سه حقیقت دین
وجود مبارک حضرت رضا(ع) در شناساندن دین در روایتی که بزرگ محدثین شیعه در زمان غیبت صغری شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل میکند میفرماید: دین ترکیبی از سه حقیقت است. روایات اهلبیت مثل قرآن تفسیر یکدیگر است، در کتاب شریف «کافی» جلد اول امام صادق(ع) به ابوعمرو زبیری میفرمایند: اگر کسی آراستۀ به این حقایق باشد ایمانش کامل است و یکی را نداشته باشد ایمانش ناقص است؛ به توفیق خداوند اگر در این سه حقیقت اوج بگیرد ایمانش ایمان زاید است، یعنی از دیگران اضافه دارد.
بعد حضرت استناد میکنند به این آیه که خدا دربارۀ اصحاب کهف میفرماید: «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم» اینها یک مردم به تمام معنا مؤمنی بودند «وَ زِدْناهُمْ هُدى»(کهف، 13) من به هدایت این اصحاب کهف از جانب خودم اضافه کردم.
در آن اضافه شدن، انسان یک حال دیگری پیدا میکند، یک چشم دیگری پیدا میکند، یک گوش دیگری پیدا میکند، دلبستگی او به پروردگار عالم شدید میشود، دنیا پیش او کوچک میشود؛ لذا در هر شرایطی به حلال دنیا و به کم دنیا قناعت میکند و به قول حضرت سیدالشهدا در باطن خودش احساس غنا میکند.
اعتقاد، حقیقت اول دین
یک بخش دین امام هشتم میفرماید «اعتقاد» است. اعتقاد به چه؟ عقد یعنی چه؟ «عقد» در لغت عرب به معنای گره است، گاهی گره باز میشود و گاهی هم طوری گره زده میشود که باز نمیشود، این اعتقاد به آنچه که باید باشد باید گره باز نشدنی باشد.
سورۀ مبارکۀ حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»(حجرات، 15) این خیلی آیۀ فوقالعادهای است. اهل ایمان در جوامع دنیا فقط کسانی هستند که خدا و پیغمبر را باور دارند و درِ این باورشان هم به روی هر شک و تردیدی بسته است.
یک مرتبه هفت میلیارد جمعیت جهان در برابرش بیدین شوند و متقلبانه به زبان علمی دین را رد کنند، اینها در دینشان تردید نمیکنند، شک نمیکنند، چرا که حقیقت مثل روز برای آنها معلوم است.
آن کسی که روز را لمس میکند جای شک کردن در روز برایش نیست، حتی اگر هفت میلیارد هم بگویند الان شب است، به آنها میخندد و میگوید این هفت میلیارد دیوانه شدهاند، این باور به روز را نمیشود از او بگیرند.
باور به خدا و باور به قیامت و باور به فرشتگان و باور به انبیا و باور به قرآن را نمیشود از مؤمن بگیرند «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ»(بقره، 177)
عمل، حقیقت دوم دین
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»(حجرات، 15) یعنی یک طوری آدم باور داشته باشد که این گره را مشکلات، داغها، مصائب، گرانیها، کمبودها، خرابکاریهای دیگران باز نکند.
بعضی از آنهایی که هم لباس ما بودند، بعضی از آنهایی که ریشدار بییقه بودند، چهل سال است هر طوری توانستند خنجر به این دین زدند؛ اما آدم اینها را ببیند و تکان نخورد، هیچ حادثهای در دینش اثر نگذارد. بحث ایمان را شما عنایت دارید، هر کدام از شما به نظر پیغمبر یک عالم هستید، خیلی پروندهاش گسترده و باز است؛ این یک مطلب امام هشتم که دین یک امر بسیط نیست، خدا را دوست دارم و خداحافظ شما، اهلبیت را دوست دارم و خداحافظ، قرآن را اعتقاد دارم وحی است و خداحافظ شما، نه! این یک سوم دین است، اعتقاد (عقد) قلب و باور داشتن حقایق این پنج حقیقت این یک سوم دین است و اما یک سوم دیگرش امام هشتم میفرماید: «و العمل بالارکان». این علمای اخلاق، این کتابهای بسیار مهمی که نوشتند، چه زحمتی کشیدند این علمای علم اخلاق، میگویند که چشم و گوش و زبان و دست و شکم و غریزۀ جنسی و پا از اعضای رئیسۀ وجود انسان هستند.
امام هشتم میفرماید: یک سوم دیگر دینداری، دیندار بودن اعضایت است؛ چشم مؤمن، گوش مؤمن، دست مؤمن، شکم مؤمن، زبان مؤمن، شهوت مؤمن، پای مؤمن. اگر پای تو به تو کمک نکند که تو را داخل مجالس گناه ببرد، این پا مؤمن است. شکم به تو کمک کند لقمۀ حرام را قبول نکند و بگوید نمیخواهم. خودمان اختیاراً باید قبول نکنیم، صد میلیون است نمیخواهم، هزار میلیارد نمیخواهم، آقا من با یک نان سنگک و یک آبگوشت میسازم، این هزار میلیارد را نمیخواهم، این هزار میلیارد استفراغ کثیف شیطان است، من نمیخواهم. این یعنی چشم مؤمن باز است.
اخلاق، حقیقت سوم دین
اعتقاد یک سوم دین است؛ عمل چشم، عمل گوش، عمل زبان، عمل شکم، عمل شهوت، عمل پا، این دو سوم دین است؛ یک سوم دین هم اخلاق است. حتی خود ما که روی منبرها میگوییم به نظر خیلی از عزیزان میآید یعنی خوشرویی، یعنی زودتر سلام کن، در قیافۀ مردم عبوس نباش، نرم باش، نرم حرف بزن.
اخلاق دو بخش است: پیرایش و آرایش. پیرایش اخلاق یعنی آنچه که در باطن خدا نمیپسندد بشور و بریز دور، حسود نباش، حریص نباش، مغرور نباش، متکبر نباش، دورو نباش، بیرحم نباش، این پیرایش است. آرایش اخلاق یعنی مهر، محبت، تواضع، فروتنی، قناعت، خاکساری، اینها اخلاق است. این اخلاق است و آن عمل اعضا و جوارح بر اساس قرآن است و آن اعتقاد حضرت رضا(ع) میفرماید این دین کامل است.
آیا می توان خمس را به فقرا داد
سوال : آیا اجازه میفرمایید که افرادی خودشان سهم سادات را به سادات فقیر بدهند؟
جواب: کسى که سهم سادات بر عهده اوست، واجب است در پرداخت آن به مستحقين اجازه بگيرد.
سوال : آیا مقلدین حضرتعالی در مصرف خمس میتوانند سهم سادات را به سید فقیر بدهند یا اینکه باید همه خمس یعنی سهم سادات و سهم امام(علیهالسلام) را تحویل وکیل شما بدهند تا در موارد شرعی آن مصرف کند؟
جواب: در اين رابطه فرقى بين سهم سادات و سهم مبارک امام(عليهالسلام) نيست.
سوال : آیا حقوق شرعی (خمس، ردّ مظالم، زکات) از شؤون حکومت است یا خیر؟ و کسی که خمس بر عهده اوست، آیا میتواند خودش سهم سادات و ردّ مظالم و زکات را به افراد مستحق بدهد؟
جواب: در زکات جایز است که خودش آنها را به فقرای متدین و عفیف بدهد، و در ردّ مظالم احوط آن است که با اذن حاکم شرع باشد، ولی در خمس واجب است که همه آن را به دفتر ما و یا به یکی از وکلای مجاز ما تحویل دهد تا در موارد شرعی که برای آن مقرر شده، مصرف شود، و یا در پرداخت آن به مستحقین اجازه بگیرد.
آیا به واسطه بیماری ثواب می بریم؟
کلمه چهل و دوم از کلمات نورانی نهج البلاغه اين است: «وَ قَالَ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ». اين کلمه نوراني 42 درباره بيماري که بعضي از اصحابش مبتلا شدند حضرت آن را تحليل کرد. فرمود بيماري کار نيست که خدا اجر بدهد. بيماري يک رخداد آزموني است که ذات اقدس الهي انسان را ميآزمايد.
اگر کسي در اين آزمون سرفراز به درآمد و خدا را شاکر بود، صابر بود، اجر ميبرد و اگر شاکر و صابر نبود، از نظر زبان سخني نگفت، از نظر قلب کاري نکرد، همه اين امور را به حسب ظاهر تحمّل کرد، باز فضل الهي شامل حالش ميشود، برخي از سيّئات او را ميبخشد.
يک بيان نوراني هست که حضرت فرمود اگر اين سه چيز نبود، سرِ بشر را چيزي خم نميکرد: مرگ، مرض و فقر. اين سه عامل براي آزمون است که بشر از اين غرور پايين بيايد. اگر اين سه امر نبود، چيزي بشر را از آن مرکَب غرور پياده نميکرد.
بعد فرمود: «وَ إِنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ» با اينکه اين سه امر هست: مرگ هست مرض هست فقر هست، با اين وجود او جنب و جوش بيفايدهاي دارد.
در اين جمله نوراني وجود مبارک حضرت امير فرمود بيماري، عمل نيست که ثواب داشته باشد. آن صبر و بردباري و شکر است که باعث ثواب است؛ البته انسان بيمار، گاهي ممکن است همين کيفر بعضي از رفتارهاي تلخ او باشد.
فرمود: «جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ»؛ برخي از گناهان تو را کفّاره گناهانتان باشد، اين اميد هست؛ اما بخواهي ثواب ببري، با بيماري نميشود ثواب برد، چون بيماري کار کسي نيست، فعل انسان نيست تا انسان ثواب ببرد.
«فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ»، حالا کسي که مريض شد ثوابي ببرد! ثواب در اثر کار خوب، حرف خوب، نوشتن خوب، قيام خوب، اقدام خوب و مانند آن است. «وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»، «حَطّ» با طاي مؤلف يعني فروريختن. آن «حَتّ» با تاي منقوط يعني درخت را از برگ ريختن. فرمود گناهان از انسان ريخته ميشود آن طوري که برگها در پاييز از درخت ريخته ميشود. گناه ريخته ميشود؛ اما انسان ثواب ببرد چون کاري نيست که ثواب برده باشد. «وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ» انسان يا با قدم، با پا جايي ميرود کار مثبتي انجام ميدهد، يا با دست کاري انجام ميدهد، يا با زبان کاري انجام ميدهد اينها سربازان الهي هستند. مستحضريد اينها ما نيستيم اينها ابزارياند که در اختيار ما هستند.
حجت الاسلام والمسملین ضیایی: معرفت و شناخت نفس پر منفعتترین شناختها است
استاد حوزه علمیه معرفت و شناخت نفس را پر منفعتترین شناختها بیان کرد و ابراز داشت: اگر انسان نفس خود را بشناسد به شناخت خداوند نائل میشود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مدرسه علمیه کوثر ورامین حجت الاسلام والمسملین ضیایی استاد درس اخلاق در حوزه علمیه، امروز در جلسه هفتگی درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین، گفت: خداوند همه مخلوقات را برای انسان آفرید.
وی افزود: انسان فطرتا خود را دوست دارد و این دوست داشتن به قدری شدید است که انسان در قیامت برای نجات خود حاضر میشود همه عزیزانش را فدا کند.
حجت الاسلام والمسملین ضیایی خودشناسی را لازمه رسیدن انسان به سعادت دانست و اظهار داشت: انسان کمالجو است و به سوی کمال حرکت میکند از این رو گاهی کمال را در مسیر تباهی میبیند و در مسیر ضلالت گام برمیدارد و گاهی نیز کمال را در سعادت اخروی جستجو میکند و در مسیر لقاء الله به سعادت ابدی دست مییابد.
استاد حوزه علمیه معرفت و شناخت نفس را پر منفعتترین شناختها بیان کرد و ابراز داشت: اگر انسان نفس خود را بشناسد به شناخت خداوند دست خواهد یافت اما در شناخت نفس باید برخی نکات رعایت شود.
وی شناخت نفس را بسیار دشوار دانست و گفت: نفس مجرد است و به قدری شناخت آن سخت و دشوار است که خداوند به رسول خود میفرماید: اگر از تو درباره نفس سوال پرسیدند بگو نفس به عالم ملکوت تعلق داشته و از سمت خداوند متعال است.
حجت الاسلام والمسملین ضیایی بیان داشت: در زمینه خودشناسی ابتدا انسان باید بداند از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت؛ انسانهای معادباور اهل طغیان و انجام معصیت نیستند چون میدانند که عالم هستی هدف دارد و نباید خود را رها کند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه روح با جسم متفاوت است اما لازم و ملزوم یکدیگر هستند، گفت: جنس روح برخلاف جسم خاکی از جنس ملائکه است.
وی با تاکید بر اینکه انسان باید غبار طبیعت را از نفس پاک کند، اظهار داشت: انسان با طهارت نفس، عالم خواب و کسب علم میتواند خود را بشناسد.
علم باید با تزکیه نفس و اجتناب از صفات ناپسند همراه باشد تا خودشناسی حاصل شود.
حجت الاسلام والمسملین ضیایی بیان داشت: نزدیکترین راه برای شناخت نفس، شناخت ضد نفس است و ضد آن همان خلق و خوی وحشی است که گاهی انسانها به آن دچار میشوند.
انسان اگر با نور انس بگیرد از ظلمت و تاریکی رها میشود اما اگر از نور فراری باشد ظلمت او را احاطه کرده خلق و رفتارش وحشی میشود.
متن سخنرانی جلسه درس اخلاق
استاد حوزه علمیه: هدف طلاب از تحصیل علوم حوزوی خودشناسی و رسیدن به قرب الهی باشد
حجت الاسلام سیدکاظم ضیایی استاد حوزه علمیه در هشتمین جلسه درس اخلاق که در حوزه علمیه کوثر برگزار شد، گفت: سعادت انسان در گرو شناخت نفس است.
وی افزود: انسان اگر من واقعی خودش را بیابد و به غایت خود آگاه باشد در هر فضا و مکانی که قرار گیرد از مسیر حق منحرف نمیشود.
حجت الاسلام ضیایی با بیان اینکه جسم انسان قفس روح است، ابراز کرد: در میان معرفتها مهمترین معرفت شناخت نفس است، معرفت نفس سبب میشود انسان معرفت الله را درک کند، سعادت دنیوی و اخروی انسان با شناخت نفس میسر میشود.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: انسان اگر خودش را بشناسد میتواند به شناخت خداوند دست یابد و آینه خداوند شود. متاسفانه همه مشکلات انسان ناشی از عدم شناخت خود است.
وی اضافه کرد: همه علوم آمدهاند تا انسان به شناخت خود دست یابد و اگر انسان خودش را بشناسد همه علوم و علما در برابر او زانوی تلمذ میزنند حال آن شخص باسواد باشد و یا نباشد هرچند سواد انسان را در مسیر شناخت نفس یاری میکند.
حجت الاسلام ضیایی با بیان اینکه انسان بعد از شناخت خود به دنبال تزکیه نفس میرود، گفت: قیمت انسان کمتر از بهشت نیست بنابراین زمانی به بهشت دست مییابد که قیمت خود را بشناسد و مغلوب وسوسههای نفسانی و شیطانی نشود.
استاد حوزه علمیه بیان داشت: انسان اگر خودش را بشناسد به چرایی خلقت خود دست مییابد و میفهمد که عالم دنیا بدون هدف خلق نشده است. خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و از روح خود بر او دمید و این نشان از جایگاه رفیع انسان دارد.
وی با اشاره به سوره معارج، گفت: خداوند در این سوره به انسان اشاره میکند و میفرماید: چرا در عالم دنیا قدر خودت را نشناختی حال که قیمت خودت را نشناختی در قیامت خودت را خواهی شناخت.
حجت الاسلام ضیایی ادامه داد: انسان زمانی میتواند اهل نجات باشد که به خودشناسی برسد انسان در دنیا اگر از هوای نفس تبعیت نکند خداوند را پیدا خواهد کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: انسان خودشناس همه وجودش را برای خدا فدا میکند تا بتواند به قرب الهی دست یابد؛ بنابراین طلاب در حوزه علمیه باید به دنبال خودشناسی باشند و هدف خود را از تحصیل علوم حوزوی مشخص کنند و دنبال بهترینها بروند
نامه تند آیتالله یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی در پی دیدار با سیدمحمد خاتمی + واکنشها
متن این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت آیت الله شبیری زنجانی «دامت برکاته» سلام علیکم با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.
لازم به ذکراست، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.
یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.
ان شاء الله
واکنش ها :
نامه مسیح بروجردی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی در پی نامه تند آیتالله یزدی
حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی یکی از پر سابقه ترین شاگردان حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی است که ۲۸ سال در دروس خارج فقه و اصول ایشان شرکت کرده اند. وی با ارسال نامه ای به محضر آیت الله العظمی شبیری زنجانی نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله العظمی آقای شبیری زنجانی دام ظله الوارف سلام علیکم و رحمة الله هرگز گمان نمی کردم تأکیدات حضرتعالی در لزوم حراست از اخلاق اسلامی در حوزه های علمیه و تذکرات شما درباره افول اخلاق در میان روحانیت، به همین سرعت چنین شاهدی از غیب پیدا کند.
رعایت ادب اقتضاء میکند کمتر به نامه سرگشاده خطاب به معظم له بپردازم، اما ناگزیرم توجه دهم که بی توجهی به روابط پر برکت دوستانه بلکه گاهی علاقه عمیق پدر و فرزندی میان استاد و شاگرد در حوزه های علمیه، باعث تحلیل های اشتباه و موضعگیری ناموزون و ایجاد دردسر برای روحانیت و حوزه شده است.
به عنوان یکی از فرزندان شما، امیدوارم خاطر مبارک از این گونه نامهها مکدّر نباشد، و این تجربه های تلخ را درس اخلاقی بشمارید برای طلاب جوان و انقلابی که بدانند در هنگام عصبانیت چگونه سخن بگویند که این چنین با آبروی حوزه و نهادهای باسابقه آن بازی نکنند. ان شاء الله خداوند سایه پر فیض آن عزیز را بر سر قاطبه شیعه حفظ و آن وجود شریف را از بلیات دوران محفوظ دارد و استدعا دارم ما را در خلوات خویش از دعای خیر محروم نفرمایید.
ارادتمند شما مسیح بروجردی 6 آبان 1397
غرویان:
کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف میکنند؟
یک مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، اینگونه تعیین تکلیف کنند؟
می گوید نوشتن این نامه با چنین لحن و روشی صحیح نبود.
آیتالله محسن غرویان، با اشاره به نامه سرگشاده آیتالله محمد یزدی گفت: به نظر من انتساب این نامه و محتوای آن به آیتالله یزدی اندکی قابل تأمل است، اما اگر خود وی آن را تایید کند دیگر جای بحثی نیست. نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد، این است که در تاریخ حوزههای علمیه، مراجع و مرجعیت در یک مقام و مرتبهای بودند که اجتهاد آزاد داشتند و این چنین نبوده که شخص دیگری بخواهد برای یک مجتهد آنهم در حد مرجع تعیین تکلیف کند.
وی افزود: مراجع در اظهارنظرهای فقهی و موضع گیریهایی که داشتند، آزاد بودند و این از افتخارات حوزههای علمیه و مرجعیت شیعه است که حوزه های علمیه، محل تبادل آزاد فکری و اظهار نظر اجتهادی بوده است.
اما این جای شگفتی دارد که کسی بخواهد برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف کند و این مسأله بسیار عجیبی است.
این مدرس حوزه علمیه قم گفت: مردم توقع ندارند که اینگونه اختلافنظرها بین علما به شکل آشکار و علنی مطرح شود. اگر آیتالله یزدی نظری داشتند باید به شکل محرمانه به حضور مرجعیت آیتالله زنجانی ارسال میکردند.
ولی این نوع شیوه مطرحکردن نظر جای تعجب دارد. به نظر من صلاح نبود که این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود.
وی بیان کرد: سوالی هم که برای بسیاری از فضلا، اساتید، طلاب و عموم مردم مطرح میشود این است؛ کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، اینگونه تعیین تکلیف کنند؟
آیتالله غرویان در پایان گفت: با اینکه رقابتهای ناسالم جناحی در میان برخی از حوزویان هم وجود دارد، ولی آیتالله شبیری زنجانی در میان حوزویان از شخصیتهایی هستند که چهره ایشان بیشتر فقاهتی است و بیشتر پژوهش و تحقیق در کارنامه آیتالله شبیری زنجانی میدرخشد.
واکنشهای چند فعال سیاسی به نامه آیت الله یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حساب توئیتری خود نوشت: «مرجعیت پشتوانه حفظ هویت شیعی است.
مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام ، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپریم.»
علی شکوری رادهم به این نامه واکنش نشان داد و در حساب توئیتری خود نوشت:
«حضرت آیتاللهیزدی! شما بخوبی مقام علمی، اخلاقی و مرجعیت حضرت آیتاللهالعظمیشبیریزنجانی را میدانید. این نوع حرمتشکنی حریمی را باقی نمیگذارد و از کسی در مقام شما بعید است. آنکه در دفاع از او چنین کردهاید از این کار شما ناخشنود است. خداوند توفیق جبران به شما عنایت فرماید.»
غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود به نامه آیت الله یزدی واکنش نشان داد.
در بخشی از نوشته رجایی آمده است: «خدا کند نامه آقای محمد یزدی، به مرجع عالیقدر،آیت الله شبیری زنجانی درست نباشد، همو که من در آخرین سفر مشهد که درخدمت مرحوم هاشمی بودم ،در ملاقاتشان حضور داشتم ،از هاشمی شنیدم آقای زنجانی در مقطعی، استاد ایشان بوده است. آقای یزدی در بیانی که متاسفانه کمتر به آن توجه شد به حضور این مرجع عالی مقام و بیدار در منزل کسی که -خاتمی-، مساله دار است و برای رهبری و نظام احترامی قائل نیستند اعتراض می کند.»
حمیدرضا جلائیپور از سخن گفتن با زبان تهدید با آبروی حوزه ابراز تاسف کرد.
جلایی پور آیت الله شبیری زنجانی را آبروی روحانیت مستقل شیعه خوانده و نوشته است: «آیتالله شبیری یک مرجع تقلید ریشهدار و صاحب سلوک اخلاقی در حوزه علمیه قم است. مرجعیت او ساخته و پرداخته صدا وسیما نیست. او هیچوقت به اسلام اقتدارگرا اعتقادی نداشته و مبلغ آن نبوده است.
زندگی خودش و همه فرزندانش کوچکترین تغییری با قبل از انقلاب نداشته است.»
الیاس حضرتی در حساب توئیتری خود نوشت:
«ما شیعیان مفتخریم که مراجع بزرگوارمان جز از خدای متعال از هیچ قدرتی اجازه نگرفتهاندومقید به قیود هیچ نهاد سیاسی یا اقتصادی نبودهاند.بیجهت نبوده که همواره مظلومان به بیوت مراجع پناه بردهاند.ما مکلفان اما اجازه نخواهیم دادکه به بهانههای واهی به ساحت مراجع اهانت شود.فاین تذهبون».
عباس عبدی نیز نوشت:
نامه آقای یزدی عضو برجسته جامعه مدرسین قم خطاب به آیت الله شبیری زنجانی بازتاب وسیعی داشت.
مخالفتها با این نامه بجای خود؛ ولی واقعیت آنچه در قم می گذرد همین نگاه آقای یزدی است. مساله این است که با یک فهم عرفی هر کسی متوجه می شد که این نامه اثرات منفی و مخربی برای حوزه و نظام دارد پس چرا آقای یزدی چنین نامه ای را نوشتند؟
عبدی در پایان آورده است: آیا دیگران هم می توانند چون آقای یزدی برای یک مرجع چنین نامه ای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟ اگر بتوانند؛ در این صورت ایرادی به کار آقای یزدی نیست و اگر نتوانند که قطعا نمی توانند باید مشکل را در این تبعیض ویرانگر جستجو کرد. این تبعیض ریشه همه نابسامانی ها و اظهار سخنان نسنجیده است که اتفاقا کسانی بیشتر قربانی این تبعیض میشوند که از آن بهره مند هستند.
عذاب شمر ملعون در عالم برزخ
علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.
و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند:
مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!
شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور.
اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.
در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.
حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.
درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.
به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی
مراجع عظام تقلید و بزرگان تعابیر مختلفی درباره ارزش و عظمت خروش میلیونی شیفتگان حق و حقیقت در ایام ابعین دارندکه به برخی از این تعابیر اشاره می شود
جاذبه مغناطیسی
مقام معظم رهبری درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین بیان کرده اند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست».
بهترین فرصت معرفی امام حسین(ع)
مرحوم آیتالله العظمی بهجت فومنی درباره نقش پیادهروی روز اربعین گفته اند: «روایت دارد که امام زمان(عج) که ظهور فرمود، پنج ندا میکند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا،… امام زمان خودش را به واسطه امام حسین(ع) به همه عالم معرفی میکنند … بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(ع) را شناخته باشند… اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمیشناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیادهروی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(ع) به عالم است».
دعا برای فرج امام زمان(عج)
آیت الله العظمی وحید خراسانی با بیان روایتی از امام صادق(ع) در مورد اجر کسانی که به شوق امام حسین(ع) و به خاطر محبت رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) به زیارت آن حضرت میروند، خاطر نشان می کند: «خوشا به حال آنان که با پای پیاده در بیابانها به سمت کربلا حرکت میکنند».او همچنین از همه زائرانی که موفق به زیارت امام حسین(ع) در اربعین میشوند می خواهد که در حرم مطهر آن حضرت در شب و روز اربعین دست به دعا بردارند و برای فرج امام زمان(عج) دعا کنند.
در اربعین غوغای عجیبی به پا می شود
آیت الله العظمی مکارم شیرازی نیز بر شکوه راهپیمایی اربعین حسینی زائران اباعبدالله (ع) تاکید دارد و می گوید:« این حرکت عظیم بینظیر است، سوگواران حضرت سیدالشهدا از نجف و دیگر نقاط با پای پیاده به سمت کربلای معلی در حرکت هستند و غوغای عجیبی را بهپا کردهاند و باید این را حفظ کرد». او با تاکید براینکه مراقب باشیم مبادا کسانی با بدعتها و برنامههای نادرست خود این عظمت و شکوه را زیر سؤال ببرند، خاطرنشان می کند: مراسم سوگواری امام حسین (ع) سرمایه بزرگی است که بسیار میتوان از آن استفاده کرد؛ ما به چنین سرمایهای افتخار میکنیم و معتقدیم باید با تمام وجود از این سرمایه غنی حراست و پاسداری کرد.
راه حسین(ع) ادامه دارد
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی هم درباره ثواب پیاده روی اربعین حسینی می گوید: « حضور میلیونی زائران با پای پیاده از شرق و غرب و دور و نزدیک به سوی کربلای مقدس، کنگره عظیمی است که به دنیا اعلام می کند راه حسین و اهداف او جاودان و فراموش ناشدنی است و شهدای این راه شهدای حق و شهامت و قهرمانی هستند، خداوند آنها را با اصحاب حسین محشور کند که جان خود را فدای حسین(ع) کردند و رحمت خدا بر آنها و جان پاکشان باد».
اربعین؛ تجلی عظمت شیعه
آیت الله العظمی شبیری زنجانی نیز آرزو می کند که روزی از زائران حرم باشد. او پیاده روی اربعین را تجلی عظمت شیعه می داند و می گوید: من آرزو داشتم توان جسمی ام به قدری بود که می توانستم در پیاده روی شرکت کنم در حالی که هر لحظه بر عظمت حماسه پیاده روی اربعین حسینی در سرزمین کربلای معلی افزوده می شود گروهی با تمسک به برخی از روایات می گویند: نیاز نیست که برای زیارت ائمه به حرم آنها سفر کنیم بلکه قلب دوستاران آنان حرم آنهاست.
طنین ندای «هیهات منالذله»
آیتالله العظمی نوری همدانی، اجتماع 20 میلیونی شیعیان جهان در عزاداری اربعین را اجتماعی بینظیر می خواند و می گوید: اجتماع اربعین حسینی، نمایش قدرت اسلام، ایمان و نظام است.مهمترین شعار این اجتماع بزرگ به تبعیت از سرور آزادگان جهان، شعار هیهات منالذله است. او با اشاره به بی نظیر بودن این اجتماع بزرگ، تصریح می کند: بعد از این اجتماع حدود 20 میلیونی، اجتماع 2 تا 3 میلیونی حج تمتع قرار دارد که هر دو مایه مباهات مسلمانان هستند.
جهان بهت زده می شود
آیت اله علوی گرگانی هم می گوید: جهان از حضور میلیونی زائران در مراسم اربعین بهت زده شده است .حتی مورخان غیرمسلمان از این حضور میلیونی در شرایط سخت و دشوار عراق تعجب کرده و از آن بهت زده شدهاند. او با اشاره به توطئه و شیطنت دشمنان برای اختلاف و تضعیف اعتقادات مسلمانان و کمرنگ کردن دین مبین اسلام اظهار می دارد: بغض و کینه دشمنان تمام نشدنی است و دست به هرکاری می زنند تا نور الهی را خاموش کنند؛ ولی دشمنان بدانند نور حق خاموش نشدنی است.
متن سخنرانی جلسه درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین
حجت الاسلام مصطفی دینپرور کارشناس مسائل دینی در چهارمین جلسه درس اخلاق سال تحصیلی حوزه علمیه کوثر، گفت: نظرات رهبر معظم انقلاب در زمینه مباحث خانواده بی نظیر است.
وی با تاکید بر اینکه مبانی فکری حضرت آقا باید در جامعه گسترش یابد، ادامه داد: گفتمان سازی منظومه فکری رهبری از ضروریات جامعه کنونی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا به این وسیله تردیدها در جامعه رفع شود.
حجت الاسلام دینپرور موفقیت در دفاع و ایستادگی در مقابل دشمنان را در گرو تبعیت از مبانی فکری رهبری بیان کرد و اظهار داشت: کسانی که نسبت به تفکرات غربی و لیبرالی آشنایی دارند، میدانند که در حال حاضر بیشترین ضربه را به کشور همین تفکر لیبرالی وارد میکند.
این کارشناس مسائل دینی ادامه داد: زمانی که رهبر معظم انقلاب هشدار میهند که باید مراقب حوزههای علمیه باشید تا سکولار نشود به این دلیل است که جامعه به انحراف کشیده نشود، تفکر سکولار و لیبرال در حوزه جایگاهی ندارد.
وی با استناد به حدیثی، گفت: در روایات آمده برشما باد تلاش و کوشش؛ مراد از این تلاش و کوشش بیدار شدن و حرکت به سوی حیات طیبه است؛ در اصل بیدار شدن روز تولد واقعی انسان است.
حجت الاسلام دینپرور با تاکید بر اینکه انسان قبل از مرگ باید بیدار شود، عنوان کرد: انسانهای بیدار در حال حرکت هستند کسی که در خواب غفلت به سر میبرد بویی از ایمان نبرده بنابراین مدعیان دینداری نمیتوانند به کمال دست یابند.
این کارشناس مسائل دینی با بیان اینکه شهید بیدار است و حیات دارد، گفت: شهید به سوی حیات طیبه در حال حرکت است برای همین صاحب اثر است.خدمت کردن به مردم نیز از مصادیق بیداری است و کسانی به مردم خدمت میکنند که بیدار باشند.
وی پایه و اساس نظام اسلامی را ولایتمداری بیان کرد و اظهار داشت: در نظام ولایی سبک زندگی اسلامی باید اجرا شود بنابراین دولت لیبرال هرگز نمیتواند سبک زندگی اسلامی را در جامعه نهادینه کند؛ امروز طلاب و مبلغان باید با تفکر اشرافی گری که ناشی از تفکر لیبرالی است به مبارزه برخیزند.
طلاب خود را برای تبلیغ در عرصه بین الملل آماده کنند
حجتالاسلام قاسم الهایی سحر استاد حوزه علمیه، امروز در حوزه علمیه کوثر گفت: امام حسین(ع) خطاب به خواص میفرمایند: ای کسانی که در یک مسیر برای رسیدن به یک هدف حرکت کردید، مردم شمارا بهعنوان اهل علم میشناسند؛ در جامعه کنونی طلاب بهعنوان اهل علم شناخته میشوند.
وی افزود: همچنین فرمودند: مردم از شما بهخوبی یاد میکنند و مردم به مقدار ارتباطی که با خداوند دارید شمارا محترم میشمارند؛ طلاب به نصیحت کردن معروف هستند و در این نصیحت خیر مردم را جستجو میکنند اما باید توجه داشته باشند که خود نیز به آن نصیحت عمل کنند.
حجتالاسلام الهایی سحر بیان داشت: حضرت فرمودند: انسانهای مقتدر از شما حساب میبرند؛ کسانی که پست و مقام دارند از اهل علم به خاطر علمشان حساب میبرند برای همین مردم برای طلاب احترام قائل هستند چراکه آنان را اهل فضل و علم میدانند بنابراین طلاب باید مراقب باشند که عالم شوند نه با سواد.
استاد حوزه علمیه با تأکید بر اینکه هدف شما طلاب باید نصرت دین الهی باشد، ابراز داشت: امروز در شهر قم قریب به 400 مجتهد وجود دارد که اگر هر یک از این افراد به یک شهر میرفتند و مبانی دینی را برای مردم تبیین میکردند وضعیت فرهنگی ما امروز این نبود.
طلاب باید نسبت به جامعه اسلامی احساس وظیفه و تکلیف داشته باشند.
وی ادامه داد: در بیداری اسلامی لیبی، مصر و تونس الازهر از قم 50 مبلغ فاضل و مسلط به زبان عربی درخواست کرد اما متأسفانه قم نتوانست این تعداد مبلغ را به آنان معرفی کند و امروز میبینیم الازهر مصر در دستان اخوان المسلمین اداره میشود.
حجتالاسلام الهایی سحر بیان داشت: هفته گذشته 118 متفکر غربی برای رهبر معظم انقلاب نامه نوشتند که امروز جوامع غربی نیاز به مبلغ مسلمان دارد اگر شما اقدام نکنید وهابیت، اروپا و غرب را تصاحب خواهد کرد.
استاد حوزه علمیه افزود: امروز اروپا بهشدت دچار خلأ شده است بنابراین طلاب نباید از امر تبلیغ در عرصه بینالملل غافل شوند. وی بیان داشت: نوع بیان در امر تبلیغ بسیار حائز اهمیت است از این رو مبلغان باید امور دینی و محاسن اهلبیت(ع) را بهخوبی بیان کنند.
امروز آسیبهای اجتماعی بسیار دردآور شده و طلاب باید این آسیبها را برطرف کنند. برای جامعه جوان و نوجوان طرح و برنامه ضد تهاجم فرهنگی داشته باشید تا آنان در برابر آماج حملات دشمن مقاوم شوند
<< 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 71 >>