خاطره ای از حجت الاسلام محمد جواد سامی
روزی برای توجیه طرح عملیات محرم در گرمترین ساعات روز زیر یک چادر محقر و ساده ، کالک عملیاتی قرارگاه را مقابل آقا مهدی زین الدین گشودم . او با تواضع تمام با ذره بین نقشه را می کاوید و روی خطوط آن حرکت می کرد .
راننده ای که کنار چادر منتظر نشسته بود ، آنقدر شیفته حرکات متین و کلام دلنشین او شده بود که بی اختیار هر لحظه خودش را به او نزدیک می کرد . آقا مهدی انگار در عالم دیگری به سر می برد ، ناگهان سربلند کرد و صورتی را نزدیک صورت خود ، وسط نقشه دید . ملایم پرسید : « آقا کی هستند ؟ »
وقتی مسولیت او را گوشزد کردم گفت : « چرا نگفتید مهمان داریم ؟! » ایشان را پای این چادر گرم معطل کرده ایم !
بعد رو به راننده کرد و گفت : « دوست من ! اینها برای شما مفهوم نیست . سر فرصت همه را برایتان توضیح می دهم .»
سپس دستور داد محل مناسبی برای او مهیا کنند . بعد از او عذر خواهی کرد .
در بازگشت به مقر ، راننده از مسولیت آقا مهدی و کار او پرسید . وقتی گفتیم که ایشان فرمانده لشکر هستند ، به حدی منقلب شد که تا چند لحظه قادر به حرکت نبود.
دیده شده درکتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ، ص ۲۷.
بیوگرافی آیتالله هاشمی رفسنجانی
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سن ۸۲ سالگی دار فارنی را وداع گفت.
اکبر هاشمی رفسنجانی سوم شهریور ماه سال ۱۳۱۳ ه.ش (برابر با ۴ آگوست ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانوادهای نسبتاً ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه بیبی صفریان است.
پدرش با تحصیلات حضوری از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ایشان، با آن که سیّد نیستند، به این دلیل انتخاب شده است که نام جدّ پدری وی حاج هاشم بوده است که در سرتا سر منطقه، املاک و امکانات زیادی داشته است. هاشمی تحصیل را، از سن ۵ سالگی در مکتب خانه ای در نوق آغاز نمود.
در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت و به درجه اجتهاد نائل گردید. اساتید وی در حوزه علمیه قم آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی (ره)، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمد کاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب الدین نجفی مرعشی، محمد حسین طباطبائی و حسینعلی منتظری بوده اند.
وی در آنجا تحت تاثیر تعلیمات امام خمینی (ره) به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمد رضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید امام، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور پررنگ تر شد. با وجود نگرش ضد غربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود.
هاشمی در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است، ازدواج نمود. او خواهر حسین مرعشی، معاون سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری و از مدیران اصلی دولت سازندگی است. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب و به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است.
دو دختر او با دو پسر آیت الله لاهوتی اشکوری، امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی در زندان (که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است) ازدواج کردند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی بیش از آنکه به عنوان یک شخصیت علمی شناخته شده باشد، به عنوان یک چهره سیاسی مطرح است و این هم به خاطر فعالیت های فراوان سیاسی ایشان در دوران قبل و بعد از انقلاب است. با مراجعه به اسناد معتبر تاریخی می توان همواره از ایشان در مناسبتهای مختلف سیاسی نام و نشانی پیدا کرد.
هاشمی رفسنجانی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به امام نزدیک بود. هاشمی در دوران پیش از انقلاب و در طول نهضت امام خمینی (ره) به صورت یک عضو فعال و همیشه در صحنه حضور داشته است. نمونه بارز حمایت ایشان از امام خمینی (ره)، حرکتی بود که ایشان به همراه دیگر علما در اعتراض به زندانی شدن امام انجام دادند.
هاشمی رفسنجانی پس از انقلاب اسلامی عناوین افتخاری متعددی را از مجامع علمی دنیا کسب کرده و دانشگاه تهران نیز عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را به ایشان اهدا کرده است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شد. وی اسفند سال ۱۳۸۹ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیت الله مهدوی کنی سپرد.
اکبر هاشمی بهرمانی، روحانی و سیاستمدار، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس اسبق مجلس خبرگان رهبری نخستین رئیس مجلس ایران و چهارمین رئیس جمهور ایران در دو دوره پیاپی بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ بود و به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی شناخته می شد .
دیده شده درhttp://www.parsine.com
در درون هر فردی یک فرعون است ، ۱۹ / ۱۰ / ۹۵
در قرآن هر جا صحبت از تربیت می شود، از دو کلید واژه «تعلیم» و «تزکیه» استفاده شده است، خداوند در قرآن واژه تزکیه را به جای اخلاق و تهذیب به کار برده است.
انسان در راه تغییر خود، چه به صورت درونی و چه به صورت بیرونی باید توجه داشته باشد که تغییر یا در جهت مثبت است و یا در جهت منفی؛ برای تغییر در جهت مثبت که همان رشد و تعالی است موانع و عوامل بازدارنده ای وجود دارد که باعث تنزل اند و باید برداشته شوند، واژه ای که معنای برطرف کردن این موانع بازدارنده را می رساند واژه «تزکیه» است.
قرآن همه این موارد را در آیاتی کوتاه در سوره نازعات آورده است، خداوند به موسی فرمود که به سراغ فرعون برو و بگو «هل لک الا ان تزکی؟» یعنی «می خواهی پاک شوی و رشد کنی و به کمال برسی؟»
انسان ابتدا باید بخواهد که رشد کند و این خواست فطری را در خود بیدار سازد، خب حالا پس از خواستن، باید به سمت کدامین هدف برویم؟ قرآن در ادامه می گوید «و اهدیک الی ربک فتخشی» یعنی هدف، هدایت به سوی پروردگار است. نشانه اش چیست؟ «فتخشی» یعنی نسبت به آینده ات نگران می شوی و احساس مسئولیت می کنی.
لطف و رحمت خداوند آن قدر زیاد است که حتی از هدایت فرعون هم دست برنداشت ، البته در درون هر انسان فرعونی وجود دارد که می گوید «انا ربکم الاعلی»؛ اگر زمینه ای پیدا کند و ببیند که به حرف هایش گوش می دهند، بدش نمی آید که ادعای خدایی کند، این خاصیت انسان است که همانطور که تمایل فطری به رشد دارد، در درونش عاملی وجود دارد که او را به سوی سقوط سوق می دهد؛ «ان النفس لاماره بالسوء». البته خداوند هر کسی را نسبت به ظرفیتی که دارد از او انتظار مسؤولیت و تکلیف دارد.
خداوند نسبت به کسانی که ظرفیت شان کمتر است گذشت بیشتری دارد اما برخی تا جایی پیش می روند که بر ظرفیت و مسؤولیت دیگران اثرگذارند؛ اثر بر همسایه، اثر بر استاد، اثر بر خانواده و این تا مرحله ای می رسد به کسانی که مسؤولیت یک ملت و امت را بر عهده دارند و حرکت آن ها یک ملت را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از فرزندان همین انبیاء با کلمات ساده و بی تکلف و بدون قلمبه گویی از شرق تا غرب عالم را تحت تاثیر قرار داد.
سخنان ️آیت الله مصباح یزدی در مدرسه علمیه عالی نواب در مشهد ، ۱۹ / ۱۰ / ۹۵ ،دیده شده درسایت رسمی آبت الله مصباح یزدی دامه برکاته .
کسی که اجابت دعایش به تاخیر افتاده
علی ابن ابراهیم ، عن أبیه ، عَن ابن أبی عمیر ، عن اسحاق بن ابی هلال المداینی ، عن حدید ؛ عن أبی عبدالله علیه السلام قال : اِنّ العبد لیدعو فیقول الله عزوجل للملکین ؛ قدِ استجَبتُ له ولکن احبسوهُُ بحاجته ، فاِنی اُحِب اَن اسمع صوته و اِن العبد لیدعو فیقول الله تبارک و تعالی ؛ عَجِّلو اله حاجته فانی أَُبغض صوتهُُ:
حضرت صادق علیه السلام فرمود : همانا بنده ای دعا کند پس خدای عزوجل به دو فرشته که موکل بر انسان ها هستند فرماید : من دعای او را به اجابت رساندم ولی حاجتش را نگه دارید زیرا که من دوست دارم آواز او را بشنوم ، و همانا بنده ای هم هست که دعا کند پس خدای تبارک و تعالی فرماید : زود حاجتش را بدهید که آوازش را خوش ندارم .
دیده شده اصول کافی ، محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی ، با ترجمه حاج سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه اسلامی ، ج ۴ ، ص ۲۴۵.
هيچ فضيلتي بالاتر از اعتقاد توحيدي و ايمان به خدا نيست
قرآن براي درمان خطر از داروهاي فراواني استفاده كرده است. هر جا سخن از فقر است, هر جا سخن از نياز است, هر جا سخن از بردگي و بندگي و حاجت است، فرمود اوّل اسم خودت را بياور. هر جا سخن از بينيازي و غنا هست تنها نام كسي را كه ميبري خداست و مظاهر قدرت او. اگر نام خود را خواستي ببري در سايه نام او ببر. اين اصرار تعليمي و تربيتي قرآن است كه هر جا سخن از فقر است اوّل نام خودت را ببر.
ميبينيد انبياي ابراهيمي وقتي ميخواهند اظهار فقر كنند، اظهار حاجت كنند، اظهار نياز كنند، اوّل اسم خودشان را ميبرند؛ اين تقديم نيست اين در حقيقت تأخير است.
اين در كتاب شريف سيوطي همه ما خوانديم كه رسول «اذا دعا بدأ بنفسه»، نه درخواستن, خدايا اين را بده و آن را بده. ميبينيد وجود مبارك نوح كه شيخ انبياست وقتي ميخواهد اظهار فقر كند بگويد ما نياز داريم: (رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنين ، نوح / ۲۸) اوّل ميگويد مرا بيامرز! ۹۵۰ سال انسان «خالصاً لوجه الله» تبليغ كند، بعد موقع آمارگيريِ فقرا اوّل نام خودش را ببرد؛ يعني فقيرتر از همه من هستم: (رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنين وَ الْمُؤْمِنات) كه «إنّ الرسول(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) إذا دعا بدأ بنفسه», آن در خواستن نيست كه خدايا به من مال بده به ديگران هم بده؛ خدايا مرا بيامرز ديگران هم بيامرز, خدايا مشكل مرا حلّ كن، چون من از ديگران محتاجتر هستم؛ «إنّ الرسول إذا دعا بدأ بنفسه».
وجود مبارك نوح اين طور بود انبياي بين نوح و خليل حق(سلام الله عليهم) اين طور بودند تا نوبت به انبياي ابراهيمي رسيد. هر جا وقتي ذات اقدس الهي دعاي خليل خود را ذكر ميكند، ميبينيد اوّل ناله خود خليل بلند است (رَبَّنَا اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِساب ؛ ابراهیم / ۴۱ )اين دعاي خليل حق است (وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام ؛ ابراهیم / ۳۵) خدايا مرا و فرزندان مرا از بتپرستي نجات بده! (رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي ؛ ابراهیم / ۴۰) خدايا توفيق بده من نماز را به پا بدارم، فرزندان مرا هم اهل اقامه نماز بكن! هر جا سخن از فقر و ناله و خواستن است دعاي انبيا اوّل بلند است.
الآن اگر كسي را آوردند به ما گفتند اين آب را شما دَم بزنيد اين بچه را شما دعا كنيد، ما بايد حواسمان جمع باشد، اوّل براي خود ناله كنيم، مبادا يك وقت غرور ما را بگيرد كه حالا ما چون معمّميم، عدهاي به ما علاقهمندند اين بچه را ميآورند كه ما دعا كنيم يا آن بيمار را ميآورند ما دعا كنيم، اين دامي بيش نيست.
اگر در اين دعا گفتيم خدايا بيش از او و پيش از او, من به تو نيازمندم مشكل مرا حلّ كن، بعد مشكل او را، اين دعا ميشود مستجاب و اين ديگر نه دام است نه دانه. اما اگر بر اساس عوامي كه در ما هست باور كرديم كه ما مستجاب الدعوهايم يا از حُسن ظنّ ديگران سوء استفاده كرديم، اين اوّلين دام است براي ما. چرا اين همه اصرار دارد قرآن كريم كه دعاي انبيا را نقل ميكند با اين وضع باشد. مبادا ـ خداي ناكرده ـ انسان در اين فريب بيفتد كه من آنم كه ديگر حالا نياز ندارم. اين اوّلين دام بتپرستي درون است.
هيچ صنم و وثني از هوی بدتر نيست، گرچه سنگينترين هوی در بيرون است چون او جِرم است و جسم است و سنگ است، گرچه نرمترين هوا در درون است؛ ولي شرورترين هوی همين هواي درون است. «إنّ أکثف الهواء» در بيرون است. «ألطف الهواء» در درون است،( أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه ). اينكه گفتند هر لحظه محافظ باشيد هر لحظه متذكّر باشيد، براي همين است. اين انسان را به دام مياندازد چطور ميشود اكثر مؤمنين مشرك باشند؛ به صورت حصر هم فرمود: (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون).
اگر كسي يك «لا اله الا الله» با اخلاص را به همراه داشته باشد اهل بهشت است؛ممكن است در مشكلات برزخ آسيبي ببيند در ساهره معاد آسيب ببيند، در فاصله بين اعراف و بين اعراف مشكلاتي دامنگيرش بشود؛ ولي سرانجام اهل بهشت است .
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی دیده شده در سایت رسمی آیت الله جوادی آملی ، ۱۶/ ۱۰/ ۹۵
برای مشاهده تمامی سخنرانی به لینک زیر مراجعه فرمائید
نفوذ دشمن در نسل نو
دشمن میخواهد سر به تن ما نباشد. اگر خود جوانهای ایران و تحصیل کردگان ایرانی به یک ابتکاری برسند، ناراحت است. نه اینکه ابتکار خودش را نشان ما نمیدهد، ابتکار خودش را آموزش نمیدهد، اگر خود ایرانیها هم یک چیزی یاد بگیرند، ناراحت است که چرا این اختراع را داشتی. چرا این ابتکار را داشتی. از رشد ما ناراحت است. قرآن هم یک آیه دارد، «إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ» (توبه/ آیه ۵۰) یعنی اگر به شما خیری برسد، آنها ناراحت میشوند. این علامت حسادت است.
ارزشها را بیارزش میکنند. یکوقتی اول انقلاب میگفتند: فلانی طاغوتی است. طاغوتی بودن ننگ بود. به جای فحش میگفتند: فلانی طاغوتی است. الآن میگویند: عجب خانهای دارد؟ یک خانه طاغوتی، دیگر خانه طاغوتی ارزش شد. اول ننگ بود، کلماتی را جایگزین میکنند.
از همه راه هم وارد میشوند. از راه ورزش وارد میشوند. از راه کتابهای درسی وارد میشوند. بعد از انقلاب بعضی از کتابهای درسی مطالبش که عوض شد، سفارتخانهها جیغ کشیدند. معلوم میشود این متن را سفارت فلان کشور گفته در کتابهای آموزش و پرورش این را بگذارید. طوری کنیم که دیپلم ما دیپلم داشته باشد، ولی هیچ خاصیتی نداشته باشد. بصیرت لازم را نداشته باشد. سواد لازم را نداشته باشد. تصمیم و عزم نداشته باشد. جسارت نداشته باشد. جگر نداشته باشد. مهارت نداشته باشد. فقط دیپلم دارد و فقط لیسانس دارد. روی این کار شده تا اینجا رسیده است.
یکوقت یک جوان هیپی بود، زمان شاه موهای خیلی بلندی داشت. آمد گفت: حاج آقا مردم خیلی به من بخاطر موهایم نگاه میکنند. حرام است؟ گفتم: نه اگر خودت انتخاب کردی، حلال است. جوانی دوست داری اینطور باشی. اگر روی پای خودت ایستادی حلال است. اما اگر در فیلم دیدی پیداست پف هستی. یعنی از خودت اراده نداری. جوان از سینما بیرون آمد، سیگارش را اینطور روشن کرد. گفت: شما سیگار میکشیدی، همیشه همینطور نگه میداشتی؟ چرا الآن اینطور میکنی؟ گفت: ندیدی در فیلم سیگار را اینطور روشن کرد؟ جوان، هشتاد کیلو وزنش است. ژست هم میگیرد مثل اینکه از اتریش پایین آمده است. اما در نگه داشتن چوب کبریت از خودش اراده ندارد. این مصیبت است. بیهویتی و خودباختگی، من چه کار به لباس غربی و شرقی دارم. آن مقداری که دوست داری، منطق داشته باشید. اگر این کفش را دوست داری، منطق هم دارد که این کفش، بهترین کفش است؟ یعنی واقعاً با این کفش بهتر میتوانی راه بروی؟ دختران بیهویت، پسران بیهویت، اختیار…
جوان آرایشگاه میرود میگوید: آقا اینجا را ژاپنی بزن. اینجا را آلمانی و اینجا را فرانسوی بزن. اختیار پشم سرش دست خودش نیست. یعنی باید گریه کنیم که اینقدر بعضی از جوانهای ما پوک شدند. نفوذ این است. من کار به مد ندارم. میگویم: اگر انتخاب کردی خوب است. انتخاب با دلیل، یک کسی ممکن است انتخاب غلطی بکند. انتخاب غلط را کار ندارم. .
فکر میکنیم مثلاً چون این آهنگ، آهنگ فلان است، یا مثلاً فرض کنید فلان دانشمند این کار را کرده است. بکند. اگر یک دانشمندی سیگار کشید. مثلاً یک آیت الله یا یک استاد دانشگاه سیگار کشید، باید بگوییم: سیگار خوب است؟ نه سیگار بد است. حالا هرکس هم باشد، هر مقامی هم باشد، سیگار کشیدن کار بدی است. هرکس میخواهد سیگار بکشد، اسکناس آتش بزند. چون اگر اسکناس آتش بزند، پولش رفته است. ولی این اسکناس را میدهد سیگار میخرد، سیگار میکشد. هم پولش رفته و هم ریهاش رفته است. هرکس میخواهد سیگار بکشد پول آتش بزند. لااقل ریهاش سالم است.
اینکه ما یکطور داریم بعضیها فضای مجازی و سایت و اس ام اسها، جامعه ما… شما در روز ببینید چند متلک اس ام اس میشود، چند حرف حسابی اس ام اس میشود؟ چند تا شعر خوب اس ام اس میشود؟ چند تا حرفهای حکیمانه اس ام اس میشود؟ چند تا چرت و پرت اس ام اس میشود؟ یعنی نسل نو ما دارد آسیب میبیند. خودمان را دریابیم. قرآن میگوید: خاسر کسی نیست که سکهاش ارزان شود. خانهاش ارزان شود. «ِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (زمر/۱۵) خاسر، زیانکار واقعی کسی است که خودش را مفت میفروشد.
ما چقدر شنیدیم شیرینی دانمارکی، ذرت مکزیکی، در خیابانها دیدیم. حالا هرجا میبینیم نوشته دیزی سنتی، غذای سنتی، نان سنتی، محلی، خانگی. یعنی رفتیم سر ما به سنگ خورد و برگشتیم. از اول چرا رفتی؟ خودتان را کشف کنید. شما خلیفه خدا هستید. «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة» (بقره/۳۰ ) خودت را کشف کن. «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (حجر آیه ۲۹) روح خدا در توست. خودت را کشف کن. خودت را حرام نکن. «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» (مؤمنون/ آیه ۱۴) خدا بهترین ساختمان را به تو داد. «أَحْسَنِ تَقْوِيم» (تین آیه ۴ ) خدا بهترین ساختمان را به تو داد. «سَخَّرَ لَكُمْ» (جاثيه/آیه ۱۳) «خَلَقَ لَكُمْ» (بقره/ آیه ۲۹) «مَتاعاً لَكُم» (مائده/ آیه ۹۶) ابر و باد و مه و خورشید برای توست. تو یک وجود استثنایی هستی. حیف هست این فیلم را ببینی. من کاری به حلال و حرامش هم ندارم. فرض کنید تمام فیلمها حلال است.دیگر از این بالاتر! آخر فیلم چه چیزی نصیب تو شد؟ چقدر رشد کردی؟ هرکاری میکنید باید درونش رشد باشد. حالا رشد بدنی باشد، برای سلامتی تو باشد. کوهنوردی باشد. تربیت بدنی باشد. رشد علمی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی باشد. اصول دین نسل نو باید رشد باشد. آخر این چه میشود؟
برادرها در و دیوار مسموم است. دائماً دارند روی آتش بنزین میریزند. به هیچ چیز نمیشود اطمینان کرد مگر به عقل و وحی. دیگران ما را دوست ندارند.
برنامههای فرهنگی، سایتها، فضای مجازی، در و دیوار سم پاشی است. البته بعضی از مسئولین هم دسته گل آب میدهند که این هم یک راه نفوذ است. وقتی بنده کلی حرف از تقوا میزنم که مردم تقوا حق الناس، میگویند: ما حق الناس هستیم. آن آقایی که در فلانجا فلان مقدار اختلاس کرد، حق الناس نبود؟ یعنی تمام حرفها و تبلیغات بنده را عملکرد یک مدیر و مسئول در یک بانک و شرکت و وزارتخانه خراب میکند. عملکرد ما خیلی بد بوده است.
سخنان حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ،درسهایی از قرآن ، ۱۶ / ۱۰ / ۹۵ ، شنیده شده .
آیا خدا از ما راضی است ؟
مطلبي كه براي همه ما ضروري است اين است كه بدانيم خدا از ما راضي است يا نه؟
انبيا از ما راضي هستند يا نه؟
و وجود مبارک حضرت وليّ عصر از ما راضي است يا نه؟
اين سؤال, سؤال همه ماهاست هم از خودمان سؤال ميكنيم كه آيا وجود مبارك امام زمان از ما راضي است يا نه؟
خداي سبحان از ما راضي است يا نه؟
ما دسترسي ظاهري به وجود مبارك حضرت نداريم كه ببينيم از ما راضي است يا نه! اما اينها نور واحدند ، وقتي ما به قرآن و نهجالبلاغه و كلمات ائمه(عليهم السلام) دسترسي داريم، آن متكلّمها در كلامشان ظهور ميكنند، يك كلام عادي نيست.
شما ببينيد وقتي وجود مبارك حضرت امير، قرآن را معرفي ميكند نميفرمايد يک کتاب و كلام عادي است. يك وقت كسي كتابي مينويسد يا سخنراني ميكند اين سخنرانيها را جمع ميكنند كتاب ميكنند يا مقالاتي مينويسد جمع ميكنند، به هر حال اينها كتاب مصطلح اوست يا سخنان اوست. قرآن در عين حال كه تمام اين الفاظ، كلمات الهي است و گذشته از اينكه معجزه است يك ويژگي دارد كه در هيچ كتابي نيست و آن ويژگي را وجود مبارك حضرت امير در قرآن كريم مشخص كرده است. فرمود هر متكلّمي حرف ميزند و هر مؤلفي هم كتاب مينويسد؛ اما آن طور نيست كه آن متكلّم در كلامش تجلّي كند يا آن مؤلف در كتابش جلوه كند.
قرآن يك كتاب خاصي است كه آن گوينده و پديدآورندهاش در اينجا جلوه كرده است: «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِه»؛( نهج البلاغه ، خطبه ۱۴۷ ) فرمود اين يك كتاب معمولي نيست كه شما بگوييد خدا اين را نوشت يا خدا گفت؛ خدا در اين كتاب تجلّي كرده است اين بيان, بيان قرآن ناطق است، فرمود:«فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِه»؛ فرمود چرا خدا را نميبينيد؟!
خدا با چشمِ سر ديدني نيست، اما با چشم سِرّ كه ديدني است. فرمود او اصلاً خودش را نشان داد شما او را ببينيد، شما فقط كلام را ميشنويد يا ميبينيد. ديدنِ كلام هنر نيست، ديدن متكلّم هنر است.
ویژگیهای فتنه
فتنه اجتنابناپذیر است
معنای دقیق فتنه امتحان است. ما در معرض انواع امتحانهای الهی هستیم و امتحان اجتنابناپذیر است. حضرت علی(ع) فرمود: «نگویید"خدایا به تو پناه میبرم از فتنه!” چراکه هیچکسی نیست مگر اینکه درگیر با فتنه و امتحانات الهی است بلکه از گمراهی و سقوط در فتنهها به خدا پناه ببرید؛ (لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ …؛ نهج البلاغه،حکمت ۹۳)
در آخرالزمان، فتنه چیز خوبی است
فتنه از جهاتی چیز بدی نیست. خصوصاً در آخرالزمان به خاطر نتایج خوبی که دارد. امام صادق(ع) فرمودند:«فتنه را از خدا تمنا کنید خصوصاً فتنههای اجتماعی. چراکه جباران از بین میروند؛ تَمَنَّوُا الفِتنَةَ؛ ففيها هَلاكُ الجَبابِرَةِ، وطَهارَةُ الأرضِ مِن الفَسَقَة»(امالی طوسی/ ۷۰۰) یا رسول خدا(ص) فرمودند: «از فتنههای آخرالزمان بدتان نیاید، زیرا فتنهها موجب نابودی منافقین میشود؛ لا تَكرَهُوا الفِتنَةَ في آخِرِالزمانِ؛ فإنّها تُبِيرُ المُنافِقينَ.»(میزان الحکمه، حدیث۱۵۷۴۸)
فتنه طراحی خداست
اصلاً فتنه طراحی خداست. وقتی بنی اسرائیل گوساله پرست شدند. حضرت موسی به خدا عرضه داشت خدایا این صدای گوسالۀ سامری از کجا آمد؟ خداوند فرمود: صدای گوساله سامری کار خودم بود، فتنه من بود و من آن را طراحی کردم؛ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنَّ تِلْكَ فِتْنَتِي»(محاسن/۱/ ۲۸۴) قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَهُ قَالَ أَنَا فَقَالَ عِنْدَهَا مُوسَى إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ ... (تفسیر عیاشی)
توأم با پیچیدگی و ابهاماتی است
فتنه توأم با پیچیدگی و ابهاماتی است. وگرنه اگر همهچیز روشن باشد که دیگر امتحان معنا ندارد. حضرت امیر فرمود: خدا از چیزهای امتحان میگیرد که بندگان از اصل آن زیاد مطلع نیستند؛ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَه»(نهج البلاغه،خطبه ۱۹۲)
فتنههای آخرالزمان، سختترین فتنهها و امتحانها است
فتنههای آخرالزمان، سختترین فتنهها و امتحانها است. یکی از دلایلش این است که آدمهای بهظاهر خوب و مذهبی در فتنهها عامل فریب مردم میشوند. امام رضا میفرماید: «در آخرالزمان فتنهای شدیدتر از دجال سراغ شما خواهد آمد؛ دجال مظهر فریب در آخرالزمان است، ولی شدیدتر از فتنۀ او، فتنه کسانی است که ادعای محبت ما را میکنند! ؛ إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّال»(صفات الشیعه، ص ۸)
ولی راهحل آنهم آسان است!
اگرچه فتنه آخرالزمان شدید است ولی راهحل آنهم آسان است. امام صادق(ع) در خیمه نشسته بودند، شخصی سؤال کرد که ما در فتنههای سخت آخرالزمان چه کنیم؟ حضرت پرده را زد بالا فرمود این چیست؟ گفت: نور آفتاب فرمود تشخیص حق از باطل راحتتر از تشخیص نور آفتاب است؛ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تَرَي هَذِهِ الشَّمْسَ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَمْرُنَا أَبْيَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ»(کافی،ج ۱ ، ص ۳۳۶)
امام رضا(ع) در ادامه همان روایتی که به فتنۀ شدیدتر از دجال اشاره فرمود، راهنمایی کردند و فرمودند: نشانۀ این آدمهای که مدعی محبت ما هستند ولی منحرفند، این است که دوستی میکنند با دشمنان ما و دشمنی میکنند با دوستان ما. (بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا)
با این راهنمایی امام رضا(ع)، تشخیص حق از باطل در فتنهها کاری ندارد، اینیک علامت است، ببینید دشمن خارجی از چه کسی حمایت میکند و عامل داخلی با کدام دشمن خارجی مثل آمریکا طراح دوستی میریزد؟ او منحرف است.
عبور از فتنههای آخرالزمان خیلی راحتتر است از فتنههای زمان امیرالمؤمنین(ع) چراکه الآن ما دشمنان خارجی داریم که دوستی با او، یک راهنما و علامت برای نشان دادن منحرفان و فتنهگران است.
حضرت امیر فرمود: «ای مردم امواج فتنهها را با کشتی نجات در هم بشکنید؛ أَيُّهَا النَّاس شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاة»(نهج،خطبه ۵) در ۹ دی مردم در دل فتنهها سوار کشتی امام حسین(ع) شدند و آتش فتنه را خاموش کردند.
سخنرانی استاد پناهیان ، شنیده شده و همچنین دیده شده در سایت رسمی استاد پناهیان ، ۱۰/۱۰/ ۹۵
کوچک های بزرگ
گاهی اوقات یک چیزهایی که در چشم ما کوچک است در چشم خدا بزرگ است ، حساب های ما با خدا فرق می کند و گاهی اوقات برعکس چیزی که در ذهن و چشم ما بزرگ است ، خدا خیلی ارزش برای آن قائل نیست . خدا که با هیاهو و سر و صدا گول نمی خورند ، اهل بیت که با هیاهو و سر و صدا فریب نمی خورند .
یک چند روز وحی بر پیامبر قطع شد هم پیامبر نگران بودند و هم مردم ، عده ای رفتند پیش پیامبر پرسیدند یا رسول الله چرا وحی قطع شده ؟ پیامبر چیزی فرمودند که اگر برای شما عرض کنم باورتان نمی شود که یک همچین چیز کوچکی باعث شود که وحی قطع شود ، پیامبر فرمود : « می خواهید وحی قطع نشود حال که شما ناخن هایتان را نمی گیرید و عطرنمی زنید ، نظافت نمی کنید ، » اصلا به چشم ما می آید که این چیز بزرگی باشد ! نه ، در چشم ما کوچک است اما وحی به خاطر آن قطع شد .
همین چیز کوچکی که الان در بعضی از خانواده ها باعث اختلاف خانوادگی است ؛ زن یا شوهر به خصوص جوان وقتی می خواهند بروند مراسم عقد یا عروسی ، کلی جلوی آیینه می ایستند و به خودشان می رسند ، اما در خانه حاضر نیستند برای یکدیگر معطر و نظیف باشند که این باعث کلی اختلافات می شود .
پیغمبر صلوات الله فرمود : می خواهید وحی قطع نشود در حالی که نظافت نمی کنید ؟
ما در ملکوت دنبال مشکلاتمان نگردیم ، جلوی پایمان است ، همین پیش پا افتاده ها را اگر رعایت کنیم خیلی میرویم بالا ، همین چیزهای کوچک کوچک ، به قول روانشناسان کوچک های بزرگ ؛ وقتی من ظلمی کرده ام ، وقتی حقی از کسی ضایع کرده ام ، لیتر لیتر اشک برای سید الشهدا بریزم و جای آن طلب را پر می کند ؟ ابدا ….
خلاصه این که مسلمانی و مومن بودن واقعی انسان ها را اگر بخواهید بفهمید از انصافشان بفهمید ، از راستگو بودنش بفهمید ، از رعایت مسائل مالی به خصوص که محل لغزش است بفهمید ، از خوش اخلاقی در منزل بفهمید .
سخنرانی استاد عالی ، شنیده شده .
باب بدعتها و رای و قیاسها
الحسین بن محمد الاشعری ،عن معلی بن محمد ، عن الحسن بن علی الوشّا ، و عِده من اصحابنا ، عن احمد بن فضا جمیعا عن عاصم بن حمید ، عن محمد بن مسلم ، عن ابی جعفر علیه السلام قال : خَطَب امیرالمؤمنین علیه السلام الناس فقال : ایها الناس ! أِنما بدٔٔ وقوع ِِالفتن أهوا تُتٔبعُ و احکام تبدعُُ یخالف فیها کتاب الله یتولی فیها رجال رجالا فلو ان الباطل خلص لم یٔخف علی ذی حجی ولو اپل الحق خلص لم یکن اختلاف ولکن یوخذ من هذا ضغث فیمز جان فیجیان معا فهنا لک استحوذََ الشیطان علی اولیاءه ِِ و نَجیِ الذین سبقت لهم من الله الحسنی .
امیرالمؤمنین علیه السلام برای مردم سخنرانی کرد و فرمود : ای مردم همانا آغاز پیدایش آشوب ها فرمانبری هوس ها و بدعت نهادن احکامی است بر خلاف قرآن که مردمی به دنبال مردمی آن را به دست گیرند .
اگر باطل برهنه می بود بر خردمندی نهان نمی گشت و اگر حق ناآمیخته مینمود اختلافی پیدا نمی شد ولی مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته و آمیخته شوند و با هم پیش آیند ، اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره شود و آن ها که از جانب خدا سبقت نیکی داشتند نجات یابند .
دیده شده در اصول کافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، ج ۱ ، ص ۶۹.
<< 1 ... 59 60 61 ...62 ...63 64 65 ...66 ...67 68 69 ... 138 >>