مهدی‌یاوران

انتظار یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در فرهنگ شیعه است. شیعه به انتظاری فعال و پویا باور دارد که معنای آن ایجاد زمینة لازم برای تشریف‌فرمایی آخرین امام از خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. بی‌شک یکی از بارزترین جلوه‌های انتظار فعال، تربیت نسلی است که بتواند این میراث غنی را پاس بدارد و اگر شرایط زمانی اجازه دهد، توفیق همراهی و یاری در کنار امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را داشته باشد. بر این پایه، پرورش مهدوی کودکان یا به عبارتی دیگر، تربیت مهدی‌یاوران، کاری بسیار مهم و همراه با ظرافت است و آشناسازی فرزندان با این موضوع نیازمند فراگیری مهارت‌های لازم است.

ادامه »


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 13 آذر 1393

از چه حرف می‌زنیم

Viber پروژه موفق ارتش اسرائیل برای مدیریت اطلاعات و ارتباطات جهانی است

 

حسین غضنفری: «وایبر» که یک نرم افزار رایگان مبتنی بر فناوری VoIP است، امروزه یکی از نرم افزارهای پیام رسانی و تماس برای میلیونها کاربر در سرتاسر جهان به ویژه برای ما ایرانیان است؛ چرا که طبق آخرین گزارش الکسا، بیشترین کاربران وایبر را در سطح جهان را ما ایرانیان داریم.

 

به گزارش رجانیوز، علاوه بر انتقال تماس و پیامک رایگان، امکان تشکیل گروه ها و لیست های انتشار، بر ارزش افزوده های این نرم افزار قدرتمند برای کاربران گوشی های هوشمند افزوده است. هدف این نوشتار بررسی واقع بینانه ی چند واقعیت در مورد هویت و ماموریت سیاسی این نرم افزار فراگیر است که تاکنون آنچنان که باید به آنها پرداخته نشده است.

 


 

داستان وایبر وایبر که محصولی از شرکت Viber Media است، در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار برای پلتفرم iPhone و در سال ۲۰۱۱ برای دستگاه های اندرویدی منتشر شد. شرکت viber Media در سال ۲۰۱۰ توسط چهار نفر اسراییلی با نام های زیر بنیان گذاری و تاسیس شد: • Talmon Marco • Igor Magazinik • Sani Maroli • Ofer Smocha Marco و Magazinik چه کسانی هستند؟ Talmon Marco که فارغ التحصیل علوم کامپیوتر از دانشگاه تل آویو (در اسراییل) است، قبلا به عنوان CIO که مدیر بخش فناوری اطلاعات و کامپیوتر محسوب میشود در ارتش اسراییل (Israel Defense Force - IDF) مشغول به کار بوده است. او (به ظاهر) پس از خروج از ارتش اسرائیل، به آمریکا میرود و چندین نرم افزار با کاربری مشابه وایبر نظیر Bandoo و iMesh را ایجاد و بنیانگذاری کرد. این نرم افزارها اساسا مبتنی بر نظارت بر داده های کاربران است، Bandoo برنامه ای برای اضافه کردن ابزاری به صفحات مشاهده شده ی کاربران در اینترنت است که با نصب یک ویندوز-سرویس روی کامپیوتر کاربر به صورت دائمی و نامحدود امکان هر کاری روی کامپیوتر هدف را دارد. نرم افزار iMesh امکان به اشتراک گذاری فایل خصوصا صوت و فیلم را به کاربران میدهد. جالب است بدانید در ایالات متحده سایتها و سرورهایی که جهت به اشتراک گذاری فایلهای غیر رایگان ایجاد میشوند، در سالهای اخیر توسط دولت آمریکا مسدود شده و تحت پیگرد قرار گرفته اند. بستن Tracker های معروف فناوری تورنت را میتوان از این سنخ دانست(جستجو کنید P2P legal issues). اصولا دولت آمریکا جهت حفظ منافع شرکت های ذی نفع در موسیقی ها و ویدئوهایی که به رایگان در شبکه های کاربر-به-کاربر (P2P) به اشتراک گذاشته میشوند، همیشه در مورد این فناوری سخت گرفته است، اما iMesh یک استثنا است! Marco به استناد منابع مختلف (از جمله مصاحبه هایش و نیز مقالات Business Week) دوست قدیمی Igor Megzinik است، و این دوستی به همکاری شان در ارتش اسرائیل (IDF) بر می گردد. Marco در حال حاضر به عنوان CEO (مدیر عامل) و Magazinik نیز که فارغ التحصیل کامپیوتر از اسرائیل است، به عنوان CTO (مدیر فناوری) شرکت وایبر مدیا مشغولند.

 

ادامه »


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 9 آذر 13931 نظر »

عاقبت ترك امر به معروف و نهی از منکر
امام باقر علیه السلام(ع) به خاطر این که ما مسأله امر به معروف و وجود این تکلیف بزرگ را فراموش نکنیم و براي ما انگیزه دیگري باشد که حتماً به این وظیفه عمل کنیم، داستانی را نقل میکنند « قال أَبُوجَعْفَر علیه السلام: أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیهالسّلام» حضرت باقر (ع) می فرمایند خدا به حضرت شعیب علیه السّلام وحی کرد که من صد هزار نفر از قوم تو را هلاك خواهم کرد، چهل هزار نفر از آنها اهل مصیبت و گناه و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند. حضرت شعیب (ع) تعجب کرد، و گفت کسانی که اهل گناه هستند، بسیار خوب، حق آنها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا «أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیه السّلام: إنّی لَمُعْذِّبٌ مَنْ قَوْمِکَ مِئَۀَ اَلْف» صدهزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد.« اَرْبَعینَ اَلْفاً مِنْ شِرارِهِم » از این صد هزارنفر، چهل هزار نفر از بدکاران هستند« وَ سِتّینَ اَلْفاً مِنْ خیارِهم »و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند «فَقالَ یا رَبِّ هؤُلاءِ الْاَشْرار فَما بالُ الْاَخْیار » اشرار مستحق عذاب هستند، اما چرا اخیار عذاب میشوند ؟ «فَأَوْحی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیه: اِنَّهُمْ داهَنُوا أَهْلَ الْمَعاصی وَ لَمْ یغْضِ بُوا لِغَضَبی» خوبان را عقاب میکنم به خاطر این که با اهل معصیت مداهنه کردند. میدانید مداهنه یعنی چه؟ یعنی ماست مالی کردن شیر مالی کردن،سازش کردن، شتر دیدي، ندیدي ! « مداهنه »از ماده « دُهن » و به معنی روغن مالی کردن است.چون میخواهند اصطکاك بین افراد به وجود نیاید، با هم گل بگویند و گل بشنوند، لذا کاري ندارند که طرف مقابل اهل چه گناهی است؟ به این نوع رفتار مداهنه میگویند. گناه این شخصیت هزار نفر خوبان که بنا است عذاب شوند این است که با اهل معصیت با نرمی و سازش رفتار میکنند و نسبت به اهل معصیت امر به معروف و نهی از منکر انجام نمیدهند«وَ لَمْ یغْضِبُوا لِغَضَبی»در موردي که من غضب بر مردم داشتم اینها غضب نکردند. غضب کردن هم واجب است. . اگر انسان در بعضی موارد غضب نکند، خدا او را عذاب میدهد. عجب! اسلام که تماماً دین محبت و رأفت و رحمت است! پس چرا خداوند میفرمایدچون شصت هزار نفر از خوبان به خاطر من غضب نکردند، آنها را هم عذاب خواهم کرد؟ معلوم میشود که ما در بعضی از مواردباید اهل غضب هم باشیم. همیشه با نرمی و لبخند نمیشود زندگی کرد. خدا هم اینگونه از ما نخواسته است. در بعضی موارد یعنی با پرخاش با آنها حرف بزنید. بعضیها از بنده سؤال میکنند که« چرا گاهی در منبر یا سخنرانیها عصبانی میشوید؟ »آیا جواب را گرفتید؟ من جواب سؤال را نمیدهم؛امام باقر علیه السلام جواب شما را در این روایت داد. اجازه دهید چند حدیث دیگر هم بخوانم« عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام » « قالَ، قالَ أَمیرُالمؤْمِنین علیه السّلام » امام صادق (ع) از جدش امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که فرمود
«أَدْنی الْاِنْکارِ أَنْ یلْقی أَهْلَ الْمَعاصی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّة1»اگر در مقام نهی از منکر هیچ کاري نمیتوانید انجام دهید، حداقل در برابر گناهکار اخم کنید وعبوس شوید. این تکلیف دیگر از هیچ کس برداشته نشده است. مگر این که مهربانی تاکتیکی باشد. یعنی با توجه به این که میدانید کسی اشتباه کرده است، اما چون میخواهید او را راهنمایی کنید، حتی ممکن است او را براي مهمانی به خانه دعوت کرده و با او به مهربانی رفتار کنید، و حتی به او کمک مالی هم بکنید. این برخورد حساب جداگانهاي دارد و تاکتیکی براي هدایت افراداست. پس باید با آن اهل معاصی که گستاخانه و با پررویی میگویند به تو چه! میگویند آزادي است! میگویند دلمان میخواهد!باید با این افراد با ترشرویی و پرخاشگري صحبت کنیم البته اگر قدرت داشته باشید. اگر فردا شما را به جرم توهین و شهروندان جلب نکنند! روایت دیگري هست که آن را نیز بخوانم«عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَکَینَ اِلی أَهْلِ مَدینَۀٍ لِیقَلَّباهاعَلی أَهْلِها فَلَمَّا اِنْتَهَیا اِلی الْمَدینَۀَ وَجَدا رَجُلًا یدْعُو اللَّهَ وَ یتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلکَینِ لِصاحِبِهِ أَما تَري هذا الدَّاعی؟ فَقالَ قَدْ رَأَیتُهُ وَلکِنْ اِمْضِ لَما أَمَرَ بِهِ رَبّی فَقالَ لا وَلکِنْ لا أُحَدِّثُ شَیئاً حَتَّی اُراجِعَ رَبّی فَعادَ اِلی اللَّهِ تَبارَكَ وَ تَعالی فَقالَ یا رَبِّ اِنّی اِنْتَهَیتُ اَلی الْمَدینَۀَ فَوَجَ دْتُ عَبْدُكَ فُلاناً یدْعُوكَ وَ یتَضرَّعُ اِلَیکَ فَقالَ اِمْضِ بِما أَمَرْتُکَ بِهِ فَاِنَّ ذا رَجُلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ2 » حضرت (ع) می فرمایند خدا دو فرشته را فرستاد تا شهري را زیر و رو کنند. گاهی عذابهاي خدا این چنین است. مثل قوم لوط که فرشتگان به امر خداوند براي عذاب ایشان، شهر را زیر و رو کردند. خداوند دو فرشته را براي عذاب مردم این شهر فرستاد، زیراافراد ساکن در شهر گروهی گستاخ و متجاهر به فسق بودند، و این افراد به هیچ وجه توبه نمی کردند و دست از گناهشان برنمیداشتند. خدا دو ملک را فرستاد تا شهر آنها را زیر و رو کنند. این دو ملک وقتی آمدند، دیدند در میان مردم، مردم مقدسی است که خیلی اهل دعا و گریه و مناجات است. یکی از فرشتگان به دیگري گفت من جرأت ندارم این آدم اهل عبادت را عذاب کنم و شهر را بر سر او زیر و رو کنم. برویم یک بار دیگر از خداوند سؤال کنیم. ملک دیگر گفت وظیفه ي خود را انجام بده.
ملک اول گفت میترسم فرمان عوض شده باشد، شاید این طوري به ذهن او آمده بود که هنگامی که امر از جانب خداوند صادرشده بود، زمانی بوده که هنوز این فرد عابد توبه نکرده بود، در خلالی که امر به عذاب شهر صادر میشد، ممکن است این عابدتوبه کرده باشد. شاید تکلیف عوض شده باشد. باید مجدداً سؤال کنم. لذا آن ملک برگشت و از خدا سؤال کرد که من به آن شهررفتم تا وظیفه ام را انجام دهم، ولی دیدم فردي مشغول عبادت و تضرع است. آیا باید به تکلیف عمل کنیم یا تکلیف عوض شده است؟ خداوند گفت تکلیف به حال خود باقی است، بروید و شهر را خراب کنید. بعد خود خدا علت این را بیان میکند که چرا باید همین آدمی که اهل عبادت است، نیز مشمول عذاب شود .« فَاِنَّ ذا رَجلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ » . درست است که این فرداهل عبادت و دعا است، اما هیچ وقت رنگ صورتش به خاطر غیظ و غضب براي خدا تغییر نکرده است. یعنی این فرد با توجه به این که گناه اهالی شهر را دیده است، اما رنگ او به خاطر خشم بر گناه عوض نشده است، به خاطر این که براي خدا تغییر حال براي او پیدا نشده بود، و خشم و غضب نکرده بود، باید در کنار افراد دیگر او هم عذاب شود.

————————————————————————————————————————

1) تهذیب الاصول،ج 6، ص 176 ، باب 22 ، روایت 5
2)اصول کافی، ج 5، ص 58 ، روایت 8 .

آذرخشی دیگر از آسمان کربلا (مجموعه سخنرانیهاي محمدتقی مصباح یزدي)



موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 6 آذر 1393

در سرزمین کربلا

توبه نصوحه می شود

حری بخشیده می شود

زهیر عاشق می شود

لبها خشكيده مي شود

دستی شکسته می شود

مشکی پاره می شود

آبی قطره می شود

چشمه تشنه می شود

طفلي رفته مي شود

تیری سه شعبه می شود

گلو بوسیده می شود

دستی گهواره می شود

وجدان مرده می شود

سری بریده می شود

در خون غلتیده می شود

رگها دیده می شود

مهری شکسته می شود

سجاده بسته می شود

خواهر خمیده می شود

قلبی شکسته می شود

چشمی باریده می شود

خورشید گرفته می شود

زمین شرمنده می شود

گلی پژمرده می شود

ستاره دیده می شود

زنی اسیره می شود

پایی خسته می شود

چادر دریده می شود

بدن کبوده می شود

کمر خمیده می شود

نماز نشسته می شود

کودک پیاده می شود

گوشی پاره می شود

از ترس ساکت می شود

گوشواره شاهد می شود

بابا دیده می شود

دختر شهیده می شود

 



موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 6 آذر 1393

خداوندھرچه آسیب پذیر است در پوشش سخت قرار داده است:

جوجه تیغی در تیغ ھا

لاک پوشت در لاک

جواھرات در گاو صندوق

قلب در قفسه سینه

مغز در جمجمه

چشم در حدقه

مروارید در صدف

خانم ھا در پوشش، حیا خود زن و غیرت مرد


داستان


- راننده نیسان با حرکت دست روستایی که ساعت ها کنار جاده اصلی منتظر بود، کنار کشید. او شنیده بود که گاهی نیسان هایی بار گاو صندوق فروشی دارند و از کنار روستا می گذرند. پیرمرد با عجله به سوي ماشین دوید از پنجره سرش را داخل ماشین کرد و در حالی که نفس نفس می زد گفت: گاو صندوق داري؟

- راننده گفت: بله.

- پیرمرد گفت چند؟

- راننده به لباس هاي کهنه روستایی نگاه کرد و گفت: گاوصندوق؟ به چه دردت می خوره؟

- پیرمرد گفت: خوب نیاز دارم.

- راننده گفت: گنج داري؟

- پیرمردخندید و گفت: بله از کجا فهمیدي؟

- پیرمرد با عجله در ماشین را باز کرد و راننده را به سمت خانه خود راهنمایی کرد بعد با سرعت در منزل را باز کرد و ماشین را به داخل هدایت کرد. راننده پیاده شد کمی به چپ و کمی به راست نگاه کرد نفس عمیقی کشید و بعد به سمت پیرمرد رفت دستی به شانه او زد و گفت: پیر مرد! مطمئنی مال و منال داري؟

- پیرمرد گفت: تو میوه را بخور چه کاري به درختش؟ گاوصندوقت را بفروش چه کار داري به این کارها.

راننده کنجکاو به رغم میلش حرفش را نیمه تمام گذاشت، پول گاو صندوق را گرفت و گفت: خوب باشد نمی پرسم بعد پول را تو جیبش گذاشت و در حالی که با تردید و کنجکاوي به پیرمرد و خانه ساده اش نگاه می کرد سوار ماشین شد و از خانه خارج شد. پیرمرد در را پشت سر راننده بست و بعد دو دستش را بالا برد و گفت: خداي صد هزار مرتبه شکر سپس به سمت گاو صندوق رفت هنوز به گاو صندوق نرسیده بود که متوجه شد کسی در می زندو بلند می گوید باز کن درب را باز کن. پیرمرد لنگ لنگان به سمت در رفت و در را باز کرد. با تعجب دید راننده کامیون در حالی که پاره آجري در دست دارد پشت در ایستاده با تعجب به او گفت شما برگشتید؟ کاري دارید؟

راننده پاره آجر را که براي در زدن برداشته بود گوشه اي پرت کرد و گفت: متوجه شدم پول گاو صندوق را که می خواستید جور کنید به راحتی جور نکردید. جون من بگو این گاو صندوق را براي چی می خواهی آخه من براي خیلی ها گاو صندوق بردم اما آنها وضع شان با شما بسیار متفاوت تر بود آنها خانه و سر وضع آن چنانی داشتند اما شما…هنوز حرف هاي راننده تمام نشده بود که پیر مرد گفت : اگه به شما بگویمقول می دهید دست از سر کچلم برداري ؟ راننده کنجکاو و فضول گفت : البته پیر مرد گفت: از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، شنیدم تو آبادي دزد پیدا شده من زن و دوتا دختر دارم می ترسم دزد به خانه ما بیاید و هنگام دزدي آلبوم و فیلم هاي خانوادگی ما را ببیند یا با خود ببرد.

منبع : مرکز پاسخگوی به سوالات دینی

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 6 آذر 13932 نظر »

صحبت کردن با خدا از مشکلات و سختی هایمان ( گفتن درد دل با خدا) یکجور ناشکری کردن است ؟


میتوان از درد دل گفتن حضرت علی (علیه السلام) با چاه،نتیجه گرفت که در کل سخن گفتن از ناراحتی های ناشی ازمشکلات و سختی های زندگی کار بدی نیست اما گفتنشان به خدا ، صورت گله پیدا میکندو پسندیده نیست؟

پاسخ:
آدمي هميشه به دنبال اين است كه با تكيه بر جايگاه معنوي آرامشي به خود ببخشد. خداي متعال بهترين مونسي است كه مي توان با او درد و دل و راز و نياز كرد.


به نظر مي رسد علت اصلي كه شما را به اين شبهه وا داشته است، در اين باشد كه معناي دقيقِ گرفتار شدن به مشكلات تبيين نشده است كه احساس مي كنيم گفتن اين موارد ناسپاسي باشد.


- چرا خدا بلاهايي به سر ما مي آورد كه به ناشكري و ناسپاسي مي افتيم؟


** اولا: ايمان به خداي متعال بايد همراه ايمان به عوالم غيب باشد:


«الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»(1)(پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است‏] ايمان مى‏ آورند و نماز را برپا مى ‏دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ‏ايم، انفاق مى ‏كنند.»


و كساني كه به عوالم غيب ايمان دارند، نوع نگاهشان به دنيا گونه اي نيست كه ناهمواري هاي دنيا، كمرشان را بشكند و در مقابل آن تاب و توان خويش را از دست بدهند. بلكه انسان با نگاه به عالم حقيقي كه پس از مرگ رخ مي نماياند، تمام سختي هاي دنيا برايش پذيرفتني و چه بسا شيرين مي شود. مانند ورزشكاري كه سخت زحمت مي كشد، اما اميدش به كسب جايزه، رنج را برايش هموار مي كند.


** ثانيا: انسان با دقت در دنياي مادي مي فهمد كه رنج و سختي جزء جدا ناشدني دنيا است و همگان به نوعي سختي ها و مرارت هاي دنيا را تجربه مي كند. بنابراين تلاش براي منتفي نمودن هر نوع ناگواري، نتيجه اي جز شكست نخواهد داشت. و كساني در اين ميدان پيروز مي شوند كه به جاي تلاش براي تغيير همه چيز، به تغيير خود بپردازند و با ايجاد وسعت دروني، مشكلات را براي خويش هموار كنند. همان گونه كه خداي متعال، براي پيامبرش (ص) چنين نسخه اي داشت:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ»(2) آيا سينه‏ ات را برايت نگشوديم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتيم؟»


** ثالثا: بسياري از بلاها و مصيبت هايي كه بر سرمان مي آيد، نتيجه اعمال خودمان است. و بايد شاكر خداي متعال باشيم كه حتي بسياري از بلاهاي خود ساخته ما را، از ما دور كرده است.


«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»(3) فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده ‏اند آشكار شده است خدا مى‏ خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.»
** رابعا: بسياري از اموري كه برايمان ناپسند شده، در واقع خير ماست. و به دليل جهل و ناداني، قادر به تشخيص مصلحت خويش نيستيم و گاهي اوقات، مصلحت هاي خويش را ناپسند مي شماريم:


«عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(4) چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏ داند، و شما نمى ‏دانيد.»


** خامسا: مكروهات دنيا، محكي براي ادعاي ايمان است. تا فرق بين مومن حقيقي و مدعي سست عنصر روشن گردد:


«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»(5) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ ها، آزمايش مى ‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان.»


«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(6) آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى ‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟»



پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيۀ 3.
2. شرح(94) آيۀ 1-2.
3. روم(30) آيۀ 41.
4. نساء/(4) آيۀ 216.
5. بقره(2) آيۀ 155.
6. عنكبوت(29) آيۀ 2.

 

منبع:pasokhgoo.ir


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 27 آبان 1393

اساسا راه شناخت اهل بیت علیهم السلام آن نیست که مقید به مناسبت ها باشیم. هر روز روز امام سجاد علیه السلام است و هر روز برای پیامبر صلی الله علیه وآله است و هر روز مختص به پرفضیلت ترین بندگان خدا در روی زمین - که محمد و آل محمد هستند - اختصاص دارد و ما باید از هر روزمان استفاده کنیم تا از راه مطالعه زندگی و گفته ها و عمل به راه زندگی ائمه علیهم السلام ، به آنان نزدیک شویم.


شبیه ترین به امیرمومنان

امام زین العابدین علیه السلام شبیه ترین مردم به جد خود امیرالمومنین علیه السلام بود. شبها بسیار نماز می گذارد و بسیار قرآن تلاوت می نمود. مشکهای پرآب به دوش می کشید و به خانه ایتام و مسکینان می رفت. حدود سیصد خانواده از مستحقین را از جهت آب و نان اداره می کرد و نمی دانستند که چه کسی به آنها غذا می دهد تا آنکه پس از رحلت که اثر جای مشک آب و ظرفهای نان را به دوش حضرت دیدند و خانوده های فقیر مدینه که بی آب و نان ماندند، فهمیدند آن کارها را حضرت علی بن الحسین انجام می داده است.

بجز آن، امام سجاد علیه السلام روزی صد گوسفند در آشپرخانه می کشتند و سفره ایشان همیشه گسترده بود که فقرا و یتمیان و مسکینها و در راه ماندگان می آمدند. امام شخصا به آشپزخانه سرکشی و از مردم پذیرایی می فرمود.

امام سجاد علیه السلام، برده داری بود که بجای شلاق زدن و کار کشیدن از برده ها، آنها را در فضایی قرار می داد که بتوانند حقایق و معارف دینی را به صورت علمی و عملی بیاموزند و بعد آزاد شوند

غذا بردنهای مخفیانه شبانه و سفره پهن کردن های روزانه امام سجاد علیه السلام یادآور این آیه از قرآن است:

الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره/ 274)؛ كسانى كه اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشكار انفاق مى‏كنند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شایسته و مناسب است و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند.

بنابراین آنچه نزد خدا پسندیده است، آن است که دو نوع انفاق داشته باشیم: بخشی از اموال خود را در روزها و آشکارا در راه خدا خرج کنیم - که هر کسی بتواند از آن مطلع شود - و بخش دیگر را شبانه و به روشهای مخفیانه، که کسی متوجه نشود. جالب آن است که این آیه در شأن امیرالمومنین علی علیه السلام نازل شد که همان مقدار پولی را که داشتند، بخشی را آشکارا و بخشی را مخفیانه خرج نمودند. امام سجاد علیه السلام هم در اینجا به این سنت اسلامی عمل نمودند. بخشی از رسیدگی های خود به فقرا را مخفیانه و بخشی را آشکار انجام می دادند.

اینها بخشی از صفات والای اخلاقی و رفتاری امام سجاد است.
امام سجاد (ع)

مدرسه انسان ساز

نکته دیگری که در زندگی زین العابدین علیه السلام تعجب آور است، خریدن برده است. هر چند باور کردن آن مشکل است، امام سجاد علیه السلام بسیار بسیار برده می خریدند و نگه می داشتند، اما مگر یک نفر در زندگی چند خادم نیاز دارد و مگر یک انسان توان مدیریت کردن چند خادم را در هر لحظه دارد؟ ما که می دانیم امام علیه السلام و هیچ کدام از خاندان نبوت، تجارت برده نمی کردند و این کار را ناپسند می شمردند؛ بنابراین در این کار حضرت چه حکمتی وجود دارد؟

با مطالعه زندگی امام سجاد علیه السلام در می یابیم که امام در واقع مدرسه ای راه انداخته بودند و خود هم آن را مدیریت می فرمودند. روش کار اینگونه بود که برده می خریدند و آنها را چند ماه پیش خود نگه می داشتند و اخلاق و رفتار صحیح و دینی را آموزش می دادند و در نهایت، آنها را آزاد می کردند. این رفتار آن حضرت جزو بزرگترین خدمتهایی بوده که می شده در آن زمان انجام داد که به فکر هیچکسی نمی رسید. برخی از این برده ها بعدا مشهور و نقش آفرین شدند و برخی از آنها به مقامات معنوی دست یافتند و همه اینها در سایه پرورش در سایه امام سجاد علیه السلام بود.

امام سجاد علیه السلام، برده داری بود که بجای شلاق زدن و کار کشیدن از برده ها، آنها را در فضایی قرار می داد که بتوانند حقایق و معارف دینی را به صورت علمی و عملی بیاموزند و بعد آزاد شوند.

رفتار آن حضرت با برده ها خواندنی است. توجه علاقمندان را به مقاله ای در همین سایت جلب می کنیم.

از زندگی امام سجاد علیه السلام می آموزیم که راه حق هیچگاه بسته نمی شود. هر قدر هم که بی یار و یاور و تحت فشارهای حکومتی باشیم اگر تقوای خدا را مراعات کنیم، همواره خدا راهی را در پیش روی ما قرار خواهد داد و به اندیشه ما برکت می دهد
همواره در مسیر حق

با نگاه کلی به زندگی امام، می فهمیم که ایشان هیچ لحظه ای بیکار و معطل نماندند آن هم در شرایط رعب آلود آن دوران (بنی مروان) که سخت ترین شکنجه ها و کشتن ها و فحاشی ها و بی آبرو کردنها برای دوستان اهل بیت علیهم السلام روا شده بود. به عنوان مثال حجاج، دست و پای یحیی بن ام طویل را به جرم پیروی از امام سجاد علیه السلام برید و او را به شهادت رساند که تنها یکی از جنایتهای فراوان حجاج، استاندار وقت، بود. با این حال امام از هیچ فرصتی برای روشن کردن راه حق کوتاهی نمی فرمود.

از زندگی امام سجاد علیه السلام می آموزیم که راه حق هیچگاه بسته نمی شود. هر قدر هم که بی یار و یاور و تحت فشارهای حکومتی باشیم اگر تقوای خدا را مراعات کنیم، همواره خدا راهی را در پیش روی ما قرار خواهد داد و به اندیشه ما برکت می دهد.

جالب آنکه ایشان با همه مشغله ها، از عبادت غافل نبودند؛ روزهای بسیاری را روزه می گرفتند و شبهای بسیاری را به نماز و قرآن به صبح می رساندند و با این همه، عبادتهای خود را در مقایسه با عبادتهای علی علیه السلام ناچیز می شمردند.

نکته آخر آنکه امام علیه السلام مراقب بودند یاد و خاطره عاشورا فراموش نشود و به همین دلیل هر وقت برای آن حضرت آب می آوردند، گریان می شدند. از ایشان می آموزیم که برای زنده نگه داشتن راه حقیقت بجای سخنرانی های مکرر، با عمل خود مردم را آگاه کنیم.

هر چه بیشتر درباره زندگی اهل بیت علیهم السلام مطالعه می کنیم علاقه ما به ایشان افزایش می یابد. خدایا ما را در دنیا و آخرت با آنان قرار ده و ما را در شبیه شدن به آنان موفق گردان.


پی نوشت:

مجموعه زندگانی چهارده معصوم، حسین عمادزاده، ص683.


صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 27 آبان 1393

 

از روز عرفه و شهادت حضرت مسلم اکثر مردم جامعه خود را برای آمدن ماه محرم آماده می کنند و تکاپوی برپایی هیئات مذهبی، دسته ها، تکیه ها و … برای عزای حسینی هستند. همه جا سیاه پوش می شود، در تمام نقاط شهرها و در تمام محله ها بنرها و پلاکاردهای بر پایی مراسم های عزاداری به چشم می خورد.

با شروع ماه محرم و از شب اول، تقریباً به مدت ده شب شرکت در مراسم های عزاداری جزء برنامه ضروری و لاینفک مردم می شود. شب ها صدای عزاداری و دسته های زنجیر زنی به گوش می رسد.

همه این ها خوب است و نمی خواهیم خط بطلان بر این شعائر مذهبی بکشیم و آنها را نفی کنیم. باید در شهادت و ماتم حضرات معصومین: عزادار و ماتم زده بود و در غم آن ها خود را شریک دانست. ولی آیا تا به حال قدری اندیشیده ایم که زندگی ما چقدر شبیه آن بزرگواران است؟ کجای مناسبات زندگیمان ربطی به مناسبات حسینی دارد؟

کاش همراه همه عزاداری ها اندکی تامل و تفکر داشته باشیم. تا به حال به ویژگی های بارز و شاخص یاران حضرت حسین بن علی بن ابیطالب نگریسته ایم و اندیشیده ایم؟ اندیشیده ایم که به چه علت این افراد برای آن واقعه مهم انتخاب شدند؟

در جریان واقعه کربلا، عاشورا؛ بارها حضرت حسین روشنگری کردند و ادامه راه را تبیین کردند؛ تا هرکس تمایلی ندارد، برود و جان خود را حفظ کند. آن ها که ماندند و نرفتند و بر عهد و پیمان خود ماندند؛ از آن دست آدمیانی بودند که چون ابتدا قول داده بودند؛ رنگ عوض نکردند و محکم و استوار و تمام قد ایستادند.

افرادی مانند مسلم بن عوسجه و حبیب بن مُظاهر شبانه از کوفه گریختند و خود را به امام حسین علیه السلام رساندند زیرا نمی خواستند ننگ عهد شکنی را تا آخر زندگی با خود بکشند.

مردم کوفه حضرت حسین علیه السلام را دعوت کردند. ایشان هم در جواب آن دعوتنامه ها به سمت کوفه حرکت کردند. ولی جماعت کوفی بر قول و عهد خود نماندند و باعث آن اتفاق تلخ شدند. شاید اگر آن ها نامه را نمی نوشتند یا بر پیمان خود باقی می ماندند؛ جریان تاریخ به کلی تغییر می کرد؛ سپاه باطل محو می گشت و بر مسند حکومت تکیه نمی کرد. با توجه به این اتفاقات و جریان ها باید به این فکر کنیم که ما؛ پیروان آن امام والا مقام چقدر بر روی عهد و پیمان خود می مانیم و به آن وفا می کنیم؟
برای دوری از اَنگ بی عقلی و ضد عقل بودن، به عهد ها و پیمان های خود وفادار باشیم و قولی ندهیم که نتوانیم به آن عمل کنیم

باید توجه کرد که یکی از بدیهی ترین ارزش های انسانی وفای به عهد است. این ویژگی از بزرگترین واجبات و تکالیفی است که خداوند باری تعالی بر همه مکلفین واجب نموده و تخلف از آن بر هیچ کس حتی مشرک، منافق و کافر جایز نیست.

وفای به عهد ضامن نظم و ثبات و جامعه می گردد و بر بقای حیات اجتماعی اثر دارد. به همین علت در متون اسلامی تاکید بسیار زیادی بدان شده است.

خداوند در قرآن کریم یکی از صفات برجسته حضرت اسماعیل را صادق الوعد بودن دانسته؛ (وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا) مریم/54. در روایتى مى‏خوانیم: اینكه خداوند اسماعیل را صادق الوعد شمرده، به خاطر این است كه او بقدرى در وفاى به وعده‏اش اصرار داشت؛ كه با كسى در محلى وعده‏اى گذارده بود، او نیامد، اسماعیل علیه السلام همچنان تا یك سال در انتظار او بود! هنگامى كه بعد از این مدت آمد، اسماعیل گفت: من همواره در انتظار تو بودم.

از این رو از آیات و روایات می توان به این نتیجه رسید که وفای به عهد ویژگی انسان هایی است که در اوج قرار دارند و پیامبران و ائمه معصومین: هم در رأس هستند.

منظورمان از عهد کلی است؛ چه عهدها و قول های میان اشخاص و چه در نگاه کلان تر؛ عهدها و معامله های جوامع.

هنگامی که انسان ها بر عهد و پیمان خود باقی بمانند معاشرت میان آن ها مستحکم می شود و قطعاً این ارزش گذاشتن و احترام به حقوق دیگران ضامن ثبات روابط انسانی و اجرای عدالت است و منافع افراد زیر سوال نرفته و پایمال نمی گردد.

خداوند در مورد کسانی که بر عهد های خود وفا دارند اینگونه می فرماید: (بَلى‏ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقین.) (آل عمران/76)

در آیه ای دیگر این طور می گوید: (مِنَ الْمُوْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلا) (احزاب/ 23)
این ویژگی از بزرگترین واجبات و تکالیفی است که خداوند باری تعالی بر همه مکلفین واجب نموده و تخلف از آن بر هیچ کس حتی مشرک، منافق و کافر جایز نیست

مومنان واقعی کسانی هستند که بر عهد و پیمان خود با خداوند و حتماً می ایستند و وفادارند.

در سوره رعد ویژگی صاحبان عقل و لُب را پایداری به عهد با خداوند می داند: (إِنمَّا یَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ/ الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ) (رعد/19-2) بنابراین برای دوری از اَنگ بی عقلی و ضد عقل بودن، به عهدها و پیمان های خود وفادار باشیم و قولی ندهیم که نتوانیم به آن عمل کنیم.


نتیجه گیری:

ما آدمیان باید توجه داشته باشیم که خداوند؛ روز قیامت از عهدها و پیمان ها سوال می کند؛ برای وفادار بودن و نبودن بر سر آن ها حتما بازخواست خواهیم شد؛ بزرگ ترین پرده دری نقض عهد و پیمان است. ما که در این دنیا نسبت به افراد دیگر رفتار زشت پرده دری را داشته ایم و به حقوق آن ها احترام نگذاشته ایم؛ نباید انتظار داشته باشیم که در دادگاه عدل الهی با ما خوب رفتار شود. (وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْوُلاً) (اسراء/34)

یادمان بماند که اگر عهدی بستیم بر آن بمانیم و این ارزش اخلاقی را روز به روز در خود تقویت کنیم تا دچار پرده دری الهی نگردیم.

و چه زیبا می گوید سعدی:

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد

سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی

دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

گر سرم می‌رود از عهد تو سر بازنپیچم

تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را

 

 

به کوشش زهرا کفایی جلیل فرد



موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 24 آبان 1393


كاش ما هم كبوترت بودیم

آستان بوس محضرت بودیم


كاش با بال های خاكی مان

لااقل سایه گسترت بودیم


كاش ما هم به درد می خوردیم

فرش قبر مطهرت بودیم


كاش می سوختیم از این غربت

شمع بالای بسترت بودیم


كاش می شد كه محرمت بودیم

عاشقانه ابوذرت بودیم


كاش در كوچه ی بنی هاشم

پیش مرگان مادرت بودیم


كاش ماه محرمی آقا

یك دهه پای منبرت بودیم


كاش می شد كه گریه كنهای

روضه ی تیغ وحنجرت بودیم


كاش می شد كه سینه زنهای

نوحه ی گریه آورت بودیم


كاش در روز تشنگی محشر

باده نوشان ساغرت بودیم


در قیامت به گریه می گوییم:

كاش…ای كاش..نوكرت بودیم


وحید قاسمی


موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 16 آبان 1393

 

همه ما امام حسین علیه السلام را مجاهد فی سبیل الله می‌خوانیم که صفتی درست و بجاست. در اینجا می‌خواهیم یکبار دیگر به معنای جهاد توجه کنیم و ببینیم آیا شامل سایر ائمه علیهم السلام نیز می‌شود یا خیر و با معرفی یک کتاب به طور ویژه به جهاد امام زین العابدین علیه السلام می‌پردازیم.


تهمت “نامجاهد” به امام

اگر کسی بخواهد با دید ظاهری به زندگی امام سجاد علیه السلام بپردازند، آن حضرت را شخصی غیرمجاهد می‌خواند و سابقه این تهمت مطابق روایات حتی به زمان زنده بودن ایشان بر می‌گردد(کافی، 4، 257و نیز ج5، ص22)

در کتاب کافی می‌خوانیم که شخصی به نام “عباد بصری” حضرت زین العابدین علیه السلام را در راه مکه دید و به آن حضرت اینگونه اعتراض کرد: “جهاد و سختی آن را رها کرده‌ای و به سراغ حج و آسانی آن آمده‌ای؛ سپس آیه 111 سوره توبه را به آن حضرت گوشزد کرد که توصیه به جهاد و پاداش الهی برای جهادگران است:

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُۆْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم‏».

امام سجاد علیه السلام در جواب او فرمود: آیه را تمام بگو. در ادامه آیه آمده است:

«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُۆْمِنِینَ ».

هرگاه این افراد که وصفشان در قرآن آمده است را دیدیم، جهاد کردن به همراهشان از حج پرفضیلت‌تر است.


معنای جهاد

برای اینکه نشان دهیم که آن حضرت حقیقتاً جهادگر بوده‌است نیازمندیم که اولا قدری با این واژه آشنا شویم. جهاد از ریشه «جهد» و به معنای سختکوشی است. به کسانی که در جبهه‌های جنگ در راه خدا می‌جنگند جهادگر گفته می‌شود زیرا مشغول اجرای فرمانی الهی هستند که برای خیلی از مردم سخت می‌نماید. قرآن به توبیخ منافقانی می‌پردازد که به دنبال هر بهانه‌ای به دنبال ترک جهاد و جنگ در راه خدا بوده‌اند و از این لحاظ می‌فهمیم که دلالت واژه جهاد بر جنگ،‌ قطعی و روشن است.
در زیارت جامعه که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم السلام قرائت می‌شود اینگونه می‌گوییم: « وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ : نهایت حد ممکن از جهاد که ممکن بوده است را شما انجام داده‌اید». این سخن به معنای آن است که ائمه طاهرین علیهم السلام همگی بلااستثناء جهادگر بوده‌اند؛ چه آنان که مانند سالار شهیدان علیه السلام شمشیر به دست گرفته‌اند و چه آنانکه چنین نکرده‌اند

با این حال وقتی آیات دیگر قرآن و روایات معصومین علیهم السلام را مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که جهاد یک معنای کلی دارد و شامل حالات مختلف انسان می‌شود و در بین مۆمنان کسانی هستند که در زمان صلح هم جزو مجاهدان هستند. به عنوان مثال در آیه شریفه 69 از سوره عنکبوت می‌خوانیم: « وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین‏ ».

در کتاب کافی آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله گروهی را به جنگ فرستاده بودند. زمانی که بازگشتند ایشان فرمودند: خوش آمد باد به کسانی که جهاد اصغر را انجام داده‌اند و جهاد اکبر هنوز باقی است. آنها پرسیدند منظور شما از جهاد اکبر چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: جهاد نفس(ج5، ص12)

تو با دشمن نفس همخانه چه در بند پیکار بیگانه


جالب آن است که مرحوم کلینی،‌ گردآوردنده کتاب کافی، این حدیث را در فصلی به عنوان “وجوه جهاد” گنجانده است و در این فصل احادیثی را آورده است که نشان می‌دهد که جهاد تنها مخصوص جبهه جنگ نیست و انواع مختلفی دارد مانند ایجاد کردن و نگهداری از رسوم پسندیده، جهادهای مخصوص زنان و جهاد نفس.


امامان همگی جهادگر بوده‌اند

بی‌شک یکی از عمومی‌ترین مصادیق جهاد، همان جهاد نفس است و اهل بیت علیهم السلام قهرمانان عرصه جهاد نفس می‌باشند؛ به علاوه، این چهارده انسان پاک سرشت همواره بهترین و کاملترین نوع جهاد را انجام داده‌اند؛ همانگونه که در زیارت جامعه که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم السلام قرائت می‌شود اینگونه می‌گوییم:

« وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ : نهایت حد ممکن از جهاد که ممکن بوده است را شما انجام داده‌اید».

این سخن به معنای آن است که ائمه طاهرین علیهم السلام همگی بلااستثناء جهادگر بوده‌اند؛ چه آنان که مانند سالار شهیدان علیه السلام شمشیر به دست گرفته‌اند و چه آنانکه چنین نکرده‌اند.
وقتی آیات دیگر قرآن و روایات معصومین علیهم السلام را مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که جهاد یک معنای کلی دارد و شامل حالات مختلف انسان می‌شود و در بین مۆمنان کسانی هستند که در زمان صلح هم جزو مجاهدان هستند

در قسمت دیگری از این زیارتنامه به ائمه اطهار می‌گوییم: ” وَ سَاسَةَ الْعِبَاد” یعنی شما سیاستمدارترین مردم(به معنای مثبت) هستید. به بهترین وجهی که ممکن بود مطابق شرایط زمانه خودتان دین را به پا داشتید.

 

روح الله رستگارصفت

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   جمعه 16 آبان 1393

1 ... 112 113 114 ...115 ... 117 ...119 ...120 121 122 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 716
  • دیروز: 3289
  • 7 روز قبل: 21540
  • 1 ماه قبل: 47957
  • کل بازدیدها: 906988
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 20
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1