نفس می شود .
سوم : وجود ابلیس برای عالم انسان ضروری است ، چون انسان موجودی مختار است و همیشه در دنیا دو دعوت وجود دارد « و هدیناهُ النجدین : هر دو راه ( خیر و شر ) را بدو نمودیم ، سوره بلد آیه ۱۰ » « فالهمها فجورها و تقواها : سپس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آنها الهام کرد ؛ سوره شمس آیه ۸ » …… اگر راه بدی در وجود انسان بسته باشد اگر به تعبیر قرآن « فالهمها تقویها » باشد ؛ میل به تقوا در انسان باشد ولی میل به فجور در او نباشد آن تقوا ، تقوا نیست . تقوا وقتی تقواست که فرد درحالی که میل به فجور و دعوت به فجور در او هست تقوا را انتخاب کند . ( مطهری ، ۱۳۸۱ ، ص ۳۳۹)
چهارم: وجود ابلیس برای امتحان بندگان ضرورت دارد تا افراد خود را بشناسند که اگر بین دو راه خیر و شر قرار گیرند ، کدام راه را انتخاب می کنند ؛ راه مستقیم و خیر ؟ یا راه شیطانی و شر ؟ ( پاک نژاد ، بی تا ، ص ۲۳۶)
منبع : شیطان گریزی ، فاطمه شاه محمدی ، نشر هاجر ،ص ۲۹ تا ۳۱.
نظر دهید » 
آیا سجده برای اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین جایز است؟
سجده به نیت پرستش فقط و فقط مختص ذات اقدس الهی خداوند متعال، الله جل جلاله می باشد؛ اما وقتی به حرمهای حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین میرسیم سجده به نیت بزرگداشت و شکر الهی رواست و مشکلی ندارد.
تمام ملائکه بر حضرت آدم به امر الهی سجده کردند و حال آنکه خداوند متعال می توانست بگوید برمن سجده کنید ولی امر کرد بر آدم سجده کنید که حکمتها دارد از این گذشته در قرآن کریم هم می فرماید همه امر به سجده شدند جز عالین . قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ(سوره مبارکه ص آیه 75) که در تفاسیر داریم عالین چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین هستند.
در ضمن چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین مقامی بس رفیع تر از حضرت آدم نبی سلام الله علیه دارند. امام رضا سلام الله علیه از پدران بزرگوار خود نقل میفرماید که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: … سپس، بعد از آن، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ آدم را خلق كرد و ما را در صلب او قرار داد و ملائكه را دستور فرمود تا براى تعظيم و احترام مـــــــــا به آدم سجده كنند، و سجده آنان در واقع عبادت خداوند بود، و از طرفى به خاطر وجود ما در صلب آدم، اكرام و احترام و اطاعت از او بود.
عيون أخبار الرضا عليه السلام جلد 2 صفحه 238
تفسير نور الثقلين جلد 1 صفحه 58
1 نظر »