« وظیفه ما در برابر خلاف اهل قرآن ... | حکم شک در سجده » |
مکارم اخلاق امام حسن مجتبی علیه السلام :
در کتاب عدد روایت کرده است که چون امام حسن علیه السلام به جهت احترام به پدر بزرگوارش در حضور آن حضرت سخن کم می گفت ، بعضی از اهل کوفه به خدمت علی علیه السلام عرض کردند : حسن علیه السلام در سخن گفتن عاجز است . علی علیه السلام او را طلبید و فرمود : مردم چنین می گویند ، بر منبر برآی و فضل خود را بر ایشان ظاهر کن ، حضرت فرمود : یا امیرالمؤمنین ، در حضور شما من یارای سخن گفتن ندارم ، حضرت فرمود ؛ ای فرزند ! من خود را از تو پنهان می کنم .
پس آن حضرت فرمود : مردم را ندا کردند تا جمع شدند ، حضرت امام حسن علیه السلام بر منبر برآمد ، خطبه ای در نهایت فصاحت و بلاغت خواند ، ایشان را موعظه شافیه نمود که خروج از اهل مسجد برآمد ، پس فرمود : ایها الناس سخن پروردگار خود را بفهمید ، در آیات قرآن تدبر نمایید که حق تعالی می فرمایند :إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ . ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿ آل عمران آیه ۳۳ ، ۳۴﴾
پس بدانید که مائیم که ذریه برگزیده آدم و سلاله نوح و برگزیده آل ابراهیم و فرزندان پسندیده اسماعیل و آل محمد صلی الله ، ما در میان شما مانند آسمان بلندیم که از فیض ورحمت بر شما بارد، و به منزله خورشید انواریم که جهان را به نور خود روشن کرده ایم.
مائیم شجره زیتونه که حق تعالی در مثل زده است و او را به برکت یاد کرده است فرموده ؛ نه شرقی است نه غربی است .
پیغمبر اصل آن درخت است و علی شاخه آن درخت است، به خدا سوگند که ما میوه آن در ختیم، پس هر که چنگ زند به شاخه ای از شاخه های آن درخت نجات می یابد، هر که از آن درخت دور ماند پس باز گشت او بسوی آتش جهنم است.
پس حضرت امیر المومنین علیه السلام از اقصای مسجد بر خاست ، ردای مبارک خود را می کشید تا آن بر منبر برآمد ، میان آن دو دیده آن حضرت را بوسید یابن رسول الله حجت خود را بر قوم تمام کردی واطاعت خود را بر ایشان واجب گردانیده، پس وای بر کسی که مخالفت تو کند.
دیده شده در جلأ العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۴۱۵.
ممنونم دوست عزیزم.این هم یکی از غربت های امام حسن علیه السلام بوده.
باسلام وخسته نباشید .ممنون از زحمات شما وموفق وموید باشید .
فرم در حال بارگذاری ...