تربیت فرزند
درباره چگونگی تربیت و امکان تاثیرگذاری آن بر آدمی ، دیدگاههای گوناگونی بیان شده و با قبول دستیابی بدان ، حدود و قلمروهای آن تبیین شده است .
بیان عبارتی نورانی از امام رضا علیه السلام روشنگر این امر خواهد بود . حضرت به ابوهاشم فرمود : « عقل عطیه الهی است و ادب و تربیت ، نتیجه مشقت . آن کس که در راه فرا گرفتن ادب به مشقت و زحمت تن در دهد ، پیروز می شود و آن کس که در راه ازدیاد عقل خداداد که جزء سرشت آدمی است ، سعی و مجاهده نماید جز بر نادانی خود نیفزوده است .»
از این سخن گرانسنگ چنین بر می آید که راه تربیت ، راهی دشوار و طولانی است که مشقت و سختی را به همراه دارد ولی آن که در این مسیر ، با امید و تلاش حرکت کند ، به موفقیت و پیروزی دست می یابد . تاکید بر جنبه ی اکتسابی تربیت بر جرأت و شهامت افراد در رسیدن به آن می افزاید .
برای موفقیت در تربیت باید به دنبال زمان مناسب بود ، در این باره حضرت علی علیه السلام در بخشی از نامه ی خود به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید : «فرزندم ! زمانی به تربیت تو اهتمام کردم که قلبت آماده بود و اشتغالات ، افکار تو را به خود سرگرم نساخته بود .»
به نظر می رسد دوره مناسب برای تربیت پذیری فرزند ، قبل از پایان دوره کودکی و ورود به برهه ی نوجوانی باشد . در کلام حضرت رضا علیه السلام نیز برای تاثیرپذیری دل اشارات دقیقی وجود دارد . ایشان فرمود « دل همیشه آمادگی ندارد ، گاهی نشاط دارد و گاهی رخوت . بنابراین به هنگام نشاطش به آن توجه کنید( و در عبادت به کارش گیرید ) و به گاه رخوت به حال خود رها سازید .»
دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ، ص ۱۰۸
نامه ای به دخترم
سلام عزیزم ، دخترم ، همدمم
مونس غصه و طبیب غمم
وقتی نگاهت میکنم دخترم
حس می کنم از همه بالاترم
تو چشم من مثل یه آسمونی
بس که قشنگ و ناز و مهربونی
خوش به حال بابات که دختر داره
دختر براش رحمت بیشتر داره
پیامبر خوب خدا فرموده
دخترها خوب و بهترین مونسند
خدا توی اسموناش نوشته
دختر که داری ، جات توی بهشته
خدا هوای تو رو خیلی داره
ارزش تو پیش او بی شماره
تو هم براش بنده شایسته باش
هم الان خوب باشو هم آینده باش
بنده خوب حجب و حیاش زیاده
نه عجب داره ، نه کبرو نه افاده
ادب داره پیش مامان و باباش
یه بنده لایق وارزنده باش
حرف خدا مهمتر از هر چیزه
بنده خوب مرتب و تمیزه
براش رضایت خدا مهمه
از غیر او نداره هیچ واهمه
گناه براش قبیح و خیلی زشته
پاک و زلاله مثل یک فرشته
با کسی دوسته که خدا دوست داره
از هر کار زشت و گناه بیزاره
باعث سربلندی من هستی
وقتی خدا رو خوب می پرستی
حجاب که داری خیلی زیباتری
حیا خیلی بهتره تا دلبری
زیبایی تو خیلی با ارزشه
حیف با چشم بد همش دیده شه
چادر تو مثل دوبال می مونه
به بالا بالا تو رو می رسونه
تو میتونی بری بالا می دونم
منم همش برات دعا می خونم
خدا رو داشته باشی غم نداری
تو دنیا هیچ چیزی رو کم نداری
راه تو از خدا جدا نمیشه
اگه که خوب و پاک باشی همیشه
نوشته شده به قلم محدثه شفاعت؛ طلبه
عفیف شدن دختران
مادران باید کاری کنند که ترس از عذاب جهنم در دل دختران جایگزین شود و وقتی چنین شد ، دختر عفیف می شود ، باعث سرفرازی پدر و مادر می شود ، با حقیقت می شود ،
در تاریخ می خوانیم که پیامبر اکرم صلی الله رسم داشتند وقتی به جنگ می رفتند چند نفری می گذاشتند در مدینه که اینها پاسداری بدهند و این چند نفر می آمدند خانه افرادی که رفته بودند به جنگ و سرپرستی می کردند ، در یک جنگی که پیامبر رفته بود و یکی از جوانهای پاک سرپرستی خانه خودش و مدینه را می کرد د شهر مانده بود . یک روزی آمد و در خانه رفیق به جبهه رفته اش را زد ، زن آمد پشت در و او پرسید چه لازم داری و زن شمرد .
مشخص نیست که آیا پرده عقب رفت و چشم او افتاد ، یا زن با عشوهگری حرف زد ، نازک حرف زد .. وقتی چنین شد ، مرد داخل خانه شد و دست به بدن زن زد ، زن یکدفعه داد زد چه می کنی ؛ النار ، النار. آتش ، آتش …
مرد تکان خورد و همین جمله النار النار او را از خانه بیرون آورد و تلاطمش آرام نشد و مرتب با خود می گوید : النار ، النار و بالاخره دیگر نتوانست پاسداری کند و رفت در بیابان و در آنجا نماز می خواند و گریه می کرد و می گفت : النار ، النار ..
وقتی پیامبر آمدند به ایشان خبر دادند که چنین اتفاقی افتاده و پیامبر صلی الله موقع نماز ظهر فرستادند که او را بیاورند ، وقتی که آمد پیامبر صلی الله مشغول نماز بود ایستاد در صف ، نماز را با پیامبر خواند .
پیامبر صلی الله به منبر رفت و سوره تکاثر را خواند « أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ *حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِر*کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ *ثُمَّ کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُون *کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ *لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ *ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ *ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذ عَنِ النَّعیمِم : افزون طلبى شما را به خود مشغول داشته است.* تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و به آن قبور افتخار کردید).*چنین نیست (آرى) به زودى خواهید دانست!* باز چنان نیست; به زودى خواهید دانست.* قطعاً چنان نیست; اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمى کرد)!* قطعاً شما جهنم را خواهید دید!* سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین مشاهده خواهید کرد.* سپس در آن روز (همه شما) از نعمت هائى که داشته اید بازپرسى خواهید شد!
سوره که تمام شد ناگهان جوان صیحه ای زد و افتاد روی زمین ، خیال کردند که غش کرده ، رفتند بالای سر جوان و دیدند که از دنیا رفته است .
خانم ! اگر دختر شما درک کند آتش جهنم را نظیر آدم تشنه که درک می کند تشنگی را ، دیگر بی عفت نمی شود و در مرکز فحشا پیدا نمی شود« حق الود علی الوالد ان یعلمه» مرتب این آیه را برای دخترت بخوان « قل ااعلموا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون : پیامبر بگو، هر چه می خواهیدعمل کنید، سپس خدا عمل شما را خواهد دید و همچنین پیامبرش و مؤمنان نیزمی بینند، و بزودی بسوی دانای غیب و آشکار باز گردانده می شوید و آنگاه اوشما را به آنچه کرده اید، خبر می دهد. سوره توبه آیه ۱۰۵»
دیده شده در کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام ، آیت الله حسین مظاهری ،نشر بین الملل،ص ۲۰۲
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیتالكرمِ قم شدم
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
کیست که اینگونه جلا میدهد
بوی غریبیِ رضا میدهد
پارهای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمسالشّموس»!
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضهی معصومیت آفتاب!
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است
بُقعهای از کوی بنیهاشم است
مدرسهی عالمه و عالِم است
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت
لحظهای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانهام و روشنم
من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنیهام به من بد کنند
عمّهی مظلومهی صاحب زمان!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
همسخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!
مریم قدّیسهیِِ آلِ علی!
سیّدهیِ نسلِ زلالِ علی!
کوثری از سلسلهی حیدری
پارهای از عصمتِ پیغمبری
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند
جرعهای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم
شعر قادر طراوت پور برای حضرت معصومه(س)
وصیت تاکتیکی امام صادق علیه السلام
عصر خلافت منصور دوانیقی، دومین خلیفه مقتدر عباسی بود، ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید به نزدش رفتم دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه ای در دست دارد، وقتی که بر او سلام کردم نامه را به طرف من انداخت و گریه می کرد، به من گفت: این نامه محمد بن سلیمان (والی مدینه) است، که در آن خبر داده جعفربن محمد(ع) وفات کرد، آنگاه سه بار گفت: انا لله و انا الیه راجعون، در کجا مانند جعفر (امام صادق علیه السلام) یافت می شود؟
سپس به من گفت: بنویس.
من آغاز نامه را نوشتم، گفت: (برای محمد بن سلیمان) بنویس؛ اگر او (امام صادق علیه السلام) به شخص معینی وصیت کرده است، او را احضار کن و گردنش را بزن .(نامه را نوشتم و به سوی مدینه فرستاده شد)
پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفربن محمد(ع)به پنج نفر وصیت نموده است که عبارتند از:
1 - منصور دوانیقی 2 - محمد بن سلیمان (والی مدینه) 3 - عبدالله (یکی از پسرانش) 4 - حمیده (مادر امام کاظم) 5 - موسی(ع). (1)
(در حقیقت وصی امام صادق(ع) همان موسی بن جعفر(ع) بود، ولی آن حضرت از روی تقیه این گونه وصیت نمود، با توجه به اینکه عدم صلاحیت آن چهار نفر دیگر، از نظر شیعیان، روشن بود).مطابق بعضی روایات، منصور دوانیقی، پس از دریافت جواب نامه گفت: مالی الی قتل هؤلاء سبیل: من راهی به کشتن همه این پنج نفر ندارم! (2)
پی نوشت:
1) اصول کافی، باب المعارین، حدیث 13، ص 310، ج 1
2) اعلام الوری، ص 290
—————————————————————————-
منبع:
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد دوم، محمد محمدی اشتهاردی
منتشر شده در وبلاگ: http://talabeh-sedaghat.kowsarblog.ir/وصیت-تاکتیکی-امام-صادق-علیه
طلاب با فعالیت فرهنگی تبلیغی به مقابله با فرهنگ غرب بپردازند
طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با عرض تسلیت سالروز شهادت امام صادق(ع)، گفت: امام صادق(ع) به جهت عدم استقرار نظام سیاسی مشخص فرصت مناسبی برای انجام فعالیتهای فرهنگی و علمی به دست آوردند.
وی افزود: بنابراین دوران امام صادق(ع) را میتوان عصر جنبش فکری و فرهنگی و برخورد با فرق و مذاهب گوناگون جهان اسلام نامید. مخالفت در این عصر به گونهای بود که بیشترین احادیث شیعه در زمینههای گوناگون از امام صادق(ع) نقل شد برهمین اساس مذهب تشیع را مذهب جعفری نام نهادند.
شاکری با تبیین اینکه فقه شیعه عمدتا بر روایات امام صادق(ع) استوار است، ابراز کرد: به همین دلیل شیعیان دوازده امامی را شیعیان مذهب جعفری مینامند.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با بیان اینکه اینکه امام صادق(ع) مذهب تشیع را به عنوان یک دستگاه فکری نیرومند و قوی پایه گذاری کرد، گفت: شمار احادیث روایت شده از امام صادق(ع) و پدر بزرگوارشان از شمار روایات پیامبر(ص) و سایر ائمه معصومین(ع) بیشتر است.
وی درباره جنبش علمی و فکری حضرت، تصریح کرد: امام صادق(ع) با فرصت سیاسی که پیش آمد توانستند علوم مختلف اسلامی و بشری مانند علم فقه، حدیث، کلام، قرائت، تفسیر، طب، ریاضیات و فلسفه را پدید بیاورد.
شاکری ادامه داد: عصر امام صادق(ع) را میتوان دوران فرق و مذاهب نیز نامید زیرا در اثر برخورد مسلمین با عقاید و آرای اهل کتاب و نیز دانشمندان یونان، شبهات و اشکالات گوناگونی پدید آمده بود.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین مسؤولیت و وظیفه طلاب مکتب امام جعفرصادق(ع) در عرصه تبلیغ و نشر معارف اسلامی بسیار مهم دانست و خاطرنشان کرد: در عصر غیبت امام زمان(عج) طلاب وظیفه سنگین آگاه سازی مردم نسبت به معارف الهیه را بر عهده دارند بنابراین روحانیت باید در برابر هجمه فرهنگی غرب که دین اسلام را نشانه رفته به صورت خودجوش به ترویج فرهنگ اسلامی بپردازند.
مکان های استجابت دعا
مکان خاصی را در منزل اختصاص دهید برای عبادت ، آن مکان مکان ویژه می شود و آن مکان محل استجابت دعا است و وقتی خواستید دعا کنید در آن مکان دعا کنید .
قبرستان مسلمین نیز محل استجابت دعاست .سر مزار پدر و مادر مکان استجابت دعاست .حرم های معصومین علیهم السلام مکان استجابت دعاست .
حرم نورانی علی ابن موسی الرضا علیه السلام مکان استجابت دعا به صریح روایت و همچنین حرم نورانی سید الشهدا علیه السلام که فرمود: « و اجابت الدعا عند القبه : در این مکان اگر دستی به دعا بلند شود این دست به نا امیدی بر نمی گردد »
بعضی روز ها هم هست روزهای برگزیده است ؛ مثل روز نیمه رجب ، روز نیمه شعبان ، روزیست و هفتم ماه رجب ، روز عرفه ، روز عید قربان ، روز عید غدیر ..اینها روز برگزیده است که گفته شده به این روزها اهمیت دهید .
بعضی شب ها هم شبهای برگزیده است مثل شب جمعه ، شبهای قدر که شب های برگزیده سال است ، دستور داریم در طول سال چند شب را احیا بدارید و بیدار بمانید که یکی از آنها شب نیمه ماه رجب است بیست و هفتم ماه رجب ..
برخی ساعات هم هستند که خاص هستند زمان استجابت دعاست مثل ؛ نیمه شب شرعی، سحرها عموما لحظات استجابت دعاست ، اینقدر سحرها مهم است ، نزدیک زوال ظهر روز جمعه یعنی نیم ساعت به اذان ظهر مانده را زوال روز جمعه گویند ،غروب روز جمعه ، غروب نیمه ماه رجب ، زمان استجابت دعاست ،زمان نزول باران زمان استجابت دعاست ، زمانی که فرزند نگاه با محبت به پدر و مادر دارد زمان استجابت دعاست ، بعد از نماز واجب فوری به سجده روید که زمان استجابت دعاست ..
زمانهای استجابت دعا را از دست ندهید …
سخنان حجت الاسلام مومنی ، شنیده شده ،
روز قدس
طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری رسا ، با اشاره به نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی معمار کبیر انقلاب امام خمینی(ره) با عنوان روز قدس، گفت: روز قدس در طول سه دهه گذشته همواره به عنوان یکی از شاخصها، محورها و ملاکها در ایجاد وحدت جهان اسلام شناخته شده است.
وی افزود: مسلمانان برای نابودی صهیونیسم جهانی و نابودی آثار آن نیاز به وحدت همگانی دارند و این وحدت در روز همگانی قدس به نمایش در خواهد آمد.
شاکری با تاکید بر انحاد و انسجام مسلمانان، بیان داشت: اگر مسلمانان یک صدا و یکپارچه از تمامی اقصی نقاط جهان بر ضد اسراییل بپا خیزند قطعا اسراییل و سرسپردگان آنان نابود خواهند شد و از عده و عُده آنان نباید ترسید چنانچه قرآن در سوره انفال آیه ۸ میفرماید: «اگر مسلمانان ایمان به خدا و اعتماد به او داشته باشند هر مسلمانی توانایی رویایی با ده کافر را میتواند داشته باشد».
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین ادامه داد: همچنین سرزمین قدس با وجود مسجدالاقصی از ارزش والایی برخوردار است، محل زندگی و بعثت انبیای الهی، نخستین قبله مسلمانان و محل معراج پیامبر(ص) به شمار میرود، این که اسرائیل غاصب میخواهد قدس را یهودی سازی کند بزرگترین تهدید برای قدس و منطقه محسوب میشود.
وی با تاکید بر اینکه روز قدس خنثی کننده توطئه دشمن است، گفت: روز جهانی قدس، روز مقابله جهان اسلام با رژیم صهیونیسم است و یکی از بزرگترین مناسبات ملی مذهبی ما به شمار میآید همانطور که امام راحل فرمودند: روز قدس روز اسلام است .
شاکری با اشاره به اینکه روز قدس روز احیای اسلام است، اظهار داشت: روز قدس، روزی است که باید بار دیگر به ابرقدرتها هشدار داده شود که اسلام تحت سیطره شما نخواهد بود.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین حضور پرشور مردم را در روز قدس رعب و وحشتی برای دشمنان اسلام دانست و عنوان کرد: امام راحل از همه آزاد اندیشان جهان به ویژه مسلمانان آزاده خواستند تا در غالب یک اتحاد علیه صهیونیسم قیام کنند .
وی ادامه داد: قطعا حضور مردم در این راهپیمایی در تصمیمات و سیاستگذاری دشمن موثر خواهد بود و به دلیل شرایط پر تنش کنونی منطقه نیاز است که مردم جوامع اسلامی حضور پرشورتری داشته باشند و همه گروهها اعم از پیر و جوان و اقشار مختلف مردم باید در این راهپیمایی شرکت کنند .
شاکری اضافه کرد: حمله اخیر تروریستی داعش در تهران که با واکنش شدید مردم روبرو شد از حضور گسترده مردم در راهپیمایی امسال خبر میدهد .
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به پرتاب موشکی ایران به مواضع داعش در سوریه، گفت: اقتدار جمهوری اسلامی نیز با پرتاب موشکهای سپاه پاسداران نشان داد جمهوری اسلامی با هیچ دشمنی کنار نمیآید و هراسی از هیچ دشمن ، کوچک یا بزرگ نیز ندارد.
وی ادامه داد: مردم ما میدانند که با حضور در راهپیمایی روز قدس باعث افزایش روحیه و ایستادگی و مقاومت تمامی مظلومان خصوصا مردم فلسطین خواهند شد.
شاکری در پایان با تاکید بر اینکه داعش آلت صهیونیسم و آمریکا و از دست نشاندگان آنها چون سعودی و مصر و انگلیس است، خاطر نشان کرد: اگر داعشیان داعیه اسلام و مسلمانان دارند چرا یک نفر از آنان به اسراییل نمیرود که دشمن قسم خورده اسلام است، چرا در قبال جنایات صهیونیزم سکوت میکند، چرا دست به کشتار مومن روزه دار میزند و با جنایتکاری چون اسراییل نمیجنگد، چرا در قبال کشتار کودکان و زنان مظلوم و بی دفاع فلسطین عکس العملی نشان نمیدهد، همه اینها، هزاران دلیل دیگر است که نشان میدهد داعش کسی نیست جز خود اسراییل و آمریکا
بهترین دعاها در شب قدر به روایت رهبر معظم انقلاب
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبى که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهاى کیمیایى لیلةالقدر، بنده مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهى دعا هم امروز مطالبى را به شما برادران و خواهران عرض مىکنم. احیاء هم براى دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهاى قدر یکى از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست. دعا یکى از مهمترین کارهاى یک بنده مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد.
دستاوردهاى دعا چیست؟ وقتى ما با خدا سخن مىگوییم، او را نزدیک خود احساس مىکنیم، مخاطب خود مىدانیم و با او حرف مىزنیم، این دستاوردها از جمله فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را - که مادر همه انحرافها و کجىها و فسادهاى انسان، غفلت از خداست - مىزداید. دعا غفلت را از دل انسان مىزداید؛ انسان را به یاد خدا مىاندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه مىدارد. بزرگترین خسارتى که افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مىشوند، این است که یاد خدا از دل آنها مىرود. نسیان و غفلت از خداى متعال براى بشر بسیار خسارتبار است. در قرآن چند آیه در این باره ذکر شده و بحث مفصلى دارد.
دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل پایدار و مستقر مىکند. ایمانِ قابل زوال در مواجهه با حوادث عالم و سختىها، خوشىها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. مىشناسید کسانى را که ایمان داشتند؛ اما در مواجهه با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى، ایمان از دست آنها رفت. این، ایمان متزلزل و غیرمستقر است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت مىکند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مىرود.
دستاورد سوم، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن، به انسان روح اخلاص مىدهد. اخلاص یعنى کار را براى خدا انجام دادن. همه کارها را مىشود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه کارهاى معمولىِ روزمرهى زندگى را هم با نیت تقرب به خدا انجام مىدهند و مىتوانند. بعضى هم هستند که حتّى قربىترین و عبادىترین کارها - مثل نماز - را نمىتوانند براى خدا انجام دهند. بىاخلاصى، درد بزرگى براى انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان مىدمد.
دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است. انسان با توجه به خدا و با حرف زدن با خداى متعال، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مىکند؛ این خاصیت قهرى و طبیعى انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا مىشود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقى را از انسان مىزداید؛ حرص و کبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بىصبرى را از انسان دور مىکند.
دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبت به خداى متعال است. دعا عشق به خداى متعال را در دل زنده مىکند. مظهر همه زیبایىها و خوبىها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خداى متعال، این محبت را در دل به وجود مىآورد.
دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهاى زندگى را مىدهد. هر کس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مىشود و چالشهایى پیدا مىکند. دعا به انسان توانایى و قدرت مىدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم مىکند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبىّ مکرم نقل شده است که فرمود: «الا ادلّکم على سلاح ینجیکم من اعدائکم»؛ اسلحهاى را به شما معرفى کنم که مایه نجات شماست؛ «تدعون ربّکم باللّیل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء». در مواجهه با حوادث، توجه به خداى متعال، مثل سلاح برّندهاى در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرم اسلام همه کارهاى لازم را انجام مىداد؛ سپاه را مىآراست، سربازان را به صف مىکرد، امکانات لازم را به آنها مىداد، توصیههاى لازم را به آنها مىکرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مىکرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مىزد، دست به دعا بلند مىکرد، تضرع مىکرد، با خداى متعال حرف مىزد و از او مىخواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم مىکند.
دستاورد هفتم دعا. برآمدن حاجات است. یکى از دستاوردهاى دعا این است که حاجاتى که انسان دارد، از خداى متعال مىخواهد و خدا آن حاجات را برآورده مىکند. البته همه خواص دعا این نیست؛ این هم یکى در کنار بقیه دستاوردهاى دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»؛ از خداى متعال بخواهید و نیازهاى خودتان را از او بطلبید. در دعاى ابوحمزه ثمالى از قول امام سجاد (علیهالسّلام) اینطور عرض مىشود: «و لیس من صفاتک یا سیّدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات على اهل مملکتک»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهى که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشى که خواسته آنها را عملى نکنى؛ این امکان ندارد. وقتى خداى متعال به من و شما امر مىکند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خداى متعال تصمیم دارد که آنچه را مىخواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الاجابة واللَّه اکرم من ذلک»؛ خداى متعال کریمتر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.اولین شرط دعا؛ درخواست با طراوت و بیآلایش است
چه دعایى باید بکنیم که دنبال آن، اجابت باشد. گاهى انسان چیزى را از خدا مىخواهد و به حسب ظاهر احساس مىکند که این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است که دعا به معناى حقیقى کلمه و با شرایط خود انجام بگیرد. اولین شرط دعا این است که با دلِ باطراوت و بىآلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعاى جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهى بعضىها به بنده مىگویند براى جوانهاى ما دعا کن. البته ما همیشه براى همه جوانها دعا مىکنیم؛ اما در واقع این جوانها هستند که اگر قدر دل بىآلایش و باطراوت خود را بدانند، دعاى آنها از هر دعایى مىتواند به استجابت نزدیکتر باشد.
چرا دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؟
یکى دیگر از شرایط دعاى مستجاب این است که انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنى بداند که این دعا و این درخواست از کسى است که قدرت دارد همه آنچه را که انسان مىخواهد، براى او انجام دهد؛ یعنى به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق (ع) عرض شد که: «ندعوا فلا یستجاب لنا»؛ دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؛ فرمود: «لأنّکم تدعون من لا تعرفونه»؛ بىمعرفت دعا مىکنید. در روایتى درباره معرفت در دعا نقل شده است که: «یعلمون أنّى اقدر على ان اعطیهم ما یسألونى»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند.
در دعا همت بلند داشته باشید؛ درخواستهاى بزرگ بکنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه، براى خداى متعال اینها چیزى نیست. عمده این است که شما به معناى حقیقى کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خداى متعال این طلب را اجابت خواهد کرد. گاهى هم انسان نمىداند کارى که انجام گرفت، اجابت دعاى او بوده؛ خود انسان غافل است.یکى دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىکند و تصمیم مىگیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىکند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. دربارهى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
یکى دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همانطور که عرض کردیم، معناى دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همینطور طبق عادت چیزى را بر زبان بیاورد و مطالبهاى را ذکر کند - خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز - بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبى را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقه لسان است. «لا یقبل اللَّه عزّوجل دعاء قلب لاه»؛ دل غافل و بىتوجه و سربههوا اگر دعا کند، خداى متعال دعایش را قبول نمىکند. دلهاى آلوده و غرق در تمنیات و شهوات نفسانى - که اصلاً غافلند - چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقعى است که اگر انسان اینطور دعا کرد، مستجاب شود؟
بعضىها دعا و عبادت و توبه را مىگذارند براى دوران پیرى؛ این اشتباه بزرگى است. اگر گفته شود توبه کنید، مىگویند حالا وقت داریم. اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمىکند؛ براى همه سنین هم است. اگر فرض کردیم حقیقتاً وقت داریم - یعنى بناست به سنین پیرى برسیم - چنانچه کسى خیال کند که مىشود دوران جوانى را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانى به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگى مرتکب شده است. حالت دعا و انابه چیزى نیست که انسان هر وقت اراده کرد، براى او پیش بیاید. گاهى مىخواهیم، نمىشود؛ دنبال حال و توجه هستیم، دست نمىدهد؛ «ذلک بما قدّمت یداک». انسانى که زمینه توجه به خدا و رجوع الىاللَّه را در خودش به وجود نیاورده باشد، اینطور نیست که هر وقت اراده کرد، بتواند درِ خانه خدا برود. شما مىبینید بعضى دلهاى پاک - غالباً جوانها - خیلى راحت مىتوانند ارتباط برقرار کنند؛ اما بعضى هرچه تلاش مىکنند، این ارتباط برقرار نمىشود. کسانىکه فرصتى دارند و مىتوانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطه خود را با خدا حفظ کنند؛ تا هر وقت خواستند درِ خانه خدا بروند، بتوانند.
نکته آخر در باب دعا، دعاهاى مأثور است. دعاهایى که از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اولاً خواستههایى در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمىکند و انسان از زبان ائمه (علیهمالسّلام) آنها را از خدا طلب مىکند. در دعاى ابوحمزه و دعاى افتتاح و دعاى عرفه بهترین مطالبات و خواستهها براى انسان مطرح مىشود؛ که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، مىتواند براى او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایههاى خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانى ادا شده است که دل را خاشع و نرم مىکند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگى و شوق در این دعاها موج مىزند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.البته باید معناى این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الان ترجمههاى خوب وجود دارد و مفاتیحالجنان و دعاهاى گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمهها، دقت کنند و بخوانند. البته تا آنجایى که ما دیدهایم، هیچ ترجمهاى نتوانسته زیبایىهاى الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولى بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمهها دعاها را بخوانند. کسانىکه مىخوانند و با آنها عدهاى همصدا مىشوند، بعضى از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البته مرتبه پایینترش هم این است که اگر انسان معناى دعا را نمىفهمد، همینقدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته حاکى از سوز دل دارد با خداى متعال حرف مىزند.
http://old.aviny.com/Bayanat/84/07_29.aspx ، بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 84/7/29
نحوه قصاص از قاتل علی علیه السلام
در بعضی از کتب قدیمه روایت کردند که چون در آن شب که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دفن کردند و صبح طالع شد ، ام کلثوم سلام الله حضرت امام حسن علیه السلام را سوگند داد که می خواهم کشنده ( قاتل ) پدر مرا یک ساعت زنده نگذاری .
حضرت از خانه بیرون آمد خویشان و اصحاب خود را جمع کرد و با ایشان در کشتن آن ملعون مشورت نمود عبدالله ابن جعفر گفت: می باید دست ها و پاها و زبان او را ببریم و بعد از آن او را به قتل رسانیم .
محمد ابن حنفیه گفت : او را اول تیرباران می باید کردو آخر به آتش می باید سوخت .
دیگری گفت ؛ او را زنده بر دارمی باید کشید تا بر دار بمیرد .
حضرت امام حسن علیه السلام فرمود ؛ « من امتثال امر پدر خود می نماییم در حق او ، یک ضربت شمشیر بر او می زنم تا بمیرد . »
پس حکم فرمود او را دست بسته حاضر کردند وفرمود که :« ای دشمن خدا ! کشتی امیر مومنان و امام مسلمانان را ، و فساد عظیم در دین کردی و به یک ضربت او را به جهنم فرستاد .»
به روایت دیگر : حکم کرد که او را گردن زدند .
دیده شده در کتاب جلالعیون ، محمد باقر مجلسی, نشر آدینه سبز ، فصل پنجم ، ص ۳۷۳.
<< 1 ... 13 14 15 ...16 ...17 18 19 ...20 ...21 22 23 ... 56 >>