یامبر اکرم (ص) فرموده‌اند:

وقتی بنده‌ای بمیرد، مردم گویند: چه به جای گذاشت؛ و فرشتگان گویند: چه همراه آورد. (نهج‌الفصاحه، ص 47، ح 242)


از مدینه مپرس که غم‌زده و جامه‌چاک، در گوشه‌ای نشسته است و ناگزیر است در این اندوه.

دریای بی‌کرانه‌ای که اینک در بستر آرمیده است و نفس‌های مهربانش به شماره افتاده‌اند، سال‌های سال، ستون‌های عرش را بر دوش کشیده و عمری، دلیل هستی بوده است.

زمین، کسی را گم کرده است؛ کسی که رد گام‌هایش، بهشت را به ارمغان جای گذاشت و دست‌های بر آسمان برآمده‌اش، باران را به جای خشکسالی می‌آورد؛ کسی که بودنش، کابوس را از خواب کائنات سترده بود؛ او که نامش، بر جاهلیت زمین تاخت و فطرت‌ها را به اوج پاکی برد.

مردی از دنیا می‌رود که دنیا، چشم انتظارش بود تا بیاید و دایره نبوت را در افق باز چشم‌هایش، به پایان برساند…

مردی که دنیا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهای سطر پیامبری و نامه رسالت را مُهر بنگارد با نقش نگین خاتمیت.

مردی از دنیا می‌رود که آخرت را همچون پنجره‌ای دیگر بر نگاه‌های بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند که ساحل‌نشینان دنیا را روزنه‌ای هست که می‌تواند به دریای آخرت برساندشان؛ مردی که دنیا و آخرت را همچون دو چشم در کنار هم، همچون دو بال برای یک پرنده به تصویر کشید؛ مردی که دست‌های دنیا و آخرت را در دست هم گذاشت.

مردی از دنیا می‌رود که انسان‌ها را گره زد به وظیفه خویش؛ مردی که زیر بازوی عقل را گرفت تا برخیزد، مرهم بر زخم‌های معنویت نهاد تا جان بگیرد و ایمان را همچون شعله‌ای همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمی برافروخت تا از تیرگی‌ها نهراسد و در تاریکی‌ها نمیرد.

هنوز صدای «إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذیِ خَلَقَ» است که می‌آید و در غارهای تفکر مشتاقان، ندای عرش را برمی‌انگیزد.

هنوز صدای «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ الاْءَکْرَم»، دیدگان حقیقت طلب را به خوانش صحیفه‌های رحمت فرا می‌خواند و دست‌های شکرگزار را به نوشتن کتیبه‌های تفسیر.

پیامبر می‌رود؛ ولی…

تا همیشه وام‌دار پیامبری‌اش هستیم.

پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند:

از جمله بندگان، آن کس پیش خدا محبوب‌تر است که برای بندگان سودمندتر است. (نهج الفصاحه، ص 15، ح 86)

شما کاربران عزیز تبیانی می‌توانید برای عرض تسلیت سالروز رحلت خاتم پیامبران، پیام‌آور صلح و دوستی،‌ حضرت محمد مصطفی (ص)، از کارت تسلیت طراحی شده باشگاه کاربران استفاده کرده و رحلت پیامبر اسلام (ص) را به دیگران تسلیت بگویید.


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 29 آذر 1393


شب یلدا امسال مانند سال پیش در بزنگاهی خاص قرار دارد؛ بلند ترین شب سال را چگونه سپری خواهیم کرد؟

به علت چرخش ماه های قمری نسبت به ماه های شمسی همواره برخی مناسبتهای مذهبی با برخی مناسبتهای ملی تلاقی میکند. صرف این تلاقی شاید خیلی مهم نباشد اما در برخی موارد که یکی از این مناسبتها مستلزم اندوه و دیگری همراه شادی باشد این تلاقی باعث حرف و حدیثهایی میشود. در این موقع هر کدام از طیفهای جامعه رویکردی گاها متضاد را در مواجهه با این مناسبتها در پیش میگیرند. تلاقی وفات حضرت رسول اکرم (ص) با شب یلدای امسال یکی از این موارد میباشد که با دو رویکرد متفاوت همراه است، که البته می توان رویکرد سومی را به آن اضافه کرد با این هدف که هم میراث اصیل اعتقادی و هم رسوم ملی را پاسداشت.
رویکرد اول:

در این رویکرد نوعی حس ناسیونالیستی حاکم است. این رویکرد معتقد است که با اولویت دادن به رسوم ملی باید نشانه های دین حذف گردد یا در مقام تضعیف قرار گیرد. پرداختن به امورد دینی در چنین نگاهی در اولویتهای بعدی بوده و نگرانی از اینکه این رسوم دستخوش تغییر شوند، باعث میشود در چنین مواقعی تلاش گردد به مناسبتهای اعتقادی توجهی نشود.

ادامه »

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 29 آذر 13931 نظر »

چرا بسیاری از چیزها که برای نسل گذشته «ارزش» بود اما دقیقا همان چیزها برای نسل امروز، «ضدارزش» است؟! مثلا نوع آرایش مو را بین دو نسل گذشته و فعلی مقایسه کنید. نسل قبلی موی مرتب را ارزش و موی شولیده و سیخ سیخی و نامرتب را زشت میدانست ولی الان دهها شکل موی سر را آرایش می کنند که مدل مشترک همه آنها نامرتب بودن است. یا شلوار چروکیده با فاق کوتاه، و زانوی پاره و یا ساییده شده می خرند و می پوشند!! روابط با نامحرم هم همینطور است. پیش از این اگر کسی با نامحرم ارتباط داشت همه انگشت به دهن می شدند و هو می کردند اما الان اگر کسی دوست دختر و پسر و یا روابط آزاد نداشته باشد، انگشت نماست! بین دختران دبیرستانی، دختری که دوست پسر ندارد، غریب و اُمل و عقب مانده است!!

مشکل کجاست؟

به اعتقاد من این مساله شبیه مساله تغذیه نسل امروز و دیروز است. نسل گذشته ما غذاهای مقوی و مغذی می خوردند، صبحانه آنها روغن زرد و شیره و خامه … بود و نهار آنها گوشت سالم و…
خیلی از غذاهایی که نسل امروز میخورند در نظر آنها حکم … را داشت!! (جای نقطه چین را خودتان یک کلمه بذارید!) اما نسل امروز ما اگر گوشت می خورد در قالب کالباس و سوسیس و لقمه کباب … است که واقعا معلوم نیست (معلوم است) که چطور درست شده!! صبحانه ونهار نسل فعلی ما، فسفوتها و ساندویچ های خیابانی است … چرا ؟! به نظر بنده، ذائقه ما عوض شده است، یعنی عوض کردند…

به اعتقاد من همانطور که درباره تغذیه، «ذائقه» ما را عوض شده و بلکه عوض کردند، درباره ارزشها نیز «فاهمه» و «هاضمه» و «روحیه» ما را عوض کردند!! هم عوض شدیم بخاطر برخی افراط و تفریطها و سخت گیریهای بیجا و هم از طریق ماهواره و پروسه نرم ما را عوض کردند. پس هم عامل درونی (خودمان مقصریم) و هم شیطنت بیرونی (تهاجم فرهنگی) موجب «تغییر هاضمه»ی ما شده است.

اگر شما نرم افزار یک ویندوز را عوض کنی، و نرم افزار دیگری نصب کنی، آیا همان عملکرد قبلی را از آن انتظار خواهی داشت؟! هرگز! نرم افزار نسل امروز عوض شده است! بخواهیم یا نخواهیم پارتیشن بندی شدیم! تنها چیزی که می تواند ما را به حالت اولی برگرداند، بیان سبک زندگی اسلامی متناسب با جهان امروز است.

در جایی سخنرانی داشتم می گفتم … من هر از چند ماه یا سال، میام بین شما و در یک فاصله یک متری شما سخنرانی میکنم، معلوم نیست سخن من موثر باشد یا نه ولی فرهنگ کشورهای اروپایی با اینکه هزاران کیلومتر از شما فاصله دارند، در قالب ماهواره 24 ساعته در خانه های شما حضور دارد، چطور انتظار داریم، فرهنگ و زندگی و ذائقه و فاهمه ما عوض نشود؟!

در مسیر یک سفرم، در یکی از شهرهای ایران جلوی مسجد بنری را نصب کرده بودند با این نوشته که: هر کس داوطلبانه دیش ماهواره خودش را تحویل اینجا دهد، یک دستگاه دیجیتال با 20 شبکه داخلی جایزه خواهد گرفت!!
از همین زاویه صحبتم سوال بنده این است: آیا کسی که مخاطب ماهواره است و جاذبه های ماهواره چشم و دل او را گرفته، دیش ماهواره را رها میکند و میآید سراغ شبکه های داخلی که دوسوم برنامه هایش کپی پیست ماهواره است؟!!

هیچ راهی نیست جز اینکه مبلغان و سخن گویان و اندیشمندان و متولیان امر فرهنگ، ذائقه مردم و جوانان را با یک «لذت برتر» که همان لذت معنوی است آشنا کنند. چنانچه مولوی در مثنوی میگوید:

اگر ترک لذت لذت بدانی دگر «لذت نفس» لذت ندانی

 

برگرفته از كتاب تا آسمان




موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 29 آذر 1393


جلسه هم اندیشی با موضوع «بحث و بررسی پیرامون مسئله ولایت فقیه» در حوزه علمیه کوثر ورامین برگزار گردید:
خانم طاهره شاکری مدیر حوزه علمیه کوثر ورامین با اشاره به گرامی داشت هفته پژوهش از برگزاری جلسه هم اندیشی در این مدرسه خبر دادند.
ایشان تصریح نمودند: این جلسه به همّت معاونت پژوهش مدرسه در تاریخ 26/9/93 روز چهارشنبه ساعت 10 الی12 با موضوع «بحث و بررسی پیرامون مسئله ولایت فقیه» با حضور استاد فرهیخته حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر باقرزاده عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) قم آغاز گردید.
دکتر باقرزاده در این نشست ابتدا با استفاده از مباحث کلامی به اثبات و ضرورت جایگاه ولایت فقیه پرداخت و شبهاتی را که در این زمینه مطرح بود پاسخ دادند. مبحث بعدی ایشان در رابطه با رد سکولاریسم و نقد آن بود که طلاب را ترغیب به تحقیق در این زمینه واداشتند. در پایان طلاب و اساتید نظرات و اندیشه‌های خود را درباره‌ی مسائل مربوط به حکومت اسلامی و ولایت فقیه را ارائه دادند.
گفتنی است در این جلسه از طلاب مدارس استان تهران و فارغ التحصیلان این مدرسه نیز دعوت به عمل آمده بود.



موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 29 آذر 1393

 

با توجه به این كه فراگیر شدن ظلم و جور در جهان از نشانه هاى ظهور است پس چرا مردم را براى زمینه سازى ظهور دعوت به صلح و ترك ظلم و گناه مى كنند؟
درباره مُصلح غیبى جهان، حضرت مهدى(عج) بیش از سه هزار روایت را شیعه و سنى از پیامبر عالى قدر اسلام صلى الله علیه و آله و پیشوایان الهى نقل كرده اند و این سؤال هم همیشه در ذهن افراد بود كه ما در پاسخ به آن مى گوییم:
اول: باید توجه كرد كه شرط ظهور امام زمان(عج)، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نیست، بلكه هر گاه مردم دنیا از نظر رشد فكرى و كمال هاى روحى به حدى برسند كه بتوانند ارزش وجود امام را درك كرده و شایسته رهبرى ایشان شوند، در این صورت حضرت بدون هیچ قید و شرطى ظهور مى كند.
ناگفته نماند كه در كتاب هاى عقاید و مذاهب به گونه اى گسترده بحث و بررسى شده كه مانع اساسى براى غیبت امام، اخلاق و روحیات و آماده نبودن جامعه انسانى براى ظهور و حكومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف شود، دوران غیبت او هم سپرى مى شود.
براى نمونه دانشمند بزرگ و فیلسوف عالى مقام اسلام، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسى در كتاب تجریدالاعتقاد در این باره سه جمله كوتاه اما پر معنا آورده است:
1. وجوده لطف: وجود امام معصوم - خواه آشكار و یا پنهان - براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسیله اطاعت الهى است و رابط میان خداوند و مردم.
2. و تصرفه لطف آخر: هرگاه امام از پرده غیبت بیرون آید و به راهنمایى ظاهرى بپردازد و زمام امور را به دست گیرد، خود نعمت دیگرى است، در این زمان نه تنها یك گروه، بلكه تمام جامعه انسانى از وجود او - كه ظهور عدل و داد، و مجرى دستورهاى آسمانى و احكام الهى است - بهره مى برند.
3. و عدمه منا: علت حضور نداشتن ایشان براى موانعى است كه خود مردم بر سر راهش به وجود آورده اند و اگر خود مردم براى حكومت واحد جهانى - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احكام اسلامى - آمادگى پیدا كنند، به یقیین او ظهور مى كند و هیچ گاه از ناحیه خداوند كوتاهى در ابراز لطف نبوده، بلكه این خود مردمند كه ظهور حكومت حقه الهى را به تأخیر انداخته.175 بنابراین، توسعه فساد و گسترش آلودگى، شرط منحصر ظهور امام نیست، بلكه راه نزدیك تر، همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است.
دوم: گسترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف اصلى نیست، بلكه زمینه را براى ظهور حضرت و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى كند؛ زیرا هنگامى كه زمین پر از ظلم و و جور و تبعیض و فساد شد و تجربه هاى گوناگون از ناتوانى مردم و قوانین در برقرارى عدالت اجتماعى حكایت كرد، در این هنگام، آمادگى فكرى كامل براى پذیرش برنامه یك رهبر الهى با یك انقلاب برتر و نوین پیدا مى شود تا به تمام نابسامانى ها خاتمه دهد! اصولاً هیچ نهضت اصلاحى بدون یك زمینه فكرى قبلى انجام نمى گیرد و اصل «عرضه و تقاضا» كه یك اصل اقتصادى است، یك اصل اجتماعى نیز مى باشد و تا درخواستى در مردم نباشد، عرضه هر نوع كالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهد بود.
سوم: از همه اینها گذشته، اگر ما به گسترش فساد كمك كنیم، از كسانى خواهیم بود كه انقلاب حضرت مهدى(عج) براى درهم كوبیدن آنها صورت مى گیرد و در برابر، اگر در صدد اصلاح جامعه برآییم، از كسانى هستیم كه در ارتش انقلابى او همكارى مى كنند؛ بنابراین به فرض این كه با كمك كردن به گسترش فساد و ظلم، ظهور حضرت را به پیش اندازیم، وضع خود را به یقین به خطر انداخته ایم. مگر نه این كه مصلح جهانى براى كوتاه كردن دست فاسدان و بر چیدن بساط ظلم و فساد قیام مى كند؟ در این حال ما چگونه مى توانیم با گسترش فساد و آلودگى و انحراف از انقلاب جهانى و نورانیش بهره مند شویم؟!
بنابراین، سكوت در برابر فساد و كمك به توسعه آن براى ظهور امام عصر(عج) صحیح نیست. شاید این اشكال و مغالطه كارى بیشتر از ناحیه كسانى است كه مى خواهند از زیر بار مسئولیت ها فرار، و یا در برابر هر آلودگى و شهوت رانى آزاد باشند.

منبع : porseman.org



موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 28 آذر 1393


زندگی های ما مملو از “اطاعت‌"هاست. آدم ‌ها، صرف‌ نظر از اعتقاد و مرامی که دارند، در “اطاعت ‌کردن” با هم مشترکند. اما اطاعت از چه کسی؟
حتی اون ‌هایی که اعتماد به نفس زیادی وادارشان می کند که بگویند ما مطیع هیچ ‌کس و هیچ ‌چیزی نیستیم، اتفاقاً به شدت فرمانبردار هیولای نفسِ خود هستند.
ریسمانِ اطاعت‌ها، آدم‌ها را به هر طرف که بخواهد می‌کشاند. شاید این اطاعت - خوب یا بد-، برای یک لحظه باشد؛ اما مسیر زندگی‌ها را برای یک عمر عوض می‌کند.
باید بر سر دوراهی زندگی، تصمیم آخر را خیلی زود بگیری. هیچ راه سومی وجود ندارد. با هر کوچکترین عملی، یا در جاده‌ی اطاعت شیطانی قدم گذاشته‌ای یا در مسیراطاعت ربانی می‌روی. انتهای این دو جاده را از همین ابتدا برایت ترسیم کرده اند تا خودت در کمال هوشیاری و اختیار، تصمیم بگیری[1] اما جاده‌ها همیشه بی دغدغه و بی‌ دردسر نیستند!

اطاعت شیطانی
عاقبت تلخ لحظه‌ای فرمانبرداری از نفس اماره را خیلی‌ هایمان تجربه کرده‌ایم و تأسفش را همراهمان داریم. همان لحظه‌هایی که چراغ سبز نشان داد و وسوسه کرد و ما نفهمیدیم که چقدر راحت دارد با پای خودمان به دنبال خودش می‌کشاندمان به سرزمین ولایت شیطان.
ما اهل این سرزمین نبودیم اما با یک اطاعتِ لعنتی، مسافرش شدیم. سوغات آن سرزمینِ شوم، برای بعضی‌ها صغیر بود و برای بعضی‌ها، کبیر. بعضی‌ها بلیط برگشت هم دارند و برمی‌گردند اما بعضی، پل‌های پشت سر را کوبیدند تا برای همیشه ساکن دیار ابلیس شوند! (خدا نصیب نکند!)
وقتی به جاده‌ی اطاعت از خدا و رسول و اولی الأمر وارد شوی، همسفران بی‌نظیری با تو همراه می‌شوند. افتخار معیت با اینان، فقط نصیب مطیعان خدا می‌شود: “وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِیقًا” و كسانى كه از خدا و پیامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى‏] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیكو همدمانند
همان کسی که “خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ” [2] (مرا بیافریده سپس راهنماییم می کند)، می گوید اطاعتش نکنید تا ایمن بمانید. “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ"[3] اما برای همین اطاعت نکردن و ایمن ماندن، باز باید سر به اطاعتی دیگر سپرد. نگویید این دوُری باطل است و بی فایده، چون این اطاعتِ نجات ‌بخش، از جنس دیگری است.

اطاعت ربانی
“یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً” [4] “اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت كنید پس هر گاه در امرى [دینى‏] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [كتاب‏] خدا و [سنت‏] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیك‏فرجام‏تر است. “
پس روی دیگر اطاعت، رنگ و بوی دیگری دارد که قرآن، خوشبختی و عاقبت نیک را نتیجه ی آن می داند. اما چرا؟ چرا خوشبختی در گرو این اطاعت است؟ چون بهترین چیزی که به کانون هستی- بخوانید کانون خوشبختی- نزدیکمان می کند، همین اطاعت ربانی است.
از امام محمد باقر(علیه السلام) پرسیدند: بهترین چیزی که بنده با آن، به خدای عزوجل تقرب می جوید چیست؟ حضرت فرمود: “أَفْضَلُ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ” بهترین چیزی که بنده با آن، به خدای عزوجل تقرب می‌جوید، اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر است.[5]
عبد الاعلی از امام صادق(علیه السلام) شنید که فرمود: “السَّمْعُ وَ الطَّاعَةُ أَبْوَابُ الْخَیْرِ، السَّامِعُ الْمُطِیعُ لَا حُجَّةَ عَلَیْهِ وَ السَّامِعُ الْعَاصِی لَا حُجَّةَ لَهُ” شنیدن و اطاعت کردن، درهای خیرند. آن که می‌شنود و اطاعت می کند، حجتی علیه او نیست؛ اما آن ‌کس که می‌شنود و نافرمانی می کند، حجت و دفاعی از خود ندارد
وقتی به جاده‌ی اطاعت از خدا و رسول و اولی الأمر وارد شوی، همسفران بی‌نظیری با تو همراه می‌شوند. افتخار معیت با اینان، فقط نصیب مطیعان خدا می‌شود: “وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِیقًا” [6] “و كسانى كه از خدا و پیامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى‏] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیكو همدمانند.”
آنهایی که در مقابل خدا حرف ‌گوش ‌کن و مطیعند، درهای خیر و خوشبختی فرا رویشان باز است. یا بهتر است بگوییم، همین اطاعت ‌کردنشان، باب خیر است برایشان.
عبد الاعلی از امام صادق(علیه السلام) شنید که فرمود: “السَّمْعُ وَ الطَّاعَةُ أَبْوَابُ الْخَیْرِ، السَّامِعُ الْمُطِیعُ لَا حُجَّةَ عَلَیْهِ وَ السَّامِعُ الْعَاصِی لَا حُجَّةَ لَهُ” شنیدن و اطاعت کردن، درهای خیرند. آن که می‌شنود و اطاعت می کند، حجتی علیه او نیست؛ اما آن ‌کس که می‌شنود و نافرمانی می کند، حجت و دفاعی از خود ندارد. [7]
نکته‌ای را نباید فراموش کرد: “إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ “[8] “جز این نیست كه مومنان كسانى‏اند كه به خدا و پیامبرش گرویده‏اند، و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند، تا از وى كسب اجازه نكنند نمى‏روند.”
یعنی وقتی قرار می شود حرف‌ گوش ‌کن و مطیعِ خدا باشی، باید برای هر کاری اجازه داشته باشی، باید حرف ها و رفتارهایت، تصمیم‌ها و اقدام‌ هایت را با خدا و نمایندگانش چک کنی.

پی نوشت ها:
[1] - “إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا” سوره انسان، 3
[2] - سوره شعراء، 78
[3] - سوره نور، 21
[4] - سوره نساء، 59
[5] - الكافی؛ ج‏1، ص187
[6] - سوره نساء، 69
[7] - الكافی؛ ج‏1، ص205
[8] - سوره نور، 62

 

فاطمه حسینی مجرد


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 25 آذر 13936 نظر »

این روز ها در مدرسه ی علمیه کوثر ورامین نمایشگاهی با موضوعیت کتاب برپا شده است که از تمامی مدارس علمیه استان تهران و دانش آموزان مدارس شهرستان جهت بازدید دعوت به عمل آمده است.

جناب حجت الاسلام محمودی (حفظه الله) امام جمعه موقت شهرستان به اتفاق جمعی از روحانیون از این نمایشگاه دیدن کردند.


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 16 آذر 1393


متن گفتگوی تلویزیونی خانم ژاپنی شیعه شده در برنامه آبی آسمانی ۹۳/۴/۲۱
مجری: من شنیدم که کشور ژاپن علیرغم اینکه کالاهای فوق العاده خوبی تولید میکنه ولی همسرتان میگفت رفتید لوازم منزل بخرید اصرار داشتید که لوازم ایرانی بخرید! چرا؟
خانم اتسوکو هوشینو: بله حتما ! چون ما باید اقتصاد کشور شیعه را کمک کنیم



موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 14 آذر 1393

دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد:

چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟

پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟

گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند.

انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!!

بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد بله. پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی. انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!!

دختر محجبه که انگار قبلاً تجربه چنین برخوردی را داشته است بلافاصله و با اعتماد به نفس فراوان جواب داد: نمی‌دانی چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‌رنگ‌ترین زن‌هاست می‌زند. از منظر اسلام حجاب بانوان، دارای ابعاد سلبی و ایجابی است. بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی تحقق یابد؛ اگر یکی باشد و دیگری نباشد در این حالت حجاب اسلامی محقق نشده است نمی‌دانی چقدر احساس امنیت می کنم وقتی در خیابان و دانشگاه و… راه می‌روم و صد قافله دل، همراه من نیست. نمی‌دانی چقدر لذت‌بخش است وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوم و می‌پرسم: آقا! این‌ها قیمتش چند است؟ فروشنده جوابم را نمی‌دهد؛ دوباره می‌پرسم: آقا! این‌ها چند است؟ فروشنده که محو صورت بزک کرده و رنگ موهای زن دیگری است، من را اصلاً نمی‌بیند. و باز هم سوالم بی‌جواب می‌ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‌آیم. و دختر جوان محجبه همین طور ادامه می دهد…

منبع : http://harimeasmani.ir/post/149



موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 14 آذر 1393


یــا صاحب الزمان

آقای مـن

مــولای مـن

از قـدیــم گفته انـد

” خلایـــق هــرچه لایــق ” بی راه نگـفـته انــد

اقرار می کنیم هنوز لیاقت حضور در محضر شما را پیدا نکرده ایم


اگرغیر از این بود

هم اینک در زمان ظهـور و در حضور شما به سرمی بردیم

” از ماست که برماست “

آری،ما مستحق بلای غیبتیـم ؛

سزاوار چنیـن سرنوشتی هستیم ؛

تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامی ” عــادت ” کـرده ایم ؛

هنــوز باورمان نــشــده

تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود

 

برگرفته از سایت 313 یار

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 14 آذر 13931 نظر »

1 ... 111 112 113 ...114 ... 116 ...118 ...119 120 121 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2757
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1