وفای به عهد 

مرحوم خوانساری عالم بزرگ اصفهان می گفت یک حمالی در بازار اصفهان بوده که هر وقت می آمد رد بشود برود به ما سلام می داد .

کم کم به او علاقمند شدیم ،بعد از مدتی یک بار ایستاد گفت : آقا می شود من یک وقتی کاری داشته باشم برایم انجام دهید ؟
آقا فرمود ، با شه

یک روز ظهر برگشتم منزل ، همسرم گفت یک آقایی آمد و گفت این آدرس ما است به حاج آقا بگویید یک سری به ما بزنند.
آدرس را نگاه کردم ، دیدم کنار قبرستان است که محل سکونت هم نیست . رفتم به آدرس ، دیدم اصلا جای زندگی نیست ، داخل شدم دیدم افتاده در حالت بیماری سخت ، گفتم : مریض شدی بلند شو شما را به دکتر ببرم . گفت دکتر نیاز نیست ، من رفتنی هستم ، فقط خواستم بیای چون من کسی را ندارم فردا بدن مرا به خاک بسپاری .

گفتم : تو از کجا میدانی مگر تو علم غیب داری ، که فردا از دنیا میروی . گفت : آقام به من گفته است .
گفتم ؛ آقا ؛ آقا کیه ؟

گفت : آقا ، صاحبم ، امام زمان.

گفتم ؛ مگر تو با امام زمان ارتباط داری ؟گفت ؛ بله ! آقا لطف دارند هر هفته سری به ما می زنند .

چی شد که شما با آقا ارتباط داری ؛ من عالم بزرگ شهر تا به حال ایشان را ندیده ام . گفت : در جوانی دلداه آقا شدم و دستم به قدمهای آقا رسید و یک بار ایشان را دیدم .موقع خداحافظی گفتم : آقا می شود ما تا آخر عمر شما را ببینیم و این جدایی بین ما ایجاد نشود .

آقا من را نگاه کرد و تاملی کرد و فرمود : قول می دهی خوب باشی .
گفتم آقا به عشق شما باشه .
من به قولم وفا کردم و آقا به عهدش وفا کرده و هر هفته به ما سر می زند .

سخنان حجت الاسلام پناهیان ، شنیده شده .