بیانات رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزههای علمیه
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز (سهشنبه) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه در سال تحصیلی جدید حوزههای علمیه، با اشاره به وجود برنامههای گسترده برای انحراف ذهن و دل مردم و جوانان از اصل دین، اولین و مهمترین وظیفهی روحانیون را «مقابله با نقشهی دینزدایی و عفتزدایی» خواندند و تأکید کردند: حوزههای علمیه و روحانیون باید با شناخت فضای مجازی و استفاده از فرصتهای آن، معارف و مفاهیم اسلامی را تبیین کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اهمیت «وظیفهشناسی» و «موقعیتشناسی» در کار تبلیغ و بیان مسائل دینی خاطرنشان کردند: اگر وظیفه بهدرستی شناخته نشود، علم، تقوا و حتی شجاعت نیز اثر مثبت و مورد انتظاری نخواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی، «بصیرت» را به معنای شناخت نیازها و واقعیات جامعه خواندند و افزودند: «بصیرت» یعنی بدانیم جوانِ امروز چه نیازهایی دارد و بر لوح دل آماده و مشتاق او، چه چیزی نقش بسته یا باید نقش ببندد.
ایشان با اشاره به هزینههای گزاف و برنامهریزیهای فراوان علیه ایمان و اعتقادات مردم گفتند: دشمن از طریق تولید و ترویج شبهات و همچنین تولید محتوای ضد عفت و حیا، بهدنبال انحراف جوانان مؤمن و سالم از اصل دین و دریدن پردههای حیا است و امروز این کار در بستر فضای مجازی انجام میشود.
حضرت آیتالله خامنهای، مقابله با این نقشه را اولین و مهمترین وظیفهی روحانیت خواندند و خاطرنشان کردند: حوزههای علمیه و دانایان مذهب باید قابلیت مواجه شدن با لشکر عظیم دشمن را در خود ایجاد کنند.
ایشان با اظهار تأسف از ناآشنایی برخی مبلغان دینی با ابزارهای جدید رایانهای و همچنین عدم درک درست از اهمیت مسئلهی فضای مجازی در برخی مسئولان، افزودند: فضای مجازی، بهصورت توأمان دارای منافع و مضرات بیشماری است که باید با استفاده از فرصتهای آن، مفاهیم اسلامی را در سطح گسترده ترویج کرد و در همین خصوص، شورای عالی فضای مجازی با هدف تمرکز در فکر، تصمیم و اقدام تشکیل شد.
حضرت آیتالله خامنهای، شناسایی شبهات روز و پاسخ به آنها را ازجمله کارهای مهم حوزههای علمیه برشمردند و افزودند: این کار هیچ منافاتی با فقاهت ندارد، زیرا فقه، منحصر به احکام عملی نیست، بلکه «فقه الله الاکبر» در واقع همان معارف اسلامی است و باید برای پاسخ به شبهات دینی نیز همانند کاوشهای دقیق و پردامنهی فقهی، اقدام و عمل کرد.
دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!
موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خالیق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال ۱ در برابر خالق است. حج، فریضه ای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمانِ »فَاذکُرُوا اهللَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا و وَ اذکُرُوا اهللَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ و از سویی خطابِ اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد» ابعاد بیانتها و متفاوت آن را روشن میسازد.
در این فریضه ی بی نظیر، امنیّت زمان و مکان همچون نشانهای آشکار و ستارهای درخشان، دل انسانها را آرامش میبخشد و حجگزار را از محاصره ی عوامل ناامنی که از سوی ستمگران سلطه گر، همواره آحاد بشر را تهدید کرده است بیرون می کشد و لذّت ایمنی را در دورهای معیّن به او می چشاند.
حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان می کِشد و فاصله ی آنان را با منجالب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بینالمللی بر جوامع بشری تحمیل می کنند، برجسته میسازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر »اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم« است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.
آنان که حج را به یک سفر زیارتی ـ سیاحتی فروکاسته و دشمنی و کینه ی خود با ملّت مؤمن و انقلابی ایران را در زیر عنوان سیاسی کردن حج پنهان ساخته اند، شیطانهایی خُرد و حقیرند که از به خطر افتادنِ مطامع شیطان بزرگ، آمریکا، به خود می لرزند. حکّام سعودی که امسال صدّ عن سبیل اهلل و المسجد الحرام کرده و راه حجّاج غیور و مؤمن ایرانی به خانه ی محبوب را بسته اند، گمراهانی روسیاهند که بقای خود بر اریکه ی قدرت ظالمانه را در دفاع از مستکبران جهانی و همپیمانی با صهیونیسم و آمریکا و تلاش برای برآوردن خواسته ی آنان می دانند و در این راه از هیچ خیانتی رویگردان نیستند.
اکنون قریب یک سال از حوادث مُدهش منا میگذرد که در آن، چند هزار نفر در روز عید و در لباس احرام، در زیر آفتاب و با لب تشنه، مظلومانه جان باختند؛ اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و در طواف و نماز به خاک و خون کشیده شدند. حکّام سعودی در هر دو حادثه مقصّرند؛ این چیزی است که همه ی حاضران ناظران و تحلیلگران فنّی بر آن اتّفاق نظر دارند؛ و گمان عمدی بودن حادثه نیز از سوی برخی صاحبنظران مطرح شد. تعلّل و کوتاهی در نجات مجروحان نیمه جانی که جان شیفته و دل مشتاق آنان در عید قربان با زبان ذاکر و ترنّم آیات الهی همراه بود، نیز قطعی و مسلّم است. مردان قسیّ القلب و جنایتکار سعودی آنان را با جانباختگان، در کانتینرهای دربسته محبوس ساختند و به جای درمان و کمک یا حتّی رساندن آب به لبان تشنه ی آنان، آنها را به شهادت رساندند.
چند هزار خانواده از کشورهای گوناگون عزیزان خود را از دست دادند و ملّتهای آنان داغدار شدند. از جمهوری اسلامی نزدیک به پانصد نفر در میان شهدا بودند. دل خانوادهها همچنان مجروح و داغدار است و ملّت همچنان غمگین و خشمگین است.
نظر مقام معظم رهبری درباره عروسک سارا و دارا و باربی
عروسک باربی و دیگر عروسک های منتسب به آن سربازان کوچک چند ملیتی آمریکا است که فرهنگ و ارزش های آمریکایی را در ذهن کودکان ایران و دیگر کشورهای دنیا ترویج می کند .
«من چقدر سر قضيّهى توليد اسباببازى داخلىِ معنىدار و جذّاب حرص خوردم
دوستان ما آمدند در يكى از دستگاههاى فعّال و مسئول، عروسكهای خوبى درست كردند؛
خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسيّت طرف مقابل را _ يعنى مخالفين را، خارجىها را _ برانگيخت كه اينها آمدند در مقابل باربى و مانند اينها، اين (عروسكها) را درست كردند؛ ولى نگرفت.
من به اينها گفتم كه اشكال كار شما اين است كه شما آمديد به فلان نام، يك پسرى را، يك دخترى را آورديد در بازار، اين عروسك شما را بچّهى ما اصلاً نمىشناسد .
بينيد، پيوست فرهنگى كه ميگوييم اينها است - خب، يك عروسك است فقط، در حالى كه مرد عنكبوتى را بچّهى ما مي شناسد ، بتمن را بچّهى ما مي شناسد.
ده بيست فيلم درست كردهاند، اين فيلم را آنجا ديده، بعد كه ميبيند همان عروسكى كه در فيلم داشت كار ميكرد، در مغازه هست
به پدر و مادرش مي گويد اين را براى من بخريد؛ عروسك را میشناسد؛
اين پيوست فرهنگى (است)
شما بايستى اين عروسك را كه ساختيد، در كنار ساخت عروسك، ده بيست فيلم كودك درست مي كرديد براى اينكه اين عروسك معرّفى بشود پيش بچّهها ؛ بعد كه معرّفى شد، آنوقت خودشان ميخرند،
(ولى) وقتى معرّفى نشد، بازار ندارد و ورشكست ميشود؛ و ورشكست شد. يعنى يك چنين دقّتهايى را بايست كرد.» ۱
اما بهتر است بدانیم اگر چه همه این کارهای فرهنگی و رسانه ای می تواند ابزاری برای ترویج افکار مخرب و پیشبرد جنگ نرم باشد ، ولی همیشه می توان از گربه دشمن علیه خود او استفاده کرد
بيانات رهبر در ديدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگی ( ۱۹/ ۰۹/ ۹۲) شنیده شده .
در زندگی گذشت داشته باشید :
ای کسانی که ایمان به خدا آورده اید : گاهی وقت ها خانم شما در حق شما بدی می کند .
ای کسانی که بنده خدا هستید : گاهی وقت ها آقای شما در حق شما بدی می کند . گاهی وقت ها بچه های شما در حق شما بدی می کند ، خب خدا را ببین چه مار می کند .
اگر خانمی در حق شوهر اشتباه کرد ، اگر شوهری در خانمش اشتباه کرد ، اگر فرزندان در حق پدر و مادر اشتباه کردند ، خدا می گوید با او سه تا برخورد داشتهباشد
وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم
اگر گفت معذرت می خواهم ، بگو بخشیدم . چقدر آدم این طور قشنگ می شود .
ببخشید .
تصفحوا : وقتی بخشیدی فردا به رخ او نکش ، سرزنش نکن .
خانم یک خطا کرد ، سرزنش نکنید
وتغفروا : بپوشانید ، مگو پسرم این طور است ، نگو همسرم این طور است . این سه برخورد را خدا فرموده ، که چقدر زندگی شیرین می شود .
امام صادق علیه السلام فرمود : جبرئیل وارد شد و گفت خدا فرمود سه تا دستور با ید انجام دهید :
۱_مهربان باش ، اهل بخشیدن باش . اهل گذشت باش ، لذا در فتح مکه می گوید دشمن من در امان است .
هر کس بی ادبی کند خودش کوچک است و اگر شما هم برخورد بد کنید شما هم سقوط می کنید ، شما بزرگ باشید .
۲_ حالا که بخشیدی راه خوبی راهم به آن ها نشان بده ، راه روشن را به او نشان بده
۳_ با انسان های نادان هم کلام نشو ، آنها مشکل دارند .
لذا با عفو زندگی شیرین می شود ، ببخشید …
سخنان حجت الاسلام محرابیان . شنیده شده .
تواضع
آیه «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّل مِنَ الرَّحْمَة» (اسراء/۲۴) بشنوید… «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيرا» این هم دنباله آیه است. «وَ بِالْوالِدَيْنِ احسان » خفض جناح یعنی بالت را باز کن. بالت را برای پدر و مادر باز کن. الآن هم دو نفر که همدیگر را دوست دارم و مدتی همدیگر را ندیدند، وقتی همدیگر را میبینند دستشان را باز میکنند که با همدیگر رو بوسی کنند. این بالت را باز کن کنایه از این است که تواضع کن.
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّل» در چه شرایطی؟ میگوید: در هر موقعیتی که هستی. شاه هستی، رئیس جمهور هستی. مرجع تقلید هستی. هرکس هستی، این برای مردم عادی نیست. اگر بالاترین درجات علمی و سیاسی اجتماعی را هم داری، پدرت را تحقیر نکن. مادرت را تحقیر نکن.
با کمال تأسف هستند جوانهایی که وقتی دوستانشان مثلاً خانهشان میآیند، به پدر و مادرشان میگویند: تو بیرون نیا. چند نفر مهمان دارم. اینها سوپردولوکس هستند. تو قدیمی هستی. نتیجه دانشگاه این است؟ نتیجه دبیرستان این است؟ دو تا کلمه درس خواندی به پدر و مادرت میگویی: جلوی مهمانهایم پیدا نشو. یا به پدر و مادرت میگویی: تو حرف نزن! هیچی نگو! چرا؟ لهجه دارد. لهجه داشته باشد. اصلاً اینهایی که بدمستی میکنند، یادشان رفته این پدر و مادر نان مفت به تو دادند و تو دیپلم و لیسانس شدی.
حسن و قبح ذاتی کارهای اخلاقی
یک نابینا وارد جلسه پیغمبر شد. پیربود و نابینا بود و عصا زنان آمد. یک نفر در جلسه عبوس کرد. آیه آمد سوره «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» (عبس/۱) «عَبَس» عبوس کرد. ابرو خم کرد؟ «أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى» (عبس/۲) عبوس کردی؟ نابینا را بخندی، میبیند؟ نه! من نابینا هستم. شما بخندی. من نمیفهمم. عبوس کنی، من نمیفهمم. برای نابینا بخندی و عبوس کنی فرقی ندارد. قرآن نمیگوید: چون او فهمید بد کردی. حتی اگر او هم نفهمد بد کردی. یعنی کار بد، بد است ولو پلیس نفهمد. از چراغ قرمز عبور کردی، آدم بدی هستی. نه، پلیس که نفهمید. خوب نفهمد. کارت اشتباه بود. ما وقتی عیب را میفهمند میگوییم: ای خاک بر سرم! فهمیدند. باید بگوییم: خاک بر سرم که این غلط را کردم. نباید بگویی: خاک بر سرم که او فهمید. برای اعمی بخندی و عبوس کنی فرقی ندارد. کار زشت، زشت است.
خدمت دکتر بهشتی در زمان طاغوت بودم. آخر شب در ماشین ایشان نشستیم جایی برویم. شهید مظلوم دکتر بهشتی پشت فرمان بود. به چراغ قرمز رسید، ایستاد. من نگاه کردم و گفتم: آقای دکتر، هیچ کس نیست، برویم. گفت: چراغ قرمز است. گفتم: شما که نظام شاهنشاه را قبول نداری. گفت: من نظام را قبول ندارم. ولی نظم را قبول دارم. نظم میگوید: وقتی چراغ قرمز است، بایست. ما میایستیم چون پلیس جریمهمان میکند. چون پلیس میفهمد. گیر ما این است. باید به جایی برسیم که خوب، خوب است ولو هیچکس نفهمد. بد، بد است ولو کسی نفهمد. خوب و بدیها مربوط به فهم مردم نیست.
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّل» ذل یعنی ذلت، یعنی نسبت به پدر و مادر خودت را ذلیل کن. کوچک کن. مادر که بچهاش را میبوسد سفت میبوسد. اما بچهها مادر را چطور میبوسند؟ انگار کاهگل میبوسند. مادر که بچهاش را میبوسد مُک میزند. اما پسر و دختر… یادمان میرود. ما هرچه داریم از پدر و مادر داریم.
سخنان حجت الاسلام قرائتی درس هایی از قرآن ، ۴/ ۶ / ۹۵ .موضوع ، تواضع در برابر والدین .
آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه تهران با سخنرانی آیت الله نوری همدانی
طلاب و اساتید حوزه علمیه استان تهران سال تحصیلی جدید را با سخنرانی آیت الله نوری همدانی در ری آغاز خواهند کرد
آیین افتتاحیه سال تحصیلی جدید حوزه علمیه استان تهران در روز سه شنبه ۱۶ شهریور با حضور یکی از مراجع عظام تقلید در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار می شود.
بر اساس این گزارش این مراسم با حضور بیش از ۱۰ هزار طلبه مدارس علمیه خواهران و برادران استان تهران و با سخنرانی حضرت آیت الله نوری همدانی و آیت الله اعرافی برگزار میشود.
گفتنی است این مراسم از ساعت ۸ صبح در مصلای آستان مقدس حضرت عبدالعظیم آغاز بکار خواهد کرد
دیده شده در خبرگزاری رسا
خنده شهید
توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید، شهید دومش را داخل قبر که گذاشتند، شهید خندیده بود. تلفن کردیم و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم.
گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده است. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب… بعد در جزیره فاو و عملیات والفجر ۸ شهید مى شود و این هم عکس شهادتش است. در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس هایش را نشان داد.) اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.» به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى خندد.
گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» گفت: «همه مردم دیدند.»
وارسى کردیم و دیدیم که بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده است که این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند که شاید زنده است. اما چرا خندید ما نمى دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده اى داشته، اما داخل قبر مى خندد.
من خیلى فکر کردم و عکس ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم. براستى مى خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس است و فقط لب به سمتى مى رود، ولى یک زمان آثار خنده زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى دهد.
خانه ایشان رفتیم و وصیت نامه اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه اى دارد. گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى گفته و مناجات مى کرده است.» دفتر مناجاتش را طلب کردیم.
دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا، مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى گذارم، بخندم.»
اینجا بود که من تمام پیچ و مهره هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد.
دیده شده در کانال درسهایی از قرآن ، سخنان استاد قرائتی .
شعور عالم
یک شمع چون خودش روشن است می تواند محیط پیرامون خودش را نیز روشن کند ، قرآن چنین صفتی دارد ، صفت شمع را دارد ، خودش را به نور توصیف و تعریف می کند و می گوید ، من نورم ، چون نور است می تواند همه چیز را در پیرامونش روشن کند .
یکی از روشنگریهای قرآن این است که می گوید این عالم، عالم حس است و همه چیز مثل خودت تو می بیند ، مثل تو می شنود و مثل خود تو به خاطر می سپارد ولی فرقی که با تو دارد این است که تو آن چه را که دیدی یا شنیدی یا به خاطر سپردی دیر یا زود فراموش می کنی اما این عالم پیرامونت هرگز فراموش نمی کند .
فرق دوم این است که امروز تو اجازه سخن گفتن داری و این ها ندارند و فردا اینها اجازه سخن گفتن دارند و تو اجازه نداری . وگرنه همه چیز یک روزی شهادت خواهد داد قیامت که شد این پوست دستان ما بر علیه ما شهادت خواهند داد و آدم می گوید : لم شهدتم علینا ؟
می گویند : فقط ما نیستیم که شهادت می دهیم ببین همه چیز دارند شهادت می دهند و همه چیز حرف می زند . در ، دیوار ، سنگ ..
شهادت داشتن بعد از شعورداشتن است پس معلوم می شود که شعور دارند که شهادت می دهند ، اگر شعور نداشته باشند ، اگر نبینند ، اگر نشنوند چه جیزی را شهادت بدهند ؟این که قرآن می گوید همه چیز شعور دارد و برای این که باورت شود که همه چیز شعور دارد ، می گویند مشت نمونه خروار است ، پس آزمایش می کنیم….
برای آزمایش دو عدد شیشه بردار و خوب شستشو بدهید وبرای اطمینان کمی روی آتش بگیرید تا ضد عفونی شود و یک عدد پرتقال را از وسط نصف کنید و هر کدام را در یکی از این شیشه ها قرار دهید و روی هر کدام برچسب بزنید و روی یکی حرف های مثبت مثل مهربانی ، صفا ، صمیمیت ، بنویس خدا ، بنویس قرآن .
روی یک شیشه هم حرف های بی ادبانه بنویس ، مثل تو نمی فهمی ، تو شعور نداری ، تو درک نداری ، تو ابلهی ، بگذار یک گوشه ای و از روز پنجم و ششم به بعد برو نگاه کن .
این را دانشمندان آزمایش کرده اند و می گویند عالم شعور دارد همانطور که قبلا روی آب امتحان کرده بودند و به این نتیجه رسیده اند که دری است این مسائل و عالم دارای شعور است .
سخنان حجت الاسلام رنجبر ، شنیده شده
حضرت آیت الله جوادی آملی دریکی از درس های اخلاق هفتگی خود درباره ضرورت امر به معروف و نهی از منکر فرمودند: مستحضرید که امر به معروف و نهی از منکر بر همه ما واجب است اگر کسی معروفی را ترک کرد یا منکری را مبتلا شد گناه کرد و اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را هم ترک کرد او هم گناه کرد و اگر آن شخص مبتلا به معصیت گرفتار کیفر میشود جامعهای که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند هم مبتلا به کیفرند.
سادهترین درجه امر به معروف و نهی از منکر بسیاری از مشکلات را حل میکند امر به معروف و نهی از منکر چهار بخش دارد دو بخشاش وظایف عمومی ماست دو بخشاش مربوط به حکومت و نظام اسلامی است. آن بخشی که مربوط به همه ماست آن انزجار قلبی به طوری که نشانِ آن انزجار و تنفّر در رفتار و چهره ما مشهود باشد بخش دوم هم دستور اطاعت از خداست.
امر به معروف غیر از مسئله تعلیم, ارشاد, تهذیب, موعظه و مانند آن است از همه اینها جداست اگر بخواهیم احکام را یاد بدهیم این جزء تعلیم واجبات است نه امر به معروف موعظه کنیم, ارشاد کنیم, نصیحت کنیم اینها بابش جداست امر به معروف امر, امر یعنی فرمان و آن کسی که این فرمان را اطاعت نمیکند دو گناه کرده یکی اینکه عفافش را رعایت نکرده مثلاً یکی اینکه فرمان آمر به معروف را امتثال نکرده اگر پدری به پسری امر بکند که حتماً نمازت را بخوان و این پسر نماز نخواند دو معصیت کرده یکی اینکه فرمان پدر را اطاعت نکرده چون امر کرد, یکی دستور خدا را.
مسئله امر به معروف غیر از موعظه و نصیحت و ارشاد و تعلیم است آنها همه مبادی کار است اگر کسی مسئلهای را نمیداند تعلیم جاهل, امر به معروف نیست مسئلهای را میداند ولی یادش رفته تذکره و تنبیه ساهی و ناسی, امر به معروف نیست اضطراری در کار است از باب حلّ اضطرار کسی بخواهد با او مذاکره کند از راه امر به معروف نیست…
امر به معروف این است که شخصی عالماً عامداً بدون هیچ عذری دارد گناه میکند و شخص آمر هم او را فرمان میدهد که باید این کار را بکنی جلوی گناه را بگیری و اگر نکرد دو معصیت کرد بنابراین اینکه میبینید در کتابهای فقهی امر به معروف را در پایان مسئله جهاد مینویسند و ادلّه او جداگانه است غیر از مسئله تعلیم جاهل است.
اینچنین نیست که اگر کسی گناه کرد بر اساس حجاب و امثال حجاب یا رشوه و ارتشا ما میدانیم که فلان شخص اهل رشوه است در مجالس با او برخورد متنفّرانه داشته باشیم این بر ما واجب, واجب یعنی واجب است در سلام و علیکها اینچنین عبوسانه, متنفّرانه, غضبان او را نگاه کنیم اگر کسی اهل رشوه بود اهل تخلّف بود وقتی میبیند در هر کوی و برزنی در هر جامعهای در هر حسینیه و مسجدی او را با چشم نفرت میبینند او خودش را اصلاح میکند. امر به معروف این نیست که حالا حتماً انسان با زبان بگوید اگر کسی مقدورش نبود یا محافظهکار بود این مقدار که از ما برمیآید بنابراین بر همه واجب است که راهیِ راه سالار شهیدان باشیم و از ذات اقدس الهی هم مسئلت میکنیم که خونبهای حسینبنعلی را ما بگیریم «وجعلنا و إیّاکم مِن الطالبین لِثاره».
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جوادی آملی http://www.javadi.esra.ir
دوشنبه ها و پنج شنبه ها نامه اعمال ما به امام زمان می رسد، چرا امام زمان هفته ای دو بار نامه اعمال ما را می بیند ؟ در اصل امام زمان دارد به ما سر می زند که ببیند فلانی این هفته چه کار کرد و چطور پیش رفت . امام زمانی که از گناهان ما اشک می ریزد و استغفارمی کند . کسانی که فرزند دارند شاید تا حدود کمی بتوانند متوجه شوند که وقتی فرزندشان دارد اشتباه می کند چه حالی به آنها دست می دهد .
صحبت های دلنشین استاد پناهیان در این زمینه :
خدا تو را دوست دارد ، یک سری مسائل را با قلب باید درک کرد ، شما عطر گل یاس را توضیح دهید ، نمی شود توضیح داد در ادبیات بشر کلمات برای آن خلق نشده است ، آثار آن را می گویند ، چون نمی شود گفت .
یک سری مسائل را با قلب باید درک کرد ، محبت را با قلب باید درک کرد ، خدا تو را دوست دارد .
چرا باید امام زمان پیامبر اعمال ما را ببیند ، چرا باید هفته ای دو بار پرونده اعمال ما را امام زمان ببیند ؟
یک کار اداری است .؟
سرکشی می خواهند بکنند ؟
بیکارند باید وقتشان پر شود ؟
یک دلیل بیشتر دارد؟
از بس به ما علاقه دارند ، محبت مادر به فرزند را باید قلب تجربه کند. هر وقت دلت گرفت برو مناجات کن درخانه خدا بگو : خدا قلب ما را رها کردی. آشغال دونی شده قلب ما.
چندبار این کار را کردی و قلبت را باز نکرده .؟
من حاضرم ببین چند میلیارد نفر بایستم و بگوییم یک نفر در جمع بیاید بگوید من رفتم در خانه خدا قلب من را نوازش نمی کرد که نرم شود ، قساوت داشت ، اشکم نمی آمد ، دوست نداشتم ذکر را ، دوست نداشتم خدا را ، دوست داشتم غفلت را ، دوست داشتم هوس بازی را ، دوست داشتم گناه را . همان حال رفتم درِ خانه خدا ،( یک نفر بلند شود) بگوید که به خدا گفتم : خدا قلبم دور انداخته شده .قلب ما به درد نمی خورد ؟
خدا جواب نداد ؟
خدا ناز نکرد دلت را ؟
تو سرت را انداخته ای پایین دنبال دلت رفتی.
خدا این احساس بد هست درستش کن ، درستش نکنی نمی آیم ، درستش نکنی آدم نمی شوم ، درستش نکنی گناه می کنم .
خدا تو را دوست دارد.
سخنان استاد پناهیان ، شنیده شده از رادیو میقات .
<< 1 ... 44 45 46 ...47 ...48 49 50 ...51 ...52 53 54 ... 71 >>