بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملّت ایران به ویژه جوانان
نگاهی کلی به بیانیهای که از سوی حضرت آیتالله خامنهای بهمناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی صادر شد:
جمهوری اسلامی ویژگیهایی دارد از جمله:
۱_ برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است چون ویژگیهایی مثل آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری در فطرت بشر است.
۲_ به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد. ولی از ارزشهایش فاصله نمیگیرد.
۳_ انعطافپذیر و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است. اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.
۴_ پس از نظام سازی، به رکود و خموشی دچار نشده است. متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست. ۵_به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است.
۶_ این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. در هیچ معرکهای گلولهی اوّل را شلیک نکرده است، ولی پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و ضربت متقابل را محکم فرود آورده است.
۷_ از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است و با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان ایستاده است
درسهایی که رهبرانقلاب به عنوان نسل اول انقلاب برای جوانان گفتند:
_همه چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی و چه آمریکا و قدرت های شرق و غرب.
_ هیچ تجربهی پیشینی و راه طی شدهای در برابر ما وجود نداشت.
اما جمهوری اسلامی گامهای بزرگی را طی کرد. ثمرات و نتایج گام اول انقلاب:
۱_ ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها.
۲_ موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی.
۳_ مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید.
۴_بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. ۵_ کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد.
۶_ عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد.
۷_ تبدیل شدن به نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان.
ماموریتهای نسل جوان برای گام دوم انقلاب:
۱_ علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است… ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم.
۲_ معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای اخلاق و به معنی رعایت فضلیتهای اخلاقی
۳_ اقتصاد: مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت سیاستهای اقتصاد مقاومتی را اجرا کنند.
۴_ عدالت و مبارزه با فساد: تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمندِ حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست.
۵_ استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی به معنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است.
۶_ عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند.
۷_ سبک زندگی: تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
مطالعه متن کامل http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
حضور زن در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران
هرچند زنان ایرانی برای اولین بار نبود که حضور خویش را در صحنه سیاسی و اجتماعی به اثبات میرساندند ولی گستردگی و کیفیت و مشارکت فعالانه و متعهدانه این قشر در لحظات حساس و سرنوشت ساز ملت در انقلاب اسلامی، بی سابقه و در جهان بی نظیر است.
پس از فرمان تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی همسران ناصرالدین شاه به شکستن قلیان ها اقدام کردند و در نهضت انقلابی جنگل زنان خطه گیلان با کمکهای مادی و معنوی خویش مبارزان را یاری رساندند، تا آنها در انجام وظیفه خود ترسی به دل راه ندهند، مقاومت زنان مسلمان در توطئه کشف حجاب و به پاکردن تظاهرات بزرگ در مشهد و اعتراض به این وضع هرگز از خاطره ها محو نمی گردد. ولی نقش زنان در صحنه های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بسیار فعالانه تر و قوی تر از هر زمان دیگری بود.
حضور زنان در صحنه های مبارزه و تلاش، بردباری خانواده های انقلابی در برابر انبوه مشکلاتی که رژیم ستمگر شاه برای آنها پیش می آورد، ترغیب و تشویق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگونی طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند روبه تکامل انقلاب بود.
صبوری مادران داغدیده که جوانهای خود را در صحنه تظاهرات و راهپیمایی ها از دست می دادند و هیچ شکایتی نداشتند از اموری است که نمی توان همانندی برای آن در جنبش های ملی و یا مذهبی در دیگر نقاط جهان پیدا کرد.
در واقع اگر همکاری خالصانه زنان با خانواده و همسرانشان در میادین مبارزه، زندان رفتن ها و شکنجه ها و آزارها نبود شاید این مقاومت ها به ثمر نمی رسید و ریشه های سازنده و شکل دهنده انقلاب پا نمی گرفت.
شهـادت تعداد زیادی از زنان مـسلمان چه در تـظاهرات و چه در زندانها از جـمله واقـعه 17 شهریور و نـدای لبیـک به رهبر انقـلاب در راهپیمـایی های گستـرده ای چون تاسوعا و عاشـورای سال 57 نشانگر روحیه بالا و وفاداری زنان به اسلام و رهبر آن بود که از اراده ای محکم و خلل ناپذیر و ایمانی قوی سرچشمه می گرفت.
مأموران رژیم وقتی صحنه نـمایش میلیـونی زنان را در تـظاهرات خیابانی می دیدند و رفتـارهای محبت آمیز و مادرانه آنها را که دلسوزانه از نظامیان می خواستند به جمع ملت بپیوندند مشاهده می کردند، سرانجام تصمیم گرفتند به آغوش مردم باز گردند و اسلحه های خود را بسوی فرماندهان و سرسپردگان رژیم نشانه گرفتند.
امام خمینی که بارها به نقش کلیدی و قابل ملاحظه زنان در پیروزی انقلاب تأکید کرده بودند فرمودند: ” در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچه های خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل، به میدان مبارزه آمده اند.
جلسات سیاسی ای که زنان در شهرهای مختلف ایران، برپا میکنند کم نیست، آنان نقش بسیار ارزنده ای را در مبارزات ما ایفا کرده اند. مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کرده اند. در چه تاریخی این چنین زنانی را سراغ دارید و در چه کشوری؟ ” (صحیفه امام،ج4،ص440)
آنها با شرکت در فعالیتهای سیاسی و حتی نظامی، توان خویش را در هر زمینه ای که حرکت عظیم ملت را به جلو می برد بروز می دادند.
این کار به گوشه نشینی و عدم تحرک و ناکار آمدی زن و همچنین آزادیهای دروغین و سطحی نگری در خصوص زن مهر باطل زد.
امام خمینی، حضور زنان را معجزه بزرگ اسلامی می دانستند و نتیجه نور ایمان و قدرت اسلام و قرآن و علّت تحولشان را اسلامی بودن این نهضت بیان می داشتند و نهایتاً انقلاب اسلامی را وامدار زنان مسلمان و متعهد برمی شمردند.
حمایت ایشان از زنان و قدردانی از آنها در سخنرانی ها و دیدارهایی که برگزار می شد بخوبی مشهود است.
در روزهای نخستین بازگشت امام به وطن در مدرسهای که با ایشان ملاقات صورت می گرفت، کثرت جمعیت به حدی بود که مسئولین نگران وضعیت امام شده تصمیم گرفتند، ملاقات خواهران را حذف کنند. امام که متوجّه این مطلب شدند فرمودند: «زنها سهم افزون تری در انقلاب داشتند، شما میخواهید این نیروی فعّال را که مشوق مردها بودند و تشجیع کننده آنان در میدان مبارزات از صحنه خارج کنید.» (حضور زن در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران http: / / women1357.blogfa.com)
شهید مطهری نیز بر نقش سازنده و مفید بانوان در انقلاب اشاره دارد و می فرماید: «انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد که مجموع آن را در میان تمامی انقلابهای جهان بینظیر و بیرقیب ساخته است یکی از آن ویژگیها ذی سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است که جملگی برآنند.» (حضور زن در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران- http: / / women1357.blogfa.com 1392)
زنان در پرتو معنویت و عظمت انقلاب اسلامی به این واقعیت رسیدند که اسلام برای آنها هویتی انسانی قائل است که ریشه در گرایش های عالی دارد و الگوگیری از مکتـب حضرت زهرا(س)، بزرگ بانوی عالم بشریت و اتکال به قوّه لایزال الهی و چـنگ زدن به ریســمان حق آنان را در جایگاهی رفیع و ارزشمند قرار می دهد.
زنان متعهد در دوران انقلاب اسلامی نقشی ماندگار از خود به جای گذاشتند و به همگان ثابت کردند که شخصیت زن مسلمان در تبعیت از الگوهای مصرفی غرب و مد و مدپرستی و آنچه آنها برایش به ارمغان می آورند نیست بلکه چیزی که بر اعتبار و ارزش او می افزاید نجابت، شرافت و فداکاری در راه آرمان های اصیل دینی است که خداوند به آنها ارزانی داشته است.
امام خمینی شناخت و فهم زن مسلمان ایرانی را ستوده و می فرماید: « اینجانب به زنان پرافتخار ایران، مباهات می کنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بیشرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاه های تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند، و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت.»(صحیفه امام،ج14،ص316)
حضور زنان در نهضت انقلابی ایران
بعد از پیروزی انقلاب، برای دفاع از حقوق زنان، فعالیت های زیادی شده است. در حقیقت باید گفت که بعد از انقلاب، از زن ایرانی تجلیل شده است.
پیشقراول این تجلیل هم امام بزرگوار بود که با همه وجود برای زن ایرانی مسلمان ارزش و احترام قائل بود. همین بینش بود که موجب شد زنان کشور در انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته باشند به طوری که اگر حضور زنان در نهضت انقلابی ملت ایران نمی بود به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمی شد؛ یا اصلا پیروز نمی شد، یا مشکلات بزرگی در سر راه آن پدید می آمد.
بنابراین، حضور زنان مشکل گشا بود.
در جنگ تحمیلی هم همین طور بود.
در مسائل دیگر نیز از اول انقلاب تا به حال هم همین گونه بوده است.
با همه اینها نمی توان گفت زمینه های کاملی برای رفع ستم از زنان کشور فراهم شده که دیگر نیاز به تلاش ندارد.
هنوز فعالیت های بسیاری خصوصاً در عرصه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بایستی صورت پذیرد تا حقوق زنان در حد مطلوبی بدست آید و این خود زنان هستند که همانند سایر اقشار بایستی در جهت پیشرفت و تکامل انقلاب اسلامی کوشا باشند.
اگر فضای فرهنگی جامعه در زمینه مسائل زن، شفاف شود و احکام اسلامی و نظرات قرآنی در این زمینه روشن گردد، راه هموار خواهد شد.
برای این که بانوان کشور ما بتوانند به آن نقطه ای که برای یک زن، آرمانی و غایت مطلوب است برسند، هنوز تلاشهای بسیاری باید انجام شود.
بازخوانی مقاله ای از شهید مطهری
شهید مطهری که از شاگردان و یاران نزدیک امام و از اندیشه مندان بزرگ انقلاب اسلامی ایران محسوب می شود در باره نقش زنان در انقلاب اسلامی اعتقاد دارد زنان هم در شکل گیری و هم در پیروزی، نقش مستقیم و غیر مستقیم داشته اند.
مانند صدر اسلام که هم زنان در بعد تربیت فرزندان و پرورش آنان و همراهی و شکیبایی حضور همسران در جنگ، یاری گر حضرت رسول (ص) بودند و هم زنانی مانند «نسیبه جرّاح» و عمه حضرت رسول (ص) و… در صحنه های جهاد مستقیم نقش داشته اند، هم در هجرت به مدینه و حبشه و هم در بیعت های مختلف با حضرت هم در همراهی در خانه و راهی کردن همسران و فرزندان.
بحق، این گونه الگوهای عینی است که استاد مطهری را جرأت می بخشد از منطق متعادل اسلام دفاع کند و ویژگی ذی سهم بودن بانوان در انقلاب و جمهوری اسلامی را یادآور شود و حتی سهم بانوان را عظیم تر از سهم مردان شمرده و بفرمایند: «به نظر می رسد این چنین نقش تاریخی برای زن در جهان بی سابقه است… و به همین جهت ایجاب می کند که تحقیق کنیم چه عواملی موجب گشت که زن بار دیگر ـ علاوه بر صدر اسلام ـ در صحنه تاریخ ظاهر شود و تاریخ را از «مذکر» بودن محض خارج کند و آن را «مؤنث» (مذکر ـ مؤنث) نماید.»( استاد مطهری، «آینده انقلاب اسلامی ، ص ۲۲۴)
ایشان تحولی را که در این سالیان موجب شد تا زنان بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند، آگاهی از اسلام راستین می دانند و همچنین به نقش رهبری اشاره کرده، می گویند: “در سفری که خود ما رفتیم پاریس، ایشان (امام خمینی) با آن تیز هوشی و دور بینی ای که دارند صریحا و اکیداً گفتند - قبلا هم گفته بودند- شرکت خانم ها در تظاهرات و راهپیمایی ها ولو با منع صریح پدران و شوهران شان مواجه شوند، واجب است. شوهر ها و پدر ها حق ندارند که مانع شرکت این ها بشوند.” (احمدی افزادی، 1392)
به «کاخ سفید» باید نامه مینوشتند وزرا!
اما قاسم سلیمانی هرگز به رهبرانقلاب نامه نمینویسد که «اگر لایحه کذا تصویب شود، دیگر دنبال حضور پرقدرت ما در منطقه نباشید!»
آری! فرق است میان سردارانی که در تراز چهل سالگی انقلاب اسلامی کار میکنند، با وزیرانی که توهم زدهاند فقط ۴۰ روز از استقرار نظام گذشته!
بعضی وزرا تصور میکنند خمینی هنوز در پلکان طیاره است! هیهات!
سالیانی است زمین پر شده از عطر فرشته! و اینک برد موشک شیربچههای خلف صالح امام به مقر هر ابلیسی میرسد!
آقایان وزرا! اگر نمیدانستید، بدانید؛ ۳۰ سال از این ۴۰ سال را خامنهای رهبر بوده!
عوض شرح دستاوردهای برجام به ملت و اینکه آیا چقدر موفق بود در لغو بالمرهی همهی تحریمها، نامه به ولایت مینویسید؟!
بهتر نبود به جای نامهی محرمانه به ولایت، نامهی غیرمحرمانه به ملت مینوشتید و از همگان عذرخواهی میکردید بابت این وضع دولتمردی؟!
مشکل از «ارکان گشاد» است، نه «ارگان عماد»!
والله مغنیهی شهید مقاومت، نه مدیر سایپا است، نه سمتی در ایران خودرو دارد!
مردم شاکی از دولتیهای جاده مخصوص، شکایتی از حکومتیهای بنیان مرصوص ندارند!
آقای روحانی! دولتتان را درست کنید!
با این دستفرمان، کدخدا و اروپا که هیچ؛ بیم از آن میرود حتی خدا هم نتواند کاری برای شما بکند!
مکرون خیلی همت کند به داد مردم فرانسه برسد!مردم ایران را لازم نکرده!
اروپا خیلی هنر کند، بتواند پیزا را راست کند! و شما هم بتوانید میلاد را کج نکنید! و انقلاب را در اذهان مردم، بد نکنید!
امیرالمؤمنین یک مالک اشتر در صدر اسلام داشتند و یکی هم امروز در صدر انقلاب دارند که بلاشک حضرت سیدعلی هستند!
الغرض! عصر بازگشت مالک از خیمه معاویه گذشته!
فیالحال گریبان بطالین دست بازوان پرتوان ولی امر مسلمین جهان است؛ بازویی، حاجقاسم و بازویی، نصرالله!
ما از کربلای ۴ به کربلای ۵ رسیدیم و از کربلای ۵ به خود کربلا! و انشاءالله تا رهایی قدس شریف نیز راهی نیست!
بله! قیمت مرغ و گوشت، گران است اما به سپاه مقدس قدس چه دخلی دارد؟!
عجبا! علیرغم تجربه برجام، باز هم در این وهم بزرگ غوطهورید که مسیر گشایش اقتصادی از سازش سیاسی میسر است!
نه! نامه آن نبود که برخی وزرا نوشتند! نه قلم داشت، نه شرافت! نامه به این میگویند! و مرد به حاج قاسم میگویند! تحریم برای ایشان نیز هست! لیکن سردار ما فقط موسم فتح، به فرمانده کل قوا نامه مینویسد!
یا شیخ سرخه!بیت رهبری چرا؟!
به کاخ سفید بگو وزرایت نامه بنویسند که چرا آمریکا از برجام، خارج شد؟!
حسین قدیانی
خطر جوسازی و انحراف افکار جامعه در تداوم انقلاب اسلامی
تعریف افکار عمومی
افکار عمومی در اصطلاح به نظر، روش و ارزیابی مشترک گروهی اجتماعی در رابطه با یک موضوع مورد توجه و علاقه همگان گفته میشود که در لحظه مشخص بین تعدادی از افراد یک قشر یا طبقه یا سراسر اجتماع بهطور نسبی عمومیت پیدا کرده است.
ضعف ها و آسیب های افکار عمومی
به نظر اندیشمندان، افکار عمومی بهعنوان واقعیتی اجتماعی ممکن است مبتلا به ضعفها و آسیبهایی باشد خصوصا زمانی که منظور از افکار عمومی، عموم مردمی باشند که بیشتر تاثیرپذیرند تا تاثیرگذار.
این مسایل را میتوان در پنج عنوان زیر خلاصه کرد:
1. فقدان قابلیت؛ شناخت و اطلاع از امور عمومی بهسادگی برای همه شهروندان میسر نیست و معمولا آنها تفکرات خود را با استفاده از گزارشهای ناقص و بدون تماس با رویدادهای واقعی شکل میدهند.
2. فقدان منابع؛ همه شهروندان مهارتها، ابزار و وسایل مناسب برای ارتباطات عمومی و جمعآوری اطلاعات خصوصا رسانههای ارتباط جمعی را جهت انعکاس مناسب افکار خود در اختیار ندارند.
3. استبداد اکثریت؛ چنانچه نظرات اکثریت جامعه بهعنوان محور اصلی افکار عمومی مسلط در جامعه مسلط باشد، ممکن است نظرات اقلیت جامعه حتی در صورت ارزشمند بودن پنهان بماند. بسیاری از تحلیلگران اخطار کردهاند که قدرت اکثریت در طول زمان بهشکل فزایندهای میتواند مسألهساز شود.
4. تبلیغ سیاسی (اقناع تودهای)؛ نگرانی از این بابت که افکار و نظرات عمومی این استعداد را دارد که با تحریک احساسات و عواطف افراد از سوی سیاستمداران و برخی برگزیدگان جامعه به سمت و سوی خاصی سوق داده شود.
5. مسلط شدن برگزیدگان؛ این نگرانی که گینز برگ از آن بهعنوان اهلیسازی توده نام برده، مربوط به کاهش چشمگیر قدرت توده مردم از طرفی و تسلط برگزیدگان جامعه از طرف دیگر است.۱
رسانه ها و جهت دهی افکار عمومی
نقش رسانه ها در كنترل افکار عمومی :
با ورود وسايل ارتباط جمعي به عرصه ي اجتماع قدرت دچار تحول شد و اطاعت پذيري جامعه تحت تأثير شيوه هاي ناپيدا و غيرملموس اقناع و تبليغ قرار گرفت. چارلز ليندبلام معتقد است در آستانه ي قرن بيست و يكم استفاده از زور و روش هاي جبري آشكار به تدريج كم رنگ شده، ولي از سوي ديگر، گسترش انواع رسانه هاي همگاني و حضور آنها در عرصه هاي مختلف زندگي، اقناع را به بهترين و مؤثرترين ابزار براي حل مناسبات ميان حاكمان و مردم و نيز آحاد مختلف مردم تبديل كرده است. (108-111 ،1383 ،احراري)
تأثير رسانه ها در جهت گيري سياسي توده ي مردم و نخبگان اجتماع:
يكي از وظايف مهم رسانه ها از جمله صداوسيما ايجاد تغييرهاي لازم در نگرش ها و جهت گيري هاي سياسي و اجتماعي است. نگرش را آلن بيرو «طرز تلقي سياسي و جهت گيري هاي منفي و مثبت در برابر واقعيت هاي سياسي» مي داند. مخاطب پيام هاي گوناگوني كه هر كدام نگرش متفاوتي دارد را از محيط دريافت مي كند و بعضي را جذب و بعضي را طرد مي كند. آن بخش از پيام ها كه جذب مي شود، نگرش سياسي مخاطب را تحت تأثير مي گذارد و سبب پايداري رفتار او مي شوند كه دو بحث ايجاد مي شود.
1 -تغيير نگرش هاي گذشته
2 -ورود نگرش هاي جديد
كه نكته ي مهم در اين خصوص ايجاد هماهنگي بين اين دو مرحله است، تا در روابط اين دو خللي پديد نيايد.
رسانه براي ايجاد نگرش لازم در افراد بايد دو مرحله ي اطلاع رساني و اقناع را بگذراند. تبليغ به معني پخش يا تحريك يا به حركت درآوردن انديشه هاي ويژه است و هدفش تداوم دادن قصد مبلغ است و يك سويه مي باشد، ولي اقناع يك فعال كننده دوسويه است كه مي كوشد به نيازهاي ترغيب كننده و ترغيب شونده پاسخ دهد و در يك تبليغ موفق مي توان عناصر اطلاع رساني تبليغي و ارتباط اقناعي را با يكديگر تلفيق كرد. يك ويژگي قدرت متكي به اقناع اين است كه برخلاف اشكال ديگر قدرت كه فرد را نشانه مي رود و تغييرات رفتاري را به ناچار در تك تك افراد صورت مي دهد، دسته ها و گروه ها و حتي كل يك جامعه را درخصوص مسئله خاص بسيج مي كند.
اهميت رسانه در تصميم گيري: 1» -رسانه هاي فني به واسطه ي ظرفيت تثبيت قادر به ذخيره ي اطلاعات يا محتواي نمادين هستند. از همين روست كه رسانه هاي فني را مي توان به مثابه انواع گوناگوني از سازوكارهاي ذخيره ي اطلاعات در نظر گرفت كه به درجات مختلف مي توانند اطلاعات يا محتواي نمادي را حفظ كرده، آنها را براي استفاده هاي بعدي آماده و در دسترس نگاه دارند». (تامپسون، اوحدي، 1380 ،27 )
2 -دگرگوني در حس مسافت كه آن را «فشردگي زماني و مكاني» توصيف كرده اند با تحول وسايل ارتباطي جديد كامل مشهود است. موانع مكاني كاهش يافته و آهنگ زندگي اجتماعي شتاب گرفته. ً سرعت ارتباط عملا بدون مدت شده. گويي جهان كوچك تر شده است و دهكده اي بيش نيست. (تامپسون، اوحدي، 1380 ،47 )
سرعت انتقال اطلاعات توسط رسانه هاي امروزي باعث شده است كه بتوان اطلاعات مورد نياز را در كمترين زمان به دست آورد و از آن براي اخذ تصميم استفاده كرد. سه عامل سرعت، صحت و تجميع اطلاعات توسط رسانه ها مي تواند در تصميم گيري توسط تصميم گيرندگان بسيار مؤثر باشد.
لزوم تصميم گيري به طور جامع و عقلايي احاطه ي كامل و تخصصي مسئله ي مورد تصميم است تا بتوان نتيجه ي آنها را پيش بيني كرد. تصميم گيرندگان ممكن است احاطه ي كامل به مسئله نداشته ً باشند يا مسئله ي موردنظر از جهت تئوري كاملا مورد بررسي قرار نگرفته باشد كه تصميم گيري به شيوه ي جامع تئوري در آن زمينه مي تواند كمك كننده به تصميم گيران باشد۲
انحراف افکار عمومی در کلام رهبر
مهمترین کاری که دشمن میخواهد بکند تصویرسازی غلط از وضع کشور است؛ نهفقط برای اغوای افکار عمومی دنیا بلکه حتّی برای اغوای افکار عمومی داخل خود کشور؛ حتّی داخل خود کشور! یعنی حرف میزنند برای اینکه بنده و جنابعالی که خودمان در این فضا داریم تنفّس میکنیم، چیز دیگری فرض کنیم غیر از آن واقعیّتی که وجود دارد. خب، این جنگ وجود دارد دیگر؛ اگر نتوانیم ما در این جنگ سهم ایفا کنیم، نخبه نتواند سهم ایفا کند، وظیفهاش را انجام نداده.۳
۲_ دیده شده در مقاله رسانه ها و جهت گیری افکار عمومی در تصمیم گیری عمومی ، نوشته محمد علی مختاری
خطر استحاله فرهنگی و معنوی در تداوم انقلاب اسلامی
عادي شدن و استحاله انقلاب
رايج ترين آينده اي كه براي انقلاب اسلامي پيش بيني شده، از بين رفتن شور انقلابي و عادي شدن و روزمرگي و در نهايت، استحاله و برگشت انقلاب از اهداف و ارزش هاي خود است. همه انقلاب ها، در ابتدا شورآفرين و دگرگون كننده هستند. اما پس از اينكه وضعيت زندگي عادي شد و شور انقلابي فروكش كرد، به روزمرگي افتاده، بلكه به مرور به وضعيت قبل از انقلاب برمي گردند.
از سوي ديگر، معمولاً انقلاب ها در زمان وقوع و در زماني كه شور انقلابي حكم فرماست، داراي اهداف، شعارها و ارزش هاي آرماني و بلندي هستند، اما پس از استقرار و تثبيت، هم حاكمان و هم مردم نسبت به آن اهداف و ارزش ها سست و گاه دچار ترديد مي شوند. انقلابيون پس از استقرار و خروج از وضعيت انقلابي، با واقعيت هاي زندگي مواجه مي شوند و به نوعي عقلاني تر و واقعي تر فكر مي كنند.
در اين صورت، آرمان هاي خود را دور از دسترس مي بينند و اگر نسبت به آنها تشكيك نكنند، حداقل به تعديل آنها مي پردازند. اين مسئله يعني برگشت به ارزش هاي پيشين را كرين برينتن در كتاب معروف خود كالبد شكافي چهار انقلاب در قالب نظريه ترميدور بيان كرده است.
وي همچنين در كتاب از انقلاب مذهبي كرامول تا انقلاب سرخ لنين ظهور راديكاليسم اعتقادي و صدور انقلاب را مربوط به مرحله اول و فقط در مقطع زماني آغاز انقلاب، كه با هيجانات و شور فراوان همراه است، مي داند. اما پس از به انجام رسيدن انقلاب، انقلابيون به افراد عادي و معمولي تبديل مي شوند و انقلاب به سمت عادي شدن پيش مي رود (برينتون، 1362، ص 117-118؛ ر.ك: همان، 1370، ص 240-274).
در اين تغييرات، علاوه بر برخي روحيات بشري و جاذبه قدرت و ثروت، محدوديت امكانات و ساختارها و فشارهاي داخلي و بين المللي نيز تأثير زيادي دارد.
بر اين اساس، آينده انقلاب اسلامي نيز چنين به نظر مي رسد. به ويژه اينكه، انقلاب اسلامي ماهيت ايدئولوژيكي و آرمان خواهانه بيشتري نسبت به ديگر انقلاب ها دارد.۱
مقابله با دین و تلاش برای منزوی کردن ارزشهای دینی
از دیگر اقدامات دشمنان انقلاب و اصولاً مهم ترین هدف آنان در استحاله فرهنگی، ضدیت با اسلام و مقابله با دین محوری می باشد.
آنها تمامی تلاش خود را به کار می برند تا به هر صورت ممکن، دین و ارزشهای مورد قبول امت اسلامی را منزوی کنند. در حقیقت این اقدام استکبار جهانی به سرکردگی آمریکایی ها و صهیونیست ها، نوعی عکس العمل آنها در برابر ناکامی ها و حقارت هایی است که در مقاطع مختلف، از ناحیه دین و تجلی آن در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، متحمل شده اند.
استعمارگران در قضیه تحریم استعمال تنباکو، قدرت و نفوذ فتوای چند کلمه ای مرحوم، حضرت آیةالله العظمی میرزای شیرازی (ره) را که از پشتوانه هزار و چند صد ساله دینی برخوردار بود، مشاهده کردند و با وجود آن قدرت، بیشتر به اندیشه مقابله با دین پرداختند.
در جریان مشروطیت نیز هنگامی که مردم مسلمان ایران به رهبری روحانیت قیام کردند، بار دیگر، استعمارگران قدرت لا یزال دین را در هدایت توده های مردم مشاهده نمودند.
دشمنان اسلام همواره در طول تاریخ معاصر این سرزمین، شاهد آن بوده اند که هر جا پرچم آزادگی و مبارزه با ظلم و استعمار برافراشته شده پشتوانه آن، قدرت دینی و ارزشهای دینی حاکم بر جامعه بوده است و علمدار این مبارزه نیز علمای اسلام بوده اند .
سرانجام در بزرگترین معجزه قرن یعنی شکل گیری، پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (قدس سره)، ابرقدرت ها بار دیگر هراس تاریخی از تجلی دین در عرصه های گوناگون را با تمام وجود احساس کردند. بنابراین مقابله با دین و تلاش برای منزوی کردن ارزشهای دینی، یکی از بدیهی ترین راهکارهای آنان در مقابله با انقلاب اسلامی می باشد.
پاتریک کلاوسون رئیس تحقیقات مؤسسه سیاست های خاور نزدیک واشنگتن می گوید: جمهوری اسلامی یک خطر عقیدتی به حساب می آید که نمی توان آن را سبک شمرد.
بهزاد کریمی یکی از عناصر ضد انقلاب، در بیان ضدیت با ارزشهای دینی و نشانه گرفتن دین به عنوان یک هدف استراتژیک، می گوید: فقاهتی باید برود تا جامعه دوباره بر روال و مدار رشد و ترقی قرار بگیرد، در چارچوب فقه نمی شود رشد کرد.
بر همین اساس، بدون شک تمامی دشمنی آمریکایی ها، صهیونیست ها و کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ایران، به خاطر محور قرار گرفتن دین در نظام اسلامی ایران می باشد و این همان نکته ای است که مقام معظم رهبری حضرت آیه الله العظمی خامنه ای تصریح فرمودند: عمده دشمنی آمریکا با ایران اسلامی به خاطر… تمسک به اسلام است .
هدف استکبار جهانی، در مواجهه با ایران اسلامی فقط اسلام است و هیچ مسأله ای دیگر در میان نیست. والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمدی (ص) ناراحت نیست.
اشاعه فساد، ابتذال و بی بند و باری
پرورش روح انسان بدون محدود کردن شهوات امکان پذیر نیست؛ وقتی انسان شهواتش عنان گسیخته باشد، همانند بهایم و حیوانات می شود و در این صورت، رشد انسانی برای رسیدن به کمالات وجود نخواهد داشت و لذا دین، خصوصاً اسلام، برای ارضای شهوات ضابطه، قاعده، حدود و قیود تعیین کرده است.
بنا بر این یکی از راههای آسان و ساده مبارزه با نقش دین در یک جامعه عبارت است از، باز کردن راه عنان گسیختگی شهوات، یعنی همان کاری که انگلیسی ها در ادوار گذشته در ممالک اسلامی انجام دادند و جوانان را در عالم فساد و می گساری غرق کردند. همفر جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی - در خاطرات خود که توسط وزارت مستعمرات انگلیس تهیه شده، راههای نابود سازی عوامل نیرومند مسلمانان را در بیست و سه بند خلاصه می کند و تأکید می کند که مطابق پیش بینی این رساله پس از یک قرن، نام اسلام از عرصه جهان برچیده خواهد شد و تنها اسمی از آن برجای می ماند که خلاصه بندهای آن که در سال 1710 میلادی تدوین شده است عبارتند از:
ترویج شرابخواری، قمار، فساد، شهوترانی، ترغیب به زیر پا نهادن دستورات اسلام و سرکشی از اوامر و نواهی آن، نفوذ در خانواده ها و تیره نمودن روابط بین فرزندان و والدین، به طوری که زیر بار تربیت و نصیحت والدین خود نروند و به سمت فرهنگ استعماری هدایت شوند و در نهایت جوانان را از حوزه نفوذ عقاید دینی خارج و ارتباطات آنان را با علما قطع نماید، ایجاد شک در وجوب عبادت و موارد دیگر.
حضرت آیه الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند: دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فساد و فحشا، سعی می کند جوان های ما را از دست ما بگیرد. کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می کند، نه تنها یک تهاجم فرهنگی، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است. امروز دشمن دارد این کار را با ما می کند.
و در فرازی دیگر می فرمایند:
اگر شما ملت و عناصر فرهنگی، خدای نخواسته بیدار نباشید، صدای فرو ریختن ارزشهای معنوی که ناشی از تهاجم پنهان و زیرکانه دشمن است، هنگامی در می آید که دیگر قابل علاج نیست. اینکه کسی بتواند جوانی را در اوج نیروی جوانی فاسد کند، کار مشکلی نیست، به خصوص اگر مفسدین تشکیلاتی هم داشته باشند و الان دشمن دارد این کار را می کند… جوان وقتی دچار شهوترانی می شود، ایمان خود را از دست می دهد. در اوایل کار حتی گریه می کند، اما به تدریج او را از راه به در می کنند. دشمنان بچه های مدرسه ای و بچه های دبیرستانی و حتی راهنمایی ما را همینطور فاسد می کنند.
در خبرنامه سازمان تبلیغات اسلامی چنین آمده است: رغبت زیادی که اخیراً برخی از دانش آموزان نسبت به جمع آوری تمبرهای زمان طاغوت از خود نشان داده اند و خرید و فروش آنها به قیمت گزاف در بوتیک ها و حتی بعضی میوه فروشی ها و دست فروشان، نمونه دیگری از تلاش برای احیاء فرهنگ منحط گذشته است.
دشمنان انقلاب اسلامی و مخالفین ارزشهای دینی با بهره گیری از ابزار و فن آوری تبلیغاتی و توسل به مدگرایی (مد مو، لباس، کفش و…)، سبک های موسیقی، ترویج و ترغیب به روابط دختر و پسر، الگو قرار دادن عناصر فاسد، مبتذل و غیر موجه ، توزیع و استعمال مواد مخدر، پخش عکس های مستهجن و زننده، انتشار کتب داستان و رمان های پوچ ، توزیع نوارها و دیسکت های مبتذل و… در نهایت با اشاعه فساد، ابتذال و بی بند و باری قصد دارند مقابله جدی با دین و ارزشهای اسلامی داشته باشند که متأسفانه تا حدودی نیز موفق به این امر شده اند.
گلنوش خالقی از عناصر مخالف نظام در مصاحبه ای تحت عنوان “من از راه کوبنده موسیقی به مبارزه برخاسته ام” می گوید: برای من، تشکیل ارکستر یک قدم برای مبارزه است، میان خود و چریک مبارزی که اسلحه بدست دارد فرق نمی بینم، هر دو اسلحه داریم و آماده نبردیم، هدف اصلی مقاومت است، جنگ است، نه ارائه موسیقی عالی.
جالب توجه است که، نشریه دنیای سخن یکی از اشاعه دهندگان تفکرات و نظرات خانم گلنوش خالقی (که در خارج از کشور به سر می برد) می باشد.
شکستن قداستها، و حرمتها و هجمه به اعتقادات مذهبی
یکی دیگر از تاکتیکهای مخالفین و معاندین حکومت دینی، شکستن قداستها و حرمتها و هجمه به اعتقادات مذهبی می باشد.
در این راستا یکی از عناصر ارتجاع روشنفکری در کتاب خود می نویسد: این تعریف که معصوم هیچ خطایی و گناهی نمی کند، با سیمای انبیاء در قرآن مغایر است.
نشریه سینما ورزش نیز ضمن توضیح داستان فیلم “راجا هندوستانی” (فیلمی که توأم با ابتذال است) زندگی بازیگران این فیلم را به زندگانی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) تشبیه می نماید.
همچنین تحریف، ارائه قرائتهای التقاطی و به اصطلاح عقلانی از اعتقادات مذهبی نیز یکی از دیگر روشهای مقابله با دین و حاکمیت ارزشهای دینی می باشد.
سرکرده نهضت به اصطلاح آزادی در جلسه این گروهک به مناسبت عاشورا اظهار می دارد: آنها (لشکریان یزید) هم مسلمان بودند، منتها مسلمانی احساسی و قضیه عاشورا هم از منظر خشونت مهم است، نه از باب مسائل سیاسی وی مدعی گردید: جنگیدن عبیدالله ابن زیاد با امام حسین (ع) بخاطر این بود که عبیدالله پول گرفته بود مسجد بسازد و برای همین با امام حسین (ع) جنگید.
به موازات این اقدام دشمنان نظام مقدس اسلامی، اکبر گنجی در مقاله ای با عنوان “خون به خون شستن محال آمد محال” ضمن القاء این موضوع که ریشه شکل گیری نهضت کربلا خشونت بوده، با برداشتی نسبی انگاری از این حماسه عظیم می نویسد: … خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه ای جز خشونت به بار نمی آورد.
وی با نادیده انگاشتن تقابل حق و باطل در این مقاله، مدعی می گردد اگر در جنگهای احد، خندق، بدر و صفین پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) کفار، مشرکین و منافقین را به هلاکت نمی رساندند، واقعه کربلا بوجود نمی آمد. ۲
نتیجه استحاله فرهنگی
شما دیدید امریکا در مسألهی انتخابات ما ناشرافتمندانه عمل کرد. حرکتی که در مقابل انتخابات و برای سوءاستفادهی از انتخابات انجام دادند، خارج از همهی قواعد انسانی و قواعد ارتباطات بینالمللی بود؛ اما شکست خوردند. آنچه در ایران اتفاق افتاد، درست نقطهی مقابل چیزی است که آنها میخواستند.
شکست بزرگتر امریکاییها در میدانی است که امروز آراستهاند؛ و آن عبارت است از تلاش برای استحالهی نظام جمهوری اسلامی. آنها میخواهند با ابزارهای سیاسی، با ابزارهای فرهنگی و با دستنشاندگان فرهنگی و سیاسی، نظام اسلامی را از حقیقتش، از روحش و از هویت واقعیاش تهی کنند؛ و این هم شکست خواهد خورد؛ و این بزرگترین شکست امریکا از شما عزیزان مؤمنِ جوان در نیروهای بسیج است.۳
۱_ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره)
۲_ مرکز غدیر
ترس از چادر
یک رژیم از تو و از چادر تو ترسیدند. چه خوب که پای انقلاب خمینی(ره) هم طایفه ی سیه چهره های منور القلب نشسته اند.
فرزندان طایفه ی بلال حبشی و جَوْن بن حُوَی ها.
اصلا مگر می شود راهت راه رسول الله (ص) باشد و از هر طایفه ای در رکابت نباشند؟
آری در مکتب خمینی(ره) هم رنگ چهره مهم نبوده و نیست.
که این مکتب هم ادواردو آنیلی ِ بور را شیفته ی خود کرده است و هم ملانی فرانکلینِ سیه چهره را.
مهدی آنیلی و مرضیه هاشمی هر دو بعد تشرفشان به اسلام و تشیع،عزیزان این انقلابند و نظام آپارتاید جهان غربْ عقب مانده تر از فهم این مهم .
چه فهمی؟!
وقتی اینقدر زبون و بیچاره شده اند که زور بازویشان را با بستن غل و زنجیر به دست یک ((زن)) به رخ جهانیان می کشند.
داستانِ اسارت و غل و زنجیر خانم هاشمی همان اسارت بنی هاشم است و کینه ،کینه ی اسلام و باز مغلوب و شکست خورده، ابر قدرتی که از ((زن)) مسلمان و چادرش ترسید.
معصومه رمضانی
نقش مردم در تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران
حكومت ما از دور ركن و پايه اصلي تشكيل يافته است: پايه اسلامي و پايه جمهوري و يكي از هنرهاي بزرگ و اعجاب انگيز امام و انقلاب اسلامي و قانون اساسي ايران، تلفيق و تركيب اسلاميت نظام با جمهوريت آن مي باشد.
در عين وفاداري به اسلام، نقش مردم نيز حفظ شده است. در اينجا به بررسي ركن دوم حكومت يعني جمهوريت آن مي پردازيم. بي گمان حضور همه جانبه مردم در تمامي صحنه هاي انقلاب اسلامي در پاسداري از انقلاب اسلامي ايران و در دستاوردهاي آن نقش اساسي و مهمي داشته و دارد.
چنانچه اين حمايت هاي مستمر در حوادث پس از انقلاب در پيش از دو دهه اخير صورت نمي گرفت دچار تزلزل و ناپايداري مي گرديد.
در ميان شاخصه هايي كه نشانگر اين حضور همه جانبه مردم در لحظه لحظه گذر انقلاب از هنگام پيروزي آن است شاخصه هاي نقش مردم در پاسداري و تداوم انقلاب را اينگونه مي توان نام برد:
الف- شركت در انتخابات گوناگون
ب- مشاركت همه جانبه در صحنه هاي عمومي
ج- مبارزه با بحران هاي داخلي و مبارزه با ضد انقلاب
د- مبارزه با تهديدهاي خارجي اعم از تجاوزات و تحريم ها.
1-مردم با حضور خود در تمامي انتخابات مي توانند ثابت كنند كه كماكان حافظ همان انقلابي كه به وجود آوردند و براي آن جانها و خونها دادند، باشند و از آن دفاع مي كنند.
2-به واسطه مشاركت در همه عرصه هاي علمي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و حتي فراملي مي توانند ثابت كنند و تقويت كننده انقلاب باشند.
3- هر انقلابي كه در هر كشوري صورت مي گيرد به خودي خود هم موافق و هم مخالف دارد و موافقان كه خود به راه خود مي روند و اما مخالفان كه در هر لحظه دنبال اين هستند كه نشان دهند كه اين انقلاب از پايه و اساس دچار مشكل بوده و هست كه همان موافقان بايد با اعمالشان نشان دهند كه حرفهاي آنها بيهوده است و اينگونه كه آنها مي گويند، نيست.
در اين راه بايد به مبارزه با آنها پرداخته و جلوي اين بحرانها را بگيرند و اما مسئله آخر مقابله با تهديدهاي خارجي است، همانگونه كه معلوم است هر كشوري با موقعيت انقلابي كه در آن ايجاد مي شود و ساختارهاي قبلي در آن شكسته مي شود و علي الخصوص اگر آن انقلاب اسلامي نيز باشد، در عرصه بين المللي كشورها براي او در جبهه مخالف، صف آرايي مي كنند و مخالفت خودشان را با وضع موجود اعلام مي دارند و خواستار بر گرداندن وضع به حالت قبل هستند حال آنكه وظيفه مقابله با تهديداتي كه به وجود مي آيد با كيست؟
بايد گفت اين مردم هستند كه بايد در صحنه بودن خودشان را حفظ كنند و با حمايت هاي همه جانبه خود از دولت اثبات كنند كه خواستار سر بلندي كشورشان در مقابل با اين تهديدها و تجاوزات و تحريمها هستند.
راز ماندگاری انقلاب اسلامی
بر خلاف اغلب تحلیلها، قدرت اقتصادی جمهوری اسلامی در افول نیست.
دو روایت اصلی وجود دارد که فرض میکنند حکومت ایران بر اثر تحریمها و یا تهدید جنگ در حال سقوط است. به نظر من هردو آنها نادرستاند.
روایت اول ادعا میکند ایران بر اساس پول اداره میشود و اقتصاد کشور به لبه پرتگاه نزدیک میشود. این مکررا به عنوان استدلالی در حمایت از تحریمها یا به عنوان مثالی از بیکفایتی حکومت ایران مطرح شده است.
ولی این روایت با حقایق جور در نمیآید.
این استدلال که ایران از نظر اقتصادی منزوی شده هم درست نیست.
منظورم این نیست که هیچ مشکل اقتصادی جدیای در این کشور وجود ندارد. نه؛ ایران مشکلات زیادی دارد که طیفی از فساد گرفته تا ناکارآمدی ساختاری.
منظورم این است که ماجرای ایران یک روی دیگر هم دارد که به دلایل ایدئولوژیکی نادیده گرفته شده است.
نهایتا ایالات متحده و کمی کمتر اتحادیه اروپا در دورهای از مشکلات اقتصادی حاد خود را از بازار ایران محروم میکنند.
عوامل «نرم» متعددی هستند که مایه ثبات نسبی اقتصاد ایران هستند. این کشور توانسته محیطی امن برای خلاقیتهای فنی در منطقه فراهم کند که عمدتا به خاطر سرمایهگذاری سازمانیافته در یک زیرساخت کارآمد برای تحقیق و توسعه است.
ایران برنامه دارد که تا سال ۲۰۱۹ اولین فضانوردش را به فضا بفرستد.
دومین روایت مسلط درباره اینکه حکومت ایران در معرض سقوط است، بهشدت با روایت اول در هم تنیده است.
این روایت نیز سقوط قریبالوقوع جمهوری اسلامی را پیشبینی میکند. با این حال این نظر که حکومت ایران در حال سقوط است، از نظر ایدئولوژیک فرصتطلبانه و دور از واقعیتهای سیاسی این کشور است. به نظر من، عوامل بههموابسته متعددی وجود دارد که باعث میشود حکومت ایران دستکم در کوتاهمدت تا میانمدت نسبتا باثبات بماند:
- نظام سیاسی تکحزبی وجود ندارد که مخالفان را بهکلی خفه کند.
-عدم پاسخگویی به افکار عمومی مطلق نیست.
- هیچ بخش نظامی و اطلاعاتی وجود ندارد که به شکل ایدئولوژیک به نظام پایبند نباشد.
- حکومت یک پایگاه متعهد در بخشی از مردم دارد که از آن حمایت میکنند و در کشور و حتی بین اپوزیسیون سرکوبشده هیچ تمایل واقعی به انقلاب وجود ندارد.
مهمتر اینکه این حکومت هیچ وابستگی بیش از اندازهای به غرب ندارد که مانند آنچه برای حسنی مبارک در مصر و زینالعابدین بنعلی در تونس و شاه در ایران اتفاق افتاد، مایه بحران مشروعیتش شود.
و همچنین بلهقربانگوی اسرائیل نیست.
تاکید همیشگی حکومت ایران بر «استقلال ملی» همچنان مایه جلب حمایت از جامعه ایران است.
در واقع یک نگاه کلی ناشی از تحلیلهای سطحی وجود دارد که به سیاستهای مقطعی وابسته است. اگر تحلیلها درباره یک کشور غلط باشد، نسخههایی که برای آن کشور پیچیده میشود نیز لاجرم غلط میشوند. افغانستان و عراق مثالهای خیلی خوبی از تاثیر فقدان شناخت دقیق از یک کشور بر شکست استراتژیک هستند.
تحول در مردم / بصرت و آگاهی
همین جور تحولی که ملت ما در ظرف مدت کمی پیدا کرد ؛ یک نحو تحول معجزه آسا که یک روز از پاسبان حساب می برد ، بازارهای بزرگ ما از پاسبان حساب می بردند ، یک روز هم از شخص اول مملکت حساب نبردند !
یک روز جرات نمی کردند که توی خانه هایشان اسم شاه را به ناگواری ببرند ، یک روز هم در خیابانها ریختند و گفتند مرگ بر این شاه ! اینچنین متحول شدند . کی این کار را کرد ؟ اسلام ، قوت ایمان . و الا انسان که نمی تواند این کار بکند . کار من و تو و اینها نیست . کار اسلام است . ۵۷/۱۲/۱۵
تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی ، تدوین محمد هاشمی تروجنی ، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی ( ره) ، دفتر بیستم ، ص ۶۷۴
شما کی سیر می شوید؟!
روزی به یکی از همسران حضرت رسول (ص) بهتان ناروایی زدند._رجوع کنید به تفسیر آیه ی دوازده سوره نور._ تا رفع تهمت و اثبات بی گناهی ایشان، مرد و زن مسلمان در دلشان شک و تردید ایجاد شد.آیه آمد شما نباید بر خویشتن خویش ظن بد می بردید و باید گمان خیر بر نفس خویش می زدید!!!
خداوند آن زن را جزئی از خود مردم خواند.از نفسشان. چرا؟! خب معلوم است . هر عضوْ از جامعه ی مسلمین پاره های تن همند.حُسن یکی حُسن همه و عیب یکی عیب همه است.
کدام یک از ما راضی می شویم به فرضِ بدی فرزندمان،آن را جار بزنیم یا گناه پدرمان را اگر خطایی کرده باشد؟! هیچ کدام.
آبروی خانوادگی مان گرانبهاتر از آن است که بخواهیم اگر عیوبی هم هست آن را در بوق و کرنا کنیم.
در فرهنگ قرآنی ما تک تک مردم جامعه این گونه باید باشند نسبت هم. لا تَلْمِزوا أَنْفُسَکُم، هم یعنی به خودتان نیش زبان نزنید.خودتان را مسخره نکنید. دیگر لابد نیازی به توضیح نیست که کسی خودش را مسخره نمی کند و منظور آیه ی یازده سوره حجرات این است که تمسخر دیگری تمسخر خویشتن است.
آقای زیبا کلام! شما جان و نفس ایران و ایرانی نبوده و نیستید.
شما حتی ایرانی نیستید .
ایرانی بودن که به شناسنامه نیست.
بپذیر ؛ که اگر مردم ایران نفس و جان شما بودند در مقابل دوربین ضد انقلابْ لالمونی نمی گرفتی تا مجری دلقکش هر چه دلش می خواهد به زبان بیاورد.
لالمونی نمی گرفتی از بیان پیشرفت های سرزمینت . از بیان خوبی هایی که به واسطه ی چهل سال انقلاب نصیب کشورت شد.
اصلا چه پیشرفتی بالاتر از این همه آزادی؟!
پیشرفت از این بالاتر که آزادانه ضد کشور و نظامت حرف بزنی و عوض تودهنی خوردن، حقوق جانانه ای هم بگیری؟!
برای برشمردن عیوب این نظام همین بس که حقوق های کلانش را صرف کسانی چون شما می کند که علیه خود نظام حرف بزنی.
حقوق حلال هم اگر می گیرد همان مجری دلقک می گیرد.
نوش جانش؛ که روی خط اربابش راه می رود .
آقای زیبا کلام! طویله ضد انقلاب؟!
توبره پهلوی و آخور اسرائیل ؟!
لطفا بفرمایید شما چقدر شکم دارید که سفره ی نظام با همه ی وسعتش سیرتان نمی کند؟!
سرپل ذهابش را کاری نداریم.
م.رمضانی