اشاره:
در مكتب مترقى اهل بيت توجه ويژه اى به جوانان و نوجوانان شده است و هر كدام از امامان معصوم(ع) به نوعى به اين گروه اجتماعى پرداخته اند.
آنچه پيش رو داريد، نگاهى گذرا به جوانان از ديدگاه حضرت صادق(ع) است.
هدايت جوانها
بعد از اينكه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسيان به شهادت رسيد و او دست به قيام زد و مردم را به سوى حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمايى به او فرمود: «يا ابن اخى عليك بالشّباب ودع عنك الشّيوخ؛(1) اى فرزند برادرم! جوانان را درياب و پيران را رها كن!»
امام صادق(ع) در روايات ديگر نيز اين مسئله را بيان نموده اند كه جوانها زودتر حرف حق را مى پذيرند و به سوى خير و نيكى مى شتابند و آمادگى بيشترى دارند. از جمله، از اسماعيل بن عبدالخالق چنين نقل شده است كه من شنيدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل مى پرسيد: به بصره رفتى؟ گفت: بلى، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام چگونه يافتى؟ گفت: به خدا سوگند كه شيعيان اندك اند و تلاشهايى كرده اند، امّا آن هم اندك است.
آن گاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «عليك بالاحداث فانّهم اسرع الى كلّ خيرٍ؛(2) بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) كه آنان در (پذيرش) هر نيكى و خيرى با شتاب ترند.»
تجربه پيروزى انقلاب اسلامى و حضور جوانان در صحنه هاى مختلف، و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانيت و رهبرى انقلاب، و همين طور حضور تمام عيار جوانان در صحنه هاى مختلف جنگ تحميلى، دوران سازندگى و پيشرفتهاى علمى، مهر تأييدى است بر مضامين احاديثى كه مطرح گشت.
یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند ، در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه : ای خدای من !
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست !!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند :
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
ماه رمضان هم تمام شد و اما ما هنوز همان بنده لجوج و گمراه مانده یم .
حتی این رمضان هم ما را درست نکرد .
هنوز هم که هنوزه ما آدم نشدیم هرچند آدم هم که آدم بود خطا کرد وخدای توبه پذیر با توبه اش و توسل به پنچ تن آْل عبا بخشیدش .
بار خدایا! تو ما را به دین برگزیده و آیین مورد رضایت و راه سهل و آسان خود هدایت نمودی و نسبت به طریقه ی تقرب به خودت و رسیدن به کرامتت ما را بصیرت دادی.
بارخدایا! و تو در زمره ی برگزیده ی این وظایف و اعمال ویژه ی از واجبات، ماه رمضان را قرار دادی، و از میان همه ی زمانها و روزگارها اختیارش کردی و بر همه ی اوقات سال برتری اش نهادی، زیرا که در آن قرآن و نور نازل کردی و مردمان را بر به پای خاستن برای عبادت خود ترغیب فرمودی و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است تجلیل نمودی؛ و چون رمضان را به ما عطا کردی، ما را بر دیگر امّتها مقدم داشتی و ما به فرمان تو روز این ماه را روزه گرفتیم و با یاری تو شب را به قیام در عبادت سپری کردیم و اینگونه خود را در معرض رحمتت که ما را در جوار آن نهاده ای، قرار دادیم و آن را وسیله ای برای دریافت ثواب تو ساختیم و …
و در آنچه از فضل و عطا از تو درخواست شود، بخشنده ای و نسبت به کسی که در راه قرب تو می کوشد، نزدیک هستی.
بار خدایا! ماه رمضان در میان ما بس ستوده زیست و ما را مصاحب و یاری نیکو بود و گرانبهاترین سودهای مردم جهان را به ما ارزانی داشت؛ امّا چون زمانش به سررسید و عدد روزهایش به آخر، آهنگ رحیل کرد.
بارخدایا! اینک ما با رمضان وداع میکنیم، همچون وداع با عزیزی که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت و تنهایی کند؛ عزیزی که او را بر ما پیمانی است که باید نگه داریم و حرمتی که باید رعایت کنیم و حقی که باید ادا نماییم؛ پس اکنون میگوییم:
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا؛ بدرود ای گرامیترین اوقاتی که ما را مصاحب و یار بودی؛ ای بهترین ماه در همه ی روزها و ساعتها.
بدرود که آزادشدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسیارند، و چه نیکبخت است آن که حرمت تو را نگه داشت.
بدورد که چه بسا گناهان که از نامه ی عمل ما زدودی و چه بسا عیب ها که پوشیده داشتی.
بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.
بدرود ای آن که در مصاحبت تو نه کراهت بود، و نه در معاشرتت ناپسندی.
بدرود که سرشار از برکات بر ما آمدی و ما را از آلودگی های گناه شست و شو دادی.
بدرود که به هنگام وداع از تو نه غباری به دل داریم و نه از روزهات ملالتی در خاطر.
بدرود که چه بدیها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
بدرود تو را و آن شب قدر تو که از هزار ماه بهتر است.
بار خدایا! ما آشنای این ماهیم، ماهی که ما را بدان شرف و منزلت دادی و بر برکت نعمت و احسان خویش، روزه داشتنش را توفیق دادی؛ در حالی که مردمان شقی قدرش را نشناختند و با شور بختی خویش از فضیلتش محروم ماندند.
ای خداوند! تو بودی که ما را برگزیدی و به شناخت این ماه توفیق عنایت کردی و به سنت آن راه نمودی؛ تو بودی که ما را توفیق روزه داشتن و نماز گزاردن ارزانی داشتی، هرچند ما قصور ورزیدیم و اندکی از بسیار به جای آوردیم.
بارخدایا! حمد تو راست در حالی که به بدکرداری خویش اقرار میکنیم و به تبهکاری خویش معترفیم! … عذر تقصیر ما را در ادای حق خود بپذیر و …
بارخدایا! در این ماه اگر قصد گناه کرده ایم، یا مرتکب آن شده ایم، یا به عمد خطایی از ما سرزده، یا از سر فراموشی ستمی بر خود روا داشته ایم، یا پرده ی حرمت دیگری را دریده ایم، بارخدایا بر محمد و خاندانش درود بفرست و گناه ما را در پرده ی اغماض فرو پوش و ما را عفو کن و در برابر دیدگان شماتت کنندگان قرار مده و زبان طاعنان در حق ما دراز مگردان و ما را به رأفت پایان نیافتنی و فضل و کرم نقصان ناپذیر خود به کاری برگمار که خطاهایی را که در این ماه مرتکب شده ایم و تو آن را نپسندیده ای، از میان ما ببرد یا فرو پاشد.
بارخدایا! اگر کسی از بندگان تو، حق این ماه را آنچنان که شایسته ی اوست رعایت کرده و حرمتش نگه داشته و وظایف خود و احکام آن را به جای آورده و از گناهان پرهیز کرده و به تو تقرب جسته، آنسان که خشنودی تو نصیبش شده و رحمت تو بر او روی نهاده؛ همانند مزدی که او را میده ی، از خزانه ی بی نیازی ات به ما نیز ارزانی دار و چند برابر آن از فضل خود عطا فرمای، که خزائن فضل تو را نقصان نیست؛ بلکه همواره در افزایش است. و معادن احسان تو دستخوش فنا نشود و بخشش تو چه بخششی گواراست.
ای خداوند! ما در این روز فطر، روز عید و شادمانی مؤمنان، روز اجتماع مسلمانان به گرد یکدیگر، از هرگناه که مرتکب شده ایم و از هر کار زشت که از این پیش از ما سر زده، و از هر خیال بد که در دل خود پنهان داشته ایم، توبه میکنیم؛ توبه ی کسی که در دل خیال بازگشتش به گناه نیست و بار دیگر به گناه باز نگردد؛ توبه ای بی بازگشت؛ عاری از هرگونه شک و ریب.
بارخدایا! چنین توبه ای را از ما بپذیر و از ما خشنود شو و ما را در آن توبه ثابت قدم گردان.
بارخدایا! ما را در شمار توبه کنندگانی درآور که محبت خود را به آنان ارزانی داشته ای و پذیرفته ای که به طاعت تو باز گردند؛ ای دادگرترین دادگران.
بارخدایا! از پدران و مادران و هم کیشان ما، آنان که دیده از جهان بسته اند و آنان که هنوز جام مرگ ننوشیده اند در گذر.
بارخدایا! بر محمد (ص) پیامبر ما و خاندان او درود بفرست، همچنان که بر ملائکه ی مقربین خود درود فرستاده ای؛ و بر او و خاندانش درود بفرست، آنسان که بر پیامبران مرسل خود درود فرستاده ای؛ و درود بفرست بر او و خاندانش، آن سان که بندگان صالح خود را درود فرستادهای، درود برتر از درود آنها، ای پروردگار جهانیان؛ درودی که برکت آن به ما رسد و سود آن نصیب ما گردد و سبب استجابت دعای ما شود؛ که تو کریمتر کسی هستی که بدو رغبت توان یافت و کارسازترین کسی هستی که بدو توکل توان کرد و تو خود بخشنده ترین کسان به سائلان درگاه خود هستی.
فاجعه، بقدري سنگين است كه قلم و زبان نميتوانند از عهده تشريح آن برآيند. تعداد كشتهها از ششصد نفر تجاوز كرده، هزاران نفر مجروح شدهاند، هزاران نفر به ساختمانهاي سازمان ملل پناه بردهاند و بيش از يكصد هزار نفر نيز بيخانمان شده و آوارگي را پذيرفتهاند. بيش از يك سوم كشتهها را كودكان تشكيل ميدهند، كودكاني كه براي اولين بار طعم سياست را با گلوله چشيدهاند.
اينها همه درحالي رخ داده است كه مردم غزه روزهدار هستند و ماه رمضان امسال را با رنگ خون تجربه ميكنند. همزمان با برگزاري مسابقات جام جهاني فوتبال در برزيل بود كه تهاجم وحشيانه صهيونيستها به غزه شروع شد و البته “داعش” كه در نقش بازوي رژيم صهيونيستي عمل ميكند نيز در عراق توجهها را به خود جلب كرده بود. سران ارتجاع عرب، كه در آن واحد تزريق دلارهاي نفتي به داعش و القاعده را در سوريه و عراق و توجيه تبليغاتي ملتهاي عرب را درباره جنايات وحشيانه رژيم صهيونيستي از طريق شبكههاي ماهوارهاي خود، ماهرانه عملي ميسازند، به اظهار تأسفي ظاهري اكتفا كرده و فريادهاي مظلومان غزه را هرگز نميشنوند. آنها به تخريب مساجد بحرين، كشتن مردم سوريه، ايجاد تلههاي انفجاري در بغداد و روي كار آوردن ژنرال دست نشانده آمريكا و اسرائيل در مصر چنان سرگرم هستند كه اصولاً فرصتي براي انديشيدن به قتل عام مردم غزه و پاره پاره شدن بدن كودكان آن و فريادهاي از عمق جان برخاسته مادران فرزند از دست داده بيت حانون و شجاعيه و بيت لاهيا ندارند. غزه اگر تكرار فاجعه صبرا و شتيلا را شاهد است، سران ارتجاع عرب را كاري با آن نيست. آنها فرصت قمار كردن و عيش و نوشهاي شبانه خود را هرگز با هيچ چيز ديگر عوض نميكنند حتي در ماه رمضان.
رئيس جمهور آمريكا و سران كشورهاي اروپائي نيز با خونسردي كامل، كشتار مردم غزه و به خاك و خون كشيده شدن زنان و كودكان فلسطيني را امري طبيعي ميدانند، چرا كه صهيونيستها بايد به هر قيمتي شده در فلسطين اشغالي در امنيت باشند. اوباما، ميگويد حمله زميني به غزه حق طبيعي سران اسرائيل است. زيرا ميخواهند امنيت مردم خود را تأمين كنند و براي اين كار بايد مانع موشكباران شهرهاي خود شوند. او هرگز به اين سؤال كاملاً ساده و روشن جواب نداده است كه وقتي نخستوزير رژيم صهيونيستي مرگ ساختگي سه صهيونيست را بهانه قرار ميدهد و دستور بمباران غزه را صادر ميكند و زنان و كودكان بيدفاع فلسطيني را به خاك و خون ميكشد، چگونه ميتوانيد اين جنايت را ناديده بگيريد و دفاع حماس از مردم غزه با شليك موشك به سرزمينهاي اشغالي را به خطر انداختن امنيت طرف مقابل قلمداد كنيد؟
از نظر رئيسجمهور آمريكا و سران آن دسته از كشورهاي اروپائي كه پيرو آمريكا هستند، اصولاً مردم غزه و فلسطين نيازي به امنيت ندارند و كشته شدن زنان و كودكان بيدفاع و ويران شدن خانه و مدرسه و مسجد و بيمارستان بر سر آنها امري عادي محسوب ميشود. از نظر سران غرب آنچه مهم است و بايد براي آن شعار داد و اقدام كرد حفاظت از جان صهيونيستهائي است كه سرزمين مردم فلسطين را اشغال كردهاند و به قيمت آوارگي يك ملت و غصب كردن خانه و كاشانه و مزارع آنها ميخواهند به زندگي جنايتكارانه خود ادامه بدهند. اينست ادعاي حمايت از حقوق بشر سران كشورهاي غربي كه رياكارانه شعار ميدهند و در عين حال از هيچ جنايتي عليه ملتها خودداري نميكنند.
برخیز! بیدار شو! گوش کن!
صدای بال فرشتگان را می شنوی؟
نگاه کن! باران نور را می بینی؟
عطر حضور را احساس می کنی؟
بزخیر و برسجاده دعا بگشا
دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!
امشب آسمان به زمین نزدیک می شود
و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.
امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،
شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،
شبی که درهای آسمان باز می شود.
شب قدر است.قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.
پرواز را به خاطر بسپار. دستانت را به فرشتگان بسپار!
سلام بر لیله مبارکه قدر! سلام! سلامی تا صبح.
آن شب ستاره هاى غمگين، با آه و ناله گرد هم آمده بودند در كوفه مى نگريستند. زمين مى گريست.
آسمان نالان بود. ديوارهاى كوفه از ترس حدوث «واقعه» به هم نزديك مى شدند، شايد جلوگير آن باشند. پرندههاى نگهبان در چارسوى مسجد كوفه، نگهبانى مى دادند. شب پردههاى مهاجم ضمن اين كه به يكديگر نويد مىدادند، ترس و رعب سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. آخر حمله به يك فرد نبود، حمله به تمام انبيا و اولياء و صالحان و صديقان بود.
مى خواستند عرش خدا را به لرزه در آورند و مى خواستند عروة الوثقاى دين را نابود سازند.
ابن ملجم، نماينده خفاشان شب با وحشت، براى رسيدن به آرزوى ديرينهاش، به مسجد آمده و كمين كرده بود. ولى چگونه اقدام به آن كار كرد؟! بايد شقاوت و بدبختى، وجود يك به ظاهر انسانى را فراگيرد تا دستش به شمشير بلند شود و بر فرق قهرمانى فرود آيد كه برق ذوالفقارش دل يلان عرب را مى لرزاند و زهره قهرمانان را مىشكافت، راد مردى كه در برابر اشك يتيمان آيد مهربانتر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانى اشكهاى غم ديدگان را پاك مىكرد و دست محبتبر سرشان و مىكشيد و با آنان چون فرزندان خويش رفتار مىنمود.
چگونه مى توانست آن اشقى الاشقيا شمشير زهراگينش را بر سر آن نامتناهى فرود بزند، او كه محور مركزى تمام فضايل بود. آن انسان كاملى كه مجسمه تمام نماى رسول خدا و نفس او و برادر او و جانشين به حق او بود. او كه نمى توان با كلمات حقش را ادا كرد و توصيفش نمود، زيرا جز خدا و رسولش كسى نتوانست و نخواهد توانست تا روز رستاخيز او را بشناسد و قدرش را بداند و عظمتش را درك كند، نه آنها كه پرستيدنش و نه آنها كه پيرويش كردند، همه در شناخت مقامش حيران و سرگردانند.
صفحات: 1· 2
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان
آه را تا ملکوتش برسانیم کمی
عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما
بر سر عهد وفادار بمانیم کمی
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
رمضان است به آتش بکشانیم کمی
نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان
بنشینیم و به اشکش بنشانیم کمی
بنشانیم نهالی به امید ثمری
چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی
و ارادت بنماییم و بگوییم ” الغوث ”
ناله را تا به فلک باز رسانیم کمی
“امیر علی مصدق ”
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان
آه را تا ملکوتش برسانیم کمی
عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما
بر سر عهد وفادار بمانیم کمی
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
رمضان است به آتش بکشانیم کمی
نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان
بنشینیم و به اشکش بنشانیم کمی
بنشانیم نهالی به امید ثمری
چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی
و ارادت بنماییم و بگوییم ” الغوث ”
ناله را تا به فلک باز رسانیم کمی
“امیر علی مصدق ”
« دعا» اظهار احتیاج و نیاز نزد خداوند بی نیاز است. دعا بیان تهیدستی، فقر و نداری به محضر غنی مطلق و مالک جهان هستی است. دعا برای هر انسان نیازمند و غنی، موجب آرامش قلب و روح او می شود. دعا، نه تنها برای انسان آرامش بخش است، بلکه او را از قدرت غیر خدا نیز بی نیاز می کند.
عالی ترین گونه زمانی است که دعا خود هدف، عمل و مقصد باشد. آن ها که می خواهند در یک جمله از فقر، ضعف و عجز خویش و از توجه، لطف و قرب او حرف بزنند، دعا می کنند.
دعا و تقرب به خدا آثاری از جمله : 1. رهایی از مشکلات 2. تحصیل نعمت های الهی 3. دفع بلا و خیلی موارد دیگر در زندگی دنیوی انسان دارد که هر مسلمانی با اندکی خضوع و خلوص می توانند این موارد را برای خود جذب و جلب کند.
نگاهی به دعای ابو حمزه ثمالی، یکی از زیباترین و پر محتوا ترین این ادعیه، در ارائه بخش عظیمی از معارف اخلاقی غیر قابل انکار است. علاوه بر اینکه از عباراتی زیبا و جذاب استفاده شده و مضامین عرفانی بلندی در آن وجود دارد، و عرصه تعلیم اخلاق علمی برای مسلمانان جایگاه رفیعی دارد به گونه ای که شاید بتوان ادعا کرد این دعا در حقیقت، کتاب معرفت و خداشناسی است.
اخلاق به دو عرصه اساسی فضایل و رذایل تقسیم شده است؛ در بخش فضایل، ویژگی های مطلوبی مورد عنایت قرار می گیرد و به دیگران توصیه می شوند و رد بخش رذایل، خصوصیات ناپسندی مورد توجه قرار گرفته و دیگران به دوری از آن ترغیب می شوند. از این رو، معارف اخلاقی بر شمرده شده در دعای ابوحمزه ثمالی در دو بخش فضایل و رذایل تقسیم شده است.
فضایل اخلاقی دعا ابو حمزه ثمالی
1. صبر و بردباری
« الحمدُ لله الّذی یَحلَمُ عَنّی حَتّی کَأنّی لا ذنبَ لِی فَرَبّی أحمَدُ شَیءٍ عِندی و أحقُّ بِحَمدی؛ سپاس خدای را که بر من بردباری می کند تا آن جا که می گویی مرا گناهی نیست! پروردگارم ستوده ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوار تر است؛
امام در اینجا خداوند را به صبر و رحمت بر گناهان و نافرمانی خود مورد خطاب قرار داده و می گوید: ای خدا من! تو با آن که می دانستی که زندگی ام سرشار از نافرمانی تو است، امام چنان با من برخورد نموده ای که انگار من هیچ گناهی را مرتکب نشده ام.
نکته اخلاقی که در این فراز از دعا قابل توجه است اینکه مراد از این دعا و نمونه هایی از این قبیلبه این معنا نیست که امام معصوم(علیهم السلام) گناهکار است و با این عبارت در صدد توبه از کردار ناپسند خود است بلکه نوعی شیوه ی تربیتی از سوی آن حضرت برای نوع انسان هاست. و نوعی تعلیم سخن گفتن با خدا است زیرا با وجود عصمت برای اهل بیت آنان از هر گونه پلیدی مبرا هستند و این گونه خطاب نمایانگر صبوری در برخورد با خطاکاران و ارائه الگوی برتر آن در تعامل خداوند با بندگان است.
نتیجه اینکه انسان ها در برابر شداید زیباترین نوع صبر را باید داشته باشد و آن تحمل رنج و زحمت همراه با برخورد کریمانه نسبت به اشخاص و از جمله افراد خانواده است که باعث آرامش روحی می شود.
2. احترام به پدر و مادر:
« اللَّهُم ٱغفرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ ٱرحَمهُما کما رَبَّیانی صغیراً اجزِهِما بِالاحسانِ وَ بالسَّیئاتِ غُفراناً؛ پرواردگارا، مرا و پدر و مادرم را بیامرز و آن ها را رحمت کن؛ همچنان که مرا از کودکیم تربیت کرده، بزرگم نموده در مقابل نیکی های آن ها به آنان احساس کن و با غفرانت با بدی های آن ها مقابله کن.
نکته ی اخلاقی که در این فراز است اینکه: احترام به پدر و مادر و گرامی داشتن ایشان، منحصر در دنیا و در زمان حیات ایشان نیست؛ بلکه بعد از وفات آن ها نیز می شود با دعا و خیرات به ایشان نیکی کرد.
3. شرم و حیا
انا یا ربِّ الّذی لَم استَحِیکَ فِی الخلاءِ وَ لَم أراقِبکَ فی المَلَإ أنا صاحبُ الدَّوا هِی العُظمی أنا الّذی عَلَی سَیِّدِهِ ٱجتَرَی انا الّذی عَصَیتُ جَبّارَ السَّماءِ انا الّذی اعطیتُ عَلَی معاصِیَ الجَلیلِ الرُّشا أنا الّذی حینَ بُشِّرتُ بها خَرَجتُ إلیها أسعَی؛ ای خدا! من همان کسی هستم که در خلوت خود از تو شرم و حیا نکردم و آشکارا نیز مراقب بندگی تو نبودم . من صاحب مصیبت ها در حوادث بزرگم. من آن بنده ای هستم که بر آقای خود جسارت و گستاخی نمود. من آن بنده ای هستم که خدای جبار آسمان ها را نافرمانی کردم، من آن کسی هستم که وقتی مژده ی پیشامد گناهی را به او دادند، با عجله به سوی آن رفتم.
نکته ی اخلاقی این فراز این است که به همان نسبت که بیان و اظهار گناه نزد انسان ها بسیار قبیح است و شرم و نسبت به آگاهی دیگران از این اعمال، پسندیده است اظهار گناه در پیشگاه الهی و شرم نکردن در توبه و انابه بسیار پسندیده و نیکو است.
4. رفع حاجت نیازمندان
أمرَتَنا أن لا نَرُدُّ سائلاً عَن أبوابِنا و قَد جئتُکَ سائلاً فَلا تَرُدَّنی إلا بِقَضَاء حَاجَتی؛ در کتاب خود به ما امر نمودی که خواهنده ای بر در خانه رحمت تو آمده ام؛ در حالی که خواهنده ام. پس مرا بر مگردان با برآوردن حاجتم.»
امام عرفان حضرت اماتم سجاد(ع) در این قسمت از دعا اشاره ای به قول خداوند متعال در قرآن به پیامبر داده اند که فرمودند« وَ امّا الَّائل فلا تَنهَر؛ ای پیامبر درخواست کننده ای را از خود دور مکن.»
در این جا باید گفت که اظهار نیاز به درگاه افرادی غیر از خداوند، تبعات و مشکلات بسیاری را برای درخواست کننده به همراه داشته و با عنایت به این که خداوند عین بی نیازیبوده دیگران، عین فقر و نیاز هستند.
رذایل اخلاقی دعای ابوحمزه ثمالی
1. عبادت بدون نشاط 2. محبت دنیا در قلب 3. ریاکار و فقدان اخلاص 4. خصلت های ناپسند از جمله بخل و غفلت
… برگرفته از کتاب راهیان نور ویزه ماه رمضان
امام صادق علیهالسلام: التَقدیرُ فى لَیلَةِ تِسعَ عَشرَةِ و الإبرامُ فى لَیلَةِ إحدى و عِشرینَ و الإمضاءُ فى لَیلَةِ ثَلاثَ و عِشرینَ؛ مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم امضا مى شود.
قال الإمام الصادق علیه السلام: فى لَیلةِ تسع عشرة مِن شهرِ رمضانَ التَّقدیرُ، و فى لیلةِ إحدى و عشرین القضاءُ، و فى لیلةِ ثلاث و عشرین إبرامُ ما یکونُ فى السَّنَةِ إلى مثلِها، و للّهِ جلّ ثناؤُه أنْ یفعلَ ما یشاءُ فى خلقِه؛ در شب نوزدهم ماه رمضان، تقدیر و در شب بیست و یکم، قضا و در شب بیست و سوم، تصویب امورى است که در طول سال تا شب قدر آینده تحقق خواهد یافت و خداوند بزرگْ ستایش، هرچه براى خلقش خواهد آن کند.
<< 1 ... 228 229 230 ...231 ...232 233 234 ...235 ...236 237 238 ... 253 >>