پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم فرمودند :
حکایت همنشین خوب مثل عطار است ؛ که اگر عطر خود را به تو ندهد بوی خوش آن به تو برسد .
و حکایت همنشین بد ، مثل آهنگر است که اگر شراره آتش آن تو را نسوزاند ، بوی بد آن به تو خواهد رسید .
هر که با دانا نشیند عاقبت دانا شود
هر که با رسوا نشیند عاقبت رسوا شود
دیده شده در کتاب حقوق اخلاقی نویسنده علی مشفقی پور ص۱۶۰، به نقل از نهج الفصاحه ، ۷۱۴.
شیطان در پنج کس راه چاره ای ندارد
امام صادق علیه السلام فرمود : شیطان گوید که مرا به پنج کس راه چاره ای نیست ولی دیگران در چنگ منند .
۱- کسی که با صدق نیت پناهنده خدا شود و در همه کارهایش به خدا توکل کند .
۲- کسی که در شبانه روز تسبیح خدا را فراوان گوید .
۳- کسی که برای برادر مومنش آن چه را پسندد که برای خود می پسندد .
۴- کسی که به هنگام مصیبت بی تابی نکند .
۵- کسی که خشنود باشد به آن چه خداوند به او قسمت فرموده و دیگر غم روزی خویش نخورد .
دیده شده در الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی ، مقدمه احمد فهری زنجانی ، ج ۱ ، باب الخمسه ، ص۳۱۶
پایه های ایمان
ایمان ۴ پایه دارد شما ببینید دارید این ۴ تا را یا نه .
اول صبر است ، صبر بر طلبگی ، صبر عبادت ؛ روایت دارد که صبر بر سه قسم است یکی صبر بر طاعت است مثل نماز شب خواندن ، شبی که کوتاه است آدم سخت است بلند شود . برف و بارانی است سخت است ، آن وقت ها برف و باران بود سر حوض یخ را می شکاندند و وضو می گرفتند …….
حالا چی حالا همه آب گرم دارند ….
حالا همه ماشین رختشویی دارند ، کی طلبه رخت می شوید ، نان و ماست می خورد و نماز شب می خوانند . بله اصلا یک عالم دیگری بود الان اصلا آن عالَم نیست .
لذا ملا نمی شوند ، برای همین جوادی آملی( حفظه الله ) در نمی آید . آقای جوادی آملی( حفظه الله ) دیگر کسی جای ایشان نمی نشیند این را بدانید …..
پس صبر بر طاعت ، نماز شب با یخ.
صبر بر گناه ، نامحرم این همه توی کوچه ، مدرسه دخترها تعطیل شده و دخترها همه رویشان بازاست ، این صبر است که فشار زیاد بیاوری به خودت و نگاه نکنی .
صبر بر بلا ، یکی صبر بر خوانن. هایی است که اشک را خشک می کنند . صبر است .
دوم یقین .سوم عدل و جهاد .
همین : صبر و یقین ، عدل و جهاد ، حفظ کنید که هر کدام حرف دارد .
سخنان آیت الله مجتهدی ، شنیده شده .
حیای واقعی در پنج خصلت است
رسول خدا صلی الله و علیه آله و سلم فرمود : از روی حقیقت از خداوند حیا کنید .
عرض کردند یا رسول الله چه کنیم ؟
فرمود : حتما نباید هیچ یک از شما نخوابد مگر آن که آن خواب را پایان زندگی خود بداند .
باید سر و قوایی را که در سر است ( از چشم ، گوش و زبان ) نگاهدارد .
اندرون شکم را از حرام خالی نگه دارد .
و قبر و پوسیدن در زیر خاک را فراموش نکند.
و هر کس آخرت را بخواهد باید آرایش دنیا را رها کند .
دیده شده در الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب السبعه ، ج۱ ، ص ۳۲۵.
یا قاضی الحاجات
حاج اسماعیل دولابی می فرمود : بعد از نماز مغرب ، دست ها را بلند کن و هفت بار « یا قاضی الحاجات » بگو و بعد حاجتت را بخواه که بر آورده می شود .
دیده شده در کتاب ذکر های شگفت ، با مقدمه حجت الاسلام سید ابوالحسن موسوی نژاد خمینی ، ص ۱۵۱ .
سجده بر همسر
جابر گفت ؛ ما در خدمت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و وله و سلم در یکی از باغ های بنی حارثه بودیم شتری آمد ، گر و لاغر مقابل پیامبر اکرم صلی الله سر به سجده نهاد .
ما به جابر گفتیم ؛ تو دیدی این جریان را ؟
گفت ؛ آری ،دیدم که پیشانی بر زمین نهاده بود در مقابل پیامبر .
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم رو به عمر نمود و فرمود ؛ عمر ! این شتر به من سجده نمود و به من پناهنده شد برو او را خریداری کن و آزادش نما و کسی را با او کاری نباشد .
عمر شتر را خرید و رهایش کرد .سپس خدمت پیامبر رسید و عرض کرد این یک حیوان است برای شما سجده کرد ما به سجده نمودن سزاوارتریم در هدایت و راهنمایی که ما را کرده اید هر چه مایلید بخواهید یک پاداش عملی از ما بخواه .
پیامبر صلی الله فرمود ؛ اگر بنا بود دستور سجده برای احدی بدهم دستور میدادم زن برای شوهر خود سجده کند .
جابر گفت ؛ به خدا قسم خارج نشدیم از آن باغ مگر این که این آیه نازل شد « قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی .
ابن عباس گفت : وقتی این آیه نازل شد گفتم خویشاوندان شما کیانند ؟ که بر ما واجب است آن ها را دوست بداریم .
فرمود ؛ علی ، فاطمه و دو فرزندش . این سخن را سه مرتبه تکرار کرد .
دیده شده در بحالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه موسی خسروی ،بحث امامت ، ترجمه ج ۷ ، ج ۱ ، ص ۱۷۰
رساله حقوق
حق خودت این است که وجودت را وقف اطاعت خدا کنی .
حق زبان این است که با خودداری از گفتار زشت حرمتش را نگه داری ، به گفتار نیک عادتش دهی ، آن را جز در موانع نیاز و منافع دین و دنیا به کار نیندازی ، از سخنان بیهوده و زشت و بی ثمر که احتمال زیان دارد و سود چندان ندارد ، معافش داری ، زبان گواه و دلیل بر عقل آدمی و پیرایه خردمند عقل است .
حق گوش این است که پاکش نگه داری ، و این مجرای قلب را جز به روی دهان ارزشمندی که خیری در آن به وجود آرد یا خوی ارجمندی بدان بخشد نگشایی ، گوش دریچه ورود سخن به قلب است که مفاهیم گوناگون و نیک و بد را بدان می رساند .
حق چشم این است که آن را به حرام ندوزی و جز آن جا که عبرتی در کار باشد ، بصیرت افزایی یا علمی بدست آرد ، به کارش نگیری که چشم دریچه عبرت قلب است .
دیده شده در تحت العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، روایاتی از امام علی بن الحسین ، ص ۵۷۳.
کمی جذبه خوب است
گاهی بد نیست مرد در منزلش عصبانی شود . این که بنشیند و نگاه کند و همه هر کاری دلشان می خواهد بکنند ، چیز خوبی نیست .
غیبت می کنند ، دروغ می گویند ، گناه می کنند ، باید مرد در خانه جذبه هم داشته باشد . البته بد است که مرد زن و بچه اش را بزند این کار خوبی نیست اما باید کمی جذبه داشته باشد .
رسول خدا صلی الله و علیه و وله و سلم فرمود : « وای از دست پدرهای آخر الزمان »
پرسیدند : یا رسول الله ! از دست پدرهای مشرک ناراحتید ؟
فرمود : نه ! از پدرهای مومن ناراحتم .
از پدرهای ریش دار و مومن و آخوند و … و آدم های خوب ؛ از این ها ناراحتند که در آخرالزمان به فکر دین فرزندانشان نیستند .آن هایی که دین ندارند هیچ . اما این کسی که مقدس است چرا بچه هایش این جور می شود ؟
چرا دخترش این طور می شود و حجاب ندارد ؟
لذا در دوره آخر الزمان پدرهای خوب هم بچه هایشان نااهل می شود و رسول خدا می فرماید : « وای بر آن ها »
دیده شده در کتاب طریق دوست ، مجموعه رهنمودهای آیت الله مجتهدی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزد آبادی ، نشر یا زهرا سلام الله ، ص ۱۰۲.
درجات حیا و عفت
اولین درجه عفت این است که آدم چشم ، گوش ، زبان ، این اعضا و جوارح ظاهریش را ترمز داشته باشد . کار سختی است اما اگر یک مدت آدم کار بکند و شیرینی و لذتش را بچشد میبیند که شدنی است …..
آن هایی که اعضا و جوارح هرز بوده خدا شاهد است خواهران و برادران بزرگوار می بینید چه اتفاقی رخ می دهد . آن که چشمش هرز بوده ، گوشش هرز بوده ، ….، راحت حرام از او بر می آید و حرمت های خدا را می شکند .
می دانید آهسته ، آهسته یک اتفاقی رخ می دهد در وجوداین فرد ، البته به تدریج …
این قدم اول است که کم کم نسبت به مسائل معنوی بی اشتها می شود ، بی میل می شود …
این اولی علامت مریضی روح است .
اولین علامت مریضی روح بی میلی نسبت به مسائل دینی و معنوی است .حال ندارد دعا بخواند ، نماز را دیگر به زور چون مجبوراست می خواند ….
لذت نمی برد ، مثل جسم که وقتی مریض است بی اشتها می شودنسبت به غذا ، روح هم که مریض می شود اولین علامت بی اشتهایی روح نسبت به مسائل معنوی است که غذای روح است .
روح را درمان کن اگر درمان نکردی مرحله بعدی به وجود می آید .یواش یواش دچار شک می شود . می گوید ؛ نکند چیزی که راجع به ائمه می گویند راست نباشد ؛
پله بعدی دچار ریب وسوء ظن می شود .
اگر این قساوت ادامه پیدا کند پله بعدی طوری است که بعضی از مسائل دینی را انکار می کند .
پس ؛ بی اشتهایی ، شک ، ریب و انکار ، اینها مراحلی است که در آن قلب میمیرد …
اما نقطه مقابلش :
مراقبت کند لذت می برد ،اگر عفت و حیا را حفظ کند لذت می برد از عبادات ،از معنویات ، باورهایش قوی می شود . این پله اول عفت است .
اگر آدم این پله را موفق شد پله دوم را هم می تواند برود .
پله دوم این هست که علاوه بر این که ظاهر آدم پاک می شود و عفیف می شود ؛ باطن آدم ، دل آدم ، خلوت آدم ، آن جا هم دیگر افکارشان و شهوانی نمی آید ….
در روایتی است که حضرت عیسی علیه السلام به یارانش فرمود : یاران من ! برادرم موسی سفارش می کرد که یارانش زنا نکنند ، فحشا مرتکب نشوند ، ولی من یک چیز بالاتر به شما می گویم ؛ و آن این که حتی حدیث نفس هم نکنید ، تخیل هم نکنید ، تخیل فحشا را هم در دلتان نکنید . چرا ؟
خودشان جواب می دهند : برای این که کسی که تخیل فحشا را در دلش میآورد مثل یک خانه ای می ماند که تازه رنگ آمیزی شده ، در این خانه یک آتش روشن کنید این آتش خانه را می سوزاند ، اما دود که می زند ، سیاه که می کند …
تخیلات فحشا در دل انسان یواش یواش ، انسان را تاریک می کند ممکن است از جهت فقهی گناه حساب نشود ….
اما در عین حال آدم را آلوده می کند ….
سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .
اکمال الدین حدیث زیر را به پنج طریق از کمیل بن زیاد نقل می کند.
کمیل بن زیاد گفت : امیر المومنین علیه السلام دست مرا گرفت و از موفق خارج کرد همین که داخل بیابان شد آهی کشید و فرمود : این دل ها گنجینه دانشند ، بهترین آن ها دلی است که جاگیر بیشتر باشد ، آن چه به تو می آموزم به خاطر بسپار :
مردم دسته هستند :۱_ عالم ربانی . ۲_ دانشجویی که در راه رستگاری است .۳_ گروهی که احمق و نادانند و همچون پشه های ریز که بر سر و گوش پایان اجتماع دارند به هر صدایی گوش فرا داده پیروی می کنند و با هر بادی که بوزد تغییر جهت می دهد . از نور دانش بهره ای نبرده اند که موجب هدایت آن ها شود و به پایگاهی استوا. پناه نیاورده اند تا نجات یابند .
کمیل ! علم و دانش بهتر از مال است زیرا دانش تو را نگهبان و حافظ است و اما تو باید مال را نگهبانی کنی . مال با بخشش کم می شود اما دانش با آموزش افزون می گردد .
کمیل ! علاقه به علم و دانش از لوازم دین و آیین خداست که به وسیله آن انسان کسب طاعت می کند و بهترین ارمغان ها را برای آخرت ذخیره می نماید .
کمیل ! گنج وران در حال زندگی مرده اند ولی دانشمندان تا دامنه قیامت رنده و پایدارند گر چه پیم آن ها از میان رفته است .
کمیل ! دقت کن در این جا ( اش ه به سینه خود نمود ) انبوهی گران از دانش است که اگر کسی را بیابم شایسته تعلیم باشد به او می آموزم .
آری پیدا می شود اما کسانی هستند که به آن ها اطمینان نیست دین را در راه هوس های دنیا به کار می برند و با نعمت خداداد خود را بر دیگران برتری می دهند و دلایل و حجت های خدا را در راه نابودی دوستان خدا به کار می برند . ممکن است تا حدودی پیرو حق باشند اما بینش و بصیرتی در به کار بردن آن ندارند یا شیفته و فریفته غرایز و لذتها است که اسیرشهوت است و یا گرفتار جمع مال و بر هم انباشتن زر و سیم است که لیاقت رهبری دین را ندارد ، بسیار شباهت دارند بچارپایان چه اگر به این دلیل علم از میان می رود به واسطه نبودن کسانی که شایستگی حمل آن را داشته باشند ……
اما نه خدایا ! هرگز زمین خالی ازحجت نیست که قیام با دلایل برای خدا نماید ، یا ظاهر و آشکار باشد و یا پنهان و بیمناک تا حجت و درای خدا باطل نشود ، اما چقدر هستند آنها و کجایند ؟
به خدا قسم تعداد آنها از همه کمتر است و مقامشان از همه بالاتر . به وسیله ایشان خدا دلایل و براهین خودرا حفظ می کند تا به شخصیت هایی نظیر خود بسپارند و در دل مردمی پاک سرشت بذر آن را بکارند …..
دیده شده در بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج ۷ ، ترجمه موسی خسروی ، بخش اول ، امامت انتشارات کتابفروشی اسلامی، ص ۳۰ .