چهار صفت منشاء همه گناهان است .

 

محمد بن ابی عمیر گوید : در تمام دوران رفاقتم که با هشام بن حکم داشتم سخنی بهتر و پر بهره تر از این سخن که درباره عصمت امام بود از او نشنیدم ؛ روزی از او پرسیدم که آیا امام معصوم است ؟

گفت ؛ آری .

گفتم : نشانه عصمت در او چیست ؟ و به چه بایدش شناخت ؟ 

گفت : حقیقت این که همه گناهان چهارمنشاء دارد و پنجم ندارد ، آز ، رشک ، خشم ، خواهش نفس ، و هیچ یک از این ها در امام نیست .

 

امام را نشاید که بر این دنیا حریص باشد زیرا همه آن به زیر نگین او است که او خزانه دار مسلمانان است پس چرا حریص باشد.

 

و او را نشاید که رشک برد زیرا انسان فقط بر بالاتر از خود رشک می برد و کسی بالاتر از امام نیست پس چگونه رواست که به زیر دست خود رشک برد .

 

و او را نشاید برای هیچ یک از کارهای دنیا خشمناک گردد مگر آن که خشمش  برای خدای عزوجل باشد زیرا خداوند اجرای احکام را بر او واجب کرده است آن چنان که نه سرزنش کسی در او تاثیر کند و نه در اجرای احکام بر کسی مهربانی بی جا کند تا حدود خداوند عزوجل را بپا دارد .

 

و او را نشاید که پیرو خواهش های نفس بوده و دنیا را بر آخرت ترجیح دهد زیرا خداوند هم چنان که دنیا را در نظر ما محبوب کرده آخرت را در نظر امام محبوب ساخت . امام آخرت را آن چنان می بیند که ما دنیا را می بینیم .

 

تو هرگز کسی را دیده ای که به خاطر زشت رویی از زیبارویی بگذرد ؟ 

و خوراک لذیذی را گذاشته و به خوراک تلخ بپردازد ؟

و جامه نرمی را گذاشته و زبر و درشت اختیار کند و از نعمت جاویدان و پایان ناپذیر به خاطر دنیای زودگذر و ناپایدار بگذرد .

 

 

دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب الاربعه ، ج ۱ ، ص ۲۳۷ 

   سه شنبه 2 شهریور 1395نظر دهید »

عفت جنسی ، عفت مالی 

 

مراقب دو نوع عفت باشید که کل زندگیتان و آرامش دنیاشان را تحت تاثیر قرار می دهد . اولی عفت جنسی است ، آن هایی که هنوز ازدواج نکردند عفت داشته باشند و آنهایی هم که ازدواج کرده اند عفت خود را حفظ کنند . حالا عفت جنسی چیست ؟ یعنی مراقب چشم باشیم .

پیغمبر اکرم صلوات الله به شیطان فرمود : کجاها دام پهن می کنی ، کجاها انحراف می دهی مردم را ؟

گفت : جایی که چشم را بتوانم انحراف دهم ، جایی که بدانم موفق می شوم مردم را به سمت نگاه کردن به نامحرم ببرم .

 

همین که انسان نتواند چشمش را کنترل کند شروع می شود به بی عفتی و سقوط به دره بدبختی . الان در این شبکه های مجازی چقدر راحت انواع عکس ها و فیلم ها تبادل می شود و چقدر عفت می خواهد که انسان هر چیزی را نگاه نکند ….

 

فروید می گوید باید جامعه آزاد باشد و عده ای هم می گویند که ما باید مثل غربی ها شویم که زن و مرد آنقدر راحت شوند که عادی شوند برای هم و آن وقت دیگر گناه نمی کنند .

گناه نمی کنند ؟ نه نباید این را گفت ، چرا که اگر بی بند و باری عادی شود دیگر نسل پاک زیر سوال می رود . غرب کجا می تواند ادعا کند که نسلش پاک است .

عفت جنسی یعنی زینت را بپوشانید ، نباید زینت را نامحرم ببیند ، صدا را نباید نازک کرد .

 

نکته دوم عفت مالی است ، گاهی وقت ها خدا راه حلال را میبندد ، قرض می خواهی ، نیست!  وام می خواهی ، نیست ! هر چه می خواهی نیست ، فقط راه نزول باز است . این لحظه ، لحظه امتحان است ، خیلی مراقبت کنید عفت مالی را …

 

سخنان حجت الاسلام محرابیان شنیده شده .

 

   سه شنبه 2 شهریور 1395نظر دهید »

حسن عاقبت و حسن خاتمت از بهترین نعمت هاست .

 

 

حضرت آيت الله العظمي جوادی آملی در این جلسه با استناد به آيات قرآن كريم اظهار داشتند:

 

قسمت مهمی از دستورات دین ناظر به اين است که انسان از انجام آنها بهره اخروي ببرد. آيا دنيا و آخرت دو جهان جدا و گسسته از هم‌اند يا يک سلسله واقعيت‌هايي است که ظاهرش دنيا و باطنش آخرت است؟ از بخشي از آيات قرآن کريم بر مي‌آيد که دنيا ظاهر اين عالَم است و آخرت باطن اين عالَم.

 

اين طور نيست که دنيا و آخرت دو عالم جدا باشند، اين طور نیست که وقتی دنیا کلاً نابود شد، آخرت تازه پديد ‌بیايد، اگر آخرت تازه پديد بيايد که نتيجه اين عالَم نخواهد بود. بنابراين آنها که ظاهر و باطن هر دو را مي‌بينند هم اکنون جايشان را در آخرت مشاهده می کند

 

اگر آن حقيقتي که ظاهرش دنياست و باطنش آخرت است به صورت انسان دربيايد مي‌شود امام معصوم، به صورت کتاب در بيايد مي‌شود قرآن کريم. اين قرآن يک ظاهري دارد و يک باطني، ظاهر قرآن را خيلي‌ها ممکن است بروند در حوزه‌ها درس بخوانند صاحب علم الدراسه شوند و ظاهر قرآن را دریابند اما باطن قرآن را تنها همان انسان کامل که صاحب علم الواراثه است می تواند بفهمد.

 

وجود مبارک امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) اين فرمايش را دارند که درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است، اين يعني چه؟ اينکه فرمود درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است اين نمي‌خواهد يک مسئله رياضي را براي ما حل کند، مي‌خواهد بگويد ظاهرش قرآن است اما باطنش بهشت است، به دليل اينکه در ذيلش فرمود به اهل قرآن مي‌گويند بخوان و بالا برو، هر اندازه که با قرآن بودی و هر اندازه قرآن خواندی و به همان اندازه درجاتت در بهشت بالا می‌رود. اگر درجات بهشت به اندازه آيات قرآن کريم است هر اندازه ما در خدمت قرآن بوديم و فهميديم، باور کرديم، عمل کرديم و منتشر کرديم، مي‌توانيم يک درجه بالا برويم.

 

برخي‌ها ذکر يونسي دارند ﴿لاَّ إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾۱، که دعای معروفی است .

 

اما برخي‌ها ذکر يوسفي دارند؛ وجود مبارک يوسف در تمام آن خطرات آن وقتي که چاه افتاد صبر کرد. آن وقتي که به زندان افتاد صبر کرد. وقتی که به قدرت، عزت و سلطنت رسيد عرض کرد پروردگارا ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَني مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأحَاديثِ … تَوَفَّنِي مُسْلِماً﴾۲؛ جانم را بگير! اما در حال اسلام. در حال خطر و بیماری انسان تقاضاي مرگ بکند هنر نيست؛ اما در کمال قدرت بگويد خدايا جانم را بگير تفاوت می کند!

 

نظر سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي اين است که یوسف در آن حال تقاضاي مرگ نکرد، بلکه عرضه داشت خدايا! آن توفيق را بده که من مسلمان بميرم، اين سفارش يعقوب و سایر انبياء بود که ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَ أَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾، آنها که ذکر يوسفي دارند از خدا حُسن عاقبت مي‌طلبند حُسن عاقبت و حُسن خاتمت از بهترين نعمت‌هاست.۴

 

۱_ سوره انبیا ، آیه ۸۷.

۲_ سوره یوسف ، آیه ۱۰۱.

۳_ سوره بقره ، آیه ۱۳۲

۴_ خلاصه درس اخلاق هفتگی آیت الله جوادی آملی  ۲۸ / ۵ / ۹۵ .دیده شده http://www.javadi.esra.ir

   دوشنبه 1 شهریور 13958 نظر »

اخلاص 

 

برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم .

 سرمایه می خواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیز مون بگذریم باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیز مون با خدا باشه .

 

آنقدر پاک باشیم که خدا کلا از ما راضی باشه .

 

قدم برمی داریم برای رضای خدا

 قلم بر می داریم روی کاغذ برای رضای خدا

حرف می زنیم برای رضای خدا

شعار می دیم برای رضای خدا

می جنگیم برای رضای خدا

 

همه چیز همه چیز همه چیز  خاص خدا باشد 

که اگر شد پیروزی نزدیک است ، چه بکشیم چه کشته بشیم که اگر اینچنین باشیم پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا ندارد برای ما .

چه بکشیم چه کشته بشیم پیروزیم اگر اینچنین باشیم .

 

 

صحبت های شهید همت ، شنیده شده .

 

   دوشنبه 1 شهریور 13951 نظر »

رویای صادقه سید حسن .

 

آقای میرزا هادی بجستانی فرمود : رفیق متدینم سید حسن نقل کرد : 

چله ای گرفتم و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می شدم . شب چهارشنبه چهلم بزرگواری را با کمال مهابت در عالم رویا دیدار نمودم ولی صورت مبارکش را ندیدم . فرمود : « برخیز کار تو درست شد » 

 

از خواب بیدار شدم دیدم یک ساعت به صبح مانده است ، مشغول نماز شب شدم .

 

وقتی به نجف اشرف مراجعت کردم چند روزی گذشت ، اما اثری نیافتم بنا گذاشتم که یک چله دیگر به مسجد بروم . عصر سه شنبه به راه افتادم در بازار مردی به من رسید و گفت ؛ من صد لیره وجوه شرعیه بر ذمه دارم و می خواهم به مکه مشرف شوم ، این مبلغ را با تو به بیست لیره مصالحه می کنم که هشتاد لیره آن ذا به من ببخشید  .

 

قبول کردم . صد لیره به عنوان خمس دریافت کردم و هشتادد لیره اش رابخشیدم . او به مکه رفت و بعد از آن هم رسیدگی هایی به من شد . ۱

 

تشرف نسیم خادم 

 

ابراهیم بن محمد از نسیم _ خادم امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند : 

یک یا چند شب بعد از ولادت آقا حضرت صاجب الزمان علیه السلام خدمتشان رسیدم ، همان لحظه عطسه ام گرفت .

مولایم فرمود : « یرحمک الله » 

خوشحال شدم ، حضرت فرمود : آیا می خواهی در این عطسه مژده ای به تو بدهم ؟ »

عرض کردم : آری 

فرمود : « این عطسه تا روز تو را از مرگ بیمه کرد .»۲

 

۱- دیده شده در کتاب برکات حضرت ولی عصر عج الله ، تالیف شیخ علی اکبر نهاوندی ، نشر برکات اهل بیت ،ص ۳۷۶

۲ - ص ۱۱۲ . 

   دوشنبه 1 شهریور 13952 نظر »

دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران با رهبر انقلاب

 


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار ائمه‌ی جماعات مساجد استان تهران، مساجد را پایگاه «اجتماع، مشورت، مقاومت، برنامه‌ریزی و حرکت اجتماعی و فرهنگی» خواندند و با اشاره به ضرورت تقویت ایمان دینی مردم به‌عنوان تکیه‌گاه اصلی انقلاب و نظام افزودند: برای تشخیص تکلیف در قبال مسائل جاری باید با نگاهی کلان و فرهنگی، روند کلی حرکت جامعه را تحلیل و جریان‌شناسی کرد.


رهبر انقلاب با یادآوری فلسفه‌ی تعیین روز جهانی مسجد افزودند: این روزِ اساساً انقلابی، با پافشاری و مطالبه‌ی جمهوری اسلامی و به علت آتش زدن مسجدالاقصی به‌دست صهیونیست‌ها و با هدف مقابله‌ی امت اسلام با رژیم صهیونیستی، در سازمان کنفرانس اسلامی تصویب شد و باید با همین نگاه، آن را مورد توجه قرار داد.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تشکیل مسجد را از ابتکارات اسلام برای شکل دادن به اجتماعات و ارتباطات مردم بر محور «ذکر، نماز و توجه به خداوند» خواندند و افزودند: در تاریخ اسلام، مسجد مرکزی برای مشورت، همکاری و تصمیم‌گیری در مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و نظامی بوده است.


رهبر انقلاب از همین زاویه بر اهمیت مسئله‌ی «نماز» تأکید و خاطرنشان کردند: نماز باید با کیفیت و توجه عمیق به خداوند متعال، و به‌دور از آفاتی همچون غفلت و ریا باشد و نقش ائمه‌ی جماعات در تبیین و ترویج عملی و زبانی مسئله‌ی نماز به‌عنوان حقیقتی جذاب و شوق‌انگیز بسیار مهم است.


ایشان، مسجد را پایگاهی برای همه‌ی کارهای نیک دانستند و گفتند: مسجد باید پایگاه «انسان‌سازی، عمران دل و دنیا، مقابله با دشمن، بصیرت‌افزایی و زمینه‌سازی برای ایجاد تمدن اسلامی» باشد؛ بنابراین وظیفه‌ی امام جماعت علاوه بر اقامه‌ی نماز، «اقامه‌ی حق و عدل، تبیین دین و ابلاغ احکام دینی» است.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امام جماعت را «محور مسجد» خواندند و افزودند: امامت مسجد شغلی مهم و اساسی است و نباید با نگاهی حاشیه‌ای به این مأموریت مهم، در حق مسجد کم گذاشت، بلکه باید با «حضور منظم و با طمأنینه، ادای با کیفیتِ نماز، گفت‌وگو با مردم و تشکیل حلقه‌های معرفتی و پاسخ به سؤالات جوانان»، حق مسجد را ادا کرد.


ایشان، محوریت بخشیدن به مساجد را ازجمله هنرهای بزرگ امام عظیم‌الشأن از همان روزهای اول انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: مسجد «پایگاه انواع فعالیت‌های اجتماعی» است و در تقویت فکری و ترغیب مردم به فعالیت‌های گوناگون اجتماعی نقش اساسی دارد.


رهبر انقلاب مساجد را «هسته‌ی مقاومت» به‌ویژه مقاومت فرهنگی برشمردند و خاطرنشان کردند: اگر حصار و خاکریز فرهنگی نباشد، همه‌چیز از دست می‌رود.

ادامه »

   یکشنبه 31 مرداد 13951 نظر »

در شیعه علی علیه السلام هفت خصلت است .

 

امام باقر علیه السلام فرمود : تنها شیعه علی علیه السلام است که ؛

در دوستی ما به یکدیگر بذل و بخشش دارند .

در محبت ما همدیگر را دوست دارند .

برای زنده ساختن امر ولایت ما بدیدار  یکدیگر می روند .

اگر خشمناک شوند ستم نورزند. 

اگر راضی باشند زیاده روی نکنند .

با هر کس همسایه باشند اسباب برکت اویند.

و همزیستی مسالمت آمیز دارند .

 

 

دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب السبعه ، ج ۲ ، ص ۴۵۸.

   یکشنبه 31 مرداد 13951 نظر »

چهار گیر اساسی در ازدواج

 

 

ما چهار گیر اساسی در ازدواج داریم .

ازدواج مجدد ، ممنوع 

ازدواج موقت ؛ ممنوع 

ازدواج به وقت ؛ممنوع 

ازدواج آسان ؛ ممنوع 

چهاره تا در را بسته ایم ، دختر و پسر گیر کرده اند . فاسد می شوند .

مادرش می آید زیارت می گوید : حاج آقا دعا کن ، جوان ها خطرناکند . خطر در توست ! به دخترت می گویی باشد لیسانس بگیری و به پسرت می گویی فوق لیسانس شوی . بارها من این مثال را زده ام ، اگر یک کسی تشنه است و می گوید : آب .

به او می گوییم : جناب عالی آب میخواهی ؟

می گوید : بله .

می گوییم انشاءالله بعد از لیسانس آب به تو می دهم . این حرف درست است ؟

بچه از ۱۷ و ۱۸ سالگی زن می خواهد و دختر از ۱۳ ، ۱۴ سالگی شوهر می خواهد . حالا نمی گویند ، نگویند ، حیا دارند .

من با ازدواج دانشجویی مخالفم ، من طرفدار ازدواج دبیرستانی هستم . اگر پسران ما در دبیرستان عقد باشند و دختران ما در راهنمایی ، منتها نه این که تشکیل زندگی دهند چون خانه ندارند ، شغل ندارند ، نه ! دختر خانه پدرش باشد و پسر هم همینطور . منتها این ها یک نامزد حلال داشته باشند و هر وقت می خواهند به جای sms و جوک و فیلم و.. همدیگر را ببینند و یک رفیق حلال داشته باشند . و درسشان را بخوانند و پسر که به پول رسید و دختر هم جهیزیه او جور شد زندگی تشکیل دهند .عقد غیر از این است که تشکیل زندگی دهند

 

باید چند تا قهرمان بیایند قفل هایی که به زندگی است بشکنند ، این قفل ها را بشکنیم ازدواج راه می افتد ، الان ازدواج گیر کرده است ….

دو سوم دین جوان ها مربوط به ازدواج است . باید ازدواج آسان باشد .

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده . 

 

 

   یکشنبه 31 مرداد 13952 نظر »

 

آقا شیخ رجبعلی خیاط گفته بود که همیشه نماز که می خواندم ، نماز امام زمان  ، نماز جعفر طیار ، حاجتی از خدا می خواستم یک بار گفتم حاجت نخواهم چطور می شود ؟

بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن 

که خواجه خود روش بنده پروری داند .

همان شب خواب دید به او گفتن. چرا دیر آمدی ؟

 

ما هر وقت دُممان در تله گیر می کند می گوییم خدا .

این شعر را استاد ما ۶۲ سال پیش آقا شیخ امبر برهان خوانده بود یادم است .

هر  وقت که سرت به درد آید 

نالان شوی و سوی من آیی 

چون درد سرت شفا بدادم 

یاغی شوی و دیگر نیایی

هر وقت کار داریم به خدا می گوییم خدا ، چقدر خوب است موقعی هم که کار نداریم بگوییم خدا  .

 

سخنان آیت الله مجتهدی، شنیده شده .

   یکشنبه 31 مرداد 1395نظر دهید »

بگذار تا می توانم نفس… عمیق …عمیق.

 

((ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتاً بل احیاُ عند ربَّهم یرزقون))


رفیق شهیدم !

سلام .

سلامی به گرمی معرکه جهاد و شهادت. به گرمی خاک های حلب و فلوجه و خان طومان.


به راستی از این پس باید سلامت گویم، یا به خدا بسپارمت؟!!


بگذاربرای دلم هم که شده حال که هستی و می شنوی ، باز سلامت گویم،که نام اوست وآرام جانم.


بگذارآرام شوم از این همه داغ،از این همه درد، از این همه زخمه ی خاطرات.
امان از خاطراتت که گاه چه بی رحمانه به سویم هجوم می آورندو داغ درونم را تازه می کنند.
وگاه چه بی رحمانه تر نمک بر زخم های کاری ام،می پاشند.
این روزها خاطراتت عجیب دلم را چنگ می زنند.


هنوز صدای خنده هایت در گوشم زنگ می زند؛وخاطره ی شوخی هایت،خود را چون موج به دیواره ی دلم می کوبد وآه .
آه …از درد دوریت.آه… از نبودنت.


می بینی رفیق،از وقتی رفته ای، مانده ام چه کنم!خاطراتت را مرور کنم تا آرام شوم ؛ یا در مقابل جاری این همه خاطره بایستم و نگذارم آتش درونم بیشتر از پیش شعله ور گردد ؟من مانده ام و این دل سوخته و یک کوه ،خاکستر.
آری من مانده ام و….


اصلا چرا؟


به راستی چرا مانده ام وقتی لشکر کفر با انبوه حرامیانش تا پشت دروازه های دمشق آمده اند؟ تا نزدیکی حرم عمه ی نوحه ها.تا پشت حرم طفل سه ساله ی تکیه ها


برای چه مانده ام وقتی این همه حرمله پیشانی اسلام را نشانه رفته اند؟
وقتی این همه ابن سعد به طمع ملک و گندم دنیا،اسب قدرتشان را نعل تازه ی تکفیر کوبیده اند.
وقتی دشمن هر روز یار گیری می کند و منتظر فرصتی نشسته تا خنجرش را از قفا برگلوی اسلام بنشاند.
وقتی به اسم خادم حرم دست هر خائنی را از پشت بسته اند و می خواهند سر از تن اسلام جدا ساخته و بر نیزه اش کنند.
وقتی سخنان ولی زمانه را خوب جار می زنند ، اما هنگامه ی عمل کنار تنور خولی ها حرف به حرفش را می سوزانند و با زبان چرب رسانه ای دود این همه سخن سوخته را منکر می شوند.


وقتی برای لب و دندان قرآن نقشه ها کشیده اند و چوب های خیضرانی اشان را به دست دین داران بی دین سپرده اند.


آری…بعد اینها من چرا اینجا… مانده ام؟


مانده ام که چه ؟که فرجام کدام برجام به داد تنهایی سربازان گمنانی چون تو برسد؟
که لبخند کدام کد خدا داغ دل مادرت را فرو بنشاند؟
که نور کدام آفتاب تابانی دل یخ زده ی فرزندت را پر حرارت وامید سازد؟


نه ،در این جنگ رو درروی ، در این برهه از تاریخ وقت نشستن و جا ماندن نیست.
مرا خیال نشستن نیست ، دشمن به خواب هم نخواهد دید نشستن و واماندن من وصد هایی چومن را.ما همچنان ایستاده ایم.
ما خوب می دانیم چشمه اسلام برای جوشیدن خون می خواهد.پس تا آخرین قطره خونمان با توئیم.و تنهایت نمی گذاریم.


چگونه تنهایت بگذاریم وقتی خوب می دانیم که راهت همان صراط مستقیمی است که سال ها در نماز های کم فروغمان از خدا خواسته ایم ؟ تو فارغ ازسیاست بازی های دنیا به دنبال وظیفه ات رفتی و رسیدی به این راه پر فروغ.

چگونه تو را فراموش کنیم و تنهایت…هیهات

بگذاربگویند:طبیعت خاک سرد است و خفتگان درآن فراموش شدنی.آری راست می گویند.اما نه هرخاکی، نه وقتی که از خاک، خون می جوشد.


خون های جاری در تاریخ،سردی خاک را می گیرند.همانگونه که خاک کربلا فراموش نشد وکربلائیان هم؛خاک های خان طومان و حلب وحمص و … نیز از حافظه تاریخ پاک نخواهند شد و شما مدافعین حرم هم.
رفیق مدافع حرم!فراموشت نخواهم کرد.نه من،که تاریخ تو را به دست نسیان نخواهد سپرد.تو در قلب تاریخ جای گرفتی و آیندگان در کتب تاریخی اشان قصه ی پیکار نابرابرت با خصم را خواهند خواند ودر هیچ ورقی ازاوراق آن نخواهند خواند ذلت و خستگی و عقب نشستنت را.


برادر!بعد افتادن پیکرت بر زمین، من به زمین و زمان غبطه ها خورده ام.
غبطه خورده ام به سرسرخت که در دامان مولا سبز شد.
و به غارتگران فلک که تا فهمیدند سرب داغ،قلبت را دریده است،سریع و زیرکانه خودشان را به بالینت رساندند؛
نسیم،رایحه ی زلف خونینت را چون مشک با خود برد و خاک های خان طومان قطرات خونت را چون دُر،در خود پنهان ساختند.جسم پاکت هم به دست یغماگر قطعه شهدا سپرده شد.


و باز من ماندم و دستانی که خالی از تواند.تو خود بگو چگونه رشک مبرم به نسیمی که عطرجان بخشت رابه دامن گرفته است وخاکی که تو را تنگ به آغوش فشرده است و زمان…زمانی که تو برای همیشه در دلش جای گرفته ای.و برطفلت.


او که پیراهنت را برایش گذاشتند و این حق اوست.اکنون سه ساله است،فردا که مرد شود بوی تو را و نام نشانت را در آن خواهد یافت.
طفل سه ساله… بگذار از این واژه بگذرم. بگذار بگذرم تا بغض به سمت گلو فوران نکرده است.رفیق خودت مراقبش باش.
این را هم بگویم که: در نبودت،تا دلم می گیردبی اختیار به سمت محله وتکیه ی اتان جاری می شوم.با اشک،با فشار بند های در میان گلو جاگیر.

 

هنوز رایحه ی تنت، عطر دستانت، بوی نفس هایت درفضای تکیه اتان باقی است و کسی برای غارت به اینجا نرسیده است.بگذار تا می توانم نفس…عمیق…عمیق.


بگذار این تنها یادگاری تو،سهم روح من باشد.بگذار دوباره با دم تو دم بگیرم و زنده شوم.بگذار تا می توانم نفس….
یا علی رفیق…


قول می دهم،قول آخرمان را فراموش نکنم وهرکجا برای زیارت رفتم،یادت باشم.
تو نیز قول بده دعایم کنی، تا در راه جان فشانی وفرمان برداری ولایت کم نیاورم و از پای نیافتم.
سلام ما را به بانوی دمشق و مادرش زهرا(سلام الله علیهما)برسان.

 


نوشته شده به قلم م.رمضانی

 

   شنبه 30 مرداد 13953 نظر »

1 ... 166 167 168 ...169 ... 171 ...173 ...174 175 176 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 938
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ