انقلاب اسلامی الگوگرفته از قیام حضرت زهرا و بر مبنای ولایت است

 

حجت‌الاسلام مرتضی ادیب یزدی استاد حوزه علمیه شامگاه پنج‌شنبه ۲۱ بهمن در مراسم سوگواری حضرت زهرا(سلام الله) که در آستان مقدس امامزاده شعیب برگزار شد، درباره شهادت آتش نشانان، گفت: رسانه ملی درباره حادثه پلاسکو خوب عمل کرد اما جای این گلایه وجود دارد که به لحاظ فرهنگی درباره فداکاری و ایثار آنها باید بیش از این کار می‌کرد.

 

اگر درباره مردانگی و ایثار این انسان‌های بزرگ کار فرهنگی صورت می‌گرفت از میزان جرم و جنایات در جامعه کاسته می‌شد.

 

حضرت در دفاع از ولایت همه هستی خود را به میدان آورند و با شهادت خود نهضت عظیمی را بر علیه دستگاه غاصب بنا نهادند و فرزندان ایشان آن را ادامه دادند.

 

شخصیت حضرت فاطمه(سلام الله) دارای ابعاد فراوانی است که مهمترین آنها فداکاری و ایثار برای اسلام ناب محمدی است.

 

بعد از رحلت پیامبراکرم(صلی الله) انسان‌های نالایق خلافت را غصب کرده و امیرمومنان علی(علیه السلام) را خانه نشین کردند حضرت فاطمه(سلام الله) این مساله را نپذیرفته و در مخالفت با آن تا سرحد شهادت ایستادگی کردند.

 

حضرت در نشان دادن این مخالفت حتی اجازه ندادند که غاصبان خلافت در تشیع، کفن و دفن ایشان حاضر شوند، بنابراین از امیرمومنان علی(علیه السلام) خواستند که ایشان را شبانه و مخفیانه غسل داده و در قبری بی‌نشان دفن کنند.

 

این نحوه اعتراض حضرت زهرا(سلام الله) نسبت به خلفای ظالم زمان خود برای همه عصرها و نسل‌ها پیام دارد که ایشان هیچ گاه از خلفایی ظلم و ستم را به عنوان حاکم قبول نکرده بودند.

 

اعتراض بانوی دو عالم نسبت به این خلفا مربوط به مساله حق و باطل، ایمان و نفاق، کفر و اسلام بود که سبب انحراف مسلمانان از مسیر حق می‌شدند.

 

امروز انقلاب اسلامی الگوگرفته از قیام حضرت زهرا(سلام الله) و بر مبنای ولایت استوار است چراکه مردم مومن و انقلابی ایران عاشق اهل‌بیت(علیها السلام) هستند.

 

حضرت زهرا(سلام الله) چهل شبانه روز به همراه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در خانه بزرگان اصحاب پیامبر(صلی الله ) رفته و با آنها صحبت می‌کردند که جلوی انحراف را بگیرند واجازه ندهید اسلام از دست اهل آن بیرون رود، چراکه امیرمومنان علی(علیه السلام) به خلافت نیاز ندارد بلکه  بشریت به علم، مدیریت و عصمت امیر نیازمند است.

 

ایشان همان زمان فرمودند : که اجازه ندهید امیرمومنان علی(علیه السلام) خانه نشین شود اگر کار از دست اهل آن بیرون رود مردمی خبیث و بی‌دین بر سر کار می‌آیند که جان و ناموس مردم بسیار به خطر می‌اندازند.

 

 

شنیده شده .

   شنبه 23 بهمن 13951 نظر »

لذات مادی و معنوی 

 

 

همان‎طوري که روح در دنيا با بدن موجود است و رشد بدن به وسيله روح است و بدن ذاتاً نه درد دارد و نه لذّت، لذّت‌ها و دردها مختص روح است، در بهشت هم اين چنين است. بدن از آن جهت که يک موجود مادّي است، نه لذّت دارد و نه درد؛ اين لذّت و درد برای لامسه است که لامسه شأني از شئون نفس است. نفس در مرحله پايين، لمس دارد؛ در مرحله مياني وهم و خيال دارد؛ در مرحله اوج و برترش عقل دارد و اگر لذّتي هست برای نفس است در يکي از مراحل سه‌گانه و اگر دردي هست برای نفس است در يکي از مراحل سه‌گانه و چون نفس و بدن با هم هستند چه در دنيا چه در آخرت، چهار قِسم فرض دارد: يکي اينکه هم لذّت مرحله بالا باشد هم مرحله پايين که از مرحله پايين به عنوان لذّت بدني ياد مي‌شود.

 

گاهي ممکن است لذّت مرحله نازل باشد که از آن به لذّت بدني ياد مي‌شود و لذّت مرحله بالا؛ يعني لذّت عقلي نباشد. گاهي به عکس است و گاهي هيچ قِسمي از دو قِسم حاصل نيست، حالت عادي است. اين اقسام چهارگانه را ما در دنيا داريم، در آخرت هم اين‎چنين است.

 

در دنيا آنجا که لذّت بدني هست؛ يعني لذّت مرحله نازله نفس است و لذّت مرحله عاليه نفس؛ يعني عقل نيست، مثل لذّت پوشيدن و نوشيدن و خوردن و امثال آن. اين مرحله نازله نفس؛ يعني مرحله لامسه لذّت مي‌برد، اما عاقله لذّت نمي‌برد.

 

گاهي به عکس است؛ يعني لذّت عقلي هست، ولي لذّت نفسي مراحلِ نازله نيست; مثل اينکه فقيهي يک مطلب دقيق فقهي را کشف کرد يا حکيمي مطلب فلسفي را کشف کرد يا طبيبي يک مطلب دقيق طبّي را، داروي غدّه‌اي را کشف کرد، اين عقل لذّت مي‌برد، نه حس و خيال و نه لامسه. در حالي که بدنِ عادي است غذاي خوبي نخورده، شربت خوبي ننوشيده است.

 

درست است که لذّت کيف است؛ اما کيف است از بالا تا پايين، از پايين تا بالا؛ هم مرحله لمس لذّت دارد، هم مرحله وهم و خيال لذّت دارد، هم مرحله عقل. از کسي تعريف مي‌کنند و بَنِري به نام او مي‌زنند اين يک لذّت خيالي است; اما اگر يک مطلب علمي را کشف کرد، يک دقّت اصولي يا فقهي را کشف کرد، اينجا لذّت عقلي دارد، نه لذّت وهمي و خيالي و نه لذّت حسّي که لذّت بدني باشد. گاهي هر دو را دارد; مثل اينکه هم شربت خوبي در کنار او هست هم يک مطلب دقيق قرآني را فهميده است، نهج‎ البلاغه را خوب فهميده، صحيفه سجاديه را خوب فهميده است، اين يک لذّت عقلي است. ادراک کردن، حرف ديگري است؛ اگر کسي مطلبي را کشف بکند او لذّت مي‌برد; اما اگر به ديگران منتقل بکند آنها فقط مي‌فهمند، چون کشف آن برای ديگري است، ممکن است ادراک علمي باشد; ولي لذّت نباشد، چون او از ديگري دارد نقل مي‌کند.

 

ببينيد يک وقت است که کسي توليد مي‌کند; مثل آن کشاورز کوشا و زحمتکشي که با ابتکارات خودش ميوه توليد مي‌کند. يک وقت کسي دلّال است اين دلّال ميدان لذّتي نمي‌برد او کاري نکرده است، ميوه را آن کشاورز با ابتکار خودش يا گلخانه‌اي يا غير گلخانه‌اي با تلاش و کوشش و ابتکار خودش يک ميوه‌ خوبي را عرضه کرده، اين فقط دلّال ميدان است.

 

در علوم هم همين‎طور است يک وقت در فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسير کسي حرفي براي گفتن دارد او لذّت مي‌برد. کسي وقتي حرف ديگران را دلّالي مي‌کند او لذّتي نمي‌برد، او ميدان‌دار است.

 

بحث‌ها هم همين‎طور است اگر کسي از خودش حرفي داشته باشد، گذشته از ادراک علمي لذّت عقلي دارد. اگر يک عبادت خالصانه‌اي، شب‌زنده‌داري داشته باشد لذّت عقلي مي‌برد. «مَنْ ذَا الَّذِي‏ ذَاقَ‏ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا»همين است«وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك‏» همين است، اين لذّت‌ها لذّت عقلي يا فوق عقل است. 

 


بنابراين همان‎طوري که روح در دنيا با بدن هست، مرحله نازله روح به نام لمس که در بدن ظهور مي‌کند وجود دارد، لذايذ گاهي هم در مرحله بالاست هم در پايين، گاهي در پايين است در بالا نيست، گاهي در بالا هست گاهي در پايين نيست، گاهي در هيچ مرتبه نيست، اين مراحل در قيامت هم ممکن است فرض داشته باشد….

 

 

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۹/ ۱۱/ ۹۵ ، شنیده شده .

 

   جمعه 22 بهمن 1395نظر دهید »

دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) 

 

 

 شکستن ابهت پوشالی ابرقدرت‌ها
شما بدانید که این نهضت ملی ایران، این عظمت قدرت‌های بزرگ با تبلیغات تحمیل کرده بودند در دِماغ‌ها که اصلاً نمی‌شود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلاً با آمریکا نمی‌شود دیگر درافتاد،‌ این عظمت را شکست…. شما ثابت کردید که نه، می‌شود! می‌شود با آمریکا هم طرف شد می‌شود که لانه جاسوسی آمریکا هم تصرف کرد، می‌شود جاسوس‌های آمریکایی را هم گرفت و نگه داشت و حفظ کرد. شما این را ثابت کردید به دنیا. آن عظمتی که از آنها به واسطه تبلیغات زیادی که داشتند، در دنیا سایه افکنده بود که ابرقدرت است و کسی حق حرف زدن ندارد، آن شکست.

 

صدور انقلاب و دفاع از مستضعفان
ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی‌کنیم کنار بگذاریم، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی‌باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است... من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضت‌ها و جبهه‌ها و گروه‌های که برای رهایی از چنگال ابرقدرت‌های چپ و راست می‌جنگند اعلام می‌کنم.

 

 

تأسیس حکومت اسلامی
ما در این انقلاب پیروزی‌های فوق تصور داشتیم و مظلومیت‌های زیاد. بزرگترین پیروزی تحول یک رژیم دو هزار و پانصد ساله مستکبر و ستمگر به یک رژیم اسلامی که در راه اسلام می‌خواهد قدم بردارد و ان‌شاءالله بردارد.شایسته یادآوری است که گام نخست در برقراری حکومت اسلامی، تکمیل ساختار حکومت و ارکان آن است که به بهترین و بی‌سابقه‌ترین شکل انجام شد: هیچ سابقه ندارد ـ هیچ ـ که یک کشوری ملتش که قیام کردند و آن رژیم سابق را از بین بردند بعد از یک سال و نیم مثلاً همه چیزهایی که باید حکومت داشته باشد اینها متحقق کردند و قانون اساسی‌شان را نوشتند، جمهوری اسلامی‌شان را رأی دادند، رئیس‌جمهورشان را رأی دادند، مجلس خبرگانشان را رأی دادند، مجلس شورای اسلامی‌شان را رأی دادند و همین چند رو نخست‌وزیر، وزرای خودش را معرفی می‌کند و تمام و کمال آنچه که حکومت لازم دارد متحقق می‌شود این سابقه ندارد در دنیا که همچون چیزی بشود.

 

لیکن گام بعدی و البته همیشه مستمر، تلاش خستگی‌ناپذیر برای پیاده کردن محتوای آنکه اجرای همه احکام اسلامی و رنگ اسلامی به خود گرفتن همه اشخاص و امور در کشور است؛ گامی که مقداری از آن طی شده و هنوز بسیاری از آن باقی مانده است: در نیمه راه هستیم الان، بیشتر راه مانده است. ما فقط رفتن محمدرضا و کوتاهی دست اجانب مقصد اعلایمان نبود، آن مقدمه بود یعنی اینها یک خاری بودند بین راه که باید این خارها از بین راه برداشته بشود تا ما بتوانیم آن مقصدی که مقصد اصلی است به آن برسیم و آن مطلبی را که مطلب اصلی ماست و اصل اسلام است به آن تحقق بدهیم. ما همه رأی به جمهوری اسلامی دادیم شما هم دادید رأی، رأی تنها کافی نیست رأی همین‌قدر است که رسماً الان مملکت ایران رژیمش جمهوری اسلامی است.

 

نتیجه‌‌گیری
انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی دارد. این دستاوردها در نظر و سخن امام خمینی دستاوردهایی بی‌نظیر در حوزه‌های مختلف است که انقلاب اسلامی را از سایر انقلابات متمایز ساخته است. دستاوردهایی در حوزه‌های جهانی، معنویت و اخلاق، دین، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، مسائل اجتماعی، نظامی و… از این رو دشمنان انقلاب اسلامی همواره درصدد کتمان یا آسیب‌رسانی به دستاوردهای یاد شده هستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که خود یکی از دستاوردهای مهم و کلیدی انقلاب است و براساس قانون اساسی مسئولیت نگهبانی از دستاوردهای انقلاب اسلانی را برعهده دارد موظف است دستاوردهای یاد شده را بشناسد و بشناساند و سپس راهکارهای مناسب جهت حفاظت از هر یک از این دستاوردها را در پیش گیرد. مقاله حاضر گامی کوتاه در راستای شناسایی بخشی از دستاوردهای یاد شده به روایت امام خمینی عزیز(ره) است.

 

 

دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=17049

   دوشنبه 18 بهمن 13954 نظر »

ظهور امام زمان عجل الله را جدی بگیریم 

 

 

رفقا کوچکترین حرکت شما در تاریخ ثبت می شود ، الان کوچکترین حرکت و کلمه شما در تاخیر یا تعجیل ظهور ، یک دقیقه یا ده دقیقه یا یک ثانیه و یا یک ساعت ثبت خواهد شد .

یک دقیقه عقب انداختن ظهور به خدا جرم نابخشودنی است . قلب هایتان را نورانی کنید و از فتنه ها بخواهید عبور کنید ، فقط کافی است جدی بگیرید ظهور را و قلبتان نورانی خواهد شد .

 

روایت است که وقتی ظهور محقق شود همه شما و همه شما خواهید گفت که من اینقدر توقع نداشتم که ظهور به این زودی محقق شود . فرمود ؛ من یک شبه امر مهدی عجل الله خودم را اصلاح خواهم کرد ، منتظر مقدمات نباشید چرا که یک شبه عالم را متحول می کنم .

 

ظهور  را جدی بگیرید که مثل جبهه ها می شود ، مثل رزمنده ها می شوید ، بگذارید نور دفاع مقدس به وجود شما بیاید ، سند حرفم را بگویم که در روایت است ؛ « فرمود : منتظر مانند رزمنده ای است که در خیمه امام زمان عجل الله در حال نبرد است و در اتاق فرماندهی در محضر حضرت فرمان می گیرد و می رود و بر می گردد . » 

 

و از این بالاتر می فرماید : « منتظر مانند کسی است که پای رکاب حضرت در خون خودش غلتیده و به شهادت رسیده است » منتظر کسی است که فرج را جدی گرفته است ….

فرج را جدی بگیرید که خود خدا دل تو را روشن خواهد کرد و مهدی فاطمه عجل الله تو را هدایت خواهد کرد ...

 

 

گزیده ای از سخنان استاد پناهیان شنیده شده .

کلیدواژه ها: Emam zaman, انتظار, جبهه مومن
   دوشنبه 11 بهمن 13951 نظر »

 هميشه، هر روز عمل خير انجام بدهيد، مخصوصاً دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها، اين دوشنبه و پنج‌شنبه اعمال را به پيشگاه ولي عصر عرضه مي‌دارند

 

 

اسرار قرآن کريم اين است که جامعه را جامعه فرشتگي کند، از حد متعارف بالا بياورد. وقتي قصص انبيا را نقل ميکند، هم براي تبشير است، هم براي إنذار، ولي وقتي قصص فرشته ها را نقل ميکند، فقط صبغه تبشير دارد؛ چون در آن‌جا عصياني نيست، عذابي نيست و طرزي قصه هاي قرآني را براي ما ارائه ميکند که انسانهاي صالح را در کنار فرشته ذکر ميکند، اين يک تقارن لفظي محض نيست، اين يک همساني دو تا کلمه نيست، اين يک مجاورت ايماني است؛ گوشهاي از اسرار اين مجاورت را وجود مبارک امام سجاد و ساير ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) بيان کردند. ما يک مقارنت لفظي بين انسانها و فرشتهها گاهي ميبينيم که در برخي از موارد هم يک قِراني بين برخي از افراد و دام ميبينيم، ما خيال ميکنيم اينکه با «واو» عطف شده است، هيچ ارتباطي بين «معطوف و معطوف‌عليه» نيست! اما آن‌که قرآن ناطق است؛ يعني امام معصوم، از اين مقارنتها و عطفها پرده بر‌ميدارد.

 

وجود مبارک امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) فرمود؛ در فضل علم و معرفت توحيدي همين بس که خداي سبحان، علما را با فرشته يک‌جا ذکر مي کند. در اوايل سوره مبارکه «آل‌عمران» چنين اين آمده: (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْط ، سوره آل عمران آیه ۱۸ ) استدلال امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) اين است که ذات أقدس الهي، نام مبارک خود را در آن قلّه مطرح کرد، بعد علما و فرشتگان را در کنار هم ذکر کرد. فرمود عالمان دين و فرشته ها شهادت به توحيد ميدهند،اين قران يک اصل کلي و يک کلمه کليدي است براي بهره برداري از قرآن.


 در بخشهاي ديگري هم قرآن کريم ميفرمايد به اينکه خداي سبحان پيامبر خود را فرستاد، تأييد ميکند؛ اما جبرئيل ملائکه و (صالِحُ الْمُؤْمِنين‏ ؛ سوره تحریم ، آیه ۴ ) مؤيد پيغمبر هستند، تأييد ميکنند، تسديد ميکنند، حمايت ميکنند. اينکه فرمود: (صالِحُ الْمُؤْمِنين‏) يعني مؤمنان صالح و ملائکه، پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه‏ آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) را تأييد ميکنند؛ اين يک مقارنتي است بين افراد صالح و فرشته ها؛ خواه با مسئله جبهه؛ خواه با مسئله حوزه؛ خواه با مسئله دانشگاه؛ خواه با مسئله توليد؛ خواه با مسئله اشتغال، هر کس کاري بکند که نظام اسلامي را تأييد کند، اين شخص جزء مؤمنان صالح است، همسايگي با فرشتهها مخصوص به علماي توحيد نيست.

 

اگر در سوره «آل‌عمران» علماي توحيدي را با ملائکه طبق بيان امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) يک‌جا ذکر ميکند، اين کار مخصوص علما و دانشمندان حوزه و دانشگاه نيست، در سطح جامعه هر کسي که اهل صلاح و فلاح بود، هر کاري که داشت با امنيت و امانت انجام داد، اين در رديف فرشته ها قرار ميگيرد. فرمود پيغمبر را ملائکه و مؤمنان صالح ياري ميکنند؛ البته مستحضر هستيد که ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) قرآن ناطق هستند، معادل قرآن هستند و طبق بيان لطيف مرحوم کاشف الغطاي بزرگ قرآن از امام بالاتر نيست، اينها همتاي هم هستند، اگر قرآن بالاتر از امام معصوم باشد، بخشي از معارف توحيدي و حقايق در قرآن باشد که امام ـ مَعَاذَالله ـ به او دسترسي نداشته باشد؛ اين ميشود إفتراق، اين طليعه إفتراق است در حالي که حديث معتبر و مسلسل و متواتر «لَنْ يَفْتَرِقَا» جلوي اين را ميگيرد؛ البته امام که قرآن ناطق است، بدنش را فداي قرآن ميکند؛ اما حقيقت امام، روح مطهر امام، همتاي قرآن است، اين يک اصل اول.


اصل ديگر اين است که بخشي از آيات قرآن کريم، منحصراً برای اهل بيت است، برای خاندان عصمت و طهارت است؛ مثل آيه تطهير، آيه غدير، آيه مباهله، اين گونه از آيات؛ اما بخش سوم مربوط به آياتي است که مصداق کاملش ائمه هستند، اگر گفته شد که ( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون‏ ؛ سوره مومنون ، آیه ۱ ) بر اهل بيت تطبيق شد؛ يعني مصداق کامل اين آيه، آنها هستند، وگرنه پيروان آنها، شيعيان آنها، شاگردان اينها، هر کدام که به نوبه خود به اين آيه عمل کنند، اهل فلاح هستند.

 

 در جريان (صالِحُ الْمُؤْمِنين)‏ بر وجود مبارک حضرت امير تطبيق شده است؛ اما اين مثل جريان غدير نيست، اين مثل جريان مباهله نيست، اين مثل جريان آيه تطهير نيست، اين مثل جريان آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْت‏»سوره مائده آیه ۳. نيست که منحصراً براي آن حضرت باشد. مؤمنان صالح ميتوانند يار و ياور پيغمبر باشند، اين کم مقامي نيست! آنگاه همانند پيغمبر قدم برميدارند. در قرآن کريم فرمود: اينها قدم صدق دارند؛ يعني نزد خدا جايگاه ثابتي دارند، شاگردان اينها يعني شاگردان ائمه، آنها هم قدم صدق دارند. اين مقام را خداي سبحان در قرآن وقف کسي نکرده است، اگر در اين جمله که فرمود مؤمنان صالح، مثل ملائکه، يار و ياور پيغمبر هستند، حتماً در معاد، مسئله «شفاعت» هم بهره اينها خواهد شد.

 

مطلب ديگر آن است که راهش چيست؟ اين قله را چه کسي ميتواند فتح کند؟ يک بيان نوراني از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه‏ آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) رسيد، اين به عنوان تمثيل است نه به عنوان تعيين. آن بيان را وجود مبارک حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه نقل کرد، آن بيان اين است که وجود مبارک پيغمبر فرمود، خداي سبحان، يک چشمه شفاف و زلال و آب صافي را در دمِ منزل همه شما قرار داد که شبانه روز، پنج بار در آن چشمه شنا کنيد و خود را نظيف کنيد و تطهير کنيد و آن نماز پنجگانه است؛ اين بيان نوراني را حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِما السَّلام) نقل کرده است،آيا اين تمثيل است يا تعيين؟ يعني در بين عبادات فقط نماز اين خصوصيت را دارد، روزه و حج و زکات و امثال آن، اين خصيصه را ندارند يا نماز يک چشمه جوشانتري است، چون عمود دين است، ساير عبادات هم چشمه هستند، تطهير هستند. همه اين آيات، دستورات ديني، زير مجموعه (يُطَهِّرَكُم‏) است، در مسئله وضو و امثال وضو، ذات أقدس الهي دستور داد خدا مي‌خواهد بشر را پاک کند، نه اينکه با يک مختصر وضو، اين تمام بدن پاک بشود، گاهي به جاي وضو انسان تيمم مي‌کند، صورت را خاک‌مالي مي‌کند، اين‌طور نيست که منظور طهارت ظاهري باشد.

 


ما را از آن غرور و خودخواهي که غدّه علاج‌ناپذير است، درمان مي‌کند. فرمود اين تيمّم هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن»است، اين خاک هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن» است، اين روايت «التُّراب أَحَدُ الطَّهُورَيْن» هم که در دستورات فقهي ماست. اگر کسي وضو گرفتن براي او مشکل باشد، تيمم مي‌کند، خاک هم انسان را پاک مي‌کند، معلوم مي‌شود به اينکه آنچه را که ما بايد از آن پرهيز کنيم، فرمود: ( وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر ؛ سوره مدثر ، آیه ۵)  از پليدي بپرهيز! اين هجرت تا آخر قيامت هست، ممکن است در يک عصر ما جهاد نداشته باشيم، جهاد بيروني نداشته باشيم؛ اما جهاد دروني تا قيامت هست، هجرت هم تا قيامت هست، فرمود از هر پليدي مهاجرت کن! ما انسان‌ها دلمان مي‌خواهد پاک باشيم و در وسوسه‌ها پيروز باشيم، اين اوايل ممکن است، يک مقداري سخت باشد، بعد يک مقدار که جلو رفتيم به آساني از گزند وسوسه حفظ مي‌شويم، قصص انبيا را که خدا نقل مي‌کند، به ما راهکار نشان مي‌دهد که اين راه رفتني است؛ منتها آنها جلوتر، شما دنبال.

 

گاهي انسان به جايي مي‌رسد که کار براي او آسان مي‌شود، گاهي از اين فراتر قدم بر‌مي‌دارد به آساني کار از او صادر مي‌شود، خيلي فرق است؛ بين دعاي کليم حق و دعاي حبيب حق(عَلَيْهِما السَّلام)، درباره موسيٰ خداي سبحان ديد دعاي کليم حق اين است که (رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري‏) تا به آن‌جا مي‌رسد که (وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري‏ ؛ سوره طه ۲۵ ، ۲۶ ) يعني کار مرا براي من آسان کن! اين خواسته کليم حق است. در قبال خواسته‌هاي ديگر ذات أقدس الهي فرمود: (قَدْ أُوتيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسی سوره طه آیه ۳۶)به همه خواسته‌هايت رسيدي، ما اجابت کرديم، اين براي کليم حق؛ اما درباره حبيب حق، فرمود به اينکه (وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْری ، اعلی آیه ۸) ما آن قدر عظمت به تو داديم که کارها از تو به آساني صادر مي‌شود، نه کار را براي تو آسان کرديم، خيلي فرق است به اينکه بگوييم؛ «يسر امر الزيد للزيد» يا «يسر الزيد للامور»، فرمود ما تو را مصدر امور قرار داديم که به آساني کار از تو صادر مي‌شود، آن مقام کجا، اين مقام کجا؟! ولي به هر حال راه باز است.

 

ادامه »

   یکشنبه 10 بهمن 13956 نظر »

پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش نشانان مؤمن و شجاع

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتش‌نشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو و با تشکر از همه دستگاهها و افرادی که در این ده شبانه‌روز تلخ با همه‌ی توان، کار بزرگی را به پایان رساندند، خاطرنشان کردند: این شهیدان، یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان باشد، عزمی راسخ و شجاعتی مثال‌زدنی را تجسّم می‌بخشد و در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه می‌کند.


متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم


اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری با شکوه و مظلومانه‌ی آتش‌نشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کم‌ادّعا و با اخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.


این جوانمردان برای نجات جان و مال هم‌میهنان خود، با شهامتی شگفت‌انگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثال‌زدنی را تجسّم می‌بخشد و در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه میکند. خانواده‌های داغدار و همه‌ی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود درباره‌ی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غم‌انگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفه‌ی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد ان‌شاء الله.


اینجانب در غم آن عزیزان و دیگر جان‌باختگان حادثه‌ی پلاسکو با خانواده‌ها و بازماندگان آنان شریکم و از خداوند متعال برای آنان رحمت الهی و برای اینان صبر و اجر مسألت میکنم.


همچنین از دستگاهها و افرادی که در این ده شبانه‌روز تلخ با همه‌ی توان برای نجات جان آتش‌نشانان و گرفتارشدگان، کوه سنگینی از کار و تلاش و همت و نگرانی را بر دوش کشیدند و با همکاری و صمیمیّت، کاری بزرگ را به پایان رساندند تشکر میکنم و پاداش الهی را برای آنان میطلبم.

 

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۵

 

دیده شده در سایت رسمی امام خامنه ای مدظله العالی 

   یکشنبه 10 بهمن 13953 نظر »

علم و اخلاق 


 

مسأله‌ی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسأله‌ی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.


مسأله‌ی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي‏ عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی می‌گوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمی‌دانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه می‌دهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟‏ «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.


امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه می‌دهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه می‌دهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو می‌خواهم شاگردی کنم. بگو: می‌خواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بی‌خود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بی‌خود مرید کسی می‌شوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟


شب‌ها هفته‌ای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانی‌هایی که بنده و امثال بنده می‌کنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانی‌ها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد می‌شود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش می‌رود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمی‌شوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمی‌شود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعه‌ی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ می‌شود؟ تیراژ کتاب‌هایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ می‌شود و درباره‌ی چه موضوعی چاپ می‌شود؟


اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشه‌ای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمی‌گوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. می‌گوید: گوشه‌ای از علمی که داری. می‌گوید: «عُلِّمْتَ» نمی‌گوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.


بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدم‌هایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه می‌دوند به جایی نمی‌رسند. بعضی آدم‌های عادی هم وضعشان خوب می‌شود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را می‌کند که به زرنگ بگوید: پول‌ها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین می‌روی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی. 

ادامه »

   جمعه 8 بهمن 13958 نظر »

مطالعه زندگینامه یک شهید، داستان یک تحول معرفتی

 

ما الان در مؤسسه خودمان يك استاد امريكايى داريم كه ايمانى قوى دارد. در ايران با همسر ايرانى ازدواج كرده، بچه‌دار شده، مكه رفته، خانه خريده آنچه از احكام دين ياد مى‌گيرد بدون هيچ تظاهرى عمل مى‌كند. شايد اسمش را شماها شنيده باشيد آقاى دكتر محمد لگنهاوس ، اسم محمد را براى خود انتخاب كرده، اصالت آلمانى دارد و اجدادش به امريكا مهاجرت كرده‌اند. ايشان استاد معروف دانشگاه تگزاس بوده است.

 

داستان به ايران آمدنش بسيار جالب است: يك دانشجوى ايرانى شاگردش بوده، در هنگام جنگ تحميلى عراق عليه ايران اين دانشجو به ايران مى‌آيد هنوز يك ترم از درسش مانده بوده كه مى‌گويد من بايد به ايران بروم. مى‌پرسد چرا؟ مى‌گويد مى‌خواهم به جبهه بروم. اتفاقاً مى‌آيد جبهه و شهيد مى‌شود. اين استاد خيلى به اين شاگرد علاقه داشته، اين علاقه باعث مى‌شود كه بيايد تحقيق كند كه اين چه مذهبى است كه جوانى كه يك ترم به پايان دوره دكترايش بوده حاضر مى‌شود بدون اين‌كه كسى به سراغش بيايد، به طور داوطلبانه درس را رها كند و به جنگ برود و كشته شود.

 

اين آقاى لگنهاوسن را به آنجا رساند كه حقانيت مذهب شيعه را دريافت و تصميم گرفت كه در ايران زندگى كند تا تشيّع را بهتر بشناسد. 

 

 

 سخنان آیت الله مصباح یزدی ،«در جمع دانشجويان ايرانى مقيم بنگلور» دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح .

 

   سه شنبه 5 بهمن 1395نظر دهید »
رهبر انقلاب :  با عزم مسایل را ببینیم و فریب نخوریم .

شرح حدیث اخلاق

عبرت گرفتن از حوادث

 

کلام رسول الله :لا یلسع المؤمن من جحر المرتین : مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود  ،لسعه ( به معنای نیش عقرب و زنبور و این چیزهاست ) لدغ هم به همین معناست

این جمله معروفی است که می فرماید مومن از یک سوراخ ( جحر ، یعنی لانه سوراخ و حشرات ) دو مرتبه گزیده نمی شود ، یعنی یک بار که از یک سوراخ ، دستش را بر نزدیک و گزیده شد ، عبرت می گیرد از این حادثه ای که برایشان پیش آمد و نمی گذارد که بار دیگر این بلا بر سر اوپیش آید ، مومن خوصیتش این است .

 

حالا ببینید اولا خود مساله عبرت گیری چه در مسائل شخصی ،چه در مسایل عمومی ، اجتماعی ، مسائل بین المللی ، یعنی وقتی در یک جامعه ای مثل کشور ما که مسائل گوناگونی مبتلا به آن است ، طبعا این جور دستوری و این حدیث شامل همه این مواردی خواهد بود که مورد ابتلا است برای ما ، در مسائل شخصی هم همینطور شما یک جا فرض بفرمائید یک اطمینان بی موردی در یک امر مالی ، به شخصی کردید و به شما خیانت کرد خوب دفعه دوم باید حواستان جمع باشد و اطمینان بی مورد نکنید و اطمینان بدون جهت به اشخاصی که نمی شناسید درباره مسائل مهم نکنید ، جوانب را در بسنجید ؛ مسائل شخصی اینطور است .

 

در مورد مسائل عمومی ، فرض بفرمائید که در مسائل گوناگونِ سرنوشت کشور ، وقتی که یک بار یک حادثه ای برای شما از یک ناحیه ای پیش آمد ، مواظبت می کنید ، حواست را جمع می کنید دفعه بعد که این حادثه برایتان پیش نیاد . در مسائل بین المللی همینطور است ، در رابطه با ابر قدرت ها همینطور است .


این یک نکته است که بنابراین عبرت آموزی از حوادثی که برای انسان پیش می آید ، برای بر حذر داشتن خود و مصون نگه داشتن خود از حوادث مشابه ، عبرت ها و تجربه ها باید به کار ما بیاید.

 


عمر دو بایست در این روزگار تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار

 

حالا ما دو تا عمر که نداریم ، اما در همین یک عمر بایستی از آنچه تجربه اندوختیم استفاده کنیم ، یعنی نگاه کنیم با تامل ، با تدبر ، با عزم مسایل را ببینیم و فریب نخوریم .

مومن را از لحاظ اخلاقیات ، از لحاظ تدبیر ، از لحاظ عقل ، از لحظات تسلط بر همه عرصه های زندگی تعریف می کنند ، در منطق اسلام

 

جلسه درس اخلاق حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی ، شنیده شده .

   دوشنبه 4 بهمن 13955 نظر »

اولین سوالی که باید از خواستگار پرسید چیست ؟

 

 

حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق با موضوع «معرفت نفس» به رابطۀ انسان با اهل ‌بيت علیهم السلام پرداخته و آن را بهترين رابطه و موجب رستگاری در دنيا و آخرت دانستند.

رابطه با اهل ‌بيت علیهم السلام را به سه قسم تقسیم کرده ‌اند؛

 

اعتقادی و قلبی است. باید تا سرحد عشق اهل ‌بيت علیهم السلام را دوست داشت. این امر هم در دنيا و هم در آخرت مفید خواهد بود و موجب حفظ مُحب از بلاها و شفاعت اهل‌ بيت علیهم السلام در روز قيامت است.

 

 شعار اهل ‌بيت علیهم السلام است. شعار «أشهد انّ‌ علياً ولی الله»، شعار شهادت‌ ها مثل دهۀ عاشورا و جشن ‌ها نظير نيمۀ شعبان و امثال اينها وجود دارد.

 

 رابطۀ عملی با اهل ‌بيت علیهم السلام است که اين را يا نداريم يا کم داريم. آنچه موجب رستگاری است، رابطۀ عملی با اهل ‌بيت علیهم السلام است. شفاعت، معانی مختلفی دارد و معانی مهم آن این است که انسان در دنيا شباهت عملی به اهل ‌بيت علیهم السلام پيدا کند.

 

ما بايد رابطه عملی با اهل ‌بيت علیهم السلام داشته باشيم. آنها معصوم بودند و خطا، نسيان و جهل نداشتند و اصلاً گناه در فکر آنها نيامده و نمی ‌آمده است؛ در زندگی ما نیز بايد گناه نباشد. اگر گناه آمد، ساده از گناه نگذريم. فوراً جبران و تدارک کنيم.

 

از ما خواسته شده که اگر گناهی کرديم،‌ فوراً‌ جبران کرده و توبه کنيم و از خدا عذرخواهی کنيم. بگوييم: خدايا! همه جا محضر توست و من در محضر تو گناه کردم، اما تو ارحم الراحمينی، پس بيامرز. من پشيمان و شرمنده ‌ام.

 

«إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا»۱. «أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»۲

اهميت به واجبات و اجتناب از گناه، رابطه با اهل ‌بيت علیهم السلام را به وجود می آورد؛ اگر کسی از اين رابطه برخوردار نباشد، نمی توان اسم او را شيعه گذاشت،‌ نام شیعه برای آن ها واقعيت ندارد. کسانی که اهل دل هستند، نور تشيّع را در پيشانی شيعه می ‌بينند.

 

عده ای خدمت مولا اميرالمؤمنين علیه السلام آمده و گفتند: ما شيعيان شما هستيم. آقا اميرالمؤمنين علیه السلام نگاهی به چهره ‌‌های آنها کردند و فرمودند: من نور تشيّع در پيشانی شما نمی ‌بينم. اينها عشق به ولايت داشتند و حضرت علی علیه السلام را ولی ‌الله می ‌دانستند، اما از نظر عمل، لنگ بودند، لذا حضرت فرمودند: من نور تشيّع در پيشانی شما نمی ‌بينم.

 

تو که خانم نیستی!

مرحوم آيت ‌الله العظمی صدر يکی از مراجع بزرگ تقليد در قم پدر امام موسی صدر و خيلی خيرخواه، مؤدب و باخدا بود. يک روز به خانه آمد و ديد همسرش نگران است. فرمود: تو را نگران می ‌بينم. همسرش گفت: امروز يک دروغ گفتم. خانمی در زد و من پشت در رفتم و خيال کرد من خادم هستم، گفت خانم کجاست؟ گفتم: خانم نيستند و او خداحافظی کرد و رفت.

مرحوم آیت الله العظمی صدر يک جمله دارد که مثل خودش خيلی بالاست. فرمود: بله، دروغ نگفتی! تو که خانم نيستي!. خانم کسی است که پيراهن عروسیِ خود را  به فقیر داد و با پيراهن دخترانه به خانه شوهر آمد و شوهرش نپرسيد، پيراهن عروسی تو کجاست؟

 

امروزه وضع تجمل‌ گرائی در عروسي ‌ها، مهريه ‌‌های زیاد، باعث شده تا دختر‌ها در خانه مانده و ازدواج نکنند. من زياد سراغ دارم به خواستگاری دختر می‌ آيند و مادرش عذر می ‌آورد و بعد می ‌فهميم عذر نداشته، بلکه جهيزيه آنچنانی نداشته و گفته دخترم را شوهر نمی ‌دهم. يا پسر سی سال دارد، اما نمی‌ تواند زن بگيرد. اگر به خواستگاری برود، اول چيزی که می ‌پرسند اين است که خانه و کار و ماشين داری يا نه؟ اما نمی ‌پرسند ايمان داری يا نه؟ در حالی که پيغمبر اکرم صلّي ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلّم می ‌فرمايند: اول سؤالی که می‌ کنید اين است که آيا دين و اخلاق داری يا نه؟

 

«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ‏ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَة فِى الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»۳

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد به خواستگارى (دختر) نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد.

 

به دنبال اخلاق و دين بروید. دختر از خواستگار سؤال کند، نماز جماعت و نماز اول وقت داری يا نه؟ تو که در اداره هستی با ارباب رجوع چه طور رفتار می ‌کني؟ آيا به آن ها خدمت می‌ کنی يا نه؟ خواستگار نیز اولين سؤالش اين باشد که آيا چادر داری يا نه؟.

 

برای شيعيان ما ننگ است که نماز شب نخوانند

حضرت آيت ‌الله مرعشی به من می ‌گفتند: در راه «آقاسيد محمد» در عراق گم شدم و از تشنگی نزدیک به مرگ رسیدم. ناگهان آقا آمدند و چشمۀ آبی برايم درست کردند. آب را خوردم و شنا کردم. آقا چند موعظه به من کردند. اولین موعظه اين بود که فرمودند: برای شيعيان ما ننگ است که نماز شب نخوانند.۴

 

 

۱_ . الزمر، ۵۳: «در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.»

۲_ . التوبه، ۱۰۴: «و خداست كه خود توبه‏پذير مهربان است.»

۳. الكافى، ج ۵، ص ۳۴۷

۴_ دیده شده در خبرگزاری رسمی حوزه .

   یکشنبه 3 بهمن 1395نظر دهید »

1 ... 29 30 31 ...32 ... 34 ...36 ...37 38 39 ... 71

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2615
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1