دلهره های آخرالزمانی !

آخرالزمان دورانی است سراسر غفلت از خدا

 

آخرالزمان

خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا پس از وفات پیامبر به دوران جاهلیت خود بازگردند. مسئله ای که در تمام امت های گذشته رخ داده است. مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای ترویج یکتاپرستی و برچیدن بت پرستی مبعوث شد، خانه خدا را به عنوان مرکز توحید تجدید بنا کرد؛ اما با وفات ایشان دوباره خانه خدا، تبدیل به مرکز شرک شد.

آخرالزمان، انتظار، امام زمان، ساعت
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاكِرِینَ
محمد(صلی الله علیه وآله) جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسانید، و البته خدا جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند. (آل عمران/144)

در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا پس از وفات پیامبر به دوران جاهلیت خود باز گردند. مسئله ای که در تمام امت های گذشته رخ داده است. مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای ترویج یکتاپرستی و برچیدن بت پرستی مبعوث شد، خانه خدا را به عنوان مرکز توحید تجدید بنا کرد؛ اما با وفات ایشان دوباره خانه خدا، تبدیل به مرکز شرک شد.

در امت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این مسئله فرق می کند؛ زیرا بعد از ایشان دوران امامت آغاز شده و در روایات به عصر غیبت که منتهی به ظهور آخرین امام و منجی بشریت می شود؛ آخرالزمان می گویند. دورانی که در آن نگهداشتن ایمان بسیار مشکل می شود و مردم، یاد خدا و قیامت را فراموش می کنند: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛ روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض می کنند.» (انبیاء/1)

حساسیت پیامبر نسبت به آخرالزمان سبب شد تا وی به معرفی آن دوران بپردازد و راه نجات را ذکر کنند تا مومنان راه را گم نکنند.

هنگامه امتحانات بزرگ
هر روز این دنیا، هنگام امتحان الهی است. امتحانی که عیار ایمان را معلوم کرده و به بیان قرآنی در انواع مختلفی رخ نمایی می کند:« وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعا شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شكیبایان را» (بقره/155)

هر چند که آزمایش خداوند مخصوص دوره و زمانی خاص نیست؛ اما تفسیر این آیه را مفسران، درباره ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى، فقر و كشتار در آخرالزمان دانسته اند . در انتهای آیه نیز راه پیروزی، صبر دانسته شده است. پیامبر نیز در حدیثی با تاکید بر صبر فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْكُمْ؛ زمانی بر مردم می رسد که تنها صابران بر دینشان هستند که آنها اجر50نفر از شما را دارند.» (شیخ طوسی، امالی، ص485
)
بنابراین صبر برای پیروزی در امتحانات الهی، انجام واجبات و ترک گناهان، به خصوص در آخرالزمان بسیار حیاتی است.

دوران فسادهای پیاپی
قرآن کریم پشت کردن به پیامبر و دوری از تعالیم سعادت بخش او را دوران تباهی ها و مفاسد عنوان کرده و فرموده است: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ؛ اما اگر رویگردان شوید آیا جز این انتظار می رود كه در زمین فساد كنید و قطع رحم نمائید.»(محمد/22) آخرالزمانی که پیامبر وفات کرده و دست ها از امام عصر کوتاه است؛ دورانی است که مردم بیشتر از پیامبر دور می شوند و این معنایی جز غرق شدن در گناه ندارد. پیامبر درباره آن دوران هشدار داده و فرمودند: «لیأتینّ على النّاس زمان یكذّب فیه الصّادق و یصدّق فیه الكاذب و یخوّن فیه الأمین و یوتمن الخئون؛ زمانى بر مردم رسد كه راستگو را تكذیب كنند و دروغگو را تصدیق كنند و امین را خائن شمرند و خائن را موتمن پندارند.»(نهج الفصاحه،ح2366)

آخرالزمان دورانی است که در آن دین الهی رها می شود

دوران جولان با گناهان
آخرالزمان دورانی است سراسر غفلت از خدا. دورانی که در آن دین الهی رها می شود. در چنین دورانی، آسمان خراش ها و ثروت ها تنها با گناه جمع می شود. رسول خدا درباره آن دوران فرمودند: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُنَالُ الْمُلْكُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَصَبَر؛ زمانی بر مردم می رسد که مُلک تنها با قتل و ظلم برپا می شود و ثروت تنها با دزدی و بخل ورزی؛ و محبت تنها باحرام و هوای نفس است. پس هرکه آن دوران را درک کرد باید صبر کند.»(شیخ کلینی، کافی، ج2، ص91)

در چنین دورانی راه کسب درآمد مردم از راه حرام است. دورانی است که مردم از خوردن مال حرام باکی ندارند و اصلاً توجه نمی کنند که معاش آنها از چه راهی می گذرد؛ پیامبر در تعریف آن دوران فرموده است: «لَیَأْتِیَنَ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُبَالِی الرَّجُلُ بِمَ یَأْخُذُ مَالَ أَخِیهِ بِحَلَالٍ أَوْ حَرَام ؛ روزگارى به مردم رسد كه فرد اهمیت ندهد كه مال چگونه به دست آرد، از حلال یا از حرام.» (مجموعه ورام، ج1، ص11)

در جامعه ای که مردم از راه حرام کسب درآمد کنند؛ اگر کسی از امکانات مادی کمتری برخوردار باشد، نمایانگر تن نداده او به راه های حرام است. چنین فردی را جامعه بی عرضه می خوانند. بی عرضه گانی که به جرم دوری از گناهان اینگونه یاد می شوند. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) این نوع بی عرضگی را ستوده و فرمودند: «سیأتی على النّاس زمان یخیّر فیه الرّجل بین العجز و الفجور، فمن أدرك ذلك الزّمان فلیختر العجز على الفجور؛ روزگارى به مردم رخ نماید كه فرد میان بی عرضگى و نادرستى مخیر شود؛ هر كه در آن روزگار باشد باید بی عرضگى را بر نادرستى ترجیح دهد.» نهج الفصاحه،ح1752)

دوران ایمان های یک شبه
آخرالزمان دورانی است که افراد، ایمان خود را یک شبه و به راحتی با کفر عوض می کنند. دورانی که پیامبر درباره آن فرموده است: «ستكون فتن یصبح الرّجل فیها مومنا و یمسی كافرا إلّا من أحیاه اللَّه بالعلم ؛ فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود، مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.»(نهج الفصاحه،ح1734)

همچنانکه این حدیث اشاره دارد برای دور ماندن از چنین آفتی باید با غفلت مبارزه کرد و به شرایط علم داشت و با آگاهی کامل با رویدادها برخورد کرد.

هرچند که آزمایش خداوند مخصوص دوره و زمانی خاص نیست؛ اما تفسیر این آیه را مفسران، درباره ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى، فقر و كشتار در آخرالزمان دانسته اند . در انتهای آیه نیز راه پیروزی، صبر دانسته شده است. پیامبر نیز در حدیثی با تاکید بر صبر فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْكُمْ؛ زمانی بر مردم می رسد که تنها صابران بر دینشان هستند که آنها اجر50نفر از شما را دارند.» (شیخ طوسی، امالی، ص485)

کلام آخر
در آخرالزمان دینداری و همرنگ جماعت نشدن بسیار سخت شده و نیازمند صبر است. در آن دوران باید هر مومنی با یاد خدا، دوری از غفلت و البته یاد معاد، خود را از فتنه ها و آسیب های آخرالزمانی حفظ کند؛ تا از جاده سعادت منحرف نشود. کاری شبیه نگهداشتن گوی آتشین در دست!

قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ؛ روزگارى بر مردم بیاید كه هر كه خواهد دین خود نگهدارد چنان باشد كه آتش بدست گرفته باشد. (امالی، ص485)

 

 

منبع : کتاب الکترونیک نشانه های آخرالزمان 

   دوشنبه 22 اردیبهشت 13992 نظر »

ضمانت بهشت با قبول شش چیز

قال رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: تَقَبَّلُوا لِي سِتَّ خِصَالٍ أَتَقَبَّلْ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَكْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتَمَنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَلْسِنَتَكُمْ . ِ .  ( امالی ، ص ۱۵۰ )

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید : شما شش چیز را قبول کنید ، ما هم در مقابل ، بهشت را برای شما قول می دهیم ؛ ( آن را برای شما ضمانت خواهم کرد ) :

 

۱_هنگام سخن گفتن دروغ نگویید.

۲_ هرگاه وعده ای دادید خلف وعده نکنید.

در امانت خیانت نکنید؛ امانت ِ مالی، امانتِ موقعیّت ، مقام و مسئولیّت ، امانت سخن و خبر.

۴_ از چیزهایی که محارم الهی است چشم بپوشید!

۵_ شهوتِ خودتان را نگهدارید!

۶_ زبان و دستاوردهای خودتان را نگهدارید، یعنی در اختیار داشته باشید .

 

 

شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا… امام خامنه ای (مدظله العالی) (۲۴/ ۱۱/ ۱۳۹۱

   دوشنبه 1 اردیبهشت 1399نظر دهید »

اگر ما به این نکته از دین توجه نداشته باشیم، کار ما زار است

« استغفار بنا بر آنچه که در آیات قرآن، همین‌طور بعضی از روایات، وارد شده و بنده دیده‌ام، موجب می‌شود که مشکلات زندگی انسان و جوامع باز بشود. اگر یک جامعه‌ای به گناهان خودشان توجه کنند، غافل نشوند از گناهان و خطاهایی که انجام می‌دهند و در صدد بربیایند که این گناهان را جبران کنند و از خدای متعال طلب مغفرت کنند، برکات الهی بر این جامعه سرازیر خواهد شد، که در آیات متعددی این هست؛ در سوره هود در دو، سه آیه، در سوره نوح و در آیات متعدد دیگر.

 «وَ اَنِ استَغفِروا رَ‌بَّکُم ثُمَّ توبوا اِلَیهِ یُمَتِّعکُم مَتاعًا حَسَنًا ؛ » استغفار کنید، به خدا برگردید، تا خدا از زندگی شما بهره مطلوب و نیک را به شما ببخشد. یا در یک آیه دیگر

 «وَ یا قَومِ استَغفِر‌وا رَ‌بَّکُم ثُمَّ توبوا اِلَیهِ یُر‌سِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدر‌ارً‌ا وَ یَزِدکُم قُوَّةً اِلی قُوَّتِکُم؛ » برکات آسمانی بر شما نازل بشود بر اثر استغفار و شما از آنچه هستید، به برکت استغفار قوی‌تر بشوید. در مقابل، گناهان موجب می‌شود که زندگی اجتماعیِ اجتماعات تباه بشود. خیلی از جوامع در رفاه و آسایش و قدرت و عزّت به سر می‌بردند؛ گناه آنها را به ذلّت کشاند، آنها را از امکاناتی که خدا در اختیارشان گذاشته بود محروم کرد. در آیات متعددی باز در قرآن این معنا هست

که «فَاَخَذَهُمُ ا للهُ بِذُنوبِهِم»خدا به‌ خاطر گناه، جامعه‌ای را گرفت، آنها را دچار عذاب و نقمت کرد. این یک معرفت قطعی از معارف اسلامی است. اگر ما به این نکته از دین توجه نداشته باشیم، کار ما زار است.

 

 

پنج گفتار حضرت آیت الله خامنه ای در باب استغفار و توبه ، مؤسسه جهادی صهبا ، چاپ اول ، 1393 ، ص 12

   یکشنبه 31 فروردین 1399نظر دهید »

معیار قبولی حرف دیگران !

 

«عَنْ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ یُبْكِیكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُون» ( كافى، ج 2، ص 683 )

حضرت علیه السلام می فرماید : [از] آن كسى كه حرفهائى به تو می زند كه آنقدر تلخ است كه تو را به گریه مى‌آورد، اما خیرخواه توست؛ حرف او را قبول كن. «اتَّبِع» یعنى حرف او را گوش كن، بپذیر؛ [اگرچه] تلخ است، لیكن به نفع توست.

« وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ »؛ ولى گوش نكن، پیروى نكن از حرف آن كسى كه حرفهاى شیرینى میزند كه خوشت مى‌آید و لبهاى تو را به تبسم باز میكند، فریبگر است، غش میكند با تو، خیرخواهى ندارد، از روى بددلى و بدخواهى است، [ولی] حرفى میزند كه تو خوشت بیاید؛ از این شخص پرهیز كن.

« وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُون»؛
وقتى پیش خداى متعال رفتید، آنگاه حقایق دلهاى یكدیگر را آنجا خواهید فهمید.

 

 

شرح حدیث از حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای ، 13/10/89

   چهارشنبه 20 فروردین 1399نظر دهید »

ایمان چیست ؟

 

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا اَلْإِيمَانُ فَجَمَعَ لِي اَلْجَوَابَ فِي كَلِمَتَيْنِ فَقَالَ: اَلْإِيمَانُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ تَعْصِيَ اَللَّهَ. … (الأمالي (للطوسی) , ج 1 , ص 139)

 

ابو بصير مى‌گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:ايمان چيست‌؟ پس امام پاسخ را در دو كلمه برايم جمع نمود فرمود: ايمان به خدا اين است كه از او نافرمانى نكنى…. خُب این هم خطاب به مؤمنین وجود دارد؛ در قرآن ، در روایات معنای مؤمن چیست؟ حضرت جواب این سؤال را در دو کلمه برای ما بیان می کند.

ارتباط بین انگیزه قلبی و عمل جوانحی با عمل جوارحی؛ ایمان به خدا این است که معصیت الهی را نکنی . پس معلوم می شود کسی که سرکشی کند از فرامین الهی، ایمان ندارد. البته معصیت الهی در اینجا به معنای گناه کردن از روی عمد است.

 

 

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی )

 

   دوشنبه 18 فروردین 1399نظر دهید »

72 نشانه از آخرالزمان در کلام پیامبر (ص)

 

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)


امام صادق عليه السّلام از وجود مبارك رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقية الله روحى له الفداء و آباء گرامى اش ‍ چنين نقل فرموده اند:
طوبى لمن ادرك قائم اهلبيتى و هو مقتد به قبل قيامه يتولى وليه و يتبراء من عدوه و يتولى الائمة من قبله اولئك رفقائى و ذووا ودى و مودتى و اكرم امتى على و اكرم خلق الله على .

خوشا به حال كسانى كه قائم از اهل بيت مرا درك كنند و اقتداى به آن حضرت مى كنند (فرمانبردارى ) پيش از قيامش ، دوستان او را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مى جويند و ائمه معصومين قبل از آن حضرت را دوست مى دارند. اينان رفقاى من و دوستان من و بهترين افراد امت من در نزد من بلكه بهترين مخلوقات خداوند براى من هستند (گوارا باد بر صاحبان اين نعمت (ولايت ) ).
حذيفه مى گويد: ديدم رسول معظم اسلام صلى الله عليه و آله پرده كعبه را گرفته و گريه مى كند. عرض كردم يا رسول الله ! چه چيز شما را به گريه آورده است ؟
امام صادق عليه السّلام از وجود مبارك رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقية الله روحى له الفداء و آباء گرامى اش ‍ چنين نقل فرموده اند:
طوبى لمن ادرك قائم اهلبيتى و هو مقتد به قبل قيامه يتولى وليه و يتبراء من عدوه و يتولى الائمة من قبله اولئك رفقائى و ذووا ودى و مودتى و اكرم امتى على و اكرم خلق الله على .

خوشا به حال كسانى كه قائم از اهل بيت مرا درك كنند و اقتداى به آن حضرت مى كنند (فرمانبردارى ) پيش از قيامش ، دوستان او را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مى جويند و ائمه معصومين قبل از آن حضرت را دوست مى دارند. اينان رفقاى من و دوستان من و بهترين افراد امت من در نزد من بلكه بهترين مخلوقات خداوند براى من هستند (گوارا باد بر صاحبان اين نعمت (ولايت ) ).
حذيفه مى گويد: ديدم رسول معظم اسلام صلى الله عليه و آله پرده كعبه را گرفته و گريه مى كند. عرض كردم يا رسول الله ! چه چيز شما را به گريه آورده است ؟

اى حذيفه ! دنيا از بين رفته يا مثل اينكه تو در اين دنيا نبودى . عرض كردم پدر و مادرم به قربانت باد! آيا علائمى هست كه دال بر وقوع چنين وضعى در دنيا باشد؟ فرمودند: آرى - اى حذيفه ! - مطالبى كه مى گويم به قلبت بسپار و با چشمت ببين و با انگشتانت شماره كن :
1. وقتى كه امت من نماز را ضايع كنند.
2. از شهوات پيروى كنند.
3. خيانت در ميان مردم زياد شود.
4. امانت و امانتدارى كم شود.
5. مشروبات الكلى بنوشند.
6. فضا تاريك شود (ممكن است به خاطر آلودگى فضا به معصيت يا دود ناشى از بنزين و غيره باشد).
7. به واسطه خشكسالى ، آب قناتها و چاهها كم مى شود - كما اينكه الان شده است -.
8. آسمان و اين فضاى لايتناهى غبارآلود شود (ممكن است كنايه از ظلمهاى جهانى باشد مانند جنگهاى جهانى از قبيل دو جنگ اول و دوم و جنگهاى پراكنده ).
9. امنيت از راههاى زمينى و هوايى برداشته شود (نظير هواپيما ربايى ، آدم دزدى ).
10. و مردم همديگر را سب و لعن كنند.
11. خانواده ها در دامن فساد سقوط كنند (مانند بى حجابى ، رقاصى ، قمار و غيره ).
12. مردم در زندگى گرفتار تجملات و مدپرستى شوند و سرانجام قناعت و ميانه روى متروك گردد.
13. افراد جامعه نسبت به يكديگر بدبين شوند و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سايه افكند.
14. سالهاى دنيا پست و خوار شود.
15. درختكارى زياد شود و محصولها اندك شود.
16. قيمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آورى بالا برود تا جايى كه زندگى را تبديل به جهنم سوزان كند).
17. بادها زياد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنيا زيانهاى سنگين جانى و مالى به بار آورد).
18. پرده از روى باطن مردم برداشته شود (و جنايتكاران و دنياپرستان و جاه طلبان شناخته شوند، يا بدان آشكار شوند يا علائم ظاهر شوند).
19. عمل شنيع لواط علنى شود (كما اينكه در انگلستان با گذراندن قانونى از تصويب مجلس لواط بلامانع شده است ).
20. خلاف ، پسنديده شود.
21. تجارت و كاسبى دچار سختى و تنگى شود و اشياء مورد درخواست كم شود.
22. تمام برنامه ها را با كمال گستاخى و خودسرى بر مبناى هواى نفس (دلم مى خواهد) پياده كنند.
23. ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسيله سرگرمى و مزاح قرار دهند.
24. آشكارا ربا بخورند و كوچكترين ترسى از خداوند نداشته باشند.
25. بى عصمتى و زنا در ميان مردم رواج پيدا كند (مراكز خودفروشى و زنا در دنيا با ابعاد گسترده اى بالاترين شاهد ماست ).
26. خشنودى و راضى بودن از زندگى و برنامه آن بسيار كم شود.
27. افراد سفيه و نادان زمام امور را به دست گيرند.
28. خيانت به انواع و اقسام مختلف در ميان همه طبقات زياد شود.
29. امانت را بى اهميت بدانند و به آن بى اعتنا باشند و افراد امين كم شوند.
30. افراد از اخلاق و كار خويش تعريف كنند.
31. نادانها به دليل نادانى خويش مشهورند.
32. مردم خانه هاى خود را بيارايند و ديوارهاى آن را زينت دهند.
33. قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهاى چندين طبقه اى كه آسايش و امنيت را از همسايه ها سلب مى كند.)
34. باطل را به لباس حق جلوه دهند.
35. زشتى دروغ از بين برود بحدى كه لباس راستى بر آن بپوشانند.
36. اگر كسى در كارش صحت عمل داشته باشد او را ضعيف بدانند.
37. پستى و لئامت و سرزنش يكديگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)
38. گمراه بودن و راه كج رفتن را هدايت بشمارند.
39. بيان را كورى بدانند (اگر به وسيله بيان ، حقايقى گفته شود كه به نظر آنها خوش نيايد بگويند اين شخص كور است و واقعيت دنيا را نمى بيند).
40. و خموشى را بى خردى بدانند.
41. دانشمند اگر بخواهد از علم خويش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را نادانى بدانند.
42. نشانه ها بسيار شود و علامتها يكى پس از ديگرى ظاهر گردد.
43. تحقيق نكرده سخنان دور از حقيقت بگويند (مردم را متهم كنند و بدون دليل آبروى بندگان خدا را بريزند).
44. آسياى مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهاى خانمانسوز به راه بيندازند و افراد بيگناه را قتل عام كنند، مانند بمباران مناطق مسكونى و غير نظامى و..).
45. مردم از نظر بينش و ديد قلبى كور شوند و حقايق را نبينند (مانند جناياتى كه از زمامداران خود مى بينند و در عين حال مى گويند خوب است ).
46. كارهاى ناپسند بر اعمال خوب غلبه پيدا كند (مردم طرفدار كارهاى بد شوند).
47. محبت نسبت به يكديگر وصله رحم از دلهاى مردم برداشته شود.
48. تجارت و بازرگانى زياد شود و مردم كارهاى باطل و ناچيز را نيكو بدانند.
49. جان خود را به يكديگر به خاطر شهوتهاى زيادى كه دارند، بذل كنند.
50. كارهاى بزرگ را آسان شمارند (نظير جنگ با دولتهاى بزرگ ).
51. از پوشيدن پوستهاى حيوانات حرام گوشت (يا ذبح شرعى نشده ) باكى نداشته باشند.
52. جامه هاى نرم و زيبا و نازك بپوشند (و بدن آنها از روى لباس پيدا باشد).
53. رغبت به دنيا پيدا كنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه اين مطلب است ).
54. رحم از دلهاى همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، كاسب ، زن ، شوهر و غير آنها).
55. فساد جنبه عمومى پيدا كند (خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو).
56. قرآن را به بازى بگيرند (از نام آن و آياتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده كنند).
57. اموال بيت المال (وجوه شرعيه ) را مال شخصى خود بدانند يا حقوق شرعيه مال خود را ندهند و بگويند مال خودمان است .
58. مسكرات را با تغيير نام حلال بدانند.
59. در وقت دادن زكات مال خود خيانت كنند (كم بدهند يا جنس نامرغوب عرضه كنند).
60. ربا را به نام خريد و فروش و اجاره دادن محلى از مقروض بگيرند.
61. در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابرى كنند.
62. به نافرمانى از خداوند (گناه كردن ) مباهات كنند.
63. دلهاى مردم پر از تكبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانى در مردم (زير بار ظلم رفتن ) ظاهر شود.
64. در چنين وضعى ديندار بايد دين خود را بردارد و از اين طرف به آن طرف و از اين قله كوه به آن قله و از اين دره به دره ديگر برود تا سلامت دين داشته باشد.
65. از اسلام باقى نماند جز اسمى و از قرآن باقى نماند جز رسمى (قرآن در دلها كهنه شود و فقط اسم و رسمى از آن باقى بماند).
66. قرآن بخوانند در حالى كه از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده هاى خداوندى و وعيدهاى آن عملا در ميان مردم خبرى نباشد و از خداوند نترسند و به ياد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بى خبر باشند.
67. در اين حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ايمان تهى .
68. علما و دانشمندان آن زمان بدترين مردم روى زمين باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحيه آنها برخيزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوى خود ايشان است .
69. مردم خيّر و نيكوكار و مراكز خير از بين برود اما اهل شر و فساد بمانند.
70. مردم به خداوند عالم در كارهايشان بى اعتنا باشند و اعمالشان از روى تحقيق نباشد.
71. تنها محبوب مردم دينار و درهم باشد (ثروت دنيا از هر راهى كه بيايد، حلال يا حرام ، مانعى نداشته باشد).
72. هر قدر ثروتشان زياد شود باز بگويند فقيريم .

يا حذيفه قد ذهبت الدنيا او كانك بالدنيا لم تكن قلت فداك ابى و امى يا رسول الله فهل من علامة يستدل بها على ذلك قال نعم يا حذيفة احفظ بقلبك و انظر بعينك و اعقد بيدك اذا ضيعت امتى الصلواة و اتبعت الشهوات و كثر الخيانات و قلت الامانات و شربوا القهوات و اظلم الهوى و غار الماء و اغبرت الافق و خيفت الطرق و تشاتم الناس و فسدوا و فجرت الباعة و رفضت القناعة و ساءت الظنون و تلاشت السنون و كثرت الاشجار و قلت الثمار و غلت الاسعار و كثرت الرياح و تبينت الاشراط و ظهر اللواط و استحسنوا الخلف و ضاقت المكاسب و قلت المطالب و استمروا بالهوى و تفاكهوا بينهم بشتيمة الاباء و الامهات و اكلوا الربا و فشا الزنا و قل الرضا و استعملوا السفهاء و كثرت الخيانة و قلت الامانة و ذكى كل امرء نفسه و عمله و اشتهر كل جاهل بجهله و زخرفت جدران الدور و رفع بناء القصور و صار الباطل حقا و الكذب صدقا و الصحة عجزا و اللؤ م عقلا و الضلالة هدى و البيان عمى و الصمت بلاهة و العلم جهالة و كثرت الايات و تتابعت العلامات و تراجموا بالظنون و دارت على الناس رحى المنون و عميت القلوب و غلب المنكر المعروف و ذهب التواصل و كثرت التجارات و استحسنوا البطالات و تهادوا انفسهم بالشهوات و تهاونوا بالمعضلات و ركبوا جلود النمور و اكلوا الماءتور و لبسوا الحبور و آثروا الدنيا على الاخرة و ذهبت الرحمة من القلوب و عم الفساد و اتخذوا كتاب الله لعبا و مال الله دولا و استحل الخمر بالنبيذ و النجش بالزكوة و الربا بالبيع و تكافاء الرجال بالرجال و النساء بالنساء و صارت المباهات فى المعصية و الكبر فى القلوب والجور فى السلاطين و السفاهه فى سائر الناس فعند ذلك لا يسلم لذى دين دينه الا من فر بدينه من شاهق الى شاهق و من واد الى واد و ذهب الاسلام حتى لايبقى الا اسمه و اندرس القران من القلوب حتى لايبقى الا رسمه يقرؤ ن القرآن لا يجاوز تراقيهم لا يعلمون بما فيه من وعد ربهم و وعيده و تحذيره و تنذيره و ناسخه و منسوخه فعند ذلك تكون مساجدهم عامرة و قلوبهم خاربة من الايمان علمانهم شر خلق الله على وجه الارض منهم بدت الفتنة و اليهم تعود و يذهب الخير و اهله و يبقى الشر و اهله و يصير الناس بحيث لايعباء الله بشى ء من اعماله قد حبب اليهم الدينار و الدارهم حتى ان الغنى ليحدث نفسه بالفقر

   شنبه 16 فروردین 13991 نظر »

119 تا از نشانه های ظهور امام زمان!!!

 

 

وقت ظهور امام زمان معلوم نيستش ، حتى مطابق روايات كسایى كه وقت ظهور رو بگن، دروغگو شمرده میشن . (1)
ولى نشونه هایی به عنوان علائم در روايات زیادی اومده كه مربوط به مدت اندكى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهوره ، اين نشونه ها خیلی زيادند كه معروفترين و جامعترين اونا اینه که هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود میشه.
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد میشه . (2)
اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق اونا رو توی 119 ماده بيان كردن، که ترجمشو میتنید این پایین بخونید:

حضرت امام صادق (ع) به يكى از يارانش فرمود :

1. هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.
2. و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته.
3. و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4. و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى و بى محتوا شده است.
5. و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6. و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
7. و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.
8. و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.
9. و ديدى كه : شخص بدكار ، دروغ گويد و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.
10. و ديدى كه : بچه ها ، بزرگان را تحقير كنند.
11.و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى.
12. و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13. و ديدى كه : نوجوانان پسر ، همان كنند كه زنان مى كنند.
14. و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.
15. و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.
16. و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.
17. و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤمنين ، به خدا پناه مى برند.
18. و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.
19. و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است.
20. و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21. و ديدى كه : كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذليل است.
22. و ديدى كه : آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد ، نيرومند و مورد ستايش است.
24. و ديدى كه : راه نيك بسته و راه بد باز است.
25. و ديدى كه : خانه كعبه تعطيل شده ، و به تعطيلى آن استوار داده مى شود.
26. و ديدى كه : انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى كند.
27. و ديدى كه : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند. (يا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى كنند).
28. و ديدى كه : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تامين مى شود.
29. و ديدى كه : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشكيل مى دهند.
30. و ديدى كه : در ميان فرزندان ، كارهاى زنانگى به وجود آيد.
31. و ديدى كه : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همكارى كمك مى كنند.
32. و ديدى كه : بيشترين مردم و بهترين خانه ها كه زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.
33. و ديدى كه : مؤمن ، خوار و ذليل شمرده شود.
34. و ديدى كه : بدعت و زنا آشكار شود.
35. و ديدى كه : مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
36. و ديدى كه : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37. و ديدى كه : دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.
38. و ديدى كه : جرئت بر گناه آشكار شود و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.
39. و ديدى كه : مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش.
40. و ديدى كه : ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
41. و ديدى كه : سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.
42. و ديدى كه : واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
43. و ديدى كه : پست هاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس ‍ شايستگى.
44. و ديدى كه : مردم را از روى تهمت و يا سوءظن بكشند.
45. و ديدى كه : مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
46. و ديدى كه : مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.
47. و ديدى كه : زن بر شوهر نيست انجام مى دهد ، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48. و ديدى كه : مرد همسر و كنيزش را كرايه مى دهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مى آورد) خشنود است.
49. و ديدى كه : سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
50. و ديدى كه : آشكارا قمار بازى مى شود.
51. و ديدى كه : مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش ‍ مى شود.
52. و ديدى كه : زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.
53. و ديدى كه : كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54. و ديدى كه : مردم محترم ، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند ، خوار شوند.
55. و ديدى كه : نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت عليهم السلام ستايش شوند.
56. و ديدى كه : هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى كنند.
57. و ديدى كه : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همديگر رقابت كنند.
58. و ديدى كه : شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است.
59. و ديدى كه : همسايه از ترس زبان بد همسايه ، او را احترام مى كند.
60. و ديدى كه : حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61. و ديدى كه : مسجدها طلاكارى (زينت داده) شود.
62. و ديدى كه : راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است.
63. و ديدى كه : بدكارى آشكار شده و براى سخن چينى كوشش مى شود.
64. و ديدى كه : ستم و تجاوز شايع شده.
65. و ديدى كه : غيبت ، سخن خوش آنها گردد ، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.
66. و ديدى كه : حج و جهاد براى خدا نيست.
67. و ديدى كه : سلطان به خاطر كافر ، شخص مؤمن را خوار كند.
68. و ديدى كه : خرابى بيشتر از آبادى است.
69. و ديدى كه : معاش انسان از كم فروشى بدست مى آيد.
70. و ديدى كه : خونريزى آسان گردد.
71. و ديدى كه : مرد بخاطر دنيايش رياست مى كند.
72. و ديدى كه : نماز را سبك شمارند.
73. و ديدى كه : انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش ‍ را نداده است.
74. و ديدى كه : قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.
75. و ديدى كه : هرج و مرج بسيار است.
76. و ديدى كه : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.
77. و ديدى كه : با حيوانات آميزش مى شود.
78. و ديدى كه : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).
79. و ديدى كه : حيوانات همديگر را بدرند.
80. و ديدى كه : دلهاى مردم ، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است.
81. و ديدى كه : بر سر كسبهاى حرام آشكارا ، رقابت كنند.
82. و ديدى كه : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83. و ديدى كه : فقيه براى دين ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستايش و احترام مى گردد.
84. و ديدى كه : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85. و ديدى كه : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد.
86. و ديدى كه : در مكه و مدينه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.
87. و ديدى كه : آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد.
88. و ديدى كه : مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار بر حذر مى دارند.
89. و ديدى كه : مردم به همديگر نگاه مى كنند ، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.
90. و ديدى كه : راه نيك خالى و راه رونده ندارد.
91. و ديدى كه : مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.
92. و ديدى كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود.
93. و ديدى كه : مردم و جمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نكنند.
94. و ديدى كه : به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحم كنند.
95. و ديدى كه : علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.
96. و ديدى كه : مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند.
97. و ديدى كه : انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.
98. و ديدى كه : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند ، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.
99. و ديدى كه : زنها بر مسند حكومت بنشينند ، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.
100. و ديدى كه : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد ، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.
101. و ديدى كه : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى ، كم فروشىو زشتى انجام نداده ، ناراحت است.
102. و ديدى كه : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.
103. و ديدى كه : اموال حق خويشان پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم (خمس) در راه باطل تقسيم گردد و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104. و ديدى كه : به وسيله شراب ، بيمار را مداوا كنند و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند.
105. و ديدى كه : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بى تفاوت و يكسانند.
106. و ديدى كه : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.
107. و ديدى كه : براى اذان و نماز مزد مى گيرند.
108. و ديدى كه : مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.
109. و ديدى كه : شرابخوار مست ، پيش نماز مردم شود.
110. و ديدى كه : خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
111. و ديدى كه : قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
112. و ديدى كه : استانداران از روى طمع ، خائنان را امين خود قرار دهند.
113. و ديدى كه : فرمانروايان ، ميراث (مستضعفان) را در اختيار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114. و ديدى كه : بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مى گويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
115. و ديدى كه : صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و به خاطر درخواست مردم بدهند.
116. و ديدى كه : وقت (اول) نمازها را سبك بشمارند.
117. و ديدى كه : هدف مردم ، شكم و شهوتشان است.
118. و ديدى كه : دنيا به آنها روى كرده.
119. و ديدى كه : نشانه هاى برجسته حق ، ويران شده است ، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد … (3)

 

 

1. بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباة الهداة ، ج 7، ص 86
2. المجالس السنيه ، ج 5، ص 398
3. بحار، ج 52، ص 256 به بعد

( برگرفته از کتاب فتنه های آخرالزمان )

   جمعه 15 فروردین 1399نظر دهید »

دعای چند گروه از مردم مستجاب نمی شود

 

 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : اِنَّ اَصنافَ مِن اُمَّتی لا یُستجابُ لَهُم دُعا ئُهُم؛ چندگروه از مردم هستند که دعای آنها مستجاب نمی شود؛

 ۱_ رَجُلٌ یَدعُو عَلی والِدَیهِ ؛ مردی که با پدر و مادرش قهر کرده و آنها را نفرین می کند. اگر پسری بخواهد پدرش را نفرین کند،دعایش مستجاب نیست.چون که پدر خیلی مهم است.ولو مقصر هم باشد،پسر حق ندارد که پدر را نفرین کند.

۲_ بدهکاری مال شما رو خورده و شما نه نوشته ای ،نه شاهدی ، نه سفته ای ، نه مدرکی ، بعد دعا می کنید که خدایا ،این را چه بکن،خدا هم می فرماید: دعایت مستجاب نیست. می خواستی نوشته بگیری. برای اینکه خدای تبارک و تعالی می فرماید: من که گفته بودم شاهد بگیر.

۳_ کسی که زنش را نفرین می کند. مردی زن بداخلاقی دارد،مرتب او را نفرین می کند، خدا می فرماید: من اختیار این زن را در دست تو قرار داده ام. طلاق را برای چه گذاشته ام ؟خُب اگر این زن را نمی خواهی، طلاقش بده، برود . چرا نفرینش می کنی؟

۴_ مردی که در خانه اش نشسته می گوید : رَبِّ ارزُقنی. خدایا روزی ام بده. شما نمی توانید در خانه بنشینید و بگویید: خدایا ، روزی بده. خدا به او می گوید : انّی لَم أَجعَل لَکَ السَّبیلُ اِلَی الطَّلَب؟ مگر من راه به سوی طلب را برای تو قرار ندادم که بروی کاسبی کنی ؟ اعضاء و جوارحت هم که سالمند، چرا دنبال کار نمی روی؟

۵ _دعای شخصی که خدا به او ثروت زیادی داده ولی او ولخرجی می کند و آن ثروت را زود تمام می کند. و بعد به خدا می گوید: خدا بده . خدا هم می فرماید: من که داده بودم ، تو چرا ولخرجی کردی؟ .

 

بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ،صص 87 تا 89

 

   یکشنبه 10 فروردین 1399نظر دهید »

علاج بیماری خطرناک

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)َقُولُ:” کَانَ فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ(ص)لِعَلِیٍّ(ع)َنْ قَالَ یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ أَمَّا الاولَى فَالصِّدْقُ وَ لا تَخْرُجَنَّ مِنْ فِیکَ کَذِبَةٌ أَبَداً وَ….وَ السَّادِسَةُ الاخْذُ بِسُنَّتِی فِی صَلاتِی وَ صَوْمِی وَ صَدَقَتِی أَمَّا الصَّلاةُ فَالْخَمْسُونَ رَکْعَةً وَ أَمَّا الصِّیَامُ فَثَلاثَةُ أَیَّامٍ فِی الشَّهْرِ الْخَمِیسُ فِی أَوَّلِهِ وَ الارْبِعَاءُ فِی وَسَطِهِ وَ الْخَمِیسُ فِی آخِرِهِ وَ أَمَّا الصَّدَقَةُ فَجُهْدَکَ حَتَّى تَقُولَ قَدْ أَسْرَفْتُ وَ لَمْ تُسْرِفْ [ الشافی، ص 829.]

ششمین وصیت از وصایای نبیّ مکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که: طبق سنت من در این سه چیز عمل کنید! احدی و خمسون، نمازهای نوافل و فرائض پنجاه و یک رکعت است در شبانه‌روز، به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) توصیه می‌کنند که حتما نوافل بخوانی! نوافل، حفاظ‌های فرائضند، آنچه برای انسان در فریضه لازم است که همان حضور قلب و توجه به خدای متعال و تقرّب الی الله است، اگر کمبودی در آنها پیدا شد، نوافـل آن را جبـران می‌کنند.

روزه هم در ماه سه روزِ پنجشنبه اول، پنجشنبه آخر و چهارشنبه وسط است. صدقه را هم به هر اندازه می‌توانی، تا آنجایی که انسان به حسب میل و رغبتی که به اموال خود دارد، می‌گوید: زیادی دادم! در حالی که نه، زیادی نداده است. نمی‌فرماید: باید اسراف کنید! چون در صدقه، حتما زیاده‌روی، ممدوح و مطلوب نیست: «لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ.»

? این طور نیست که انسان هر چه دارد، در راه خدا باید بدهد و خودش را، خانواده‌اش را، دچار احتیاج بکند. این، مراد نیست، بلکه مراد این است که بالاخره بقدر وُسع ات، بقدر جُهِدت صدقه را بده، هرچه می‌توانی! یکی از مؤثرترین علاج‌های شحّ قلبیِ انسان، دادنِ صدقه است. انسان به مال علاقه دارد، وقتی توانست بر این علاقه خود فائق بیاید، بخشی از این پول را در راه خدا بدهد، این مبارزۀ عملی است، با این حالت شحّی که فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»

ترکیبی از حالت حرص و بخل، شحّ است، همۀ ما کم و بیش ابتلا داریم! همین طور انسان دلش می‌خواهد بدست بیاورد، بدست بیاورد، بگیرد. این بیماری خطرناک را صدقه‌دادن، انفاق در راه خدا علاج می‌کند.

 

 

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در ابتدای درس خارج ، 15/12/91 ]

   جمعه 8 فروردین 1399نظر دهید »

نشاط در کارها 

 

عَن اَبی قَتادَةَ، قالَ اَبو عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: لَیسَ‌ لِحاقِنٍ رَأیٌ، وَ لا لِمَلولٍ صَدیقٌ، وَ لا لِحَسودٍ غِنًى، وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ، وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوبِ.(۱)

لَیسَ‌ لِحاقِنٍ‌ رَأی
[امام صادق علیه السّلام میفرماید:] ‌«حاقِن» -یعنی کسی که محصور است به فشار ادرار و غیره- رأی ندارد، اصلاً. لذاست که در نماز هم مکروه است که انسان زیر فشار، مشغول نماز بشود، چون حواس انسان جمع نیست؛ این اوّل حدیث.

بعد میفرماید: وَ لَا لِمَلولٍ صَدیق
آدم ملول، دوست و صدیق پیدا نمیکند. «ملول» یعنی کم‌حوصله. آدمهایی که خسته‌اند، افسرده‌اند، کم‌حوصله‌اند، همراه و رفیق پیدا نمیکنند. درست است. اگر میخواهید کار جمعی بکنید، با جماعت حرکت کنید، مسابقه بدهید، پیش بیفتید، باید بانشاط باشید؛ اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفته‌ها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضی‌ها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامه‌ی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست؛ نشاط یعنی حوصله‌ی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت‌ کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم می‌آیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید.

بعد فرمود: وَ لا لِحَسودٍ غِنًى
آدمی که حسود است، بی‌نیازی پیدا نمیکند؛ طبیعت آدم حسود این است؛ و چون نسبت به برخورداری‌های افراد حسادت میکند، یک اثر طبیعی‌ای خدای متعال در این [حسادت] قرار داده که انسان عقب می‌افتد.

وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکم‌کاری میکند؛ همه‌ی اینها در کلمه‌ی «حزم» وجود دارد؛ هم محکم‌کاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم می‌آید؛ مجموعه‌ی اینها در کلمه‌ی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکم‌کار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطه‌ای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش می‌آید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد]. فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود -حالا که حیاط کم است؛ آن وقتهایی که حیاط بود، ما این مثال را که میزدیم، همه میفهمیدند- حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را می‌اندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشته‌اند روی پاشوره‌ی حوض، می‌افتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنباله‌‌اش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست.

[مثلاً] وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگی‌ای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همه‌ی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای اداره‌ی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.

وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوب
یعنی اگر ما در عواقب کارمان دقّت کنیم، دل را باز میکند، منافذ فکری انسان را، منافذ روحی و معنوی انسان را باز میکند. اگر در عاقبت کارهایمان دقّت کنیم، گناه نمیکنیم، فسق نمیکنیم؛ اگر به عاقبت کارمان فکر کنیم، از لغزشهایی که معمولاً برای ماها پیش می‌آید، اجتناب میکنیم. هم در مسائل شخصی این جور است، هم در مسائل بزرگ این جور است، هم در مسائل کلان کشوری این‌ جور است. اگر این جور شد، آن وقت دیگر با امید باید پیش برویم.

توصیه‌ی من به همه‌ی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّه‌ی مجریّه، چه در قوّه‌ی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بی‌حوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند، و بدانند که کار دارد پیش میرود، انقلاب حرکت میکند. دیدید به توفیق الهی در بیست‌ودوّم بهمن چه حادثه‌ی عظیمی در این کشور اتّفاق افتاد. انقلاب است دیگر؛ انقلاب دارد حرکت میکند، پیش میرود. چهل سال از نهضت عظیم این ملّت و امام بزرگوار میگذرد و باید همه چیز از یادها رفته باشد، [امّا] مردم جوری با این حادثه برخورد میکنند مثل اینکه همین دیروز اتّفاق افتاده! جوری می‌آیند به خیابانها که -آن طوری که به من از جاهای مختلف گزارش دادند- در تهران، در این خیابانهای منتهی به میدان آزادی جمعیّت نمیتوانست جلو برود؛ شهرهای دیگر هم همین جور. از همه‌ی سالهای گذشته جمعیّت بیشتر آمدند؛ چرا؟ چون تهدید دشمن بیشتر بود، مردم احساس نشاط و احساس تکلیف کردند. کارها دارد پیش میرود. بنابراین بی‌حوصلگی و مانند اینها را همه، اعمّ از مدیران ارشد، مدیران متوسّط، مدیران پائین کنار بگذارند؛ این یک.

دوّم، عاقبت‌اندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنباله‌اش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً ‌للّه عمل کن.۲

 

 

 

۱_ امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۰۱؛ ‌«امام صادق علیه‌السلام میفرمایند: انسانی که گرفتار فشار ادرار است، نظری ندارد و انسان کم‌حوصله دوستی ندارد و آدم حسود هم بی‌نیازی پیدا نمیکند. و کسی که عاقبت کارها را ملاحظه نمیکند، انسان خردمند و محکم‌کاری نیست و ملاحظه‌ی عاقبت کارها منافذ فکری و روحی انسانها را باز میکند.»

۲_Khamenei.ir

   شنبه 2 فروردین 13991 نظر »

1 2 ...3 ... 5 ...7 ...8 9 10 11 12 ... 28

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 782
  • دیروز: 950
  • 7 روز قبل: 69946
  • 1 ماه قبل: 81801
  • کل بازدیدها: 1657031
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1