برخیز! بیدار شو! گوش کن!
صدای بال فرشتگان را می شنوی؟
نگاه کن! باران نور را می بینی؟
عطر حضور را احساس می کنی؟
بزخیر و برسجاده دعا بگشا
دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!
امشب آسمان به زمین نزدیک می شود
و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.
امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،
شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،
شبی که درهای آسمان باز می شود.
شب قدر است.قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.
پرواز را به خاطر بسپار. دستانت را به فرشتگان بسپار!
سلام بر لیله مبارکه قدر! سلام! سلامی تا صبح.
آن شب ستاره هاى غمگين، با آه و ناله گرد هم آمده بودند در كوفه مى نگريستند. زمين مى گريست.
آسمان نالان بود. ديوارهاى كوفه از ترس حدوث «واقعه» به هم نزديك مى شدند، شايد جلوگير آن باشند. پرندههاى نگهبان در چارسوى مسجد كوفه، نگهبانى مى دادند. شب پردههاى مهاجم ضمن اين كه به يكديگر نويد مىدادند، ترس و رعب سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. آخر حمله به يك فرد نبود، حمله به تمام انبيا و اولياء و صالحان و صديقان بود.
مى خواستند عرش خدا را به لرزه در آورند و مى خواستند عروة الوثقاى دين را نابود سازند.
ابن ملجم، نماينده خفاشان شب با وحشت، براى رسيدن به آرزوى ديرينهاش، به مسجد آمده و كمين كرده بود. ولى چگونه اقدام به آن كار كرد؟! بايد شقاوت و بدبختى، وجود يك به ظاهر انسانى را فراگيرد تا دستش به شمشير بلند شود و بر فرق قهرمانى فرود آيد كه برق ذوالفقارش دل يلان عرب را مى لرزاند و زهره قهرمانان را مىشكافت، راد مردى كه در برابر اشك يتيمان آيد مهربانتر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانى اشكهاى غم ديدگان را پاك مىكرد و دست محبتبر سرشان و مىكشيد و با آنان چون فرزندان خويش رفتار مىنمود.
چگونه مى توانست آن اشقى الاشقيا شمشير زهراگينش را بر سر آن نامتناهى فرود بزند، او كه محور مركزى تمام فضايل بود. آن انسان كاملى كه مجسمه تمام نماى رسول خدا و نفس او و برادر او و جانشين به حق او بود. او كه نمى توان با كلمات حقش را ادا كرد و توصيفش نمود، زيرا جز خدا و رسولش كسى نتوانست و نخواهد توانست تا روز رستاخيز او را بشناسد و قدرش را بداند و عظمتش را درك كند، نه آنها كه پرستيدنش و نه آنها كه پيرويش كردند، همه در شناخت مقامش حيران و سرگردانند.
صفحات: 1· 2
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان
آه را تا ملکوتش برسانیم کمی
عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما
بر سر عهد وفادار بمانیم کمی
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
رمضان است به آتش بکشانیم کمی
نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان
بنشینیم و به اشکش بنشانیم کمی
بنشانیم نهالی به امید ثمری
چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی
و ارادت بنماییم و بگوییم ” الغوث ”
ناله را تا به فلک باز رسانیم کمی
“امیر علی مصدق ”
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان
آه را تا ملکوتش برسانیم کمی
عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما
بر سر عهد وفادار بمانیم کمی
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
رمضان است به آتش بکشانیم کمی
نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان
بنشینیم و به اشکش بنشانیم کمی
بنشانیم نهالی به امید ثمری
چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی
و ارادت بنماییم و بگوییم ” الغوث ”
ناله را تا به فلک باز رسانیم کمی
“امیر علی مصدق ”
« دعا» اظهار احتیاج و نیاز نزد خداوند بی نیاز است. دعا بیان تهیدستی، فقر و نداری به محضر غنی مطلق و مالک جهان هستی است. دعا برای هر انسان نیازمند و غنی، موجب آرامش قلب و روح او می شود. دعا، نه تنها برای انسان آرامش بخش است، بلکه او را از قدرت غیر خدا نیز بی نیاز می کند.
عالی ترین گونه زمانی است که دعا خود هدف، عمل و مقصد باشد. آن ها که می خواهند در یک جمله از فقر، ضعف و عجز خویش و از توجه، لطف و قرب او حرف بزنند، دعا می کنند.
دعا و تقرب به خدا آثاری از جمله : 1. رهایی از مشکلات 2. تحصیل نعمت های الهی 3. دفع بلا و خیلی موارد دیگر در زندگی دنیوی انسان دارد که هر مسلمانی با اندکی خضوع و خلوص می توانند این موارد را برای خود جذب و جلب کند.
نگاهی به دعای ابو حمزه ثمالی، یکی از زیباترین و پر محتوا ترین این ادعیه، در ارائه بخش عظیمی از معارف اخلاقی غیر قابل انکار است. علاوه بر اینکه از عباراتی زیبا و جذاب استفاده شده و مضامین عرفانی بلندی در آن وجود دارد، و عرصه تعلیم اخلاق علمی برای مسلمانان جایگاه رفیعی دارد به گونه ای که شاید بتوان ادعا کرد این دعا در حقیقت، کتاب معرفت و خداشناسی است.
اخلاق به دو عرصه اساسی فضایل و رذایل تقسیم شده است؛ در بخش فضایل، ویژگی های مطلوبی مورد عنایت قرار می گیرد و به دیگران توصیه می شوند و رد بخش رذایل، خصوصیات ناپسندی مورد توجه قرار گرفته و دیگران به دوری از آن ترغیب می شوند. از این رو، معارف اخلاقی بر شمرده شده در دعای ابوحمزه ثمالی در دو بخش فضایل و رذایل تقسیم شده است.
فضایل اخلاقی دعا ابو حمزه ثمالی
1. صبر و بردباری
« الحمدُ لله الّذی یَحلَمُ عَنّی حَتّی کَأنّی لا ذنبَ لِی فَرَبّی أحمَدُ شَیءٍ عِندی و أحقُّ بِحَمدی؛ سپاس خدای را که بر من بردباری می کند تا آن جا که می گویی مرا گناهی نیست! پروردگارم ستوده ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوار تر است؛
امام در اینجا خداوند را به صبر و رحمت بر گناهان و نافرمانی خود مورد خطاب قرار داده و می گوید: ای خدا من! تو با آن که می دانستی که زندگی ام سرشار از نافرمانی تو است، امام چنان با من برخورد نموده ای که انگار من هیچ گناهی را مرتکب نشده ام.
نکته اخلاقی که در این فراز از دعا قابل توجه است اینکه مراد از این دعا و نمونه هایی از این قبیلبه این معنا نیست که امام معصوم(علیهم السلام) گناهکار است و با این عبارت در صدد توبه از کردار ناپسند خود است بلکه نوعی شیوه ی تربیتی از سوی آن حضرت برای نوع انسان هاست. و نوعی تعلیم سخن گفتن با خدا است زیرا با وجود عصمت برای اهل بیت آنان از هر گونه پلیدی مبرا هستند و این گونه خطاب نمایانگر صبوری در برخورد با خطاکاران و ارائه الگوی برتر آن در تعامل خداوند با بندگان است.
نتیجه اینکه انسان ها در برابر شداید زیباترین نوع صبر را باید داشته باشد و آن تحمل رنج و زحمت همراه با برخورد کریمانه نسبت به اشخاص و از جمله افراد خانواده است که باعث آرامش روحی می شود.
2. احترام به پدر و مادر:
« اللَّهُم ٱغفرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ ٱرحَمهُما کما رَبَّیانی صغیراً اجزِهِما بِالاحسانِ وَ بالسَّیئاتِ غُفراناً؛ پرواردگارا، مرا و پدر و مادرم را بیامرز و آن ها را رحمت کن؛ همچنان که مرا از کودکیم تربیت کرده، بزرگم نموده در مقابل نیکی های آن ها به آنان احساس کن و با غفرانت با بدی های آن ها مقابله کن.
نکته ی اخلاقی که در این فراز است اینکه: احترام به پدر و مادر و گرامی داشتن ایشان، منحصر در دنیا و در زمان حیات ایشان نیست؛ بلکه بعد از وفات آن ها نیز می شود با دعا و خیرات به ایشان نیکی کرد.
3. شرم و حیا
انا یا ربِّ الّذی لَم استَحِیکَ فِی الخلاءِ وَ لَم أراقِبکَ فی المَلَإ أنا صاحبُ الدَّوا هِی العُظمی أنا الّذی عَلَی سَیِّدِهِ ٱجتَرَی انا الّذی عَصَیتُ جَبّارَ السَّماءِ انا الّذی اعطیتُ عَلَی معاصِیَ الجَلیلِ الرُّشا أنا الّذی حینَ بُشِّرتُ بها خَرَجتُ إلیها أسعَی؛ ای خدا! من همان کسی هستم که در خلوت خود از تو شرم و حیا نکردم و آشکارا نیز مراقب بندگی تو نبودم . من صاحب مصیبت ها در حوادث بزرگم. من آن بنده ای هستم که بر آقای خود جسارت و گستاخی نمود. من آن بنده ای هستم که خدای جبار آسمان ها را نافرمانی کردم، من آن کسی هستم که وقتی مژده ی پیشامد گناهی را به او دادند، با عجله به سوی آن رفتم.
نکته ی اخلاقی این فراز این است که به همان نسبت که بیان و اظهار گناه نزد انسان ها بسیار قبیح است و شرم و نسبت به آگاهی دیگران از این اعمال، پسندیده است اظهار گناه در پیشگاه الهی و شرم نکردن در توبه و انابه بسیار پسندیده و نیکو است.
4. رفع حاجت نیازمندان
أمرَتَنا أن لا نَرُدُّ سائلاً عَن أبوابِنا و قَد جئتُکَ سائلاً فَلا تَرُدَّنی إلا بِقَضَاء حَاجَتی؛ در کتاب خود به ما امر نمودی که خواهنده ای بر در خانه رحمت تو آمده ام؛ در حالی که خواهنده ام. پس مرا بر مگردان با برآوردن حاجتم.»
امام عرفان حضرت اماتم سجاد(ع) در این قسمت از دعا اشاره ای به قول خداوند متعال در قرآن به پیامبر داده اند که فرمودند« وَ امّا الَّائل فلا تَنهَر؛ ای پیامبر درخواست کننده ای را از خود دور مکن.»
در این جا باید گفت که اظهار نیاز به درگاه افرادی غیر از خداوند، تبعات و مشکلات بسیاری را برای درخواست کننده به همراه داشته و با عنایت به این که خداوند عین بی نیازیبوده دیگران، عین فقر و نیاز هستند.
رذایل اخلاقی دعای ابوحمزه ثمالی
1. عبادت بدون نشاط 2. محبت دنیا در قلب 3. ریاکار و فقدان اخلاص 4. خصلت های ناپسند از جمله بخل و غفلت
… برگرفته از کتاب راهیان نور ویزه ماه رمضان
امام صادق علیهالسلام: التَقدیرُ فى لَیلَةِ تِسعَ عَشرَةِ و الإبرامُ فى لَیلَةِ إحدى و عِشرینَ و الإمضاءُ فى لَیلَةِ ثَلاثَ و عِشرینَ؛ مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم امضا مى شود.
قال الإمام الصادق علیه السلام: فى لَیلةِ تسع عشرة مِن شهرِ رمضانَ التَّقدیرُ، و فى لیلةِ إحدى و عشرین القضاءُ، و فى لیلةِ ثلاث و عشرین إبرامُ ما یکونُ فى السَّنَةِ إلى مثلِها، و للّهِ جلّ ثناؤُه أنْ یفعلَ ما یشاءُ فى خلقِه؛ در شب نوزدهم ماه رمضان، تقدیر و در شب بیست و یکم، قضا و در شب بیست و سوم، تصویب امورى است که در طول سال تا شب قدر آینده تحقق خواهد یافت و خداوند بزرگْ ستایش، هرچه براى خلقش خواهد آن کند.
پیامبر اکرم(ص)فرمودند…
نگه داشتن وحفظ دین و ایمان در آخرالزمان همانند..
نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است..پیامبر اعظم(ٌص)فرمودند..
در آخرالزمان کارهای زشت بعنوان کارهای خوب توجیه میشوند..!
و زنان موی سر خودشان را همانند کوهان شتر زینت میدهند..!
دوران آخرالزمان دورانی است که..!
بعضی از آقایون دوست دارند خودشان را شبیه خانوم ها آرایش کنند.!
و بعضی از خانوم ها دوست دارند خودشان را مثل آقایون زینت دهند.!
دوران آخرالزمان دورانی است که..!
لذت گناه حرام برای بعضی ها از عسل شیرین تر میشود..!
و عطش شهوت خودشان را از راه حرام سیراب میکنند..!
و اگر کسی بخواهد جلوی حرام خود را بگیرد یا نهی از منکر کند.!
بدجوری او را مورد عنایت قرار میدهند!!! آن هم چه عنایتی..!!!
در آخرالزمان آنقدر حق و باطل با هم آمیخته میشوند که..!
نمی توانیم تشخیص بدهیم که چه کسی خوب است..!
و بعضی ها هم حکم خدا را زیر پا گذاشته و علنا هرچه میل دلشان است.
انجام میدهند..!!!
میگویند در قدیم الایام…
قهرمانانی در جبهه ها بودند که برای سربلندی مردم حاضر شدند که…
جان خودشان را حـــراج کنند..و در این حراجی مشتری خــــدا بود..؟!
اما با فاصله گـــرفتن از آن قهرمانان..!؟
امروزه..!!عده ای با دو قلـــم آرایش یا با یک مانتـــو کوتاه خودشان را..
برای دیگران حــــراج میکنند..!! اینجا مشتری کیست..؟! نمیـــدانم..!؟
امـــــروزه..!!در زمانی به سر میبریم که..!!
اگه یک مادر نـجـیـبـی به دختر کوچیـــکش روسری بستن را یاد میدهد..
بعـــضی ها به این مادر نـجـیـب تیکه می اندازند و میگوید..!؟!
.
مــگر میخواهی با این روسری بستن دخترت رو خــفــه کنی..!!
ولـــش کن..!!هنوز بچه است و چیزی نمی فهمه..!!
امـــــــــــــا…!!
اگر مادری دخترش را از کوچیکی آرایش بکنه و مثل عروسک..
به همه نشونش بده..!!همه به این مـــادر میگن..!!
چه مادر با کلاسی!چه مادر با سلیقه ی!که اینگونه دخترش رو بزک میکنه.
امــــــــروزه..!!در زمانی به سر میبریم که..!!
اگر یک بچه حزب اللهی ریش بذاره..!همه بهش تیکه می اندازند و میگویند.!
مگر پیرمردی که ریش میذاری..! اول جونیته بقول خودشان برو حال کن.!
ولـــــــــــی…!!
اگر آقا پســــری که صورتشو همانند خـــانوم ها آرایـــش میکنه و..
شـــلواره پاره میپوشه..!! همه بهش میگن..!!
چه آقا پسر مــدرنیته ی که همیشه با مْــــد روز آبـــدیت میشه..!!
فریاد نوشت…!!
بعضی وقت ها اگه آدم حرف دلشو نزنه احساس خفگی میکنه..!!
کاش آنقدر فریاد بزنیم که خدایا صدایمان را میشنوی..میشنوی…
خسته شدیم..!! خستــــــــــــــه..!!
یاد شهدایی قهرمان ما به خیر..
.
.
شهدایی که برای دفاع از نامـــوس هایــــمان تیکه بریده شدند..!!
شهدای که نگذاشتند یک وجب خاک وطن و ناموس مان به دست صدامیان بیفتد
واینــگونه خوشـــحالی میکردن بخاطر دفـــاع از ارزشها..وطن و ناموس..!
اما در این دوره زمــــونه..!!؟
وقتی دیدن شبـــکه های رقــــص ماهواره برای یـــعضی ها از نـــان…
شب هم برایــــشان واجب تر شد..!
وقتی ستارگان هالیودی شدند الگــــوی بعضی از روشنفکران امروزی.!!
یکــــدفعه رگ غیرت بعـــضی از مردان پــنجر میشود..!!
.
و این مردان افتخار میکنند ناموسشان را اینگونه به خیابان بیاورند..!
کجـــایند سربـــداران ســـر بریده ما..؟!
سربدارانی که برای بقای اســـلام عزیز و برای شـــادی دل امام عصر(عج)
اینگونه ســــرهایشان را بریدند..!!
ولـــــی امــــروزه…!!
کسانی که پیروی کردن از دستورات شرع را مایه عقــب افتادگی میدانند..!!
کسانیکه برهنگــی را نشانه مـنـورالـــفکری مــیدانند..!!
اینگونه پا روی خــون های ریخته شده شـــهدا میگذارند..!!
بعضی از دختر خانومها برداشتن روسری برایشان عـادی شده..!!
بعضی از آقایون هم رقصیدن در خیابان برایــشان عـادی شده..!!
خواسـتم به این اشخاص با کلاس بگم که اگر شیــعه هستید شک نکنید…
همه این مســـائل را امــــام عصر(عج) دیـــده است..!!
.
شرمنده ام مولا جان که در این دوره زمونه در میان محبانت چقدر..
غــــــریــــــبــــــی..!!
بخدا من دیگه حرفی ندارم!فقط میتونم بگم مولا جان شرمنده.زود بیا
چـادرِ مـن
نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریـال هـای کشـورم است …
نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا …
چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است …
سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکنـد …!
گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …
از طعنــه هــای مــردم شـهــر …
یاد چفیـه هـایی می افتـم …
که برای چادری ماندنم …
خــونـی شدند …!
صفحات: 1· 2
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بی شائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.
مرز سلطه شياطين بر انسان، از حدّ تحريك و وسوسه فراتر نمى رود. از اين رو، آنان، انسان را به زشتى ها دعوت مى كنند؛ ليكن نمى توانند او را به ارتكاب زشتى ها وا دارند.
بررسى احاديث دينى در موضوع به بند كشيده شدن شياطين و جلوگيرى از اِغواگرى آنها در ماه رمضان، دو علّت را نشان مى دهد، با اين توضيح كه علّت دوم ادامه و نتيجه علّت اوّل می باشد:
علّت اوّل: طبيعت پيشگيرانه روزه
روزه به طور طبيعى، زمينه اى را كه شيطان بر اساس آن، انسان را به گم راهى مى كشانَد، از بين مى برد. به تعبير دقيق تر، زنجيرى كه در ماه رمضان، شيطان را به بند مى كشد، چيزى جز خودِ روزه نيست. از اين رو، در حديث پيامبر خدا (ص) آمده است: «إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَيِّـقوا مَجارِيَهُ بِالجُوعِ؛ شيطان در انسان ، همچون جريان خون، جارى مى شود پس با گرسنگى، گذرگاه هاى او را تنگ كنيد» .(1)
اين حديث، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه روزه به طور طبيعى، مانع تسلّط شيطان بر انسان مى شود. زنجيرى كه روزه دارد، نه تنها شيطان را به بند مى كشد، بلكه كشش هاى نفْس امّاره را هم مهار مى كند، آن را به اسارت در مى آورد و جلوى سلطه آن را بر انسان مى گيرد و به فرموده امير مؤمنان: «نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ كَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ »؛ گرسنگى، چه خوب ياورى براى اسير كردن نفْس و شكستن عادت آن است! (2)
بر اين اساس، هدف همه احاديثى كه درباره مفيد بودن گرسنگى و نقش آن در خودسازى و تربيت نفْس، وارد شده اند، ايجاد مانع طبيعى در برابر سلطه شيطان بر انسان، نگهدارى انسان از كشش ها و اغواگرى هاى نفْس، و آزادسازى نيروهاى عقلى و شكوفاسازى استعدادهاى انسانى است، چنان كه از اين دو حديث ـ كه از مجموعه احاديثِ اين گونه برگزيده ايم ـ روشن مى شود.
پيامبر خدا (ص) فرمود: «جاهِدوا أنفُسَكُم بِالجُوعِ وَ العَطَشِ، فَإِنَّ الأجرَ فى ذلِكَ كَأَجرِ المُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّه؛ به وسيله گرسنگى و تشنگى، با نفْس خويش، جهاد كنيد ؛ چرا كه پاداش آن ، مثل پاداش جهادكننده در راه خداست».(3)
نيز فرمود : «أحيوا قُلُوبَكُم بِقِلَّةِ الضِّحكِ و قِلَّةِ الشَّبَعِ، وَ طَهِّروها بِالجُوعِ تَصفو وَ تَرِقُّ؛ دل هاى خود را با كم خنديدن و كم خوردن، زنده كنيد و آن را با گرسنگى، پاك سازيد تا صاف و رقيق شود»(4).
علّت دوم: عنايت ويژه خداوند
افزون بر پشتوانه اى كه روزه به طور طبيعى براى روزه داران در جلوگيرى از سلطه شيطان و اغواگرى هاى او پديد مى آورد، اين برنامه عبادى، خود به خود، زمينه ساز شمول عنايت هاى خدا بر آنان مى گردد. آنچه در احاديث با عنوان «به بند كشيدن شياطين در اين ماه» آمده است، به همين نكته اشاره دارد. به عبارت ديگر، عنايت الهى گزاف نيست بلكه ريشه اين توفيق و عنايت الهى، در انتخاب خود انسان و ورود او به ميهمان سراى رمضان، نهفته است.(5)
پی نوشت :
1. مجلسي، بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق. ج 70 ، ص 42 .
2. غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي، قم، 1366 ه.ش. ح 9944.
3. فيض كاشاني، المحجة البيضاء، نشر موسسه اسلامي قم 1378 ش. ج5 ، ص146.
4. فيض كاشاني، المحجة البيضاء، نشر موسسه اسلامي قم 1378 ش. ج5 ، ص154.
5. اقتباس از : محمد محمدی ری شهری حکمت نامه پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ، قم ، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1386 ه.ش، ج 11 ، ص 30-32
<< 1 ... 116 117 118 ...119 ...120 121 122 ...123 ...124 125 126 ... 138 >>