یک روز ظهر برگشتم منزل ، همسرم گفت یک آقایی آمد و گفت این آدرس ما است به حاج آقا بگویید یک سری به ما بزنند.
آدرس را نگاه کردم ، دیدم کنار قبرستان است که محل سکونت هم نیست . رفتم به آدرس ، دیدم اصلا جای زندگی نیست ، داخل شدم دیدم افتاده در حالت بیماری سخت ، گفتم : مریض شدی بلند شو شما را به دکتر ببرم . گفت دکتر نیاز نیست ، من رفتنی هستم ، فقط خواستم بیای چون من کسی را ندارم فردا بدن مرا به خاک بسپاری .
گفتم : تو از کجا میدانی مگر تو علم غیب داری ، که فردا از دنیا میروی . گفت : آقام به من گفته است .
گفتم ؛ آقا ؛ آقا کیه ؟
بیشتر »