
تاریخ به روایت آیت الله مصباح یزدی

انگيزهٔ جمعيت انقلابی فدائيان اسلام، که توسط سيد مجتبی نواب صفوی تأسيس گرديد، انگيزهٔ سياسى محض نبود، بلکه حرکت اوليهٔ آنان يک حركت دينى محض بود. نواب صفوی که در نجف در حال تحصيلات دينی خود بود، پس از مشاهدهٔ مقالهٔ کسروی در روزنامهٔ اطلاعات، که در آن طعنهای فراوانی به اسلام زده شده بود، به منظور مبارزه با كسروى به ايران آمد.
پس از اطمينان نواب نسبت به مرتد بودن او و نيز پس از تماسهايی که با برخی از علمای بزرگ آن زمان داشت، تصميم گرفت حكم خدا را درباره او اجرا كند. بنابراين قتل کسروی يك حركت سياسى نبود و كسروى نيز يك شخصيت سياسى و يا رهبر يك حزب خاص نبود.
نواب صفوی، از يک سو، به دليل انسى كه با بسيارى از علماى بزرگ همچون علامهٔ امينى و آيتآلله مدنى داشت، معارف اسلامى را به خوبی فرا گرفته بود و از ديگر سو، به واسطهٔ دارا بودن ويژگىهاى خاص روحى، از شجاعت و شهامت لازم برای عمل به فريضهٔ امر به معروف و نهی از منکر برخوردار بود؛ از اينرو، پس از تشخيص وظيفهٔ شرعی، به آن جامهٔ عمل پوشاند و کسروی را ترور کرد.
اقدام مهم ديگر جمعيت فدائيان اسلام، قتل رزمآرا بود. وی برای سرکوبی نهضت ملی ايران، که در آن زمان به اوج خود رسيده بود، بسيار تلاش میکرد. از اين رو، در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ ، خليل طهماسبی ، يکي از اعضاي اين جمعيت او را به قتل رساند و به اين ترتيب، استعمارگران انگلیسی یکی از عوامل داخلي خود را از دست دادند و همين امر زمينه را برای ملی شدن صنعت نفت فراهم ساخت.
در سايهٔ مجاهدتهای اعضای اين جمعيت بود که در دل خيانتکاران و مخالفان ملی شدن صنعت نفت هراس افتاد و آنان که بيم از جان خود داشتند، مجبور به همراهی با مردم در اين زمينه شدند و همين امر نهضت ملي شدن صنعت نفت را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به همراه داشت.
جريان از اين قرار بود که کميسيون نفت مجلس آن زمان، که در رأس آن دکتر محمد مصدق قرار داشت، تحت چنين فضایی ناچار گرديد تا ملی شدن صنعت نفت را تصويب نمايد و ضمن گزارشی از مجلس بخواهد که براي تعيين شيوهٔ اجراي اصل ملی شدن، مأموريت کميسيون را دو ماه تمديد نمايد. مجلس شورا هم در ۲۴ اسفند و مجلس سنا در ۲۹ اسفند گزارش را تصويب کرد و صنعت نفت ايران پس از پنجاه سال ملی گرديد
برگفته از متن سخنرانی آیت الله مصباح یزدی ، دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی
4 نظر » 
نامه دلسوزانه حجت الاسلام قرائتی به مسئولین فرهنگی، حوزهها و دانشگاه ها

متن این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک مسئولین فرهنگی، حوزهها و دانشگاهها(دامت برکاتهم)
سلام علیکم
اینجانب بیش از نیم قرن طلبه هستم و بیش از چهل سال معلم، و بیش از سی و هفت سال در شبکههای رادیویی و تلویزیونی با محوریت قرآن و نسل نو، و سبک جدید و با توجه به استقلال و وابسته نبودن به هیچ شخص و گروه و بدون تأمین اعتبار همراه با هر سال، حدود هفتاد سفر، و نوشتن سبک خود در چند کتاب و صدها کلاس برای کسانی که علاقه به معلمی و تدریس مسایل دینی داشتهاند، به اینجا رسیدهام که عصارهی تجربیاتم را به اساتید به عنوان زیره به کرمان، بیان کنم.
در زمستان امسال (۱۳۹۵) در اثر یک بیماری که یک ماهی فرصت استراحت بعد از عمل جراحی به من داده شد، زمانی برای بازگشت به کارهای خود و برنامههای حوزه و دانشگاه، پیدا کردم. زیرا با توفیق الهی هفتههای زیادی در حوزه علمیه قم، برای طلاب جوان و هفتهای چند روز در دانشگاه تهران از نزدیک با نسل فرهیخته حوزه و دانشگاه مأنوس هستم.
لازم دیدم آنچه را که به یقین درک کردهام، به دیگران بگویم. از این چند سطر مقدمه عذرخواهی میکنم.
به سراغ اصل مطلب برویم؛
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل مشکلات امروز آن است که بخش مهمی از درسهای حوزه و دانشگاه، مباحث نظری یا محفوظات یا اطلاعات غیرکاربردی است، و در این زمینها میوههای مطلوبی به بار نمینشیند. انقلابی باید بشود که در آن خاک این باغچه عوض گردد. به تمام کتابها و درسها نگاه کاربردی شود، نمرهها و مدارک، بر اساس مهارتها ارائه گردد. (البته با حفظ بخشهایی از اطلاعات و محفوظات)
امروز آموزش و پروش ما دیپلم تربیت میکند، اما چند درصد از آنان نوعی مهارت دارند که بعد از دیپلم وارد بازار کار شوند، به کسب و مهارتی برسند، ازدواج کنند، منتظر استخدام نباشند، از دولت توقع نداشته باشند و به خاطر آنکه از تحصیلاتش کام گرفته است، به نظام علاقمند و از نظر روحیه جوانی بانشاط باشد؟
امروز اکثر تحصیلکردگان خاک آموزش و پرورش، بیمهارت، بیدرآمد، بیکار، بینشاط، بدبین، پرتوقع، و کار را ننگ میدانند. آیا نباید این خاک عوض شود؟
امروز بسیاری از خروجیهای دانشگاهها نیز جز محفوظات و مدرک، هیچ مهارتی ندارند. و مدرک برای آنها مانع کار است و جوانانی هستند پرتوقع و مطالبهگر و کسانی که بدون هیچ گونه تولیدی مصرف گرا و منتظر استخدام و کار دولتی هستند و حتی حاضر نیستند، مهارتهای پدر خود را فرا بگیرند.
اساتید عزیز!!!
نداشتن مهارت یعنی نداشتن شغل! و نداشتن شغل یعنی نداشتن درآمد، و نداشتن درآمد یعنی نداشتن همسر و فرزند و نشاط، و نداشتن اینها یعنی افسردگی، اعتیاد، توجه به فیلمها و برنامههای فاسد، فاسد شدن و دیگران را فاسد کردن، بیاعتقادی به اسلام و نظام و…
4 نظر » 
انسان ذاتاً فقیر است
حضرت آيت الله العظمي جوادی آملی درجلسه درس اخلاق اين هفته خود بیان داشتند: در بحثهاي اخلاقي به اين نتيجه ميرسيم كه قرآن كريم قبل از اينكه به ما دستورهاي اثباتي بدهد كه بفرمايد چه صفتي داشته باشيد ما را از تهي بودن ذاتيمان باخبر ميكند؛ يعني به ما ميفهماند در درون ذات شما چيزي نيست ولي اين قدرت را داريد كه فضايل را تهيه كنيد.
اين تعبير ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ﴾ در كتابهاي عقلي يك مقدار تحقيق روي آن شده ، ولي آن لطايفي كه در فنّ اخلاق مطرح است در كتابهاي عقلي نيست. تمام بحثهاي اخلاقي در آن فقيرِ مِن الله است كه از اين بحثها در حكمت و كلام خبري نيست، فقير من الله را از آن دعاي نوراني وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) می توان به دست آورد كه می فرماید: «أعوذ بك منك» خدايا من از تو به تو پناه ميبرم! اين ميشود توحيدِ محض، چون هيچ حادثهاي در عالم به انسان نميرسد مگر به اذن خدا و هيچ راه حلّي براي نجات از آن حادثه نيست مگر از خدا، پس هر حادثهاي بخواهد پيش بيايد از طرف خداست ما بايد به او پناه ببريم؛ از او پناه ببريم كه مشكلي براي ما پيش نيايد، به او پناه ببريم كه اگر مشكلي پيش آمد او حل كند.
اين يعني خدايا آنچه در عالم هست و تدبير ميشود به مديريت شماست اگر يك رخداد تلخي بخواهد به ما برسد به اذن شماست و اگر اين رخداد تلخ بخواهد رخت بربندد به دستور شماست، پس از شما به شما پناه ميبريم!
در درون همه ما انسانها يك نحوه ربوبيتي هست که آن خودخواهي است، حالا برخيها زباندرازي ميكنند نظير فرعون ميگويند: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلي﴾، بعضي زبانكوتاهي ميكنند حرفهاي قارون را ميزنند، ميگويند ما خودمان زحمت كشيديم و در عرض سي یا چهل سال عالِم يا دانشمند شديم؛ هر دو داعي ربوبيت دارند.
اينكه كسي ميگويد من خودم زحمت كشيدم اين مال را پيدا كردم، يا اين علم را پيدا كردم، اين فقرِ مِن الربوبية ندارد، اين يك زمينهاي از ربوبيت را دارد، آن كمبود را ميخواهد جبران كند، لذا فقرش، فقر محض نيست.
فرق قارون و فرعون در دركات اين كار است، فرعون صريحاً ميگويد: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلي﴾، قارون همين حرف را در آن دركات مياني ميزند ميگويد: ﴿إِنَّما أُوتيتُهُ عَلي عِلْمٍ عِنْدي﴾ من خودم زحمت كشيدم، اقتصاددان بودم، مال پيدا كردم. یا اینکه کسی بگوید خودم زحمت كشيدم با استعداد بودم عالِم حوزوي يا دانشگاهي شدم. بعضي از ما اسلامي حرف ميزنيم و قاروني فكر ميكنيم، تا اين غرور و خودخواهي به نحو سالبه كليه محو نشد، يعني ما فقيرِ مِن الربوبيّة نشديم و فقيرِ الي الله هم نخواهيم بود.
اينكه در آيه نوراني دارد ﴿وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾ براي همين نكته است. فرمود اكثر مؤمنين گرفتار اين خودخواهي و اين داعي ربوبيتي دروني هستند، در صورت عصبانيتشان معلوم ميشود، در صورت تفاخرشان معلوم ميشود، در صورت اظهار فرهيختگي و نخبگيشان معلوم ميشود، اين است كه يك گوشهاي از ربوبيتخواهي در درون خيليها هست. وقتي از امام(سلام الله عليه) سؤال ميكنند كه چطور اكثر مؤمنين مشركاند فرمود: همين كه ميگویند اگر فلان شخص نبود، اگر فلان وسيله نبود، یا اینکه میگویند اول خدا، دوم فلان شخص!
انسان ذاتاً خالي است و ظرفيت آن را دارد كه موحد باشد، ميتواند مظهر خدا باشد. اين اسامي نوراني كه در دعاي پربركت جوشن كبير است كه بسياري از شما انشاءالله موفقيد شبهاي جمعه قرائت و تلاوت ميكنيد، اين هزار يا هزار و يك اسم، بعضيها عظيماند، بعضيها اعظماند، اين رحمانيت ذات اقدس الهي، اين جزء اسماي اعظم به شمار ميرود، لذا شما ميبينيد در آيات و روايات، «الرحمن» را صفت براي چيزي قرار نميدهند، آن را موصوف قرار ميدهند ،مثل اينكه «الله» را صفت براي چيزي قرار نميدهند موصوف قرار ميدهند.
بر خلاف اوصافی چون رحيم، عليم یا حکیم. گاهي انسان مظهر «رحيم» ميشود که نسبت به گروه خاصی رحمت دارد ولی نسبت به ديگران بيمهر است و گاهي هم مظهر «الرحمن» ميشود که نسبت به همه چیز رحم و مهربانی دارد. اين دين به ما دستور داده كه مظهر «الرحمن» بشويم، یعنی نسبت به همه چيز رحم و مهرباني را رعايت كنيم. اینکه آب دادن به مار و عقرب گزنده هم ثواب دارد، اینکه رفع تشنگی سگی که نجس العین است هم ثواب دارد، چون این حیوانات مخلوق خدایند و انسان شده مظهر «الرحمن». اين که در روايات ما هست که هر كبدِ تشنهاي را شما سيراب كنيد اجر دارد، اين مظهر رحمت رحمانيه است، حتی از حيوانات پايينتر، انسان اگر درختی را آب بدهد قربة الي الله، این عبادت است.
كدام انسان به اين فكر است كه جامد و ذيروح حيواني و انساني را مشمول رحمت خاصّ خود قرار بدهد، او همان انسان مسلمان است؛ اگر كسي فقيرِ محض شد، ظرفيت پيدا ميكند كه مظهر خداي الرحمن بشود اين «الرحمن» مقابل ندارد، آن «الرحيم» است كه مقابل دارد، خدا منتقم است در قبالش رحيم است. اين دعاي نوراني امام سجاد علیه السلام است که بارها خوانده شده، وجود مبارك امام سجاد علیه السلام به ما فرمود، درست است رحمت خدا بيش از غضب خداست، اما محور اساسي تعليم، اين نيست كه رحمت خدا بيش از غضب خداست، آنكه اساس كار است اين است كه رحمت خدا پيش از غضب اوست نه بيش از غضب او؛ رحمت رحمانيه مقابل ندارد.
آنچه به ما گفتند دستورهاي دين را شما متوالياً و مرتباً حفظ كنيد، اين آیه قرآن که ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾ كه آمده، اين مرابطه را توسعه دادند آن مرابطههاي دقيق و عميق را فقه به عهده دارد. مرابطه هم حكم فقهي خاصي دارد. مثلا مسجد خانه خداست، هر وقت انسان فرصت پيدا كرد مشرّف ميشود و نماز ميگذارد، اما اعتكاف يك شرايط خاصي دارد، هم زمانش مخصوص است هم مكانش مخصوص، همان طوري كه اعتكاف, زمان و زمينش مخصوص است و يك عبادت خاص فقهي است، مرابطه هم حكم فقهي خاصي دارد.
اينكه فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾. حالا كسي ميخواهد برود جزء مدافعان حرم بشود، ميخواهد مرزداري كند، اين يك وقت است به طور عادي است، مثل اينكه ميرود مسجد نماز ميخواند و برميگردد، که اين حكم خاص ندارد، فقط ثواب خاص دارد. اما يك وقت ميخواهد به اين آيه عمل كند، به اين آيه كه عمل كند، بايد حساب خاص داشته باشد. اين دين به ما گفته اين (رابطوا) مثل اعتكاف، حكم خاصّ خودش را دارد. اگر كسي ظهر نمازش را در مسجد خواند منتظر بود كه شب فرا برسد باز در مسجد شركت كند و نمازش را بخواند، مرتبط در پيوند دين است، اين ميشود (رابطوا)؛ اگر بين اعمال حسنهاش، پيوندي برقرار كند، منتظر باشد كه آن نوبت برسد تا آن عمل را انجام بدهد، مصداق (رابطوا) است. ما ميتوانيم اين چنين باشيم، اگر (رابطوا) شديم، ديگر راحتيم، ديگر وسطها فرصتي نيست به ديگري وقت بدهيم، چون ما منتظريم فرصت بعدي بيايد برويم مسجد، براي واجبات و مستحباتمان، براي درس و بحثمان، ما برنامهريزي كنيم، ما صبح اين درس را داريم، بعدازظهر آن درس را داريم، شب آن مطالعه را داريم، همهاش براي الله باشد ميشود (رابطوا). به ما فرمودند براي خودتان برنامهريزي كنيد اگر شما براي خودتان برنامهريزي نكرديد بيگانه براي وقتتان برنامهريزي ميكند.
اگر ما خواستيم برنامهريزي صحيح در عبادات، در علوم، در معارف داشته باشيم و به اين آیه كريمه ﴿رابِطُوا﴾ عمل كنيم اين است كه وقت خالي نگذاريم كه ديگري براي ما برنامهريزي كنند.
اين ايام مصادف با رحلت بسياري از بزرگواران ما بود، حضرت آيت الله موسوي اردبيلي، حضرت آيت الله واعظ زاده خراساني و اخيراً هم حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني؛ اينها هر كدام به نوبه خودشان مصداق اين ﴿رابِطُوا﴾ بودند تا عمر بابركتشان بود در مسئله علم و دين، حفظ نظام و رهبري تلاش و كوشش كردند، اجر همه اينها با ذات اقدس الهي و از ملت بزرگ و بزرگوار حقشناسي ميشود كه در اين مراسم سوگ و ماتم نهايت احترام را گذاشتند!
برای مطالعه متن کامل سخنرانی به لینک زیر مراجعه فرمائید ؛جلسه درس اخلاق ۲۳/ ۱۰/ ۹۵
نظر دهید » 
هدف از بعثت انبیاء
استفاده می کنیم از داستان حضرت موسی علیه السلام برای این که وظایف خودمان را در شرایط مشابه درک کنیم و از حکمت ها و مواعظی که دراین داستان ها بیان شده در ببریم ، از سوره قصص شروع می کنیم که خدای متعال می فرماید : «نتلو عليك من نبإ موسى وفرعون بالحق لقوم يؤمنون؛ آیه ۳ » ما این داستان را به حق بیان می کنیم .
معمولا وقتی داستان بیان می شود گاهی یک کم و زیادهایی برای داستان اتفاق می افتد و گاهی هم یک مطلبی قاطی داستان می شود که جزء داستان نیست و قرآن جاهایی که می خواهد داستان تعریف کند می گوید : این داستان بالحق است . یعنی عین حقیقت است و عنصر اضافی ندارد و خداوند روی کلمه حق تاکید دارد .
و غیر از این که این داستان حق است و کم و زیاد ندارد بیان می دارد که هدف ما همه مردم نیست بلکه برای اهل ایمان می خواهیم داستان بیان کنیم و برای رشد ایمانشان خدای متعال از شیوه های متعددی استفاده می کند و یکی از شیوه ها هم ذکر داستان است .
و نکته هایی که در داستان می آید مسئله ایمان به خدا و ایمان به غیب است و شما صفحه اول قرآن را که باز می کنید می فرماید « الذین یومنون بالغیب » این کتابی است که برای اهل تقوا هستند و این تقوا برای کسانی به کار می رود که حواسشان به خودشان است و مواظب هستند که کارهایشان را درست انجام دهند و چنین کسانی که این انگیزه را داشته باشند خدا راه راست را به آن ها نشان می دهد .
اولین علامت برای کسانی که از هدایت خدا استفاده می کنند «یومنون بالغیب» یعنی ایمان به غیب است و ایمان به غیب یعنی چه ؟
انسان را خدا طوری آفریده که ادراکات آگاهانه او از نوع حواس است و به آنها حواس پنج گانه می گویند که البته عده ای می گویند این حواس بیشتر است . اما آیا چیزهایی که اصلا نمی شود آنها را لمس کرد و چشم آنها را نمی بیند آیا آدم بگوید اینها نیست ، مثل عده ای که می گویند هر چه در حواس ما نباشد پس نیست مثل حس گراها ( پوزیتیویستی ) قرآن در مقابل اینها می گوید که اول بدانید که همه چیز را شماها نمی بینید و غایب از شماست و غیب است ولی باید ایمان داشته باشید . اصل خدا هم همینطور است ، چرا که ما خدا را هم نمی بینیم ، پس اساس کار انبیاء برای هدایت مردم این است که اول جا بیندازند که همهچیز دیدنی و حس کردنی نیست و خدا به ما عقل داده که ایمان بیاوریم و این اصل مسئله است .
ما تجربه کرده ایم که چیزهایی را که نمی بینیم سخت آنها را می پذیریم و بعضی وقتها آن را ناخودآگاه آن را قبول می کنیم .
از این جا یک معیاری برای درجات ایمان پیدا می شود ، بعضی ها هستند با این که پیغمبر را قبول دارند و به نحوی دین را می پذیرند اما خیلی به غیب باور ندارند . بعضی ها هم هستند که آن ها حقایق را بیشتر از حسیات باور دارند …
از ویژگی های بنی اسرائیل این بود که خیلی حس گرا بودند « لن نومن حتی نری الله جهره » هرگز ما حرفت را قبول نمی کنیم مگر این که خدا را به چشم ببینیم .
این دوقطبی که یکی می گوید « لن نومن حتی نری الله جهره» و یک قطب دیگر می گوید که « کیف یستدل علیک بما هو ، وجود چیزهای دیگر را با وجود نو می شناسم ، انتهای دعای عرفه ،»چشمی که تو به من دادی من با آن تو را می بینم ..
این دو نظر نقطه مقابل یکدیگر هستند و مراتبی غریب به بی نهایت از ضعیف ترین ایمان تا ایمان علی علیه السلام در میان این دو نقطه است .
انبیاء یکی از اهداف مهمشان این بود که بشر را مومن بار بیاورند چرا که هر چه ایمان کامل تر باشد مومن تر خواهد بود . و خداوند هر وقت بخواهد بالاترین رحمت را به انسان ها بدهد ، بالاترین رحمت در سایه ایمان به وجود می آید .
آنهایی که ایمانشان ضعیف تر است می گویند بله انبیا درست گفته اند اما هدف انبیاء این بود که ( در سایه ایمان ) به هم ظلم نکنید ، خیانت نکنید ، دروغ نگویید .. و زندگی راست داشته باشید و برای این که مردم خوش باشند آن ها را از جهنم می ترسانند و الا لزومی نبود که بگویند جهنمی هست یعنی در واقع هدف از بعثت انبیاء راحتی زندگی دنیا برای مردم است که اسم آن را زندگی سعادتمندانه و سعادت توام با عدالت است ..
سخنان اخلاقی ، عرفانی آیت الله مصباح یزدی ، ۹۵/۱۰/۲۲ ، شنیده شده .
2 نظر » 
عاقبت عمل خیر

آیت الله آقای احمدی میانجی از علمای بزرگ قم یک بار نقل می کرد که در شهر میانه یکی از همشهری های ما مردی بود بی سواد و ثروتمند و عجیب دست و دل باز ، ایشان می گفت این پیرمرد یک خانه داشت با چندین اتاق که در همه اتاق اثاثیه لازم هم گذاشته بود تا اگر کسی هم نیاز داشت به آنهان می داد و یک خانه دیگر داشت این را آماده کرده بود برای عالم که در ماههای محرم و رمضان به علما میداد و تمام مخارج را نیز خودش می داد .
زکاتش را هم اینگونه حساب می کرد که یک قطعه زمین میداد با این که زمین خیلی بیشتر از پول زکاتش می شد ، ولی اینگونه زکات میداد .ماه مبارک رمضان در زمان قحطی نان درست می کرد خیلی زیاد با یک مقداری مایحتاج اولیه ، نزدیک افطار به خانه فقرا می رفت و به آنها میداد ..
آقای احمد میانجی می فرمود از قول پدرش که ایشان مریض شد و پدر آقای احمد میانجی به عیادت ایشان رفت و ایشان به پدر آقای احمد میانجی گفت من دیگر رفتنی هستم و شما تا من را غسل و کفن نکردند از اینجا نرو ….
وقتی که حال ایشان بد شد پدر آقای احمد میانجی کنار ایشان نشست و ایشان با بد حالی نشست و به ائمه اطهار سلام داد ( السلام علیک یا رسول الله ، السلام علیک یا امیرالمومنین … ) معلوم بود که چهارده معصوم علیهم السلام آمده اند . بعد یک جمله گفت که خدایا خودت فرمودی که به پیرمردها احترام بگذارید ، من هم پیرمرد شده ام و دارم می آیم خودت احترام ما را نگه دار .
اینگونه مرگ ها چقدر شیرین است .
چقدر زیبا با خدا معامله کرد در زندگی و آخر هم علم خود را برد که گفت خدایا پیرمرد شده ام احترام کن ، این است که اگر معارف را در قلب وارد کنیم چقدر شیرین است که در لحظه آخر شرمنده روی اهل بیت نخواهیم بود .شرمندگی بدترین عذاب است برای مومن .
سخنان استاد عالی ، شنیده شده .
نظر دهید » 
بیوگرافی آیتالله هاشمی رفسنجانی

آیتالله هاشمی رفسنجانی در سن ۸۲ سالگی دار فارنی را وداع گفت.
اکبر هاشمی رفسنجانی سوم شهریور ماه سال ۱۳۱۳ ه.ش (برابر با ۴ آگوست ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانوادهای نسبتاً ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه بیبی صفریان است.
پدرش با تحصیلات حضوری از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ایشان، با آن که سیّد نیستند، به این دلیل انتخاب شده است که نام جدّ پدری وی حاج هاشم بوده است که در سرتا سر منطقه، املاک و امکانات زیادی داشته است. هاشمی تحصیل را، از سن ۵ سالگی در مکتب خانه ای در نوق آغاز نمود.
در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت و به درجه اجتهاد نائل گردید. اساتید وی در حوزه علمیه قم آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی (ره)، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمد کاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب الدین نجفی مرعشی، محمد حسین طباطبائی و حسینعلی منتظری بوده اند.
وی در آنجا تحت تاثیر تعلیمات امام خمینی (ره) به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمد رضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید امام، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور پررنگ تر شد. با وجود نگرش ضد غربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود.
هاشمی در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است، ازدواج نمود. او خواهر حسین مرعشی، معاون سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری و از مدیران اصلی دولت سازندگی است. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب و به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است.
دو دختر او با دو پسر آیت الله لاهوتی اشکوری، امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی در زندان (که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است) ازدواج کردند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی بیش از آنکه به عنوان یک شخصیت علمی شناخته شده باشد، به عنوان یک چهره سیاسی مطرح است و این هم به خاطر فعالیت های فراوان سیاسی ایشان در دوران قبل و بعد از انقلاب است. با مراجعه به اسناد معتبر تاریخی می توان همواره از ایشان در مناسبتهای مختلف سیاسی نام و نشانی پیدا کرد.
هاشمی رفسنجانی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به امام نزدیک بود. هاشمی در دوران پیش از انقلاب و در طول نهضت امام خمینی (ره) به صورت یک عضو فعال و همیشه در صحنه حضور داشته است. نمونه بارز حمایت ایشان از امام خمینی (ره)، حرکتی بود که ایشان به همراه دیگر علما در اعتراض به زندانی شدن امام انجام دادند.
هاشمی رفسنجانی پس از انقلاب اسلامی عناوین افتخاری متعددی را از مجامع علمی دنیا کسب کرده و دانشگاه تهران نیز عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را به ایشان اهدا کرده است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شد. وی اسفند سال ۱۳۸۹ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیت الله مهدوی کنی سپرد.
اکبر هاشمی بهرمانی، روحانی و سیاستمدار، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس اسبق مجلس خبرگان رهبری نخستین رئیس مجلس ایران و چهارمین رئیس جمهور ایران در دو دوره پیاپی بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ بود و به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی شناخته می شد .
دیده شده درhttp://www.parsine.com
نظر دهید » 
در درون هر فردی یک فرعون است ، ۱۹ / ۱۰ / ۹۵

در قرآن هر جا صحبت از تربیت می شود، از دو کلید واژه «تعلیم» و «تزکیه» استفاده شده است، خداوند در قرآن واژه تزکیه را به جای اخلاق و تهذیب به کار برده است.
انسان در راه تغییر خود، چه به صورت درونی و چه به صورت بیرونی باید توجه داشته باشد که تغییر یا در جهت مثبت است و یا در جهت منفی؛ برای تغییر در جهت مثبت که همان رشد و تعالی است موانع و عوامل بازدارنده ای وجود دارد که باعث تنزل اند و باید برداشته شوند، واژه ای که معنای برطرف کردن این موانع بازدارنده را می رساند واژه «تزکیه» است.
قرآن همه این موارد را در آیاتی کوتاه در سوره نازعات آورده است، خداوند به موسی فرمود که به سراغ فرعون برو و بگو «هل لک الا ان تزکی؟» یعنی «می خواهی پاک شوی و رشد کنی و به کمال برسی؟»
انسان ابتدا باید بخواهد که رشد کند و این خواست فطری را در خود بیدار سازد، خب حالا پس از خواستن، باید به سمت کدامین هدف برویم؟ قرآن در ادامه می گوید «و اهدیک الی ربک فتخشی» یعنی هدف، هدایت به سوی پروردگار است. نشانه اش چیست؟ «فتخشی» یعنی نسبت به آینده ات نگران می شوی و احساس مسئولیت می کنی.
لطف و رحمت خداوند آن قدر زیاد است که حتی از هدایت فرعون هم دست برنداشت ، البته در درون هر انسان فرعونی وجود دارد که می گوید «انا ربکم الاعلی»؛ اگر زمینه ای پیدا کند و ببیند که به حرف هایش گوش می دهند، بدش نمی آید که ادعای خدایی کند، این خاصیت انسان است که همانطور که تمایل فطری به رشد دارد، در درونش عاملی وجود دارد که او را به سوی سقوط سوق می دهد؛ «ان النفس لاماره بالسوء». البته خداوند هر کسی را نسبت به ظرفیتی که دارد از او انتظار مسؤولیت و تکلیف دارد.
خداوند نسبت به کسانی که ظرفیت شان کمتر است گذشت بیشتری دارد اما برخی تا جایی پیش می روند که بر ظرفیت و مسؤولیت دیگران اثرگذارند؛ اثر بر همسایه، اثر بر استاد، اثر بر خانواده و این تا مرحله ای می رسد به کسانی که مسؤولیت یک ملت و امت را بر عهده دارند و حرکت آن ها یک ملت را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از فرزندان همین انبیاء با کلمات ساده و بی تکلف و بدون قلمبه گویی از شرق تا غرب عالم را تحت تاثیر قرار داد.
سخنان ️آیت الله مصباح یزدی در مدرسه علمیه عالی نواب در مشهد ، ۱۹ / ۱۰ / ۹۵ ،دیده شده درسایت رسمی آبت الله مصباح یزدی دامه برکاته .
1 نظر » 
هيچ فضيلتي بالاتر از اعتقاد توحيدي و ايمان به خدا نيست

قرآن براي درمان خطر از داروهاي فراواني استفاده كرده است. هر جا سخن از فقر است, هر جا سخن از نياز است, هر جا سخن از بردگي و بندگي و حاجت است، فرمود اوّل اسم خودت را بياور. هر جا سخن از بينيازي و غنا هست تنها نام كسي را كه ميبري خداست و مظاهر قدرت او. اگر نام خود را خواستي ببري در سايه نام او ببر. اين اصرار تعليمي و تربيتي قرآن است كه هر جا سخن از فقر است اوّل نام خودت را ببر.
ميبينيد انبياي ابراهيمي وقتي ميخواهند اظهار فقر كنند، اظهار حاجت كنند، اظهار نياز كنند، اوّل اسم خودشان را ميبرند؛ اين تقديم نيست اين در حقيقت تأخير است.
اين در كتاب شريف سيوطي همه ما خوانديم كه رسول «اذا دعا بدأ بنفسه»، نه درخواستن, خدايا اين را بده و آن را بده. ميبينيد وجود مبارك نوح كه شيخ انبياست وقتي ميخواهد اظهار فقر كند بگويد ما نياز داريم: (رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنين ، نوح / ۲۸) اوّل ميگويد مرا بيامرز! ۹۵۰ سال انسان «خالصاً لوجه الله» تبليغ كند، بعد موقع آمارگيريِ فقرا اوّل نام خودش را ببرد؛ يعني فقيرتر از همه من هستم: (رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنين وَ الْمُؤْمِنات) كه «إنّ الرسول(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) إذا دعا بدأ بنفسه», آن در خواستن نيست كه خدايا به من مال بده به ديگران هم بده؛ خدايا مرا بيامرز ديگران هم بيامرز, خدايا مشكل مرا حلّ كن، چون من از ديگران محتاجتر هستم؛ «إنّ الرسول إذا دعا بدأ بنفسه».
وجود مبارك نوح اين طور بود انبياي بين نوح و خليل حق(سلام الله عليهم) اين طور بودند تا نوبت به انبياي ابراهيمي رسيد. هر جا وقتي ذات اقدس الهي دعاي خليل خود را ذكر ميكند، ميبينيد اوّل ناله خود خليل بلند است (رَبَّنَا اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِساب ؛ ابراهیم / ۴۱ )اين دعاي خليل حق است (وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام ؛ ابراهیم / ۳۵) خدايا مرا و فرزندان مرا از بتپرستي نجات بده! (رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي ؛ ابراهیم / ۴۰) خدايا توفيق بده من نماز را به پا بدارم، فرزندان مرا هم اهل اقامه نماز بكن! هر جا سخن از فقر و ناله و خواستن است دعاي انبيا اوّل بلند است.
الآن اگر كسي را آوردند به ما گفتند اين آب را شما دَم بزنيد اين بچه را شما دعا كنيد، ما بايد حواسمان جمع باشد، اوّل براي خود ناله كنيم، مبادا يك وقت غرور ما را بگيرد كه حالا ما چون معمّميم، عدهاي به ما علاقهمندند اين بچه را ميآورند كه ما دعا كنيم يا آن بيمار را ميآورند ما دعا كنيم، اين دامي بيش نيست.
اگر در اين دعا گفتيم خدايا بيش از او و پيش از او, من به تو نيازمندم مشكل مرا حلّ كن، بعد مشكل او را، اين دعا ميشود مستجاب و اين ديگر نه دام است نه دانه. اما اگر بر اساس عوامي كه در ما هست باور كرديم كه ما مستجاب الدعوهايم يا از حُسن ظنّ ديگران سوء استفاده كرديم، اين اوّلين دام است براي ما. چرا اين همه اصرار دارد قرآن كريم كه دعاي انبيا را نقل ميكند با اين وضع باشد. مبادا ـ خداي ناكرده ـ انسان در اين فريب بيفتد كه من آنم كه ديگر حالا نياز ندارم. اين اوّلين دام بتپرستي درون است.
هيچ صنم و وثني از هوی بدتر نيست، گرچه سنگينترين هوی در بيرون است چون او جِرم است و جسم است و سنگ است، گرچه نرمترين هوا در درون است؛ ولي شرورترين هوی همين هواي درون است. «إنّ أکثف الهواء» در بيرون است. «ألطف الهواء» در درون است،( أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه ). اينكه گفتند هر لحظه محافظ باشيد هر لحظه متذكّر باشيد، براي همين است. اين انسان را به دام مياندازد چطور ميشود اكثر مؤمنين مشرك باشند؛ به صورت حصر هم فرمود: (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون).
اگر كسي يك «لا اله الا الله» با اخلاص را به همراه داشته باشد اهل بهشت است؛ممكن است در مشكلات برزخ آسيبي ببيند در ساهره معاد آسيب ببيند، در فاصله بين اعراف و بين اعراف مشكلاتي دامنگيرش بشود؛ ولي سرانجام اهل بهشت است .
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی دیده شده در سایت رسمی آیت الله جوادی آملی ، ۱۶/ ۱۰/ ۹۵
برای مشاهده تمامی سخنرانی به لینک زیر مراجعه فرمائید
2 نظر » 
حماسه ۱۹ دی، قیام تاریخی و از مسائل بسیار مهم در کشور است، زیرا این انقلاب موجب بیداری و شور در کشور شد و سرانجام زمینه پیروزی انقلاب را فراهم کرد
حضرت آیت الله نوری همدانی پیش از ظهر امروز در دیدار اعضای ستاد دهه بصیرت(یوم الله ۱۹ دی) گفتند: قیام و جهاد از موضوعاتی است که خدای متعال دستور آن را در کنار تبلیغ به پیامبر خاتم(ص) داده بودند و گفتند: اساسا هیچ تبلیغ و انقلابی بدون قیام و جهاد محقق نمی شود.
این مرجع تقلید تصریح کردند: این مسئله تنها اختصاص به پیامبر خاتم(ص) ندارد، بلکه سایر انبیاء الهی هم مأمور به قیام بودند.
معظم له به قیام و انقلاب امام راحل اشاره و بیان داشتند: امام راحل نیز به خوبی این مسئله را درک و به اجرا در آوردند و اگر چه در مسیر راه با مشکلات و سختی های زیادی مواجه شدند، ولی در نهایت با حمایت روحانیت و آحاد مختلف به پیروزی رسیدند.
ایشان با تاکید بر این که حماسه ۱۹ دی باید برای همیشه درتاریخ ماندگار شود ابراز داشتند: دشمن برای از بین بردن قیام برنامه های وسیعی را اجرا کرده بود و از جمله آن اهانت به امام (ره) در ۱۷ دی در روزنامه اطلاعات بود بعد از این اتفاق، مردم نتوانستند این توهین را تحمل و به بیت علما و مراجع رهسپار شدند و حادثه ۱۹ دی را در قم رقم زدند.
حضرت آیت الله نوری همدانی افزودند: بعد از حماسه ۱۹ دی و کشتار مردم در میدان شهدای قم به وسیله عوامل رژيم، شهرهای دیگر نیز برای گرامیداشت این روز قیام خود را شروع کردند که نهایتا منجر به تحول عظیم و سر آغاز حماسه های متعدد در کشور و مقدمه برای پیروزی انقلاب شد.
معظم له بیان داشتند: در حال حاضر انقلاب موجب تحول اساسی در منطقه و برکات زیادی شده است و توانسته هیمنه دو ابر قدرت شرق وغرب را در هم بکشند و از بین ببرد.
سخنرانی آیت الله نوری همدانی ، دیده شده در خبرگزاری رسمی حوزه ، ۱۸ / ۱۰/ ۹۵.
نظر دهید » 
دعوای مسئولان نظام، به صلاح کشور نیست.
آیت الله سیداحمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه امروز تهران ( ۱۷ دیماه ۹۵) که در محل مصلی بزرگ امام خمینی (ره) برگزار شد، با اشاره به فرارسیدن دهه بصیرت و با بیان اینکه حماسه ۹ دی و حماسه ۱۹ دی، هر دو حماسه وحدت بود، خاطرنشان کرد: الحمدالله امسال مراسم ۹ دی در سراسر کشور بسیار با شکوه شکل گرفت و مقام معظم رهبری نیز این حماسه را بزرگ داشته و مسئولان دیگر نیز از آن تجلیل کردند و اصولا این مراسم نماد وحدت ملت ما در پاسداری از انقلابشان است.

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه حماسه ۹ دی، تکمیل حماسه ۱۹ دی بود، اظهار داشت: وجود شباهات فراوانی بین ۱۹دی و ۹دی هست که از آن جمله اینکه حماسه ۱۹ دی، جرقهاش با حمایت از ولایت و در واکنش به مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات به امام خمینی (ره) در سال ۵۶ بود.سلام عین همین اتفاق حمایت از ولایت، در ۹ دی اتفاق افتاد و دیدیم که مردم در سراسر کشور، دو عکس امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را به دست گرفته و شعار «این همه لشگر آمده، به عشق رهبر آمده» را سر میدادند.
آیت الله خاتمی با بیان اینکه بصیرت ملت ایران ۹ دی را آفرید، گفت: فتنه گران بعد از انتخابات، حماسه ۴۰ میلیونی مردم را خدشه دار کرده و پرچم دفاع از حقوق مردم برداشتند، اما بصیرت مردم آن ئوطئه را خدشه دار کرده و در حماسه ۹دی، همین بصیرت بود که حرف اول را زد.
وی خاطرنشان کرد: در سال ۸۸ ، دشمنان از جمله آمریکا و انگلیس، تمام قد به حمایت از فتنه گران بر آمده و حتی اوباما اسم یکی از فتنه گران را به صراحت آورد، اما بصیرت ملت ایران مقابل دنیای فتنهگری پیچیده به صحنه آمد و آنان را شکست داد.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه انقلاب بزرگ ۱۹ دی ملت ایران، با همان عظمت به راه خود ادامه میدهد، گفت: امام خمینی (ره) فرمودند انقلابمان را به جهان صادر میکنیم و امروز بعد از ۳۸ سال باید به روح امام درود فرستاد و گفت که بلند شو و ببین که انقلاب اسلامی ایران جهان صادر شد. انقلاب اسلامی ایران، شجره طیبه تنومندی است که حتی تندبادها هم نمیتوانند آسیبی به آن برسانند.
آیت الله خاتمی در ادامه سخنان خود با اشاره به ضرورت وحدت در جامعه، گفت: وحدت در هدف و تثبیت نظام اسلامی، توجه به ولایت فقیه به عنوان محور وحدت، به کاربردن ادبیات تکریم و دوری از تخریب، توجه به سعه صدر به ویژه از سوی مسئولین و در نهایت پرهیز از تهمت و دروغ، از جمله راهکارهای تحقق وحدت در جامعه است.
وی افزود: تا دوازدهیمن انتخابات ریاست جمهوری که سال آینده برگزار میشود، دشمن سعی میکند فضای دو قطبی ایجاد کرده و یا به تخریب نهادهای خدمتگذار نظام از جمله قوه قضائیه میکند.
امام جمعه موقت تهران افزود: دشمن همچنین تلاش میکند فضای مجازی را آکنده از دروغ و تهمت کند و از این رو مسئولان باید هشیار باشند.
وی با بیان اینکه دعوای مسئولان نظام به صلاح کشور نیست، گفت: دشمنان سوءاستفاده کرده و میگویند این دعواها نشان میدهد فساد نهادینه شده است.
آیت الله خاتمی با بیان اینکه امام خمینی (ره) و رهبری از ناامید کردن مردم بسیار ناراحت میشدند، خطاب به رسانههای مختلف کشور، گفت: اگر میخواهید دین خود را به انقلاب ادا کنید به امید در جامعه توجه کنید.
وی همچنین خطاب به مسئولان قوه قضائیه، گفت: از مسئولین میخواهیم به پروندههای فساد با سرعت بیشتری رسیدگی و قاطعانه هم حکم صادر کنید و برای شما هم فرقی نکند که در این دولت است یا در دولتهای دیگر، چون مردم از شما عدالت میخواهند.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه باورهای دینی خود را تحکیم کرده و ولایتمداری خود را تحکیم کنید، گفت: در این صورت آینده از آن ملت ما خواهد بود.
وی در ادامه با بیان اینکه انقلاب اسلامی ما امانت شهیدان است، گفت: نباید خدای ناکرده رفتاری داشته باشیم که شهدا از ما برنجند چرا که رنجیدن شهدا آثار خوبی نخواهد داشت.
آیت الله خاتمی در ادامه با اشاره به پیروزیهای جبهه مقاومت در جبهههای سوریه و عراق، و با آرزوی آزدی کامل موصل از دست تروریستهای تکفیری، گفت: امیدواریم به زودی خبر نابودی کامل داعش را در همین خطبههای نماز جمعه بگوییم.
امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنان خود، با تبریک فرارسیدن سالروز میلاد امام حسن عسکری (ع) و با بیان اینکه تعظیم امامان، تعظیم شعائر الهی است، اظهار داشت: شادی به معنای گناه کردن و عبور از خط قرمز خدا نیست؛ کیست که شادی مردم را نخواهد، بلکه آنچه میخواهیم شادی و غم ما رنگ دین بگیرد و بیشتر از این درخواست ما نیست.
وی همچنین با اشاره به فرارسیدن سالروز وفات حضرت معصومه (س)، و با بیان اینکه ایشان، بانوی عالمه و ولایتمدار به معنای دقیق کلمه بودند، گفت: نقلی وجود دارد که این بانوی بزرگوار، مسموم شده و لذا میتوان ایشان را شهیده هم نامید.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری افزود: روایتی از امام جواد (ع) وجود دارد که هر کس قبر حضرت معصومه (س) را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود و از این رو امیدواریم قدر این نعمت خدا را بدانیم.
وی در ادامه با اشاره به درگذشت مرحوم آیت الله شرعی گفت: ایشان در ۸۱ سال عمر پابرکت خدمات فراوانی انجام داده و ولایتمداری بودند که حوزه علمیه خواهران را تأسیس کردند که امروز ۵۰۰ شعبه از حوزه خواهران، از باقیات الصالحات ایشان است.
آیت الله خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به فرارسیدن ۱۷ دی سالروز توطئه استعماری کشف حجاب توسط رضاخان، گفت: رضاخان دقیقا مأموریت مبارزه با دین داشت و ارباب او انگلیس سه وظیفه مبارزه با حوزه و روحانیت، مبارزه با عزاداری سیدالشهداء و در نهایت مبارزه با حجاب و کشف حجاب، به دوش او گذاشت، که در راستای این دستورات، جنایتهای بسیاری صورت گرفت.
امام جمعه موقت تهران همچنین در خطبههای اول نماز جمعه، با اشاره به آسیبهای رواج دروغ گویی در جامعه، اظهار داشت: دروغ با ایمان سازگار نیست آن را خراب میکند و بنابراین، اینکه انسان دم از ایمان بزند اما به لوازم آن پایبند نباشد، تناقض است.
آیت الله خاتمی با بیان اینکه اگر به مسئولی گفتند آمار را دستکاری کن و بگوید حتی اگر من را برکنار کنید این کار را نمیکنم، مؤمن است، افزود: اگر به اهل رسانهای گفتند این دروغ را بنویس و بگوید این کار را نمیکنم، مؤمن است.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه گوش ندادن به سخنان دروغ گویان از جمله راهکارهای برطرف کردن این رذیلت اخلاقی در جامعه است، گفت: از دیگر راهکارهای برطرف کردن ویژگی دروغ گویی در یک جامعه، منزوی کردن دروغ گویان و دوستی نکردن با آنان است.
وی افزود: از جمله راهکارهای دیگر برطرف کردن دروغ گویی در جامعه، توجه به آثار وضعی آن و روایاتی است که میگوید انسانهای دروغ گو در همین دنیا آثار بد آن را میبیینند.
دیده شده در خبرگزاری رسمی حوزه ،۱۷ دیماه ۹۵
1 نظر » << 1 ... 31 32 33 ...34 ...35 36 37 ...38 ...39 40 41 ... 71 >>