رضاخانِ پالانيِ ميرپنجِ سپهسالارِ پهلوي فقط براي مردم ايران قلدر بود و در مقابل بيگانگان گربه دست آموزي بود كه به هر طريق كه ميخواستند او را ميرقصاندند.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فضاي رسانهاي تا قبل از شبكههاي اجتماعي فضاي نسبتاً عالمانهاي بود كه هركس با هر گرايشي فقط زماني قلميهايش ديده ميشد كه در مجامع رسانهاي تا حدودي علميت و توانمديهايش به اثبات رسيده بود و ياداشتها معمولا در سطحي نگاشته ميشد كه اگر بعد از مدتي آنها را دسته بندي موضوعي ميكردند، از هركدام كتابي قابل ارائه به دست ميآمد همانطور كه كتابهاي زيادي وجود دارد كه قبل از انتشار به صورت قطعه قطعه در رسانهها منتشر شده بود.
امّا با پيدايش شبكههاي اجتماعي متاسفانه فضاي رسانهاي آنچنان باز شد كه امكان نظريه پردازي براي هركسي با هر سطحي و در هر موضوعي بدون توجه به توانمندي و علميش فراهم گرديد و خيليها فقط به واسطه داشتن يك گوشي اندرويد و يك خط اينترنت تبديل شدند به انديشهورزاني كه در همه موضوعات صاحبنظر بودند و اجازه داشتند تا تراوشات ذهني خود را به اسم تحليل به خورد مردم بدهند.
البته در اين ميانه از دستهاي پشت پرده و دلارهاي امريكايي، يوروهای اروپايی و ريال هاي سعودي نبايد چشم پوشي كرد. در اين فضا آنچه باعث رشد فالورهای افراد است علميت و دانش آنها نيست؛ بلكه پول و توان رسانهاي كه افراد در اختيار دارند آنها را به شاخهاي نظريه پرداز توئيتر و اينستا تبديل ميكند؛ شاخهايي كه بايك گردش در توئيتهايشان ميتوانيد بيسوادي و قلم به مزد بودن آنها را دريابيد.
همين چند روز پيش كه براي چندمين بار خبر تاييد نشده نبش قبر رضاخان ميرپنج يا همان رضا پالاني در شبكه هاي اجتماعي پيچيد عدهاي اقدام به قلم فرسايي در باب خدمات رضاخان كردند و سعي نمودند تا با چهرهسازي از ديكتاتور پهلوي او را پدر ايران نوين معرفي كنند.
نكته جالب اينجاست كه وقتي با اين سياههها به صورت علمي و بدون تعصب برخورد ميشود تناقض و بي سوادي از سراپاي صاحبان اين هشتكها ميريزد و نشان ميدهد كه نه تاريخ را خواندهاند و نه توان تحليل آن را دارند؛ مثلا در توئيتهاي يكي از شاخهاي توئيتر با ۱۸k فالوور هشتك #رضا_شاه_روحت_شاد را ديدم و بعد به توئيتهاي چند وقت پيش او نگاه كردم و ديدم توئيتهاي فراواني براي دكتر محمد مصدق زده است؛ همين يك نمونه كافي است تا كسي كه با تاريخ معاصر ايران آشناست حكم به بي سوادي چنين افرادي بنمايد .
آنان كه تاريخ را خوانده اند ميدانند كه دكتر محمد مصدق كه رهبري جريان ملي گرا براي ملي شدن صنعت نفت را به عهده داشت هميشه از منتقدان جدي حركتهاي جريان پهلوي بوده و دست آخر نيز به غضب محمد رضاي پهلوي و با كودتا از نخست وزيري خلع شد و باقي عمر را در انزواي مطلق گذاراند تا مُرد.
اين عالمان انديشه ورزي كه حتي نميدانند مصدق و پهلوي در يك قاب جمع نميشوند امروز در بستر رسانه ريخته اند و بدون آنكه علمي در چنته داشته باشند براي اين و آن هشتك ترند ميكنند.
از مسائلی كه پس از نبش قبر مجازي رضا قلدر در فضاي مجازي مورد توجه قرار گرفت مسئله خدمات او به ايران بود تا جايي كه عده اي اور ا پدر ايران نوين معرفي كردند و خدمات او را با دوره ۴۰ ساله انقلاب به مقايسه نشستند حال آنكه هيچكدام از اين افراد حاضر به گفتگو در مورد اين خدمات نيستند و فقط دستي بر copy و شصتي بر paste دارند و اگر از آنها بخواهي راجع به هر كدام از اين خدمات فقط ۱۰ دقيقه صحبت كنند به لكنت ميافتند.
اما اين گروه خدمات رضاخان پالاني پهلوي ميرپنج سپه سالار با آن همه يال و كوپال را در چند موضوع خلاصه ميكنند كه با نگاهي مختصر به هر كدام از آنها واقعيتهايي معلوم ميشود كه اگر براي نسل جديد تشريح ميشد امروز حتي يك هشتك هم براي رضاخان نميزدند.
در اين سياهه به دليل محدوديت فضا فقط چهار مورد را مورد بررسي قرار مي دهيم.
راه آهن
اولين و مشهورترين خدمت رضاخان راهآهن است. سينه چاكان رضاخان ميگويند اگر امروز در كشور راهآهني وجود دارد از صدقه سر تدبير و دور انديشي رضاخان است و او بود كه اين تكنولوژي را براي ايرانيان به ارمغان آورد.
واقعيت چيست؟
اگر چه اسناد زيادي وجود دارد كه اولين راهآهن ايران در زمان كودكي رضاخان كشيده شده است، اما نفي يا اثبات ورود اين تكنولوژي توسط رضاخان مسئله مهمي نيست بلكه آنچه مهم است اثرات و خدمات اين تكنولوژي براي مردم ايران است.
راهآهن براي ايرانيان از جنبه هاي مختلفي داراي اهميت بود؛ انتقال بار و جا به جايي مسافر در حجم گسترده موهبتي بود كه در آن زمان ميتوانست باعث رونق بسياري از شهرهاي ايران شود؛ اما مشروط بر اينكه اين راهآهن از مسيري درست و داراي توجيه اقتصادي ساخته شود.
متخصصان بر اين عقيده بودند كه اين مسير بايد از شرق به غرب كشيده شود تا راه ابريشم احيا شده و ايران به اروپا وصل شود؛ اما رضاشاه كه براي مردم ايران رضا قلدر بود در مقابل خواسته انگليسها، منافع ملت را ناديده گرفت و راهآهن شرق به غرب را از دستوركار خارج نمود و مسير راهآهن را از جنوب به شمال تغيير داد.
راهآهن جنوب به شمالدر ميان شهرهاي ايران تنها از تهران به عنوان پايتخت گذشت و گذرش به هيچ شهر بزرگ و استراتيژيك ديگري نيفتاد؛ برخلاف راهآهن شرق به غرب كه در صورت ساخت از بزرگترين شهرهاي ايران مثل كرمان، اصفهان، تهران، همدان و تبريز عبور ميكرد و رونق افزاي بازار اين شهرها به حساب ميآمد با اين حساب راهآهن جنوب به شمال به خواست رضاخان فقط براي يك منظور ساخته شد و آن خوش خدمتي به انگليسها بود.
اين راهآهن با پول ملت ايران كشيده شد اما منافع آن منحصرا به انگليسها رسيد. آنها از اين مسير به نفت باكو و قفقاز راه پيدا كردند و نيز توانستند ۳ سال بعد، در طول جنگ جهاني دوم، با استفاده از اين مسير ضربههاي مهلكي به دشمن ديرينه خود يعني روسها بزنند؛ در واقع اين راهآهن مسيري بود براي كمك به متفقين و عملا هيچ سودي براي ايرانيان به همراه نداشت.
محمد مصدق كه آن روزها نماينده مردم تهران در مجلس بود در خاطرات به همين نكته اشاره ميكند و پرده از اين خيانت برميدارد او مينويسد: ما راهآهن را براي انگليسها ساختيم و اين خط آهن به درد ايران نخواهد خورد.
سينه چاكان رضاخان راهآهن جنوب به شما را ميتوانند به حجم راهآهن ساخته شده بعد از انقلاب و خدمات آن مقايسه كنند؛ امروز در ايران كمتر شهري است كه از راهآهن فاصله چنداني داشته باشد؛ بعد از ۴۰ سال از انقلاب راهآهن در ۸ جهت جغرافيايي اين كشوركشيده شده است و تقريبا همه شهرهاي بزرگ و كوچك ايران به اين خطآهن متصل است.
دانشگاه
ساخت اولين دانشگاه دومين كاري است كه ارادتمندان به رضاخان از آن به عنوان خدمتي بيبديل ياد ميكنند.دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ به دستور رضاخان در تهران ساخته شد اما نكته قابل توجه اين است كه سابقه آموزشعالي در ايران به سالها پيش از تولد رضاخان بر ميگردد و دانشگاههاي جندي شاپور و پس از آن به دارالفنون و دانشسرای عالی علوم سیاسی قبل از دانشگاه تهران وجود داشت كه اتفاقا خدمات بي نظيري به علم و انديشه در ايران نمود.
رضاخان دانشگاه تهران را با الهام از دانشگاههاي غرب ساخته بود و در آن با علوم واردتي از شرق غرب در پي تربيت نسلي بود كه بتواند پايههاي حكومت خود را به واسطه آن محكم كند.
پهلوي اول نگرش ديني و حتي عِرقملي را سست كننده پايههاي حكومتهاي ديكتاتور ميدانست؛ لذا بر آن شد تا با تغيير نظام آموزشي و تاسيس مدارس نوين و دانشگاه تهران در راستاي مذهبزدایی، دين گريزي ، ناسیونالیسم، توسعهی سرمایهداری دولتی قدم بردارد و به همين دليل قبل از هركاري اقدام به وارد نمودن اساتدي در حوزه علوم انساني نمود كه البته طراحي آن از طرف سفير كبير انگلستان در ايران انجام شد و خود رضاخان توان اين همه برنامه ريزي را نداشت.
حفظ سرزمين
از ديگر ادعاهاي رضاخاني اين است كه ايران در دوره رضاخان كوچك نشد و او توانست تماميت ارضي ايران را حفظ کند؛ حال آنكه آنان كه اسناد تاريخي را به دقت مطالعه کردهاند حتما نام قرار داد سعد آباد را شنيده اند؛ در قرار داد سعدآباد رضاخان براي جلوگيري از تكدر خاطر انگليسها بخشهايي از ايران را به كشورهاي همسايه واگذار نمود و ايران از شرق و غرب و شمال كوچكتر شد؛ رضاخان مناطق شمال باختری کشور را به ترکیه بخشيد و اروند را در اختيار عراق قرار داد او حتي مجبور شد به افغانها هم باج بدهد و چكاب را به حكومت افغانستان هديه كرد و به اين صورت ايران باز هم كوچكتر شد.
ارتش بزرگ و مستقل اين نيز از ادعاهاي قابل توجه جريان پهلوي پرست در ايران است. آنان ميگويند رضاخان توانست ارتشي منظم و كارآمد و بر اساس ساختارهاي روز درست كند كه از تماميت ارضي ايران دفاع نمايد ارتشي كه متشكل از سه نيروي زميني هوايي و دريايي بود و مجهز به تكنولوژيهاي روز بود.
در اين كه در آن دوره وي با پول ملت تجهيزات نظامي خريد شكي نيست او توانست هواپيماي نظامي براي ايران بخرد و نيروها را ساماندهي نمايد؛ اما فقط يك سوال باقي ميماند؛ ارتشي به اين قوت و با آن شكوه افسانهاي كه از آن ياد ميشود چگونه در مقابل حملات نظامي در جنگ جهاني به يك باره در هم شكست و رضاخان با داشتن اين قدرت چگونه نتوانست در مقابل نامه دو خطي سفارت انگلستان دوام بياورد و به راحتي تبعيد را پذيرفت و حكومت را رها كرد؟
رضاخان ارتش خوبي تشكيل داد اما نه براي مقاله با بيگانگان بلكه براي كشتار طوائف و گروههاي مختلف در ايران او به واسطه ارتش خود در شمال باقي مانده مبارزان ضد استعماري جنگل را نابود كرد و در نقاط مرزي و مركزي هر صداي مخالفي را به خاك و خون كشيد و به هيچ قومي رحم نكرد؛ لرها را بوير احمد به خاك و خون كشيد و در كردستان و آذربايجان عشاير كرد را نابود كرد.
ارتش رضاخان ارتش داخلي بود و هيچ تهديد خارجي را دفع نكرد. همين چهار مورد ادعاي اصلي و مطالعه پيرامون آن كافي است تا بدانيم رضاخان پالاني ميرپنج سپه سالار پهلوي فقط براي مردم ايران قلدر بود و در مقابل بيگانگان گربه دست آموزي بود كه به هر طريق كه ميخواستند او را ميرقصاندند. نگارنده قصد داشت تا در ذيل هر بخش خدمات بعد از انقلاب را در همان وادي ادعايي مورد مقايسه قرار بدهد اما اين مقايسه را ناجوانمردانه و بر خلاف اخلاق ديد چه اينكه خدمات بعد از انقلاب به هيچ وجه با آن دوره سياه قابل مقايسه نيست.
عبدالصالح شمساللهی، پژوهشگر و نویسنده حوزوی
خانواده اساسی ترین بنیاد زندگی بشر
دکتر کبری خزعلی ریس دانشکده الزهرا در مراسمی که مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن بیان اهمیت نقش زنان در خانواده بیان داشت : زن ها و مردها هر دو بندگان خدا هستند و سیر انسانی دارند هر کدام به طور جداگانه به کمال می رسند .
دکتر خزعلی با اشاره به موهبت هایی که خدا به زنان اعطا کرده گفت : خلاقیت ، ربوبیت و رحمان و رحیم بودن از جمله صفاتی است که خداوند به زنان داده است اما کشورهای غربی در نظر دارد زن را از مقام ربوبیت به زیر آورده و در مقابل او را به انجام کارهای روزمره و به دست آوردن مشاغل هدایت کند .
کبری خزعلی خانواده را یکی از اساسی ترین بنیادهای زندگی بشری خواند و افزود : به رغم فراز و نشیب های فراوانی که برای نهاد خانواده به وجود آمده است ولی همچنان نقش مهمی در همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر داشته و دارد .
دکتر خزعلی با اشاره به آمار طلاق در جامعه و بالا رفتن سن ازدواج جوانان گفت : بر اساس تحقیقات صورت گرفته سن ۱۵ تا ۱۹ سالگی بهترین سن ازدواج برای جوانان می باشد چرا که در این سن جوانان عشق و علاقه اولیه و واقعی خود را فقط برای همسرانشان آن هم به صورت حلال ابراز میکنند .
وی افزود : اما بیشترین طلاق ها در سنین ۲۵ تا ۳۰ سالگی صورت می پذیرد چرا که در این سنین حساسیت افراد بسیار بیشتر است .
خزعلی ضمن اشاره به نقش مادر در تعیین سرنوشت فرزندان اظهار داشت : اگر فرزندان در خانواده ای غرب زده و خودباخته شدند باید به شأن مادر در درون خانواده نگریست ، اگر مادر در درون خانواده حقیر باشد و هر کس به هر گونه ای که خواست با او رفتار کند این مادر حقیر فرزندانی شریف نخواهد داشت .
خزعلی افزود : برطبق روایات اگر می خواهید فرزندانی کریم داشته باشید باید آداب و رفتار خود را در خانواده حسنه کنید « اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم» .
کبری خزعلی با اشاره به نزول جایگاه و ارزش زن در جامعه امروز گفت : امروزه برای این که زنان بتوانند در جامعه حضور داشته باشند به خودآرایی می پردازند یعنی برای حضور در جامعه باید جسمشان را عرضه کنند و این یعنی بردگی نوین برای زنان ، در حالی که باید فکر زن ، شخصیت زن و مهارت های او به عنوان ارزش شناخته شود .
خزعلی با اشاره به ظلم های قانونی که هم اکنون به زنان می شود گفت : در شناسنامه های جدید صفحه ازدواج برداشته شده است و اگر فرد بخواهد ازدواج کند ازدواج او غیر قانونی خواهد بود یعنی اگر دختری در سن ۱۶ سالگی ازدواج کند و بعد از یک سال صاحب فرزند شود و همسرش فوت کند در قانون پدری برای این فرزند وجود ندارد چرا که فرد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می شود ، آیا این قانون ظلم به زن نیست ؟
خزعلی با اشاره به بند ۵ سند ۲۰۳۰ گفت : در این آمده است که زن در هر جایی و هر سنی و با هر شرایطی که دارد می تواند از جسمش استفاده کند و هر جا دلش خواست می تواند فرزندش را سقط کند .
وی ادامه داد ؛ این بند ابتدا فساد را در جامعه تزریق می کند و بعد امکان حلال ( ازدواج) را می گیرد و این یعنی طرح صهیونیستی که باید ۴ میلیارد از روی زمین حذف شوند .
پیغام به آیت الله بهاالدینی
« حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید »
امام زمان علیه السلام فرمودند « بسیار برای فرج من دعا کنید » ۱
امام باقر علیه السلام فرمودند : « اگر یک روز صبح کردید و یکی از ما اهل بیت را در میان خود ندیدید استغاثه کنید به خداوند متعال که اگر این کار را کردید فرج حاصل می شود » ۲
سال های بسیاری در قنوت سرور عزیزمان آیت الله بهاالدینی ، آیات نورانی قرآن کریم و دعاهای مرسوم را می شنیدیم . تا این که ناگهان زمانی متوجه شدیم که عبارت ایشان تغییر کرده و تا دستان خود را مقابل صورت می گیرند برای حضرت مهدی علیه السلام دعا می کنند : « اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.»
روزی در محضر آقا بودیم فرصت پیش آمد و از تغییر رویه ایشان در این باره پرسیدم .
معظم له به یک جمله بسنده کردند :« حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید » ۳
الا ای زندانی زندان غیبت
دعا کن طی شود ایام غیبت
به آنانی که مشتاق ظهورند
به سالی بگذرد هر آنِ غیبت
۱_کمال الدین ، ج ۲ ، باب ۴۵ ، ص ۲۳۹ .
۲_ کمال الدین ، ج ۱ باب ۳۲ ، ص ۵۹۹
۳_ تمنای وصال ، حسن محمودی ، نشر همای غدیر ، ص ۱۴۸ ،به نقل از پور سید آقایی ص ۵۴.
آداب خوابیدن
امام صادق(سلام الله علیه) می فرماید: « هرگاه رسول خدا (سلام الله علیه) می خواست بخوابد، مسواک می زد و به رختخواب می رفت و بر پهلوی راستش می خوابید و دست راستش را زیر گونه راست می نهاد.»
رسول خدا(سلام الله علیه)می فرماید: « ای علی خوابیدن چهارگونه است : خواب پیامبران بر پشت،خواب مومنان بر پهلوی راست ، خواب کافران و منافقان بر پهلوی چپ و خواب شیطان ها بر روی شان.»( الفقیه. ج4.ص 365 )
امیرمومنان(سلام الله علیه) می فرمایند: « خوابیدن چهار قسم است: پیامبران بر پشت دراز کشیده می خوابند، در حالی که چشم های شان بر دریافت وحی پروردگار نمی خوابد. مومن رو به قبله بر پهلوی راست می خوابد. پادشاهان و فرزندان شان برای گوارایی غذا بر پهلوی چپ می خوابند و ابلیس و برادرانش و دیوانگان و آسیب دیدگان عقلی بر روی شکم می خوابند.» ( عیون اخبار رضا. ج1.ص246ـ247 )
امام صادق(سلام الله علیه) می فرماید: « هرگاه رسول خدا (سلام الله علیه) می خواست بخوابد، مسواک می زد و به رختخواب می رفت و بر پهلوی راستش می خوابید و دست راستش را زیر گونه راست می نهاد.» ( مکارم الاخلاق.ص291 )
امام رضا(سلام الله علیه) می فرماید: « قدرت و سلطنت خواب در مغز است و آن مایه پایداری و نیرومندی جسم است پس هرگاه خواستی بخوابی ابتدا بر سمت راست سپس بر سمت چپ بخواب و هم چنین هنگام برخاستن از سمت راست برخیز. ( بحارالانوار.ج59.ص316 )
امام صادق(سلام الله علیه) می فرمایند: « پیران با شکم پر از غذا بخوابند که خواب خوشی خواهند داشت.» ( مکارم الاخلاق.ص147 )
مکان خواب
رسول خدا(سلام الله علیه) می فرماید: « بر بام و جایی که محفوظ نیست نخوابید.»(الجامع الصغیر.ج2.ص707)
امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:« بر روی چهار پایت مخواب، چون زخم پشتش را سریع می گرداند و این کار حکیمان نیست. مگر اینکه در کجاوه باشی و امکان استراحت داشته باشی.» ( الکافی. ج8.ص349 )
امام کاظم (سلام الله علیه) می فرماید: « رسول خدا کسی را که تنها در خانه بخوابد لعنت کرد.» (الفقیه.ج2.ص277 )
منبع : مفاتیح الحیاه ، آیت الله جوادی آملی ، تحقیق و تنظیم محمد حسین فلاح زاده ، یدالله مقدسی و .. مرکز نشر اسرا . ص فصل یازدهم ، ص ۱۹۰ تا ۱۹۳
امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) چه یارانی می خواهند؟
حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود کسی که حسادت نداشته باشد نسبت به ولایت عشق می ورزد.
منتظران فرج بدانند آقا یارانی می خواهد که یک ذره در وجودشان حسادت و انانیت نداشته باشند و باید خیلی در این زمینه جلو بروند. بعضی ها معلوم است که حسادت را مثل مرض بروز می دهند و کسی اصلا نمی فهمد این چیز بدی است.
در زمان ظهور حضرت حسودان از بین نمی روند اما می گویند الان تکان بخورید همه می فهمند شما مرضی دارید. و دچار خودسانسوری می شوند از بس همه حسادت را می فهمند، حسادت نسبت به ولیّ خدا زشت ترین حسادت است.
حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود، یک شب من در جبهه این دعا را برای رزمنده هایی که نصف آنها شهید شدند می گفتم، امشب گفته اند این دعا را خیلی بخوانید و این دعا ناشی از یک محبت شدید نسبت به آقاست.
محبتی که شما را دیوانه کرده و می گویید خدایا مواظب امام زمان (ع)باش، دستش برا بگیر، خدایا حمایتش کن، کمک کن تا ظهور کند و او بهره ببرد؛ در حالی که خدا خودش مراقب امامش هست و نیازی به گفتن ما نیست اما از روی محبت شدید چنین می گوییم.
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در حسینیه آیت الله حق شناس - خرداد96
تعامل با متظاهر به اسلام
یکی از گروه های انحرافی و بسیار خطرناک در جامعه اسلامی منافقان اند که شاخه ای فاسقان شمرده می شوند . آنان سوگند های دروغین خود را به عنوان سپر لبانت از آسیب می گیرند و با این نیرنگ مردم را از راه خدا باز می دارند ( اتخذوا ایمن جُنه فصدوا عن سبیل الله ؛ سوره منافق آیه ۲ ) . ظاهرشان بسیار فریبنده است ؛ ولی دشمن حقیقی شما و دین اند و خدا مسلمانان را از این گروه بر حذر داشته است . ( هم العدوّ فاحذرهم ؛ سوره منافقون آیه ۴) .
شناخت منافق بصیرت می خواهد .
منافق چون با ظاهری دینی با مؤمنان روبهرو میشود، قبل از هر چیز باید او را شناخت، از همین رو به برخی از اوصاف آنها اشاره می شود:
ادعای دروغین ایمان: و از مردم کسانیاند که می گویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم، در حالی که موٴمن نیستند. ﴿و مِنَ النیاسِ مَن یقولُ ءامَنیا بِالله و بِالیومِ الآخِرِ و ما هُم بِمُؤمِنین﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۸).
نیرنگ بازی: آنان با خدا و کسانی که ایمان آوردهاند سخت نیرنگ می بازند؛ ولی جز خود را فریب نمی دهند، و این را درنمی یابند.
انحصارطلبی: می گویند: اگر به مدینه بازگردیم، قطعاً آن که عزیزتر است آن را که زبونتر است از آنجا بیرون خواهد کرد، و حال آنکه عزت، همه از آن خدا و پیامبرش و موٴمنان است اما منافقان نمی دانند. ﴿یقولونَ لَئِن رَجَعنا اِلَی المَدینَةِ لَیخرِجَنی الاَعَزی مِنها الاَذَلی ولله العِزیةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنینَ و لـٰکِنی المُنـٰفِقینَ لا یعلَمون﴾ (سورهٴ منافقون، آیهٴ ۸).
ترس از مرگ: هنگامی که جهاد بر آنان واجب شد، بر خلاف انتظار، گروهی از ایشان از مردم ( مشرکان) ترسیدند، مانند ترس از خدا یا ترسی بیشتر، و گفتند: پروردگارا چرا پیکار را بر ما مقرر داشتی؟… .
زورمداری طبقهگرایی: و چون به آنان گفته شود: شما نیز همانگونه که مردم ایمان آوردهاند ایمان بیاورید، گویند: آیا چنانکه بیخردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم؟ ﴿و اِذا قیلَ لَهُم ءامِنوا کَما ءامَنَ النیاسُ قالوا اَنُؤمِنُ کَما ءامَنَ السیفَهاءُ﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۳). این از آن روست که آنان به کسانی که از قرآن و احکام آن ناخشنود بودند وعده همکاری دادند و گفتند: در پارهای از امور ـ تا آنجا که راز ما فاش نشود ـ از شما پیروی خواهیم کرد، (غافل از آنکه) خدا نهانکاری آنان را می داند. ﴿ذٰلک بِاَنیهُم قالوا لِلیذینَ کَرِهوا ما نَزیلَ اللهُ سَنُطیعُکُم فی بَعضِ الاَمرِ و اللهُ یعلَمُ اِسرارَهُم﴾ (سورهٴ محمد، آیهٴ ۲۶).
کسالت و خودنمایی در عبادت: منافقان… چون به نماز بایستند با سستی میایستند، و به مردم خودنمایی می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند. ﴿اِنی المُنـٰفِقینَ … و اِذَا قاموا اِلَی الصیلوٰةِ قاموا کُسالیٰ یراءونَ النیاسَ و لا یذکُرونَ اللهَ اِلای قَلیلا﴾ (سورهٴ نساء، آیهٴ ۱۴۲).
نکته: منافق چون در باطن کافر است و خدا را قبول ندارد اصلاً به یاد او نخواهد بود؛ چه اندک و چه فراوان. طبق کلام نورانی امیرموٴمنان(ع) در ذیل همین آیه، منافقان فقط برای دنیا به یاد خدایند و دنیا متاع قلیل است، از این جهت خدا فرمود:… ﴿إلا قَلیلاً﴾.
تمسخر مؤمنان: و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، گویند: ایمان آوردهایم، و چون نزد سرانِ شرور خود روند و با آنان خلوت کنند، گویند: ما با شماییم، جز این نیست که ما موٴمنان را به مسخره گرفتهایم. ﴿و اِذا لَقُوا الیذینَ ءامَنوا قالوا ءامَنیا و اِذا خَلَوا اِلیٰ شَیـٰطینِهِم قالوا اِنیا مَعَکُم اِنیما نَحنُ مُستَهزِءون﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۴).
پیمانشکنی و کذب : این بخل در دلهایشان نفاقی بر جای نهاد که تا روزی که مرگ را دیدار کنند از آنان جدا نخواهد شد. این بدان سبب بود که وعدهای را که به خدا دادند وفا نکردند و همواره دروغ می گفتند. ﴿فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلیٰ یومِ یلقَونَهُ بِما اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوهُ و بِما کانوا یکذِبون﴾ (سورهٴ توبه، آیهٴ ۷۷).
پنهانکاری: آیا [منافقان] نمیدانند که خدا کارها و سخنان پنهانی آنان را میداند؟ ﴿أَلَم یعلَموا أَنی الله یعلَمُ سِریهُم وَنَجْویٰهُم…﴾ (سورهٴ توبه، آیهٴ ۷۸).
خیانت : امام صادق(ع) فرمود: سه چیز در هر کسی باشد، او منافق است، گرچه روزه بگیرد و نماز بگزارد: کسی که هرگاه سخن بگوید دروغ میگوید و هرگاه وعده دهد خلف وعده کند و هرگاه امین شمرده شود خیانت ورزد. (ثَلاثٌ مَنْ کُنی فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ صَامَ وَ صَلیی: مَنْ إِذَا حَدیثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ) (تحف العقول، ص۳۱۵).
حق ناشناسی : امام صادق(ع) فرمود: سه گروهاند که جز منافق معروف به نفاق، نسبت به آنان بیاحترامی نمیکند: ۱. کسی که موی او در اسلام سفید شده باشد. ۲. دانشمند قرآنشناس. ۳. پیشوای دادگر.
عیاشیگری: رسول گرامی(ع) فرمود: ای پسر مسعود! پس از من اقوامی خواهند آمد که غذاهای خوب و رنگارنگ می خورند و بر مرکب سوار می شوند در حالی که خود را به آرایش ویژه زنان برای شوهر، میآرایند و همچون زنان جلوهگری می کنند و همانند شاهان ستمکار زندگی میکنند.
آنان منافقان این امت در آخر الزماناند که شراب مینوشند و در پی بازی با دوشیزگانند و بر مرکب شهوت سوار میشوند و نمازهای جماعت را ترک میگویند و با سهلانگاری از نماز شامگاهان باز میمانند و در خوردن زیادهروی میکنند.
آنگاه بخشی از قرآن را قرائت کردند که ترجمه آن این است: پس از آنان مردمی ناشایسته به جای ایشان آمدند که نماز را تباه ساختند و از خواهشهای نفسانی پیروی کردند، و به زودی گمراهی خود را خواهند دید. ( …َقُولُ اللیهُ تَعَالَی:﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصیلاةَ وَ اتیبَعُوا الشیهَواتِ فَسَوْفَ یلْقَوْنَ غَییا﴾ [سورهٴ مریم، آیهٴ ۵۹] (مکارم الاخلاق، ص۴۴۸ـ ۴۴۹).
شیوه تعامل با منافقان
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
ای کمیل! از منافقان دوری کن و با خائنان همراهی نکن.
ای کمیل! از رفتن به دَرِ خانه ستمکاران و اختلاط با آنان و کسب درآمد از طریق آنها برحذر باش و از اطاعت آنان و حضور در مجالسشان نیز بپرهیز که این کار موجب خشم خدا بر تو خواهد بود.
ای کمیل! هرگاه ناچار شدی نزد آنان روی پیوسته خدای متعالی را به یاد آور و بر او توکیل کن و از شری آنان به خدا پناه ببر. نزدشان برو؛ ولی با قلب خود از کردارشان بیزار باش و با صدای بلند خدا را به عظمت یاد کن تا آنها بشنوند؛ زیرا [در این صورت] هیبت تو در آنان اثر خواهد کرد و از شریشان در امان خواهی بود.
امام صادق(ع) نیز فرمود: ای اسحاق! با منافق تعامل زبانی داشته باش و دوستیات را برای مؤمن خالص کن. (یا إِسْحَاقُ! صَانِعِ الْمُنَافِقَ بِلِسَانِکَ وَ أَخْلِصْ وُدیکَ لِلْمُؤْمِن) (الفقیه، ج۴، ص۴۰۴).
منبع : مفاتیح الحیاه ، آیت الله جوادی آملی ، تحقیق و تنظیم محمد حسین فلاح زاده ، یدالله مقدسی و .. مرکز نشر اسرا . ص فصل دوم ، ص ۳۰۳ تا ۳۰۷ .
اشعار زیبای ماه رمضان
می شود این رمضان موعد فردا باشد؟
آخرین ماه صیام غم آقاباشد؟
می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل زهرا باشد؟
اللهم عجل لولیک الفرج
♦♦♦
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زندبانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
ژولیده نیشابوری
♦♦♦
برق خاشاک گنه ، روزه تابستان است
دود این آتش جانسوز به از ریحان است
می توان یافت ز سی پاره ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است
هست در غنچه ی لب بسته ی این ماه نهان
گلستانی که نسیمش نفس رحمان است
مشو از عزت این مهر الهی غافل
که در این مهر بسی گنج و گهر پنهان است
ماهرویی که شب قدر بود یک خالش
در سراپرده ماه رمضان پنهان است
می کند روزه ماه رمضان عمر دراز
مد انعام درین دفتر و این ایوان است
غفلت از تشنگی و گرسنگی کم گردد
که لب خشک بر این بند گران سوهان است
باش با قد دوتا حلقه این در صایب
که مراد دو جهان در خم این چوگان است
صائب تبریزی
سفارش رهبر انقلاب درباره شب نیمه شعبان :
عزیزان من، جوانان من، معلّمین عزیز! این فرصت را قدر بدانید، از ماه شعبان استفاده کنید. نیمهی شعبان، میلاد مبارک حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) است. شب و روز واقعاً مبارکی است به برکت این میلاد مقدّس.علاوهی بر این، خود شب نیمهی [شعبان]، یک شب بسیار باعظمت است؛ بعضی گفتهاند «شب قدر» است.
یادتان نگه دارید شب نیمهی ماه شعبان را و با دعا، با توسّل، با ذکر، با یاد خدا طراوت ببخشید به جان خودتان؛ خواستههایتان را با خدای متعال در میان بگذارید، با خدا حرف بزنید.۱
امروز، نزدیک به روز نیمهی شعبان است. یک جمله راجع به عید نیمهی شعبان عرض بکنم و آن جمله این است که نیمهی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ یعنی همهی امیدهایی که ما به چیزی پیدا میکنیم، ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی بهوسیلهی ولیّ مطلق حضرت حق، حضرت صاحبالزّمان (عجّلالله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛(فرازی از زیارت آل یاسین ) وعدهی تضمینشدهی خدا است؛ السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصُوبُ وَ العِلمُ المَصبُوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الوَاسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذُوب؛(زیارت آل یاسین ) این وعدهی تخلّفناپذیر الهی است.
فقط هم ما -شیعه- نمیگوییم، فقط هم ما مسلمانها نمیگوییم، [بلکه] همهی ادیان عالم منتظر یک روز آنچنانی هستند. امتیاز کار ما این است که ما طرف را میشناسیم، وجودش را حس میکنیم، حضورش را قبول داریم، با او حرف میزنیم، با او مخاطبه میکنیم، از او میخواهیم و او هم پاسخ میدهد به ما؛ تفاوتش این است.
دیگران -مسلمانان غیر شیعه و متدیّنین غیر مسلمان- به یک چیز مبهمی معتقدند؛ ما شیعه نه؛ مشخّص است که چه میخواهیم، با چه کسی حرف میزنیم؛ [نیمهی شعبان] روز امید است.
عزیزان من، جوانان عزیز، کارگران عزیز!
امید را قدر بدانید؛ امید را در دل نگه دارید؛ امید به عوض شدن چهرهی مُظلَم( تیره و تاریک ) و تاریک و مخدوش دنیایی که امروز در زیر سلطهی ابرقدرتها است.
بدانید و مطمئن باشید که این وضع عوض میشود، مطمئن باشید که این فضای ظلم و جُوری که امروز مشاهده میکنید در دنیا، از زورگویی، بدگویی، خباثت و رذالت -که مظهرش سران آمریکا و سران صهیونیستند، و دیگران هم کموبیش همینجور- این بدون تردید تغییر پیدا خواهد کرد؛ این، آن امیدی است که ما داریم. ما باید کمک کنیم، از خدا بخواهیم و خودمان تلاش کنیم که آن روز را جلو بیندازیم و نزدیک کنیم انشاءالله.
یک نکته هم دربارهی ماه شعبان است؛ از ماه شعبان نباید غفلت کرد. ماه شعبان از اوّل تا آخرش عید است، مثل ماه رمضان. ماه رمضان هم از اوّل تا آخرش عید است، عیدِ اولیاءالله. هر روزی که در آن موقعیّتی وجود داشته باشد که انسان بتواند به صفای نفسِ خود، به نورانیّتِ دلِ خود بپردازد، آن روز، روزِ مغتنم و روزِ عید است. ماه شعبان، ماهِ همین فرصتها است، از روز اوّل تا روز آخر.
استغفارِ در این ماه، دعای در این ماه، زیارتِ در این ماه، تضرّعِ در این ماه، قرآن خواندنِ در این ماه، نماز خواندنِ در این ماه، اینها همه فرصت است. ما برای آبادیِ دنیا همهی تلاشمان را باید به کار ببریم و در این تردیدی نیست امّا برای آبادیِ دل هم باید تلاش کنیم؛ دلمان را باید آباد کنیم. با دلِ آباد است که میتوان دنیای خوب آفرید؛ دل اگر آباد نبود، دل اگر چرکین بود، دل اگر سیاه و گنهکار بود، تکنولوژی را ممکن است جلو ببرد، و فنّاوری به وضعی که امروز رسیده و بالاتر از آن برسد، امّا دنیا، دنیای شیرینی نیست؛ دنیا، دنیای تلخ است، دنیا، دنیای بیعدالتی است؛ دنیای شیرین آنوقتی [محقّق] میشود که تصمیمگیرندگان، اقدامکنندگان، حرکتکنندگان، و اگر بشود عامّهی مردم، دلهایشان آباد باشد، دلهایشان روشن باشد. از ماه شعبان غفلت نکنید۲
۱_بیانات در دیدار با فرهنگیان 96/02/17
۲_ بیانات در دیدار با کارگران ۹۷/۲/۱۰
بیانات در دیدار کارگران
روایت رهبر انقلاب از بازدید نمایشگاه کالای ایرانی و مشکلات تولیدکنندگان «باید دست شماها را بوسید، کارتان را دیدم»
دیروز اینجا یک نمایشگاه کوچکی درست کردند از تولیدات داخلی که بنده ببینم. من رفتم چند ساعت مشغول دیدن این نمایشگاه بودم. کارهای شماها را دیدم. واقعاً باید دست هنرمند کارگر ایرانی را بوسید. باید دست شماها را بوسید.
کارتان را من دیدم. این تولید داخلیِ باارزش از لحاظ کیفیت، با اینهمه گرفتاری که ما داریم، با این تحریمها -جلوی مواد اولیه را میگیرند، جلوی ماشین پیشرفته را میگیرند- و انواع و اقسام مشکلات که مستکبرین عالم جلوی پای ما میگذارند، درعینحال وقتی انسان نگاه میکند به محصول، میبیند عجب برجستگیای دارد. دیروز دهها شرکت، محصولات خودشان را که همین کارهای دست شماست، اینها را آوردند اینجا ما دیدیم.از قماش و کفش و لباس دوخته و وسایل زندگی و لوازم تحریر و چینی و بلور بگیرید تا دارو و لوازم آرایش و وسایل خانه و یخچال و همهچیز، همهچیز اینجا دیروز به ما نشان دادند، که چند ساعت هم طول کشید؛ همهاش برجسته بود، همهاش ممتاز بود. انسان واقعاً مقابل نیروی کار داخلی سر تعظیم فرود میآورد. بنده میگویم حمایت از کالای ایرانی، یک عدهای یا باور نمیکنند یا تصدیق نمیکنند یا عمل نمیکنند. خب، حمایت از کالای ایرانی یعنی حمایت از این کارگر، یعنی حمایت از نیروی کار، یعنی حمایت از تولید. این حمایت، همهجانبه است؛ هم مردم باید حمایت کنند، هم دولت باید حمایت کند؛ همه باید حمایت کنند.
مشکلاتی را مطرح میکردند که این مشکلات، هم مال کارآفرین است، هم مال کارگر است. مشکل بیمه، مشکل کمبود امکانات، مشکل نقدینگی، مشکل موانع مالیاتی، مشکل از ناحیهی بانک، مشکل از ناحیهی وزارت اقتصاد، مشکل از جاهای مختلف. این مشکلات باید برطرف بشود. باید بهطور جازم و کامل اقدام بشود برای رفع این مشکلات. وقتی مشکلات برطرف شد، وقتی کالای ایرانی مورد حمایت قرار گرفت، وقتی قدر کارِ کارگر ایرانی دانسته شد، آنوقت دیگر ما شاهد این نخواهیم بود که یک کارخانهای بگوید آقا من با یک سوم ظرفیت دارم کار میکنم. دیروز بعضیها به ما همین را میگفتند: آقا ما اینقدر امکانات داریم و اینجور داریم کار میکنیم، با یک سوم ظرفیت، با نصف ظرفیت. خب چرا؟ آن دو سوم دیگر، کارگرهایش کجایند؟ این میشود آن بیکاریِ متراکم در داخل کشور.
اینکه ما میگوییم حمایت از کالای ایرانی، یعنی کار، آفریده بشود، کار به وجود بیاید. یعنی کارگر بیکار نداشته باشیم. یعنی جوان تحصیلکردهی ما به فکر پشتمیزنشینی فقط نباشد. یک راه مقابلهی دشمنان با نظام جمهوری اسلامی، مقابلهی اقتصادی است؛ راه دیگر، تحریک بعضی دولتهای کمفهم و بیتوجه منطقهی خودمان است. آمریکاییها میروند سعودیها را تحریک میکنند تا اختلاف و درگیری در منطقه ایجاد شود.
خب چرا صهیونیستها را تحریک نمیکنید؟ چون میخواهند جنگ مسلمان با مسلمان راه بیفتد. برنامهی آنها مواجهه و تجهیز این کشورها برای مقابله با جمهوری اسلامی است. اگر این کشورها عقل داشته باشند با جمهوری اسلامی درگیر نمیشوند؛ اما اگر با ایران سینهبهسینه شوند، قطعاً ضربه میخورند و شکست خواهند خورد. [آمریکاییها] میخواهند هزینهی مقابله با نظام جمهوری اسلامی و ملت مقتدر ایران را خودشان متحمل نشوند.
کار آمریکا ایجاد ناامنی است. در هر نقطهای که پا گذاشتند، ایجاد ناامنی کردند و برای مردم بدبختی آوردند؛ برای همین هم هست که باید پای آمریکا از غرب آسیا برچیده شود و از این منطقه بیرون برود. آن که باید پایش قطع شود، آمریکاست، نه جمهوری اسلامی. ما اهل اینجاییم، خلیج فارس خانهی ماست، غرب آسیا خانهی ماست. تصمیم بگیریم که کالای ایرانی را مصرف کنیم.
ما علیه دیگران تعصب نداریم؛ ما میخواهیم کارگر و جوان و فرزند کشور خودمان را از بیکاری نجات دهیم. بهترین راه مقابله با دشمن، همین حمایت از کالای ایرانی است. دشمنان ما فهمیدهاند که در جنگ سختِ نظامی طَرفی نخواهند بست. بنده قبل از این هم در دورهی رئیسجمهور دیگر آمریکا گفتم که دوران بزن و دررو گذشته است. بزنید، میخورید. میدانند این را که اگر ضربه بزنند، چند برابر ضربه خواهند خورد.امروز اتاق جنگِ علیه ما، وزارت خزانهداری آمریکاست. خب، راه مقابله چیست؟ به اقتصاد خودمان بپردازیم.
farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39480
پوشش زن در اسلام
1- میزان پوشش زنان در برابر مردان نامحرم
فتوای مشهور در میان فقها و دیدگاه قریب به اتفاق آنان این است که بر زن واجب است همهی بدن جز چهره و دو دست خود را از نامحرم بپوشانند؛ در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که هر گاه شخصی از شما تصمیم به از دواج بگیرد از موی دختر مورد نظر پرس و جو باید کند؛ چنانکه از چهرهاش پرس و جو میکنند، چرا که مو یکی از دو زیبایی است.
نتیجهی سخن آنکه بر اساس آنچه از کتاب و سنت استفاده میشود، باید اندازهی پوشش بانوان در برابر مردان نامحرم به گونهای باشد، که همهی بدن آنها را به استثنای چهره و دستانشان را بپوشانند.
۲- پوشش مادر و تأثیر آن بر فرزندان
از نظر حکم شرعی، واجب نیست مادر همهی اعضای بدن خود را از فرزندان خودش بپوشانند، بنابراین باز بودن سر و گردن، دستها و پاها و ساق پا اشکالی ندارد؛ اما از نظر تربیتی باید بگوییم کودک به راحتی رفتار و صدای مادر را تشخیص میدهد و آن را دنبال کند، رفتار مادر برایش کاملاً آشناست؛ بنابراین رفتار مادر تأثیر فراوانی بر روی فرزندانشان دارد، آنها نمی توانند در کارهایشان هدفگیری درستی داشته باشند، لذا تمام توجهاش به پدر و مادر و اطرافیان است، این امر در پوشش نیز صدق میکند و اگر مادر همیشه با پوشش مناسب در مقابل فرزندان خود ظاهر شده باشد؛ کودک هم سعی میکند همان پوشش را از مادر خود تقلید کند و در دوران نوجوانی که نوبت به انتخاب میرسد، سعی میکند با مادر همانندسازی کند و همسری متناسب با شخصیت مادر برای خود انتخاب نماید. (مکارم شیرازی، 1389، ص 110)
شناخت صحیح احکام الهی عنصری مهم، در تربیت دینی فرزندانمان محسوب میشود، اگر بخواهیم فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که احکام الهی را رعایت نمایند باید از همان کودکی بر طبق دستورات دینی عمل نماییم؛ برای اینکه دختران و پسران هنگام بلوغ با مشکلی روبهرو نشوند و به تدریج با نقش خاص خود به عنوان دختر و یا پسر آشنایی دارند؛ این مسأله در مورد دختران اهمیت بیشتری دارد چرا که آنها زودتر از پسران به سن بلوغ میرسند.
در روایات اسلامی توصیه شده است که دختر بچهی شش ساله را پسر بچه یا مرد نبوسد، و همچنین زنان نامحرم از بوسیدن پسرانی که سنشان بالای هفت سال است خودداری نمایند.
رعایت این اصول سبب میشود که دختران و پسران از همان آغاز به تدریج نقش زنانه و مردانهی مناسب را درک نمایند.
شرع مفدس اسلام در رعایت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودی را تعیین کرده است، پوشیده بودن بدن زن و مجاز بودن برای عدم پوشش کفین و وجه و نیز مجاز نبودن زن ومرد در سخن گفتن با یکدیگر به گونهای که گناه در آن وجود داشته باشد، به عنوان حداقل حدودی است که میباید رعایت شود. (طباطبایی، 1374، ص 131)
اسلام مکتب تربیت است و والدین را به تربیت نیکوی خود و فرزندانشان ترغیب و تشویق نموده است، خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ خود و خانوادهی خود را از آتش نگاه دارید» فرزندانی که تحت سرپرستی والدین قرار دارند، امید میرود که اگر به خوبی تربیت شوند؛ بدون تردید میتوانند فردی صالح و شایسته برای جامعه واقع گردد؛ تربیت خوب فرزند بدون تردید دارای اجر اخروی نیز برای والدین میباشد؛ زیرا اثر فرزند صالح پس از مرگ به آنها میرسد و جزو آثار ما تأخر محسوب میگردد.
کودکی که تحت تربیت خانوادهای روشن ضمیر تربیت شده است دارای ارزش والایی است زیرا زندگی انسان بر پایهی تربیت صحیح برقرار شده است و اگر کودکی نیکو تربیت شود بدون تردید می تواند فرزندی صالح و شایسته برای جامعه واقع گردد.
۳- بررسی پوشش مادر در مقابل فرزند از دیدگاه شرعی وتربیتی
در مورد پوشش مادران در مقابل فرزندان همان طور که اشاره شد از نظر حکم شرعی ضرورتی ندارد و واجب نیست که همهی اعضای بدن خود را از فرزندان خودشان بپوشانند، بنابراین باز بودن سر و گردن، دستها و پاها و ساق پا مشکلی ندارد، مرد و زنی که با هم محرم هستند می توانند به بدن دیگر به آن مقدار که در میان محارم معمول است نگاه کنند و در غیر آن احتیاط آن است که نگاه نکنند. (مکارم شیرازی، 1390، ص 510)
یکی از آثار پوشش نامناسب والدین در مقابل فرزندان باعث میشود که حیا و عفت در دیدگاه و از منظر آنها کم اهمیت جلوه دهند نوجوانی که همیشه مادر خود را نیمه عریان میبیند همیشه انتظار دارد که خاله، عمه و… را نیز با همین وضعییت ببینند.
شرع مقدس اسلام در رعایت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودی را تعیین کرده است، پوشیده بودن بدن زن و مجاز بودن برای عدم پوشش کفین و مجاز نبودن مرد و زن در سخن گفتن با یکدیگر به گونهای که گناه در آن وجود نداشته باشد به عنوان حداقل حدود باید رعایت شوند.
ثانیاً فرزندان را افرادی بار بیاوریم که با کنترل درونی رشد کنند و نه با کنترلهای بیرونی.
آموزش حدود شرعی و رعایت آنها توسط والدین نه تنها نشانهی عقب ماندگی نمیباشد بلکه نشان دهندهی دقت و توجه خانواده به مسألهی حجاب و پوشش میباشد.
۴- خانواده و بدحجابی فرزندان
به تحقیق نخستین و مؤثرترین محیط آموزشی و تربیتی انسان، محیط خانوادگی است و اولین مربیان و معلمان او والدین هستند، خانواده به مثابهی هستهی اولیه و اصلی جامعه میباشد و حالات فکری و روانی انسان را تشکیل میدهد، کودک از زمان تولد تا سالیانی چند در تماس مستقیم و انحصاری با خانواده است. (فرهادیان، 1370، ص 84)
کودک در محیط خانواده طریقهی خوردن، سخن گفتن، لباس پوشیدن و راه رفتن را میآموزد سلسلهی اعصاب و مغز و ذهن حساس و ظریف کودک از همان آغاز ولادت مانند دستگاهی دقیق از صحنهها و حوادث رفتار و اعمال فیلمبرداری مینماید و آنها را ثبت و ضبط مینماید و بر اساس آن شخصیت خویش را شکل میدهد.
<< 1 ... 66 67 68 ...69 ...70 71 72 ...73 ...74 75 76 ... 254 >>